رحمان کریمی: در کشتـزاران عصـر

در کشتزاران عصر
سایه های ویران شامگاهی
بُریده های مانده از آفتاب نیمروزی را
به زنگاره می گیرند.

کبوتران عاشق
از عرشهٌ شناور پرواز
بزیر می آیند
و آخرین رمق آفتاب را
نوک می زنند.

و من
به پرندگانی می اندیشم
که هنوز
در ظلمت های بایر میهنم
به جستجوی دانه اند.