مهرداد هرسینی:‌ «پدرسوخته بازی» مقام معظم

سرانجام پس از قریب دو سال جنگ و جدال میان باند های حکومتی به خواست مقام معظم و به دستور دستگاه قضائیه وابسته به بیت رهبری فرزند رفسنجانی راوانه زندان اوین شد.

به‌یقین اجرای این حکم در وهله نخست گوشه ای از شقه و شکاف در راس نظام آخوندی را برای هر ناظر بیطرفی به تصویر می کشد. همان شقه ای که از اکنون در دوران پسا زهر خوران اتمی آثار و تبعات خود را نه تنها در صحنه جنگ قدرت میان رفسنجانی و خامنه‌ای، بلکه حتی در دورترین نقاط مشترک و رفاقت های “ 50 ساله “ آنها به‌خوبی بازیافته و ریشه دوانده است.

در این راستا رفسنجانی با قبول حکم 10 سال زندان علیه فرزند خود به جرم “ارتشاء، سوءاستفاده و رشوه‌خواری“ تلاش کرده است تا از ضربات بعدی “رهبر معظم” جلوگیر کند و زمینه‌های اجتماعی و سیاسی برای ورود خود به صحنه قدرت و به‌ویژه به انتخابات مجلس خبرگان رهبری را مخدوش ننماید.
وی با فرستادن “فرزند دلبند” خود در یک “آینده‌نگری“  که ظاهر با “لبانی خندان“ اما به‌یقین با “چشمانی گریان و دلی مملو از خون“ به “ آموزشگاه اوین “ رفت ، خواسته تا بزرگ‌ترین اهرم و حربه سیاسی ممکن از دست ولی‌فقیه زهر خورده را پیش از کارزار انتخابتی بیرون بکشد.
در مقابل نیز خامنه‌ای با سکوت خود در رابطه با این حکم، که به‌یقین به معنای “رضا “ است، تلاش کرده تا پیش از راه افتادن کارزار تبلیغاتی رفسنجانی و خیز وی برای رسیدن به کرسی ریاست و گرفتن هژمونی در این ارگان حکومتی، جلوگیری نموده و بدین‌سان وی را منکوب نماید.

در این رابطه پیشتر عفت مرعشی همسر رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام «در پاسخ به این سوال که نظر شما درباره حکم مهدی فرزندتان چیست؟ گفته است: حکم مهدی یعنی تقلب تقلب و پدرسوخته‌بازی. او به خبرنگاران گفت از قول خانم هاشمی بنویسید این حکم نیست پدرسوخته‌بازی است. لطفا بروید و همین حرف‌های مرا تیتر کنید». (خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، تسنیم 31 خرداد 1394)

آتش این دور از جنگ قدرت در راس خیمه نظام را رفسنجانی با اعلام کاندیداتوری خود برای خبرگان رهبری روشن کرد. رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی که به‌خوبی می‌داند، عبورش برای رسیدن به کرسی در مجلس حکومتی آن‌هم از سد شورای نگهبان و تحت سلطه‌ی ولی‌فقیه، به‌راحتی ممکن نیست، اکنون بخت خود را برای گرفتن کرسی در خبرگان رهبری می‌آزماید؛ زیرا در این ارگان مهم حکومتی است که وی شانس بیشتری برای” باز پس گرفتن “ کامل قدرت و یا بخشی از قدرت ازدست‌رفته را می‌بیند.
ارزیابی‌های رفسنجانی براین منوال است که شورای نگهبان منطقا دلیلی برای حذف کاندیداتوری وی نخواهد داشت، زیرا اگر بنابر شرط سنی باشد، بسیاری از “بزرگان“ این قبیله حکومتی که دارای مناسب کلیدی در خبرگان رهبری هستند (بخوانیم آخوند جنتی و یا یزدی)، از وی مسن ترمی باشند و اگر بنا بر سن و سال باشد ، منطقا تیغ جراحی نخست باید گلوی این “عزیزان بیت رهبری“ را ببرد. لذا براین منطق و در یک ارزیابی استراتژیک رفسنجانی به این تحلیل رسیده است که میان شانس “ بد “ و یا “ بدتر” نخستین را انتخاب نماید.
وی مطمئن است که اگر “انتخاباتی آزاد و شفاف!” برای هردو مجلس و به‌ویژه خبرگان رهبری که مردم به آن “خفتگان رهبری“ می‌گویند، صورت بگیرد، بخت و اقبال باند او به کمک “رئیس جمهور معظم نظام“ و تنها یادگار “ امام “ بسا بیشتر از خامنه‌ای خواهد بود. همان رهبر معظمی که به گفته رفسنجانی: «بعضی‌ها در کوچه‌های روستایشان می‌گشتند، ولی الان آمده‌اند و انقلابی شده‌اند».

