روز ۲۵ اکتبر (سوم آبان) در پاریس، نسیم تازهای از امید و پایداری وزیدن گرفت.
گردهمایی باشکوهی با حضور چشمگیر نسل نوِ ایرانیان آزادیخواه و حامیان مجاهدین و مقاومت برگزار شد، رویدادی که نه تنها نمادی از پویایی مقاومت ، بلکه نشانه ای روشن بود از تولد نسلی تازه در امتداد زنجیره مبارزه تاریخی مردم ایران برای آزادی.
حضور پرشور این جوانان - از دختران و پسرانی که در خاک میهن در صفوف قیام و کانونهای شورشی به نبرد با استبداد برخاسته اند تا آنان که در دوردستها پرچم همبستگی و ایستادگی را برافراشتهاند - گواه پیوندی ژرف و ناگسستنی میان دو جغرافیای مقاومت بود: درون و برون مرز، میهن و تبعید، رنج و امید.
در چهرههای مصمم این جوانان می شد تصویر فردایی آزاد را دید، فردایی که در آن تازیانه، دار و شکنجه جای خود را به لبخند، آگاهی و کرامت انسانی داده است.
درخشش این گردهمایی صرفا در شکوه حضور یا جلوه سیاسی آن خلاصه نمی شد، بلکه معنا و شکوه واقعیاش در پیوستگی تاریخی با مبارزه چند نسلی مردم ایران نهفته بود.
این رویداد، آینه ای از تداوم آرمانی بزرگ - آرمان آزادی و عدالت - بود که از دل دهه ها شکنجه، اعدام، تبعید و فداکاری، همچنان زنده و فروزان مانده است.
بسیاری از این جوانان، فرزندان، بازماندگان یا خویشاوندان همان کسانیاند که در زندانهای شاه و شیخ، در میدانهای نبرد یا در تبعید، جان خود را فدای آزادی کردند.
آنان اکنون با آگاهی، شعور و افتخار، مشعل همان راه را در دست گرفته اند و با حضور خود گواهی می دهند که خون و آرمان آن نسل بر زمین نمانده است، از خاکستر رنج ها، نسلی تازه برخاسته تا ادامه دهنده همان پیمان تاریخی باشد: پیمان رهایی، برابری و ایمان به آیندهای آزاد.
جوانانی که در اروپا، آمریکا یا دیگر سرزمینها چشم به جهان گشودهاند، اما قلبشان همچنان برای میهن میتپد.
برای آنان، تصویر خیابانهای خشمگین در سراسر ایران، فریادهای پرشور جوانان قیام، عملیاتهای شجاعانه کانونهای شورشی و دیوارهای پرزخم اوین و قزلحصار، از هر خاطرهای زندهتر و واقعیتر است.
با شور و شعوری ستودنی، خود را فرزندان همان پیکار بزرگ میدانند، پیکاری که در کوچههای میهن، در سلولهای تنگ زندان و در فریادهای "مرگ بر دیکتاتور" ادامه دارد، نبردی که مرز نمیشناسد و نسل به نسل، در جان آزادیخواهان جاری است.
این هم پیوندی میان نسل داخل و خارج، میان آنان که زیر تیغ سانسور و سرکوب در میهن میجنگند و آنان که در آزادی، با قلم، اندیشه و صدا به یاری برآمده اند، اصلیترین پیام سیاسی گردهمایی بود.
پیامی روشن و استوار به دشمنان مردم ایران که می کوشند شکاف میان نسلها و ایرانیان مهاجر را به ابزاری برای تفرقه بدل کنند.
واقعیت آن است که مقاومت امروز دیگر محدود به مرزها نیست، اینک به شبکه ای زنده، تاریخی و انسانی بدل شده که ریشه در وجدان جمعی ملت ایران دارد.
گردهمایی ۲۵ سپتامبر پژواکی از پیوند ناگسستنی میان نسل قیام در داخل کشور و نسل آگاه در تبعید بود، حلقه ای زنده میان کانونهای شورشی در میهن و کانونهای آگاهی در خارج.
این پیوند، جوهره و روح مقاومت ایران است، مقاومتی که در هر گوشه جهان، از تهران تا پاریس و از زاهدان تا هر نقطه دیگر، یک حقیقت را فریاد میزند: ملت ایران زنده است و آرمان آزادی مرز نمیشناسد.
طبیعی بود که برآمد چنین همبستگی و بلوغ سیاسی نسل جوان، خشم و هراس مشترک دو جناح ارتجاع - شاه و شیخ - را برانگیزد.
