دریاچه ارومیه تنها چند قدم تا مرگ نهایی!

تنها «۳ درصد از دریاچه تاریخی ارومیه باقی مانده است». این مرثیه مرگ از سوی یک کارگزار رژیم در مجلسی است که تا آخرین دقایق، ضمن گذاشتن دست روی دست، تنها نظاره‌گر روند روبه رشد خشکسالی برای آبها و منابع طبیعی کشور می‌باشد.

بحران دریاچه ارومیه به یقین در یک حاکمیت مردمی و دلسوز قابل پیشگیری می‌بود، زیرا در حاکمیت غارتگر آخوندی در نبود سیاست‌های راهبردی برای منابع آبی کشور و همچنین به موازات راه‌اندازی پروژه‌های مخرب سدسازی، زدن قنات و چاه‌های غیر استاندارد، استفاده غیر متعارف از آبهای زیرزمینی، منحرف نمودن روند آب رسانی، جاده‌سازی و پل‌سازی‌های غیرعلمی از سوی سپاه پاسداران که تماماً از سوی مجلس حکومتی طی سالیان اخیر مورد تصویب و تائید قرارگرفته است، اکنون مردم ایران شاهد هستند که موضوع خشکسالی تنها به یک یا چند رودخانه، تالاب و یا دریاچه‌های تاریخی ختم نمی‌شود، بلکه به صنعتی نوین راه برده که به یقین در پشت بسیاری از آنها دستان آلوده متولیان و یا باندهای مافیایی رژیم برای غارت و چپاول اموال ملی قرار دارند.

این نماینده حکومتی که چندی پیش به قتل و سر بریدن عامدانه بیش از «۲۰۰ اسیر جنگی» در دوران جنگ ضد میهنی افتخار کرده بود، در ادامه می‌افزاید: «امسال برای اولین بار ثبت اسناد کشور عکس دریاچه ارومیه از نقشه ایران را حذف کرده و همچنین دریاچه ارومیه از نقشه ایران در کتاب دوره ابتدایی مدارس نیز حذف شده است». (سایت حکومتی سلامت نیوز ۱۱ مهر ۱۳۹۶)
ترجمان این جملات بدان معنا است که حاکمیت فاسد ولی‌فقیه هیچگونه چشم انداز و یا راهکاری برای برون رفتن بحران خشکسالی برای دریاچه ارومیه در دست ندارد. بدین سان ملاحظه می‌شود که رژیم از اکنون دست به اجرای سیاستی بنام «فرهنگ سازی» برای نسل‌های بعدی در زمینه بحران‌های محیط زیست زده است.

به موازات این واقعیات اکنون بسیاری از کارشناسان مسائل محیط زیست از وقوع پدیده‌های نوظهور و بیماری‌های مختلف نسبت به جان ۴ میلیون شهروند و حاشیه نشین دریاچه ارومیه خبر داده‌اند. براین سیاق بروز انواع و اقسام بیماری‌های پوستی تنفسی، قلبی، گوارشی، بینایی و یا سرطان‌های مختلف تنها یک نمونه از این واقعیت است که ساکنان روستاهای حاشیه دریاچه را با خطرات جانی روبرو کرده است.
همچنین برهم خوردن تراز اکولوژیک در این منطق سابقاً حاصل خیز به بروز توفان‌های نمک، تخریب منابع آب شیرین، رودخانه‌ها، مراتع و جنگل‌ها، دام‌ها و مزارع از دیگر تبعات و ابعاد این چرخه مخرب می‌باشند.

وضعیت به‌قدری در استان‌های آذربایجان غربی و شرقی، اردبیل و زنجان بحرانی است که نماینده ولی‌فقیه در تبریز آشکارا در سخنانی پیشتر اعتراف کرده بود: «با خشک شدن دریاچه ارومیه قطعا استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان غیرقابل سکونت شده و دستکم ۱۴ میلیون نفر مجبور به مهاجرت می‌شوند». (سایت حکومتی باشگاه خبرنگاران جوان ۱۵ خرداد ۱۳۹۶)