بیانیه چهل و دومین سالگرد تأسیس شورای ملّی مقاومت ایران
چهل و دومین سال حیات شورای ملّی مقاومت ایران، همزمان با آغاز قیامی سراسری، عمیق، گسترده و حماسی است که از روز ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد و جامعة ایران را وارد دوران نوینی کرد. قیامها و خیزشها برآمد تودهیی برای به سرانجام رساندن انقلاب دموکراتیک با پیشتازی زنان و برای تحقق جمهوری دموکراتیک است.
خمینی شیاد این وضعیت را به خوبی پیشبینی و به خوبی توصیف کرده بود: «بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید ... آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] است که فاتحة همة ما را میخوانند!» (صحیفة خمینی. ج۱۴. ص۳۸۰).
شورا نیز چنین شرایطی را، نه به صورت کلی، بلکه به شکل مشخص پیش بینی کرده بود که در بیانیه شورا در مرداد ۱۴۰۱، کمتر از یک ماه پیش از شروع قیام، پوشش تحلیلی دارد. ما بر بحران انقلابی تأکید کردیم که خود را در قیام سراسری نشان داد. شورا به دلیل مشی و تحلیل سیاسی خود، نه تنها با شروع خیزش انقلابی غافلگیر نشد، بلکه نزدیک ترین ارزیابی را از وقوع چنین انقلابی در بیانیة سال گذشته ارائه داد.
اجلاس شورا در روزهای ۶ و ۷ مرداد ۱۴۰۱ در ارزیابی وضعیت رژیم، یک سال پس از روی کار آمدن رئیسی، نتیجهگیری کرده بود که: «سیاست یکدست شاکلة قدرت، که ولی فقیه نظام برای مهار قیامهای مردمی با جراحی درونی در پیش گرفت، اکنون به گل نشسته و یکسال پس از آنکه خامنهای ، از طریق فضاحت بارترین نمایش انتخاباتی، جلاد ۶۷ را به کرسی ریاست جمهوری رژیم نشاند، همه چیز گواه آن است که این سیاست شکست خورده و رؤیای ولی فقیه به کابوس تبدیل شده است» (اطلاعیه دبیرخانة شورا، ۱۲مرداد ۱۴۰۱).
قیامهای سراسری که در پی قتل حکومتی زنده یاد مهسا (ژینا) امینی، از جمعه شب 25 شهریور ۱۴۰۱ آغاز شد، با شکوهمندترین جنبشها و خیزشها، برای چند ماه تدوام یافت و از جرقهیی که بر خشم و نفرت انباشته شدة جامعه زده شد، چنان حریقی برخاست که تا سوزاندن تمام رژیم جهل و جنایت خاموشی نمی پذیرد. آن چه در یک سال گذشته در سپهر سیاسی ایران جریان یافت، نتیجة فعال شدن پی درپی گُسلهای گوناگون و بحرانهای بیشمار انباشت شدهیی است که قیامهای پیش از آن، به ویژه در دی ۱۳۹۶ و آبان۱۳۹۸ و هزاران حرکت اعتراضی و شورشی را در ابعادی کلان بازسازی میکند.
اخگرهایی که زیر خاکستر کشتارهای سبعانة دهه ۶۰ و قتل عام زندانیان سیاسی سر موضع در سال ۶۷، سرکوب قیامهای دهة ۷۰، از جمله، در مشهد و قزوین و بوکان و اراک و تهران (تیر ۱۳۷۸) و قیامهای سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ پنهان شده بود، در آتشفشان قیامهای بنیانکن ۱۳۹۶ و۱۳۹۸سر بازکرد. سپس در سال ۱۴۰۱ زنان و مردان ایران زمین، قهرمانانه، قیام کردند و شاکلة فاسد، غارتگر، تبهکار و مرتجع ولایت خامنهای را، که با تبهکاری و تنها با سرکوبهای وحشیانه به حیات ننگین خود ادامه می دهد، به مبارزة سرنوشتساز طلبیدند. آنان از همان جرقة نخستین در شبانگاه ۲۵شهریور با فریاد «مرگ بر دیکتاتور/ مرگ بر خامنهای »، پیام جنبش توده ها را به سراسر جهان مخابره کردند.
در برابر این خروش تاریخساز، همة تبهکاران ولایت فقیه، که فاقد حداقل شرافت هستند، بسیج شدند تا آتش انقلاب را خاموش کنند. بر اساس گزارشهای منتشر شده طی ۷ روز آخر شهریور دستکم ۹۰ تن از شهروندان، به شمول زنان، جوانان و نوجوانان، در این جدال سرنوشتساز به شهادت رسیدند.
شنبه ۸ بهمن ۱۴۰۱، سازمان مجاهدین خلق ایران اعلام کرد که تاکنون تظاهرات و قیام سراسری در بیش از ۲۸۲ شهر با ۷۵۰ شهید و ۳۰ هزار دستگیری به ثبت رسیده است. این سازمان در ۸ فروردین۱۴۰۲ اسامی و مشخصات ۶۷۵ تن از شهیدان خیزشهای تودهیی را اعلام کرد.
بر اساس گزارشهای منتشر شده، از ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ تا اول آذر ۱۴۰۱، دستکم ۱۰۲۷ حرکت اعتراضی از جانب دانشجویان سراسر کشور صورت گرفت.
هزاران حرکت خیابانی، تجمع اعتراضی در دانشگاه، مراسم یادمان شهیدان انقلاب، اعتصاب بازاریان، سردادن شعار شبانه از پنجره و بالکن خانهها و... زنگ سرنگونی استبداد مذهبی را به صدا درآورد و پیکار خلق قهرمان ایران و مبارزة نیروهای شورشی پیشتازش را وارد مرحلة نوینی کرد.
شورا در صد و هفدهمین سالگرد انقلاب مشروطه، افتخار میکند که در مسیر آزادی و استقلال ایران با تمام توان علیه وارثان شیخ فضل الله نوری، یعنی خمینی و خامنهای ، قیام کرده و با حضور تمام قد در تحولات کشور و در مرزبندی با «شاه و شیخ» راه هر گونه توطئة استعماری ـ ارتجاعی، مانند کودتای رضاخان قلدر در سوم اسفند ۱۲۹۹ را مسدود کرده است.
در آخرین اجلاس شورا بر این واقعیت تأکید شد که: «قیام و تحولات ناشی از آن بار دیگر ثابت کرد که اگر همه دولتهای بزرگ جمع شوند؛ همه تلویزیونهای مربوطه به تبلیغ شاه پرستی بپردازند و بزرگترین سانسور قرن را بر آلترناتیو دموکراتیک انقلابی تحمیل کنند؛ باز هم قادر به ساختن آلترناتیوی برای این رژیم نیستند و تا به حال نتوانستند برای برگرداندن تاریخ به عقب حتی به اندازه انگشتان یک دست نمایندة پارلمان جمع کنند» (دبیرخانة شورای ملّی مقاومت ایران، ۱۸ تیر ۱۴۰۲).
در چهل و دومین سال حیات شورا و در حالی که ستیز جامعه با استبداد مذهبی اوج گرفته، ما قیام تاریخی 30 تیر سال 1331 را، که 71 سال از آن می گذرد، ارج میگذاریم و همچنانکه در بیانیة سال پیش اعلام کردیم، خوشنودیم که «درفش انقلاب مشروطیت بر ضد استبداد و ستم و برای قانون و عدالت، هم چنان در دستان پرتوان رزمندگان آزادی به شمول نیروهای مجتمع در کانونهای شورشی در اهتزاز است. شوربختانه مردم ایران که با هدف عدالت و قانون به مبارزه با استبداد مطلقه برخاستند و با فداکاریهای بسیار قیام کردند، با موجی از توطئه ها، خیانتها و کارشکنیهای استعمار (انگلیس و روسیه) و ارتجاع داخلی (شیخ فضل الله نوری، سلف خمینی) رو به رو شدند و پیشرفت و تکامل انقلاب در مراحل نخستین متوقف شد. آن¬گاه مردم ایران و مبارزان و مجاهدان مشروطه، که برای آزادی بهپاخاسته بودند، با توطئة استعمار پیر شاهد برآمد دیکتاتوری رضاخان شدند.
در پی تحولات جنگ جهانی دوم، مردم ایران یکبار دیگر فرصت یافتند تا برای رهایی قیام کنند. در آن شرایط دکتر محمد مصدق رهبری جنبش ملّی شدن صنعت نفت در سراسر کشور را به عهده گرفت و توانست این صنعت را ملّی کند. اما توطئه علیه مردم ایران ادامه پیداکرد و محمدرضا شاه بهدستور انگلیس مصدق را از نخست وزیری عزل کرد. در واکنش به این اقدام ضد ملّی شاه، مردم قیام کردند و با آفرینش حماسة ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ شاه را مجبورکردند که حکم ضد ایرانی خود را کنار بگذارد و بار دیگر بهنخستوزیری مصدق تن بدهد. مصدق دوباره، و اینبار با حکم قیام مردم ایران، نخست وزیر شد. قیام سی تیر نشان داد که مردم متحد و مصمم برای بهدست آوردن آزادی پیروز هستند».
همانگونه که پیش از این هم اعلام کرده ایم «با وجود قیامها و جنبشهای توده یی؛ با وجود کانونهای شورشی در سراسر کشور و با وجود آلترناتیو شورا، که در ۳۰تیر۱۳۶۰ به ابتکار مسعود رجوی پایه گذاری شد، راست این است که تلاشهای مبارزان مشروطه و جنبش ملّی شدن صنعت نفت به هدر نرفته، جانبازیهای آنها فراموش نمی شود و میراث گرانبهای خون شهیدان آنها، هر روز در هر کوی و برزن ایران زمین بازنویسی و بازخوانی میشود».
خیزشهای جاری ادامة تلاش مردم به زنجیر کشیده شدة ایران از آستانة انقلاب مشروطیت تا کنون برای دموکراتیزه کردن حیات جامعه و مشارکت مستقیم در سرنوشت خود است. صد و هفده سال است که زنان و مردان ایران زمین با جنبشهای سترگ خویش برای تحقق آزادی و عدالت و زندگی انسانی مبارزه می کنند.
«شورا و پایة اجتماعی آن یعنی مردم و نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران، با وجود ددمنشی رژیم ولایت فقیه، یک لحظه از پیکار علیه نظام جهل و جنایت دست برنداشتند. مبارزة چهل سالة شورا علیه رژیم حاکم و البته علیه حقارت پذیری، تسلیم طلبی، سرخوردگی، خودباختگی، ناامیدی و ناباوری، که نهادهای گفتمانسازی حکومت آن را به مثابه موذیانه ترین سلاح به کار می برند و فرصت طلبان درکمین نشسته آن را تبلیغ می کنند، بهطور روزمره جریان داشته است. راست این است که شورا طی چهل سال گذشته پرچم مبارزه برای آزادی، استقلال، دموکراسی و عدالت را با شور و امید، با پیکارجویی و سربلندی در اهتزاز نگهداشته است» (بیانیه سال 1400 شورا).
دربارة موقعیت رژیم ولایت فقیه و سیاست یکدست سازی خامنهای ، در بیانیة سال گذشته گفتیم: «خامنهای هر سه قوة اجرایی و مقننه و قضائیة نظام ولایت فقیه را با سه مهرة گوش به فرمان و مشهور به جلاد و چماقدار و جنایتکار اشغال کرد تا رژیم بحران زده را در برابر مقاومت سازمانیافته و قیام مردم به ستوه آمده، یکدست کند. اما نمایشی که به همین منظور در روز جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ با دود و دم چندش¬ آور به روی صحنه رفت، در برابر قدرتمندترین و پرشکوه ترین کنش سیاسی به نام "تحریم"، به شدت مفتضح شد».
در آخرین اجلاس شورا، که در روزهای ۱۵ و ۱۶ تیر ۱۴۰۲ در پاریس برگزار شد «اعضای شورا در بحثهای سیاسی تأکید کردند: تحولات ۱۰ ماه گذشته، قبل از هر چیز اصالت و درستی استراتژی مقاومت برای سرنگونی را ثابت کرد و از جمله، نشان داد وابستگی و تکیه به خارجی همراه با دعاوی خشونت پرهیزی، تفاسیر سرمایه داری و کالایی از شعار "زن، زندگی، آزادی" و رؤیای انقلاب مخملی و گذار مسالمت آمیز مقولات و خواب و خیالهایی است که تنها به نفع رژیم تعبیر میشود و منشأ بسیاری از آنها، به ویژه وقتی کار به خصومت با مقاومت می رسد، ولایت خامنهای است» (دبیرخانة شورای ملّی مقاومت ایران، ۱۸ تیر ۱۴۰۲).
شورا یاد و نام صدها شهید قیامها و خیزشهای یک سال گذشته را گرامی میدارد. ما یاد و نام تمامی شهیدان قیامها، جنبشها و شورشهای سترگ پیشین، از جمله در۳۰ خرداد سال ۱۳۸۸، ۶ دی سال ۱۳۸۸(روز عاشورا)، دیماه ۱۳۹۶، هفتة آخر آبان ۱۳۹۸، دی ۱۳۹۸ و خاطرة همة زنان و مردانی را که در ۱۱۴سال گذشته، برای عدالت اجتماعی و استقلال و حاکمیت مردمی و برای «نان، کار، آزادی» جان فدا کردند، گرامی میدارد.
ما خاطرة اعضای درگذشتة شورا؛ مجاهد خلق عذرا علوی طالقانی، جانشین پیشین فرمانده کل ارتش آزادیبخش ملّی ایران و از همردیفان مسئول اول سازمان مجاهدین، مجاهد خلق مریم علوی طالقانی (جامعه شناس)، و فرمانده افشین (از فرماندهان قیام ۳۰خرداد، 5 مهر و ارتش آزادیبخش) را گرامی میداریم؛
ما به مقاومت دلیرانة زندانیان سیاسی درود میفرستیم و با تمامی یاران و بستگان شهیدان و زندانیان سیاسی، که راه و رسم مقاومت و آزادیخواهی آنها را در مسیر دادخواهی تداوم میبخشند، اعلام همبستگی میکنیم.
شورای ملّی مقاومت از طریق انتشار نتیجة بحثهای اجلاسهای میاندورهیی؛ از طریق روشنگریهای کمیسیونها و سازمانها و شخصیتهای عضو شورا و به ویژه، از طریق سخنرانیها و موضعگیریهای خانم مریم رجوی، مواضع خود را به اطلاع عموم رسانده است.
شورای ملّی مقاومت از تلاشهای خستگی ناپذیر رئیس جمهور برگزیدة شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، در افشا و محکومیت بین¬المللی جنایات سرکوبگرانه و موج اعدامها و شکنجة زندانیان، در حمایت کامل از قیام مردم ایران برای سرنگونی رژیم و در رویارویی با بنیادگرایی و تروریسم برخاسته از خلافت خمینی و خامنهای و همبستگی با ملتهای رنج ¬دیده از این پدیدة شوم، قدردانی میکند.
بیانیة حاضر، در اساس، جمعبندی و فشردهیی از ارزیابی ما پیرامون تحولات مربوط به قیامهای ده ماه گذشته و پیامدهای آن است.
