ابعاد مداخلات رژیم آخوندی در یمن

روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن در روزهای 18 و19 تیرماه دو مقاله مفصل در مورد ابعاد گسترده نفوذ رژیم آخوندی در یمن منتشر کرده است.

هر دو مقاله توسط خبرنگاران این روزنامه درصنعا پایتخت یمن نوشته شده است.

مقاله اول در 9 ژوئیه باعنوان « گسترش ایران در یمن، رابطه ایران با همسایگان عرب… از تنش تا دشمنی» و مقاله دوم در 10 ژوئیه با عنوان «حوثیها حاکمان شمال یمن» در این روزنامه درج شده است.
این دو مقاله ابعاد شگفت انگیز مداخلات رژیم آخوندی در یمن را همراه با فاکتهای دقیق و با ذکر جزئیات روشن میکند. بخشهای اصلی این دو مقاله برای نشان دادن این حقیقت در زیر می آید.
«مداخلات مستقیم ایران در یمن مانند دخالتهایش در کشورهای دیگر عربی مسأله یی نیست که نیاز به اطلاعات و تحلیل وجمعبندی داشته باشد، چرا که این واقعیت به خصوص بعد از به اصطلاح انقلاب مسالمت آمیز یمن در 11 فوریه 2011 بیش از پیش عیان گردید.
واقعیت تلختر امروز این است که آنچه در لبنان و سوریه و یمن و بحرین و قبل از همه در عراق گذشته و میگذرد، و نفوذ گسترده و دائم التزاید رژیم ایران در این کشورها نتیجه طبیعی و محصول خلأ استراتژیکی سقوط بغداد و فروپاشی رژیم صدام حسین در آوریل 2003 بوده است، چرا که آن دولت اولین دژ مقابله در برابر طرحهای  رژیم ایران برای گسترش وتسلط بر جهان عرب بود…
رابطه یمن و ایران
تا زمان انقلاب اسلامی در سال 1979 بین ایران و یمن رابطه رسمی وجود نداشت. بعد از انقلاب جنگ شدیدی بین رژیم ایران و رژیم عراق به رهبری صدام حسین درگرفت که دارای رابطه عمیق و در بالاترین سطح  با رهبران یمن  شمالی بود.
رژیم ایران در آن مدت تلاش کرد که با تکیه بر پایه صدور انقلاب در یمن تأثیر گذاری کند اما با توجه به تفاوت مذهب در این کار موفقیت زیادی نداشت. این وضعیت رژیم ایران را برانگیخت که استراتژی خاصی برای صدور انقلاب به یمن تدارک ببیند به این ترتیب که در دهه های هشتاد و نود قرن گذشته دانشجویان یمنی را برای تحصیل در دانشگاههای و حوزه های دینی در تهران و دمشق و بیروت فراخواند.
با اعلام وحدت بین دو یمن شمالی وجنوبی در سال 1994 رژیم ایران از این تحول بزرگ در عرصه سیاسی یمن استفاده کرد تا روابط قوی خود را بازسازی نماید. از این زمان رژیم ایران توانست در مراحل وعرصه های مختلف در محافل مذهبی یمن نفوذ نماید وهسته های مذهبی برای شیعه اثنی عشری در یمن شکل بدهد وروابط خود با شیعیان زیدی یمن نیز بهبود بخشید و نمایندگان آنها را در مناسبتهای مختلف، مانند سالگرد انقلاب اسلامی یا کنفرانسهای بیداری اسلامی و… به تهران دعوت نمود.
بین سالهای 1994 تا 2004 سطح رابطه بین ایران و یمن خوب بود، و رژیم ایران از این رابطه استفاده کرد تا با استفاده از کادرهای شیعه عراقی که در آن زمان به خاطر تحریمهای گسترده در عراق به یمن کوچ کرده بودند، رابطه مذهبی با گروههای مذهبی شیعه در آن کشور را گسترش بدهد.
بسیج مذهبی در دو محور انجام میشد: اول دعوت مردم به تشیع دوازده امامی که اینکار پیشرفت چندانی نداشت، اما محور دوم ایجاد رابطه خوب و گسترده با چهره های شیعه زیدی بود که بعداً به ظهور پدیده «حوثیها» انجامید. حوثیها در ژوئن سال 2004 به شش رشته درگیری مسلحانه با رژیم یمن در استان صعده در مرزهای جنوبی عربستان سعودی دست زدند.
دوره 2004 تا 2011 رابطه بین یمن و ایران با نوعی سردی و انتظار و تردید همراه بود؛ چرا که در این دوره دولت یمن به صورت مستمر دولت ایران را به کمک و تشویق گروه شورشی حوثی متهم میکرد. اما این اتهامات از پایه مادی و دلایل اثباتی کافی برخوردار نبود. رژیم ایران قاطعانه این اتهامات را تکذیب میکرد و یمنیها هم متقابلاً میگفتند که این کمکها علنی و رسمی نیست اما از طریق مراجع شیعه و حوزه های دینی به حوثیها میرسد.
