علی صفوی ـ فیلم «قلعه عقابها» با هنرنمایی وزیر بدنام اطلاعات

فیلم «قلعه  عقابها (بخوانید کرکس ها)»  با هنرنمایی وزیر وزارت بدنام اطلاعات

روز 28 خرداد, تلویزیون رژیم معلوم الحال دو فرد مجهول الهویه را تحت عنوان «تروریست اول» و «تروریست دوم» برای لجن پراکنی علیه مجاهدین به طرز مضحکی جلوی دوربین ولی فقیه گرداند. حاکمان صغیر و سبعی که نام منحوس شان با بمب و تروریسم و آدمکشی و وطن فروشی عجین است مدعی شدند که این دو «منافق» در ارتباط با یک طرح بمبگذاری در اماکن و میادین عمومی! دستگیر شده اند.

داستان این نمایشنامه ذلت بار، اما طنزآلود و بی سر و ته که نویسنده و کارگردان بی لیاقت آن حیدر مصلحی, وزیر اطلاعات آخوندی, بود, یادآور صحنه هایی از فیلم های جاسوسی هالیوود مانند «قلعه عقاب ها» و جیمز باند است. برای روشن تر شدن موضوع  خوب است به چارچوب جامع تر اقدامات وزارت اطلاعات نظری نمود.

سه روز پیش از اکران مضحکه ارتجاع مصلحی طی گفتگویی در باشگاه خبرنگاران از عملیات «سربازان گمنام» دستگاه جاسوسی ملایان پرده درانی کرده بود. به گزارش واحد مرکزی خبر، وی در «اظهارات مهمی» گفت در آستانه سالگرد انتخابات, «گروهک منافقین ... با هدف انتقام گیری از مردم, تیم های تروریستی خود را فعال نموده و به دنبال بمب گذاری در چند میدان شهر تهران بودند».

باقی داستان را حتما خودتان حدس می زنید: «با اجرای اقدامات گسترده اطلاعاتی» و «طی عملیاتی غافلگیرانه» به یاری حق «دو تیم تروریستی منافقان به دست سربازان گمنام امام زمان (عج) ... شناسایی و افراد اصلی آن قبل از هرگونه تحرکی دستگیر شدند». بدین ترتیب الحمدالله نقشه «انتقام گیری از مردم» ناکام ماند.

آنچه در لابلای اظهارات شلخته مصلحی در مورد مهارت های ناداشته جاسوسان بدنام خود می توان فهمید در خور توجه است. از یک طرف مصلحی می خواست با قدرت نمایی کاذب صفوف نیروهای زهوار در رفته را جمع و جور کند و با عربده های تبلیغاتی بر سینه بکوبد. از طرف دیگر این صحنه سازی ها آنچنان خفت بار است که از شکاف تناقضات, شعله های حقیقت که همانا ضعف رژیم آخوندی است بارز می شود و ریش مصلحی و ریشه تتمه اقتدار ولی فقیه را دود می کند.

مصلحی ناخواسته و نادانسته به قدرت و نفوذ شبکه اجتماعی مجاهدین اذعان می کند و می گوید که مجاهدین برنامه دارند در همه جا از «حوزه های اجتماعی و فرهنگی» و حتی «جریانات غیرخودی» گرفته تا «فضای سایبری» نفوذ کنند. این سازمان همچنین مشغول ایجاد تشکل های عدیده در داخل کشور مانند تشکل های «دفاع از حقوق بشر, حقوق شهروندی, دفاع از زندانیان سیاسی» است. مجاهدین «در واقع در چارچوب فضای سیاسی-اجتماعی داخل کشور, برنامه ریزی گسترده ای در راستای احیا, ترویج و گسترش نام و تفکر خود, جذب نیرو, خبرگیری ... ساماندهی و راه اندازی هسته ها و شبکه ها» انجام داده و همانگونه که مقامات ریز و درشت آخوندی بارها اعتراف نموده اند «اغتشاشات و شورش های خیابانی» را نیز «راه اندازی» می کند.