فصل اول
از جرقه حریق برخاست
خامنهای باد کاشت و توفان درو کرد
۱- قیامها، جنبشها و تکاپوی شورشگران برای آزادی با التهاب «بی بازگشت» اجتماعی و بحران انقلابی که نزدیک به یکسال است همچنان ادامه دارد، یکباره به وجود نیامده و تمایز آن نه در ماهیت و خصلت، بلکه در عمق و گستردگی آن است. شرایطی که موجب بروز عصیان و شورش در شهریور1401 شد، همانهایی است که موجودیت رژیم ولایت فقیه با آن تعریف میشود. بیتردید در جهان کشوری وجود ندارد که تا این میزان تضاد، چالش و گسل در آن وجود داشته باشد و حاکمیت در کلیت آن با همة دسته بندیها و باندهای درونیش، و در رأس آن ولی فقیه، رودرروی جامعه قرار گرفته و موجب ویرانی کشور شده باشد. استبداد دینی، فقدان آزادیهای سیاسی، اجتماعی و مدنی، تبعیضهای جنسیتی، دینی و ملّی، دزدی از جیب و سفرة مردم، چپاول ثروت و سرمایه های جامعه، فاصلة طبقاتی و استثمار بیحد و مرز نیروهای کار، تخریب محیط زیست کشور و انباشت سرمایه و ثروت در دست دو درصد، بیآیندگی جوانان، راهکار ویران کنندة صدور ارتجاع و بنیادگرایی اسلامی و... رژیم قرون وسطایی حاکم بر ایران را سرآمد تبهکاری در جهان کرده است. در این شرایط؛ ابر بحرانهای بیکاری، فاجعة آب ، اختلاف طبقاتی و نقدینگی کلان، زندگی بیش از هشتاد درصد مردم ایران را از مرز بحران عبور داده و به فلاکت کشانده است.
استراتژی رژیم برای بقا و ادامة حکومت مبتنی بر سه اصل زیر است:
اول: سرکوب وحشیانه، شکنجه و اعدام؛
دوم: ساختن بمب اتمی؛
سوم: جنگافروزی و تروریسم در خارج از ایران، از جمله در آمریکا و اروپا.
رژیم به موازات سرکوب وحشیانه مردم ، پروژه های اتمی و موشکی و صدور تروریسم را درخدمت حفظ نظام پیش برده و در یکسال گذشته نیز غنی سازی را تشدیدکرده و از مذاکرات برجام و مماشات و امتیاز های کشورهای 5+1 برای زمان خریدن و ادامه سیاست ساختن بمب استفاده کرده است؛ حال آنکه نقض مکرر توافق اتمی و قطعنامة2231 شورای امنیت ملل متحد توسط رژیم ایجاب میکرد، بند موسوم به ماشه به کار افتد و قطعنامه های ششگانه شورای امنیت فعال شود. به خصوص که گزارشهای فصلی آژانس از سال 2018 تاکنون به طور مکرر بر موارد نقض توافق سال 2015، نقض قطعنامة 2231 شورای امنیت، کارشکنیهای رژیم در بازرسیهای آژانس، پنهانکاریها و عدم پاسخگویی رژیم به ابعاد نظامی پروژههای اتمی تاکید کرده است.
درحالی که سیاست شورای ملّی مقاومت برای ممانعت از دست یابی رژیم به بمب اتمی و افشای مستمر این پروژه در 32 سال گذشته مانند سیاست صلح و رویارویی با جنگ ضد میهنی از برگهای زرین تاریخچه شوراست، پروژه ضدمیهنی رژیم برای دست یابی به بمب اتمی تا سال گذشته بیش از 2000 میلیارد دلار هزینه بر مردم ایران تحمیل کرده و در کنار فساد سیستماتیک حکومتی، عامل بزرگ فقر و تورم و بحرانهای اقتصادی و کشاندن اکثریت عظیم جامعه به زیر خط فقر بوده است.
این چنین است که جامعه در برابر حاکمان قرار گرفته و هرم قدرت در جدال درونی مداوم و فزاینده به حیات خود ادامه میدهد.
تلاش ناکام خامنهای برای بازسازی اتوریته اش، با زنجیرهیی از قیامهای اجتماعی در سال ۱۳۸۸، به ویژه در روز عاشورای همان سال (6 دی)، با شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه/ مرگ بر خامنهای »، ضربه خورد و جامعه را در شرایط بحران انقلابی قرارداد. از آن زمان تا دی ماه ۱۳۹۶، که شاهد موج عظیم خروش تهیدستان، فرودستان و لایه های پائینی و میانی خُرده بورژوازی در سراسر کشور علیه کل نظام بودیم، چندین هزار حرکت اعتراضی از جانب کارگران، کشاورزان، معلمان، پرستاران، کامیونداران، دانشجویان، بازنشستگان، بیکاران، بازاریان، طرفداران محیط زیست و... در کشور جریان داشت. در آن دی ماه شگفت انگیز بود که مردم تکلیف خود را با نظام و همة باندها و دسته بندیهای درونی آن با شعار «اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» روشن کردند.
۲- توده های محروم و رنجدیده در زیر وحشیانه ترین ستمها، از دیماه 1396 تا 25 شهریور 1401، نزدیک به سی هزار حرکت اعتراضی انجام دادند و ارادة خود را برای تغییر و برای «نان، کار، آزادی» نشان دادند.
خیزشهای سراسری تهیدستان و فرودستان در دیماه سال ۱۳۹۶ و خروش هفتة آخر آبان ۱۳۹۸ این واقعیت تردیدناپذیر را در مقابل چشم همگان قرارداد که روانشناسی اکثریت مردم تغییرکرده و شوق رهایی در درون وسیع ترین بخشهای جامعه رخنه کرده است.
کارل مارکس نوشته است: «وجود انسانهای رنجدیده یی که فکر می کنند و انسانهای متفکری که رنج می برند با این دنیای ددمنش و بی اثری که مایة لذت برخی افراد مبتذل و با افکار محدود است، به ناچار وارد ستیز می شود».
خیزشهای تودهیی در برازجان، خرمشهر در تیرماه سال ۱۳۹۷، همبستگی و اتحاد مردم در کمک به مردم زلزله زدة استان کرمانشاه، چهار دور اعتصاب کامیونداران در سراسر کشور، خیزش چند ماهة کشاورزان شرق اصفهان (ورزنه، خوراسگان...)، چند بار تحصن و تجمع سراسری معلمان و بازنشستگان، حرکتهای اعتراضی دراویش، خیزشهای دلیرانه مرداد ۱۳۹۷، شورش مردم در شهرهای کرج و کازرون، اعتصاب بازاریان، اعتصاب کارگران شرکت نیشکر هفته تپه، اعتصاب و تظاهرات بزرگ کارگران گروه ملّی فولاد اهواز، جنبش دادخواهی خانوادههای قربانیان سقوط هولناک هواپیمای۷۵۲ اوکراین توسط سپاه منفور پاسداران، که به قتل ۱۷۶ سرنشین این هواپیما منجر شد و... از جمله حرکتهای اعتراضی در این مدت است.
در شکل گیری و ادامة این جنبشهای رنگین کمان، به ویژه در جنبش اعتراضی علیه قتل عام طبیعت و خشک شدن دریاچة ارومیه و تالابها، برای دفاع از محیط زیست ، زنان و در مواردی کودکان، نقش برجستهیی داشته اند.
خیزش مردم اصفهان، که با فراخوان کشاورزان متحصن در روزهای جمعه 28 آبان و جمعه 5 آذر 1400 صورت گرفت، مهمترین حرکت اعتراضی در این دوره بود. یک رویداد بیسابقه، شگفت انگیز و بی نظیر در حرکت اعتراضی کشاورزان و مردم اصفهان "هو" کردن ولی فقیه بود. وقتی یک نفر پشت بلندگو اسم خامنهای را آورد، مردم شرکت کننده در گردهمآیی، به طور جمعی و به طور ممتد، فریاد "هو" سردادند.
از خیزش دیماه 1396 تا 25 شهریور 1۴01، بیش از 25 هزار حرکت اعتراضی از جانب کارگران، کشاورزان، معلمان شاغل و بازنشسته، کارگران بازنشسته و بیکار، پرستاران، کامیونداران، دستفروشان، بازاریان، غارت شدگان، مدافعان حفاظت از محیط زیست، خانواده های زندانیان سیاسی و فعالان سیاسی ـ اجتماعی و 562 حرکت اعتراضی، شامل اعتصاب، تجمع، تحصن و راهپیمایی توسط دانشگاهیان صورت گرفت. بر این واقعیت، که بسیاری از جامعه شناسان و پژوهشگران بر آن مهر تأیید می زنند، تأکید میکنیم که در بحران و شرایط انقلابی هر حرکت اعتراضی و مدنی خصلت انقلابی دارد.
این قیامها و جنبشهای مردمی، به طور شفاف و به شکل مداوم نشان داد که خط مشی جنبش مقاومت از 30 خرداد سال 1360 و تأکید ما بر تضاد اصلی جامعه، یعنی تضاد بین مردم با رژیم حاکم، درست و دقیق بوده و نشان داد که خدعة «اصلاح از درون حاکمیت» و خرافة «سوریه ¬یی شدن، جنگ داخلی و تجزیة ایران» تا کجا بیاعتبار است.
در بیانیة سه سال پیش شورا آمده است: «در قیام خلق محبوب ما در آبان ۱۳۹۸ کانونها و جوانان شورشی در شهرهای سراسر میهن به سراپای حاکمیت آخوندها تهاجم کردند و فقط در یک روز (۲۵آبان) بیش از تمام قیام دیماه ۱۳۹۶ مراکز سرکوب و غارت رژیم را به آتش کشیدند. پس از طنین شعارهای "اصلاح طلب ـ اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا" در قیام دیماه ۹۶ که بیهوده بودن نظریة "اصلاحات از درون حاکمیت" و ایجاد ترس و توهم در مورد "جنگ داخلی"، "تجزیه ایران" و "سوریهیی شدن" را اثبات کرد، در قیامهای آبان و دیماه ۹۸ استراتژی کانونهای شورشی در شهرهای میهن شکوفا شد و شعارهای "مرگ بر ستمگرـ چه شاه باشه چه رهبر"، اصالت جایگزین دموکراتیک، مرزبندی "نه شاه - نه شیخ" و سمتگیری انقلابی جامعه شورشی ایران برای نیل به آزادی و عدالت اجتماعی را به همگان نشان داد.
این کلان دستاورد و این پیروزی بزرگ، البته، با پرداخت هزینههای زیادی همراه بوده و فقط در قیام آبان، شهادت دستکم ۱۵۰۰زن و مرد ایرانزمین را در برداشت؛ شهیدانی که شمار آنان را هم همین شورا به ثبت داد و الا رژیم به کمترین میزان میرساند».
این رویدادهای سترگ نشان داد که جنبش انقلابی و قیامهای 10 ماه گذشته خروجی انباشت همة جنبشها و قیامهایی است که پیش از آن در تاریخ رژیم استبدادی مذهبی ولایت فقیه صورت گرفته و چنین است که راهکار «النصر بالرعب» ولی فقیه به سخره گرفته شد.
۳ـ خروجی راهکار یکدست¬ کردن نظام، که در اساس آماده سازی برای جلوگیری از وقوع قیام یا مهار آن در صورت وقوع بود، هم تضاد جامعه و مردم با کل نظام و هم تضادهای درونی در هرم قدرت را به شکلی بی سابقه تشدید کرد. در این باره در مادة اول بیانیة سال پیش اعلام کردیم: «۱ـ خامنهای در سخنان نوروزی سال 1401، برگماری رئیسی را شیرینی سال ۱۴۰۰نامید. پس از یکسال، اکنون تمام اهدافی که خامنهای طی یک شعبده بازی بی¬رمق انتخاباتی و با یک جراحی بیسابقه در هرم قدرت، برایش برنامه ریزی کرده بود، بدون پاسخ مانده است. روز ۵ مرداد روزنامة حکومتی "مستقل" نوشت: "یک¬سال از دولت رئیسی گذشت، اما صحنة سیاست به نفع او و حامیانش نیست. دولت در مواجهه با واقعیتهای جامعة ایران و بحرانهای آن دچار کندی و چالشهای جدی شده است... در حالی¬که رئیسی وعدههای رنگینی برای سفرههای مردم داشت، با شکست مذاکرات و گرایش بیشتر به شرق و اقدامات اقتصادی دولت در داخل، جامعه از بهبود اوضاع اقتصادی هر روز ناامیدتر میشود... شاید تنها کاری که آقای رئیسی انجام داده اجرایی کردن برنامة سال ۸۴ در حوزة حجاب و عفاف بوده است، اجرایی کردن حجاب و عفاف تنها کار رئیسی در یک سال است".
آن چه را که اکنون در مقابل چشم همگان قراردارد و کارگزاران نظام هم به آن اعتراف میکنند، شورا در هنگام مهندسی ننگین و رسوای ولی فقیه برای به کرسی نشاندن یک جلاد در پست ریاست جمهوری، پیش بینی کرده بود.
شورا بر آن بود که خامنه¬ای به دلیل بحرانهای وخیم داخلی و در وحشت از تکرار وقایعی همچون قیام اعتراضی آبان ۱۳۹۸، که بنیادهای رژیم را به لرزه انداخت، سیاست انقباض با ترکیب یکدست سه قوه را به عنوان تنها و آخرین راه حل برای حفظ نظامش انتخاب کرد.
شعبده بازی خامنهای در روز جمعه ۲۸ خرداد 1400 با فضاحتی بی سابقه و با تحریم اکثریت قاطع مردم روی صحنه رفت و بر تابلو وزارت کشور نام عامل قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 به عنوان برنده نوشته شد تا بدین ترتیب کلید پاستور به آخوند بدنام داده شود.
پیرامون این راهکار ولی فقیه، مسئول شورای ملّی مقاومت ایران با پیش بینی افزوده شدن بحرانهای رژیم گفت: "تنفیذ و منصوب کردن جلاد بهعنوان رئیس جمهور توسط خلیفه ارتجاع، نقطه عطف و تغییر ریل در قطار ولایت، سراشیب سقوط و سرنگونی سلطنت دینی است" (۱۲ مرداد ۱۴۰۰) ».
۴- روز سه شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، مهسا (ژینا) امینی ۲۲ساله اهل سقز که همراه برادرش به تهران رفته بود، پس از دستگیری توسط نیروهای گشت ارشاد به بهانة «بد حجابی»، در بازداشتگاه مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفت و روز جمعه، باوجود تلاش پرسنل بیمارستان کسری، به دلیل ایست قلبی و مرگ مغزی ناشی از ضربات وارده به جمجمه، به شهادت رسید.
خانم مریم رجوی در غروب همان روز به خاطر قتل وحشیانه دختر مظلوم کرد عزای عمومی اعلام کرد و خواهان انحلال گشت زنستیز ارشاد آخوندی شد. او همچنین به اعتراض سراسری زنان غیرتمند ایرانی فراخوان داد و خاطرنشان کرد: ستم آخوندها و پاسداران جهل و جنایت با ایستادگی و مقاومت زن ایرانی درهم خواهد شکست و با تمام قوا باید با این رژیم و گشتهای سرکوبگر آن مقابله کرد .
جمعه شب 25 شهریور سال ۱۴۰۱ که خبر جانباختن مهسا رسانهیی شد، خروش مردم در برابر بیمارستان کسری، مکانی که پیکر ژینا در آن بود، زنگ قیام را به صدا در آورد و توفان خشم و انزجار مردم آغاز شد.
روز شنبه ۲۶ شهریور مأموران اطلاعاتی و نیروهای انتظامی از اولین ساعات بامداد راههای ورودی شهر سقز را مسدود کردند تا از شرکت مردم در مراسم خاکسپاری جلوگیری کنند. اما در این مراسم با حضور جمعیت کلان مردم و با دو شعار محوری «مرگ بر دیکتاتور/ مرگ بر خامنهای »، سیمای درخشانی از قیام مردم نشان داده شد.
