ناهید همت آبادی: شاملو: ”آری من با دهان حیرت گفتم: ای یاوه یاوه یاوه“

اینکه چپ و راست سخنان و ادا اطوار ”سیاست بازان“ در زمانه رذالت پیشگی و بی شرمی حاضر، بیشتر شبیه بند بازی و جست و خیز های سریع در جهات بالا و پایین ریسمانی از جنس دروغ، ریا یا تزویر است و غلظت درستی و راستی کلمات و پایبندی آنان به بار معانی و اجرای گفته ها و قول هایشان نیز همیشه حول مدار زیر صفر درجه می چرخد، نه موضوع جدیدیست نه چندان جای تکرار دارد.

اما این رسم کثیف سیاسی که قبل از جنگ دوم خلیج فارس برای زمینه سازی روانی افکارعمومی جهان و به ویژه در سطح کشور آتش افروز نسبت به وجود سلاحهای کشتار جمعی ـ که اصلا وجود نداشت ـ ، عمدا به دروغ، بهتان و شایعات ”بوش“ پراکنده ـ از نوع امریکایی آن و نه آلمانی ـ رایج گردید، پس از آن نیز ناگزیر ضمن سایر پیامدهای شوم و بی بازگشت این جنگ لجوجانه، ادامه یافت. بخصوص پرگویی و بی عملی امریکا اول: در قالب و غالب سازی مالکی و قبول آن بعنوان نخست وزیر منتخب ملایان، دوم: عدم انجام تعهدات مکتوب نسبت به حفاظت مجاهدین و سوم: بی اعتنایی عمدی امریکا نسبت به عواقب این جنگ کثیف منتج به توسعه بنیادگرایی و تروریسم افسارگسیخته ملایان و یکه تازی آنان در عراق که دست مالکی را نیز به فرمان ولی پلید ارتجاع اما با دلار و سلاح این هر سه عامل در کشتار مردم بی گناه عراق، سوریه و مجاهدین بی سلاح چنان باز گذاشت و او را جری نمود که بیش از صد مجاهد پناهنده را تاکنون با داشتن دهها تضمین مکتوب حفاظت از طرف مقامات رسمی امریکا، با تیر و تبر، بولدوزر و هاموی و اگر نشد در یک قتل عام کشتار نموده و هفت نفر را به گروگان گرفته اما وقیحانه از آن اظهار بی اطلاعی مینماید و شرم آورتر اینکه پاسخگوی رسمی وزارت خارجه نیز در توضیح به نمایندگان کنگره، عین دروغپردازی شنیع دستگاه جنایتکار مالکی مبنی بر بی اطلاعی آنها از اسارت گروگانهای مجاهد در عراق را طوری تکرار و انکار میکند که بار بازنشخوار موضوع هم از گرده گشتاپوی مالکی و آخوندی ساقط میشود. خوب شد که مسئول مربوطه، وجود مجاهدین را اصلا انکار نکرد؟!!
و....در روزگار ولنگار بی سر و پا، همه امثال اینها ضمن بازی با کلمات و سرهم بندی الفاظ تهی از معنا و بی پشتوانه عملی، ردیف سازی اصطلاحات و اراجیف سیاسی به اضافه خصلت دیرینه وارونه نمایی، دروغ گویی و کتمان حقایق که برای امریکا و سایر ”سرکردگان“ بی پرنسیب جهان مثل یک عادت مزمن و سنت پابرجا شده است، وقتی در راستای لاس زدنهای وقاحت بار سیاسی و مماشات با ملایان فاشیست و محض اعاده حیثیت سیاسی ـ اتمی از آنان هم که قرار گیرد، آنوقت به ایجاد محدودیت بر تنها آلترناتیو رژیم جنایتکار تا حد خیانت به قیام و خواست مردم ایران مبنی بر”مرگ بر اصل ولایت فقیه“ منجر شده و بجای اذعان بی ترس و تعارف به جنایات رژیم هار بنیادگرا و دست نشانده آن در عراق پس از حمله اول سپتامبر و کشتار مجاهدین، چشم ها را نیز جز در راه کسب سرمایه و سود، بر همه حقایق دیگر بسته و هیچ یک از مردان و زنان جهانباره سیاسی اصلا دم نمی زند که تروریسم جاری و جنگ های مذهبی قومی و کشتارهای کور ناشی از آن در منطقه، شمال افریقا و خیلی کشورهای دیگر دنیا نیز سرمنشاء آن فاشیسم دینی ایران بوده و از بطن پلید و شریر ایده و آرمان جنایت پیشگی اصل فقاهت، بنیان و سرچشمه گرفته و می گیرد.