از اقدامات دیگر مجاهدین «ارتباط گیری گسترده با جریانات مختلف در کشور», «سیاسی کردن برخی از نارضایتی‌ها», «جذب افراد مختلف و مخالف هر چند اندک در داخل و خارج از کشور» و حتی «تحت فشار قرار دادن دستگاه‌های قضایی و امنیتی» است.

چه کسی می توانست تصور کند که «پیچیدگی» شبکه اجتماعی مجاهدین تا حدی است که بعضا شامل «برخی افراد با ظاهر و عناوین مثبت»! هم می شود. با این حال, وزارت جاسوسی رژیم قرون وسطایی آنقدر مفلس است که برای دو تیم ناقابل «تروریستی منافقان» باید دست به «اجرای اقدامات گسترده اطلاعاتی» بزند و بعد ثم کوبان و عرعرکنان از آن استفاده تبلیغاتی نماید.

ناگفته نماند که مجاهدین طبق معمول به نقاطی به غیر از ایران وصل هستند و این بار کشور سوئد بینوا نیز در کنار انگلیس و فرانسه و عراق و عربستان و اسرائیل و آمریکا و غیره به خاطر «حمایت» از مجاهدین با حکم خامنه ای سنگسار شد.

لابد می پرسید که این امکانات ارتباطاتی که سوئد را در شریعتگاه آخوندی گرفتار کرد چیست؟ به گفته وزیر اطلاعات «نحوه ارتباط نامبردگان با عناصر منافق مستقر در خارج کشور( انگلیس، فرانسه وسوئد) از طریق تلفن و ایمیل بوده است و موارد آموزش ساخت بمب را با چت انجام می‌دادند»! بنگر که قواعد حاکم بر روابط بین الملل رژیم با چه سهولتی یک کشور را با استناد به دلایل موهوم و من درآوردی که فقط محصول کارگاه نمدمالی قم است محکوم و مقتول می کند. امید است که سوئد و کشورهای اروپایی درد روزانه مردمی را که سرنوشتشان با «قوانین» و «قواعد» بی در و پیکر رژیم رقم می خورد بهتر بفهمند.

به هر روی, آنچه فقط و فقط با استناد به بیانات خود مصحلی می توان استنتاج نمود این است که وزارت اطلاعات نظام آخوندی با «گروهکی» درگیر است که صرفا با چت و ایمیل, تشکل های عدیده مدنی در داخل تاسیس می کند, افراد مستعد و حتی «با عناوین مثبت» جذب می کند, با جریانات مختلف و حتی غیرخودی ارتباطات گسترده دارد و دستگاه‌های قضایی و امنیتی یک حکومت غاصب را هم تحت فشار قرار می دهد و تازه نقشه بمبگذاری هم می کشد!

در عین حال, «خودفروختگان» باید «آموزش های لازم تروریستی را در مقر منافقین مستقر در عراق گذرانده و به داخل کشور اعزام» شوند.
با اتکا به این مقدمه طولانی, اکنون اعترافاتی که ابتدا به آنها اشاره شد جالب و خواندنی است.

خبرگزاری رجانیوز وابسته به سپاه پاسداران رژیم مشروح این «اعترافات» را منتشر کرده است. از لحظه اول دُم نامبارک خروس مصلحی از صحبت های این دو فرد ناشناس یا به عبارتی شاید هم «سربازان گمنام امام» بیرون می زند. «تروریست اول» می گوید که مدتی است با سازمانی که «در ایران مردم آن را به اسم منافقین می شناسند» ارتباط داشته است.

رابط مجاهدین با الفاظ دراماتیکی که آخوندها دوست دارند به او گفته «باید یک سری حرکات رادیکال و تندرو انجام» بدهی و «دستور العمل مبنی بر ساخت بمب و وسایل آتش زا برای آتش زدن اماکن و اموال عمومی» برای وی فرستاد.

«تروریست اول» آموزش بمب گذاری را از طریق چت از رابط در سوئد دریافت می کند و قرار بر این می شود که بعد از بمب گذاری به او تلفن بزند, اما با مهر و مهربانی در عین حال به او «گفت که در چت (روم) می توانی بیشتر صحبت کنی و هر سئوالی داری بپرسی».