تحول خطرناک در رابطه بین ایران و یمن در جریان قیام و انقلاب مسالمت آمیز جوانان یمن در فوریه 2011 رخ داد چرا که ابعاد نفوذ ایران در عرصه مذهبی آشکار شد  و روشن گردید که چه در شمال و چه در جنوب یمن با آنها هم پیمان و دارای نفوذ شده است.
رژیم ایران در این فاصله در خارج از روال معمول، رشته های پیمان با تعدادی از شخصیتهای سیاسی و چهره های اجتماعی در مناطق مختلف جنوب یمن مانند تعز و غیره برقرار کرد. کما اینکه با معاون سابق رئیس جمهوری علی سالم البیض که هم اکنون در بیروت ساکن است نیز برقرار نمود. علی سالم البیض اکنون کانال تلویزیونی خود عدن لایف را به کمک ایران از حومه جنوبی بیروت پخش میکند.

بالاگرفتن نفوذ ایران بعد انقلاب 2011
در نتیجه نبود یک طرح یا نقشه مشخص از طرف کشورهای عربی وکشورهای حوزه خلیج فارس، رژیم ایران توانست نقش و نفوذ خود را در عرصه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی یمن گسترش بی سابقه یی بدهد.  در اولین ماههای انقلاب مسالمت آمیز یمن دستگاه تبلیغاتی رژیم ایران روی این متمرکز بود که این انقلاب ادامه انقلاب اسلامی است وگروههای حوثی را به مشارکت فعال در این انقلاب کشاند.
 اما بعد از کشتار جمعه کرامت در مارس 2011 و بعد از انشعاب فرمانده منطقه شمال غربی از رژیم علی عبدالله صالح و تحولات بعدی و مطرح شدن ابتکار کشورهای خلیج برای پایان دادن به انقلاب یمن، ناگهان رژیم ایران موضع خود را در قبال این تحولات تغییر داد و به سمت ضد انقلاب یمن نقل مکان نمود و به صورت اعلام نشده با رییس جمهور سابق علی عبدالله صالح و بقایای رژیم او هم پیمان گردید.
برای همه روشن است که رئیس جمهور سابق و هواداران و هم پیمانان او، یعنی کسانی که نیمی از دولت کنونی را همچنان در دست دارند، تمام تلاش خود را برای چوب لای چرخ دولت گذاشتن و تلاشهای خرابکارانه علیه منافع عمومی مانند برق و لوله های نفت و گاز به کار میگیرند؛ و همچنین برای ایجاد بلبشوی امنیتی هم چنان که در گزارش فرستاده سازمان ملل به شورای امنیت در 16 فوریه 2013 منعکس شده است. در این گزارش همچنین به علی سالم البیض، معاون سابق رئیس جمهور، و نقش وی در ممانعت از پیشرفت سیاسی اشاره شده است. و این هر دو یعنی علی عبدالله صالح و علی سالم البیض هم پیمان رژیم ایران هستند.
بی تردید این وضعیت به طرح رژیم ایران برای گسترش نفوذ و جلب جریانات مختلف برای همکاری در جغرافیای سیاسی یمن، در همه بخشهای شمالی و جنوبی آن، بسیار کمک کرده؛ به طوری که این گسترش نفوذ یمن را به وضعیتی شبیه لبنان درآورده است. چرا که رژیم ایران میخواهد از طریق کمک مالی و تبلیغاتی و نظامی و آموزش به گروه حوثی نسخه یمنی لبنان را هم تولید کند. این حالت خود را در جریان دفن بقایای جسد رهبر این گروه حسین بدرالدین حوثی در 7 ژوئن 2013 در شهر صعده نشان داد، چرا که این گروه به فعالیتی نمایشی شبیه حزب الله لبنان دست زد و افراد امنیتی این گروه با لباس نظامی بر روی قالی قرمز که از روی آن عبور میکردند و سردادن شعارها و... ظاهر شدند.
کاری که ایران در شمال یمن در کنار مرزهای جنوبی عربستان انجام میدهد عیناً سناریویی است که  در جنوب یمن هم به اجرا گذاشته است، چرا که در آنجا نیز دستجات جدایی خواه جنوبی را با پول و سلاح و تبلیغات و آموزش مستمر کادرهای این دستجات در لبنان و تهران و کشورهای دیگر تحت نفوذ رژیم ایران مانند عراق و سوریه حمایت وکمک میکند.