مردم معترض پس از خاکسپاری ژینا در مقابل فرمانداری دست به اعتراض زدند و با شعار «میکشم، میکشم هر آن که خواهرم کشت» و «بیشرف ـ بیشرف» به مقابله با مأموران انتظامی و ضدشورش پرداختند.
خانم مریم رجوی ضمن ابراز عمیقترین همدردیها با خانوادة مهسا امینی، به مردم دلاور سقز و کردستان ایران، که بهرغم اقدامات سرکوبگرانه و تیراندازی پاسداران، در اعتراض به قتل مهسا با شعار «مرگ بر دیکتاتور» بهپاخاستند، درود فرستاد و گفت با مقاومت جوانان و زنان ایرانی این رژیم زن ستیز درهم می شکند.
به راستی هم در جریان عمل، در کانون این برآمد بزرگ توده یی نقش پیشتاز زنان مهر خورد.
۵ـ از ۲۵ تا ۳۱ شهریور، قیام دستکم در ۸۶ شهر در ۲۸ استان گسترش یافت. مردم در شهرها و مناطق مختلف با شعار های «مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنهای »، «امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه»، «تجاوز، جنایت، مرگ بر این ولایت»، «خامنهای قاتله، ولایتش باطله»، «نه سلطنت، نه رهبری، دموکراسی، برابری»، «استقلال، آزادی، جمهوری» و... دست به اعتراض زدند. از شامگاه ۲۵ شهریور خیزش در آسمان تبدار تهران طنین افکند و «انبار باروت» خشم خلق و میهن را ـ که در طی چهار دهه علیه ستم و سلطنت مطلقة ولایت فقیه متراکم شده بود ـ منفجر کرد.
شهرهای اهواز، تبریز، تهران (خیابانهای شریعتی، فرشته، ولی عصر، فردوس شرقی، شمیران، تهرانسر، اکباتان، تختی و فلکة صادقیه)، شیراز، رشت، زنجان، سردشت، شاهرود، اصفهان، شیروان، قشم، کرج (گوهردشت و مهر شهر)، محمود آباد، مشکین شهر، ملکان، نیشابور، ورامین، بهبهان، اردبیل، ساوه، ملایر و ... طی روزهای ۲۵ تا ۳۱ شهریور، صحنة تجمع و راهپیمایی مردم بود.
در برخی از محلههای شورشی مردم سنگربندی کردند و شماری از خودروها، پایگاههای نیروی انتظامی و عکسهای خامنهای و قاسم سلیمانی به آتش کشیده شد. حکومت، اینترنت را محدود و دسترسی به شبکه های اجتماعی، از جمله واتسآپ و اینستاگرام را مسدود کرد.
شامگاه شنبه۲۶شهریور مردم سنندج بهپاخاستند و با شعار «سقز تنها نیست، سنندج پشتیبان است»، «سنندج حامی سقز است»، «مرگ بر خامنهای »، «مرگ بر دیکتاتور»، «میکشم، میکشم هر آن که خواهرم کشت» به خیابانها ریختند. نیروهای سرکوبگر با گاز اشکآور و گلولههای ساچمهیی به مقابله پرداختند. مردم سنندج با بستن جاده و با پرتاب سنگ و پاره کردن بنرهای حکومتی و تصویر قاسم سلیمانی به رویارویی با مزدوران پرداختند.
روز دوشنبه ۲۸ شهریور، بازاریان و مغازه داران در شهرهای سقز، مهاباد، سنندج، اُشنویه، بوکان، مریوان، کامیاران، پاوه، بانه، سردشت، پیرانشهر، ارومیه، جوانرود و دیواندره، به رغم تهدیدهای نیروهای سرکوبگر، مغازه های خود را بستند. همزمان، در اکثر این شهرها مردم در خیابانها دست به تظاهرات زدند. پاسداران با تیراندازی و پرتاب گاز اشکآور در دیواندره و سقز و سنندج به تظاهرکنندگان حمله کردند.
بامداد سه شنبه ۲۹ شهریور دانشجویان در دانشگاههای مختلف، از جمله دانشگاههای تهران، ملّی، علم و صنعت، علوم اجتماعی علامه و بهزیستی و علوم توانبخشی در تهران، دانشگاه یزد، دانشگاه خوارزمی کرج، علوم پزشکی تبریز، با شعارهای ضد حکومتی دست به تظاهرات زدند. در شهرهای پاوه ، بوکان و بانه بازاریان و مغازه داران به اعتصاب ادامه دادند.
در همین روز بازاریان خشمگین تهران در محوطه بازار با شعارهای«بازاری با غیرت ـ حمایت، حمایت» دست به اعتراض زدند. قالیباف در مجلس رژیم گفت: «دشمن همانند رویة همیشگی خود التهابآفرینی و ایجاد آشوب در کشور را در دستور کار خود قرار داده است، متأسفانه عدهیی در داخل نیز خواسته یا ناخواسته در جهت خواست دشمن حرکت میکنند. اما مردم عزیز ما هوش سیاسی خود را نشان دادهاند و با منافقینی که زمانی، خودشان چند هزار نفر از مردم عادی را شهید کردند و حالا داعیهدار درگذشت یک نفر شدهاند، همراهی نکرده و نمیکنند» (ایرنا، ۲۹شهریور).
محسن منصوری، استاندار تهران، در توئیتر خود نوشت: «عناصر اصلی هستههای اولیة تجمعات تهران، کاملاً، سازماندهی شده، آموزش دیده و با برنامه بهدنبال ایجاد اغتشاش در تهران بودند. ریختن گازوییل در معابر، پرتاب سنگ، حمله به پلیس، آتش زدن موتور و سطل زباله، تخریب اموال عمومی و... کار مردم عادی نیست» (سایت حکومتی «سلام نو»، ۲۹شهریور).
روز 30 شهریور خبرگزاری حکومتی مهر نوشت: «پاسدار سرهنگ حیدری، فرمانده یکان زنان یکانهای ویژه انتظامی گفت، برای نخستین بار یکان زنان یکانهای ویژه برای کنترل ناآرامیها وارد میدان شدند. برخی از لیدرهای جمعیت خانمها بودند. بنا شد دستگیری خانمهایی که برهم زنندة نظم و امنیت بودند، توسط یکان ویژة زنان انجام شود».
۶ـ روز پنجشنبه ۳۱ شهریور باوجود بسیج سرکوبگرانة رژیم و قطع یا کندکردن اینترنت و اخلال در شبکه های اجتماعی، قیام سراسری به بیش از ۱۰۰ شهر در ۳۰ استان گسترش یافت. علاوه بر نقاط مختلف تهران، بسیاری از شهرهای کشور شاهد خیزش مردم با شعارهای «مرگ بر خامنهای » و رویارویی مردم با یورش وحشیانة پاسداران و نیروهای انتظامی و اطلاعاتی بود.
جوانان و مردم تهران عصر پنجشنبه در مناطق مختلف، از جمله نازی آباد، نارمک، آریاشهر، بلوار کشاورز، صادقیه، تهرانپارس، نیاوران و … دست به تظاهرات زدند. در خیابان حجاب، بلوار کشاورز، مردم با شعار «دشمن ما همینجاست ـ دروغ میگن آمریکاست»، «ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما» به خیابانها آمدند و در مترو با شعار «ایرانی با غیرت ـ حمایت حمایت» تظاهرات کردند. جوانان در میدان رسالت تهران ادارة دارایی رژیم را به آتش کشیدند. در قرچک ورامین جوانان به فرمانداری حمله کردند. در فردیس کرج نیروهای سرکوبگر با تفنگ ساچمهیی به سمت مردم شلیک کردند.
در اسلامآباد غرب جوانان کیوسک نیروهای سرکوبگر را منهدم کردند. در سنندج صدای تیراندازی در خیابانها شنیده میشد و جوانان با برافروختن آتش در مناطق مختلف، مسیر نیروهای سرکوبگر را مسدود کردند. در ایلام مردم خشمگین دفتر نمایندگی خامنهای را به آتش کشیدند. در بوکان نیروهای سرکوبگر به سمت مردم شلیک کردند. در مشهد مردم کلانتری احمد آباد را تسخیر کردند. در بجنورد تظاهرکنندگان با سنگ و چوب خودرو نیروی انتظامی را خُرد کرده و به آتش کشیدند. در تبریز مردم مانع انتقال دستگیرشدگان توسط نیروهای رژیم شدند. جوانان خودرو نیروهای سرکوبگر را آتش زدند. در ارومیه جوانان به مزدوران تهاجم کردند.
مردم نوشهر با شعار «مرگ بر ستمگر ـ چه شاه باشه، چه رهبر» تظاهرات کردند و تجهیزات نیروهای سرکوبگر را به آتش کشیدند. در بابل بنر بزرگ خامنهای به آتش کشیده شد. در رشت نیروهای سرکوبگر، که از کنترل قیام ناتوان بودند، از سپاه قزوین کمک گرفتند. در همدان در میدان بعثت مردم با شعار «توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه» و «مجتبی بمیری ـ رهبری رو نبینی» تظاهرات کردند. در گچساران جوانان با سنگ به نیروهای سرکوبگر حمله کردند. در کیش مردم کانکس نیروهای رژیم را به آتش کشیدند.
صبح پنجشنبه مراسم خاکسپاری مینو مجیدی، که در تظاهرات سه شنبه ۲۹ شهریور در کرمانشاه بهدست مأموران امنیتی به شهادت رسید، تبدیل به تظاهرات ضد رژیم شد. مراسم خاکسپاری ذکریا خیال، ۱۶ ساله اهل پیرانشهر هم، که روز ۲۹شهریور به شهادت رسید، روز پنجشنبه در پیرانشهر برگزار شد.
رژیم به موازات کشتار و دستگیریها، تصمیم خود برای قطع اینترنت را به مرحلة اجرا درآورد، اما بعد از یک هفته به آن اعتراف کرد. زارعپور، وزیر ارتباطات رئیسی، در روز اول مهر 1401 گفت: «به خاطر مسائل امنیتی و برخی از بحثهایی که این روزها در کشور وجود دارد، ممکن است گاهی اوقات محدودیتهایی توسط دستگاههای امنیتی تصمیمگیری و اعمال شود. در روزهای اخیر در برخی نقاط و برخی ساعات، محدودیتهای مقطعی وجود داشته است».
بر اساس لیست شهیدان قیام، که سازمان مجاهدین خلق ایران منتشر کرد، در این فاصله (از ۲۵ تا ۳۱ شهریور) ۹۴ تن از زنان و مردان ایران زمین در راه تحقق آزادی و عدالت به شهادت رسیدند.
۷ـ در روز جمعه اول مهر، قیام سراسری به ۱۳۳شهر در ۳۱ استان گسترش یافت. در این روز راهپیمایی و تجمع در شهرهای اردبیل، اشنویه، پرند، تبریز، تهران (خیابان ولیعصر، حد فاصل بین طالقانی و میدان ولیعصر، تجریش، تهرانسر، جنت آباد، ستارخان)، رشت، سردشت، سنندج، قم، فردیس کرج، مرودشت، مشهد و هشتگرد برگزارشد.
جمعه شب و ساعاتی پس از ضدتظاهرات مفتضح و شکستخوردهیی که حکومت علیه قیام ترتیب داده بود، شهرهای میهن به صحنه تظاهرات و رویارویی مردم و جوانان شورشی با مأموران سرکوبگر تبدیل شد.
روز شنبه ۲مهر، قیام سراسری، دستکم، به ۱۳۹شهر گسترش یافت. قیام آفرینان در شهرهای مختلف، از جمله، در شیراز، شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» را در خیابانهای این شهر طنین افکندند. در تهران تظاهرکنندگان در مقابل دانشگاه تهران با نیروهای سرکوبگر رژیم درگیر شدند. دانشجویان شعار میدادند؛ «نه سلطنت، نه رهبری، دموکراسی، برابری»، «استقلال، آزادی، جمهوری».
در این روز، راهپیمایی و تجمع در شهرهای آمل، اصفهان، بابل، بندر انزلی، تبریز، تهران (ستارخان و صادقیه) دزفول، رشت، زنجان، سنندج (شریف آباد)، شاهین شهر، شیراز، کاشمر، کرج (فردیس و گوهردشت)، مشهد، نوشهر و... برگزار شد.
در شامگاه یکشنبه ۳ مهر، در تهران دستکم در ۱۰ نقطه، از جمله، نارمک، هفتحوض، اکباتان، ستارخان، صادقیه و بزرگراه شریعتی، جوانان شورشی با گله های پاسداران در جنگ و گریز بودند.
تظاهرکنندگان شعار می دادند، «مرگ بر خامنهای ، مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر بسیجی»، «نترسید، نترسید ما همه با هم هستیم»، «ایرانی باغیرت، حمایت، حمایت» و «میجنگیم، میمیریم، ایرانو پس می گیریم».
در تبریز، جوانان شورشی در تظاهرات شبانه شعار می دادند: «نه شاهچی ام، نه شیخ چی، میلتچی ام، میلتچی».
تظاهرکنندگان در اکباتان در میان صفیر گلوله ها و گاز اشکآور فریاد «مرگ بر بسیجی» و «بترسید، بترسید ما همه با هم هستیم» و شعار «مرگ بر دیکتاتور» سر میدادند. صادقیه تهران نیز صحنه درگیری جوانان با بسیجیان و پاسداران بود. در پونک، تظاهرات با وجود حضور گستردة مزدوران رژیم تا پاسی از شب ادامه داشت. در خیابان سازمان آب، جوانان به سوی موتورهای مزدوران کوکتل مولوتف پرتاب کردند. در میدان هفت حوض نارمک، جمعیت انبوه شعار می دادند: «می کشم، می کشم، هر آن که خواهرم کشت».
در اسلامشهر، در استان تهران، مأموران انتظامی با آتش گشودن به روی جمعیت تلاش کردند مانع تظاهرات شوند، اما با مقاومت و پایداری جوانان شورشگر مواجه شدند. در ستارخان جمعیت بزرگی شعار می دادند: «مرگ بر خامنهای »، «امسال، سال خونه، سیدعلی سرنگونه» و «خامنهای قاتله، ولایتش باطله».
در تهرانسر، جوانان به سمت موتور مزدورانی که به تظاهرکنندگان حمله میکردند، کوکتل مولوتوف پرتاب کردند.
روز دوشنبه ۴ مهر در یازدهمین روز قیام سراسری مردم ایران، دهها نقطة تهران شاهد قیام و درگیری و زد و خورد با مزدوران خامنهای بود. این مناطق، ازجمله، شامل، ستارخان، مرزداران، سازمان آب، پونک، چهار راه کمالی، گیشا ، تهران پارس، سعادت آباد، امیرآباد، یوسف آباد، شهرک امید، شهرآرا، نیاوران، خیابان دماوند، نارمک، چهار دیواری، هفت حوض، چیتگر و اکباتان بود. نیروهای سرکوبگر در پارهیی نقاط تهران به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند. در نارمک و ستارخان، جوانان با نیروهای مهاجم درگیر شدند.
در این روز تظاهرات و درگیری در شهرهای مختلف، از جمله، یزد، مشهد، تبریز، بندرعباس، لاهیجان، قم، قروه، سردشت، مریوان و سوسنگرد برگزار گردید. در مشهد حداقل در پنج نقطه، مردم به تظاهرات و رودررویی با نیروهای سرکوبگر و لباسشخصیها پرداختند.
