در دنیای امروز با علاقه بر این نکته چشم پوشی میشود که مسئله ایران بیش از ده ها سال است که موضوع جدیدی برای گفتن دارد. تهدیدات حمله ی نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران به مانند تعداد بیشمار مذاکرات اتمی خود را در سال 2013 بازتاب داده اند. در اصل فقط باید تاریخ خبر را نوشت و نام تنظیم کننده ی آن را عوض کرد, و مسائل همچنان به مانند سابق باقی مانده اند. آیا جامعه جهانی بواقع , بغیر چند تهدید خشک و خالی , دست بسته است تا علیه رژیم های دیکتاتوری دست به اقدام مناسب بزند.؟ آیا غرب باید فقط راه مماشات را برود و یا ماشین نظامی سنگین اش را راه بیاندازد. ؟ زمانیکه اخبار رسانه ها را طی سالیان گذشته مطالعه می کنیم, بنظر میرسد که برای غرب یک امیدی پدیدار شده و آنهم اینکه : ما در انتظار یک ملای مدره و عجیب غریب هستیم, به انتظار یک گرباچوف و یا دک لرک که سیستم را از داخل دگرگون کند. اغلب در این رابطه افرادی مانند موسوی, یا کروبی و یا رئیس جمهور اسبق, خاتمی به میدان کشیده می شوند. ,, کارشناسان مسائل ایران ,, مقالات بسیار حرفه ئی می نویسند که در آنها بیشتر داستان سرائی می کنند, چیزی شبیه نوشتار های دولت فدرال که به وفور در نشریات وصفحات اینترنتی نزدیک به بنیاد های وابسته ی حزبی دیده می شوند.
مشکل با این مدره ها این است که به واقع مدره نیستند , زیرا تمامی آنها به آیت الله خامنه ای و یا در آن دوران به آیت الله خمینی قسم یاد کرده اند. این به مانند ان است که انتظار داشته باشیم تا مدره ها ی جدید در دستگاه پاپ, کلیساهای کاتولیک را مدره نمایند. این کاملا فکر باطلی است که تصور کنیم در ایران یک گرباچوف دوم پدیدار خوهد شد, زیرا رژیم ایران یک دیکتاتوری مذهبی است, زیرا رژیم به ولایت فقیه اعتقاد دارد, یعنی همان حکومت ملایان,چیزی مثل یک برنامه ی حزبی و یا تفکیک نژاد ها (نژاد پرستی/ ) است.
بر این اساس ,, عشق و عاشقی,, بین سفرای ایران و تیم مشترک شرودر و فیشر اعلام شد, اما در پایان نتیجه ئی, بغیر از ارسال تکنیک آلمانی برای دستگاه های سرکوبگر و کشتار سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس که رژیم را سرپا نگه داشته اند, حاصل نشد.
اما نکته ی قابل تامل در وضعیت ایران این است که این کشور ده ها سال است که یک اپوزیسیون فعال با سازماندهی خوبی دارا است . شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران در حقیقت آن نیروی اپوزیسیون سازمانده شده می باشند که بر اساس ارزش های غربی برپا شده و دارای انگیزه های والائی هستند. آنها نیروی حرکت اعتراضات سال 2009 بودند, بویژه زمانیکه یقین شد که مسئله بر سر ,, تقلب انتخاباتی ,, نبوده , بلکه بر سر پایان ولایت فقیه می باشد. در مقابل واکنش ملایان بسیار خشن بود, زیرا آنها از هیچ چیز, بغیر از مقاومت سازماندهی شده ی ایرانیان حول مجاهدین خلق در هراس نمی باشند. کروبی و یا موسوی اجازه دادند تا آنها را در خانه ئی به حصر بکشانندو ,, اپوزیسیون سبز,, نیزبه پایان خود رسید. اما مجاهدین در مقابل ده ها سال است که کشته می شوند, آنها شکنجه شدند و متواری گردیدند, اما همچنان فعال هستند, نه تنها در داخل ایران , بلکه در خارج هم همینطور.
غرب همواره زمانیکه کارت تهدید و کشاندن بیمورد لشگر دیپلماتها را بیرون می کشد, اشتباه بزرگی انجام می دهد. فقط یک هدف وجود دارد, بر ملایان پیروز شویم. از اپوزیسون ایران باید اخلاقا حمایت کرد و ملایان باید از جامعه جهانی طرد شوند, آنهم با تحریمات موثر. این تحریم ها باید سپاه پاسداران و سازمانهای تروریستی آن را مورد هدف قرار دهند . تحریمات نباید شامل صادرات گندم شود, اما بعوض باید نفت و سازمانهای پیشتار سپاه پاسداران و راه های نقل و انتقال مالی آنها را هدف قرار دهد. به اندازه ی کافی دلائل برای اینکار وجود دارند, همچنین این رژیم باید در سطح بین المللی طرد شود.
برای طرد رژیم در سطح بین المللی به اندازه ی کافی دلائل وجود دارد, که بسیار از مسائل مربوط به اتمی قوی تر هستند. نقض سیستماتیک حقوق بشر,, تحت تعقیب قرار دادن اپوزیسیون, تامین مالی گروه های تروریستی در سراسر منطقه, همه ی اینها باید منطقا دلائل کافی برای این امر باشند. این علامت مهمی به مردم ایران و برای مقاومت ایران خواهد بود و همچنین پایانی خواهد بود برای حیف و میل کردن مالیات مردم. فراموش نکنیم, زمان و اخبار تکراری, که فقط مصرف جو سازی دارند, مسائل حقیقی را حل نمی کنند.
نویسنده یک فعال حقوق بشر در برلین است.
22فروردین1392