خطرناک بودن نقش و طرح رژیم ایران در وقایع یمن در برنامه ها و طرحهای متنوع و رنگارنگی است که در هر مرحله یی به اجرا میگذارد. برای مثال هم چنان که  همه میدانند رژیم ایران در رابطه با جنگ آمریکا علیه عراق در سال 2003 به صورت علنی مخالف آن جنگ بود اما در خفا با آن جنگ موافق بود. رژیم ایران از آن جنگ استفاده کرد تا تسلط خود را بر همه اجزای عرصه های امنیتی و سیاسی و مذهبی عراق تحکیم کند و در نهایت به عاملی تبدیل گردد که حرف آخر را در عراق میزند، و همه سرنخهای بازی در آن کشور را به دست گرفته است. این همان کاری است که رژیم ایران امروز تلاش میکند در یمن بعد از انقلاب فوریه نیز تکرار نماید.
به این ترتیب است که رژیم ایران و هم پیمانانش در قبال دوران سیاسی کنونی دو موضع متضاد دارند: از یک طرف با ابتکار کشورهای خلیج مخالفت میکنند، و از طرف دیگر در یک جای دیگر خودشان بخشی از آن را تشکیل میدهند و هم پیمانان رژیم ایران نمایندگان خود را در دولت و در گفتگوی ملی دارند. این بازی سیاسی آشکار و لو رفته ای است که تنها اربابان بازی شطرنج در تهران آن را خوب میدانند. آنها به این طریق میخواهند از کلیه امکانات و وسایل مسالمت آمیز و غیر مسالمت آمیز برای گسترش نفوذ خود استفاده کنند.
طی دوسالی که از انقلاب گذشته، ایران برای پیشبرد طرح خود پولهای کلانی اختصاص داده و به واسطه آن توانسته است بسیاری از طرفها را با خود همراه کند. با سخاوت بسیار دستگاه تبلیغاتی طرح خود را تأمین مالی کرده تا به صورت کانالهای تلویزیونی، کشور یمن را پوشش دهد. این کار از طریق کانال «میادین» وکانالهای دیگر صورت میگیرد که همه از حومه جنوبی بیروت پخش میشوند و علاوه بر میادین شامل کانال «المسیره» وابسته به گروه حوثی، وکانال «الساحات» وابسته به گروهی از فعالان چپ و همچنین «عدن لایف» وابسته به جریان جدایی طلب است.
علاوه براینها، تعدادی نشریات هفتگی نیز منتشر میکنند مانند «المسار»، «الدیمقراطی»، و«الصمود» وهمچنین تعدادی دیگر از روزنامه ها که جریان جدایی طلب به رهبری علی سالم البیض در عدن منتشر میکنند.
گسترش نفوذ رژیم ایران در یمن به سطح سیاسی و تبلیغات محدود نیست بلکه به کمک مالی و نظامی و خرید افراد با پول بالغ شده است. در ماههای گذشته دستگاههای امنیتی توانسته اند مواردی از قاچاق اسلحه به یمن را متوقف کنند. هم چنان که کشتی ایرانی جهان2 نیز در دریای سرخ متوقف شد و محموله اش در بندر عدن در حضور رئیس دستگاه امنیتی و وزیر کشور تخلیه گردید. این کشتی توسط کمیته ویژه سازمان ملل نیز بازرسی گردید که دست داشتن رژیم ایران در این موضوع را مورد تأیید قرارداد.
آنچه در مورد گسترش نفوذ بسیار زیاد رژیم ایران در یمن از نظر ناظران نگران کننده است تلاش برای تکرار سناریوهای خطرناکی است که در عراق به اجرا درآمده است؛ یعنی زنجیره یی از ترورهای مستمر کادرهای ارتش و نیروهای امنیتی، چیزی که موارد زیادی از آن در صنعا و عدن اجرا شده و موارد زیادی نیز در حضرموت وجود داشته است. برای همه بسیار روشن است که این شیوه برای وزارت اطلاعات رژیم ایران و بسیج شناخته شده است که زنجیره یی از ترورها را برای تصفیه رقبای خود در عراق و لبنان طی سالهای گذشته به اجرا درآوردند. برجسته ترین آنها ترور نخست وزیر لبنان رفیق حریری در سال 2005 بود.
جایگاه یمن در استراتژی رژیم ایران
یمن دروازه جنوبی میهن عربی به طور عام و شبه جزیره عربی و خلیج فارس به صورت خاص است. اهمیت یمن به خاطر مشرف بودن آن بر یکی از مهمترین گذرگاههای انرژی وتجارت جهانی یعنی تنگه باب المندب میباشد که روزانه  نزدیک به 3.2 میلیون بشکه نفت از آن عبور میکند.
