حمید معاصر:‌ نقشه مسیر رفسنجانی و دعاوی مزورانه او اندرباب حق الناس

رفسنجانی برای پیش بردن جنگ هژمونی با ولی فقیه ادبیات سیاسی خاص خود را دارد؛ که صد البته آغشته به عوام فریبی محض تؤام با گرد و خاک پاشیدن بر روی حقایق و کارنامه سراسر جنایت و خیانت و دزدی های اوست.

از آنجا که محتمل است شورای نگهبان از تأیید صلاحیت وی برای انتخابات! خبرگان خودداری کند. به شیادی دم از حق الناس می زند و از احترام گذاشتن به رأی و انتخاب آزاد مردم صحبت می کنداو تلاش می کند از نفرت و انزجار شدید مردم علیه کل نظام به نفع ارتقاء موقعیت خود در رأس نظام بهره برداری کرده و جنگ قدرت خود را با ولی فقیه را به حساب دفاع! از حقوق مردم گذاشته و نقش اپوزیسیون را در درون گرگ ها بازی کند و اما مردم آگاه ایران بخوبی میدانند که رفسنجانی در سراسر عمر ننگین این رژیم نفر دوم و شریک و مسئول در تمامی جنایت ها و خیانت علیه مردم بوده است. او تلاش می کند با استفاده از تجارب قیام سال هشتاد و هشت و احتمال تکرار مجدد آن در انتخابات پیش روی خبرگان و مجلس حریف را بترساند که شاید از این طریق از حذف خود و تقلب و مهندسی در انتخابات جلوگیری کند. او به خوبی به موقعیت متزلزل و ضعیف ولی فقیه پی برده و گمان می کند که خامنه ای قادر نخواهد بود سناریوی کروبی و موسوی را در مورد او اجرا کند علی الخصوص که او رئیس تشخیص مصلحت نظام است و هم اهرم دولت را دارد و هم عضو فعلی خبرگان نیز هست، و در مجموع سوابق و موقعیت وی قابل مقایسه با کروبی و موسوی نیست. درستی این ارزیابی رفسنجانی در شرایط فعلی و صحت و سقم آن الان معلوم نمی شود. و مهم تر از همه این پارامترها دوران بکلی عوض شده و مخصوصاً پس از زهر برجام کلیت رژیم در صحنه داخلی و بین المللی و منطقه ای با بحران های بی سابقه مواجه است که شرح آن بحث جداگانه ای دارد. مردم آگاه ایران و جهان بخوبی از آن با خبرند. رفسنجانی این شرایط را خوب می فهمد و می خواهد با یک تیر دو نشان بزند هم ولی فقیه را از هژمونی مطلق ساقط کند و موقعیت خود را تثبیت و رژیم رو به سقوط و بحران زده را از خطر سرنگونی برهاند. او برای این که ریسک شکست و از دور خارج شدن کامل سیاسی را از سر خود دفع کند از مدت ها پیش آماده سازی های لازم را شروع کرده است و در همین راستا حسن خمینی را که نزدیک به خط فکری اوست به جلو انداخت که به عنوان شاخص خانواده خمینی به خبرگان ارتجاع راه پیدا کند. چرا که حذف نوه خمینی هزینه های سنگین به طرف مقابل تحمیل می کند. این تاکتیک او برای ولی فقیه بسیار گران آمده و سر دژخیم قوه قضائیه در یک مقابله جویی آشکار با رفسنجانی گفت که او علامه تراشی می کند. که منظور لاریجانی به زیر علامت سؤال بردن درجه اجتهاد حسن خمینی بود. پا به پای این تلاش ها از مدت ها پیش از آخوندهای ریز و درشت امثال صانعی ها و موسوی اردبیلی ها و بسیاری از آخوندهای از قماش باصطلاح اصلاح طلب در حوزه ها و شهرها که منزوی و مطرود ولی فقیه هستند یارگیری می کند. در جبهه دیگر او از ریزشی های سرداران ریز و درشت سپاه و نیروهای سرکوبگر دیگر غافل نیست و طی جلسه ای با آنها به دلجویی