مرتضی نامور‌: انقباض عظما از «آتش به اختیار» تا «پمپاژ یاس ونا امیدی» و از تفاوت «انتصاب» و «مدیریت»!

این روزها هرکس سخنان به‌شدت انقباضی عظما که پریشان حالی و سخافت و بی‌مایگی از کلمه به کلمه‌اش می‌بارد را که با یادداشتی در دست و سرک کشیدن گاه‌وبیگاه به آن، چنان پرت‌وپلا می‌گوید که عنقریب همان پامنبریها هم به فغان میاورد را می‌شنود استیصال و درماندگی را در کلمه به کلمه آن حس می‌کند، او اینک آینه‌ای چرک و زنگار گرفته از وضعیت رژیم در محاصره مردم ایران و بایکوت بین‌المللی است.

«ولی‌فقیه موقت» که یکسال پیش با نخوت و لودگی یک آخوند دوریالی از «آتش به اختیار» نیروهای وارفته‌اش در مقابل مردم در بعد داخلی فرمان می‌داد و در زمینه خارجی هم از «آتش زدن برجام» و «موشکهای زیبا و هدف زن» که از «فاصله چند هزار کیلومتری» اهداف را با اختلاف کسری از چند متر منهدم میکنند شیهه می‌کشید، امروز از «پمپاژ یاس و ناامیدی» و «تفاوت انتصاب و مدیریت» که در واقع حاکی از «کی بود کی بود من نبودم» در بعد داخلی و ماجراهای «تام وجری» در بُعد بین‌المللی است، اراجیف می‌بافد.
او کاملا میداند که تمام بدبختیهای مردم ایران از ولی‌فقیه پوشالی در رژیمی سرچشمه میگیرد که قصد داشته سکان تاریخ ایران را بعد از گذار از دیکتاتوری وابسته شاه و نماینده سرمایه‌داری کمپرادور از یک انفجار و انقلاب اجتماعی در شرایطی بسیار خاص که از زمین و زمان و امدادهای غیبی از شرق وغرب عالم و بعدها با دو جنگ منطقه‌ای در خدمت به او آمدند تا ایران را به قهقرایی مادون تاریخی ببرد به بن‌بست رسیده است وهیچ راه حلی حتی مقطعی هم ندارد
 به همین دلیل هم هست که یک روز سرمست از لاف عربده‌کشی با «موشکهای زیبایش» به «دشمن خارجی»، در داخل به «آتش به اختیار» فرمان می‌داد و روز دیگر با تکیه به سرکوب مطلق در داخل، در خارجه با «موشکهای زیبایش» نسق می‌گرفت وقتی دردیماه ۹۶ به مقاومت کلان اجتماعی برخورد کرد و ریش و عبایش در شهرهای میهن به دست مردم به آتش کشیده شد و «فریادهای عاصی آذرخش‌های» میهن با مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه‌ای از زن و مرد تا کودکان مدارس ابتدایی را در نوردید، اگرچه که به دلیل کودنی ذاتی بسیار دیر اما بالاخره فهمید که بی‌لیاقتی و کودنی خودش را نمی‌تواند به مردم تعمیم دهد و برای آنها با ترسیم مرزهای ایران در باب المندب و مدیترانه کرکری بخواند و با «آتش به اختیار» آنها را مرعوب نماید.

اکنون می‌توان به عین و به سمع دید و شنید و به عمق حرفهای او هنگام انتصاب به عنوان ولی‌فقیه موقت بعد از مرگ خمینی پی ُبرد، آنجا گه گفت «با انتصاب چنین رهبری باید به حال مردم ایران گریست» البته که مردم ایران از آن روز تا به حال بارها و بارها خون گریستند اما از ایستادگی و مقاومت دست برنداشتند و امروز با دل و جان گلخند شهیدانشان را بر چهره دارند.
چهل سال غارت و چپاول، ستم و سرکوب، اعدام و تیرباران و حاکمیت ارتجاع ناب آخوندی بر جامعه و مردم ایران و تبدیل یک انقلاب به هیولایی ضد بشری و ضدتمدن وغیرمتعارف، با ناهنجاریهای وحشتناک اجتماعی تولید شده در این چهل سال، از فقر و فحشا و اعتیاد و تا کودک و نوزاد فروشی و کلیه و قرنیه چشم فروشی تا گور خوابی و زباله خوری را با حرفهای مفت و توپ وتشر و تهدید به اعدام و کشتار و زندان آرام نمود.
امروز آحاد ملت ایران با تکیه به مقاومتی فداکار و خونین که در بطن خود حفظ کرده‌اند، عزم آن دارند که با کانونهای شورشی و شوراهای شهری کار را تا انجام به پیش ببرند این مقاومت که مصائب و توطئه‌ها وحشتناکی را از سر گذرانده و بدون هرگونه مطلق‌نگری یا تعصب به بی‌بدیل‌ترین و بیتا ترین مقاومت تاریخ معاصر جهان تبدیل شده قصد آن نموده که با دست مردم خویش ریشه این پارازیت تاریخی را به‌طور مادی و معنوی از ریشه دربیاورد.
«روزگاری» به درازای چهل سال خمینی و پس ماندگانش در زیر سایه پرمهری لمیده بودند و نان دورانی را میخوردند که اکنون زمانش سپری گشته.

مقاومت تاریخ‌ساز ملت ایران تقریبا از دو سال پیش با نام «تغییر دوران» ققنوس وار پرکشید، پروازی که جهان شاهد غنچه‌های بهاری آن در انتقال تمام کمال مجاهدین به آلبانی بود.
امروز دستگاه مماشات «به هر دلیل» (البته دلایل آن موجز در پیام شماره ۸ رهبر مقاومت بیان گردید) بعد از «چهل سال» دست نوازششان را از سر رژیم ولایت‌فقیه «برداشته» و تا اینجا آنچه را که در بیش از سه دهه پیش میبایست انجام دهد در ظاهر شروع نموده.
مردم و مقاومت ایران همیشه اعلام نموده‌اند که «سرنگونی این رژیم ضد بشری تنها و تنها به عهده‌ی مردم ایران است و بس» و به همین دلیل هرگونه مواضع بین‌المللی که این ارتجاع قرون‌وسطایی را که حاصل «کارخودشان» بوده به درون مرزهایش «واپس بتمرگاند» را در راستای آزادی مردم ایران مورد استقبال قرار میدهد حال این خامنه‌ای است که باید در مقابل «پمپاژ دائمی» مردم و مقاومت ایران در هدف قرار دادن «اژدهای هفت سر» ولایت‌فقیه، به بدنه از کار افتاده‌اش حقنه کند که «رهبر انتصاب می‌کند نه مدیریت!!!!».