از نظر استراتژی رژیم ایران این واقعیت نیز فراموش نشده که یمن عمق دمگرافیک (ترکیب جمعیت) طبیعی و جانشین جوامع خلیجی است که امروزه شاخصهای جمعیتی آنها از یک فاجعه احتمالی خبر میدهد، که عبارتست از مختل شدن جمعیتی این کشورها که توسط دشمن اصلی آنها یعنی رژیم ایران و جوامع بزرگ ایرانیان در خلیج تهدید میشود.
همچنین ایران به یمن به عنوان آلترناتیو احتمالی برای مواجهه با هر تحولی در عرصه سوریه که ممکن است به سرنگونی رژیم اسد بینجامد و آثار این سقوط بر روی نفوذ ایران در سوریه ولبنان نگاه میکند.
هادی در برابر طرح رژیم ایران
پرزیدنت عبدربه هادی که در 21 فوریه 2012 بر اساس ابتکار کشورهای خلیج انتخاب شد در رأس هرم قدرت ائتلافی از همان لحظه اول به خوبی درک میکند که یک خطر واقعی در پس بالاگرفتن نقش رژیم ایران در یمن وجود دارد. به این خاطر است که از هشدار در مورد این طرح باز نمی ایستد. او در یکی از سخنرانیهایش در برابر انبوه فرماندهان ارتش در دانشگاه جنگ در 29 سپتامبر 2012 گفت: « برادران ما در ایران باید از دخالت در امور یمن دست بردارند».  
شبیه این موضع در مورد ایران و متهم کردنش به دخالت در امور یمن، از سوی بسیاری از مقامات یمنی تکرار شده است. مثلا مسئول پرونده تشکیلات وزارت کشور سرلشکر ریاض القرشی گفت«سلاحی که در کشتی جهان بود برای حوثیها میرفت». رئیس دستگاه امنیت ملی علی احمد و وزیر کشور و وزیر خارجه نیز مواضع مشابهی داشته اند. در همین ردیف است اعلام کشف یک هسته جاسوسی رژیم ایران و نمونه های دیگری که واقعیت مداخله رژیمایران را تأیید میکند، یعنی حقیقتی که در گزارش کمیته ویژه شورای امنیت برای بازرسی کشتی جهان 2 نیز آمده است.
آنچه وضعیت را برای پرزیدنت هادی پیچیده تر میکند نبودن یک موضع روشن و جدی از طرف کشورهای خلیج در قبال وضعیت کنونی یمن است و نداشتن درک ابعاد تهدیدی است که در برابر تمامی منطقه قرار دارد، و اگر رژیمایران و دوستانش در به شکست کشاندن گفتگوی ملی و گذار سیاسی موفق شوند یمن به سرنوشتی بدتر از سومالی و عراق دچار خواهد شد، عراقی که اکنون چیزی بیش از یک استان ایران نیست که از تهران اداره میشود.
آنچه که اخیراً در برابر ساختمان امنیت ملی یمن در صنعا اتفاق افتاد، یک نشانه زودهنگام و خطرناک برای این وضعیت است، و تأییدی است بر نقشی که رژیم ایران از طریق گروههایش در عرصه یمن بازی میکند. تجمع و تظاهرات بزرگی از طرف گروه حوثیها، که از سوی رژیمایران تأمین مالی میشوند و در برابر ساختمان امنیت ملی برگزار شد که خواستار آزادی تعدادی از متهمین به جاسوسی برای رژیم ایران شدند. همچنین خواستار آزادی یک هسته جاسوسی شدند که یک سال پیش دستگیر شده بودند و در ساختمان امنیت ملی بازداشت هستند. بعد از یک درگیری خونین در9 ژوئن 2013 سیزده تن از هواداران گروه حوثیها کشته شدند. گروه مزبور این واقعه را به وسیله فشار تبدیل کرد و شرکت خود را در گفتگوی ملی معلق نمود. همچنین تظاهرات بیشتری را به راه انداخت و خواستار آزادی این عناصر بازداشتی گردید. براساس برخی گزارشها پرزیدنت هادی هم راهی نداشت جز اینکه در برای خواستهای این گروه کوتاه بیاید و زندانیانش را آزاد کند. این یک عمل خطرناک است که در عین حال نشان میدهد که این گروه به خاطر بالاگرفتن نفوذ رژیم ایران و حمایتی که از شبکه هم پیمان ایران یعنی حزب صالح و بقایای رژیمش دریافت میکند به چه نیروی فشاری تبدیل شده است.