و یارگیری از آنها تلاش کرده و یکی از این ریزشی ها خطاب به رفسنجانی می گوید که ما حاضریم به فرمان فرمانده روی مین هم برویم، که علائم اثبات وفاداری به رفسنجانی است. در صحنه خارجی او روی مواضع مماشات گران غربی و ریزشی های رژیم در خارج کشور و به اصطلاح دوزیستان های سیاسی که هم نان اپوزیسیون را می خورند و هم دل در گرو حفظ تمامیت رژیم از خط سرنگونی دارند البته که حساب باز کرده است. امروزها کم نیستند کسانی که در تلویزیون ها و رسانه های خارجی به طور مشمئز کننده ای مردم را تشویق می کنند که در انتخابات شرکت کرده و به نفع روحانی و رفسنجانی و باند آنها رأی بدهند. خائنان و بریدگانی که تاریخ و مردم ایران هیچ گاه خیانت آنها را فراموش نمی کنند یکی دیگر از تاکتیک های رفسنجانی معرفی تعداد کثیری کاندیداها از تهران و شهرهای مختلف است که در مقایسه با سال های قبل بی سابقه است. او از این طریق می خواهد دست شورای نگهبان را در حذف فله ای کاندیداهای مورد نظر وی را ببندد. همه اینها شمه ای از تلاش های علنی و آشکار او در جنگ سرنوشت سازانتخابات است. البته بدلیل جدی بودن این جنگ قدرت سرنوشت ساز رفسنجانی حتماً در پشت صحنه و غیر علنی هم تلاش های جداگانه ای که سرشت ناسالم دارند انجام می دهند. تلاش هایی از قبیل خرج کردن کلان و رشوه دادن ها ی نجومی از پول های غارت شده مردم برای خرید کاندیداهای مورد نظر که در سالیان گذشته هر دو جناح رژیم دست به این عمل کثیف زده اند و امروز ها هم بارها در صحن علنی مجلس و در رسانه ها به این ترفند رذیلانه باندها اعتراف می شود. بطور خلاصه هر دو طرف با بسیح تمامی امکانات نامشروع و غصب شده ملت ایران در مقابل هم صف آرایی کرده اند.

و اما در این تلاطم و بحران سیاسی خطیر آنچه که به منافع مردم و مقاومت سازمان یافته آن مربوط است. یک آماده باش و هوشیاری سیاسی در خور شرایط با موضع گیری های اصولی لازم است که از این شرایط به نفع مردم و در جهت اهداف سرنگونی تمامیت رژیم استفاده کند. رهنمود اصلی باید این باشد که نباید اجازه داد که باندهای مخاصم رژیم بطور ویژه باند رفسنجانی روحانی و حامیان آنها با عوام فریبی و شیادی سیاسی این جنگ قدرت را جنگی برا ی رفرم و اصلاحات موهوم قلمداد کنند و به تبع آن مردم ناراضی از ولی فقیه را به حمایت از خود در انتخابات بکشانند. فضایی که رفسنجانی برای آن خیلی چشم دوخته و می خواهد در صورت اجرای نیت شوم خود آن را حماسه سیاسی قلمداد کند و در نتیجه برای رژیم بزعم باطل خود یک فرجه طولانی مدت بقاء بخرد لازمه تقابل با این ترفند و حقه بازی سیاسی اینستکه که تمامی مردم و نیروهای سرنگونی طلب باید یک فراخوان عمومی برای تحریم کل انتخابات بدهند و با ذکر دلایل روشن و افشاگری های لازم این ترفند را خنثی کنند.
اطلاعیه اجلاس میاندوره یی شورای ملی مقاومت ایران(30آذر94)، تأکید می کند: ”نمایش انتخابات مجلس و خبرگان نظام آخوندی در اسفندماه که مثل دیگر انتخابات این رژیم پس از 30 خرداد 1360 کشاکشی بین سرسپردگان و عمله ولایت فقیه بر ضد مردم ایران است ازسوی مردم و همه نیروهای آزادیخواه ایران تحریم و طرد می شود».
