سینا دشتی ـ کابوس پاسدار نبوی

بسیاری ابراهیم نبوی را فقط طنز نویس و روزنامه نگاری می دانند که به واسطه سرکوب روزنامه نگاران در دولت خاتمی مجبور به ترک وطن گردیده است اما همه ماجرا همین نیست.
ابراهیم نبوی به اعتراف خودش دیر زمانی مدیر سیاسی وزارت کشور و جانشین مدیرکل اجتماعی وزارت کشور بوده است. البته وی اشاره ای به این نمی نماید که در همان زمان نخست وزیری میر حسین موسوی، در وزارت کشور که بواقع در آن سالها در کنار وزارت اطلاعات، مسئولیت تخلیه اطلاعاتی زندانیان سیاسی و آماده کردن آنها برای شوهای ندامت و تواب سازی بوده است را بر عهده داشته است.

نبوی در کنار اسدالله لاجوردی مسئولیت خرد کردن زندانیانی را بر عهده داشته که بیشترشان بعدها در قتل عام زندانیان سیاسی روانه گورستانهای بی نام و نشان شدند.

پاسدار ابراهیم نبوی که خودش و ولی فقیه او می دانند که خون چند نفر را خودش در خدمت به امام جانی و ملعونش، بر زمین ریخته و چند نفر را با شلاق کبود وله کرده است دوباره " گاو گند چاله دهانش" را باز کرده که گویا کشتار زندانیان در سال ٦٧ مقوله یی است که باید فراموش شود و چون اکثر قربانیان این "جنایت علیه بشریت" إز مجاهدین و فدائیان بوده اند نباید به ولی فقیه و رژیم جنایتکار گیر داد، بلکه ملت ایران یک تشکر هم بدهکار رژیم برای "کشتن چند هزار نفر در چند روز" (از نامه منتظری به خمینی) هستند. او باید بگوید: «مساله کشتار دهه شصت، فارغ از اما و اگرها، و یا مساله قتلهای زنجیره ای، موضوع زندگی مردم اکنون ایران نیست».

رذالت نبوی و دیگر پاسداران اعزامی به خارج کشور همطراز و همسنگ وقاحت احمدی نژاد است. به این محصول ناب ولایتی نمیشود انتقاد کرد و ایراد گرفت.  ماموریت نوکر خامنه ای در هم شکستن مرزها و حرمتهای هست که در تاریخ مبارزاتی هر کشور شاخص مرز کهنه با نو، میرا با بالنده، دیکتاتوری با آزادیخواهی بوده ومی باشد. نبوی شکنجه گری است که ادعای بی ریشگی تاریخ را دارد. ابله تمام دنیا وتاریخ را با طویله پاسداران ولایت فقیه اشتباه گرفته و کیش مردم فروشی و لیسیدن خنجر جلادان را فرهنگ متداول فرض کرده است.

«مثلا اگر شما راه حلی ارائه کنید که مستلزم یک جنگ، سقوط یک حکومت یا یک انقلاب باشد، طبیعی است که آنها آن را جدی نمی گیرند. البته مردم عادت دارند که بگویند که دوست دارند همه چیز عوض شود، ولی خودشان می دانند که همه چیز عوض نخواهد شد. نه اینکه نباید عوض شود، چون نمی تواند عوض شود».
 
این پاسدار جلاد در ذهن تاریک و گندیده خود و ایدئولوژی آخوندی خود چه تحفه و نوبری را پرداخته و بار آورده که می خواهد به خلق الله قالب کند که این لجن آخوندی به صفت رنگش، خورش قورمه سبزی است و مردم باید آن را بالا بکشند و به به هم بگویند.

«حتی از جنگ نیز تلخی های آن در خاطر مردم نیست، فقط رشادت بسیج و سپاه در مقابل دشمن در ذهن عمومی مانده است. مردم داخل ایران شاید از گناه هر دشمنی می گذرند، اما با مجاهدین خلق کنار نمی آیند، چرا که آنان را قاتلان فرزندانی که در ایران مورد بمباران عراقی ها قرار گرفتند، می دانند. علت اینکه مردم هنوز مجاهدین خلق را به یاد دارند، این است که تلویزیون آنها هر روز تصویر آنها را نشان می دهد و مردم هر روز بیشتر از آنها دلزده می شوند».

 او دیده که نمایندگان استکبار جهانی و "خود باختگان غوطه ور در فرهنگ منحط غرب" با چاپلوسی برای احمدی نژاد و ملیجک او مشائی به الاف و ألوف رسیده اند و سر کچل اما موٌمن به انقلاب اسلامی او که نه رو در وطن و نه دل در غربت ندارد هنوز سخت سخت بی کلاه مانده است. به قول شیرازی ها "خاک کاهو بر سرش" گمان می کند اگر دجالی توانست خمینی را " امام" و "رهبر" کند، خوب چرا او  نتواند؟

«شاید به همین دلیل است که حتی اگر دولت موجود رسما اعلام کند که برای بزرگداشت کشتار 67 هر کسی آزاد است که یک مراسم برگزار کند، مطمئنا تعداد حاضرین در آن مراسم به ده هزار نفر هم نمی رسد، در حالی که اگر همین امروز اعلام کنند که قرار است برای بزرگداشت ندا و سهراب در تهران یک مراسم آزاد برگزار شود، بی تردید حداقل دو میلیون نفر از مردم در مراسم شرکت می کنند. حتی اگر دولت تصمیم بگیرد که اجازه برگزاری مراسمی برای شهدای قتلهای زنجیره ای بدهد، مطمئنا جمع بزرگی در آن حضور نخواهد یافت».

گویا مردم یادشان رفته که همین پاسدار ها و بسیجی های "رشید" بودند که ندا و سهراب را کشتند.
اما نسلی و مردمی که خمینی را از ماه دجالیت به چاه تنفر تاریخ به زیر کشاندند، در برابر جوجه پاسدار پر ریخته ای مثل نبوی خوب بلد است راه و مسیرش را به پیش ببرد
دم خروس اینجا بیرون میزند: «شبکه تلویزیونی " رسا" بزودی پخش خود را آغاز می کند»،
 و فریاد آی دزد آی دزد این حرامی را که: «برخی از بیماران سیاسی بیرون کشور، ناخودآگاه معتقدند هر کسی که در حکومت کار می کند، یا با آن کنار آمده مزدور رژیم است». 
 
نبوی جلاد بهتر است فکر تهیه دفاعیه خودش در مقابل دادگاه حقیقت یاب مردم ایران باشد. دادگاه او با وکیل مدافع و هئیت منصفه و بدون قصد اعدام و فارغ  از هر گونه شکنجه و آزار تنها با قصد روشن شدن نام و سرنوشت کسانی که نبوی و امثال او، انها را شکنجه کردند، مثله کردند، آتش زدند، سر بریدند، تجاوز کردند، شلاق زدند، اموالشان را به غارت بردند، و .... تشکیل خواهد شد. ناظران بین المللی در آن شرکت خواهند کرد. این دادگاه به بررسی جنایت علیه بشریت در ایران تحت حاکمیت رژیم خمینی و خامنه ای خواهد پرداخت. این جنایات بنا بر تمامی تجارب و دستاوردهای بشری بعد از جنگ دوم جهانی نه فراموش میشود و نه مشمول مرور زمان خواهد شد. این کابوس شبانه پاسدار نبوی و جنایتکارانی مثل او هست و خواهدبود.