یک تحول قابل توجه دیگر در موضع پرزیدنت هادی که از تداوم دخالتهای رژیم ایران در امور داخلی یمن خشمگین است و در اعتراض به آن، به نوشته روزنامه یمنی «الناس» 16ژوئن 2013، رئیس جمهور هادی از پذیرش سفیر ایران در صنعا محمد علیزاده خودداری ورزید. سفیر علیزاده دوره مأموریتش تمام شده بود و به لحاظ پروتکلی باید با رئیس جمهوری ملاقات میکرد اما به ملاقات با وزیر خارجه بسنده کرد. علاوه براین اخبار درز کرده حاکی است که پرزیدنت هادی با تعیین سفیر جدید تهران در صنعا موافقت نکرده است.
آمریکا و مداخلات رژیم ایران در یمن
ناظران درگیری رژیم ایران و آمریکا در خاورمیانه این حقیقت را درک میکنند که این درگیری تنها بر سر نفوذ و منافع است و نه یک درگیری ایدئولوژیک و عقیدتی آنطور که رژیم ایران از طریق شعارهای گمراه کننده در بین مردم ساده تلاش میکند ترویج کند و گروه حوثیها هم در یمن آن را با شعارهای «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسراییل، لعنت بر یهودیان، اسلام پیروز است و…» بازگو می نماید.
تردیدی نیست که روشنترین نمونه واقعیت درگیری بین آمریکا و ایران بر سر منافع  و مناطق نفوذ وضعیتی است که در عراق از زمان سقوط بغداد در سال 2003 تا این لحظه ادامه دارد. در آنجا آمریکاییها در نهایت در برابر حضور گسترده و نفوذ همه جانبه رژیمایران در عرصه عراق و اینکه کلیه پرونده های امنیتی و سیاسی و اقتصادی عراق را از طریق احزاب سیاسی و شبه نظامیان مسلح و مراجع مذهبی در کربلا و نجف و سایر امکانات در اختیار داشتند چاره یی در برابر خود ندیدند.  به این ترتیب بود که به آن شکل اهانت آور آمریکاییها عراق را در سینی طلایی به رژیمایران تحویل دهند.
نشانه های رویکرد آمریکا با نفوذ رژیمایران در یمن به عنوان یک واقعیت خطرناک مطرح است. تا جایی که بسیار از فشارهای سفیر آمریکا صحبت میشود  که خواستار آن است تا فعالان مربوط به گروه حوثی به عنوان اعضای کنفرانس گفتگو پذیرفته شوند، کما اینکه فشار آورده میشود که تنها حوثیها استان صعده را نمایندگی کنند و به آنها کرسیهای زیادی در گفتگوی ملی داده شود. این درحالی است که موضوع صعده طرفهای مختلفی دارد که حوثیها یکی از آنها هستند، و در حالی که اهالی این استان که حوثیها آنها را از آنجا کوچ داده اند هیچ نماینده یی در گفتگوی ملی ندارند.
سفیر آمریکا در صنعا جرالد فایرستاین همیشه در صحبتهایش یا در پاسخش به سؤالات خبرنگاران در مورد واقعیت شعارهای حوثیها علیه آمریکا اصرار دارد بگوید که این شعارها تنها مصرف تبلیغی دارند. او میگوید «برای ما رفتار افراد مطرح است نه گفته های آنها» . این بدان معناست که این شعارها هیچ خطری برای آمریکا و منافع آن از طرف این گروه محسوب نمیشود که شعار«مرگ بر آمریکا» سرمیدهند…
ناقوسهای خطر و سناریوهای واقعی
الآن واقعیت سناریوی رژیمایران همه جوانبش روشن شده است که میخواهد منطقه عربی را محاصره کند و آنچه را هلال نامیده میشود تشکیل دهد، هلالی که از پاکستان شروع میشود از ایران میگذرد و بعد عراق و سوریه و لبنان میرسد. تا پس از آن روی شعله ور کردن اقلیتهای شیعه در خلیج عربی متمرکز شود. آنچه در سوریه میگذرد از مداخلات عریان رژیم ایران در کشتار چه بصورت مستقیم از طریق لشکرهای سپاه پاسداران یا به صورت غیر مستقیم از طریق نیروهای حزب الله و لشکر عراقی ابولفضل العباس دلیل کافی است  بر واقعیت این سناریوی ایرانی که برای منطقه عربی ترسیم کرده است.
 در یمن اما روشن شده است که پروژه رژیم ایران سرفصلهای اصلی خود را دارد که تحت پوشش آنها این کارها را انجام میدهد مانند گروه حوثی و جریان جدایی طلب جنوب. علاوه بر این، جریان سیاسی رئیس جمهور سابق علی عبدالله صالح در کنگره عمومی مردمی، که در یک هم پیمانی آشکار ولی اعلام نشده با گروه حوثیهاست. وقتی همه این طرفها به عنوان حاملان سناریوی رژیم ایران مطرح شود آنگاه میتوان رویکرد برخورد با این وضعیت و مسائل آن را مشخص نمود.