جبهه مردم و مقاومت سازمان یافته ایران باید با بازگشایی و باز خوانی پرونده سی و شش ساله جنایت های این رژیم مخصوصاً برای نسل جوان کشور تمامی تلاش و کوشش خود را بکار گیرد و کسانی را که در داخل و خارج قصد دارند که تنور این انتخابات قلابی را گرم کنند افشاء کنند باید نشان داد که از افعی ولایت فقیه و حکومت باندهای تبهکار کبوتر آزادی متولد نشده و هرگز نخواهد شد. باید شیادی های گذشته این رژیم مخصوصاً زمان خاتمی را که باند رفسنجانی و روحانی در صدد اجرای سناریوی مشابه آن هستند یادآوری کرد. مگر این باند جزو حاکمان سی و شش ساله نبوده اند که در تمامی جنایات و وطن فروشی این رژیم عوامل اجرایی سطح بالای این حکومت بوده اند. اگر رفسنجانی و روحانی که بخشی از حاکمیت فعلی و سالهای گذشته هستند قصد رفرم داشتند چرا هیج حرکتی حتی در اندازه استانداردهای مینیمم در این سالها از اینها دیده نشده است. مگر زهر خوردن ولی فقیه و کلیت رژیم که به تمامی جناح ها تحمیل شد جزو رفرم است؟ از شخص رفسنجانی در موضع رئیس تشخیص مصلحت نظام باید پرسید که طرح و برنامه رفرم! دروغین او چیست. اگر ذره ای صداقت دارد از همین موضع می تواند از قبیل این اطلاعیه بدهد و خواستار آزادی زندانیان سیاسی شود- خواستار آزادی مطبوعات و احزاب شود- خواستار لغو مجازات وحشیانه سنگسار و شکنجه و لغو اعدام شود. خواستار استقلال دانشگاهها شود و...و همچنین از روحانی شیاد باید پرسید چه شده است که مقدار اعدام های وحشیانه که بیشتر از دوران احمدی نژاد و رکورددار در سطح جهان است کمترین اعتراضی نمی کنند چرا اسید پاشان را مجازات و دستگیر نکرد (علیرغم اینکه به وزیر کشور دستور داده بود در عرض دو روز عاملین را شناسایی و دستگیر کند) و هزاران چرای دیگر و وعده های پوشالی ک هیچکدام عملی نشده اند که هیچ بلکه وضعیت اقتصادی –سیاسی و فرهنگی و زیست محیطی در همه زمینه ها به گواهی همین نمایندگان و حوش در مجلس و کارشناسان خود رژیم روز به روز بدتر از قبل می شود به عنوان مثال در هشتاد سال گذشته هیچ وقت رکود اقتصادی به درجه امروزی نرسیده است.
روحانی در جواب همه اینها همیشه به شیوه معمول آخوندها شعارهای تو خالی می دهد و اعداد و ارقام و آمار قلابی در همه زمینه ها به مردم ارائه می کند که خوشبختانه مردم آگاه ایران دست این آخوندهای شیاد را به خوبی خوانده اند. و هیچ گاه فریب وعده های دروغین او را نمی خورند دانشجویان آگاه و نمایندگان آنها در روز شانزده آذر بخوبی نشان دادند که ماهیت آخوند روحانی چیست، و مچ پوچ او را باز کردند.
و اما نگاهی مختصر به مواضع کوسه اعظم و سرکرده مکاران هم به خوبی نشان می دهد که این جرثومه تمام عیار رذالت با چه شعارهایی به جنگ قدرت هژمونی می رود. او با شیادی تمام باندهای تبهکار و جانی رژیم اعم از مجلس و نمایندگان خامنه ای را فقط و فقط با لفظ خالی تندروی مورد خطاب قرار می دهد. قاتلان مردم و اسید پاشان و دزدان و چماقداران و شکنجه گران از دید رفسنجانی تنها ایرادی که دارند آن است که قدری تندرو هستند. او هیچ وقت پا را فراتر از این نمی گذارد. اگر هم گاهاً گفته و می گوید. و این به اصطلاح انتقاد آبکی را هم نه به خاطر عملکرد ضد مردمی آنها می گوید بلکه فقط از زاویه انتقاد آنها به دخیل بستن رفسنجانی به آمریکا و غرب است که به آنها تندرو می گوید، و بالاترین حرفی هم که به ولی فقیه می زند اینستکه چون ایشان هم پیر و هم مریض هستند باید خبرگان آینده در فکر جانشین او باشد و اگر هم شد برگردیم به متن اول قانون اساسی که در آنجا از شورای رهبری صحبت شده است.
حال بنگرید به کل نق زدن های رفسنجانی که در عالم سیاست و در چارچوب این رژیم آیا آبکی تر از این موضع گیری هم می توانید سراغ داشته باشید؟
با توجه به مطالب فوق همانطور که از محتوای این جنگ قدرت معلوم است دعوا بر سر لحاف ملا یعنی سرکوب و چپاول مردم ایران است و نه بر سر منافع مردم ایران. و کلام آخر این که راه حل همانا سرنگونی تمام عیار رژیم بدست مردم و مقاومت ایران است. در این آزمایش سیاسی در تمامی شقوق متصور اعم از اینکه رفسنجانی پیروز شود یا نشود و خامنه ای شکست بخورد و یا دست به حذف و تصفیه بزند کلیت رژیم در سراشیب ضعف و سرنگونی قرار گرفته و چشم انداز تیره و تاری در پیش دارد. برای سرنگونی این رژیم تبهکار باید تمام توش و توان خود را بکار بگیریم.