بدون اینکه بخواهیم تا دوران جنگ سرد به عقب باز گردیم، تعبیر «محور شر» مورد تأکید جورج دبیلو.بوش، گرچه به لحاظ دیپلماتیک دلچسب نبود، دستکم این مزیت را داشت که مخاطبانی که شایسته اعتماد نبودند، را مشخص می ساخت. امروز اما دیپلماسی آمریکا چنان به چرخش و عقب نشینیهای مکرر عادت کرده که دیگر تمام خطوط در هم ریخته و تشخیص دوست و دشمن را دشوار ساخته است. در شرایطی که در مسکو و دمشق و تهران، سردمداران با دمشان گردو می شکنند، در پاریس و تل آویو، مسئولان دندان قروچه می روند. کسی هنوز نمی داند فرجام بحران سوریه چه خواهد بود، اما جهان هنوز به درستی آثار و عواقب ژئوپلیتیک زیگزاگهای باراک اوباما را نسنجیده است. یکی از این عواقب دامن فرانسوا هولاند را گرفته است. رئیس جمهور فرانسه مرتکب این اشتباه شد که سیاست خود را تابع رئیس جمهوری ساخت که از اشتباهات گذشته اش – نظیر دست دوستی دراز کردن به سوی روسیه و ایران – پند نگرفته است. آقای هولاند که آماده بود از اقدام نظامی ایالات متحده حمایت کند، ناگهان از آنجا که نمی تواند به تنهائی دست به اقدام بزند، ناگزیر به پیروی از پیچ و تاب ها و نوسانات دیپلماسی آمریکائی ها گردیده است.
فرانسوا هولاند که پیش از چرخش اخیر نیز از تصمیم ناگهانی کاخ سفید به ارجاع قضیه به یک چراغ سبز بسیار غیر محتمل کنگره آمریکا غافلگیر شده بود، روز دوشنبه گذشته همچنان در تدارک اقدام مسلحانه بود که ناگهان سناریو به سوی پیشنهاد دیپلماتیک روسیه مبنی بر خنثی سازی زرادخانه شیمیائی سوریه چرخید. در حالی که لوران فابیوس بوی «یک تله دیپلماتیک» به مشامش رسید، اوباما شتابزده آن را یک «تحول بالقوه مثبت» توصیف کرد چرا که به او امکان می داد از یک شکست تحقیر آمیز در کنگره احتراز کند.
پیش نویس قطعنامه پیشنهادی فرانسه که به فوریت به سازمان ملل ارائه شد و قاعدتا می بایست عقب نشینی آمریکا از اقدام نظامی را آنکادره – و از ضایعات بالقوه جلوگیری – کند، یک حسن فوری داشت : رد آن از سوی مسکو بینه ای از میزان جدیت و حسن نیت روسها به دست داد. اما این تحول نیز باعث نشد رئیس جمهور آمریکا قدری تأمل و درنگ کند : او در سخنرانی 16 دقیقه ای سه شنبه شب خود حتی یک بار نام فرانسه را بر زبان نراند و این در حالی که پس از عقب نشستن پارلمان انگلستان، پاریس تنها شریک معتبری بود که برای واشینگتن باقی مانده بود.
ضایعات و هزینه سیاسی این عقب نشینی برای فرانسوا هولاند می تواند بسیار بالا باشد، زیرا او را به عنوان پیرو کورکورانه یک رئیس جمهور آمریکا که نمی داند دارد به کجا می رود، معرفی می کند. اما این هزینه در مقایسه با «پیامد دومینو» که در مقیاس بین المللی قابل پیش بینی است، چندان اهمیتی ندارد [«پیامد دومینو» منظور سقوط تمام مهره ها به دنبال سقوط مهره اول است،م.].
البته کسی نمی تواند از رئیس کاخ سفید ایراد بگیرد که چرا در راه انداختن یک جنگ از سلف خود محتاط تر است. اما این هم هست که وقتی قدرت نخست جهان یک تهدید جدی را عنوان می کند، باید پای آن بایستد تا سخنش معتبر شناخته شود. اما جا زدن با اولین دستاویز و سپردن کلیدهای راه حل مسأله به کسانی که خود بخشی از مسأله هستند، نتیجه ای جز تضعیف حتی فرصت های واقعی دیپلماتیک ندارد.
رئیس جمهوری که نمی تواند افکارعمومی و حتی اکثریت دموکرات حامی خود در سنا را پشت تصمیمش به «مجازات» بشار اسد متحد کند، فردا چگونه خواهد توانست ایرانی ها را وادار کند از بمب اتمی شان دست بردارند؟ با تهدید آنان به اقدامی نظامی که حتی در سوریه تمایل و جرأت آن را ندارد؟ چگونه خواهد توانست اسرائیل را قانع کند که به او در حل و فصل مسأله [اتمی رژیم ایران] اعتماد کند در حالی که مسیر قضایا سالها است تنها به سود تهران پیش می رود؟ بار دیگری در آینده که ایالات متحده بخواهد متحدان خود را پشت یک داو امنیتی مشترک گرد آورد، کدام یک حاضر به تبعیت خواهند شد؟
در آمریکا نیز مفسران به خواب نرفته و مهربانانه با رئیس جمهورشان سخن نمی گویند. نشریه «نشنال ژورنال» با تیتر درشت نوشت : «سوریه هر چه را لازم بود درباره باراک اوباما بدانیم یکباره گفت». سرمقاله نویس روزنامه ران فورنیه نوشت : «مدیریت پرونده سوریه اعتبار او را مخدوش و توان او به رهبری ملت و جهان را زیر سؤال برده است». جنیفر روبین در واشینگتن پست فراتر رفته می نویسد : «از نقطه نظر اخلاقی و ژئوپلیتیک، این یک فاجعه است که پیامدهایش دامن سراسر خاورمیانه و فراتر از آن را خواهد گرفت». و کلام آخر را وال استریت جرنال می زند : «کلمه افتضاح برای نمایشی که شاهدش هستیم توصیفی ملایم است (...) ایرانی ها این عقب نشینی را نشانه ای از اینکه آنها هم خواهند توانست آقای اوباما را در یک باتلاق دیپلماتیک گرفتار کنند، تلقی خواهند کرد. حال اسرائیل باید تصمیم بگیرد که آیا حاضر است به تنهائی ریسک یک اقدام نظامی علیه تهران را برعهده گیرد یا خیر. دوستان و دشمنان آمریکا نیز به تجدید نظر در رویکردشان و محاسبه خطراتی که در چهل ماهی که از ریاست جمهوری اوباما باقی مانده در انتظارشان است، خواهند پرداخت».
فیگارو - 9سپتامبر2013
نویسنده : فیلیپ ژلی