حسین سعیدیان: توهم رهبری موروثی تهدیدی برای مبارزه آزایخواهانه مردم ایران

 

مقدمه

برای بیش از ۴۵ سال، مردم ایران برای دستیابی به دمکراسی، آزادی، و رهایی از چنگال استبداد، چه پادشاهی و چه تئوکراتیک، مبارزه کرده‌اند. رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران، با تکیه بر نام و میراث رژیم دیکتاتوری پیشین، خود را به عنوان رهبر مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران معرفی کرده است. رژیم دیکتاتوری پدر او زندان اوین را تأسیس کرد و سازمان مخوف ساواک را به راه انداخت که با شکنجه‌های وحشیانه و قتل مخالفان سیاسی، یکی از تاریک‌ترین کارنامه‌های نقض حقوق بشر را رقم زد. این جنایات توسط سازمان‌های حقوق بشری و رسانه‌های معتبر جهانی مستند شده‌اند.

بسیاری از مشاوران کنونی رضا پهلوی افرادی با ارتباطات شناخته‌شده با رژیم کنونی ایران هستند که ادعاهای رضا پهلوی را بشدت بی‌اعتبار می‌کند. رسانه‌های فارسی‌زبان که تحت حمایت‌های مالی دولتهای خارجی که منافعشان اغلب با منافع مردم ایران در تضاد است، به شکل وحشتناکی او را پروموت می‌کنند و با ارجاعات نوستالژیک و گزینشی به دوران پدرش (که فساد سیستماتیک، سرکوب سیاسی، و نقض حقوق بشر در آن عمدا نادیده گرفته می‌شود) به این توهم رهبری به صورت گسترده‌ای دامن می‌زنند.

ادعاهای رهبری رضا پهلوی با تناقضاتی آمیخته است که نه تنها اعتبار او را مخدوش می‌کند، بلکه ماهیتی ضددموکراتیک و ضدملی دارد. از حمایت غیرقابل دفاع او از نهادهای سرکوبگر نظامی نظیر سپاه پاسداران، که خود نماد استبداد کنونی است، تا پشتیبانی آشکارش از مداخلات نظامی بیگانه، مواضع او خیانت به آرمان‌های مردم ایران را آشکار می‌سازد. این مقاله توضییح می‌دهد که چرا ادعای رهبری رضا پهلوی، علاوه بر آنکه با مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران در تضاد است، توهینی آشکار به خواست عمومی برای حاکمیتی مردمی و مستقل محسوب می‌شود.

 

افشای فریبکاری‌های رضا پهلوی

بی‌اعتباری ادعاهای دموکراتیک. ادعاهای رضا پهلوی برای گذار از رژیم کنونی با حمایت آشکار او از نهادهای نظامی ولایت فقیه از جمله سپاه پاسداران، که از سوی آمریکا و چندین کشور دیگر به یک نهاد تروریستی شناخته شده و سابقه‌ای طولانی در سرکوب مردم ایران و جنگ‌افروزی در منطقه دارد، کاملاً بی‌اعتبار شده است. هرگونه ارتباط یا تأیید نهادهای سرکوبگر نظامی مخصوصا سپاه تروریستی نه تنها نشان‌دهنده یک شکست اخلاقی فاحش است، بلکه صلاحیت او را به‌کلی از بین می‌برد. دموکراسی را نمی‌توان با تکیه بر امتیازات موروثی و خرقه‌های پوسیده پادشاهی و پیوند با عناصر استبدادی بنا کرد.

رضا پهلوی فاقد هرگونه صلاحیت واقعی است. تنها ادعای او به رهبری، نسبت خانوادگی با رژیم دیکتاتوری سرنگون‌شده پهلوی است که نه تنها مشروعیتی ایجاد نمی‌کند، بلکه او را به میراث شوم پدرش پیوند می‌زند؛ رژیمی که با سرکوب سیستماتیک، شکنجه و اعدام مخالفان، سانسور گسترده، و فساد ساختاری، زمینه‌ساز تئوکراسی کنونی شد. برای اثبات صداقت در دموکراسی‌خواهی، او باید حداقل‌های زیر را انجام دهد:

الف) رد صریح مشروعیت موروثی .رضا پهلوی باید علناً و قاطعانه هرگونه ادعای رهبری یا پادشاهی موروثی را رد کند، زیرا دموکراسی با امتیازات خاندانی ناسازگار است.

