عارف شیرازی: دخالت سبعانه روسیه در سوریه، زمینه ها، اهداف و دستاوردها

حدود یک ماه از شروع حملات هوائی روسیه در سوریه میگذرد. حملات جنایتکارانه ای که در ابتدا وانمود شد ‘‘داعش‘‘ را هدف قرار داده اما عمدتاً علیه زنان و کودکان بی دفاع و نیز ارتش آزاد سوریه بکار گرفته شد. روسیه که در ۳۰ سپتامبر حملات خود را علیه مردم سوریه و با بهانه قرار دادن ‘‘داعش‘‘ شروع نمود بزودی دست خود را رو کرده و توسط سخنگوی کاخ کرملین در ۵ اکتبر (یعنی ۵ روز پس از شروع بمبارانها) اعلام نمود که ‘‘هدف عملیات حمایت از ارتش سوریه است‘‘. و سفیر رژیم اسد در مسکو گفت که ‘‘روسیه به این نظام (رژیم اسد) در نابودی همه گروههای شورشی کمک می کند. از طرفی مقامات بین المللی تأکید نمودند که هدف اصلی بمبارانهای روسیه مردم بی دفاع و ارتش آزاد سوریه و مخالفان ‘‘میانه رو‘‘ بشار اسد می باشند.

ـ دبیر کل ناتو اظهار داشت که روسیه بجای حمله به داعش در سوریه به غیر نظامیان و مخالفان رژیم اسد حمله می کند.
ـ احمد داود اوغلو نخست وزیر ترکیه ۷ اکتبر اعلام نمود از ۵۷ حمله نیروهای روسیه تنها ۲ حمله علیه داعش بوده است.
ـ وزارت دفاع بریتانیا اعلام کرد که تنها ۵ درصد حمله های هوائی روسیه مواضع شبه نظامیان افراطی ‘‘دولت اسلامی‘‘ را هدف قرار میدهد (آنهم برای رد گم کردن بوده تا افتضاح دخالت متجاوزکارانه روسیه کمتر برملا شود)، وزیر دفاع بریتانیا روز ۳ اکتبر گفت: ‘‘شواهدی وجود دارد دال بر اینکه روسیه در سوریه بیشترین مهمات خود را غلیه غیر نظامیان و شورشیان میانه رو بکار می گیرد. وی افزود که تنها یکی از ۲۰ حمله هوائی روسیه علیه ‘‘دولت اسلامی‘‘ است.
ـ سخنگوی وزارت خارجه آمریکا ۷ اکتبر گفت: ‘‘هدف ۹۰ درصد حملاتی که تا کنون از روسیه شاهد بودیم شبه نظامیان داعش و یا تروریستهای القاعده نبوده است‘‘.
ـ سناتور مک کین در مصاحبه با سی ان ان گفت مناطق بمباران شده تحت کنترل ارتش آزاد است و داعش در آنجا وجود ندارد وی همچنین در ۱۴ اکتبر در مصاحبه ای بر قلب مسئله انگشت گذاشت و گفت: هدف پوتین از میان بردن ارتش آزاد سوریه است. وی ادامه داد که ‘‘آنها (روسیه) مناطق ارتش آزاد سوریه و مناطقی را که ارتش آزاد در آن موفقیتهائی داشته اند را مورد حمله قرار میدهند و خواستار از میان بردن آنها می باشند. وی سپس افزود: آنچه ولادیمیر پوتین و بشار اسد میخواهند انجام دهند اینستکه ما را بین گزینه ‘‘داعش‘‘ و بشار اسد قرار دهند و برای اینکار آنها باید ارتش آزاد سوریه را از میان بردارند.
