ابعاد فاجعه آمیز خودکشی در ایران - پدیده شوم دیگزی از نظام ولایت فقیه

پدیده خودکشی درایران آخوند زده امروز به یکی از مسائل مهم در بین مردم و کارشناسان علوم اجتماعی و روانشناسی  تبدیل شده است.

چرایی و دلائل خودکشی بویژه در میان قشر جوان و دانشجویان نه تنها دیگر برای بسیاری از خانواده های داغدار معما نیست، بلکه سخن از واکنش و انتقام گیری قربانیان از طبیعت رژیم سرکوبگری است که تمامی درها و امکانات را بروی مردم میهنمان بسته است. وجود گسترده فقر، بیکاری  تبعیض و وضعیت وخیم معیشتی و نبود چشم اندازی روشن برای آینده از عوامل مهم پدیده خودکشی در رژیم آخوندی است. صفحات رسانه های حکومتی مملو از اخبار مربوط به خودکشی در شهرهای مختلف است. از خودکشی آن دستفروش محروم در اهواز در اعتراض علیه تبعیض و عدم تمدید پرونده کسب و کار تا آخرین نمونه آن در متروی تهران که یک زن جوان با پرتاب کردن خود به زیر مترو، نسبت به بحران ها و وضعیت وخیم موجود درجامعه اعتراض نمود، جملگی بیانگر نوک کوه یخ در رابطه با این پدیده است.  
ابعاد فاجعه آنقدر گسترده است که برای نمونه یک سایت حکومتی (خبرگزاری ایلنا 28 اردیبهشت 1394) با اشاره به گوشه هایی از آن از جمله می نویسد: «سال ۹۴ نیز شروع می‌شود و هنوز سوگ هموطنانی را که به دلیل مشکلات مختلف اقدام به خودکشی کرده‌اند، فراموش نکرده‌ایم که در روزهای پایانی اولین ماه سال جدید زنی ۲۵ ساله پس از ورود قطار به ایستگاه متروی امام علی (ع) خود را جلوی قطار پرتاب می‌کند.
چند روز بعد در سوم اردیبهشت ماه نیز زنی ۴۸ ساله و مجرد از طبقه چهارم برج میلاد اقدام به خودکشی کرده و جان خود را از دست می‌دهد. سایه این خبر هنوز از رسانه‌ها کنار نرفته است که هشتم اردیبهشت ماه کارگر خدماتی ۴۵ ساله شرکت دارو پخش «علی اکبری» با داشتن ۴ فرزند دست به خودکشی می‌زند، در حالیکه دقایقی پیش از این اقدام به دفتر مدیرعامل مراجعه و درباره دریافت وام با یکی از مدیران امور مالی دارو پخش گفتگو کرده بود.
اما روز ۱۵ اردیبهشت نیز خانواده دیگری داغدار عزیزی می‌شود که خودخواسته زندگی خود را پایان می‌دهد. در این تاریخ دانشجوی رشته مدیرت دولتی دانشگاه تهران با پریدن از پل مدیریت دست به خودکشی می‌زند».
همچنین رییس سازمان پزشکی قانونی حکومت در مردادماه ۱۳۹۳ با اشاره به افزایش خودکشی در ایران (دانشنامه ویکی پدیا) گفت: «چهار هزار و ۵۵ نفر در سال ۱۳۹۲ در اثر خودکشی جان باخته‌اند. براساس آمارهای موجود در سال ۱۳۹۱ تهران با ۴۰۹، کرمانشاه با ۲۷۱ و گیلان با ۲۳۱ مورد فوتی، بیشترین و استانهای خراسان جنوبی با ۱۸، کهگیلویه و بویراحمد با ۲۴ و خراسان شمالی با ۲۵ فوتی کمترین موارد مرگ ناشی از خودکشی را به خود اختصاص داده‌اند که از این میان بیشترین آمار خودکشی به شیوه "حلق آویز" بوده است».
 یک استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران نیز با اشاره به ابعاد و دلائل این فاجعه انسانی در حاکمیت آخوندی (همان منبع بالا) می گوید: «برای اینکه فردی اقدام به خودکشی کند باید پارامترهای مختلفی دست به دست هم دهند و شاید بتوان گفت ۶ درصد این پدیده مربوط به افسردگی است، ۲۰ درصد بیکاری، ۱۰ درصد مشکلات خانوادگی و ۵ درصد زن بودن است».
وی در ادامه براساس آمارهای بدست آمده از تحقیقات دوسال پیش حکومتی می افزاید: «در ایران، از هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت کشور ۶ نفر در سال به دلیل خودکشی جان خود را از دست می‌دهند. این آمار میانگین کشوری است، اما آمار خودکشی در شهرستان‌های غرب کشور همچون ایلام، لرستان، کرمانشاه و همدان بیشتر است. رقم اقدام به خودکشی بسیار بالا بوده و حدود ۱۰ یا ۲۰ برابر مرگ‌های ناشی از این پدیده اقدام به خودکشی به روشهای مختلف وجود دارد».
اگر این ارزیابی کارشناسانه را ملاک قراردهیم، به یقین به آمار وحشتناکی از نرخ خودکشی برپایه جمعیت 78 میلیونی کشور خواهیم رسید.
29 اردیبهشت 1394