ب) محکومیت بدون قید و شرط دیکتاتوری پهلوی. رضا پهلوی موظف است که به صراحت و بدون ابهام، جنایات رژیم دیکتاتوری پدرش که شامل شکنجه سیستماتیک، اعدام‌های سیاسی، سانسور، و فساد ساختاری بود را محکوم کند. اظهارات کلی، اذعان‌های مبهم، یا ابراز تاسف‌های دیرهنگام نه قابل پذیرش است و نه کافی. سکوت در برابر چنین جنایاتی، چیزی جز تأیید ضمنی آن‌ها نیست. اگر کسی جنایت‌های ضد حقوق بشر را صراحتاً و بدون ابهام محکوم نکند، نه‌تنها اعتماد عمومی را از دست می‌دهد، بلکه این نگرانی جدی را دامن می‌زند که چنین نقض‌هایی دوباره تکرار شوند. تاریخ نشان داده که سکوت در برابر جنایات حقوق بشری زمینه‌ساز تکرار آن جنایات در آینده است.

ج) قطع کامل پیوندها با نهادهای سرکوبگر. رضا پهلوی باید تمامی پیوندها، چه در گفتار و چه در عمل، با بقایای ساواک، سپاه پاسداران و عوامل شناخته‌شده استبداد، از جمله مشاوران کنونی‌اش که تاریخچه‌ای از همدستی با دیکتاتوری مذهبی کنونی دارند، را قطع کند. این پیوندها نه تنها توهین به مبارزات مردم ایران برای آزادی، و نشان‌دهنده عدم پایبندی واقعی به آرمان‌های آزادی‌خواهانه و دموکراتیک آنهاست.

 

حمایت از مداخلات نظامی خارجی

فراتر از پیوندهای زشت و زننده او با استبداد، حمایت شرم‌آور رضا پهلوی و مشاورهایش از حملات نظامی خارجی به ایران تتمه اعتبار او را به عنوان یک چهره سیاسی کاملاً نابود کرده است. این حمایت آشکار رضا پهلوی و هوادارانش از جنگ خارجی، ادعاهای انها درباره‌ی وطن‌دوستی را به تمسخر گرفته و نشان داده که شعارهای ملی‌گرایانه آنها کاملا تهی از معناست. تشویق آنها به عملیاتی که جان غیرنظامیان را به خطر انداخت و زیرساخت‌های ایران را مورد تهدید قرار داد، نه تنها بی‌خبری کامل آنها از واقعیت‌های تلخ زندگی مردم ایران است، بلکه خیانتی آشکار به احساسات و آرمان‌های مردمی است که او مدعی نمایندگی‌شان است.

اگرچه بسیاری از ایرانیان داخل کشور و در دیاسپورا از حذف فرماندهان کلیدی پاسداران که مسئول سالها سرکوب وحشیانه و جنگ‌ افروزیهای منطقه‌ای بودند، استقبال کردند، آنها هرگز خواستار بمباران سرزمین مادری خود نبودند. رنج دیدن محله‌های غیرنظامی در معرض تهدید، صحنه‌های دلخراش انفجار و پرتاب شدن خودروها به هوا، و کشته شدن عابران و هموطنان بیگناه، احساسات ملی را حتی در میان حامیان تغییر رژیم جریحه‌دار می‌کند. میهن‌پرستی را نمی‌توان بر خاکستر ویرانی یک جنگ خارجی بنا کرد، و اپوزیسیون واقعی هرگز رنج مردم خود را جشن نمی‌گیرد.

باید عمیقا بر این باور باشیم که هیچ دولت خارجی دوست یا مدافع منافع مردم ایران نیست، و هیچ قدرت خارجی مسئولیت تأمین آزادی یا سعادت مردم ایران را بر عهده ندارد. تجربه نشان داده است که هرگونه تغییری که توسط دولت‌های خارجی تحمیل شود، همواره در راستای تأمین منافع همان دولت‌هاست، و نه مردم ایران. از همین رو، تنها شکل مشروع، پایدار و واقعیِ تغییر، تغییری است که مستقیماً توسط خود مردم ایران رقم بخورد — از طریق کانون‌های شورشی، نیروهای جان‌برکف، و اراده‌ی جمعی مردمی که خواستار آزادی و کرامت انسانی خود هستند.

چشم‌انداز رضا پهلوی برای آینده ایران زیر بار تناقضات فاحش او، از تکیه بر میراث پادشاهی فاسد و همسویی با عناصر استبدادی تا حمایت آشکار از مداخلات نظامی خارجی که به مردم ایران آسیب می‌رساند، فروپاشیده است. مسیر دستیابی به ایرانی دموکراتیک نه از طریق چهره‌های موروثی یا قدرت‌های خارجی، بلکه در مقاومت و اراده مردم ایران ریشه دارد. مبارزه مردم ایران، که در جنبش‌های مردمی و مقاومت مستقل تجلی یافته، خواستار رهبرانی است که بازتاب‌دهنده فداکاری‌ها و آرمان‌های آنها باشند، نه افرادی که با تکیه بر امتیازات خانوادگی یا حمایت از جنگ خارجی ادعای نمایندگی می‌کنند. تغییر واقعی تنها از درون و با اتکا به نیروهای مردمی و مقاومت‌هایی ممکن است که چهار دهه است برای سرنگونی این رژیم خون داده‌اند.