شایان یادآوری است که روسیه از ابتدا در کنار رژیم اسد قرار داشت و از هیچ گونه کمک نظامی و سیاسی به آن دریغ نکرد، کلیه قطعنامه های محکومیت رژیم اسد را وتو و مانع اقدام هماهنگ بین المللی علیه او شد. پس از شکستهای پی در پی رژیم اسد و رژیم آخوندی در سوریه و بعد از پیش رویهای گسترده ارتش آزاد در مناطق مختلف بویژه در شمال غرب و جنوب و بعد از عقب نشینی های مکرّر رژیم سفاک سوریه از مناطق مختلف که بشار اسد خود ناچار به اعتراف به آن شد و تصریح نمود که برای حفظ مناطق مهمتر از برخی مناطق عقب نشینی کردیم و پس از درو شدن مزدوران عراقی، لبنانی، افغانی و نیز پاسداران اعزامی از ایران و سوریه و پس از ضربات کوبنده ‘‘توفان قاطعیت‘‘ به پیکر مزدوران آخوندی در یمن و پس از شکستهای مفتضحانه رژیم در تکریت که آخوندها با تمام قوا در آن وارد شده بودند ورق به طور کامل برگشت و با ‘‘به گل نشستن کشتی خلیفه ارتجاع در عمق استراتژیک آن‘‘ آخوندها به چاره جوئی پرداختند همانها که سوریه را ‘‘مرز سرخ نظام‘‘ و ساحل مدیترانه را ‘‘عمق استراتژیک‘‘ آن دانسته و اعلام نمودند که ‘‘ما حق نداریم یک نقطه از عمق استراتژیک نظام را از دست بدهیم تا امنیت نظام دچار خدشه شود‘‘ همانها که سوریه را استان سی و پنجم ایران خوانده و اذعان نمودند که ‘‘اگر ما سوریه را از دست بدهیم تهران را هم از دست خواهیم داد‘‘. همانها که تأکید نمودند ‘‘استراتژی رژیم ایران همچنان سرمایه گذاری روی نظام بشار اسد و حفظ آن به هر قیمت است‘‘. و نیز تصریح کردند که ‘‘ما در عراق و سوریه از موجودیت خودمان دفاع می کنیم‘‘ و یا اعتراف نمودند که ‘‘سوریه خط قرمز ماست، اگر تدبیر رهبری نبود همه چیز تمام شده بود در این صورت در عراق و لبنان با فاجعه مواجه میشدیم و دامنه موضوع به تهران کشیده میشد‘‘. در چنین شرایط تیره و تار و برای جلوگیری از سرایت ‘‘فاجعه‘‘ به تهران تحلیلگران رژیم مستمر هشدار میدادند. نگارنده بخشی از آنها را در مقاله ‘‘به گل نشستن کشتی خلیفه ارتجاع در عمق استراتژیک آن‘‘ که در سایت همبستگی منتشر شد آورده است. در اینجا به برخی از آنها مجدداً اشاره میکنم.
حسین شمشادی مقام امنیتی رژیم در سوریه گفت: ‘‘از ۶ ماه پیش انتظار داشتیم که شرایط سوریه بحرانی تر شود و بهار و تابستان سختی داشته باشیم… وی سپس اعتراف کرد که در جبهه ارتش سوریه شکافهائی بوجود آمده و سوریه هر لحظه آبستن حادثه ای است که شب تا صبح ممکن است شرایط منطقه ای بطور کامل تغییر کند‘‘. وی ’‘آینده سوریه را مبهم و پیچیده معرفی نمود‘‘.
ـ در یک گزارش درونی رژیم آمده است: ‘‘در حال حاضر نیروهای ما روحیه و امیدواری ندارند وضعیت خیلی خراب است‘‘.
ـ افراد ما نتوانستند مقاومت کنند و خیلی راحت فرار کردند.
- توان جنگیدن برایشان باقی نمانده است اگر فرار نمی کردند همه شان کشته میشدند‘‘.
ـ بین مردم و مقاومت این حرف شنیده میشود که ‘‘کار بشار اسد و جمهوری اسلامی دارد تمام میشود‘‘.
