عارف شیرازی:  پیوند ارگانیک شعار ها با اهداف و خط مشی های سیاسی

 

 

در جنبش های اجتماعی شعارها نقش بسیار مهی را ایفا می‌کنند، این شعار ها اگر به دقت  و متناسب با درجه رشد تضاد ها و ویژگیهای جامعه انتخاب شوند می‌توانند باعث بسیج اقشار مختلف خلق گردیده و آنها را حول خود به وحدت برسانند.

این شعارها می‌توانند هم آرمانها و اهداف جنبش را به مردم نشان داده و مشخص کنند که چه چیزی را نمی‌خواهند و چه چیزی را می‌خواهند جایگزین آن نمایند، همچنین می‌توانند روشهای سیاسی و خط مشی های مبارزاتی برای رسیدن به هدف را به مردم نشان دهند.

بعبارت دقیقتر اهداف و آرمانهای سیاسی و خط مشی های مبارزاتی همواره بصورت فشرده در شعار های مشخص، خود را عرضه می‌کنند. از اینرو انتخاب شعار متناسب با شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه نقش بسیار بالایی در بسیج و سوق دادن مردم در راستای اهداف جنبش دارد.

فی المثل شعار “مرگ بر دیکتاتور ” بیانگر نفی دیکتاتوری و خواست سرنگونی آن می باشد. اما شعار “مرگ بر خامنه ای ” و یا “مرگ بر اصل ولایت فقیه” هم دیکتاتور حاکم بر ایران را نشانه گرفته و نیز قلب ولایت سفیانی را آماج حمله خود قرار می‌دهد. و یا شعار “مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر” با نفی شیخ و شاه و ارتجاع  و وابستگی سمت و سوی جنبش و مرزهای آن را مشخص می‌کند.

شعار ها در پروسه رشد جنبش و اعتلای آن می‌توانند تغییر و بعبارت دقیقتر تعمیق و تکامل یافته و متناسب با مراحل پیشرفت جنبش تغییر کنند همچنانکه خطوط سیاسی نیز در سرفصلهائی تغییر یافته و کار آمد نبودن خطوط قبلی بارز می‌شود. بعنوان مثال در هفته های آخر منتهی به ۳۰ خرداد ۶۰ که  رژیم تمام راههای مسالمت آمیز را بر روی مردم بست و رئیس جمهور خودش را عزل و با قانون مطبوعات و احزاب تمامی صداها را در گلو خفه کرد دیگر راههای مسالمت آمیز جوابگو نبود و ضرورت داشت راهی نو و نبرد قهرآمیز در دستور کار قرار گیرد.

شعار “زن ، مقاومت ، آزادی” از جمله شعارهائی است که در جریان اعتلای جنبش، ضرورت خود را بارز نمود، این شعار در اساس تکامل شعارهای پیشین و تعمیق آن با توجه به ویژگیهای رژیم زن ستیز و هار آخوندی است. این شعار یکی از متکامل ترین شعارهای جنبش می‌باشد چون هم بر زنان بعنوان بالنده ترین قشر اجتماعی که بیشترین پتانسیل را در نبرد علیه رژیم ضدبشری از خود نشان داده‌اند تاکید می‌کند و هم به شیوه محوری مبارزه برای سرنگونی و نیز به هدف جنبش که آزادی و رهایی مردم تحت ستم می‌باشد اشاره می‌کند.

از این رو ضروری است به موارد زیر تاکید نمود.

۱- زنان از فردای بقدرت رسیدن آخوندها همواره آماج حملات هسیتریک رژیم زن ستیز قرار داشته اند وعلاوه بر ظلم و ستمی که علیه تمامیت مردم از طرف حکومت آخوندی اعمال شده زنان میهن ما به “جرم زن بودن” شهروند درجه ۲ محسوب شده و از بسیاری از حقوق اجتماعی و سیاسی محروم بوده و هم مورد  تعدی مستمر آخوندها و ایادی آنها  قرار گرفتند.

میدانیم که تحمیل حجاب اجباری یکی از ابزارهای سرکوب برای مهار زنان آزاده میهن می‌باشد تا آنجا که این روزها صراحتا از محرومیت زنان “بدحجاب” از حقوق اجتماعی صحبت بمیان آورده اند، اما روشن است که رعایت حجاب بهانه و حفظ نظام پلید آخوندی از سرنگونی نشانه است.

۲-متقابلا زنان میهن ما از همان ابتدای بقدرت رسیدن آخوندها به مقاومت برخاسته و در اشکال مختلف به مقابله با رژیم پرداخته اند از شرکت در تظاهرات صدها هزار نفره فاز سیاسی تا شرکت در نبردهای  قهر آمیز پس از ۳۰ خرداد۶۰ و با تقدیم دهها هزار زندانی سیاسی شکنجه و یا اعدام شده بهای نبرد با آخوندها را در سال های ۶۰ تا ۶۷ پرداختند.

۳-در ادامه این مقاومت ها بعهده گرفتن نقش رهبری کننده در بزرگترین و متشکل ترین نیروی سازمانیافته تاریخ میهن ما از بیش از ۳۰ سال پیش و نیز بعهده گرفتن نقش خط دهنده و پیش برنده خیزشهای سالهای اخیر بویژه در سال ۹۸ و ۱۴۰۱.

بطور خلاصه باید گفت که زنان ایرانی با مقاومت سرسختانه چهل و پنج ساله خود ثابت کردند که بالنده ترین قشر اجتماعی در نبرد با آخوندهای زن ستیز می‌باشند و هیچ منفعتی در بقای این رژیم ضد بشری نداشته و در نابودی آن تنها غل و زنجیرهای خود را از دست می‌دهند. از اینرو در این شعار (زن ، مقاومت، آزادی)بر نقش آنها در رهبری و هدایت جنبش تاکید شده است

۱-اما از آنجا که رژیم سفاک آخوندی کمترین مخالفتی را برنمی تابد و هر صدای مخالفی را در گلو خفه می‌کند،‌حتی رئیس جمهور خودش و جانشین اولیه خمینی (منتظری) را تحمل نمی‌کند و هر گونه تظاهرات مسالمت آمیز را به خاک و خون کشیده و صدها هزار نفر را دستگیر و یا شکنجه و اعدام نموده و در یک کلام رژیمی که زبانی جز زور را نمی‌فهمد تنها راه صحیح برای مقابله با آن مقاومت و باز هم مقاومت بیشتر آنهم سازمان یافته و در نهایت قهر‌آمیز است که با آن می‌توان رژیم را سرنگون کرد و تنها با بالا بردن آتش در مقابل آتش رژیم می‌توان آن را جارو کرد.

آنها که از مبارزه باصطلاح مدنی یا کم هزینه دم زده و یا از خشونت پرهیزی در مبارزه صحبت می‌کنند هم آب در هاون می‌کوبند و هم مردم را به بیراهه می‌برند و باعث استمرار بیشتر رژیم می‌گردند، آزادی تنها از مسیر مقاومت تمام عیار و با پرداخت هزینه آن بدست می‌آید. از این رو تنها با بالابردن مقاومت و آتش تحت رهبری بالنده ترین قشر اجتماعی(زنان) باید برای رسیدن به آزادی حرکت نمود. البته دیرنیست که رژیم ضدبشری باخیزش یکپارچه خلق و با آتش کانونهای شورشی و با رهبری زنان شورشگر بزباله دان تاریخ رهسپار شود.