پیامهای دانشجویان زندانی هوادار مجاهدین به‌مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو

 

پیامهای دانشجویان زندانی هوادار مجاهدین

به‌مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو

امیر حسین مرادی - زندان اوین

 

امیرحسین مرادی

 

١٦ آذر ١٤٠٤ با یاد یاران دبستانی احسان فریدی و احمد بالدی

در میانه‌ٔ نیمه اول قرن بیست و یکم و پس از ۷۲سال از سرکوب خونین دانشجویان دانشگاه تهران توسط رژیم شاه، حکومت اعدامی نیز به شیوه‌های گوناگون سعی در سرکوب دانشجویان دارد. از احسان فریدی که هم‌چنان در خطر اعدام است تا احمد بالدی که به جان آمد و به زندگی خود پایان داد و دستگیری دانشجویان در همدان.

حکومت اعدامی اما در ضعیف‌ترین موقعیت تاریخی خود و در مواجهه با بحرانهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی، روی به اعدام‌های فزاینده و قتل‌عام گونه آورده است؛ به‌نحوی که رکوردهای خود را یکی پس از دیگری می‌شکند. چون این تنها عرصه‌ای است که با همکاری قوای سه‌گانه و دستور رهبری، باید در آن پیشرفت روزانه داشت، مبادا با کند کردن تیغ سرکوب، اثری از حکومت استبدادی‌شان باقی نماند و مردم به خود آیند و حاکمیت را حق خود بدانند و دوشادوش هم بر آن اصرار ورزند.

به‌راستی کدام ضمیر پاک و وجدان آزاد انسانی است که با هر اعدام یک‌بار نمیرد و زنده شود و تا کی باید شنید و دم برنیاورد؟ که هزار هزار مادر، داغدار جگرگوشه‌اش شده است و بازگشت فرزندش رویایی ناممکن!

در پاسخ به شرایط موجود چه باید کرد؟

آیا باید هم‌چون منتظران ظهور، در آرزوی گسیل موشک و پهپاد از کشورهای خارجی باقی ماند؟ که در این صورت هم‌چون جنگ اخیر آزادی برای‌مان به ارمغان نخواهد آمد.

آیا باید در انتظار اصلاح و یا استحاله‌ٔ رژیم قتل‌عام نشست و فقر و بی‌عدالتی و تبعیض و بی‌آبی و بی‌برقی را نظاره کرد؟ که در این صورت نیز نزدیک به نیم قرن غارت از سفره مردم در جلوی دیدگان‌مان است و تغییر خود‌به‌خودی حاکمان غیرممکن. و یا باید دست از سکوت و بی‌عملی برداشت و با تمام توان برای ایجاد تغییر کوشید؛ که دموکراسی از آسمان نازل نمی‌شود و چه کسانی جز جوانان و دانشجویان‌اند که قادراند چشم‌انداز زیبای ایران آزاد را تحقق بخشند.

نسلی که در ۴۰۱ نیز خروش آتشفشان خشم مردم ایران از دریچه‌ٔ آنها نمایان شد و پیکره‌ٔ دیکتاتوری و استبداد را لرزاند.

امروز نیز دانشگاه می‌تواند هم‌چون سالیان قبل در مقابل مستبدین، جلودار اعتراضات باشد.

شما ای یاران حاضر در کلاسهای درس، فریادهای شما پاسخ این رنج بی‌پایان است! در زمستان وطن عزم بهار باید کرد

۱۶ آذر عهدنامه‌ای میان نسل‌های ایستاده علیه استبداد در راه آزادی است و باید بر این عهد پای فشرد و تاریکی را عقب زد.

