ناهید همت آبادی: مجاهدین و مجرمین سیاسی

عشق لایزال دیرین و عادت سنتی به آتش افروزی و آتش بازی گرچه فقط ویژه ”بابا بوش و آقازاده“ نبوده و هم ترازان ایشان نیز همیشه از این مواهب برخوردار بوده و هستند اما اینکه ده سال پیش بخصوص ”پسر بازیگوش“ هیمه این بازی خونبار را به بلندای تمام و به بهای نابودی کهن ترین تمدن جهان و مردم هوشمند آن در عراق افروخت، گرچه از یک سو ناشی از کینه شخصی و ناکامی” بابا “ در حمله اول به عراق و نیاز روحی او به انتقام و جبران شکست قبلی بدست ”پسر“ قهرمان و شجاعش بود؟! تا با ریختن بمب هایی ـ به اندازه بمب های فرو ریخته در جنگ جهانی دوم ـ بر سر یک کشور کوچک، عشق بی چشمداشت به آزادی و مسئولیت تام و تمام نسبت به دموکراسی!!؟ را بسته بندی در زرورق حذف زرادخانه شیمیایی( نداشته )صدام، بر عراق زخم دیده آوار و مردم آنجا را به آتش و خون بکشد اما این جنگ هولناک از جهاتی دیگر نیز آسیب بسیار و پیامدهای مصیبت بار فراوان به بار آورد که مسایل عمده مبتلابه آن برای بسیاری گرچه به یقین آشنا و تکراریست اما مجموع شرایط وحشتناک ناشی از دموکراسی اهدایی!! و نصب دولت قانونی!! در عراق و اوضاع سخت فروپاشیده و زهرآگین نظام ملایان و درست به همین علت، گسترش موج تبلیغات حساب شده ارتجاعی ـ استعماری کهنه و نو برای جا اندازی و جا سازی روحانی نمای جنایتکار به عنوان(جراح مجرب برای جوش دادن رابطه بین ملا ها و غول وارفته امریکا) در تقابل با یگانه آلترناتیو رژیم فاشیست ایران، سکوت رذیلانه رسانه-ها در قبال شرایط موجود و حقایق کشتار و اختناق در ایران و عراق، بسیج سراسری مزدوران یا پاسدار صفتان پیشینه دار و گدایان نام و شهرت به هرقیمت نیز از قضا تکرار نکاتی را ضروری میسازد که اگر نه برای آنان که بطور حرفه ای درگیر نبردی سهمگین با غول بنیادگرایی هار ملایان هستند، موردی جدید یا پدیده وار خواهد بود اما برای کسانی که بهرحال به علت عدم آگاهی کافی نسبت به مسایل مبتلابه مقاومت دیرپا و یگانه ایران، کنجکاو و جویای دانستن بعضی وقایع و حقایق بگونه ای غیر مغرضانه میباشند، بی شک بازگوی بعضی موارد اگرچه ناچار کوتاه و ناکافی اما بهرحال شاید برایشان پاسخی روشنگر و مختصر باشد.

