مهرداد هرسینی:‌ دری‌وری های یک رئیس‌جمهور درمانده

سخنان روز گذشته آخوند روحانی، اگر در بهترین ترجمان دری‌وری نباشد، به یقین برآمده از آمال و آرزوها و به‌ویژه ذهنیت علیل رئیس‌جمهوری است که در برهوت کویر خشک و سیاه ولایت هر سرابی را به مانند «چاه زمزم» می‌بیند.

روحانی که برای دستبوسی به بیت ولی‌فقیه شتافته بود، در سخنانی که از سوی خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (۸ آبان ۱۳۹۶) بازتاب گسترده‌ای یافته است، تلاش نمود تا فراتر از مساعد نشان دادن اوضاع درب داغان نظام، چشم‌انداز برون رفتن حکومت از بحران‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی را همچنان «امیدوار کنند» نشان دهد.
وی بدون اینکه اعتراف نماید، طی چهار و نیم سال گذشته چه بلایی بر سر مردم و اموال ملی آورده و بدون اذعان به ابعاد فساد، غارت و چپاول صندوق‌های ملی و خزانه‌های دولتی، ضمن فرار به جلو از جمله می‌گوید: «هدف اول دولت دوازدهم حل مشکل بیکاری است و تلاش می‌کنیم سالانه بیش از ۹۰۰ هزار شغل ایجاد شود».
آخوند روحانی در ادامه «تحقق رشد ۸ درصدی، مبارزه با فقر و تحقق عدالت اجتماعی» را از دیگر اهداف دولت آخوندی برشمرد و تأکید کرد که «برای رسیدن به رشد ۸ درصدی نیازمند ۷۷۵ هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری جدید در سال هستیم»!!

این سخنان عوام‌فریبانه که صرفاً برای روحیه دادن به نیروهای به‌شدت ضربه خورده نظام و برای مصرف داخل بیان شده‌اند، در حالی تکرار اندر تکرار می‌شوند که داده‌های مرکز آمار رژیم و یا بازار اساساً تصویر دیگری از بحران‌های حاد اجتماعی و معیشتی مردم را به نمایش می‌گذارند.
پیشتر یک نماینده مجلس حکومتی ضمن اعتراف به این وضعیت نابسامان گفته بود: «از بعد جنگ جهانی دوم تا کنون، چنین رکود دامنه‌داری در کشور وجود نداشته و تداوم همین رکود باعث شده است تا بسیاری از صنایع و اشتغال‌های قبلی در کشور نیز در حال از دست رفتن باشد». (سایت حکومتی تابناک ۱۹ آبان ۱۳۹۶)
این سخنان در حالی بیان می‌شود که آخوند روحانی در تازه‌ترین موضعگیری و در یک سیاه نمایی آشکار، از افت نرخ بیکاری در کشور سخن به میان آورده است. وی به طرز وقیحانه‌ای گفته است: «بسیار خوشحالم که رقم بیکاری نسبت به سال گذشته یک درصد کاهش یافته؛ این به معنای مسیر درستی است». (همان منبع بالا)

همچنین در حالیکه آخوند شیاد روحانی به‌کرات در تبلیغات حکومتی از ایجاد «۷۰۰ هزار شغل در سال» در ایران سخن به میان می‌آورده است، اما آمار و ارقام رژیم در زمینه نرخ بیکاری واقعیت‌های دیگری را به نمایش می‌گذارند. برای نمونه ابعاد بیکاری که از مرز «۷ میلیون گذشته» و قریب «۵ میلیون فارغ‌التحصیل» نیز در نوبت ایستاده‌اند، اکنون در بسیاری از استان‌های ضربه خورده و عقب مانده کشور به مرز «۶۰ درصد» رسیده است. به موازات این وضعیت باید به رکود اقتصادی، افت شدید ارزش پول ملی در مقابل ارزهای خارجی به‌ویژه دلار، بیکاری و گرانی که خود مهم‌ترین عامل برای تورم می‌باشد، اشاره نمود.

وضعیت به‌قدری بحرانی است که متولیان رژیم طی نمایش انتخابات اعتراف کردند: «۹۶ درصد» مرم در فقر و یا بقول پاسدار قالیباف “۱۰ میلیون نفر در خط فقر مطلق» بسر می‌برند.
فقر مطلق نیز به معنای نداشتن معیشت، خانه، کاشانه، آب، نان، خدمات و بیمه‌های درمانی، آموزش‌وپرورش و اساساً هر آنچه که برای یک زندگی «بخور و نمیر» نیاز است، تعریف شده است.
در نمونه‌ای دیگر نیز شاهد بودیم که چگونه آخوند دژخیم رئیسی، کاندیدای مطلوب خامنه‌ای به وجود «۱۶ میلیون حاشیه‌نشین» در کشور اعتراف نمود. رفسنجانی نیز تا قبل از «خودکشی شدن» اش، اعتراف کرده بود که بیش از «۶۰ درصد از واحدهای صنعتی و تولیدی» از کار افتاده‌اند.
حال باید از رئیس‌جمهور در گل مانده نظام سؤال نمود که به کدامین آمار و ارقام حکومتی باید استناد کنیم؟ به دروغ‌های رئیس‌جمهور حکومت و یا داده‌های باندهای درگیر در نظام روبه زوال؟

واقعیت در این نظام ضد مردمی آن است که به هر سو بنگریم، اثر و نشانه‌های بحران‌های حاد اجتماعی، اقتصادی و معیشتی را به‌خوبی می‌بینیم. وجود انواع و اقسام «حلبی‌آبادها»، کودکان زباله گرد و خیابانی، زنان خیابانی، اعتیاد، آمار بالای خودکشی، طلاق، فقر و فلاکت که خود را در فروش اعضاء بدن و در تازه‌ترین نمونه خود در فروش «چشم» به نمایش گذاشته است، به‌خوبی مبین واقعیت‌های موجود در سوء مدیریت، بلبشو و فساد ساری و جاری در این رژیم سرکوبگر می‌باشد.
وظیفه آخوند روحانی به مانند تمامی روسای جمهور ولایت، نخست همان دروغ‌گویی و وارونه نمودن واقعیت‌ها و سپس دمیدن بر تنور تروریسم و صدور بنیادگرایی با پروژه‌های مخرب موشکی است. افزایش «۳۰۰ درصدی» بودجه سپاه سرکوبگر پاسداران، درحالیکه فقر و فلاکت در کشور بیداد می‌کند، تنها بخش کوچکی از کارنامه سیاه آخوند روحانی است. سخن از واقعیتی‌هایی است که مردم میهن امان بهای آن را با تهی‌دستی و فلاکت در جای جای میهن می‌پردازند.

ابعاد خالی‌بندی‌های امنیتی‌ترین «رئیس‌جمهور» نظام آخوندی به حدی است که حتی صدای نزدیک‌ترین «نان خوران» نظام را نیز درآورده است.
نمونتا صادق زیبا کلام که مردم از وی با عناوینی مانند «طوطی» باند روحانی یاد می‌کنند، ضمن به چالش کشیدن محتوای این سخنان می‌گوید: «آنگونه که روحانی از یک ایران ذهنی سخن گفت، نظام ما با همسایگانش به غیر از یکی دو استثنا رابطه خوبی دارد و مشکل اقتصادی، بیکاری و غیره در آن دیده نمی‌شود. معلوم نیست هدف و مخاطب او در این صحبت رودرروی تلویزیونی کدام اقشار جامعه است».