کودک‌کشی بخشی از «جذابیت سپاه»

 

تازه‌ترین سخنان خامنه‌ای درمانده در میان فرماندهان سپاه مردم‌کش پاسداران، آنهم تنها چند هفته مانده به سالروز قیام شهریور ماه گذشته ، به یقین ترجمان وحشت وی از آینده تیره و تار حکومت می‌باشد.
ولی فقیه کودک‌کش که در میان وحشی‌ترین فرماندهان سپاه حاضر گردیده، از جمله می‌گوید: « امروز روز خسته شدن و ناامیدی نیست، نمی‌گوییم انتقاد نباشد اما بیان انتقاد همراه با اعتماد به مسئولان باشد».
وی بدین سان به وجود واقعیتی بنام « نارضایتی» و « ریزش » در میان مهم ترین ارگان سرکوبگر و حفظ حاکمیت خود اعتراف می‌نماید. 
ریزش در میان سپاه، بسیج و ارگان‌های امنیتی به‌حدی است که اکنون شبکه‌های اجتماعی مملو از افشاگری از سوی عوامل سابق سرکوب می‌باشد و بدین‌سان شخص ولی فقیه و سپاه پاسداران را آماج افشاگری و حملات خود قرار می‌دهند.
یک دلیل برای این روند منطقی نیز همان وجود عمق تنفر اجتماعی از سپاه و بسیج است که اکنون حاکمیت را با بحرانی بس عمیق روبرو ساخته است. نعره‌های خامنه‌ای مبنی بر « جذابیت سپاه» به همان اندازه که هیتلر از نیروهای « اس اس » تعریف و تمجید می‌نمود ، خنده دار و مسخره می‌باشد.
همچنین خامنه‌ای درمانده در ادامه قدری به عمق روحیه باختگی و ریزش در میان متولیان، سران و فرماندهان سرکوبگر رفته و می‌افزاید: «همه انسان‌ها در معرض لغزشند، همه‌ سازمان‌ها در معرض لغزشند. همه‌ رؤسا، مدیران، رهبران، فرماندهان، ما، همه ما در معرضیم». ( خبرگزاری سپاه موسوم به فارس ۲۶مرداد ۱۴۰۲) 
بدین سان مشخص می‌شود،  رهبر خودخوانده نظام  که خود بر تمامی امور لشکری و کشوری نظارت کامل دارد، به چه میزان از وضعیت بحرانی در  درون حاکمیت و به‌ویژه  ابعاد ریزش و روحیه باختگی در میان سران رژیم و نیز عمق  تنفر اجتماعی از نیروهای سرکوبگر، بویژه سپاه پاسداران و یا بسیج ضد مردمی مطلع می‌باشد .
برپایه این واقعیت اکنون باید سخنان اخیر ولی فقیه درمانده در میان فرماندهان ارشد سپاه را ارزیابی نمود، تا به آخرین  راهکار وی در جهت تقویت  و روحیه دادن به  هارترین و وحشی‌ترین بازوی حفظ حاکمیت قرون وسطایی  رسید.
خامنه‌ای در حالی از قدر قدرتی سپاه دم می‌زند که گوئی وی در دیگر کرات آسمانی سیر و سیاحت می‌نماید. ابعاد خرابی اقتصادی که متولی اصلی آن سپاه فاسد، با انواع و اقسام باند ها و شبکه های مافیایی، قاچاق و سرکوب می‌باشد، اکنون به‌حدی است که نه تنها به بروز فقر و فلاکت گسترده در ایران راهبرده، بلکه فراتر از آن کشور را با ابر بحران‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فراملی نیز  درگیر نموده است.
وی ضمن دسته گل دادن به این ارگان خونریز، درحالی سپاه مردم‌کش پاسداران را  مملو از « سلامت » قلمداد می‌نماید، که اکنون در جای جای کشور به‌خوبی می‌توان رد پای تخریب و بروز بحران در بخش‌های گوناگون مانند محیط زیست، خشکسالی، اقتصاد، تولید، خدمات یا کشاورزی را رویت نمود. 
خامنه‌ای درمانده و طلسم شکسته در این راستا پا را فراتر از گلیم خود گذاشته و کپی برداری از چند موشک اسقاطی را « اقتدار سپاه » تعریف می‌کند، اما عامدانه فراموش کرده است که اکنون بدلیل نارضاتی عمومی از کلیت نظام و نیز عمق سرکوب، خون‌ریزی و جنگ افروزی، هشتاد و دو میلیون « دشمن » در مقابل رژیمش صف‌آرایی کرده اند.
تبلور این واقعیت را اکنون می‌توان به‌خوبی در شعارهای مردمی مانند « تا سپاه کفن نشود، این وطن، وطن نشود» یا « اگر سپاه نبود، اوین هم نبود » و یا خواست ملی و بین‌المللی مبنی بر ضرورت  « لیست‌گذاری سپاه پاسداران » به‌عنوان یک نیروی تروریستی مشاهده نمود.