جمهوری که ادامه سال 1906 سال اولین برآمد دمکراتیک با تصویب قانون اساسی که حقوق شهروندی و اجرای ایده های روشن، بود. میلیونها ایرانی برای سرنگونی شاه و از هم پاشیدن ساواک* طی ماهها به خیابانها ریختند. هزاران تن از کارگران صعنت نفت که در همبستگی به اعتصاب دست زدند و خواستار آزادی و عدالت شدند.
این شعف خیلی زود به یأس تبدیل شد. این طور نیست که انقلاب یا نبود فرهنگ دموکراتیک باعث چنین وضعیتی شد، بلکه، بخاطر حاکم شدن مستبدان جدید بود که به جای برقراری یک حکومت مدرن چنین کردند. چنین بود که اکثر روشنفکران، دموکراتها به زندان کشیده شدند، اعدام شدند، نیروهای بنیادگرا که از سوی خمینی رهبری می شدند، توانستند به زور جنبش مردمی را تصاحب کنند. خواست جامعه دموکراتیک و همبسته مردم که در انقلاب فوریه متبلور می شد، به گمراهی کشیده شد. دیکتاتوری شاه، با دیکتاتوری دیگری زیر پوشش دین جایگزین شد. سقوط در جهنمی که هنوز هم مردم ایران از آن خارج نشدند.
ایرانیان راه طولانی را پیمودند.
بعد از 34سال دیکتاتوری آخوندی، مشاهدات نمونه است. اگرچه آخوندها می خواستند با افکار عقب مانده و قدرت مذهبی و خشونت غیرقابل تصور به بگیر و ببند مردم بپردازند و جامعه را در نطفه خفه کنند، مقاومت پرقدرت همچنان در جامعه ایران زنده و گسترده می شود. دهها هزار نفر از مخالفان شکنجه و اعدام شده اند، میلیونها نفر ناگزیر به تبعید رفته اند، اینها میراث خونخوارترین دیکتاتوری قرن حاضر است. این رژیم ماهوی ضد زن است، بخاطر همین ضدیت با زن است که رژیم بنیادگرا، خشونت را قبل از همه علیه زنان به کار گرفت، همچنین علیه همه مدافعان حقوق بنیادین، پلورالیسم سیاسی، و ارزشهای مدرن، بکار برد.
اگر مردم جهان عرب که بهار عربی را خلق کردند امروز از بنیادگراهها که انقلاب شان را هدف قرار داده، دلهره دارند، مردم ایران از سال 1979 راه طولانی را پیمودند و تجربه اندوختند. مبارزه آنها برای دموکراسی و لائیسیته، حاوی یک پیام است که طنین آن از فرای ایران برای همه کسانی است که دنبال جلوگیری از بنیادگرایی هستند. جایگزین کردن «حفاظت از فضای آزادیها» که در کانون خواست تمام دموکراتهای ایرانی در آغاز انقلاب بود. کنش دموکراتیک، موید این است که همه متقاعد شده اند که بنیادگراها نمی توانند با ایده های خود، برجا بمانند.
این همان چیزی است که سازمان مجاهدین خلق ایران انتخاب کرده است. جنبشی جوان مسلمان، نماینده اسلام روشنایی در مقابل تاریک اندیشی خمینی که خود را «نماینده خدا بر روی زمین» معرفی می کرد. مجاهدین خلق ایران، برخلاف جریان جزر و مد و باد و طوفان، به دفاع از حاکمیت مردم و منافع ملی پرداخت و به صندوق رأی پایبند است. آنها به سرعت در میان طیف جوانان ایرانی رشد کردند، آنها بلافاصله به نیروی اصلی مخالف رژیم تبدیل شدند. آنها خمینی را به عنوان «رهبر معظم» نپذیرفتند و قانون اساسی نظام جدید را نپذیرفتند. مخالفت آنها باعث شد که این موضوع اساسی مورد توجه قرار گیرد که سنگ بنای حاکمیت ضد مردمی در قانون اساسی جدید گذاشته شده در کانون آن «مقام معظم رهبری» قرار دارد و بنیادگراها قصد دارند آن را به کشور تحمیل کنند و این با اصل «حاکمیت مردمی» به طور مطلق در تناقض بود.
مبارزه برای حفظ آزادیهای اساسی بود و مجاهدین خلق برای آن بهای گزافی پرداختند. با گذشت تحولات آخوندها ناتوان بودند، با پیشروی نیروهای مترقی، قبل از هرچیز انتخابات و بحثهای سیاسی را خاموش کردند و به سمت سرکوب و خشونت به دنده و ترمز بردند. جنبشهایی مثل مجاهدین خلق، آماده پرداخت هر بهایی برای آزادی بودند و مقاومت را انتخاب کردند. این مقاومت با پیگیری و فداکاری، امروز به عنوان نیروی مؤثر برای تغییر در مقابل یک رژیم نیمه جان قرار دارد.
از آن هنگام، ایرانیان و بخصوص جوانان و زنان، عزم خود را برای مبارزه در خیزشهای سال 2009 نشان دادند. البته که سرکوب وحشیانه و خیانت سرکردگان جنبش که سبز نامیده می شدند، که به خانواده قدرت حاکمه اسلامی تعلق داشتند، باعث مرگ این جنبش شد. با این همه جوانان نشان دادند که برای دستیابی به آزادی، هیچ راه حلی در جناحهای این رژیم وجود ندارد و باید سرنگونی این سیستم را اعلام کرد. برای همین است که ستار بهشتی وبلاگ نویسی که از این خواست دفاع کرده بود، بهای آن را با زندگی خود پرداخت و زیر شکنجه جان باخت، و به همین دلیل است که هفت عضو سازمان مجاهدن خلق بر اثر حمله تروریستی رژیم و با همکاری دولت عراق و بی عملی نماینده سازمان ملل متحد که به کمپ لیبرتی در 9 فوریه صورت گرفت، جان خود را از دست دادند.
اما، این نمایشهای تجاوزکارانه از سوی رژیمی درمانده، نشانده این است که به شدت شکننده شده است. آتش همچنان در زیر خاکستر ایران پنهان است. ایرانیان خود را برای بهار ایرانی آماده می کنند. آنها برای برپایی یک ایران مدرن و دموکراتیک، حساب می کنند. روند سرنگونی رژیم آغاز شده است و سال 2013، شاهد خیزشهای عظیم مردم ایران خواهد بود.
+ساواک: پلیس مخفی ترسناک شاه
13فوریه 2013