شورای ملی مقاومت ایران به‌عنوان آلترناتیوی معتبر، مستقل و با پشتوانه بین‌المللی برای گذار از دیکتاتوری مذهبی و استقرار حاکمیت مردمی قد برافراشته است. این شورا، قدیمی‌ترین ائتلاف سیاسی در تاریخ ایران، از شخصیت‌ها و نیروهای دموکرات با پیشینه‌های متنوع تشکیل شده و هدفش سرنگونی کامل رژیم کنونی و برپایی نظامی مبتنی بر رأی مردم است. شورای ملی مقاومت کاملاً مستقل بوده و به هیچ قدرت خارجی وابستگی ندارد. تکیه‌گاه آن، نیروهای مردمی و کانون‌های شورشی در داخل ایران هستند که برای آزادی بهای سنگینی پرداخته‌اند و آماده جانفشانی بیشترند. این شورا نه‌تنها رژیم کنونی را به‌طور کامل نفی می‌کند، بلکه برنامه‌ای جامع و عملی برای گذار به دموکراسی ارائه کرده است. اعتبار و شناخت بین‌المللی این شورا حاصل چهار دهه پایداری، سازماندهی، و مبارزه بی‌امان آن در راه آزادی است.

برنامه شورای ملی مقاومت ایران برای گذار به دموکراسی شامل اصولی روشن نظیر جدایی دین از دولت، برابری کامل جنسیتی، و تضمین حقوق اقلیت‌ها و آزادی‌های اساسی مانند آزادی بیان و تجمعات است. این برنامه، که ریشه در مطالبات مردم ایران دارد، بر مشارکت فعال شهروندان در شکل‌دهی آینده کشور تأکید دارد و در تضاد کامل با رویکردهای موروثی و مداخله‌جویانه قرار می‌گیرد. برخلاف ادعاهای توخالی پهلوی، شورای ملی مقاومت با تکیه بر نیروهای مردمی و سابقه طولانی مبارزه، نه‌تنها آلترناتیوی عملی ارائه می‌دهد، بلکه نمادی از امید برای ایرانی آزاد و دموکراتیک است.

 

مطالعه بیشتر:

برای خوانندگانی که مایل به درک عمیق‌تر تناقضات، ارتباطات مشکوک، و ناتوانی رضا پهلوی در ارائه راهکاری دموکراتیک برای آینده ایران هستند، منابع زیر مجموعه‌ای از تحلیل‌های دقیق و معتبر را ارائه می‌دهند. این آثار نه‌تنها ناسازگاری ادعاهای او با آرمان‌های دموکراتیک مردم ایران را آشکار می‌کنند، بلکه به پیوندهای بحث‌برانگیز او با نهادهای سرکوبگر مانند سپاه پاسداران و ناکارآمدی نظام پادشاهی در دنیای مدرن می‌پردازند. این منابع، هم‌راستا با استدلال‌های این مقاله، بر این نکته تأکید دارند که آینده ایران در دستان نیروهای مردمی و آلترناتیوهای دموکراتیک، نه چهره‌های موروثی، قرار دارد.

مقاله: "میان عمامه و تاج: چرا رضا پهلوی پاسخی برای بحران ایران نیست." تاون‌هال، ۲۱ ژوئن ۲۰۲۵.

توضیح: این مقاله نقدی تند از ادعاهای رضا پهلوی ارائه می‌دهد و به ارتباطات او با سپاه پاسداران، یک سازمان تروریستی شناخته‌شده توسط آمریکا، و عدم ارائه برنامه‌ای مشخص برای دموکراسی اشاره دارد. این منبع استدلال متشابه درباره رد نظام پادشاهی به نفع آلترناتیو دموکراتیک مانند شورای ملی مقاومت ایران حمایت می‌کند و بر ناسازگاری پهلوی با آرمان‌های مردمی تأکید دارد.


https://townhall.com/columnists/ivansaschasheehan/2025/06/21/between-turban-and-crown-why-reza-pahlavi-is-no-answer-to-irans-crisis-n2659128

مقاله: "تظاهرکننده در تبعید: مضحکه رضا پهلوی." اینترنشنال پالیسی دایجست، ۳۱ مارس ۲۰۲۵.