در روزهای پس از گردهمایی، فحاشان سایبری هر دو اردوگاه، هم صدا و هماهنگ، حملات خود را علیه جوانان هوادار مقاومت و برگزارکنندگان آن شدت بخشیدند.
اما همین واکنش عصبی خود گویاترین اعتراف به اثرگذاری و اصالت این حرکت بود، چرا که آنان بیش از هر کس میدانند صدای این نسل دیگر قابل خاموش کردن نیست.
رژیم ولایت فقیه از شور جوانان درون میهن میترسد و بازماندگان سلطنت از آگاهی نسل در تبعید به هراس افتادهاند، زیرا هر دو در برابر واقعیتی مشترک قرار گرفته اند: مردمی که دیگر به گذشته باز نمی گردند و آینده را با دستان خود می سازند.
در این میان، زبان فحش و تهمت آخرین سنگرِ شکست خوردگانی است که در برابر موج بیداری جوانان چیزی برای گفتن ندارند، چرا که نه اندیشهای در چنته دارند و نه مشروعیتی در میان مردم.
آنان که روزی با ساواک و امروز با سپاه و وزارت اطلاعات همنوا شدهاند، در برابر حقیقتی ایستادهاند که از مرز سانسور و تبعید گذشته است.
نسل جدید نه فریب نوستالژی سلطنت و تاج را میخورد و نه دروغهای عمامه آخوندهای حاکم را، بلکه پرچم آزادی و عدالت را در میان طوفان تاریخ برافراشته است.
آنان بخوبی دریافته اند که آزادی نه در بازگشت به گذشته است و نه در سازش با استبداد مذهبی، بلکه در برچیدن کامل ساختار دیکتاتوری و برپایی جمهوری دموکراتیکی نهفته است که بر حق حاکمیت مردم و برابری انسانها استوار باشد.
گردهمایی ۲۵ اکتبر یادآور یک واقعیت بنیادین بود: مقاومت مردم ایران، نه به مرزها محدود است و نه متعلق به نسلی خاص، بلکه میراثی زنده و پویا که از دل فداکاریها و خونهای ریخته شده برآمده و اکنون در دستان نسل نو، آگاهانه تر و جهانی تر ادامه مییابد.
این نسل حامل امید و آگاهی تازهای است، نسلی که با رسانه، شبکههای اجتماعی و دانش روز آشناست، اما در عمق جان خود ایمان دارد که آینده ایران تنها با مقاومت، ایستادگی و صداقت در برابر هر دو چهره دیکتاتوری رقم خواهد خورد.
آنان از تجربه تاریخی پدران و مادران خود آموخته اند که هیچ قدرت خارجی، هیچ منجی خود خوانده و هیچ فریب تبلیغاتی نمیتواند جایگزین اراده آگاه مردم برای تغییر شود.
در پایان، آنچه این گردهمایی را از هر واقعه ای متمایز می کند، پیام وحدت و استمرار است.
از دل سالهای سیاه اعدام و زندان، از دل تبعید و غربت، اکنون صدایی برخاسته که میگوید:
ارزشهای انسانی و انقلابی مجاهدین و مقاومت همچنان زنده و پویا هستند و راه آزادی ادامه دارد و پرچم آن در دست نسل نو است.
نسلی که نه در زنجیر گذشته مانده و نه در غبار تبلیغات دشمن گم شده است، نسلی که خود را ادامه منطقی و آگاهانه همان مبارزهای می داند که از سیاهچالهای شاه تا قتلعام ۶۷ و از قیامهای ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ امتداد یافته است.
آری، خروش ۲۵ اکتبر پژواک بیداری نسلی است که تصمیم گرفته پایان تاریخ دیکتاتوری در ایران را رقم بزند.
نسلی که می داند آینده، نه میراث تاج است و نه ترکه عمامه، بلکه سرودی است از آزادی، برابری و کرامت انسانی که از دل مقاومت مردم ایران برخاسته است.
نسل نو برخاسته است، نسلی که قلبش برای ایران میتپد و علیرغم دهه ها حملات سهمگین و تلاشهای شیطاننمایی علیه مقاومت و مجاهدین، عمیقا به ارزشها و اهداف انسانی مجاهدین ایمان دارد، نه برای قدرت و نه برای سلطه، بلکه برای خورشید آزادی که از خون و رنج مردمش طلوع خواهد کرد.
رضا محمدی
۱۱ آبان ۱۴۰۴
۲ نوامبر ۲۰۲۵