کارشناسان و دست اندرکاران این موضوع، تأکید میکنند که باید یک طرح و استراتژی روشن برای برخورد با این وضعیت وجود داشته باشد، با توجه به اینکه طرفهای هم پیمان با رژیمایران بخشی از پروژه ایران در منطقه هستند، منطقه یی که با یک جنگ ویرانگر تهدید میشود.
باید با همپیمانان پروژه رژیم ایران با جدیت و احتیاط بسیار زیاد برخورد کرد و بعد یک موضع روشن و قاطع در قبال همه این طرفها داشت. جریانی که برای کشورهای خلیج خود را به عنوان جریان پرزیدنت علی عبدالله صالح مطرح میکنند که هم پیمان رژیمهای حاکم بر کشورهای خلیج علیه اخوان المسلمین در یمن است، در حالی که در واقعیت آنها با پیوستگیشان با گروه حوثیها و کمک به رژیم بشار اسد و شبه نظامیان حزب الله هم پیمان اعلام نشده رژیم ایران و طرحهای رژیم ایران هستند».

حوثیها ... حاکمان شمال یمن
آنها وارد شش جنگ سخت وسنگین علیه دولت صنعا وقبایل شده اند... ونفوذ خود را به سوریه گسترش داده اند.
نه همچون هر گروه شورشی در هر کشوری که تنها رژیم حاکم را به لرزه در می آورد، جنبش حوثیها در یمن یک نیروی نظامی رزمنده است که  وارد شش جنگ سخت و سنگین علیه دولت صنعا، از سال 2004، شده و بر مناطق گسترده یی در شمال کشور، مانند استان صعده و بخشهایی از استانهای جوف و عمران و حجه تسلط دارند و با قدرت سلاح بر این مناطق حکم میرانند و شعارها و برنامه های خود را تحمیل میکنند. بنابراین آنها   در رابطه با زندگی واقعی مردم، به صورت دولتی در داخل دولت عمل میکنند.
هرکس اکنون از استان صعده دیدار کند درمی یابد که این استان به لحاظ اداری تابع دولت مرکزی در پایتخت صنعاست، اما بر روی زمین و در واقع، این استان به صورت کامل تحت کنترل گروه حوثیهاست. این گروه همه مسائل را در دست دارد و در جزئیات مسائل دخالت میکند. این وضعیت وقتی که یک موضوعی با سایر گروههای دیگر برخورد پیدا کند که برنامه های دیگری دارند گاهی مسئله را پیچیده میکند. این گروه مذهبی با سایر گروههای مذهبی و سیاسی در آن منطقه جغرافیایی موافق نیست، این موضوعی است که امکان شعله ور شدن مسائل در هر لحظه را در بردارد.
شعارهایی که حوثیها میدهند عینا همان شعارهایی است که رژیم ایران سر میدهد. بحث زیادی در مورد ابعاد رابطه این گروه یعنی سازمان حوثیها با رژیم ایران، که اعتقاد بر این است این گروه را با پول و سلاح کمک میکند، مطرح است تا نفوذ خود را در یک منطقه جغرافیایی بسیار با اهمیت در یمن که در کنار مرزهای یمن- عربستان قراردارد گسترش بدهد.
علاوه بر جنگهای شدیدی که علیه رژیم یمن در سالهای گذشته پیش برده، این گروه وارد نبردهایی نیز علیه قبایل آن منطقه شده و آنها را تحت نفوذ و سیطره خود کشانده است. آنها همچنین با گروههای سنی سلفی که در استان صعده زندگی میکنند نیز به صورت مستمر در جنگ به سر میبرند.
خبرنگار الشرق الاوسط چند روز پیش به همراه نماینده سازمان ملل در یمن جمال بن عمر، از استان صعده دیدار کرد و در آنجا مذاکراتی با رهبر شورشیان یعنی عبدالملک حوثی انجام داد. وی برخی از نکات را مشخص کرد، از جمله اینکه افراد مسلح این گروه در کلیه بخشها و محلات و مناطق شهر مستقرند و سیطره وکنترل خود را به کلیه مسائل زندگی اعمال میکنند، درحالی که ادارات دولتی و نظامی تنها «دکورهایی»برای گرداندن مسائل روزمره هستند.
تعدادی از فرماندهان برجسته با الشرق الاوسط سخن گفتند و تأکید کردند که «آنها با مجموعه هایی از افراد مسلح روبرو هستند که به صورت کامل بر اوضاع این استان تسلط دارند و مطلقاً هیچ زمینه یی نیست که دولت یمن در این استان بر آن کنترلی داشته باشد». آنها گفتند «دیدار بن عمر موجب بازگشت هیبت دولت یمن شده است» و آنها توانسته اند با خودروهای نظامی و لباس نظامی شان خارج شوند. قبل از این از انجام این کار ناتوان بودند برای اینکه به هدف ساده برای افراد این گروه تبدیل میشدند.