به‌هرحال با چنین ارزیابی‌هایی است که رفسنجانی و باند وی به “حول قوه‌ی تسلیم‌نامه وین“ و جام زهر اتمی که بخورد ولی‌فقیه داده است، پا در میدانی مملو از مین گذاشته تا شانس خود را یک‌بار دیگر بیازمایند. به‌ویژه آنکه ولی‌فقیه زهر خورده و طلسم شکسته پس از قبول ذلت‌بار “ قرارداد وین چای“ اکنون در ضعیف‌ترین موقعیت سیاسی و اجتماعی ممکن بسر می‌برد و بقول عوام به‌مانند “گربه‌ای بی شاخ و دم“ شده است که از سر و کول وی“ موش‌ها “ بالا می‌روند.؟؟؟؟؟؟

در مقابل نیز خامنه‌ای طلسم شکسته به‌یقین با دانستن این فرض که سکوت در مقابل این حکم به معنای شروع آتش باری به‌سوی باند مقابل است، تلاش دارد تا ذره‌ای از این اهرم‌های مهم حکومتی را به‌طرف مقابل واگذار نکند؛ زیرا اگر تعادل قوا و به‌ویژه در درون خبرگان رهبری به ضرر وی برهم بخورد، آن‌وقت است که باید “عطای رهبری را به لقایش“ بسپارد و در یک پروسه کوتاه شاید مجبور گردد تا به “رهبری جمعی در نظام“ که مدنظر باند مقابل است ، تن دهد.
در این راستا “لشکرکشی“ های ولی‌فقیه آن‌هم در روز روشن و آن‌ها در مجلس حکومتی به‌خوبی مبین صف‌آرایی جدی میان باندهای متخاصم نظام آخوندی است و معنا و مفهوم بیشتری به خود می‌گیرد.

برای نمونه کریمی قدوسی، نماینده ولی‌فقیه در مجلس ارتجاع طی سخنانی خطاب به رفسنجانی آتش این جنگ روبه گسترش را این‌چنین شعله‌ور‌تر نمود: «جناب آقای هاشمی رفسنجانی جنابعالی و بعضی از اعضای خانواده‌تان بنا بر مشاهدت‌های آشکار ملت و مستند به گزارش‌های دقیق اطلاعاتی و امنیتی و گزارش... . در رأس فتنه 88 بوده‌اید... در مقابل امام ایستادید و امنیت جمهوری اسلامی را به‌طورجدی تهدید کردید و امروز هم با سوء‌استفاده از ظرفیت دولت یازدهم این راه را ادامه می‌دهید، در این ایام... اگر بخواهید از خطوط قرمز عبور کنید... . در این صورت و درحالی‌که ملت حجت را بر شما تمام کرده با هزاران لشکر عشق و آماده مقابل شما و فامیل‌های ثروت و خانواده‌های قدرت هم فرهنگ با فتنه که در پی تبدیل نظام امامت به سلطنت هستند خواهند ایستاد و کار را برای همیشه تمام خواهند کرد، یک‌کلام آقای هاشمی مردم از شما می‌خواهند که خود را خانه‌نشین کنید».

به‌هرحال از هر منظر که به روند تحولات شقه و شکاف در درون نظام آخوندی بنگریم، به‌یقین به یک مخرج مشترک خواهیم رسید و آن چیزی جز همان “ آثار جام زهر اتمی“ بر پیکر فرتوت این رژیم بنیادگر و سرکوبگر نیست. همان آثاری که اکنون و باگذشت تنها چهار هفته از قبول خفت‌بار توافق اتمی، بر شدت جام‌های زهر منطقه‌ای، اجتماعی و همچنین درونی رژیم افزوده و در منطق خود به‌مانند “ساعت شنی“ به پایان خود نزدیک می‌شود.