 

 

علی یونسی- زندان قزلحصار

علی یونسی

 

مبارزه برای آزادی از ١٦ آذر ١٣٣٢ تا ١٦ آذر ١٤٠٤

تقویم نشان می‌دهد آخرین ماه پاییز، فصل مدرسه و دانشگاه، روزها را به زمستان می‌دهد، اما پشت میله‌های زندان که قرار است همیشه زمستان باشد خبری از یاس و سردی نیست. حالا که روزهای دوری از دانشگاه و آن رویاهای بلند پروازانه علمی، از دو هزار روز گذشته است، به درس های زندان و زندانیان مقاوم نگاه می‌کنم. چگونه می‌توان در این زمستانی‌ترین جغرافیا مغلوب زمستان نشد؟ چگونه تن نداد به سرکوبی که می‌خواهد انسان را تحقیر و خواسته‌های آن را به حدی تقلیل دهد که فراموش کند آنچه از او سلب شده، حق اساسی او، آزادی است.

اما این پرسشی نیست فقط برای ما زندانیان، زیرا حکومتهای دیکتاتوری نیز زندانهایی به وسعت کشور می‌سازند، با زندانبانانی که در این تاریخ طولانی از استبداد، کوشیده‌اند تا مردم را تحقیر و خواسته‌های آنان را کوچک کنند تا مبادا برای به دست آوردن اساسی‌ترین حقشان، یعنی آزادی، تلاش کنند. حکومتهایی که پی‌درپی کشور را تبدیل به زندان کرده‌اند. زندانهایی با رنگ و قالبهای مختلف. هر چند که شاید روزگاری زندان بهتری داشتیم اما ننگ بر این‌که آن‌قدر تحقیر شویم که فراموش کنیم آنچه از ما سلب شده آزادی تعیین سرنوشت خودمان است. ننگ بر این‌که فراموش کنیم انسان‌هایی آزاد هستیم نه رعیت‌هایی محتاج ارباب و ننگ بر این‌که اعتماد به‌نفس مان را از دست بدهیم و به انتظار قدرتهای خارجی بنشینیم تا شاید زندانبان بهتری بیاورند!

اما پاسخ در این جغرافیای زمستان زده چه ایران باشد و چه زندان، تنها یک چیز است: مبارزه!

مبارزه، همان رهایی انسان مبارز، همان آتش سوزان تاریخ و همان گوهر استثنایی تاریخ معاصر ایران در منطقه‌ای پر از استبداد است. مبارزه همان چیزی است که نگذاشته است در زمستان استبداد و در پشت میله‌های زندان سرما چیره شود‌.

و دانشگاه همواره قلب تپنده این مسیر پر رنج آگاهی منتج به مبارزه بوده و هست. از میان گلوله‌های مزدوران شاه تا گلوله‌هایی که در قیام ۱۴۰۱ از جیره‌خواران بسیجی به دانشجویان شلیک شد‌. از میان فریاد یا مرگ یا مصدق تا دفن توهم اصلاحات با شعار "اصلاح طلب اصول‌گرا دیگه تمومه ماجرا"تا مرز راستین بین استبداد و آزادی با شعار"مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر" گذر کرده است، اما مشعلش هیچگاه زمین نیفتاده است و در شعله‌های فروزان پیکر احمد بالدی علیه فقر و ستم و تا ایستادگی هر لحظه احسان فریدی، دانشجوی ۲۲ ساله، زیر طناب مرگ می‌درخشد.

اکنون دانشگاه، این فروزنده قلبی که بسیار هم زخمی است در فضای تاریک استبداد زده که دهانها را هم می‌بویند مسئولیت تاریخی بزرگی بر دوش دارد؛ سخت اما امکان‌پذیر!

یاران نادیده‌ام، به همدیگر نگاه کنید، قلبهای شما منبع اراده و عزم برای این مسئولیت است. این آینه قلبهایتان را روبه روی هم بگذارید تا از اراده تغییر، توفانی از شورش و عصیان به‌پا کنید. و این همان پیام نهفته در روز دانشجو است که با خون سه یار دبستا‌نی‌مان هم‌چنان می‌درخشد. درخششی که نوید بهار آزادی و آبادی ایران است.