سخنان آخوند روحانی بازتاب هراس حاکمیت از اتحاد جهانی!

فریادها و جیغ بنفش آخوند روحانی طی روزهای گذشته ترجمان واقعیتی بنام هراس حاکمیت از روند روبه رشد تحولات منطقه‌ای و اتحاد بین‌المللی علیه تروریسم، صدر بنیادگرایی و نقض حقوق بشر در دیکتاتوری ولی‌فقیه می‌باشند.

روحانی که خود را «امنیتی‌ترین» رئیس جمهور نظام معرفی می‌کند، به هنگام ارائه آمار و ارقام قلابی از کارنامه «صد روز دولت تدبیر و امید», ترس و وحشت رژیم را اینگونه به تصویر کشید: «نکته‌ای مهم را تاکید می‌کنم آنهم اینکه در شرایط فعلی کشور هیچ چیز برای ما واجب‌تر از انسجام و وحدت ملی نیست». (سایت حکومتی فرارو ۸ آذر ۱۳۹۶)

واقعیت در لابلای این جملات آن است که دیکتاتوری خامنه‌ای در چنبره‌ای از بحران‌های حاد داخلی و بین‌المللی در تله افتاده است. بروز اعتصابات و اعتراضات اجتماعی و رشد نارضایتی عمومی به‌ویژه پس از زلزله اخیر در غرب کشور و همچنین مواضع تند و اتحاد کشورهای منطقه و بین‌الملل علیه سیاست‌های مخرب حاکمیت، به یقین بخش بزرگی از دل‌نگرانی‌های حاکمیت از چشم‌انداز تیره و تار روند تحولات را به نمایش می گذارند.
بر این منطق است که آخوند شیاد روحانی تلاش دارد تا ضمن «بوق و کرنا» دست به طناب نخ نما شده‌ای بنام «انسجام» دراز نماید. به یقین انسجام موعود وی نیز همان هرچه بیشتر سهم دادن به نیروهای سرکوبگر و اطلاعاتی رژیم به‌ویژه بسیج سرکوبگر و خون ریز، نیروی تروریستی قدس و سپاه پاسداران با انواع و اقسام شبکه‌های اطلاعاتی و لباس شخصی می‌باشد.

وی در ادامه به تبیین خود ازانسجام و وحدت ملی! اینگونه اعتراف می‌کند: «من رابطه خود را با نیروهای مسلح نیز افزایش داده‌ام چراکه این رابطه می‌تواند به حل مسائل مختلف سیاسی اجتماعی و حتی اقتصادی ما کمک کند». (همان منبع بالا)
بر این منطق حل مسائل «اقتصادی و سیاسی و اجتماعی» نیز همان بکارگیری اهرم زور و سرکوب برای برون رفتن حاکمیت از مجموعه بحران‌ها می‌باشد، زیرا با نگاهی به بافت سرکوبگرانه این ارگان‌ها، اساسا سؤال منطقی در این راستا آن است که سپاه پاسداران و یا بسیج سرکوبگر و نیروی تروریستی قدس با چه اهرم‌هایی می‌خواهند این مسائل پیچیده مانند «سیاسی» را حل و فصل نماید؟

پاسخ به این سؤال را پیش‌تر سایت حکومتی دیپلماسی ایرانی (۳۰ شهریور ۱۳۹۶) اینگونه داده بود: «فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه در برخی موارد دیپلماسی جواب نمی‌دهد،‌ بیان داشت: چرا در بُعد حکومتی تصمیم گرفتیم در سوریه و عراق وارد شویم، بایستیم و کمک کنیم. چند مسئله مهم است و وجود دارد که این‌ها حلش از راه دیپلماسی غیر‌ممکن است یعنی میخ دیپلماسی با هر چکشی به این سنگ سخت این موضوع فرو نمی‌رود».

بدین سان ملاحظه می‌شود که هر دو جناح حاکمیت با سفت کردن کمربندها، تنها راه حل را بر عنصر قهر و نیروی نظامی استوار کرده‌اند. علائم مخرب این وحدت را نیز مردم ایران و منطقه با افزایش اعدام و بگیر و ببند، با موشک‌پرانی و تسلیح گروه‌های تروریستی و یا کشتار مردم سوریه و عراق به‌خوبی لمس می‌کنند.
به موازات این واقعیات باید اذعان نمود که با گذشت ۱۰۰ روز از بروی کار آمدن مجدد آخوند روحانی، اوضاع در تمامی زمینه‌های یاد شده به‌شدت روبه وخامت گذاشته است. روند روبه رشد اعدام‌ها، فساد و غارت اموال ملی، بیکاری و رشد روزافزون رکود اقتصادی تماما مهر تائیدی بر این وضعیت زده‌اند.
وضعیت به‌قدری خراب و اوضاع به‌قدری از دست رژیم در رفته که سایت فرارو در یک جمع بندی در پاسخ به آخوند روحانی می‌نویسد: «گزارش ۱۰۰ روزه رییس جمهور، به نوعی دفاع از عملکرد دولت گذشته بود. سخنان او در واقع نشان داد که دولت در این صد روز کارهای ویژه و مهمی انجام نداده است. روحانی در واقع چیزی برای عرضه کردن در این باره نداشت» (همان تاریخ بالا)