هادی محسنی ـ روز ملی مبارزه ایرانیان

روز ملی مبارزه ایرانیان

هادی محسنی

 

17 ژوئن 2003 تا 3 ژوئیه همان سال در تاریخ مبارزاتی ملت ایران دوره ای کوتاه ولی بسیار مهم، تعیین کننده و پرفراز و نشیبی به حساب می آید.

در هفدهم ژوئن 2003 به ناگاه خبری پیچید که مریم رجوی دستگیر شد. هر کسی که اندکی دل در گرو مبارزه علیه رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی! داشت فقط به یک چیز می اندیشید: "چگونه خودم را به پاریس برسانم".

برداشت اولیه اکثریت ایرانیان، چیزی به جز تبانی ارتجاع حاکم بر وطن با استعمارگران مماشاتگر نبود. همه در بهت و نگرانی ایام را سپری می کرد.

سوم ژوئیه 2003 هم روز آزادی خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت است . در این روز برخلاف مورد گذشته همه غرق در شادی و سرور، پایکوبی، احساس غرور و پیروزی داشتند. آغاز و پایان این توطئه، خود، پایداری مقاومت ملی و درستی خطوط مبارزاتی این مقاومت را گواهی می دهد.

 از آن روز تا به حال همه ساله در سالگرد اتفاق توطئه آمیز17 ژوئن مراسمهای دهها هزار نفری برگزار می شود. امسال این مراسم در 26 ژوئن در استادیومی در شمال پاریس در شهر تاورنی با عظمت تر از همیشه برگزار شد. این گردهمایی بزرگ به نقل از انبوه رسانه ها و شخصیتهای کشورهای مختلف جهان موفقیت سیاسی - دیپلماتیک بالایی نصیب مقاومت  ایران کرد.

نگارنده برای رفتن به مراسم امسال همان انگیزه اولیه را در سال 2003 داشت. منتهی فرق اساسی که امسال با سال قبل بویژه 17 ژوئن 2003 داشت این بود که آن نطفه توطئه گرانه ازآنجا که براساس توطئه صرف، نه واقعیت مقاومت ملی ایران و از طرفی با پایه تحلیلی غلط از جامعه، حاکمیت سیستم ولایی و مقاومت ایران بود به سرعت بر سر حاکمان مرتجع ایران و مماشاتگران بین المللی خراب شد. یکی از نتایج مثبت عملکرد این خائنان توطئه چی این شد که دستاوردها و حمایتهای ملموس و حتی ناشناخته ای از همبستگی جهانی عاید مقاومتی شود که بنا بود سر بریده شود. لذا به نظر نگارنده این دوران، از یک طرف روز ملی مبارزه ایرانیان برای کسب آزادی و عدالت و از سویی دیگر روز جهانی مبارزه علیه بنیادگرایی  ایران است . چرا که در سطح جهانی اعتراف کرده اند که رژیم ایران بانک مرکزی تروریسم و بنیادگرائیست. اما برای رفتن ما به مراسم امسال اتفاقاتی افتاد و بدنبال آن بحث کوتاهی با افرادی پیش آمد. حرف ما این بود به هر ترتیب شده باید در مراسم حضور داشت. این روز برای هر کسی که اندکی شرف مبارزاتی بر علیه جباران حاکم داشته باشد یک روز ملی مبارزاتی است. گفته شدچرا؟. جواب این بود: نطفه دو توطئه سهمگین در آن ایام بسته شد:

الف: بمباران بی سابقه رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران به قصد محو همه جانبه آنها.
ب : حمله بی سابقه به مقر شورای ملی مقاومت ایران در پاریس .
 به دو دلیل فوق، فاصله زمانی 17 ژوئن تا 3 ژوئیه ایام ملی ایرانیان در چهاچوب مبارزه بر علیه سیستم ولائی ایران است . بنابراین جدا از این که بحث شود که هر سال همین مسئله هست و چند نفر می آید و بحث ایرانی و خارجی و... . نفس حرکت به آن سمت نه یک تعارف که یک وظیفه ملی و انسانی ویک مسئولیت مبارزاتی است.

صحبت از بسته شدن نطفه توطئه خائنانه ای شد که نتایجش را بهتر است کمی مرور کنیم. نطفه توطئه سیاسی قابل تعمق است چون بایستی دقت شود که این توطئه کجا، بر علیه چه کس و یا چه نیروئی و مهمتر این که توسط چه کس و یا چه کسانی, کدام کشور و یا کشورهایی, با چه اهداف و چشم اندازی بسته می شود. خط غالب جهانی در آن ایام حمایت از به اصطلاح اصلاح طلبی و دامن زدن به انقلابهای " مخملی و رنگی و ..." بود. با این برداشت، نطفه توطئه سیاسی17 ژوئن و چند ماه جلوتر از آن بمباران و سرکوب اشرف، بسته شد که ریشه در خطوط مورد نظر فوق داشت . بدین ترتیب مماشات جهانی با رژیم ولایت فقیه ایران به بهای از بین بردن مقاومت مشروع ایران درصدد آزمودن پیشبرد خطوط مورد نظرشان در ایران بودند. اعمال چنین خطی از دوره دوم هاشمی رفسنجانی بالنسبه آغاز و در دوره خاتمی به اوج خود رسید. علت نهایی اعمال و حتی اصرار بر پیشبرد این خط استعماری ایستادگی تمام قد مقاومت ایران در چهارچوب شورای ملی مقاومت است که نفس بقایش مانع پیشبرد چنین خط و خطوط ضد ملی بر علیه مردم ایران است.

بنابراین یقین که مقاومت ایران سد راه پیشبرد خطوط ارتجاعی- استعماری این دوره از تاریخ ملت ایران است لازم می آید که 17 ژوئن را به دور از تعارفات و نگاههای ساده، عمیقتر نگریست. چرا که این توطئه رهبری این مقاومت را نشانه رفته بود و اگر ایستادگی و پایداری حامیان مقاومت و مشعلهای فروزان اعضای همین مقاومت نبود شاهد فجایع فراوان در مسیر آزادی و دموکراسی مورد نیاز کشورمان بودیم