پرویز خزایی: حقوق زن و حق رای در زمان رضاخان و پسرش  

      

حقوق بشر چیست؟

حق وحقوق بشرمطلقا یک تعریف دارد که در سی ماده اعلامیه جهانشمول حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ بطور واضح تعریف شده است. در این متن بویژه به دولت‌ها و حکومت‌ها و سیستم‌ها نهیب زده شده است که این حقوق را رعایت کنید تا مردم مجبور نشوند که برای بدست آوردن این حقوق دست به شورش ( بخوانید قیام و انقلاب) بزنند.  شورای ملی مقاومت ایران و همه اعضای آن نه تنها نسبت به این اعلامیه جهانشول متعهد هستند؛ بلکه عصاره این اعلامیه ، که همه کشورهای عضو ملل متحد آنرا امضا کرده اند، د ر طرح ها و مصوبات شورای ملی مقاومت و طرح ده ماده‌ای خانم مریم رجوی  رئیس جمهور برگزیده پارلمان مقاومت برای دوران انتقال، به جهانیان اعلام  و رسما چاپ و منتشر شده است.

حق حاکمیت بالاترین و مهمترین حق مردم و از اصول جهان شمول حقوق بشر است. وقتی شاه یا شیخ حاکمیت مردم را غصب میکنند سایر حقوق نیز به سادگی غصب و پایمال می‌شود
حق حاکمیت یعنی دموکراسی مبتنی بر جدایی دین از دولت و آزادی احزاب و آزادی عقیده ودین و بی دینی و هومانیسم وحکومت کثرت‌گرای چند حزبی که مردم آزادانه به حزب مورد علاقه خود، برای اداره امور کشور و تشکیل مجلس ملی و  دولت یعنی قوه مجریه و همچنین نظام قضایی کشور، برای یک دوره چهار، پنج ساله، آزادانه و بدون تفتیش عقیده و تعقیب و مجازات رای می‌دهند.  

حالا اگر یک سیستم دیکتاتوری شاه الهی و سایه خدایی بگوید که من پادشاه با قدرت مطلقه بی حزب و یا تک حزبی هستم و به شما مردم ّآزادی حق رای میدهم، آیا این مفهومش دادن آزادی انتخاب به زنان و مردان کشور است؟  یعنی مهر لاستیکی و تاییدیه مردم یک کشور به یک شخص و سلسله و یا حزبش و سپس اعلام اینکه اعلیحضرت یا رهبر و یا حزب واحد او در « انتخابات»!! ، مورد عشق و علاقه و تایید ۹۸ یا ۹۹ درصد یعنی کل مردم قرارگرفتند. درتمام حکومت‌های دیکتاتوری و تک حزبی، همه از رای مردم برای تایید خود و جنایاتشان نهایت سو‌ء استفاده کرده و می‌کنند . ایکاش حق رای نمی‌دادند و سنگین تر بودند که برای خودشان بی دنده و ترمز همچنان حکومت کنند تا مردم را مجبور کنند که هر ازگاهی با حکم حکومتی به پای صندوق « رای» بروند و اگر نروند و نگویند ما عضو و پشتیبان پول پت و کیم سون ایل ، اعلیحضرت و یا رهبرعظما هستیم کار خودشان را ازدست می‌دهند و یا مجازات می‌شوند.......

آیا در دیکتاتوری مطلقه، رضا خان میرپنج که بدلیل سمپاتی و موس موس با هیتلر توسط دولت فخیمه انگلیس، که او را فرمانده قزاق و بعد شاه کرده بود، توسط یک تلگراف سه جمله ای از لندن،  عزل و ازکشور اخراج شد به زور گزمه و با ضرب و شتم و دستگیری، چادر و روسری از سر زنان برداشتند، این آزادی زن بود! این آن روی سکه خمینی دجال و خامنه ای جلاد است که به زور گزمه و ضرب و شتم و زندان چادر به سر زنان می‌کنند. 
و  ایضا آیا نفر دوم و آخر این سلسله تک حزبی، که گفت حق رای به زنان داده است، واقعا حق رای است؟ رای به کدام حزب و کدام شخصیت مستقل در کدام مبارزه انتخاباتی، در چه نظام کثرت‌گرا و کدام کاندیداهای مستقل و متنوع از احزاب گوناگون و غیر وابسته به دربار و ساواک و ...؟  مثل این است که از مردم بخواهید رای بدهند که چه غذایی را بخورند در حالیکه برسر سفره تنها یک کاسه آبدوغ خیار، آنهم تلخ و فاسد -گذاشته اند، بخوانید حزب واحد رستاخیز!؟