سرتیپ ستاد حسن لبوزه، فرمانده نظامی منطقه صعده به الشرق الاوسط گفت «ارتش تلاش میکند با وضعیت موجود در صعده ـ یعنی با حوثیها ـ خودش را وفق بدهد و همزیستی داشته باشد». او با اشاره به جنگی که ارتش علیه گروه حوثیها در سالهای گذشته داشته افزود «یمنیها امروز با هم میجنگند وفردا به توافق میرسند».
از زمان شروع تظاهرات برای سرنگونی رژیم علی عبدالله صالح در سال 2011، گروه حوثیها بر جزئیات امور و مسائل کوچک و بزرگ در استان صعده تسلط کامل دارند، به این دلیل فرماندهان نظامی که الشرق الاوسط با آنها ملاقات کرد این احساس را به تو میدهند که آنها با وجود داشتن عده وعده  اما در حقیقت ضعیف هستند. برخی به سادگی میگویند«دولت آنچنان که در استانهای دیگر وجود دارد در استان صعده حضور ندارد» و اینکه« قدرت در صعده تنها در دست گروه حوثیهاست».
الشرق الاوسط نتوانست با استاندار صعده شیخ فارس مناع، که یک تاجر مشهور سلاح در یمن ودر سطح بین المللی است، دیدار کند، چرا که او در خارج استان بود. اما وقتی رهبر گروه حوثیها با نماینده سازمان ملل در محلی مخفیانه ملاقات نمود کلیه اقدامات امنیتی در دفتر استاندار تحت کنترل افراد این گروه بود.
وقتی در شهر صعده که «شهر صلح» نامیده میشود حضور داشته باشی، حضور گروه حوثیها در کلیه ابعاد زندگی را حس میکنی… این چیزی است که تا به حال در تاریخ یمن وجود نداشته است. علاوه براین مقامات یمنی هم رژیم ایران را به کمک تسلیحاتی به گروه حوثیها متهم میکنند و همچنین تلاشهایی که برای قاچاق سلاح صورت میگیرد که گاهی موفق وگاهی ناموفق است.
شورای امنیت کار تحقیق پیرامون این موضوع را شروع کرده و یک کمیته ویژه برای این کار اختصاص داده است. اما آنچه در صعده توجه را جلب میکند وجود ماشینهای ضد گلوله در آنجاست، به شکلی که شبیه آن را در صنعا نیز نمی بینی که آنقدر ماشین ضد گلوله وجود داشته باشد، همچنین ماشینهای مدل بالای جدید و سلاح در همه جا همراه با اقدامات امنیتی گسترده.
سرلشکر لبوزه میگوید اقدامات امنیتی در صعده به دو بخش تقسیم میشود اول مربوط به زمانی که گروه حوثیها فعالیت خاصی داشته باشند،که خودشان امنیت آن را تأمین میکنند. اما وقتی فعالیتهایی مربوط به دولت مرکزی باشد در این صورت دستگاههای امنیتی دولت آن را به عهده میگیرند. اما یکی از رهبران احزاب سلفی در یمن میگوید حضور دولت مرکزی در استان صعده «صوری وشکلی» است.
محمد موسی العامری رئیس حزب سلفی رشاد در صحبت با الشرق الاوسط گفت: «گروهی هست  که کار شبه نظامیان را انجام میدهد ودر گفتگوی سیاسی هم شرکت میکند، بخشهایی از جمهوری یمن را ربوده است. این وضعیتی است که در صعده وجود دارد». او افزود« کلیه اختیارات به دست آنهاست... از قدرت محلی گرفته تا تغییر استاندار و نمایندگان استان و ساختن زندانها وجمع آوری مالیات و ایجاد دادگاههای ویژه وتغییر شیوه های تدریس… کلیه این کارها را مردم یمن مردود میشمارند، چرا که این کارهای معنایش جدا کردن بخشی از جمهوری یمن است که با کار سیاسی مسالمت آمیز منافات دارد». عامری میگوید« این قابل قبول نیست که شخصی در کار و فعالیت سیاسی مسالمت آمیز شرکت کند و همزمان به کار گروههای سازمانیافته مسلح خارج از قانون هم بپردازد.. گروه حوثیها حق دارند مذهب خود را ترویج کنند... اما مردم یمن آگاه و فهیم هستند و درست و غلط را تمیز میدهند. اما مشکل جایی بروز  میکند که یک گروه مذهبی یا غیر مذهبی از چارچوب قانون خارج میشود. این چیزی است که بین بخشهای مختلف خلق به فتنه تبدیل میشود»…
گروه نظامی و شورشی حوثیها در شمال یمن به یک گروه سیاسی هم تبدیل شده و بر خود اسم «انصار الله» را گذاشته است. این گروه با نمایندگان خود در گفتگوی ملی شرکت دارد، و در عین حال نقش مخالف دولت یمن (دولت وفاق ملی و رئیس جمهور عبدربه منصورهادی) را بازی میکند، چرا که با ابتکار کشورهای خلیج که بر آن پایه در گفتگوی ملی شرکت میکند، مخالف است.