نقاط مختلف تبریز، بهویژه شهرک رشدیه و چهارراه شهناز، شاهد تظاهرات و درگیری بود. تظاهرکنندگان شعار میدادند، «نه شاهچیام، نه شیخچی، میلتچی ام، میلتچی». در مهرشهرکرج مردم شعار می دادند: «مرگ بر ستمگر ـ چه شاه باشه، چه رهبر». در قروه، جمعیت انبوه مردم شعار میدادند، «مرگ بر خامنهای ـ میکشم، میکشم، هرآن که خواهرم کشت». در مریوان جمعیت کثیری شعار میدادند: «ایرانی میمیرد، ذلت نمیپذیرد».
۸ ـ روز سه شنبه ۵ مهر دبیرخانة شورای ملّی مقاومت ایران اعلام کرد: قیام در 10 روز اول در ۱۵۴ شهر گسترش یافته و طی این مدت ۲۰۰ تن شهید و ۱۰هزار تن دستگیر شده اند.
در تهران (میدان هفت حوض، شهرک غرب، نارمک، میدان هروی، مجتمع کوشک شهرآرا، زعفرانیه، پونک، تهرانپارس ، امیرآباد، ستارخان، شهرک اکباتان)، در شهرهای سنندج، چابهار، یزد، شهرستان جم در استان بوشهر، فیروزآباد فارس، مشهد، آمل و کرج (گوهردشت، شاهین ویلا، بلوار باغستان)، خیزشها با تظاهرات خیابانی و شعارهای «مرگ بر خامنهای » و «مرگ بر دیکتاتور»، سنگربندی و مسدودکردن خیابان توسط جوانان ادامه پیدا کرد. در شهرک شورشی اکباتان، که هر شب همراه با سردادن شعار بود، مزدوران امنیتی و لباس شخصی به خانه های مردم شلیک کور میکردند.
روز پنجشنبه ۷ مهر، در چهاردهمین روز قیام سراسری، مناطق مختلف تهران، از جمله، اکباتان، صادقیه، خانیآباد، آجودانی، ولیعصر و شهرقدس و همچنین، دهها شهر، از جمله مشهد، بجنورد، رشت، لاهیجان، کرمان، مسجد سیلمان، بندرعباس، جیرفت، قم، کرمانشاه، شیراز، گوهردشت کرج، ارومیه، پیرانشهر، مهاباد، سنندج، نقده و اصفهان، صحنة تظاهرات و رویارویی مردم و نیروهای سرکوبگر بود. در پایان چهاردهمین روز، قیام سراسری مردم ایران، به ۱۶۹شهر در تمامی استانها گسترش یافت.
در تهران در خانیآباد، جوانان شورشی موتورسوار با شعار «مرگ بر دیکتاتور» تظاهرات کردند. در قلعه حسن خان (شهر قدس)، جوانان شورشی با مزدوران بسیج درگیر شده و آنها را گوشمالی دادند. در تهرانپارس با وجود حضور پرحجم مزدوران سپاه و یکان ویژه، مردم با بوق زدنهای ممتد و شعاردادن از داخل خودروها مأموران را مستأصل کرده بودند.
در سنندج و پیرانشهر نیز همة مغازه داران در اعتصاب بودند و شب هنگام تظاهرات گسترده با شعار «مرگ بر خامنهای » جریان داشت. در سنندج نیروهای سرکوبگر تلاش کردند مردم و جوانان را متفرق کنند، اما تظاهرات تا دیروقت ادامه داشت.
روز جمعه ۸ مهر، پاسداران خامنهای با آتش گشودن به روی مردم قیام کننده زاهدان، بیش از 110 تن از نمازگزاران بیگناه را به شهادت رساندند.
با شلیک مستقیم مزدوران رژیم به مردمی که پس از نماز جمعه به خیابان آمده بودند، خشم و نفرت عمومی صد چندان شد. پس از آن روز خونین در هر جمعه، مردم زاهدان دست به راهپیمایی و تظاهرات زدند. عفو بینالملل اعلام کرد: بر اثر تیراندازی نیروهای امنیتی به سوی جمعیت چندین کودک و نوجوان کشته شدند.
همزمان با قیام قهرمانانة مردم زاهدان، تهران و بسیاری از شهرهای دیگر، از جمله، اهواز، آبادان، دزفول، مشهد، اردبیل، دورود، سنندج و سقز دست به تظاهرات زدند. در اهواز تجمع بزرگ مردم، که از ظهر جمعه شروع شده بود، با هجوم گلهوار پاسداران مواجه شد. اما جوانان دلیر این شهر با سنگ به مقابله برخاستند.
مردم اردبیل با مأموران انتظامی، که به تظاهرات آنها حمله ور شده بودند، مقابله کرده و آنها را وادار به فرار کردند. در دورود و سقز نیز جوانان به تظاهرات شبانه و سردادن شعار «مرگ بر دیکتاتور» پرداختند و با مزدوران خامنهای درگیر شدند. تظاهرات شبانة مردم در سقز تا پاسی از شب ادامه داشت.
سازمان مجاهدین خلق ایران ظهر روز شنبه ۹ مهر، اسامی ۵۷ تن دیگر از شهیدان قیام سراسری مردم ایران علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران را منتشر کرد که شامل ۴۴ تن از شهیدان قیام روز جمعه مردم زاهدان است. شمار شهیدان قیام، که تا آن زمان به ۱۷۰ شهر گسترش یافته بود، به بیش از ۴۰۰ تن و شمار دستگیرشدگان به بیش از ۲۰ هزار تن رسید.
در ارتباط با خیزش زاهدان و دیگر شهرهای میهن خانم مریم رجوی گفت: «قلبها در سراسر ایران از خشم آکنده شد. ارادة قیام، صدبار بیشتر صیقل خورد و هیولای سفاک ولایت فقیه میخ دیگری بر تابوت خود کوبید. حالا خونها و رنجهای هموطنانمان از اهل سنت در سیستان و بلوچستان تا به پاخاستگان تالشی در شمال، از قیام کنندگان کردستان و آذربایجان تا به پاخاستگان تهران و به جان آمدگان در خراسان و خوزستان و دانشجویان در سراسر ایران، خونها و رنجها و خواستهایشان به هم آمیخته است. خامنهای و رژیم پوسیدة آخوندها از قتل عام و سیلاب خونی که در زاهدان به راه انداخته اند، جان سالم بهدر نخواهند برد» (اطلاعیه دبیرخانة شورا، ۹مهر۱۴۰۱).
۹ـ روز۹ مهر1401 بازاریان و کسبه در۳۰شهر و کامیونداران در چند شهر دست به اعتصاب زدند. در ۴۸دانشگاه نیز قیام و شورش جریان داشت. روز ۱۰مهر، تظاهرات و اعتصاب در این دانشگاهها جریان داشت: دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد شهر قدس، دانشگاه فرهنگ تهران، دانشگاه باهنر تهران، دانشگاه برق و کامپیوتر خواجه نصیر، تربیت مدرس تهران، دانشگاه آزاد، واحد سوهانک، دانشگاه اصفهان، دانشگاه نجفآباد اصفهان، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه رازی کرمانشاه، دانشگاه تبریز، دانشگاه علوم پزشکی کاشان، دانشگاه شیراز، دانشگاه زنجان و دانشگاه بابلسر.
روز دوشنبه 11 مهر دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف در تهران دست به تظاهرات زدند و در برابر یورش دژخیمان خامنهای مقاومت کردند. نیروهای سرکوبگر رژیم در وحشت از گسترش اعتراضات دانشجویان به محاصرة دانشگاه صنعتی پرداختند، با شلیک گلولههای ساچمهیی شماری از دانشجویان را مجروح و شمار زیادی را دستگیر کردند. اما دانشجویان در برابر آنها دست به مقاومت زدند. خانم مریم رجوی طی فراخوانی از جوانان تهران خواست به کمک دانشجویان بشتابند.
شامگاه دوشنبه دسته هایی از جوانان برای کمک به دانشجویان به سمت دانشگاه شریف شتافتند. نیروهای سرکوبگر به سوی مردمی که برای کمک به دانشجویان جمع شده بودند، گاز اشکآور شلیک کردند. همزمان با رویارویی دانشجویان دانشگاه صنعتی، از صبح دوشنبه 11 مهر، دهها دانشگاه در تهران و شهرهای سراسر ایران در حمایت از دانشگاه صنعتی شریف و در پیوند با قیام سراسری مردم ایران با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» بهپاخاستند. دانشگاههای تهران، علم و صنعت، دانشگاه ملی، تربیت مدرس تهران، خواجه نصیر تهران، امیرکبیر، دانشگاه آزاد تهران، فردوسی مشهد، دانشگاه آزاد مشهد، صنعتی سجاد مشهد، دانشگاه ارومیه، دانشگاه قم، دانشگاه اردبیل، دانشگاه پارس آباد اردبیل، دانشگاه سمنان، دانشگاه اصفهان، صنعتی اصفهان، دانشگاه نجف آباد اصفهان، دانشگاه کردستان، رازی کرمانشاه، دامپزشکی کرمانشاه، دانشگاه منابع طبیعی، دانشگاه بیرجند، دانشگاه آزاد خوراسگان، و علوم پزشکی سنندج از این شمار بودند.
در روزهای بعد، اکثر دانشگاههای تهران دست به اعتصاب و تظاهرات زدند. دانشجویان دانشگاه الزهرا خطاب به رئیسی، که به این دانشگاه رفته بود، شعار دادند: «مرگ بر ستمگر ـ چه شاه باشه، چه رهبر»، «رئیسی برو گمشو»، «سیستم فاسد نمیخوایم ـ مهمون قاتل نمیخوایم».
خانم مریم رجوی با درود به دانشجویان بهپا خاسته در سراسر ایران گفت: شما برای بازپس گرفتن دانشگاه سنگر آزادی و پاکسازی آن از لوث وجود دشمن آزادی قیام کردهاید. شما دوشادوش مردم، از تهران تا زاهدان وکردستان و مازندران و خوزستان و خراسان برای باز پس گرفتن تمام ایران میجنگید. دانشجویان در سراسر کشور با حمایت از دانشگاه شریف پاسخ دندان شکنی به ولیفقیه فرتوت رژیم دادند. اتحاد و همبستگی و روحیه رزمنده جوانان و زنان شورشگر رمز پیروزی است.
۱۰ـ روز شنبه ۱۶ مهر مردم و جوانان تهران در محلات و خیابانهای مختلف شهر، از صبح به خیابان آمدند و در بسیاری نقاط دست به تهاجم زدند. نیروهای سرکوب، از تمام ارگانهای نظامی، انتظامی و امنیتی، که در سطح شهر پراکنده شده بودند، قادر به عقب نشاندن قیام کنندگان نشدند.
کسبة بازار بزرگ تهران مغازه های خود را بستند و به مردم معترض ملحق شدند. بازارهای خیام، لاله زار و بازار تجریش هم به اعتصاب پیوستند. مزدوران حکومتی که برای تهدید و ارعاب بازاریان وارد شده بودند، در خیابانهای باب همایون، سعدی و ناصر خسرو به کسبه و مردم حمله ور شدند اما پس از مواجه شدن با مقاومت جانانه آنها، پا به فرار گذاشتند. در جریان این درگیریها کانکس نیروی انتظامی به آتش کشیده شد.
مسئول شورا در این روز اعلام کرد: « تهران بزرگترین شهر شورشی جهان دوباره برمی خیزد. دماوند بر روی شیخ، همچون شاه، در آخر خط و مرحله پایانی آتش میبارد. اینجا تهران است، آخر خط و گورستان ساواک شاه و سپاه شیخ و دیکتاتوری است.
آزادی، آزادی، آزادی؛ خجستـه آزادی.
در مهـرگان خجستـة تهـران تکرار می کنیم: تهـران بزرگترین شهر شورشی جهان، آیینه تمامنمای ایـران است.
از کرج تا سنندج و مشهد و زاهدان و تبریز و اصفهان؛ از شیراز و اهواز و رشت و کرمان تا کرمانشاه و خرمآباد و آبادان. یک مهرة رژیم از مؤتلفه گفته بود: ۲۰نفر از فراجا کشته و صدها نفر مجروح شدند.
دو روز پیش سرکردة نیروی انتظامی ولایت فقیه گفت: ۱۸۰۰نفر از همکارانش مجروح شدند. یک سرکردة دیگر پاسداران هم گفته بود: ”چهار روز پیش در تهران که دانشگاهها ۹صبح به خیابان آمدند در ۱۰۵نقطه از تهران ازدحام داشتیم“.
کجایش را دیدهاید؟ صبر کنید دماوند آتشهای بسیار علیه ستمگر در سینه دارد.
به آتش کشیدن مظاهر حاکمیت رژیم، که راه و رسم شناخته شدة کانونهای شورشی است، گسترش مییابد؛ تسخیر ساختمانهای دولتی و مراکز غارت و چپاول روش جاری شورشگران است.
میگویند مشکل در این است که قیام رهبری ندارد، ما میگوییم اصل موضوع کمبود آتش و برافروختن شعلهها برای تسخیر مراکز حکومت است.
هر کس میخواهد مسأله رهبری حل شود، باید بیشتر و بیشتر به رژیم اعدام و قتلعام آتش کند. آنقدر آتش برافروزد تا بیتالعنکبوت و رادیو و تلویزیون خامنهای را تصرف کند. نباید بنا را بر این گذاشت که شیخ هم مانند شاه سرانجام خودش ول میکند و میرود. باید آنقدر بجنگیم تا بند از بند فاشیسم دینی را بگسلیم؛ باید آن را در تمامیتش سرنگون کنیم و ایران را پس بگیریم.
انقلاب دموکراتیک ایران پیروز میشود».
11ـ بعد از ظهر یکشنبه 17 مهر در لاکان رشت، که بیش از 5 هزار زندانی دارد، نیروهای سرکوبگر در انتقام از حمایت زندانیان سیاسی از قیام به زندان لاکان حمله کردند. شمار جانباختگان و مجروحان دهها نفر بود و تعدادی از مزدوران هم به هلاکت رسیدند. قضائیه جلادان هم به کشته شدن «برخی از زندانیان» در زندان لاکان رشت اقرار کرد، اما آن را به شیوه شناخته شده خود درگیری بین زندانیان خواند.
روز شنبه ۳۰ مهر، ۱۷نقطه تهران و شهرهای اراک، بندر کنگ در استان هرمزگان، بوکان، تبریز، دزفول، رشت، سنندج، شیراز، ماهشهر، مریوان، مشهد، مهاباد، اصفهان، بندر لنگه، شهسوار، فردیس کرج، کرمانشاه، شهرک صنعتی رضوان شهر، تنکابن، کرج (گوهردشت)، مهاباد و ... شاهد قیام و درگیری با مأموران سرکوبگر خامنهای بود. مأموران در بسیاری نقاط اقدام به تیراندازی و پرتاب گاز اشک آور و ضرب و جرح مردم کردند. شعارهای «این دیگه اعتراض نیست/ صدای انقلابه» و «میرزمیم، می میریم ایرانو پس می گیریم» در خیزشهای ۳۰مهر برجسته بود و خودروها با بوق زدن با مردم همراهی کردند.