نکته مهم دراینجا این است که روشنفکران و تحصیل کردگان ایرانی مثل داور، ملک الشعرا و بسیاری دیگر در تدوین قوانین ایران زمان سلسله پهلوی کوشش بسیاری کردند تا مواد قانون مدنی و قانون جزا را ازفرانسه و بلژیک اقتباس کنند، اما در زمان پهلوی برای باج دهی به ملاهای مرتجع، که سایه خدا بودند و مهر تایید شرعی به شاه و جنایاتش می‌زدند، موادی آمده بود که شوک آور بود. انگاری که بعد از ساختن شربت سکنجبین یک کاسه زهر در آن بریزی.   
به عنوان مثال در قوانین رژیم شاه هم سفر و کارکردن زن مشروط به اجازه شوهر بود، شهادت زن نصف مرد محسوب می‌شد، دختر نصف پسر ارث می برد و در حضانت حق اساسا به پدر و خانواده پدری داده می‌شد و راه را برای قتلهای ناموسی هموار می‌کرد
البته در همان رژیم دقیقا مثل همین رژیم وقتی پای زنان مبارز و انقلابی و مجاهد و فدایی و آزادیخواه به میان می‌آمد، از زندان و شکنجه و اعدام و هیچ جنایتی فروگذار نمی‌کردند.

بعد ها خمینی که آقای مسعود رجوی به حق گفت ولیعهد واقعی شاه بود، اینها را تکمیل کرد و با قانون سنگسار به اوج خود رساند. ببینید که حتی در مورد سنگسار شدن هم زن ومرد حق مساوی نداشتند و زن بازنده اصلی بود. نگارنده سالها پیش یک ویدیوی مستند سنگسار در ایران را درتلویزیونهای سوئد ونروژ و سازمان ملل در ژنو را نشان دادم. به این قرار:
 بلی در هنگام سنگسار زن را تا بالای سینه وزیرچانه در چاله وگودال قرار داده و درحالیکه تنها پوشش یک پارچه سفید است.  اما مرد در چاله دیگر با همان پوشش تنها تا کمرو ناف در گودال گذاشته میشود. چرا زن را تا بالا سینه؟ بخاطر اینکه اگر در هنگام سنگ خوردن پارچه سفید پوشش او پاره شد سینه اش را سنگسار کنندگان نبینند!  شاید هم بخاطر اینکه قربانی امکان فرار نداشته باشد.
چرا که دور این گودال ها یک دایره با گچ میکشند. اگر شخص سنگسار شده توانست در حین این عملیات خود را از چاله نجات داده و از آن دایره خارج شود سنگسارش قطع و نجات پیدا می‌کند. حالا مجسم کنید که زن بیچاره که تا زیر چانه در گودال است چگونه می‌تواند در این مسابقه هولناک و شنیع خود را نجات دهد . در تاریخ سنگسار مردانی بوده اند که موفق به خروج ونجات شده اند اما من حتی یک نمونه از نجات زن را ندیده ام.      
آری در این مصاف دشمنی که بیگانه مطلق با دموکراسی و آزادی وکثرت گرایی است و بویی از حق رای و انتخاب آزادنه  در آن نیست،  با برداشتن روسری و چادر از سر مردم به زور کتک و شلاق به همان اندازه سرکوبگرانه و احمقانه بود که آخوندها می‌خواهند باحجاب اجباری اسلام را در جامعه پیاده کنند! آن مدرنیته و این اسلام توی سر شاه و شیخ بخورد که یک قرن است ملت ایران را به روز سیاه نشانده اند.
نگارنده پس از بازگشت از تحصیل و کار آموزی در فرانسه، کنسول در هندوستان شدم. بعد از بالارفتن ناگهانی قیمت نفت، شاه پولدار، خود را بهتر از همه جهان پنداشت و به اروپاییها می‌گفت که شما تنبل هستید وما بزودی ژاپن می‌شویم.  همان موقع به همه سفارتخانه ها و هیئت های دیپلماتیک ایران بخشنامه کرده بودند که اعلیحضرت حزب واحد رستاخیز تشکیل داده اند و فرموده اند هرکس قبول ندارد پاسپورت و اجازه خروج بگیرد و از کشورخارج شود« مه فشاند نور و سگ عوعو کند».
باری با شروع انقلابی که برای تکمیل اهداف انقلاب مشروطیت وجنبش مصدق کبیر آغاز شد و بدست خمینی دیو تنوره کشیده از قرون وسطی ربوده شد، ممدرضا شاه پهلوی خودش ”عوعو” کنان برای دومین و آخرین بار از کشور گریخت و باشد که بزودی ، در تدوام آن انقلاب ربوده شده ، رزم آوران آزادی زنان و مردان شورشگر، پوزه خامنه ای خونخوار و دژخیمان و پاسداران و جلادانش را به خاک بمالند و مردم ایران زوزه های مرگ آنها را به گوش بشنوند.