هوشنگ اَسدیان (پگاه):‌ "آخوند پدر سوخته "

از جنگ و قیام خلق؛ آنجاش چه قشنگ سوخته
 آخوند پدر سوخته

آتش زده بر رهبر؛ تمثالش همش سوخته
آخوند پدر سوخته
بر فرق سر رهبر؛ شیر دختر قشنگ کوفته
آخوند پدر سوخته
ارتش دلیر خلق؛ بساط رژیم روفته
آخوند پدر سوخته
نظام و حکومت را؛ این شورش به هم دوخته
آخوند پدر سوخته
آش مجمع تشخیص با مجلس و هر چه ریش؛ ناگهان همش سوخته
آخوند پدر سوخته
شورای نگهبان و خبرگان سُم دارش؛ از ترس هنوز خُفته
آخوند پدر سوخته
این قیام و این خلقش؛ طرحی چه قشنگ ریخته
آخوند پدر سوخته
جمهوری ایرانی؛ در دامن خلق ساخته
آخوند پدر سوخته
آذری، عرب و کُرد؛ دست بدست به پا خاسته
آخوند پدر سوخته
ترکمن، بلوچ و فارس؛ چشم به اتحاد دوخته
آخوند پدر سوخته
از پیوند ملتها، رهبر خود شو باخته
آخوند پدر سوخته
این قیام چه درسها داشت؛ خلقی خود شو یافته
آخوند پدر سوخته
در مسیر این شورش ؛ قبر خمینی حتما ؛ منفجر، هوا رفته
آخوند پدر سوخته
راست رفتی و چپ گفتی؛ رهبر کفن دوخته
آخوند پدر سوخته
با زبان خود گفتی؛ آنجات چه قشنگ سوخته
آخوند پدر سوخته.......