نشان عاشقانه ـ م سروش

تقدیم به شیرزنان و دلاور مردان خط مقدم نبرد برای آزادی در زندان لیبرتی.

جمال عشق را خوش است خرّم و سبز و شادمان
گر بزند به قلب تو راه بَری به کهکشان

گام به رَه اگر نهی صبر جمیل بایدت
زخم زبان ز هَر طرف، گوش مده به ابلهان

خنجر کینه می درد قلب تو و قفای تو
داغ به سینه می بری از ظلمات ناکسان

غوره ترش بوده یی شهد عنب کند تو را
ناب شراب می شوی چون گذرد به یک زمان

فارغت از خویش کند مست بدون جام می
سر بنهد به پای تو ساقی بزم عاشقان

سرخوش و شاد و شادمان بانگ زنی ز هر طرف
آدم و خاکی ام ولی فراترم از آسمان

سایه به سایه همرهت هادی ورهنمای تو
گر نروی از پی او می بَردت کشان کشان

محو کند از دل تو حسرت و بغض و کینه را
رحمت ابر می شود بارش سبز و بی امان

قفل ز دیده وا کند محرمت هر راز کند
سفر کنی به لحظه یی ز هَر کران به بیکران

هر که به عشق زنده شد خضر زمانه می شود
مرگ حقیر پیش او بی شک و تردید و گمان

جمال عشق را خوش است که عالمی به گرد او
چرخد و می ستایدش ز هر زبان به هر بیان

نشان عاشقانه را طلب اگر کنی ز من
نشانه می دهم تو را، ز عاشقان بی نشان


هادی مظفری م. - سروش