دتلگراف، 26 مرداد در مقاله یی به قلم کریستوفر بوکر نوشت:
بار دیگر جهان غرب با بهت و حیرت و عاجزانه به تحول اسفباری که در سراسر خاورمیانه رخ میدهد خیره شده است. در حالیکه مصر در هرج و مرجی خونین غرق شده است، سرخوشی خام خیالانه یی که دو سال پیش از بهار عرب استقبال کرد، به نظر، میلیونها کیلومتر فاصله گرفته است؛ یک فاجعه حتی بزرگتر از آن سوریه را در کام خود گرفته است؛ خشونت با یک انفجار عظیم علیه متحدان حزبالله بشار اسد، به لبنان باز میگردد؛ هزاران نفر در کشمکشهای فرقه یی که میراث غرب برای عراق است به قتل میرسند؛ و در عین حال گفتگوهای صلحی که توسط آمریکا بین اسرائیل و فلسطینیان جوش خورد بیش از هر زمان دیگری متروکه به نظر میرسد.
ولی ناتوانی غرب در دریافتن واقعیتهای سیاستهای خاورمیانه در هیچکجا واضحتر از رویکرد خود فریبنده آن در رابطه با قدرتمندترین و تهدیدآمیزترین رژیم منطقه، یعنی دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران نیست. جدای از سرکوب بیرحمانه مردم خودش، رژیم تهران تقریباً در هر فتنه و فسادی که در منطقه وجود داشته باشد دستی دارد: بهعنوان پشتیبان اصلی رژیم اسد در سوریه، و گروههای ترور مانند حزبالله؛ در حضور پنهانی خود در پشت رژیم فاسد مالکی در عراق؛ و حتی از قرار معلوم بهعنوان یک متحد اخوان المسلمین در مصر.
با این وجود اخیراً دوباره سادهلوحی بیحد و حصر غرب را، در پاسخ سیاستمداران و رسانهها به انتخاب حسن روحانی بهعنوان رئیسجمهور را دیدیم که چگونه به او بهعنوان یک مدره و اصلاحطلب که ممکن است درها را بروی روابط بهتر بین ایران و غرب بگشاید، پیام فرستادند.
چیزی که به نظر میرسد بسیاری در غرب از درک آن عاجزند این است که ممکن است روحانی یکی از 8کاندیدایی باشد (از میان 800 کاندیدای اولیه) که توسط ولیفقیه به او اجازه رقابت در یک انتخابات شدیداً هدایت شده داده شد، ولی بهمدت بیش از 20سال، او یکی از کارگزاران اصلی رژیم بوده که در قلب سیستمهای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی آن خدمت میکرده است.
در دهه ۱۹۸۰، روحانی معاون فرمانده نیروهای مسلح ایران بود قبل از آنکه به مدت ۱۶سال به عنوان دبیر شورای عالی امنیت آن خدمت کند. در سال ۱۹۹۹، او هدایت سرکوب بی رحمانی قیام دانشجویان را بر عهده داشت و در اطاعت کردن، همانطور که خود او گفت، یک "دستور انقلابی برای در هم شکستن بی رحمانه هر حرکتی از نارضایتی."
وزیر دادگستری او مصطفی پور محمدی در دهه ۱۹۸۰ نقش کلیدی در قتل عام ۳۰،۰۰۰ زندانی سیاسی داشت که اغلب آنها اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بودند
تلگراف نوشت: از زمان انتخاب روحانی، هزاران ایرانی زندانی شده اند و بسیاری برای ارعاب مردم و علیه مخالفت بالقوه در کشور در ملأ عام اعدام شده اند. با این وجود، این فردی است که گفته شده میانه رو و اصلاح طلب است.
مریم رجوی در ماه ژوئن در یک گردهمآیی ۱۰۰،۰۰۰ نفری در پاریس گفت تا زمانی که تمامی مردم آزادی بیان و حق تشکیل احزاب سیاسی را به دست نیاورده اند و تمامی زندانیان سیاسی آزاد نشده اند و رژیم دخالتهای جنگ طلبانه خود در سوریه و عراق را متوقف نکرده و از برنامه تسلیحات اتمی دست بر نداشته است نمیتوان از میانه روی صحبت کرد. اما ملاها اجازه نخواهند داد هیچ یک از اینها محقق شود زیرا این امر حکومت آنها را به زیر میکشد.
تلگراف می افزاید: بنابراین، خطرناک ترین و شیطانی ترین رژیم در خاورمیانه بر موج ترورها در داخل و خارج کشور سوار است اما در غرب با تحریف، به عنوان یک دولت جدید میانه رو نشان داده شده با این امید که بتوان با آن تجارت کرد ـ و کمترین مورد در مورد طرحهای آن برای به دست آوردن سلاح هسته ای – که روحانی در این مورد قبلا ما را فریب داده است و بدون هیچ شکی قصد دارد به اینکار ادامه دهد.