پیامدهای هولناک جنگ ملت سوز عراق، نه فقط این سرزمین باستانی بی همتا و مهد قدیمی ترین یادگارهای تاریخی و افسانه های زندگی و مرگ بشر و مردم بی گناه آن را در بمب و آتش سوخت و خاکستر نمود بلکه قسمت عمده ای از منطقه نیز به تبع آن جوری جولانگاه گرگ های هار ملایان و تروریسم افسارگسیخته آنان گردید که حالا دیگر مهارشان هم ظاهرا به همین راحتی دست نخواهد داد. نکته مهم دیگر اما اینکه آوار جنگ لجوجانه امریکا به عراق، مقاومت مستقل ایران را نیز بدون وابستگی آن به هیچ کدام از دو کشور متخاصم یا حتی جانبداری و اتخاذ موضع به نفع یکی از طرفین اما گرفتار شرایط تحمیلی و ناخواسته ای  نمود که با توجه به روزها و ساعات متمادی بمباران قرارگاه ها، شمارش لحظه های بودن و نیستی، ساعات نوسانی میان مرگ و زندگی، شهادت عده ای از رزمندگان مجاهد خلق و سرنوشت نامشخص باقی آنان، چنانچه کوچکترین اشتباه سیاسی و تاکتیکی، تحرکات احساسی حساب ناشده و بخصوص کمترین تخطی از فرامین ضروری نظامی در شرایط اضطراری جنگ و تجاوز از چارچوبهای مشخص انضباط تشکیلاتی از سوی مجاهدین صورت میگرفت، بی شک در بحبوحه فاجعه بار بارش آتش و بمب بر این کشور کوچک، به نابودی کل تشکیلات مجاهدین مستقر در عراق نیز منجر شده و همه آنان به سادگی و بی تفسیر، قربانی همدستی و سناریوی کثیف دسیسه آمیزی میشدند که فاشیسم مذهبی ملایان و امریکا به منظور جاکن و انهدام مجاهدان در آتش بازی عمدی”بوش پسر“، نقش های محوله آن را پیشاپیش مشخص و تقسیم کرده بودند. با اینهمه ناگفته نماند، فراموش نشده و خاطره آن نیز به صداقت و درستی در سینه دردمند تاریخ ثبت گردیده که بهای گزاف این جنگ ناخواسته و پیامدهای سوء تحمیلی برخاسته از آن، با جان های گرانقدر شهدا و خسارات مالی هنگفت ناشی از بمباران قرارگاه ها، از جیب مجاهدین بیطرف در جنگ کثیف ”بوش“ افروخته، به یغما رفت.  
آنچه اما حالا و بطور مضاعف تکرار آن ضروریست، بازگو و یادآوری رسالت ”مسعود“ در آن سر فصل خطیر بی چشم انداز و ایفای نقش جسورانه آرمانی و شهامت بی شباهت انقلابی او بعنوان راه آموز و پیشگام کبیر مقاومت است که با اعلام رسمی بیطرفی و اتخاذ تصمیم تحویل سلاح در آن مقطع بسیار حساس، مانع انجام نیات شوم ملایان برای تمام کش کردن مجاهدان و نابودی همه آنان گردید. البته در جریان چنین فجایع جنگی و بحبوحه بود و نبود مثل همه سر فصل های خطیر دیگر گاهی اگر کسانی به هر دلیل تاب و تحمل حضور مستقیم در صحنه مبارزه و رویارویی با شرایط بحرانی حاد را نداشته اند، شرافتمندانه و اغلب شرمسارانه از حضور بلاواسطه در مبارزه کناره گرفته و سپس مستقیم یا غیر مستقیم درحاشیه به مبارزه و کمک و حمایت از مقاومت ادامه داده اند که در این موارد بی تردید نه جای تکذیب میماند نه تحقیر. چنانکه طی سی سال اخیر و انواع نبرد سخت خونبار و بی امان مقاومت و مردم ایران، در بعضی سرفصل های سخت آرمانی، تشکیلاتی یا مبارزاتی، بعضی افراد به دلیل عدم توان تحمل و ادامه مبارزه تمام عیار و دایم، شرافتمند و صادقانه به زندگی روزمره رو آورده اما در راستای سرنگونی رژیم فاشیسم دینی همچنان در جبهه های گوناگون به حمایت مادی و معنوی از مقاومت و مجاهدین ادامه داده