ـ ‘‘دشمن اگر بخواهد کمر مقاومت (اسم مستعار رژیم آخوندی و مزدوران محلی او) را بشکند فقط در سوریه است اگر این سنگر را دشمن فتح کند تمام سنگرها را فتح خواهد کرد، ممکن است شروعش در سوریه باشد ولی پایانش در ایران خواهد بود‘‘. در گزارش دیگری آمده است: ‘‘وضعیت در شرایط فعلی بسیار خطرناکتر از هر وقت دیگر هست. اگر مخالفان به همین صورت پیشروی کنند و ما نتوانیم جلوی آنها را بگیریم باید منتظر باشیم که یک شبه همه چیز را از دست بدهیم. همین الان باید کاری کرد وگرنه دیر میشود‘‘. در ادامه آمده است: وضعیت بسیار خطیر است الان همه میدانند که نیروهای بشار اسد و کسانی که به او کمک می کردند دیگر تمام شده اند و نیروی جدیدی دیگر وجود ندارد ممکنست وضعیت طوری شود که صبح که بیدار میشویم ببینیم مخالفان در دمشق هستند اگر چند خمپاره به دمشق بزنند کار دیگر تمام است‘‘.
آری در شرایطی که هیچ کورسوی امیدی در سوریه برای رژیم آخوندی و بشار اسد وجود نداشت به ناگاه قاسم سلیمانی شاه مهره خلیفه ارتجاع، فرمانده سپاه تروریستی قدس و ارباب اصلی بشار اسد در صحنه ‘‘قُدقُد‘‘ کنان خبر از تغییر اوضاع سوریه در آینده نزدیک داد، خبری که مبیّن توطئه ای جدید از جانب رژیم آخوندی بود به نوشته لوموند ۲۰ اکتبر در ماه ژوئن قاسم سلیمانی وعده یک غافلگیری را داده بود.
رویتر هم از سفر ماه ژوئیه قاسم سلیمانی به مسکو خبر داد و نوشت: ‘‘سلیمانی در سفر خود به مسکو درباره بحرانی شدن جبهه های نبرد سخن گفت آنجا که مخالفان به سمت ساحل در حال پیشروی بوده و بدین ترتیب خطری واقعی برای پایگاه اصلی بشار اسد و طایفه علوی وجود داشت‘‘. همچنین پایگاه دریائی روسیه در طرطوس مورد تهدید قرار میگرفت.
رویتر به نقل از یک مسئول بلند پایه در منطقه نوشت: ‘‘تصمیم مشترک ایران و روسیه برای افزایش مداخله در سوریه چند ماه پیش در جلسه ای میان وزیر خارجه روسیه و علی خامنه ای رهبر ایران گرفته شد. بنابراین گزارش خامنه ای هم یک نماینده بلند پایه به مسکو فرستاد و با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور این کشور دیدار و گفتگو کرد. پوتین به این نماینده گفت: ‘‘می پذیرم، مداخله خواهم کرد قاسم سلیمانی را بفرست، و این گونه بود که سلیمانی به مسکو رفت تا درباره طرح خود سخن بگوید‘‘.
روشن است که رژیم آخوندی دقیقاً پس از به گل نشستن کشتی اش در باتلاق سوریه و پس از ضربات مرگبار و کشنده پی در پی منطقه ای در عراق و سوریه و یمن در بالاترین سطح یعنی شخص ‘‘ولایت سفیانی‘‘ دست بدامان روسیه شده تا خلیفه ارتجاع از غرقاب سوریه نجات یابد. بعبارت دیگر رژیم آخوندی و نظام اسد از سر استیصال و درماندگی مطلق به ورود روسیه در سوریه رضایت داده تا هم رژیم اسد و هم آخوندهائی که ‘‘عمق استراتژیک‘‘ خود را در خطر می دیدند و حفظ سوریه را برای خود از حفظ خوزستان مهمتر و از دست رفتن سوریه را پیش درآمد از دست رفتن تهران می دیدند نجات پیدا کرده و از سقوط محتوم رژیم اسد جلوگیری شود. روشن تر بگویم اگر شکستهای زنجیره ای زمستان گذشته و بهار امسال و ضربات مرگبار منطقه ای بر پیکر رژیم آخوندی و متحدانش و عقب نشینی های پی در پی رژیم اسد در سوریه و خطر سقوط حتمی آن نبود رژیم آخوندی -همچنانکه رژیم اسد- به هیچ وجه به ورود روسیه رضایت نداده و دست به دامن آن نمیشد. اما روسیه نیز بدنبال منافع خود بوده و برای حفظ تنها پایگاه دریائی خود در شرق مدیترانه و تنها جاپای خود در خاورمیانه به سوریه آمده است. در همین رابطه سازمان دیده بان حقوق بشر سوریه ۲۰ اکتبر اعلام نمود ‘‘اساسی ترین دلیل دخالت روسیه در سوریه حمایت از حکومت بشار اسد است. اسد متحدی وفادار برای پوتین و تنها پایگاه دریائی روسیه در مدیترانه در این کشور است. پایگاه طرطوس به روسیه اجازه می دهد عمق راهبردی و توان عملیاتی بیشتری در سرتاسر شرق مدیترانه داشته باشد‘‘.
