صدیقه شاهرخی: فاعتبروا...

گزارش ارتش آزادیبخش ملی ایران در مورد حمله به اشرف را از سیمای آزادی دیدم و یک بار دیگر با غرور و افتخار به گنجینه بی نظیر مردم ایران، رزم آوران و فرماندهی کل آن، هزاران درود فرستادم. گنجینه یی که هیچ سارق و هیچ دشمنی را توان دزدیدن و نابودکردن آن نیست. نه در بند زمین است و نه در بند زمان. گنجینه یی در اعماق وجود تاریخی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران؛ ارتش آزادیبخش ملی ایران.

جدای از همه جنبه های هوشمندانه و کار عظیمی که برای تهیه این گزارش و افشای توطئه دشمن شده که به راستی شایسته تقدیر و تحسین است، نقش برآب شدن همه لاف وگزافها و قدرتنمایی دشمن در این حمله به راستی شاهکاری بود. و دست آخر معلوم شد که دشمن درمانده تنها با راهنمایی یک مزدور خائن و خود فروخته به نام مسعود دلیلی برای ردیابی مجاهدین و دستیابی به محل آنها توانست به مجاهدین شبیخون زده و 52مجاهد بی سلاح را به شهادت برساند وگرنه هرگز نمی توانست به این اهداف دست پیدا کند. این مزدور دو سال قبل به علت سخت تر شدن شرایط مبارزه و ترس و جبونی اشرف را ترک کرده خود را به نیروهای عراقی و رژیم تسلیم کرد تا آن جا که توانست به آنها خوش خدمتی کرد و سرانجام پس از راهنمایی آنها به محل مجاهدین که به علت سوابقش کاملا آشنایی داشت و به شهادت رساندن 52 نفر از قهرمانان اشرف، خود به دست جنایتکاران حمله کننده به اشرف کشته شد و آنها برای جلوگیری از شناخته شدن او توسط مجاهدین و برملا شدن این توطئه، او را به قتل رساندند.
جسد متعفن این مزدور پلید که با خواری و خفت در کنار اسکناسهای ایرانی رسیده از رژیم در خیابانهای اشرف رها شده بود، گویای خیلی از حقایق و به راستی عبرت آموز است.
واقعیت تلخ و گزنده یی که در این صحنه یک بار دیگر به اثبات رسید و به نمایش گذاشته شد این بود که برخلاف مجاهدت و مبارزه که تاریخ مصرف ندارد و مال این دوره و آن دوره و این مکان و آن مکان نیست بلکه تا آخرین دم حیات هر مجاهد و در هر میدان و هر صحنه و هر مکان ادامه دارد، مزدوری و مزدوران تاریخ مصرف دارند. و زمانی که تاریخ مصرفشان به پایان می رسد، اربابانشان یک لحظه در نابودی آنها درنگ نمی کنند. آن چه برای حضرات پندگرفتنی است این است. زیرا دشمنی که بویی از رحم و مروت نبرده و با نفرات خودش آن کرده که تا کنون دیده ایم، هرگز به آنها که لاجرم انگ خیانت بر پیشانیشان است، اعتماد نخواهد کرد و زمانی که تاریخ مصرفشان به پایان رسید، لاجرم توسط اربابان امروزیشان از صحنه حذف می شوند.
در دهه 60 و در اوج شکنجه ها و اعدامها چه بسا عناصر خائن و خودفروخته یی که در مقابل شکنجه و زندان دوام نیاورده و تسلیم رژیم شدند و تا لو دادن و به کشتن دادن و تیر خلاص زدن به همرزمان سابق خود پیش رفتند، اما زمانی که تاریخ مصرفشان گذشت، خود به تیغ جلاد سپرده شدند. و عجز و لابه شان در دل دژخیم اثری نکرد.
این قانون عام جنایتکاران است. و مهره ها و خرمهره ها هم برایشان فرقی نمی کنند. از مسعود دلیلی که خود را به دشمن تسلیم کرد و سرانجام راهنمای دشمن برای کشتار و قتل عام مجاهدین شد، تا خیل بریده مزدورانی که در هوای آب و نانی از وزارت مربوطه، از هیچ رذیلتی کوتاهی نمی کنند. تنها اختلاف در تاریخ مصرف است.
بی تردید این جماعت که امروز وقاحت و رذیلت را از حد گذرانده اند، نه اولین بریده مزدوران تاریخ بوده و نه آخرینش خواهند بود. تاریخ مبارزات ملتها صحنه همین آزمایش است. آزمایشی سخت برای ایستادگی، پایداری، فدای همه چیز و گذشتن از منافع فردی و وفاداری به آرمان و خدا و خلق و یا جبن، بزدلی، چسبیدن به منافع فردی و سرانجام تسلیم و ذلت و تن دادن به هر پستی و رذالت. همه مجبورند از این میدان آزمایش عبور کنند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
و راستی که تاریخ قاضی عادلی است. نگاهی به تاریخ سایر مقاومتها و جنبشها نیز به خوبی گویای همین واقعیت است. از مقاومت ضد هیتلر آن چه باقی مانده، چهره های مبارز و مقاومی است که تاریخ آنها را ستایش می کند در مقابل کاپوها و خائنینی که برای چند روز زنده ماندن تن به هر ذلت و رذیلتی دادند اما سرانجام درنهایت خواری، خود به دست جلاد قربانی شدند. مرگ و نابودی واقعی از آن  ایشان است که مورد لعن و نفرت همه هستند و حیات جاودانه از آن کسانی که فداکاری کردند و دست به مقاومت زدند و اثبات کردند که انسان در سخت ترین شرایط  هم می تواند جوهر انسانی اش را حفظ کند.
به اشرف بازگردیم. به آن روز روزها که خون پاک 52مجاهد، زمین اشرف را رنگین کرد. آیا فیلم ویدئویی کسانی را که در آخرین لحظات، دست خالی آن چنان بی باک به دشمن تهاجم می کنند و بر مرگ بر می شورند، دیدید؟ راستی که همین صحنه و تنها همین صحنه به تنهایی سند افتخار نسل ما در پیشگاه تاریخ و خلق ایران نیست؟ به همین دلیل است که ستارگان شبکوب اشرف و خورشیدهای فروزان دهم شهریور در کهکشان اشرف به طور مستمر تکثیر می شوند و انفجارهای پیاپی نور و روشنی را در تاریخ مقاومت ایران طنین انداز می کنند. آنها هستند که می مانند و جاودانه اند و پژواک فریادشان تا همواره تاریخ به گوش می رسد.
حال این صحنه را مقایسه کنید با جسد یک مزدور که برای خوش خدمتی، جلاد را بالای سر مجاهدان آورد و سرانجام در کنار مزد دریافتی اش، پولهای رسیده از  اربابانش در تهران، به قتل رسید و جسدش را در صحنه رها کردند.
انگار دستی این تابلوی شگفت را ترسیم کرده است. فاعتبروا...