معلوم نیست بالاخره افراد در «قرارگاه منافقین» در عراق آموزش می دیدند یا در «چت روم»! به هر حال, در ایامی که تروریست اول خودش تنهایی «مشغول ساخت بمب و تمرینات لازم» بود, رابط او در سوئد با تناقض گویی و ساده لوحی که فقط از مغز سربازان گمنام و بدنام می تواند تراوش کند می گوید «چون ما از سال 2001 به بعد یک سری اقدامات سیاسی را در خارج از کشور مخصوصا اروپا و آمریکا برای بیرون کردن نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی این کشورها انجام داده ایم و حرکتی که تو داری در این مقطع انجام می دهی, با آن اقدامات سیاسی تناقض دارد, بنابراین اگر برای تو اتفاقی افتاد, باید بگویی که این ایده کاملا شخصی بوده ... و هیچ ربطی به سازمان مجاهدین نداشته».

وزارت اطلاعات که می دانست مجاهدین تبلیغات آن را تکذیب خواهند کرد, با یک فقره فرار به جلو و با کپی برداری ناشیانه از هالیوود و تداعی دستورات  MI6 (بریتیش اینتلیجنس) به ریچارد برتون و کلینت ایستوود قبل از فرود به «قلعه عقابها»، از زبان مجاهدین می گوید «و از آن طرف هم ما این عمل تو  و این ارتباط تو را با سازمان نفی و تکذیب می کنیم».

مشخص نیست که چرا این دو فرد به همین سادگی قبول کردند در کار نیروی انتظامی و بسیج دخالت کنند و «اموال عمومی» را آتش بزنند! یا چرا سازمانی که «در ایران مردم آن را به اسم منافقین می شناسند» اینقدر مصر است که چهره اش را با بمب گذاری در پارک بیش از این لکه دار کند! و چرا اینقدر بی ملاحظه و بی تجربه و بی ضابطه است که همه تدارکات عملیاتی را هم که می تواند کارزار حقوقی- سیاسی در رابطه با حذف نامش از لیست تروریستی در آمریکا و اروپا را یک شبه خنثی کند در ایمیل و چت و فضای ناامنی که رژیم بر آن حاکم است برنامه ریزی می کند!

وزارت اطلاعات آخوندی می خواست با یک تیر دو نشان بزند. یعنی از یک طرف با ادعای اینکه مجاهدین از قرارگاهشان در عراق نفر می فرستند تا بمبگذاری کند, راه را برای سرکوب اشرف هموار و توجیه کند, و از طرف دیگر با صحنه سازی و قدرت نمایی به نیروهای رژیم روحیه بدهد و فضای خفقان را تحکیم نماید.

البته مبادا فکر کنید آخوندها کوتاه می آیند. هنوز مرکب دروغهای قبلی خشک نشده، جهان نیوز  29 خرداد با آب و تاب خبرداد، «رئیس کل دادگستری مازندران با اشاره به تلاش اخیر عده‌ای از منافقین برای بمب‌گذاری در برخی شهرهای مازندران و دستگیری آنان توسط سربازان گمنام امام زمان (عج)، گفت: شش نفر در این ارتباط دستگیر شدند».

اما در فاز سرنگونی قانونمندی های متفاوتی حاکم است. از آنجا که رژیم با یکی دو بحران سر و کار ندارد و بحران و چالش سر تا پای آن را احاطه کرده است, محصولات کارگاه وزارت آدم کشی آخوندی هیچگاه آنطور که انتظار می رود به بازار عرضه نمی شود و هزار بار شکل عوض می کند.

در پایان طرحی که قرار بود به زعم آخوند مصلحی با آرتیست بازی و الگو برداری از رومان های هیجان برانگیز «ایان فلمینگ» اقتدار ناداشته رژیم را به رخ بکشد در عالم واقع به نفوذ و گسترش و محبوبیت مجاهدین در دوران قیام اذعان می کند.

نمایش ها و تبلیغات فضاحت بار و رقت آور رژیم, در کنار سیرک و مضحکه آن در برابر درب اشرف, چه چیزی جز عجز و ضعف بنیادین آن در برابر عزم و جزم مردم ایران برای برچیدن بساط دیکتاتوری آخوندی را نشان می دهد؟