سهیلا دشتی: معجزه مماشات ولی فقیه را نجات نمی دهد

در آستانه سفر حسن روحانی به نیویورک ۵۱۱ نفر از روشنفکران، فعالان مدنی و سیاسی، اساتید دانشگاه و هنرمندان ایرانی (از جمله ۸۸ نفر از زندانیان سیاسی سابق و کنونی پس از انتخابات ۸۸) با امضای نامه‌ای سرگشاده به باراک اوباما خواستار آن شدند که به گامهای مثبت ایران از طریق مذاکره‌ی خوش‌فرجام با نتایج ملموس «برد-برد» و رفع تحریم های ناعادلانه‌ی اقتصادی پاسخ مثبت بدهد و موجب تداوم این گام‌ها از هر دو سو شود.

منتشر شده در دوشنبه، 23 سپتامبر 2013 در سایت کلمه
درست خواندید تعجب نکنید!
نامه این چنین آغاز می شود.
جناب آقای باراک اوباما، رئیس جمهور محترم ایالات متحده آمریکا
اکنون نوبت شما است.
حکومت ایران با برگزاری "انتخابات قابل اعتماد" سال جاری و تحولات اخیر گام‌های مقدماتی قابل توجهی به سوی اصلاح و گشایش در ایران برداشته‌ است. ایرانیان با بهره گیری از این فرصت حسن روحانی را که حقوقدانی اصلاح‌جو و طرفدار عادی سازی روابط ایران با جهان است به ریاست جمهوری انتخاب کردند. در اثر این تحولات، در روزها و هفته‌های اخیر نیز شاهد آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی و گشایش نسبی در عرصه ی عمومی و فضای سیاسی در ایران بوده‌ایم. یکی از سخنانی که در این سالها مکررا شنیده می شد این بود که ریاست جمهوری در ایران قدرت چندانی ندارد و تصمیمات مهم بر عهده‌ی رهبر ایران است. این روزها حتی ایشان نیز سخن از “نرمش قهرمانانه” به میان آورده و ایران یک‌صدا خواستار تعامل بهتر با جهان است.
در ادامه این نامه که به روند های امید بخش تغییرات در دوران روحانی اشاره شده این چنین می خوانیم. “روابط اقتصادی و سیاسی گسترده تر ایران با جهان از لوازم بسط آزادی های سیاسی در ایران است. اگر آمریکا و جامعه ی جهانی از این فرصت طلایی و شاید تکرارناپذیر بهره نگیرند، بدبینان و دشمنان عادی‌سازی روابط ایران و آمریکا در هر دو کشور را یاری داده‌ و تردید در حسن نیت آمریکا را آسان‌تر ساخته‌اند. توفیق روحانی در دیپلماسی خارجی همچنین به موفقیت بیشتر او در دیپلماسی داخلی و گشایشهای افزون‌تر در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خواهد انجامید.»
 امضاء کنندگان نامه عمدتا از جریان خط امامی ها و گروگانگیرهای سابق هستند و در بین اسامی از هاله افشار تا تریتا پارسی و ابراهیم نبوی دیده می شوند.
 نزدیک به سه سال از نوشتن این نامه می گذرد و رژیم و در رأس آن خامنه ای مجبور به نوشیدن جام زهر اتمی شدند و برجام اول امضاء شد، فضای سیاسی، اجتماعی ایران برای هر ناظر بی طرفی این واقعیت را نشان می دهد که تمامی تصوراتی که در نامه به عنوان واقعیت نام برده شده است، فریبی بیش نبوده و نیست. روحانی و اصلاح طلبان حکومتی حتی با دروغ هم نمی توانند ادعا کنند که تصویت برجام منفعتی برای مردم داشته است. گفته می شود که در ایران مردم می گویند که کاش هنوز در دوران تحریم به سر می بردیم.