و در این راه، بیدریغ از خود مایه میگذارند. در این میان اما بزدلان فرومایه و مزدوران یا مزدورصفتان فاقد شرف و اخلاق انسانی و مبارزاتی که زبونانه از صحنه نبرد گریخته، به قبای ملا آویخته و در لانه های سفارت یا خانه های امن غربت؟! جا خوش کرده اند تا گاهی به نوبت یا بنا بر موارد مصرف، حرفه ای و تمام وقت یا قراردادی ”گاو گند چاله دهان“ را بگشایند و ناخشنودی ”ارباب بی مروت دنیا“ و ملای فاشیست را از نابودی تمام مجاهدان در جریان جنگ دوم عراق در پوشک ”مضرات و بد بودن تسلیم یا مصالحه با امریکا؟ !! از زبان خود ”لجن فرمایی“-کنند، گرچه از یکسو البته نیاز دستگاه منحوس جاسوسی رژیم تماما درهم پاشیده تا حد دریدن یکدیگر برای جهیدن به آغوش ”شیطان بزرگ“ را به نمایش میگذارد که برای مقابله سیاسی و حذف تنها آلترناتیو خود که سی سال در بیان مدعی ”هیچ“ بودن آنست، هر روزه و هر ساعت باید لومپن های پلید، ولگردان سایتها و بزدلان فرومایه را اجاره یا استخدام یا خا‌ئنین خودفروخته فقاهتی را نبش قبر کند تا یک نفس با نشخوار سوژه های تکراری از زندان ها و اعدام توسط مجاهدین، هوای فضای مجازی را آلوده و ننگین سازند اما از سوی دیگر و بطور خاص نیز رهبری مقاومت مردم ایران، یگانگی حضور و صعوبت آرمانی و انقلابی او را هدف و مورد نظر و نیت شوم خود دارند تا در فقدان حضور و نقش بی همتای او، ویژگی آرمانی و انسانی، رشادت اخلاقی و مبارزاتی و انسجام و انضباط تشکیلاتی و انقلابی مجاهدین را به خیال خام در هم بریزند. وگرنه داشتن زندان و اعمال شکنجه و اعدام در دستگاه مجاهدین، فقط باز نشخوار جنایات و شقاوت سی ساله فقاهتی ست که مردم بی گناه ایران، روزانه قساوت آن را با پیکرهای آویخته بر چوبه های دار مقابل چشمان خود دارند. مجاهدین خلق اما نزدیک به نیم قرن پایفشاری بر آرمان، اخلاق و پرنسیب مبارزاتی خود که بطور خاص بر باور و برداشت های مترقی اسلامی استوار است، بگونه ای جسورانه و غول آسا با قوانین ستم شاهی و قرون وسطایی بنیادگرایی دو قلدر تاریخ وطن، قهرمانانه و بی وقفه درافتاده و جریان یگانه بالنده ای را در تاریخ مبارزات رهائیبخش جهان و بخصوص در جبهه ضد بنیاد گرایی در منطقه به وجود آورده اند که به تبع آن ”نسل مجاهد“ نیز نه به عنوان یک اسم بلکه یک رسم و سنت بر پایه ایستادگی، صدق و وفا، فراسوی طاقت و صلابت اسطوره ای و با مایه گذاری بی چشمداشت از جان و خانمان، ضمن مقاومتی توانفرسا در برابر ترور، توحش و جنون خلافت هیولای هار فاشیسم دینی، جهان جهنمی یک قطبی را نیز تا اندازه توان، نسبت به خطرات این دشمن آتی ـ اتمی بشر آشنا و ضرورت مقابله و گسترش مقاومت در مقابل آن هوشیار نموده طوری که توجه و حمایتهای گسترده بسیاری را نیز در سطوح مختلف از جنبش مقاومت ایران برانگیخته و جذب نموده است که این البته و بطور طبیعی نه در ظرفیت تاب و تحمل دشمن رودرروی در حال فروپاشی و دست آموزان سیاسی اجنبی یا داخلی مجرم سیاسی، نه در دایره درک و شأن خائنین، مزدوران و جاسوسان اجیر بی جرأت و نه همچنین در ذهن هیزم کشان بی مزد و مواجب می گنجد مگر روزی که در برابر دادگاه مردم ایران در میهن باید پاسخگوی همه انواع پلیدی های سیاسی و وطن فروشی باشند.