در سراسر مهرماه۱۴۰۱ قیام در سراسر ایران جریان داشت و تمام نیروهای انقلاب دموکراتیک، نیروهای کار یدی و فکری، به اضافه اقشار مختلف خرده بورژوازی و ارتش بیکاران، سرکوب شدگان و به حاشیه رانده شدگان در سراسر ایران در این جنبش شرکت داشتند، که نیروهای کار و زحمت وزنة مهم آن بودند. نگاهی به زندگی شهیدان جنبش این ادعا را ثابت میکند. اخبار منتشر شده از میدانهای رزم نشان می دهد که زنان نقش پیشتاز داشته اند. این، البته، محصول ستم مداوم جنسیتی و نقش پیشگامان جنبش انقلابی طی چهار دهه جنگ با رژیم است. همین ریشه داری و اصالت و سابقه مبارزات پیشرو زنان است که توانست اپورتونیسم و انحراف ضد مذهب و حجاب را، که به سود رژیم است، با شعار «چه با حجاب، چه بی حجاب، پیش به سوی انقلاب» پس بزند و همبستگی زنان در طول قیام و نبرد با رژیم زن ستیز را تثبیت کند. شرکت و حمایت روشنفکران، هنرمندان، دانشگاهیان و ورزشکاران در دو هفته اول خیزش انقلابی برجسته بود.
شماری از عمومی ترین شعارها چنین بود: «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنهای »، «ما همه مهسا هستیم/ بجنگ تا بجنگیم»، «ژن، ژیان، آزادی/ زن، زندگی، آزادی»، «از کردستان تا تهران، ستم علیه زنان»، «هیهات من الذله»، «مرگ بر ستمگر»، «گشت ارشاد/ گشت کشتار» و «خامنهای قاتله ـ ولایتش باطله»، «مرگ بر ستمگرـ چه شاه باشه، چه رهبر»، «نه سلطنت، نه رهبری، دموکراسی، برابری»، «ننگ ما، ننگ ما، رهبر الدنگ ما»، «حکومت اعدام/ دست از جنایت بردار»، «این همه سال جنایت/ مرگ بر این ولایت»، «تجاوز، جنایت، مرگ بر این ولایت» و «مرگ بر این استبداد»، «بسیجی بیغیرت/ داعش ما شمایید»، «تا آخوند کفن نشود/ این وطن، وطن نشود»، «فقر و فساد و بیداد/ ننگ بر این استبداد»، «می کشم، می کشم/ هر آن که خواهرم کشت»، «عدالت، آزادی، پوشش اختیاری»، «توپ تانک فشفشه/ آخوند باید گم بشه»، «دانشجو می میرد/ ذلت نمی پذیرد»، «خونین تمام ایران/ از کردستان تا تهران»، «جمهوری اسلامی/ نمیخوایم، نمیخوایم»، «بسیجی بسیجی/ مرگ به نیرنگ تو/ خون جوانان ما/ می چکد از چنگ تو»، «حراست کذایی/ قاتل ما شمایید»، «به نام دین و قانون/ حلال شده خونمون»، «کردستان، کردستان، گورستان فاشیستها»، «رهایی حق ماست/ قدرت ما جمع ماست»، «بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم»، «این آخرین پیامه/ هدف خود نظامه»، «خامنهای ضحاک/ میکشیمت زیر خاک».
فصل دوم
برآمدهای حماسی قیام
۱۲ـ در ماه آبان، دانشگاههای ایران و مزارهای خونرنگ شهیدان به مناسبت خاکسپاری پیکرهای آنها یا فرارسیدن چهلم جان باختگان کانون برآمدهای توفانی قیام در جای جای میهن بود.
روز دوشنبه ۲ آبان، دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر، بهادری جهرمی سخنگوی دولت رئیسی را که برای اجرای نمایش گفتگو و پرسش و پاسخ به این دانشگاه رفته بود با شعارهای «قاتل برو بیرون»، «امسال، سال خونه، سید علی سرنگونه»، «سیستم فاسد نمی خوایم/ مهمون قاتل نمیخوایم»، به سخنگوی دولت قتل عام و اعدام پاسخ دادند. بهادری در مقابل شعارهای کوبندة دانشجویان تلاش کرد با تکرار برخی شعارها، خواست اصلی مردم و دانشجویان مبنی سر نگونی رژیم را منحرف کند، اما در مقابل شعارهای کوبندة دانشجویان، مجبور به پایان دادن نمایش مسخرة خود شد. تعدادی از بسیجیها برای سرپا کردن این نمایش سخیف با شعار مرگ بر منافق به صحنه آمده بودند که با پاسخ دندان شکن دانشجویان مواجه شدند.
دانشجویان در سایر دانشگاههای تهران، از جمله صنعتی شریف، اقتصاد علامه، علم و صنعت، الزهرا، آزاد غرب، مدیریت، زبان و ادبیات خارجی دانشگاه تهران، خوارزمی، امیر کبیر، علوم پزشکی دانشگاه آزاد تهران، و همچنین در سایر شهرها: در دانشگاه فردوسی و علوم ورزشی مشهد، دانشگاه صنعتی اصفهان، معماری مازندران، دزفول، آزاد فلاورجان، آزاد شهر کرد و دانشگاه چمران اهواز، با شعارهای «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر»، «برپا خیز، از جا کن بنای کاخ دشمن» «مرگ بر دیکتاتور»، «توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه» و ... دست به تحصن و تظاهرات زدند.
خیزشهای دانشجویان در روزهای بعد نیز تداوم داشت و روز۷ آبان اوج گرفت. دانشجویان در دانشگاههای تهران، صنعتی شریف، امیرکبیر، هنر و معماری شهرک غرب، آزاد واحد شمال، سوهانک، خواجه نصیر و... در تهران و همچنین در دانشگاههای کرمان، اهواز، قزوین، سنندج و دانشگاه آزاد گوهردشت دست به تظاهرات زدند. مأموران جنایتکار خامنهای در سنندج به دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان شلیک کردند که منجر به مجروح شدن شماری از دانشجویان شد.
دانشجویان دانشکدة فنی دانشگاه تهران شعار می دادند: «داعش خودش سپاهیه/ این نقشهها تکراریه»، «همونی که چلاقه/ قاتل شاه چراغه» و «شاهچراغ رکس دیگه ست/ اینم یک نیرنگ دیگه ست». دانشجویان امیرکبیر شعار می دادند: «خونی که در رگ ماست/ خوراک رهبرماست». دانشجویان علوم پزشکی کردستان شعار دادند: «وقت انقلاب شده/ دوباره آبان شده». در اهواز دانشجویان جندی شاپور و دانشگاه چمران با هم ادغام شده و شعار «آزادی، آزادی، آزادی» سر دادند. دانشجویان دانشگاه آزاد تهران واحد سوهانک با شعار «مرگ بردیکتاتور» و «خواهر شهیدم، راهت ادامه دارد»، تظاهرات کردند. در کرج دانشجویان فنی حرفهیی با رنگی کردن دستها و پارچه به رنگ خون، در مقابل دانشکدة تظاهرات کردند.
روز ۸ آبان مسئول شورا به دانشجویان انقلابی و شورشگر در سراسر کشور پیام داد:
«وقت عزا نیست که هنگامة خشم است. خامنهای و سپاه و بسیج و لباسشخصی و اطلاعات بدنامش دیشب و امروز، بیدریغ و بدون کمترین ملاحظه و مراعات، بر تنهای ”بیسپر“ شما ”تیغ و تبر“ کشیدند. با شلیک گاز و گلوله در داخل دانشگاهها و از نزدیک و حتی رودررو، مانند دانشگاه آزاد تهران، واحد شمال. در آرایش جدید دشمن در برابر دانشجویان پیشتاز در خط مقدم، بسیجیهای دانشگاه با پرچم خرچنگنشان، بلندگو بهدست، به مأموریت لجنپراکنی پرداختند و آنگاه همراه با اطلاعاتیها و لباسشخصیها به ”ضرب حتی الموت“ (زدن تا حد مرگ) روی آوردند. کاش تصاویر ضرب و شتم دختران دانشجو در دانشکدة فنی سنندج را همه ببینند تا نمونهیی از طرز رفتار وحوش ولایت، که در همة دانشگاهها جریان دارد، رؤیت شود.
همزمان در ابعاد کلان، پیامکهای احضار دانشجویان به اطلاعات برای تهدید و دستگیری و ”ناپدید شدن“ با احکام اخراج از دانشگاه و خوابگاه به راه افتاده است تا دانشجویان از پا درآیند و دانشگاه تسلیم شود.
دیروز سرکردة سپاه دشمن در شیراز به جوانان میهن اخطار میداد که: ”شرارت را کنار بگذارید، امروز روز پایان اغتشاشات است! دیگر به خیابان نیایید“ و میگفت که نظام بیش از این”تحمل“ ندارد. به زعم خودش میخواهد از طریق حکومت نظامی، با محوریت سپاه و سایر نیروها و اشرار مسلح تحتامر، به غائله پایان دهد. آنقدر که همة نفرات و کادرهای ستادی و پشتیبانی و اطلاعات نیروهای زمینی و هوایی و دریایی را هم وارد کرده است».
مسئول شورا در پایان این پیام گفت: «دست مریزاد که دانشجویان پیشتاز ابوریحان در تهران، پیام را، به رساترین صورت، به خلق اسیر رساندند. وقت عزا نیست که هنگامه خشم است».
۱۳ـ درگرامیداشت چهلم شهادت ژینا امینی مردم سقز از اولین ساعات روز چهارشنبه (۴آبان) از نقاط مختلف شهر به سمت مزار او در آرامستان آیچی حرکت کردند و بهرغم اقدامات سرکوبگرانه و بستن مسیرها، با شعارهای انقلابی دست به تظاهرات زدند.
روز پنجشنبه(۵آبان) مراسم چهلم زنده یاد نیکا شاکرمی با حضور جمعیت زیادی از مردم در گورستان «حیات الغیب»، در نزدیکی خرمآباد، با شعارهای «ما همه نیکا هستیم/«بجنگ تا بجنگیم»/ «مرگ بر دیکتاتور»/ «مرگ بر خامنهای » برگزار شد.
روز شنبه ۷ آبان، مردم اراک به طور گسترده در مراسم خاکسپاری زنده یاد مهرشاد شهیدی شرکت کردند و با شعارهای «مرگ بر سپاهی»، «اینهمه سال جنایت ـ مرگ بر این ولایت»، «میکشم/ میکشم/ آن که برادرم کشت» و «هر یک نفر کشته شه/ هزار نفر پشتشه» با نیروهای سرکوبگر، که به سوی جمعیت گاز اشک آور پرتاب میکردند، درگیر شدند.
روز یکشنبه ۸ آبان یادبود زنده یاد سارینا ساعدی، ۱۶ ساله، که چهار روز پیشتر در خیزش سنندج جان باخته بود، در روستای «گرگر علیا» از توابع بخش موچش شهرستان کامیاران برگزار شد.
در همین روز در کرمانشاه نیز مراسم چهلم زنده یاد مینو مجیدی با تجمع و راهپیمایی و سردادن شعارهایی، از جمله، «هر یک نفر کشته شه، هزار نفر پشتشه»، برگزار شد.
روز پنجشنبه ۱۲آبان، مردم کرج در چهلم شهیدان قهرمانشان بهپاخاستند. نیروهای سرکوبگر از صبح، راههای منتهی به آرامستان «بهشت سکینه» را بسته بودند و به سوی مردم گاز اشکآور شلیک میکردند. باوجود این، شمار زیادی از مردم خود را به آرامستان رساندند و با مزدوران سرکوبگر درگیر شدند.
درحالیکه هلیکوپتر بر فراز جمعیت پرواز میکرد، جوانان اتوبان قزوین ـ کرج و ورودی آرامستان را مسدود کردند تا دشمن نتواند نیروی کمکی وارد کند. جوانان همچنین با شعار «بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم» به مزدوران یورش بردند و ضمن به آتش کشیدن یکی از خودروهای دشمن و گوشمالی یکی از لباس شخصیهای خامنهای ، مزدوران سرکوبگر را وادار به فرار کردند. جوانان کرج یکی از کانکسهای نیروی انتظامی را آتش زدند.
خیزش بزرگ مردم کرج پس از مراسم شهید قیام حدیث نجفی ادامه پیدا کرد و مناطق مختلف کرج و دیگر شهرهای استان البرز شاهد درگیریهای گسترده مردم با مزدوران دشمن بود. جوانان خشمگین چند خودرو نیروی انتظامی را واژگون کرده و به آتش کشیدند. در برخی نقاط نیروهای انتظامی از ترس خودروهایشان را رها کرده و فرار کردند. در چند نقطه مزدوران به سمت تظاهر کنندگان شلیک مستقیم کردند و هلیکوپتر رژیم به سمت جمعیت شلیک کرد.
خبرگزاری نیروی تروریستی قدس (تسنیم) اعلام کرد: در جریان اغتشاشات حوالی بهشت سکینة کرج یک بسیجی کشته و ۵ مأمور نیروی انتظامی مجروح شدند که حال دو نفر وخیم است.
در همین روز، در کمال شهر و حصارک کرج، مردم با شعار «امسال سال خونه/ سید علی سرنگونه» دست به تظاهرات زدند و خیابانها را با بلوک سنگر بندی کردند. در خرمدشت کرج نیز جمعیت انبوهی به خیابان آمدند و جوانان دو بانک حکومتی را آتش زدند.
روز ۱۲آبان، مردم اراک نیز در مراسم هفتم شهید قیام مهرشاد شهیدی ۲۰ساله به پاخاستند.
در اصفهان مردم مراسم چهلم شهید قیام مهسا موگویی، دختر ۱۹ساله قهرمان تکواندو، را که با گلولة نیروهای جنایتکار رژیم بهشهادت رسید، با شعارهای «میکشم/ میکشم/ هر آن که خواهرم کشت» به تظاهرات بزرگی تبدیل کردند ودر حرکت بهسمت شهر با نیروهای سرکوبگر درگیر شدند.
در قزوین مراسم چهلم شهید قیام جواد حیدری با حضور گسترده مردم با شعار ضدحکومتی به تظاهرات بزرگ علیه خامنهای تبدیل شد.
در چالوس نیروهای سرکوبگر مانع تجمع مردم بر سر مزار شهید قیام امیرحسین شمس شدند. اما جمعیت شرکتکننده مراسم شهید را در بیرون آرامستان با سردادن شعار علیه رژیم برگزار کردند.
در روستای پارسان قصر شیرین، در مراسم گرامیداشت شهید قیام افشین آرشام، مردم با شعار «مرگ بر دیکتاتور» تظاهرات کردند.
در آمل و در مراسم چهلم شهید قیام غزاله چلاوی، مردم با شعار «خامنهای قاتله/ ولایتش باطله» تظاهرات کردند و با مزدوران درگیر شدند.
در رشت در مراسم چهلم شهید قیام بهنام لایقپور، مردم با شعار «مرگ بر دیکتاتور» تظاهرات کردند و در لنگرود مردم در مراسم چهلم شهید قیام مرتضی نوروزی با شعار «یکی از ما کشته شه/ هزار نفر پشتشه» دست به تظاهرات زدند.
۱۴ـ روز جمعه۲۰ آبان هموطنان بلوچ در چهلم قتل عام مردم زاهدان در ۸ مهر، در شهرهای زاهدان، ایرانشهر، سراوان، چابهار، راسک، خاش و... پس از نماز جمعه به خیابانها آمدند و با شعارهای «مرگ بر خامنهای »، «مرگ بر ولایت فقیه»، «از خاش تا زاهدان/ جانم فدای ایران»، «مرگ بر سپاهی»، «مرگ بر بسیجی»، «قسم به خون یاران/ ایستاده ایم تا پایان»، «الله اکبر/ مرگ بر خامنهای » و ... دست به تظاهرات زدند.