وقتی انسان از شهر صعده دیدار میکند متوجه میشود که شعارهای طرفدار گروه حوثیها در پایتخت صنعا بیش از استان صعده مرکز اصلی این گروه است. و شخص ناظر به سادگی حضور افراد مسلح حوثی را که بسیار آموزش دیده هستند ملاحظه میکند. این وضعیت این نظریه را اثبات میکند که آنها در ایران و لبنان شیوه های امنیتی و نظامی را فراگرفته اند.
در سابق حوثیها در استان صعده محصور بودند. اما بعد از سقوط رژیم علی عبدالله صالح در سایراستانهای یمن نیز مستقر گردیدند، و گروهی از شخصیتهای سیاسی  معروف در یمن از جریانات مختلف را جذب کردند. منابع ویژه الشرق الاوسط تأکید میکنند که « پول رژیم ایران در جذب هواداران برای گروه حوثیها در بسیاری از استانهای یمن نقش زیادی بازی کرده است. علاوه بر پول، یک عامل دیگر برای گسترش آنها رابطه یی است که با برخی از فعالین جنوب، و به خصوص گروه رئیس جمهور سابق یمن جنوبی علی سالم البیض که هم اکنون در بیروت تحت توجه حزب الله به سر میبرد، داشته اند. علی سالم البیض رابطه مستحکمی با تهران دارد».
از برجسته ترین نشانه های نقشی که حوثیها بازی کرده اند این است که آنها عده یی از جوانان یمن را در بیروت در زمینه تبلیغاتی و نظامی آموزش داده و میدهند و همچنین مربیانی برای آموزش به مناطق جنوب یمن میفرستند. گزارشهایی همچنین بر این اشاره دارد که حوثیها در جنگ کنونی در سوریه، در کنار نیروهای رژیم سوریه و با کمک نیروهای ایرانی و حزب الله، بخصوص در جنگ شهر قصیر شرکت داشته اند.
صحبتهای دیگری هم از نقشهای دیگر رژیم ایران در حمایت از برخی از این گروهها و به خصوص حوثیها در یمن از طریق قاچاق اسلحه به آنها وجود دارد. این چیزی است که مقامات یمنی آن را اثبات کرده اند، پس از اینکه کشتی سلاح ایرانی در آبهای یمن ضبط شد و سازمان ملل برای تحقیق مستقیم مداخله کرد. در این کشتی دریانوردان حوثی حضور داشتند.
در این زمینه کارشناس نظامی سرتیپ بازنشسته محسن خصروف به الشرق الاوسط گفت فضای سیاسی کنون یمن «هدف اول جریان قاچاق سلاح از طرف شرکتهای ایرانی و ترکی وکلیه کسانی است که در این کار دست دارند. یعنی کسانی که خواستار ثبات برای یمن نیستند بلکه آنها مطامع سیاسی دارند. تاجران سلاح هم از این وضعیت سیاسی برای کار خودشان استفاده میکنند وآنها در استان صعده وجحانه و بین مطر وحمیه در استان صنعا حضور دارند».
خصروف تأکید میکند که آنچه در تجارت سلاح در یمن چه در رابطه با گروه حوثی وچه بقیه جدید است «کیفیت سلاحهای جدید است که به یمن قاچاق شده. اینها سلاحهایی است که برای ترور وتک تیرانداز وعلیه زرهی استفاده میشود. این سلاحها قبلا در بازار اسلحه یمن وجود نداشت و همچنین سلاحهای مسلح به دوربین شب وکلتهای مسلح به صدا خفه کن».
اکنون یمن با کار این گروهای بنیادگرا بر لبه جهنم قراردارد، به خصوص کاهش حاکمیت دولت یمن در استان صعده که تحت کنترل حوثیهاست و مناطق دیگری در عمران و حجه وجوف و استانهای دیگر، در سایه درگیری موجود و از جمله با توجه به تسلط گروه حوثیها بر منابع مالی در مناطقی که بر آن تسلط دارند و تحمیل زکات و خمس بر مردم برطبق قوانین شرعی. سؤالها همواره در مورد آینده یمن است به خصوص که آنچه در شمال یمن میگذرد تنها خود یمن را هدف نگرفته بلکه کشورهای همسایه نیز هدف آن است.