حمید معاصر: خبرگان آخوندی نماد غاصبان حاکمیت مردمی

شادروان احمد شاملو شاعر نامدار ایران به محض مشاهده سرکوب وحشیانه آزادیها آن هم در اندک زمانی بعد از سرنگونی رژیم شاه بشدت برآشفت و شعری به یادماندنی و پر محتوا در وصف بربریت مافوق تصور گزمگان آخوندی سرود. سروده با این عنوان آغاز می شود “روزگار غریبی است نازنین. دهانت را می بویند مبادا که گفته باشی دوستت دارم. عشق را باید در پستو نهان کرد ... » و این سروده بیشتر وصف حال اعدام بیشمار مجاهدین عاشق آزادی و سرکوب وحشیانه آنها از همان روزهای نخستین حکومت آخوندی است. این شعر در افکار عمومی آن زمان تاثیری بسزایی گذاشت و به همین دلیل خشم و کینه آخوندها را برعلیه این شاعر توانا و متعهد برانگیخت و جزو اشعار ممنوعه گردید.

آری تمامی عملکرد آخوندهای مکار و در راس آنها ولی فقیه به قول شاعر مردمی عجیب و غریب و پلیدی محض و خیانت و جنایت مافوق تصور بود. عجیب و غریب از این منظر که شکل و محتوی حکومتی که خمینی دجال به مردم تحمیل کرد هیچ شباهتی به سیستم های رایج و متداول حکومتی در جهان نداشت. کاملآ منحصر به فرد و پر از تناقض و برخلاف آرزوها و شعارهای مردم انقلاب کرده بود.
او با شیادی تمام در ‍پاریس در جواب سئوالهای متعدد خبرنگاران در مورد نوع و محتوای حکومت خود جواب مشخصی نمی داد و یا به کلی گویی بسنده می کرد؛ و دجالانه سوار بر شعارهای مردم می گفت که اسلام!! بیشتر از همه به آزادیها عنایت دارد؛ و اما به محض اینکه بر اریکه قدرت مذهبی و سیاسی دست یافت با بی شرمی و وقاحت مافوق تصور به تمامی گفتارها و وعده های داده شده به مردم از جمله آزادی احزاب و گروهها و حقوق زنان پشت پا زد و به جای مجلس موسسان قانونگذاری خبرگان آخوندی برپا کرد و به موازات آن شورای نگهبان و شورای تشخیص مصلحت من در آوردی را که حتی یک کلمه هم در مورد آنها در ‍پاریس به زبان نیاورده بود تشکیل داد. در کنار اینها بطور ظاهری قوای قضاییه و مجریه و مجلس قانونگذاری را حفظ کرد اما استقلال آنها را کاملا از بین برد و تمام این سه قوه و نهادهای خود ساخته را به دست سرسپردگان خود داد؛ و همه اینها در حالی بود که بطور صریح و آشکار در ‍پاریس گفته بود که من طلبه ای بیش نیستم و به قم می روم و حکومت را به دست کارگزاران سیاسی واگذار می کنم. آیا فریب و نقض عهدهای آشکارتر از این هم می شد تصور کرد؟ و به این ترتیب بود که به قول رهبر مقاومت آقای مسعود رجوی بزرگترین جرم و نابخشودنی تر خمینی ورای همه جنایات وحشتناک وی خیانت به امید و اعتماد مردم بود؛ و به این ترتیب بود که تمامی ابزارهایی که تحت عناوین مختلف شکل گرفت به سلطه آخوندی در آمد و همه و همه در خدمت سرکوب و چپاول اموال مردم بوده و هستند و تمامی انتخابات این نهادهای عریض و طویل در طول 36 ساله حکومت جبار آخوندی تقلبی غیر آزاد و سراسر تحمیلی بوده و هست؛ و تنها هدفشان حفظ پایه های ولی فقیه و استبداد دینی و کلیت حاکمیت آخوندها و پاسداران و شکنجه گران مردم بوده و هست؛ اما اکنون پس 36 سال جنگ روزمره مردم و مقاومت بی امان پیشتازان مجاهد و مبارز تمامی ذخایر استراتژیک این رژیم اعم از صدور ارتجاع و تلاش برای ساخت بمب اتم و سیاست اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی رژیم به گل نشسته است؛ و رژیم آخوندها بنا به شواهد غیرقابل انکار در انظار داخلی و بین المللی مطرود و از هر نظر ورشکسته است؛ و تمامی مردم ایران به جز اندک مزدوران رنگارنگ رژیم در داخل و خارج در کمین سرنگونی این رژیم نشسته اند. در این وانفسا و طوفانهای سیاسی داخلی و منطقه ای موعد انتخابات قلابی مجلس و خبرگان آخوندی در راه است؛ و بدلیل مجموعه شرایط خطیری که اشاره شد موضوع انتخابات خبرگان که مسئولیت باصطلاح انتخاب رهبر را دارد تبدیل به موضوع سرنوشت و آینده تیره و تار کلیت رژیم شده است. کهنسال شدن خامنه ای و احتمال مرگ وی بخاطر بیماری سرطان در کنار مجموعه شکست های بزرگی که به دلیل اشتباهات و یکه تازیهای ولی فقیه رخ داده است وضعیت را بحرانی و بسیار متفاوت از انتخابات سال های گذشته کرده و همه جناح های متخاصم رژیم به بحرانی بودن و خطرناک بودن موجودیت رژیم مدام اذعان صریح و آشکار می کنند؛ و به همین دلایل است که این باصطلاح انتخابات مقطع فعلی تبدیل به جدال سرنوشت رژیم و جنگ هژمونی بین باند رفسنجانی و خامنه ای شده است.
