گزارش نماینده رائول روئیز به کنگره آمریکا
پس از دیدار با عزیز مادر رضائیهای شهید در پاریس
و مشاهده آثار شلاقهای دژخیمان ساواک شاه بر کف پا
و بیش از ۳سال زندان
کنگره آمریکا-۲۰ نوامبر ۲۰۲۵ (۲۹ آبان ۱۴۰۴)
رئیس جلسه: آقای روئیز از کالیفرنیا- پنج دقیقه
نماینده کنگره رائول روئیز (Raul Ruiz): رئیس، امروز بهپا خاستهام تا شجاعت و فداکاری عمیق زنی را گرامی بدارم که داستانش نماد مبارزه پایدار برای آزادی و کرامت انسانی در ایران است. زنی که بهسادگی و با محبت «عزیز» نامیده میشود، بهمعنای «عزیز» یا «محبوب». نام کامل او عزیز رضایی است و او مادر مقاومت است.
عزیز (زهرا نوروزی) در سال ۱۹۲۹ در تهران به دنیا آمد و همچون بسیاری از مادران سراسر جهان، در جوانی ازدواج کرد، خانواده بزرگی را بزرگ کرد و برای آینده بهتر فرزندانش تلاش نمود. اما جریانهای تاریخ ایران، خانواده او را به قلب سرکوب سیاسی و ارعاب کشاند. عزیز دردی را تحمل کرد که هیچ والدینی هرگز نباید با آن روبهرو شوند: از دست دادن ۹تن از اعضای خانوادهاش؛ چهار پسر، سه دختر و دو داماد، که همه در دو دیکتاتوری پیدرپی کشته شدند. آنان از صدای کسانی میترسیدند که بهدنبال دموکراسی و حقوق اولیه بودند. ابتدا در دوران شاه و سپس در رژیم آخوندها که جای او را گرفت.

در دوران حکومت شاه، سه تن از فرزندان عزیز زندانی و شکنجه شدند و یکی در خیابان به دست پلیس مخفی کشته شد. خود عزیز در سال ۱۹۷۵ دستگیر شد و بیش از ۳سال را در زندان گذراند. او را شکنجه کردند، شلاق زدند، وارونه آویزان کردند، به حبس انفرادی انداختند، و با این حال هرگز نشکست. جای زخمها برکف پاهایش هنوز باقی است؛ گواه زندهای بر ظلم و ستمی که صرفاً بهخاطر خواستن آزادی برای مردمش تحمل کرد.
پسرش مهدی، که هنگام دستگیری تنها ۱۹سال داشت، در برابر شکنجههایی که بر او وارد میشد سر تسلیم فرود نیاورد. در یک محاکمه عمومی نادر در حضور یک خبرنگار خارجی، او جنایات وحشیانه رژیم را افشا کرد و جان خود را وقف فقرا و ستمدیدگان ایران نمود. این سرپیچی، جانش را گرفت، اما صدای او همچنان طنینانداز است.
پس از انقلاب ۱۹۷۹، مردم ایران به دموکراسی امیدوار بودند، اما به جای آن، استبدادی جدید و به بیرحمی (استبداد) قبلی سر برآورد. رژیم جدید بار دیگر خانواده عزیز را هدف قرار داد. در سال ۱۹۸۲، دخترش آذر که هشت ماهه باردار بود به همراه همسرش در یورشی از سوی سپاه پاسداران انقلاب کشته شدند. عزیز از کشور گریخت و مجبور به تبعید شد؛ جایی که مبارزه خود را از خارج ادامه داد. سالها بعد، اعضای بیشتری از خانوادهاش اعدام شدند. خانم رئیس، یک مادر تا کجا میتواند تحمل کند؟ یک خانواده برای آزادی چه اندازه باید فداکاری کند؟با وجود این خسارتهای غیرقابل تصور، با وجود محرومیت از حق بازگشت به وطن، عزیز هرگز امید خود به ایرانی دموکراتیک و آزاد را از دست نداده است. امروز، در نود و چند سالگی، در آپارتمانی ساده در حومه پاریس زندگی میکند و همچنان استوار است. او همچنان به صراحت سخن میگوید. همچنان باور دارد. او میگوید: «جنبش رهایی ایران نمرده است. قوی است، زنده است و ما رو به جلو حرکت میکنیم». داستان عزیز رضایی تنها درباره رنج نیست؛ درباره استقامت است، درباره تابآوری و مقاومت است. گواهی است بر روح شکستناپذیر مردم ایران که همچنان خواستار حقوق اولیه انسانی هستند و برای رسیدن به آن همه چیز، حتی جان خود را به خطر میاندازند. خانم رئیس، ما در کنگره ایالات متحده ایستادهایم؛ جایی که نماد آزادی و صدای دموکراتیک است. هرگز نباید این ارزشها را بدیهی بدانیم و هرگز نباید از کسانی که در سراسر جهان برای آن مبارزه میکنند روی برگردانیم.
امروز، من عزیز، مادر مقاومت، و همه ایرانیانی را گرامی میدارم که شجاعانه در برابر ستم ایستادهاند.
من در کنار مردم ایران در تلاش برای رسیدن به دموکراسی، برابری و کرامت انسانی ایستادهام. و بار دیگر تأیید میکنم که ایالات متحده همیشه از حقوق اساسی مردمانی که در جستوجوی آزادی هستند حمایت خواهد کرد.
باشد که شجاعت عزیز همچنان ما را الهام بخشد، همانگونه که مرا الهام بخشیده است. باشد که فداکاریهای او هرگز فراموش نشود. و باشد که روزی نزدیک فرا رسد که مردم ایران در صلح، عدالت و دموکراسی آزاد زندگی کنند.
سپاسگزارم