هادی مظفری:‌ یک پاسخ تاریخی در کهکشان قیام

تصور بعضی که هنوز ماهیت واقعی رژیم را نشناخته اند، بر این بود که بعد از قیام دی ماه نود و شش، آخوندهای راس حاکمیت اندکی به خویش خواهند آمد و با عبرت از آنچه که بر گذشتگان رفت، در زمینه های سیاسی، اقتصادی و تامین رفاه و عدالت تا جایی که مقدورشان باشد، خواهند کوشید تا شاید، اندکی از درد و رنج و آلام این مردم به غارت رفته کاسته شود و نور امیدی در قلبهاشان روشن گردد.

واقعیت اما نشان داد که این تصور خوشبینانه، سرابی بیش نبوده است و از حکومتی که ذات و ماهیت سرکوب و اعدام از علائم و نشانه های روشن آن است، نباید انتظار دیگری داشت.
جانیان تعدادی از جوانان قیام را در زندانها و پس از اعمال شکنجه های طاقت فرسا به شهادت رساندند و بعد به گونه ای وقیحانه مدعی شدند که آنها در زندان خودکشی کرده اند! جوانان رشید و دلاور کازرون قهرمان را هم مورد هدف گلوله قرار داده و کشتند. با درویشهای به جان آمده از ظلم و ستم آخوندی هم کاری کردند که در قبال آن برای همیشه تاریخ، روسیاه و ملعون باقی خواهند ماند. اعدام درویش محمد ثلاث نشانه ای روشن از بیعدالتی ضد بشری حکومتی است که نشان داده در زمره سیاهترین و شقاوت پیشه ترین حکومت تاریخ، می تواند حتی روی سکوی اول بایستد و مدال نکبت و جنایت را بر گردن بیاویزد.
در چنین شرایطی شازده ای از راه می رسد و از آنجایی که بوی سرنگونی ملاها از تظاهرات و اعتراضات روزمره و پایان ناپذیر مردم در خیابانها و شهرهای مختلف به مشامش رسیده است، سراسیمه در قسمتی از مصاحبه با خبرگزاری بلومبرگ بند را به آب میدهد و ماهیت به ارث برده قلدرمآبانه خویش را به رخ می کشد و می گوید: «اگر قرار باشد مردم بین این رژیم و مجاهدین یکی را انتخاب کنند، به احتمال زیاد ملایان را ترجیح خواهند داد».
تفسیر بی غل و غش خرده فرمایشات این شاه بچه به زبان ساده رای دادن به جنایت، خیانت، کشتار دسته جمعی، اعدام و تجاوز، صدور تروریسم و در یک کلام ادامه روند سرکوب و خفقان و بیعدالتی و به غارت رفتن محیط زیست و تمامی منابع طبیعی ملت ایران و استمرار بحرانهای اجتماعی، بی آبی، بیکاری، فقر، کودکان کار، زنان خیابانی، اختلاس و دزدی و حقوقهای نجومی و الی ماشاالله از این قبیل است.
از اینرو از جیب ملت ایران چک می کشد و برایشان نسخه می پیچد و فارغ از رنج و عذابی که مردم لحظه به لحظه از وجود حکومت ننگین آخوندها متحمل می شوند، در ساحل امن و امان و آرامش و رفاه مطلق نشسته و در کمال وقاحت بر آن است تا روی سیاه آخوندها را، با ماست مالی سفید کند.
ذات و ماهیت دو دیکتاتوری شیخ و شاهی البته ایجاب می کند که اینها در یک نقطه و سر بزنگاه در کنار هم قرار بگیرند چرا که سابقه تاریخی از دیرباز نشان داده که با تمامی اما و اگرها همیشه لازم و ملزوم یکدیگر بوده اند.
شاه و شیخ البته نکات مشترک فراوانی دارند. هر دو از نعماتی که از سفره مردم محروم ایران غارت کرده اند، بهره ها برده اند و هر دو از نام مجاهد و مقاومت به یک اندازه هراس داشته و وحشت دارند. چرا که می دانند اینجا آخر خط است و بساط غارت و جنایت از نوع ساواکی و ساوامایی اش برای همیشه جمع خواهد شد. دوران کودتاهای استعماری و موج سواری و به غارت بردن انقلاب یک ملت نیز در پرتو همین مقاومت ملی و مردمی و مجاهدینش به پایان خواهد رسید.
پاسخ قاطع به شیخ و شاه را شنبه آینده سی ام ژوئن در ویلپنت پاریس خواهیم داد. با برپایی کهکشانی از ستاره های پرفروغ که برای سرزمین کهن و زیبای شیر و خورشید، به کمتر از آزادی و استقلال و صلح و رفاه و عدالت واقعی، راضی نخواهند شد.
فریادهای ما در پر شکوهترین روز این مقاومت، ضمن حمایت از ملتی که برای احقاق حقوق حَقه خویش به پا خواسته است، پاسخ قاطعی به جنایات شیخ و نفی شاه بچه ایست که نشان داده چهل سال زندگی در غرب نیز نتوانسته است به رشد بلوغ فکری و درک کامل از آنچه بر زبان می راند، کمکی کرده باشد. ناله و فغان ملت کارد به استخوان رسیده ایران را نیز از پشت دیوارهای کاخ های مجلل خویش در ینگه دنیا نشنیده است که در غیر اینصورت حتی بر یک دقیقه حیات اضافی حکومت وحوش عمامه به سر و سرکوب و ترور، مُهر تایید نمی زد.
در حمایت از فرزندان دلیر ایران زمین به پا خیزیم و با نمایشی شکوهمند از همبستگی و پشتیبانی خویش از جوانان قیام، صدای انقلاب نوین مردم ایران را به گوش جهانیان برسانیم.