 واقیعت امروز جامعه ایران نشان از ماهیت ضد بشری فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران را دارد. هر دو طرف جنگ قدرت در ایران به خوبی می دانند که جامعه در معرض یک انفجار بزرگ قرار دارد و برای این مهار این انفجار سرکوب بهترین وسیله است. گسیل دادن هفت هزار بسیجی وحشی را به خیابانها تحت عنوان پلیس نامحسوس اخلاقی نشان از ناتوانی رژیم برای پاسخ به خواسته های مردم دارد. اسید پاشی و شلاق زدن در ملاء عام جدا از اینکه شدت سرکوب را نشان می دهد همزمان حاکی از تشتت و اختلاف نظرهای بسیار عمیق در بین به جناح رفسنجانی- روحانی است. این جناح قادر نخواهد بود که پاسخ خواسته های برحق مردم را با اینکه در کار دولت کارشکنی می شود بدهند و یا باید کل میدان را به خامنه ای واگذار کنند و یا اینکه راه کار جدیدی پیدا کنند. واکنش های بسیار ضیعف و کمرنگی نسبت به این هجوم نظامی به جامعه نشان داده شده. روحانی طبق رویه دوگانه ای که از اول پیش گرفته چنین اظهار نظر می کند و می‌گوید "چنین نیست که هر کس یا نهاد و ارگانی بخواهد با اقداماتی به دنبال کنترل مردم باشد".
http://www.dw.com/fa-ir/دومین-واکنش-روحانی-به-راهاندازی-گشت-اخلاقی-نامحسوس/a-19200786
 یعنی که هیج اهرمی و یا وسیله ای وجود ندارد که آن چنان باشد و بتوانند جلو این چنین کارهائی گرفته شود. این خیل سرکوبگر پلیس نا محسوس خوانده می شوند در حالیکه استانداری تهران از تشکیل این چنین دستگاهی که عمدتا باید تحت نظر وزارت کشور و استاندار باشد اظهار بی اطلاعی می کند.
 رفسنجانی – روحانی و دستگاه تبلیغاتی مماشات و لابی خارج از کشوری رژیم هنوز تصور می کنند که با استفاده از اهرم بارزگانی خارجی و سرمایه داری حریص جهانی بتوانند شرایط را به نفع خود بچرخانند ولی آقایان کاملا اشتباه فهمیده اند هنوز هم اوباما نامه های دلداگیش برای حفظ نظام را به خامنه ای می نویسد و بدین وسیله بزرگ نمائی دستگاه مماشات را آشکار می کند که در صحنه سیاسی ایران بدون خامنه ای کاری را نمیتوان از پیش برد. هیچ معجزه ای نمی تواند کل نظام را از گردابهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نجات دهد و تا این رژیم در قدرت است به جز سرکوب و تحقیر مردم هیچ چیز در برنامه شان نیست. سراب اصلاحات به روزانه حداقل سه اعدام و اسید پاشی و شلاق زدن و در نهایت به پلیس نامحسوس ختم شد. تنها پس از سرنگونی نظام ولایت فقیه است که می توان از خواسته های به حق مردم و از آزادیها سخن کفت.
 لغو سفر روحانی به اتریش تو دهنی محکمی به رژیم بود که تصور این را داشتند که با برگ مماشات می توانند حتی جلو تظاهرات هواداران مجاهدین را هم بگیرند. لغو این سفر از چند نکته را بارز می کند.
اول اینکه فعالیت و مبارزه بر علیه رژیم آخوندی زمان و مکان نمی شناسد و در هر کجای این کره خاکی باید از با تمام قوا افکار عمومی جهان را متوجه نقض مستمر حقوق بشر در ایران، اعدامهای فزاینده وصدور ترویزیسم نظام ولی فقیه را در منطقه و در کشورهای اسلامی کرد. هم چنانکه در تظاهرات پاریس در 28 ژانویه با شعار 2000 اعدامی! ای مرگ بر روحانی صدای سرکوب شدگان ایران را به جهان رساندیم.
دوم اینکه فعالیتهای مقاومت و هواداران مجاهدین و نیروهای سرنگونی طلب در خارج از کشور به همان اندازه فعالیت های هواداران مجاهدین و مبارزین چه در زندانهای ایران و چه در خارج از زندانها اهمیت دارد. باید از هر فرصتی استفاده کرد و فریاد آزادیخواهی مردم ایران شد. تظاهرات سالانه شورای ملی مقاومت امسال در نهم ماه ژوئیه برگزار می شود. در این روز است با تجمع دهها هزار ایرانی بار دیگر به جهانیان نشان خواهیم داد که در معادله قدرت بین نیروهای مماشات طلب غربی و رژیم قرون وسطائی ولایت فقیه هیچ کس نمی تواند پارامتر مردم و مقاومت برحقشان را نادیده بگیرد. مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران با مبارزه پیگیر و مستمر خود این مهم را نیز به انجام می رسانند، برای کل دستگاه ولایت هیچ راهی به جز سرنگونی متصور نیست.