مهرداد هرسینی: نسل z و مجاهدین

 

برای شروع این نوشتار تحلیلی , اجازه بدهید تا مطب را با انعکاسی از روزنامه البیان , چاپ مصر

از کنگره بزرگ جوانان ایرانی در پاریس  و با حضور خانم مریم رجوی اینگونه آغاز کنیم : « نسل جوان شورشی, نیروی تعیین کننده در سازماندهی و فداکاری است و همراه با نسل های پیشین رژیم ولایت را از ریشه برخواهد کند».

ترجمان این جملات بدان معنا است که سازمان مجاهدین با کوله باری از تجربیات 60 ساله توانسته است تا این قانون مندی را کشف و آن را به منصه ظهور برساند.

سخن از نسلی جدید با ایده ها , توان و پیوند های عمیق ملی , مبارزاتی و حق طلبانه می باشد که اکنون به خاری در چشم دو دیکتاتوری شاه و شیخ تبدیل گردیده اند. نوگرائی درجریانات اجتماعی وسازمان‌های سیاسی به معنای پذیرش، طراحی و اجرای شیوه‌های نوین در ساختار، اندیشه، رفتار و کارکردهای تشکیلاتی آنان می باشد.

نوسازی نیز نه تنها در ساختار تشکیلاتی , شیوه تصمیم‌گیری، نظم ارتباطی با جامعه، گفتمان سیاسی، فناوری‌های ارتباطی و الگوهای مدیریتی , بلکه به حرکت در آوردن نسلی نو در درون جامعه برای پیشبرد امر مبارزه برای سرنگونی دیکتاتوری حاکم بر میهن مان می باشد..

لذا نسلی که بینه های آن را ما اکنون در حضور پرشور آنان در صحنه های نبرد سیاسی و اجتماعی در هیبت کانون های شورشی در داخل کشور, در راس سازمان پیشتاز و یا در مراسم و گردهمایی و تظاهرات ها در صحنه سیاسی خارج از کشور بخوبی رویت میکنیم, بهترین و بزرگترین پشتوانه ملی برای بقاء وادامه جنبش سرنگونی طلب در میهن مان است.

به یقین حضور گسترده این جوانان برومند و در آخرین نمونه آن  در پاریس , بروکسل و واشنگتن , پاسخی مناسب به تمامی هوچی گری ها , تهدیدات ,  سیاست ایجاد ترس و شانتاژ از سوی یک دیکاتوری خون ریز وعنان گسیخته می باشد که طی چهار دهه گذشته تلاش نموده بود با سرکوب خونین و پروژه های عظیم شیطان سازی , با دستگیری , ارعاب و با شکنجه و اعدام  و با زدن تیر خلاص برسر و صورت جوانان شورشی در کوچه . خیابان ها ,  میان عنصر اجتماعی و نیروی رهبری کننده جنبش شکاف ایجاد کند.  

رفسنجانی که چند سال قبل استخری شد, در این رابطه معتقد بود اگر چند صد تن از آنان را اعدام کنیم , این نسل تمام خواهد شد!!, اما دیدم که نه تنها چنین نشد , بلکه این جنبش بدلیل هوشیاری رهبران آن و بدلیل وجود پایه های گسترده اجتماعی , ماندگار گردید, بطوریکه اکنون هر ناظر بیطرفی بر « پیشتازی» آن علیه دیکتاتوری خون آشام آخوندی , هیچ شک و تردیدی در خود راه نمی دهد. .

حال با تجزیه و تحلیل این روند مقدس , می توان گفت که به یقین خامنه ای, ارتجاع حاکم  و تمامی دوایر واتاق های فکر رژیم, با صرف ده ها میلیارد دلار , دراین جنگ ملی شکست سنگینی را متحمل شده است.

به باور اندیشمندان ابعاد نوگرائی و روی آوردن نسل جدید یا همان نسل زد در چند پیامد خلاصه می شوند :

 بازنگری در اصول فکری و گفتمان سیاسی بر اساس تحولات اجتماعی

توجه به خواسته‌های نسل جدید، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و محیط زیستی

نوگرایی ساختاری و سازمانی

استفاده از مدیریت دانش ومشارکت دادن نسل جوان در نهادهای تشکیلاتی , اجتماعی وسیاسی

بکارگیری جوانان در فناوری‌های دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی برای پیشبرد مبارزه  

در نهایت از بین بردن شکاف نسلی در درون جنبش مقاومت

بدین سان باید تاکید نمود که نوگرایی در سازمان‌های سیاسی نه تنها شرط بقا و کارآمدی در عصر جدید است، بلکه عاملی برای بازسازی اعتماد عمومی، افزایش مشارکت سیاسی، و تحقق حکمرانی دموکراتیک محسوب می‌شود.

لذا سازمان‌های سیاسی‌ که نتوانند خود را با تحولات فن آورانه، فرهنگی و اجتماعی نوین سازگار کنند، بتدریج مشروعیت و نفوذ خود را از دست داده و از صحنه سیاسی و اجتماعی حذف خواهند شد.این وضعیت را ما اکنون برای دو نیروی میرا , یعنی شیخ و شاه بخوبی مشاهده میکنیم.

همچنین باید تائدد کرد , آنچه را که مجاهدین خلق در این راستا  و طی سالیان اخیر به انجام رسانده اند, ترجمان این واقعیت است که آنان بدلیل وجود پایه های گسترده اجتماعی و نفوذ معنوی در جامعه دردمند ایران , توانسته اند قدرت کشف , مدیریت , تغییر معنا در الگوهای اداره کننده , ارتباطات و ساز کارهای پاسخگویی به بیرون خود را کشف و آن را به عمل انقلابی تبدیل نمایند.  

دراین راستا نیز شاهد هستم که چگونه و قدم به قدم نیروهای جوان به بخشی از راس و ذیل تشکیلات راه پیدا کرده, تاجائیکه نه تنها « حس تعلق» در آنان , بلکه « مسئولیت پذیری و تحول گرائی » را در امور روزانه خود در صدر مسائل قرار داده اند.

این واقعیت در مقابل تمامی جریانات و یا گروه های میرا می باشد که بدلیل وجود یک ساختار «مرد سالارنه » و نیز بدلیل وجود « تفکرات استاتیک » , « ضعف فکری و تاریخی » و النهایه نبود هرگونه « پشتوانه و مشروعیت اجتماعی » چاره ای جز دست زدن به «  کسب و کار سیاسی »  در بالا و در منطق خود «پشت کردن جامعه»  به آنان ندارند.

بدین سان میتوان این نتیجه گیری اجمالی را نمود , سازمان‌هایی که بتوانند بین سنت سیاسی خود و نیازهای جامعه‌ی مدرن تعادل برقرار کنند، موفق‌تر در جذب نیرو، مدیریت منابع و حفظ نفوذ اجتماع

پیروز میدان خواهند بود و در مقابل آن جریانات و گروه های که ساختارهای ایستا و اقتدارمحور، حتی با داشتن پشتوانه تاریخی، دیر یا زود دچار رکود و فروپاشی می‌شوند

این همان نقطه قوت مجاهدین در صحنه کنونی ایران میباشد که با وجود تمامی ترفند های حکومت در سایه صدور هزاران حکم اعدام و دستگیری های کور روزانه ,تواسته اند به کشف مناسبات برتر در درون جامعه دست یافته و بدین سان عنصر اجتماعی و نسل زد را جذب و به حرکت در آورد.