در ایرانشهر پاسداران به سمت مردم گاز اشک آور شلیک کردند. در سراوان جوانان دلیر با آتش زدن لاستیک، خیابانها را به کنترل درآوردند. در زاهدان یک پایگاه بسیج توسط جوانان به آتش کشیده شد.
هموطنان دلیر بلوچ، که با شهیدان ۸ مهر عهد خونین برای شعله ور نگهداشتن قیام بسته بودند تا هر هفته در روز جمعه به پا خیزند؛ در سلسله تظاهرات پیاپی خود تا پایان سال ۱۴۰۱ و پس از آن، به این پیمان خونین وفا کردند. به عنوان نمونه، در یکی از این خیزشها، که برآمد شکوهمندی از قیام بود، جوانان و مردم غیور بلوچ در روز جمعه ۱۲ اسفند در بیست و دومین هفته پس از کشتار جمعه خونین زاهدان، با وجود اقدامات سرکوبگرانة دشمن، پس از نماز جمعه به خیابانها آمدند و با شعارهای «مرگ بر خامنهای »، «مرگ بر دیکتاتور»، «برادر شهیدم، خونتو پس میگیرم»، «میکشم، میکشم، آن که برادرم کشت» و «مرگ بر سپاهی» دست به تظاهرات زدند.
تظاهر کنندگان پلاکاردهای بزرگ «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه، چه رهبر» را با خود حمل میکردند.
نیروهای سرکوبگر رژیم، که از صبح جمعه مسجد مکی را محاصره کرده بودند، پس از شروع تظاهرات به مردم حمله کرده و به ضرب و شتم وحشیانة آنها دست زدند. به داخل مسجد مکی گاز اشک آور شلیک کردند و تعدادی از مردم و انتظامات مسجد را دستگیر کردند. جوانان دلیر به مقابله پرداختند. پاسداران و لباس شخصیها در سایر خیابانها تعدادی از جوانان را دستگیر کردند و رژیم روز جمعه اینترنت بسیاری از مناطق زاهدان را قطع کرد.
مردم زاهدان در اعتراض به ظلم و ستمی که چهار دیکتاتور خونریز یک قرن اخیر بر هموطنان بلوچ روا داشته اند، بر روی یکی از پلاکاردها نوشته بودند: «۹۰ سال است بلوچستان در اداره بلوچها نیست». بر روی پلاکارد دیگری نوشته شده بود: «این جنبش ماهو بلوچ است». ماهو دختر ۱۶ سالهیی است که ۸ مهر مورد تعدی فرمانده جنایتکار نیروی انتظامی چابهار قرار گرفت. نمازگزاران در داخل مسجد پلاکاردی حمل می کردند که بر روی آن با اشاره به مسمومیت دانش آموزان دختر نوشته شده بود: «بیوتروریسم محکوم است».
خانم مریم رجوی گفت: تظاهرات امروز زاهدان با خروش «مرگ بر خامنهای » همراه با نفی دیکتاتوری حال و گذشته در شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه/ چه رهبر» جلوه درخشان و قاطعی از عزم مردم ایران برای آزادی است. رئیس جمهور برگزیده مقاومت از این پیشتر نیز در پیامی به مناسبت خیزشهای هموطنان بلوچ و با درود به عزم و دلیری آنها تأکید کرده بود: قیامهای زاهدان و خاشخونفشان و چابهار و ایرانشهر و سراوان و راسک داغدار و همبستگی مردم سراسر کشور با شهیدان بلوچستان نشان داد که کشتار و قتل عام در ۸ مهر و ۱۳ آبان ارادة مردم ایران برای سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران و استقرار دموکراسی و حاکمیت مردم را دو چندان کرده است.
۱۵ـ با نزدیک شدن سالگرد قیام آبان ۹۸ در سراسر کشور و با جوشش خون ۱۵۰۰شهید آن قیام آتشین، قیامها اوج بیشتری گرفت و با خیزشهای تودهیی سه روزه در سالگرد قیام خونین آبان یک نقطه عطف رقم خورد.
روز ۲۳ آبان ۱۴۰۱ بیش از ۳۰ نقطه تهران و خیابانهای دهها شهر دیگر کشور و دستکم ۵۰ دانشگاه، شامل بزرگترین و قدیمی ترین دانشگاههای کشور، شاهد تجمع، تحصن و اعتراض و اعتصاب بودند. دانشجویان شعار میدادند: «۱۵۰۰ نفر کشته آبان ماست»، «این همه سال جنایت/ مرگ بر این ولایت»، «این آخرین پیامه/ هدف کل نظامه»، «قسم به خون یاران/ ایستادهایم تا پایان»، «کشته ندادیم که سازش کنیم/ رهبر قاتل رو ستایش کنیم».
روز چهارشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۱ برآمد با شکوهی در قیام سراسری مردم ایران رقم خورد. دبیرخانة شورای ملّی مقاومت در اطلاعیه ۱۳۶مربوط به قیام سراسری با تیتر «چهارشنبه شب خشم و آتش و جنگ و گریز در سراسر کشور، کشتار مردم بیگناه و گوشمالی مزدوران توسط جوانان، کشتار مردم بیسلاح در ایذه توسط لباس شخصیهای خامنهای ، جنایت دیگری علیه بشریت» نوشت: چهارشنبه شب ۲۵ آبان در شصت و دومین شب قیام، تهران و بسیاری از شهرها شاهد تظاهرات شبانه مردم با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنهای »، «امسال، سال خونه/ سید علی سرنگونه»، همراه با روشن کردن آتش در خیابانها و جنگ و گریز با مأموران جنایتکار رژیم بود. در شماری از شهرها پاسداران به روی مردم آتش گشودند و شماری از آنان بهشهادت رسیده یا مجروح شدند. در ایذه لباس شخصیهای خامنهای مرتکب جنایت دیگری علیه بشریت شدند و با بستن مردم به رگبار شمار زیادی را کشته و مجروح کردند. تعدادی از نیروهای انتظامی و بسیجیها و پاسداران و لباس شخصیها بهدست جوانان گوشمالی داده شدند.
در تهران مردم در میدان انقلاب، تهرانپارس، شهرک غرب و سعادت آباد تظاهرات کردند. در متروی تهران خانمها شعار «مرگ بر خامنهای / حکومت بچهکش نمیخوایم» سر دادند. در شهر زیبا و خیابان هروی تظاهرات شبانه با شعار «مرگ بر دیکتاتور» و «توپ، تانک، فشفشه/ آخوند باید گم بشه» برپا شد.
در ایذه لباس شخصیهای خامنهای با بستن مردم به رگبار شمار زیادی را کشته و مجروح کردند و شهادت کودک ده ساله یی به نام کیان پیرفلک دراثر شلیک مزدوران رژیم به یک خودرو در ایذه، خشم و انزجار شدید مردم ایران را علیه حکومت جلادان برانگیخت. خانم مریم رجوی کیان پیرفلک را «نماد مظلومیت ملّت ایران و توحش رژیم آخوندها» توصیف کرد و گفت خامنهای تنها در دو روز ۲۴ و ۲۵ آبان بیش از 50 نفر را بهشهادت رسانده است.
جوانان اراک ستاد موسوم به امر به معروف را با کوکتل به آتش کشیدند. جوانان آبدانان مجسمه بسیج را آتش زدند. در ایذه مردم یک حوزه جهل و جنایت آخوندها را به آتش کشیدند. در جونقان جوانان به یک پایگاه بسیج تهاجم کردند. در ساری لباس شخصیها به مردم شلیک کردند. در تبریز در منطقه شهناز مأموران رژیم به تظاهر کنندگان شلیک کردند. در کامیاران برهان کرمی با شلیک مستقیم پاسداران بهشهادت رسید.
در گوهردشت، فردیس کرج، رشت، بابل، بهشهر، سقز، بوکان، شهر کرد، هفشجان، دورود، بیجار، آبدانان، خنج، لارستان، بندرعباس، سر بندر ماهشهر و آباده تظاهرات شبانه با شعارهای «مرگ برخامنهای » و «مرگ بر دیکتاتور» برگزار شد. در شهریار، ایلام و مهران تظاهرات مردم به درگیری با نیروهای دشمن کشید. در اسلامشهر تظاهرات شبانه با شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه/ چه رهبر» برپا شد. در ساوه مردم در خیابان شریعتی تظاهرات کردند و یک اتوبوس مزدوران را به آتش کشیدند.
سنندج شاهد تظاهرات و بستن خیابانها با آتش بود. تظاهرات شبانه مردم کرمانشاه به درگیریهای شدید با مأموران دشمن کشیده شد. در روانسر جوانان با کوکتل جاده را بسته و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند. در مهاباد مأموران سرکوبگر به سمت مردم شلیک کردند. در ارومیه تظاهرات شبانه، از مخابرات به سمت بیمارستان ارتش، صورت گرفت و مأموران رژیم به سمت مردم شلیک کردند. در قروه مردم یک بسیجی را گوشمالی دادند.
در مشهد مردم در خیابان کلاهدوز با مأموران دشمن، که به سمت آنها گاز اشکآور شلیک کردند، درگیر شدند، در متروی مشهد مأموران دشمن به ضرب و شتم مردم و دختران تظاهرکننده پرداختند. در سبزوار تظاهر کنندگان یک موتور مزدوران بسیجی و یک بنر بزرگ حکومتی را در میدان شهر به آتش کشیدند. در لاکان رشت مردم تابلوها را کنده و جاده را بستند. در همدان تظاهرات شبانه برپا شد و مردم در میدان دانشگاه با مأموران دشمن به جنگ و گریز پرداختند.
تظاهرات شبانه جوانان در فولادشهر به جنگ و گریزهای شدید با مأموران جنایتکار دشمن کشید. در کرمان مردم با شعار «امسال، سال خونه، سیدعلی سرنگونه» تظاهرات شبانه بهراه انداختند و بنر بزرگ حکومتی را به آتش کشیدند. در لارستان جوانان با مأموران سرکوبگر انتظامی درگیر شده و آنها را فراری دادند. سمیرم شاهد جنگ و گریز گسترده مردم با مأموران دشمن بود».
۱۶ـ درحالی که خیزشهای عظیم سراسری در سالگرد قیام آبان بالا گرفته بود، در کردستان ایران اکثر شهرها، از جمله سنندج، اشنویه، جوانرود، سقز، بوکان، بانه، مریوان، دیواندره و کامیاران از صبح روز سهشنبه ۲۴ آبان شاهد اعتراضهای مردمی و اعتصاب بازاریان بود.
روز پنجشنبه ۲۶آبان مردم بوکان مراسم خاکسپاری شهدای روز قبل این شهرـ سالار مجاور و محمد حسنزاده ـ را برگزار کردند. پاسداران برای سرکوب شرکت کنندگان، در تپههای اطراف تکتیرانداز و نیرو مستقر کرده بودند و برای متفرق کردن مردم به تیراندازی و شلیک گاز اشکآور مبادرت کردند اما جوانان دلیر به سوی پاسداران یورش بردند و آنها را وادار به فرار کردند. مردم بوکان پس از مراسم خاکسپاری شهید قیام، در خیابانهای شهر تظاهرات کرده و ساختمان شهرداری را تسخیر کردند و خودرو و محل سکونت یکی از مزدوران را به آتش کشیدند. جمعیت بزرگی از مردم مهاباد برای شرکت در مراسم شهیدان قیام از ساعات اولیه صبح به بوکان رفتند. مردم جاده بوکان ـ مهاباد را مسدود کردند و راه نیروهای سرکوبگر را بستند.
در همین روز (۲۶ آبان) مردم سقز بر مزار شهیدشان دانیال پابندی، نوجوان ۱۷ساله، حاضر شده و پاکوبان با خواندن سرود «ای شهیدان» یاد این شهید را گرامی داشتند. مردم سنندج هم در مراسم چهلم چهار شهید قیام، تظاهرات بزرگی برگزار کردند و با مأموران سرکوبگر درگیر شدند.
مردم کامیاران نیز مراسم یادبود شهید قیام، برهان کرمی، را با شعار «مرگ بر خامنهای »، «مرگ بر بسیجی» و «مرگ بر سپاهی» برگزار کردند.
صبح روز جمعه ۲۷ آبان در مهاباد مراسم خاکسپاری شهید قیام «آزاد حسین پور»، که روز قبل توسط پاسداران خامنهای بهشهادت رسیده بود، با شرکت هزاران نفر از مردم مهاباد با شعارهای ضدحکومتی برگزار شد. مأموران دشمن با گاز اشکآور به مردم حمله کردند. اما مردم به جنگ و گریز با مزدوران دشمن پرداختند.
مراسم خاکسپاری شهید دیگر قیام، محمد احمدی گاگش نیز در مهاباد با حضور انبوه مردم برگزار شد. مردم پس از مراسم در خیابانها تظاهرات کردند. دختران قهرمان مهاباد یک مرکز بسیج بهنام پایگاه مقاومت بسیج انصار را تخریب کرده و به آتش کشیدند.
مردم کامیاران مراسم گرامیداشت شهید قیام، فؤاد محمدی، را در روستای ماویان برگزار کردند و در بوکان مراسم خاکسپاری شهید قیام غفور مولودی برگزار شد.
روز اول آذر بازاریان و کسبه در سنندج، سقز، پیرانشهر، روانسر، اُشنویه، بوکان، کامیاران، مرگهور، ارومیه و بسیاری از شهرهای دیگر دست به اعتصاب زدند.
روز دوم آذر، هموطنان کرد در شهرهای مختلف، مانند سنندج، بانه، موچش، از توابع کامیاران، جوانرود، دهگلان به خیابان آمده و با روشن کردن آتش و شعار «مرگ بر خامنهای » تظاهرات شبانه برپا کرده و جادهها را بستند. در جوانرود مردم با مأموران سرکوبگر درگیر شدند و مأموران دشمن به سمت مردم گاز اشکآور شلیک کردند. در موچش نیروهای سرکوبگر خودروهای زرهی و دوشکا در خیابانها مستقر نموده و به سمت مردم شلیک کردند.
۱۷ـ یکی از رخدادهای ماندگار قیام سراسری، که بساط رژیم آخوندی و همگنان و عوامل پوششی آن در فریبکاری و دجالبازی با سوء استفاده از احساسات ملی و وطنی در زمینه ورزش را به کلی در هم پیچید، در روز چهارشنبه ۹ آذر رقم خورد.
در این روز، بهدنبال باخت تیم فوتبال رژیم آخوندی، که خامنهای برای برد آن «دعا» کرده بود و برای سرپوش گذاشتن بر قیام مردم ایران تلاش می کرد از آن بهره برداری کند، مردم ایران در تهران و در سراسر کشور در خیابانها و محلات جشن ملی برپا کردند و با شعارهای «مرگ بر خامنهای » دست به تظاهرات زدند.
در درگیریهای این روز در بندر انزلی، در محله چراغ برق با شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر به تظاهرکنندگان، مهران سماک، ۲۷ساله از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و بهشهادت رسید. مراسم خاکسپاری مهران توسط انبوه مردم انزلی با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، «این گل پرپر شده/ هدیه به میهن شده» برگزار شد.
مهران در آخرین یادداشتش در اینستاگرام از مردم خواسته بود اعتصابات و مطالبات کف خیابان را دنبال کنند و کنار هم باشند.
مراسم سوم شهید قیام مهران سماک در بندر انزلی نیز تبدیل به تظاهرات پرشور ضد خامنهای شد و مردم شعار میدادند: «میجنگیم، میمیریم، ایرانو پس میگیریم».