رفسنجانی و دارودسته او می خواهند ابتدا ولی فقیه را کنار زده و یا مهار کنند و سپس با آویختن به دامن آمریکا و غرب به زعم باطل خود رژیم سرا‍ پا درمانده و ورشکسته را از خطر سقوط نجات دهند. زهی خیال باطل با این مقدمه تا حدودی روشن است که چرا این انتخابات نمایشی برای باندهای متخاصم رژیم به موضوع سرنوشت تبدیل شده است. لذا بجاست که نگاهی مختصر هم به ساختار و عملکرد خبرگان آخوندی بیاندازیم.
طبق قوانین و اساسنامه همین مجلس نمایندگان آن در هر انتخاباتی برای هفت سال انتخاب می شوند و تعداد آنها بطور میانگین 78 نفر بوده است؛ که باید مجتهد اعلم! بوده باشند که همه آنها از آخوندهای مسن و متحجر و دست چین شده ولی فقیه بوده و هستند و تماما با فیلتر شورای نگهبان و ارگانهای امنیتی و به بیت خامنه ای در یک انتخابات قلابی و نمایشی و غیر آزاد به مردم تحمیل شده اند؛ و مدت 28 سال یعنی 4 دوره به همین سیاق بر صندلی های غصب شده نمایندگان واقعی مردم تکیه زده اند. در اساسنامه این مجلس اصلی ترین وظیفه و فلسفه وجودی آنها کنترل رهبر و بررسی صلاحیت ها و عملکرد آن و در صورت عدم کفایت عزل رهبر و انتخاب رهبر جدید می باشد.
این ارگان قلابی تنها کاری که در چهار دوره 7 ساله انجام داده تشکیل دو بار جلسه در سال بوده که آنهم کاملا سری و ‍پشت درهای بسته و بدون اطلاع رسانی به مردم بوده است. تنها تحرکی که از این باصطلاح فقهای اعلم دیده شده است که هیج ربطی به مسئولیت اصلی آنها نداشته و فرض را بر این گرفته اند که این رهبر نماینده امام زمان! و نماینده خدا در زمین و کاملا معصوم و مصون از خطا بوده است؛ و به همین دلیل هیچ لزومی در 30 سال گذشته ندیده اند که به حریم صلاحیت رهبری و عملکرد وی وارد شوند و این آن کارنامه خیانت است که اینها در پیشگاه ملت ایران از خود نشان داده اند. ارگانی کاملا بی خاصیت و دور از مسئولیت و تماما در خدمت حفظ ‍پایه های رژیم ولایت و شراکت در چپاول و کشتار و نابودی مردم ایران و مردم منطقه؛ و این در حالی بوده که ولی فقیه و سیاست های آن در طی این دوران طولانی مردم ایران را از نظر اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی 200 سال آزگار عقب برده است و موجب نابودی و ویرانی نه تنها ایران بلکه عراق و سوریه و لبنان و یمن و فلسطین نیز شده است. یکی نیست که از این باصطلاح خبرگان بپرسد که چرا این ولایت فقیه معصوم و عالیقدر و بصیر نمی پرسید چرا یکبار هم که شده در مورد عملکرد وی از او توضیح و تحقیق بعمل نیاورده و نمی آورد چرا از ولی خود نباید سئوال کنید که برای چه مدت 20 سال بیش از 400 میلیارد دلار به ساخت اتم از جیب ملت ایران به هدر دادی و دست آخر با ذلت تمام تسلیم شدی و این همه سرمایه بهدر رفت – چرا فی المثل تمامی رئیس جمهورها و رئیس مجلس های تو در 27 سال گذشته که با تقلب و دزدی در انتخابات غیر آزاد آنها را به مردم تحمیل کردی الان همه آنها از نظر تو یا نفوذی اند یا غرب زده و یا منحرف هستند مگر این همه اشتباه محاسبه را می شود توجیه کرد؟ و رفع و دجوع نمود. در حالی که 120 هزار اعدامی و 500 هزار زندانی یکی از جرم های ساختگی شان این بود که به این گماشتگان تو تسلیم نشدند؛ و خیلی خیلی زودتر از تو از همان ابتدا به عدم مشروعیت خودت و صلاحیت آنها انگشت گذاشته اند؛ و چرا 92 میلیارد ثروت مردم ایران را در اختیار مطلق خودت گرفتی و هیچ حسابی در مورد دخل و خرج آن که تماما سرمایه غارت شده مردم هست پس نمی دهی و هزاران شکست و رسوایی و فضیحت دیگر که اگر به کارنامه ریز آنها بپردازیم مثنوی 70 خرمن می شود که اگر دادگاهی برای بررسی جنایات این رهبر تشکیل شود باید دهها سال طول بکشد که تمامی جنایات و پرونده ها در آن بازبینی شود.
این است آن کارنامه ننگین خبرگان که قرار بود رهبر را کنترل کند؛ و اما کلام آخر اینکه مردم ایران در این مقطع حساس بدلیل جنایات و خیانت های بیشمار این رژیم هر چه قاطع تر از گذشته این انتخابات قلابی را تحریم می کنند و به چیزی کمتر از سرنگونی این رژیم راضی نمی شوند. رژیم آخوندی به آخر خط رسیده و روسیاهی برای مماشات گران و حامیان این رژیم در چشم انداز است.