توضیح: این مقاله مستقیماً به ادعاهای رهبری رضا پهلوی و ارتباطات او با سپاه پاسداران و بسیج برای حفظ نظم پس از فروپاشی رژیم می‌پردازد. این منبع بر رد هر دو نظام پادشاهی و مذهبی توسط مردم ایران تأکید دارد و به استدلال درباره عدم صلاحیت پهلوی به دلیل وابستگی‌هایش به نیروهای سرکوبگر تقویت می‌کند.

https://intpolicydigest.org/iran-s-pretender-in-exile-the-farce-of-reza-pahlavi/

مقاله: "پسر آخرین شاه می‌خواهد رهبر بعدی ایران باشد." پولیتیکو، ۲۴ ژوئن ۲۰۲۵.

توضیح: این مقاله به تلاش‌های اخیر رضا پهلوی برای رهبری ایران و ادعاهای او درباره انتقال دموکراتیک می‌پردازد. با این حال، به تردیدهایی درباره جدایی او از جنبش‌های مردمی و ارتباطات بحث‌برانگیز او با سپاه پاسداران برای حفظ نظم پس از فروپاشی رژیم اشاره دارد. این منبع درباره تناقضات پهلوی و عدم مشروعیت او برای رهبری دموکراتیک حمایت و بر گرایش مدرن به سوی نظام‌های دموکراتیک تأکید دارد.

https://www.politico.com/news/magazine/2025/06/24/reza-pahlavi-iran-regime-change-00417941

مقاله: "ایرانیان شایسته چیزی بهتر از پسر شاه هستند." اینترنشنال پالیسی دایجست، ۱۸ فوریه ۲۰۲۳.

توضیح: این مقاله به انتخاب اشتباه رضا پهلوی به‌عنوان نماینده اپوزیسیون ایران در کنفرانس امنیتی مونیخ ۲۰۲۳ می‌پردازد و ناتوانی او در تشکیل یک جنبش منسجم طی چهار دهه را برجسته می‌کند. مقاله اظهارات پهلوی در حمایت از سپاه پاسداران و بسیج را مورد انتقاد قرار می‌دهد و تأکید می‌کند که مردم ایران نظام پادشاهی و دیکتاتوری مذهبی را رد کرده و به دنبال جمهوری دموکراتیک هستند. این منبع از استدلال درباره عدم صلاحیت پهلوی و گرایش مدرن به سوی دموکراسی حمایت می‌کند.

https://intpolicydigest.org/iranians-deserve-better-than-the-shah-s-son

مقاله: "پهلوی نسخه ایرانی 'مردی که آنجا نبود' است." اینترنشنال بیزنس تایمز، ۲۱ مه ۲۰۲۴.

توضیح: این مقاله با اشاره به شعری از هیو میرنز، رضا پهلوی را به‌عنوان چهره‌ای نامرئی و نامناسب برای رهبری ایران توصیف می‌کند که در زمان بحران‌ها ظاهر می‌شود اما فاقد پایگاه مردمی است. مقاله به ارتباطات او با سپاه پاسداران و تلاش‌های ناموفقش برای تشکیل ائتلاف اپوزیسیون، مانند "منشور مهسا"، می‌پردازد و تأکید می‌کند که مردم ایران نظام پادشاهی را رد کرده و به دنبال جمهوری دموکراتیک و سکولار هستند. این منبع از نقد درباره عدم صلاحیت پهلوی و ناسازگاری نظام پادشاهی با آرمان‌های مدرن دموکراتیک حمایت می‌کند.

https://www.ibtimes.com/pahlavi-irans-version-man-who-wasnt-there-3732496

مقاله: "دعوت CPAC از رضا پهلوی خیانت به ارزش‌های محافظه‌کارانه است." واشنگتن تایمز، ۲۰ فوریه ۲۰۲۵.

توضیح: این مقاله دعوت کنفرانس اقدام سیاسی محافظه‌کارانه (CPAC) از رضا پهلوی را به دلیل ارتباطات او با سپاه پاسداران، یک سازمان تروریستی شناخته‌شده توسط آمریکا، و نمایندگی او از یک نظام پادشاهی سرکوبگر نقد می‌کند. مقاله بر رد نظام پادشاهی توسط مردم ایران و خواست آن‌ها برای اصلاحات دموکراتیک واقعی تأکید دارد و از استدلال درباره عدم صلاحیت پهلوی و ناسازگاری ادعاهای او با آرمان‌های دموکراتیک حمایت می‌کند.

https://www.washingtontimes.com/news/2025/feb/20/cpacs-invitation-reza-pahlavi-betrays-conservative-values/