در جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی و رهبرش، همیشه یک رؤیا و توهم مشترک وجود دارد:
اینکه «زمان» نوعی داروی سنتی معجزهگر است که اگر فقط کمی بیشتر تهیه شود، همهچیز درست میشود؛ یک جور چسب زخم تاریخی که با آن می توان ترکهای ساختاری یک نظام فرتوت آدم خوار را پر کرد.
به ویژه در شرایطی که کشور در وضعیت «نه جنگ، نه صلح» معلق مانده، جمهوری اسلامی مثل دانشآموزی که شب امتحان تازه یادش افتاده کتابی هم وجود دارد، سرگرم «وقتکشی راهبردی» است؛ پروژهای که گویا قرار است از طریق پیامرسانی از جیب بنسلمان برای ترامپ اجرا شود. یعنی همان کسانی که تا دیروز «اشغالگران منطقه» و «عامل بدبختی جهان اسلام» و «خادم صهیونیسم» معرفی میشدند، امروز شدهاند پیک موتوری دیپلماسی غیرمستقیم.
از نگاه صاحبان این سناریو، کافی است واشنگتن درگیر یک گفتوگوی طولانی، کشدار و عمدتا بینتیجه شود تا تهران شاید بتواند شبکه پدافندی و موشکیاش را گسترش دهد و هواپیماهای جنگی پیشرفته از شرکای نیمه وقتش خریداری کند. رؤیای شیرینی که "مقام معظم"، مثل نوجوانی عاشق، شبها با فکرش به خواب میرود.
اما مشکل اینجاست که در این وضعیت بلاتکلیفی و تحریم جهانی، هیچ کشوری حاضر نیست سیستم پدافندی موٍثر یا جنگندة پیشرفته به او بفروشد. رؤیای ابلهان حاکم بر کشور این است که اگر بتوانند دوباره وارد یک مذاکرة «کشدار اما مؤدبانه» با آمریکا شوند ـ همان نسخهای که پیش از جنگ اخیر امتحان شده بود ـ شاید زمان کافی برای تغییر مختصات سیاسی فراهم شود و با گذشت چند ماه و شاید بیشتر سایه شرایط "نه جنگ نه صلح" رنگ به بازد و شرکا نیمه وقت رژیم نرم شوند و بگویند: خب این حیوان وحشی دیگر رام شده و دارد گفتگو می کند و به این ترتیب کلکسیون سلاحهای پیشرفته بهتدریج کامل گردد.
اینها همان توهمات همیشگی "آقا" است؛ پروژهای برای خرید زمان، برای ساختن «فضایی ماندگار» جهت بقای رژیم. فضای ماندگاری که اگر محقق شود، نه از سر رفاه مردم و نه برای امنیت کشور، بلکه برای کش دادن عمر یک ساختار سیاسی فاسد و آدم کش است که ایران و ایرانی را به نابودی کشانده و تنها در سایه بحران دوام میآورد.
اما واقعیت تلخ این است: این خیالبافیها، این وقتکشیها، این قمارهای ژئوپولیتیک، کشور را آرامآرام به سمت یک جنگ دیگر هل میدهد؛ جنگی که هزینه آن نه از جیب خامنه یی و سردمداران رژیمش، که از کاسه خالی و بی رمق جان و مال مردم و نابودی زیرساخت های پوسیده کشور پرداخت خواهد شد.
در چنین شرایطی، اگر قرار است راهکاری وجود داشته باشد، نه در بازیهای پشت پرده و نه در پیام فرستادنهای بی ثمر سیاسی، بلکه در اجماع جهانی برای مهار تنش از طریق زدن سرمار در تهران و حمایت از مقاومت و خواست مردم ایران است.