روز چهارشنبه ۹آذر فرزین معروفی، جوان ۲۲ساله، در شهرک اکباتان تهران، که همراه مردم در ابراز شادمانی از باخت تیم فوتبال رژیم به خیابان آمده بود، با شلیک مستقیم پاسداران بهشهادت رسید.
مسئول شورای ملّی مقاومت پیرامون شکست سیاست رژیم برای بهره برداری از فوتبال طی پیامی گفت: «خامنهای باخت و مردم ایران جشن گرفتند. از هر توپ فوتبال هم باید گلولهیی آتشین بر سر و ریش رژیم ساخت .مردم ما و ورزشکاران میهن پرست و ملی هوشیارند و از هر گونه دجالیت بیزارند.
ملی گرایی میان تُهی، مانند اسلام پناهی ریایی، دیگر اثر ندارد. تودهنی محکم خلق به پادوهای ارتجاع و استعمار، آنها که از مقاومت ایران و مجاهدین هنوز طلبکارند که چرا در سال۷۷ جام جهانی در لیون را به خیزش جهانی علیه خامنهای و خاتمی تبدیل کردند؟
چرا از سال۷۰ تأسیسات مخفی و پروژههای پنهان اتمی رژیم را، پیاپی، افشا کردند؟ چرا از سال۶۰ خواهان تحریم نفتی و تسلیحاتی دیکتاتوری خونریز دینی شدند؟ چرا در جوال جنگ ضدمیهنی با شعار ”فتح قدس از طریق کربلا“ که خمینی برای بقای ولایت پهن کرده بود، نرفتند؟ و چرا در سال۶۱ پس از عقبنشینی قوای عراقی از خاک ایران، پس از امضای بیانیه صلح توسط دولت عراق و پس از قبول طرح صلح شورای ملّی مقاومت ایران بهعنوان مبنای مذاکرات صلح، گفتند همه تفنگها باید به سوی فاشیسم دینی نشانه برود.
به دستور خمینی دادستان ارتجاع در آبادان در روز ۲۵آبان سال۵۹ در یک حکم قضایی مقرر کرد مجاهدین طی ۲۴ساعت سنگرهای خود در جبهه جنگ با عراق را در همه جا تخلیه کنند. بلادرنگ تعقیب و دستگیری و شکنجه صدها مجاهد آغاز شد و سرجمع برای آنها ۲۸۶سال زندان معین کردند. جرمشان این بود که جدای از بسیج و پاسداران، به دفاع مشروع از وطن و خاک خود برخاسته بودند. بهشتی در همان زمان در اهواز با صراحت به مجاهد خلق مهدی ابریشمچی گفت: خوزستان را هم از ما بگیرند بهتر از این است که شما در تهران حکومت را از ما بگیرید...
از دیرباز ”به فرموده“ شاه و شیخ با چراغ قرمز ”سیاست ممنوع“، سرباز و پاسدار باید گوش به فرمان باشد و جنگ و سرکوب کند، دانشجو و دانشآموز باید درسش را بخواند، ورزشکار باید بازیاش را بکند، هنرمند باید اسباب انبساط خاطر باشد، کارگر و دهقان هم سرشان به کار خودشان باشد. تکلیف زنان هم روشن است.
البته بنا به مصلحت هر گاه لازم باشد ”همه با هم“ باید ترک کالسکه سلطنتی یا عقب درشکه نظام ولایت، روضه ملیگرایی بخوانند و سینه اسلامپناهی بزنند و انقلابیون و شورشگران را به جای خود بنشانند.
نزدیک به ۲۴۰۰سال پیش، ارسطو انسان را موجودی سیاسی تعریف کرد. راستی در دنیای انسانیت مگر میشود ورزش و هنر و ادبیات و علم و فرهنگ و اتمی و جنگ و صلح خنثی و بیسمت و سو داشت؟ این بهمعنی تسلیم و واگذار کردن این میدانها به رژیم حاکم است. خوشا مردم ایران که پس از یک قرن دیکتاتوری بسا هوشیارترند و باخت خامنهای و تیمی را که در خدمت شلیکها و خونریزی او بود، جشن گرفتند.
باشد که با هر توپ گلولهیی آتشین بر دروازه رژیم ستمگر بنشیند.
انقلاب دموکراتیک مردم ایران پیروز میشود».
در جریان قیام سراسری، رژیم آخوندها نسبت به همراهی و حمایت ورزشکاران کشور از قیام و ابراز همبستگی آنها با شهیدان و شورشگران در میدانهای ورزشی، خشمی دیوانه وار نشان داد. مأموران سرکوبگر و اطلاعاتی علاوه بر انواع فشارها و تهدیدها و دستگیریها، شماری از ورزشکاران را هدف ضرب و شتم و گلوله های ساچمه یی و اعدامهای وحشیانه قرار دادند.
رژیم آخوندی که از ورزشکاران آزادیخواه و مقاوم و از حضور قهرمانان پیش کسوت و ملّی پوش کشور در صفوف مقاومت و ارتش آزادی کینهیی عمیق به دل دارد، از هیچ جنایت و دنائت و یاوه گویی علیه آنها فروگذار نکرده و نمیکند. اما رفتار ضد انسانی و کین توزی آخوندها، فقط اراده و عزم ورزشکاران را در مقاومت و قیام علیه ضحاک زمان صیقل میزند.
۱۸ـ روز شنبه ۲۶آذر نیز یکی دیگر از بی شمار روزهای حماسی قیام سراسری بود . در شامگاه این روز در تهران، در مناطق چیتگر، جنت آباد، مرزداران، شهران و سرو آزاد، شعارهای «مرگ بر خامنهای »، «مرگ بر خامنهای قاتل»، «خامنهای ضحاک/ میکشیمت زیر خاک»، «امسال سال خونه/ سید علی سرنگونه»، «مرگ بر دیکتاتور»، «توپ، تانک، فشفشه/ آخوند باید کشته شه» و «بسیجی سپاهی، داعش ما شمایی» طنینانداز شد. جوانان شورشگر در بندرعباس بنرهای بزرگ خمینی و خامنهای در ساختمان شهرداری را با کوکتل مولوتف به آتش کشیدند.
مردم تهران در ایستگاههای متروی دروازه دولت، شریعتی، ایستگاه توپخانه و دروازه شمیران شعارهای «قسم به خون یاران/ ایستادهایم تا پایان»، «مرگ بر دیکتاتور»، «این آخرین پیامه/ هدف کل نظامه»، «محسن، مجید، سیاوش/ آتش جواب آتش»، «وعده وعید کافیه/ سفره ما خالیه» و «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» سر دادند. بستگان زندانیان قیام در مقابل دادسرای اوین تجمع کرده و خواستار تعیینتکلیف عزیزان خود شدند.
در جریان تهاجم نیروهای سرکوبگر به زندانیان زندان مرکزی کرج، که در اعتراض به انتقال تعدادی از زندانیان برای اعدام، با شعار «مرگ بر خامنهای » دست به اعتراض زده بودند، حداقل یکی از زندانیان با شلیک گلوله پاسداران از پشت سر و از فاصله نزدیک جان باخت و دهها نفر مجروح شدند که شماری از آنان به بیمارستان منتقل شدند. رئیس دادگستری رژیم در البرز ناگزیر به اعتراف بهقتل یک زندانی شد و در یک سناریوی مسخره مدعی شد که قربانی در اثر پرتاب سنگ از سوی یک زندانی دیگر کشته شد.
خانم رجوی گفت: اعتراض زندانیان زندان کرج به اعدام سبعانه زندانیان، با شعار «مرگ بر خامنهای » حرف تمام مردم ایران است که میخواهند به حکومت اعدام و شکنجه و وحشت پایان دهند. جامعه جهانی باید برای توقف اعدامها در ایران دست به اقدام فوری بزند.
روز یکشنبه ۲۷آذر جوانان در محلة سبلان تهران، پایگاه بسیج ضد مردمی را به آتش کشیدند. در شیراز دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی برای دومین روز دست به تظاهرات زدند و شعار «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» و «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» سر دادند.
در تهران شماری از هنرمندان در مقابل زندان اوین تجمع کردند.
دوشنبه شب ۲۸آذر مردم در مناطق مختلف تهران تظاهرات و اعتراضات شبانه برپا کردند. در خیابان انقلاب و جمالزاده مردم با شعار «فقر، فساد، گرونی/ میریم تا سرنگونی»، «حکومت بچه کش/ نمیخوایم، نمیخوایم»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» و «هر یک نفر کشته شه/ هزار نفر پشتشه» دست به تظاهرات زدند و جوانان شجاع با مأمورانی که به سمت آنها شلیک میکردند، درگیر شدند. در اکباتان مردم شعار میدادند «خیابان راه کار است/ سید علی پاره پاره است». در شهرک چیتگر و خیابان کاشانی بانک «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای » طنینانداز بود.
۱۹ـ روز ۵ اسفند۱۴۰۱ستاد اجتماعی مجاهدین برای برگزاری «کارزار ملی چهارشنبه سوری در پیوند با قیام و انقلاب دموکراتیک مردم ایران» فراخوان داد و تأکید کرد: «در چهارشنبهسوری امسال، به یاد شهیدان، آتشها بهپا کنیم و به استقبال نوروز و سال نو برای سرنگونی خامنهای ضحاک عمامهدار بشتابیم. تنها جواب شیخ آتش،آتش شعله برکش».
خامنهای که مدعی بود بر اوضاع مسلط است و خود را برای اعلام مهار قیام و «سیلی زدن» به قیام آفرینان آماده می کرد، در وحشت از تجمع مردم و فعالیتهای جوانان شورشگر به سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی و کلیه یکانهای تابع، برای روزهای ۲۲ تا ۲۷ اسفند ابلاغ آمادهباش صد در صد کرده بود که طبق طرح ابلاغ شده یک نیروی کنترلی ۴۵۰۰۰ نفره در ۲۵۰نقطه آسیب خیز تهران مستقر میشود تا از تجمعات جلوگیری کرده و از اماکن حساس و ساختمانهای دولتی حفاظت نماید و برای «دستگیری اغتشاشگران سازمانیافته، لیدرهای اصلی و شعار نویسان» اقدام کند (اطلاعیه کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملّی مقاومت - ۱۷اسفند).
بهرغم بسیج سرکوبگرانة رژیم، جشن ملی و خیزشهای شکوهمند چهارشنبه سوری با تظاهرات شبانه در تهران و بسیاری شهرهای دیگر از جمله، قزوین، آمل، بابل، مشهد، کرج، سنندج، کامیاران و ملایربا شعارهای «مرگ بر خامنهای »، «لعنت بر خمینی»، «امسال سال خونه/ سید علی سرنگونه»، از دوشنبه شب ۲۲ اسفند شرو ع شد و در سه شنبه شب ۲۳اسفند به خیزشی بزرگ تبدیل شد.
در تهران جوانان شجاع در شهرک اکباتان با شعار «ما اومدیم دوباره/ خیزش ادامه داره» و «فقر، فساد، گرونی/ میریم تا سرگونی» در خیابان رژه رفتند و از ساختمانهای اکباتان طنین شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» شنیده میشد. در سایر مناطق تهران از جمله ستارخان، آریاشهر و تهرانپارس، جوانان با شعار «مرگ بر خامنهای / لعنت بر خمینی»، «مرگ بر دیکتاتور»، «سفره ما خالیه، خامنهای جانیه» و «امسال، سال خونه/ سید علی سرنگونه» در خیابان تجمع و راهپیمایی کردند.
جوانان دلیر در گوهردشت کرج با شعار «مرگ بر دیکتاتور» تظاهرات کردند و در بابل، سنندج و کامیاران با روشن کردن آتش و شعارهای «مرگ بر خامنهای » و «مرگ بر دیکتاتور» در خیابان دست به اعتراض زدند. در مشهد، ملایر، آمل و قزوین جوانان با شعارهای «مرگ بر خامنهای »، «مرگ دیکتاتور»، «سید علی بیریشه/ خیزش تموم نمیشه»، «تا آخوند کفن نشود/ این وطن، وطن نشود» تظاهرات کردند. در آمل شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» از پل هوایی طنینانداز شد.
در کرمان جوانان شورشگر یک پایگاه بسیج ضدمردمی را به آتش کشیدند و در همدان دوربینهای جاسوسی پاسداران را منهدم کردند.
در ایستگاه مترو شعارهای «مرگ بر خامنهای » و «مرگ بر حکومت بچه کش» سردادند.
۲۰ـ در سه شنبه شب ۲۳اسفند جشن ملی و آتشین چهارشنبه سوری در مناطق مختلف تهران و شهرهای سراسر کشور به اوج رسید. بهرغم آمادهباش صد در صد نیروهای سرکوبگر و دستگیری جوانان و خط و نشان کشیدنهای قضاییه جلادان و نیروی انتظامی، مردم در تهران و سایر شهرها با روشن کردن آتش و برپایی تجمعات بزرگ و سردادن شعارهای «مرگ بر خامنهای » کارزار ملی چهارشنبه سوری را به خیزشی دیگر علیه آخوندها تبدیل کردند و شعارهای «اینهمه سال جنایت/ مرگ بر این ولایت»، «فقر فساد گرونی/ میریم تا سرنگونی»، «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه/ چه رهبر» سر دادند.
در تهران از ابتدای تاریک شدن هوا مردم در مناطق مختلف، از جمله در قیطریه، میدان انقلاب، سلطنت آباد، گیشا، سعادت آباد، شهرک شریعتی، نازیآباد، جوادیه، نظام آباد، سبلان، افسریه، هفتحوض نارمک، خیابان طیب، شهرک نفت و منطقه ۱۷ فلاح، در خیابانها تجمع کردند. جوانان شورشگر با پرتاب نارنجکهای صوتی و بستن مسیرها و دادن شعارهایی مانند «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنهای »، «مرگ بر حکومت بچه کش»، «امسال سال خونه/ سید علی سرنگونه»، «سید علی پاره پاره/ خیابون راهکاره»، «امسال میده کشته سپاه/ مرگ بر کل نظام»، چهارشنبهسوری را به خیزش عمومی علیه رژیم تبدیل کردند. در اکباتان جوانان شورشی عکس خامنهای را با شعار «اینهمه سال جنایت/ مرگ بر این ولایت» آتش زدند. در بسیاری از مناطق تهران، از جمله، شهرک شریعتی، جوانان شجاع به سمت یکانهای سرکوبگر موتوری، نارنجکهای صوتی و آتشزا پرتاب کردند.
در سایر شهرها، از جمله کرج، رشت، گرگان، تبریز، اردبیل، مشگین شهر، ارومیه، زنجان، نیشابور، سبزوار، قم، اراک، تاکستان، محلات، آبدانان، سنندج، دهگلان، مهاباد، سقز، دیواندره، پیرانشهر، سردشت، کرمانشاه، کرند، جوانرود، دالاهو، مریوان، بانه، اشنویه، کامیاران، بوکان، نقده، خرمآباد، دورود، تفت یزد، ایذه، اهواز، لالی خوزستان، بوشهر، کرمان، رفسنجان و زاهدان مردم بهصورت گسترده در مناطق مختلف شهر تجمع کرده و با روشن کردن آتش و پرتاب نارنجکهای صوتی و سردادن شعارهای ضدحکومتی کارزار چهارشنبهسوری را برگزار کردند.
