سهیلا دشتی:‌ صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می خورد

 صوفی شهر بین که چون لقمه شبهه می خورد
پار و دمش دراز باد آن حیوان خوش علف

بار دیگر معرکه جدیدی تحت عنوان اعضاء سابق مجاهدین خلق به راه افتاده است. باید گفت که این درست که معرکه ها موضوع جدیدی نیست. ولی سئوال این است که چرا رژیم دست از این بازیها بر نمی دارد. مگر بارها و بارها در مراحل مختلف در این صحنه نصیبی جز آبرو باختگی داشته است؟ با شناختی که از رژیم و ساختار ضد بشری آن وجود دارد، یک نکته کاملا روشن است که آنان برای رسیدن به اهداف ضد انسانی خود قابلیت هر کاری را دارند و به خصوص بر کلمه هر کاری تأکید مؤکد دارم. کما اینکه در طول نزدیک به چهار دهه حاکمیت خود نشان داده اند. آنجا که لازم باشد، لابی های کت وشلواری و یا بی حجاب وارد میدان می کنند. آنجا که لازم تشخیص دهند، نامه به چاه جمگران می اندازند و در خرافه سازی، گوی سبقت از همگان می رباید. در زمینه های علمی آنجا به سرکوب و کشور گشائی و دخالت در کشورهای دیگر بر می گردد، خود را به آخرین و پیشرفته ترین سلاحها مجهز می کند و آنچه از آن خبری نیست، ورد است و دعا! به گردن، چفیه فلسطینی می اندازد و برای تبلیغ و پیشبرد کارهایش دست به تهیه فیلم می زند که در اذهان این چنین تداعی کند که میشود بهر حال تا اندازه ای آزادی وجود دارد و همزمان نوکیشان مسیحی را به زندان می اندازد و بهائیان را به زندان های طویل المدت محکوم می کند، ستار بهشتی را در زیر مشت و لگد به شهادت می رساند و شعله پاکروان حتی نمی تواند برای لغو اعدام و یا حتی جمع آوری کمک مالی برای پرداخت دیه به خانواده های مقتولین کمترین فعالیتی داشته باشد و مجبور به ترک وطن می شود. این چند مورد فقط به طور خلاصه برای روشن شدن اذهان یاد آوری شد.

در چنین شرایطی ناگهان در یک کر هماهنگ سناریوی قدیمی شیطان سازی دوباره روی صحنه می رود. همه آنان که با تاریخ آشنائی دارند، بخوبی آگاه هستند که در طول تاریخ نوشته شده بشری هم کسانی بوده اند که در برابر تهدید و یا تطمیع خود را به بیگانه فروخته اند.

جمله معروف و تاریخی "برتوس، تو هم" شاید قدیمی ترین مورد رویا روئی و توطئه باشد.
قبل از میلاد مسیح ژلیوس سزار قیصر رم باستان، بروتوس فرزند خوانده خود را در میان قاتلین خود مشاهده می کند و از دفاع از خود دست بر می دارد و با فریاد رو به پسر خوانده اش می گوید: «و تو هم، پسرم !». (فرهنگ فارسی معین ).

سازمان مجاهدین هم به مثابه سازمانی زنده و ارگانیک از این قضیه مستثنی نیست و همیشه کسانی هستند که با تصمیم خود یا سازمان را ترک می کنند و یا به آن می پیوندند و این مسئله هیچ جای تعجبی ندارد. اما رژیم آخوندی تجربه زیادی از پدیده تواب سازی دارد و این را از رژیم شاه نیز به ارث برده است. در دوران شاه و یا در حکومتهای دیگر کسی که به جریان و یا حزب سیاسی خود پشت می کند و خود را در خدمت دستگاه جدید قرار می دهند به مقام و منصبی می رسید و یا می رسد. اما بنا به ماهیت ضد بشری رژیم ولایت فقیه، حتی از توابان هم نمی گذرد و حتی اینکه بعد از آن تواب شدند به آنان نه تنها عفو نمی دهد، بلکه تا آنجا که ممکن فرد تواب را از جنس خود می خواهد. یعنی که دروغ بگوید، شکنجه کند، تیر خلاص بزند و تا زمانی که بهره ای به بقای رژیم می رساند از او استفاده می کنند و آنکه تاریخ مصرفشان تمام شد، آنان را به شیوه های مختلف از سر راه بر می دارند.

قبل از خروج موفقیت آمیز مجاهدین از عراق و حفظ تشکیلات مجاهدین در بوق و کرنا می کردید که مجاهدین نمی خواهند از عراق بیرون بیایند و می خواهند همه را به کشتن دهند. از طریق کانالهای ارتباطی که رژیم با دست نشاندهندگانش عراق داشت، اسامی افراد را انتشار می دادید تا به زعم خود، خانواده های اعضاء را به دنبال خود بکشید. و نبود کاری که نکردید

حال باید به رژیم و ایادی رنگ و وارنگش گفت، شما هر چه که در چنته داشته اید را امتحان کرده اید و دوباره وصد باره هم می توانید این کار را بکنید. فریادهای گوش خراش تان به سیصد بلند گو نمی رسد. بالاترین نقطه پیروزی شمایان حمله به مقر مریم رجوی و دستگیری حدود صد وشصت نفر از اعضاء مجاهدین و شورای ملی مقاومت در سال ۲۰۰۳ میلادی بود، یکسال قبل از آن توطئه گذاشتن اسم سازمان در لیست سازمانهای تروریستی که بیش از یک دهه طول کشید و در دهها دادگاه در کشورهای مختلف پیروز بیرون آمد. اگر گمان می کنید سازمان و مقاومت ایران را به لاک دفاعی می برید، بگذارید راحت وبدون پرده به عنوان یک ایرانی خواهان سرنگونی نظام ضد بشری مذهبی حاکم بر ایران بگویم، باز هم امتحان کنید، این شما هستید که باید به تاریخ جواب بدهید نه مقاومت ایران! سرنگونی رژیم محتوم است.