وانگهی قرارداد ۴۰ میلیارد دلاری منعقده بین رژیم آخوندی و روسیه که خبرگزاریها از آن خبر دادند بخشی از ‘‘حق الزحمه‘‘ !! روسها و پاداش جنایات آنها علیه مردم بی دفاع سوریه می باشد. مضافاً اینکه رویترز از برخی منابع موثق داخلی خبر داد که بر انتشار شفاهی اخباری صحه می گذارند که حکایت از ‘‘پرداخت کلیه هزینه های عملیات روسیه در سوریه از جانب جمهوری اسلامی دارد. ناگفته پیداست که منبع این پولها، دلارهای آزاد شده بدنبال توافق اتمی خواهد بود. باید تاکید نمود عامل مهم دیگری که روسیه را به ورود به سوریه تشویق نمود سیاست ‘‘فلج‘‘ سردمدار دهکده جهانی و مماشات گران همدست او می باشد، از اینرو پوتین از این فرصت طلائی استفاده کرده و با ورود نظامی به صحنه سوریه در کنار رژیم اسد و رژیم آخوندی و حزب الله بر ‘‘بغرنجی و پیچیدگی‘‘ شرایط سوریه افزوده است. تا از این رهگذر از سقوط محتوم رژیم اسد جلوگیری کند. در همین رابطه میت رامنی فرماندار سابق ماساچوست ۳۰ سپتامبر گفت: ‘‘او (اوباما) خوب حرف می زند ولی نتایجی که به بار آورده به طرز وحشتناکی نا امید کننده و در حوزه سیاست خارجی این نتایج فاجعه آمیز است‘‘.
سناتور مک کین رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا در رابطه با دخالت نظامی روسیه در سوریه ضمن تأکید بر اینکه ‘‘این بشار اسد بود که داعش را بوجود آورد‘‘ گفت: ‘‘بر روی ویرانه های سیاست خارجی این دولت (دولت ایران) اکنون ولادیمیر پوتین ایستاده است. به مانند اوکراین و هر جای دیگر وی بی عملی دولت اوباما را می بینید و کاملاً سوء استفاده می کند‘‘.
نیویورک تایمز هم نوشت: ‘‘روسیه در حال بهره برداری از سیاست فلج شده آمریکا در سوریه است‘‘. شایان یاد آوری است که سوریه برای رژیم آخوندی مسئله بود و نبود و ‘‘موجودیت‘‘ است آنها می گویند: ‘‘ما در سوریه از موجودیت خود دفاع می کنیم‘‘ و ‘‘اگر ما سوریه را از دست بدهیم تهران را هم از دست خواهیم داد‘‘. از اینرو ‘‘استراتژی رژیم سرمایه گذاری روی نظام اسد و حفظ آن بهر قیمت است‘‘. اما روسیه بدنبال منافع خاص خودش بوده و در صورتیکه در یک سازش احتمالی منافع استراتژیک آن تأمین شود حاضر به دست کشیدن از اسد می باشد. در همین رابطه نیویورک تایمز نوشت: ‘‘روسیه با هم پیمانان خود مانند رژیم ایران اختلاف نظرهای اساسی دارد از اینرو آماده رسیدن به اهداف خود و توافق با آمریکائیها از موضع قدرت می باشد. همچنین برخی محافل غربی گفتند: ‘‘پوتین درباره حذف اسد از قدرت هم فکر می کند‘‘. در یک کلام پوتین خواستار حفظ پایگاههای خود در سوریه است و اگر دولت انتقالی آینده حاضر به تأمین آن باشد روسیه از بشار اسد دست خواهد کشید.