وقتی سنگ را سفت بسته و سگ هار را در راه سود و سلاح هر طور دلت خواست رها کردی طوری که سنگ هم روی سنگ بند نباشد، آنوقت برای اینکه ”گرای“ رژیم را از بابت اصل مماشات سیاسی ـ اتمی و حقوق بشری اشتباها بدهی و ثقل جنایت و خیانت را از دوش دستار بر سران برداری، میتوان جانی سابق را رییس جمهور جدید مدره رونمایی کرد، چشم بر اعدام های روزانه و شکنجه در ملاء عام در شهرهای ایران بست اما در یک گوشه دنیا وقتی چند جوان شوخ ضمن رقص کمر ترانه ای شاد در انتقاد از رییس کشوری خوانده و چند روزی دستگیر و سپس آزاد شوند، میتوان لحظه به لحظه روی گزارش های مربوطه کوک نموده و در نقصان حقوق بشر در هرجا عزاداری کرد جز ایران مجروح. حتی میتوان به آسانی واژه ها را چندین بار غرغره فرمود و پس از پنجمین کشتار جمعی و موشکباران پناهندگان سیاسی، اطلاعیه صادر کرد و آن را محکوم نمود، به خانواده داغداران تسلیت گفت و قاتل را به نازک دلی، احساس محبت و پرس و جوی حقیقت درباره مقتول حوالت داد جوری که انگار از نوچه دست آموز جلاد مثل خود ارباب جز کشتار و ویرانی امر دیگری نیز ساخته است. انگار از پنج سال پیش و کشتار اول در اشرف، صدها نامه و بیانیه رسمی در محکومیت جنایت و درخواست تامین حفاظت و تحقیق از سوی ”سرکردگان سیاسی“ مسئول صادر نشده که خلیفه عراق بی اعتنا آن را پشت گوش انداخته و فقط گوش به فرمان ولایت در تهران دارد و البته اینبار با تضمین دور جدید خلافت برای کشتار مردم محروم عراق و تصفیه رهبران ملی آنان و با تجربه اندوخته و لابد خاطر جمع از پذیرایی در کاخ سفید و رفتار ”سیاسی کاران سربار جهان“ که از آنها نیز بجز حرف هیچ چیز دیگر سر نخواهد زد که با این هم مثل پنبه سر نتوان برید!!
پس آقایان و خانمهای ”سیاست و دو دوزه باز“ وراج بی عمل، گونی هایتان پر شده از پرگویی و یاوه سرایی های سیاسی. بنابراین کلمات را بیش از این نشخوار و آنها را بی پشتوانه، از معانی خالی و خودتان را بیشتر بازیچه دست جلادان دستار به سر و نوچه آنان نکنید. دنیای معاصر با تمام لجن بارگی سرریز در آن اما هنوز از وجود سیاستمداران و شخصیت های برجسته شریف که با قلم و قدم دلیرانه حامی مردم و مقاومت ایرانند، صمیمانه برخوردار بوده و خواهد بود و این را افشاگری های شجاعانه طاهر بومدرا و همه حامیان جسور اروپایی، امریکایی و سراسر دنیا به اثبات رساندند ضمن اینکه مقاومت دیرپا و خونبار ایران نیز البته با قدرشناسی و ارج گذاری بسیار بر همه امثال مایه گذاری و حمایت ها اما خواست نهایی مردم ایران برای سرنگونی تمام عیار فاشیسم دینی و رهایی از چنگال خونریز آن را با اتکا به خیزش و قیام در داخل میهن تدارک دیده و محقق خواهد کرد. بنابراین خانمها و آقایان ”سیاست باز“ اگر شما هنوز جز حرافی و پوشال-گویی، جربزه هیچ اقدام مفید یا نفعی در نفی فاشیسم مذهبی ملایان و عدم مماشات با آن ندارید، پس سد راه مقاومت و قیام مردم ایران نباشید و آنها را به حال و کار خود بگذارید، شاید که سکوت، سهم سنگین بار خیانت و شرم شما را که ـ اگر داشته باشید ـ در قبال مردم ستمدیده ایران اندکی سبک سازد به شرطی که دوباره پوشال گویی از سر نگیرید و یاوه نسرایید. آری یاوه، یاوه و یاوه....