باید خاطر نشان نمود که پس از تهاجم روسیه به سوریه هیچ اقدام عملی جدی از طرف مماشات گران صورت نگرفت و تنها بسان تحلیلگران سیاسی به اظهار نظر پرداخته که: ‘‘دخالت روسیه در سوریه باعث افزایش بحران میشود‘‘، یا ‘‘دخالت مسکو بحران در این کشور را پیچیده تر کرده است‘‘ و یا بر ‘‘بغرنجی و پیچیدگی‘‘ آن اضافه نموده است. در مواردی نیز از روسیه خواستند که ‘‘تهاجم هوائی به اپوزیسیون سوریه را متوقف کند‘‘. رقت انگیز اینکه وزیر دفاع آمریکا (اشتون کارتر) اعلام نمود: ‘‘ما پیشرفتهائی در زمینه هماهنگی در استفاده از حریم هوائی سوریه با روسها داشته ایم و این مذاکرات ادامه دارد. ‘‘تو گوئی مشکل اصلی این بود که حضرات چگونه تقسیم کار کرده و با یکدیگر سازش نموده تا هر کدام اهداف مورد نظر خود را بمباران کنند تو گوئی بمباران مردم بی پناه و زنان و کودکان و آوارگی صدها هزار نفر برای آنها اهمیتی ندارد… صریح بگویم: اگر در ورای شعارها و ادعاها به عملکردها نگاه کنیم روسیه آمده است تا اسد را نجات دهد (خودش هم ۵ روز پس از شروع حملات به آن اعتراف نمود) آمریکا هم تنها برای نابودی دشمن خود یعنی داعش به صحنه آمده از اینرو برغم ادعاهای خود مبنی بر تسلیح و حمایت از ارتش آزاد سوریه تنها گروههائی از آنرا که حاضر شدند فقط علیه داعش بجنگند کمک کرده حتی برای آموزش دادن از آنها امضاء گرفته که تنها علیه داعش و نه رژیم اسد بجنگند بنابراین باید شعار عملی روسیه و دولت اوباما را اینطور خلاصه کرد: روسیه میگوید ‘‘مرگ بر ارتش آزاد - زنده باد رژیم اسد‘‘. آمریکا هم می گوید: ‘‘مرگ بر داعش- زنده باد اسد‘‘ آخر بقاء حکومت اسد نیاز اوباما برای مماشات با آخوندهاست از این جهت تا الان از تسلیح ارتش آزاد سوریه و برقراری منطقه پرواز ممنوع در سوریه خودداری کرده و در مقابل این خواست جدی کشورهای عربی و مقامات سیاسی و نظامی در آمریکا مقاومت نموده است.
<<نتایج و دستاوردها>>
حملات جنایتکارانه روسیه در سوریه به کشته شدن صدها تن و مجروح شدن تعداد بیشتری انجامید و به آواره شدن صدها هزار تن منجر گردید. در نامه ۲۶ اکتبر ائتلاف ملی سوریه به شورای امنیت آمار کشته های غیر نظامی ۴۳۶ تن و در روزنامه های ترکیه آمار آوارگان در هفته سوم اکتبر -و بعد از تشدید بمبارانها- ۳۵۰ هزار تن ذکر شده و پیش بینی گردیده که تعداد آوارگان به یک میلیون افزایش یابد. رژیم هم که تلفات خود را بصورت قطره ای و بطور پراکنده در سایتهایش اعلام می کند تا کنون اسامی حدود ۴۰ پاسدار به هلاکت رسیده از جمله ۱۰ تن از فرماندهان بالای پاسداران (سرتیپ و سرهنگ پاسدار) را ذکر نموده است. برخی رسانه ها شمار کشته های رژیم را بین ۲۰ تا ۲۰۰ نفر اعلام نموده اند. ناگفته پیداست که وقتی حدود ۱۰ فرمانده پاسدار در صحنه کشته میشوند باید حدود ۲۰ برابر آن از پاسداران معمولی به هلاکت رسیده باشند در میان کشته شدگان حسین همدانی مهره اصلی ولی فقیه در سوریه و دست راست قاسم سلیمانی یعنی همان جنایتکاری که تظاهرات عاشوای ۸۸ در تهران را به خون کشید و قرار بود ‘‘امنیت‘‘ ولی فقیه را تأمین کند نیز دیده میشود. هلاکت بالاترین فرمانده حزب الشیطان لبنان در سوریه و پس از چند روز هلاکت جانشین وی و یکی دیگر از فرماندهان بالای این حزب در شمار تلفات رژیم در این یکماهه می باشد. راستی رژیم طی این مدت چه دستاوردی داشته است؟ جز به کنترل در آوردن چند شهرک و روستا که بعضاً در روزهای اولیه توسط ارتش آزاد تخلیه شده و برخی از آنها مجدداً توسط آنها باز پس گرفته شد. یک مقام سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا به صدای آمریکا گغت: ‘‘با وجود افزایش عملیات هوائی روسیه در روزهای اخیر، نیروهای دولتی سوریه تا امروز موفقیت زیادی نداشته اند‘‘. یک مقام دیگر هم دستاورد نیروهای دولتی و متحدانشان در شمال غرب سوریه که ایران و روسیه از آن حمایت می کنند را ‘‘اندک‘‘ توصیف کرده. مضافاً اینکه یکی از سه روستائی که نیروهای اسد در ابتدا به کنترل خود درآورده بودند توسط ارتش آزاد پس گرفته شده است و مخالفان رژیم اسد در برخی از جبهه ها از حالت تدافعی به حالت تهاجمی در آمده و پیشروی هائی هم داشته است. سرانجام رسانه ها نوشتند که ۳ هفته پس از آغاز حملات روسیه در سوریه موفقیت نیروهای زمینی حکومت بشار اسد و متحدانش بیشتر به شبیخون هائی در حومه حمص، حما و حلب محدود بوده است. و افزایش شمار نیروهای ایرانی در این نبردها تا کنون نتیجه دلخواه را نداشته است. حال پس از گذشت یک ماه از ورود روسیه به سوریه و با وجود تلفیق حملات هوائی روسیه با تهاجمات زمینی نیروهای بشار اسد، رژیم و حزب الشیطان و با وجود اعزام نیروهای نخبه روسیه که قبلاً در شرق اوکراین مستقر بودند به سوریه -آنچنان که وال استریت ژورنال از قول منابع روسی و غربی گزارش کرد- هیچ پیشرفت قابل توجهی به نفع بشار اسد و رژیم آخوندی محقق نشده است.
هر چند پیش بینی تحولات آینده مشکل بنظر میرسد ولی قدر مسلم اینکه هیچ برگ کیفی جدیدی در دست ائتلاف روسی -آخوندی وجود ندارد مگر اینکه روسیه بخواهد تمام عیار به سوریه وارد شود و یا در پشت پرده بند و بستهائی صورت گرفته باشد. اما برغم همه توطئه ها، خلقی که ۵ سال است ایستاده و جانانه جنگیده است و وجب به وجب پیشروی کرده و حالا در مراحل پایانی کار خود است آن را نمیتوان نابود کرد، ممکن است اسد و حامیانش مناطقی را تصرف کرده و چند شهر و روستا را بگیرند، ممکن است ضرباتی بر ارتش آزاد وارد کرده و تعدادی از نیروهای آنرا شهید کنند، ممکنست هر گونه دسیسه و توطئه دیگری را علیه مردم سوریه بکار گیرند اما خلق بپاخاسته ای که آمادگی پرداخت بهای لازم برای آزادیش را داشته باشد شکست ناپذیر است.
این را تجارب تمامی انقلابات می گوید. این را سرنوشت کلیه متجاوزین می گوید، این را تجربه ویتنام و شکست خفت بار تجاوزگران می گوید، این را خروج مفتضحانه شوروی سابق از افغانستان گواهی می کند، این را خلقها می گویند و خلقها حقیقت را می گویند.
عارف شیرازی
۲ نوامبر