مردم در جوانرود با مواد آتشزا به فرمانداری تهاجم کردند . در رشت جوانان با شعار «امسال، سال خونه/ سید علی سرنگونه» به ساختمان شهرداری مواد آتشزا پرتاب کردند. در کرج و سنندج جوانان در مناطق مختلف شهر با روشن کردن آتش، شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای » و «مرگ برستمگر/ چه شاه باشه، چه رهبر» دادند.
در کرمانشاه جوانان با شعار «شیخ جنایتپیشه/ پاسخ تو آتیشه» نارنجک صوتی پرتاب میکردند. در بوشهر جوانان موتورسوار با پرتاب نارنجکهای صوتی جوانان را تشویق به حضور در خیابان کردند. در سقز جوانان شجاع با سنگربندی و مسدود کردن خیابان مسیر نیروهای سرکوبگر را بستند. در بوکان نیروهای سرکوبگر به تجمع جوانان حمله کرده و به سمت آنها گاز اشکآور و گلولههای ساچمه یی شلیک کردند. نیروهای وحشی خامنهای در سقز به سمت یک موتورسوار معترض شلیک کرده و پیکر زخمی او را با خود بردند. در آبدانان جوانان با نیروهای سرکوبگر به جنگ و گریز پرداختند.
فصل سوم
نقشه راه خامنهای برای مهار قیام
۲۱ـ خامنهای برای احتراز از پیامدهای گریبانگیرش پس از قتل عام خیابانی در قیام آبان ۹۸ و در هراس از مواجهه با خط «آتش جواب آتش»، در نقشه راه خود برای مهار قیام۱۴۰۱ تلاش کرد حتی المقدور از شلیک و آتش بازکردن به جمعیت احتراز کند و به موازات آن طراحی توطئه های رذیلانه یی را، از همان اواخر شهریور که قیام بالا گرفت، در دستور کار قرار داد.
دستگیریهای گسترده چند ده هزاری بخش مهمی از نقشه راه خامنهای برای سرکوب قیام بود. این اقدامات شکنجه های جسمی و روانی و مسموم سازی دستگیرشدگان قیام را شامل می شد، که شماری از آنها پس از آزادی جان باختند و رژیم مدعی خودکشی آنها میشد.
مقاومت ایران از آغاز قیام خبرهای مربوط به دستگیریها را فعالانه به اطلاع مردم ایران و جامعه بین المللی و مراجع مدافع حقوق بشر میرساند. هرچند رژیم سعی در کتمان حقایق داشت و محافل همدست استعماری هم انتشار خبرها و آمار و ارقام مقاومت را در چارچوب سانسور جایگزین دموکراتیک نادیده میگرفتند. در ۱۶آبان۱۴۰۱ مقاومت ایران به طور رسمی اعلام کرد شمار زندانیان قیام بیش از۳۰ هزار نفر است. نزدیک به یک ماه بعد در ۲۷ آذر وبسایت حکومتی بهارنیوز، بهنقل از بولتنهای محرمانه خبرگزاری سپاه پاسداران، به چنین رقمی اذعان کرد و نوشت: «شمار معترضان بازداشت شده در دو ماه اول این اعتراضات بیش از ۲۹ هزار نفر» است. در اواخر بهمن اژه ای از «عفو» ۲۲ هزار زندانی قیام خبر داد! که اعتراف ضمنی به رقم کلان دستگیر شدگان بود.
اگر چه دستگیریهای گسترده بخش مهمی از نقشه راه خامنهای بود ، اما ابزار اصلی رژیم ولایت فقیه برای مقابله با قیام و سمت گیری آن به جانب سرنگونی، البته، توسل به کشتار و اعدام بوده و هست.
روز ۲۹ آذر دبیرخانة شورا با صدور اطلاعیهیی اعلام کرد: شمار شهیدان سرفراز قیام سراسری مردم ایران که طی ۹۵روز گذشته ۲۸۰ شهر را در برگرفته، از ۷۵۰ تن بیشتر است. به ضمیمه همین اطلاعیه اسامی ۶۰۱ تن از شهیدان قیام هم منتشر شد.
در آذرماه اعدامهای جنایتکارانه خامنهای با اتهامات و عناوین گوناگون شتاب گرفت. روز چهارشنبه ۳۰ آذر دبیرخانة شورا از اعدام ۱۸زندانی در شیراز، کرج، ساری، زابل، رشت، زنجان و قزوین، ظرف یک هفته، خبر داد و اعلام کرد: خامنهای در وحشت از قیام و سرنگونی محتوم، لحظه یی در اعدام و کشتار درنگ نمیکند. تنها در ماه آذر۶۱ زندانی توسط دژخیمان خامنهای اعدام شدهاند. اعدامهای فزاینده اعتراضات زندانیان و بستگان آنها را به دنبال داشت. روز شنبه ۲۶ آذر زندانیان سه سالن زندان مرکزی کرج، پس از انتقال چند زندانی محکوم به اعدام جهت اجرای حکم، دست به اعتراض زدند و شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر خامنهای » سر دادند. نیروهای سرکوبگر با شلیک گلوله و گاز اشکآور و شوکر به زندانیان حمله کردند و دست کم یک زندانی را بهقتل رسانده و شمار زیادی را مجروح کردند که تعدادی از آنان به بیمارستان منتقل شدند.
شمار اعدامها در ماه دسامبر سال۲۰۲۲ دستکم به ۷۸ زندانی بالغ شد. مقاومت ایران بار دیگر بر ضرورت اقدام فوری ملل متحد و اتحادیه اروپا و کشورهای عضو برای وادار کردن رژیم آخوندها به توقف اعدام و کشتار و بازدید هیأت بینالمللی از زندانهای این رژیم و دیدار با زندانیان تأکید کرد(اطلاعیه دبیرخانة شورا، ۱۱ دی).
۲۲ـ مقاومت ایران به طور مستمر ترفندها و طرح و برنامه های رژیم برای مقابله با قیام را به آگاهی هموطنان میرساند. کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورای ملّی مقاومت در تاریخ ۲۶ مهر ۱۴۰۱ «برای اطلاع و اشراف مردم تهران و جوانان شورشگرـ آرایش، دستورات و خط کار فرماندهی سپاه پاسداران برای مقابله با قیام» مفاد برخی ابلاغیهها و گزارشات سپاه پاسداران را به اطلاع هموطنان رساند و خاطرنشان کرد: «اسنادی که بهعنوان نمونه مفاد بخشی از آنها در چند شماره منتشر میشود با امضا و مهر سرکردگان سپاه در دبیرخانة شورای ملّی مقاومت ایران به امانت گذاشته شده و قابل ارائه به هر مرجع ذیصلاح بینالمللی است.
یادآوری میکنیم که کلیه نیروها و قرارگاهها و ارگانهای سرکوبگر خامنهای ، اعم از سپاه و انتظامی و وزارت اطلاعات شامل لباس شخصیها و انواع نیروها و یکانهای ویژه در شرایط بحرانی و وضعیت اضطراری تحتامر قرارگاه موسوم به ثارالله عمل میکنند که فرماندهی آن با پاسدار سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه است. جانشین او، که دستورات را امضا میکند، پاسدار سرتیپ حسین نجات است. پاسدار سرتیپ حسن حسنزاده، فرمانده سپاه حفاظت تهران بزرگ و معاون هماهنگکننده او پاسدار سرتیپ دوم محمود توکلی است.
سند شماره ۱
تاریخ: ۱۷مهر ۱۴۰۱
به: فهرست گیرندگان
موضوع: ابلاغ مأموریت
بهمنظور تثبیت وضعیت امنیتی شهر تهران و پیشگیری از وقوع ناآرامیهای احتمالی ضروری است نسبت به اجرای موارد زیر در تاریخ ۱۷/۷/۱۴۰۱ اقدام نمائید.
الف ـ وضعیت استقرار در صبح
قرارگاههای عملیاتی با بکارگیری تیپها و یکانهای امنیتی و تیپهای احتیاط ستادی نسبت به استمرار و نمایش اقتدار کانون به کانون ردهها از ساعت ۰۹۳۰ در نقاط زیر اقدام نمایید.
۱- قرارگاه قدس:
دانشگاه علوم تحقیقات، یکان امام سجاد
دانشگاه آزاد هاشمی رفسنجانی، یکان امام هادی
میدان پونک، یکان امام هادی
مجتمع تجاری تیراژه، یکان امام هادی
فلکه اول و دوم صادقیه، یکان جنگ نوین
۲- قرارگاه نصر:
دانشگاه امیرکبیر، تیپ آل محمد
دانشگاه علم و صنعت، تیپ آل محمد
دانشگاه آزاد حکیمیه، یکان صاحبالزمان
دانشگاه تربیت مدرس، یکان صاحبالزمان
دانشگاه فنی تهران، یکان صاحبالزمان
میدان ولی عصر، بسیج ادارات
میدان هفت تیر، بسیج ادارات
تقاطع جمالزاده انقلاب بسیج کارگری
تقاطع قریب انقلاب، بسیج کارگری
میدان فردوسی، بسیج پیشکسوتان
میدان انقلاب، گردانهای کد۲ ستاد سپاه تهران
۳ـ قرارگاه فتح
امامزاده حسن، تیپ احتیاط ستادی نزسا
چهار راه یافت آباد، تیپ احتیاط ستادی دانشکده شهید مطهری
بازارمبل، تیپ احتیاط ستادی دانشکده شهید مطهری
شهر ولی عصر، تیپ احتیاط ستادی دانشکده شهید مطهری
۴ـ قرارگاه قدر:
میدان ۱۵خرداد، یکان امام حسن
ناصرخسرو امیرکبیر، تیپ احتیاط ستادی نزسا
خیابان لالهزار، تیپ احتیاط ستادی نزسا
سعدی لالهزار، تیپ احتیاط ستادی نزسا
اکباتان ملت، تیپ احتیاط ستادی سازمان بسیج
سه راه امین حضور، تیپ احتیاط ستادی ستاد کل سپاه
چهارراه سیروس، تیپ ستادی ستاد کل سپاه
چهارراه مولوی، تیپ احتیاط ستادی ستاد کل سپاه
فردوسی نوفل لوشاتو، بسیج پیشکسوتان
سعدی منوچهری، تیپ حضرت زهرا
بهارستان ظهیرالاسلام، تیپ احتیاط ستادی سازمان بسیج
چهارراه مخبرالدوله، تیپ حضرت زهرا
جمهوری ولی عصر، تیپ حضرت زهرا
چهارراه ولی عصر تا میدان ولی عصر، تیپ حضرت زهرا
خیابان انقلاب از تقاطع قدس تا ۱۶آذر، تیپ حضرت زهرا
۵- لشکر عملیاتی:
لشکر عملیاتی بهصورت گردانهای متحرک موتوری از ساعت ۰۹۳۰ در نقاط زیر مستقر شود:
میدان امام خمینی
خیابان لاله زار
میدان بهارستان
باغ سپهسالار
اکباتان ملت
ب: وضعیت استقرار در بعد از ظهر
قرارگاه عملیاتی ضمن فراخوان ۱۰۰درصدی کلیه گردانهای بسیج و کادر تیپها، یکانها و نواحی مقاومت بسیج از ساعت ۱۵۰۰ نسبت به استقرار آنها با اُلویت نقاط زیر اقدام نمایید.
۱ـ تیپ حضرت زهرا
۳ گردان در منطقه نازی آباد با مسئولیت برادر عابدینی
خیابان انقلاب، از میدان انقلاب تا چهارراه ولی عصر، با مسئولیت برادر معنوی
۲- تیپ آل محمد
میدان هفتحوض، با مسئولیت برادر قسام
محدوده تهرانپارس با مسئولیت برادر یارمحمدی
میدان تجریش با مسئولیت برادر شیخی
۳- یکان صاحبالزمان
میدان ولی عصر، چهارراه طالقانی- میدان فاطمی-پارک لاله و تقاطع بلوار کشاورز با خیابان حجاب
۴-یکان امام سجاد، محدوده ستارخان با مسئولیت سردار خراسانی
۵- یکان امام حسین، در خیابان پیروزی (چهارراه کوکا و میدان کلاهدوز)
۶- یکان امام رضا، محدوده امامزاده حسن
۷- یکان فاتحین،۴ گردان در کنترل عملیاتی قرارگاه فتح، در محدوه امامزاده حسن؛
۴ گردان در کنترل عملیاتی قرارگاه فتح، در محدوه امامزاده حسن
۸- یکان جنگ نوین، فلکه اول و دوم صادقیه.
ج- دستورات هماهنگی
۱ـ نسبت به نظارت بر مأموریت شبها، یکانها و نواحی مقاومت بسیج اقدام نمایند.
۲ـ قرارگاههای عملیاتی با دقت نظر نسبت به چینش و استقرار گردانهای بیتالمقدس و امام حسین و امام علی نواحی مقاومت یکانها و تیپهای امنیتی در کانونهای درگیر اقدام نمایند.
۳ ـ نسبت به فعال سازی پاسگاه فرماندهی خود را از ساعت ۰۹۰۰ اقدام نمایید.
۴ـ ملاحظات ایمنی و تأمینی را در اجرای مأموریت رعایت نمایید.
امضاء: سرتیپ پاسدار حسن حسنزاده، فرمانده سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ.
سرتیپ دوم پاسدار محمود توکلی، معاون هماهنگکننده سپاه محمد رسول الله تهران بزرگ».
۲۳ـ کمیسیون امنیت و ضدتروریسم در ۲۷مهر ۱۴۰۱نیز برای اطلاع و هوشیاری مردم تهران و جوانان شورشگر، «دستورات و خط کار پاسدار سرلشکر سلامی، سرکرده کل سپاه پاسداران، برای مقابله با قیام در «عملیات آرام سازی» را برملا و اعلام کرد: «سرکرده وحشتزده سپاه پاسداران، از بکارگیری کارکنان بریده، بیانگیزه، ناراضی و مسألهدار در کنترل اغتشاشات خودداری کرده و از حضور آنان در عملیات آرامسازی ممانعت بهعمل آورند.
با توجه به اقدامات خشونتآمیز و تعرضهای صورت گرفته بهمنظور تسخیر نواحی و حوزههای مقاومت توان لازم را جهت حفاظت و حراست مضاعف از سلاح، مهمات و تجهیزات موجود در این مراکز به کار گرفته و تدابیر مقتضی را جهت تأمین آن بکار گیرند.
سند شماره ۲
تاریخ: ۱۹مهر ۱۴۰۱
خیلی محرمانه
فرماندهی کل
به: ردیفهای یکم تا ششم و خاص سپاه
موضوع: رعایت اصول حفاظتی در مواقع بروز اغتشاشات
... در پی بروز اغتشاشات اخیر دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنان بهدنبال تعرض به داراییهای مادی و معنوی سپاه، ایجاد خسارت در اماکن سپاه، کشتهسازی و گرفتن تلفات انسانی از نیروهای امنیتی بهویژه (سپاه و بسیج) میباشند. لذا ضروری است فرماندهان سپاه نسبت به اعلام هشدار باش و توجیه نیروهای حاضر در صحنه اعم از پایور، بسیجی و همچنین منابع اطلاعاتی اقدام نموده و محورهای ذیل را به مرحله اجرا بگذارند:
با هماهنگی حفاظت اطلاعات از بکارگیری کارکنان بریده، بیانگیزه، ناراضی و مسألهدار در کنترل اغتشاشات خودداری کرده و از حضور آنان در عملیات آرامسازی ممانعت بهعمل آورند.
کلیه فرماندهان، مسئولان و مرتبطان سپاه از انجام مصاحبه با رسانههای جمعی که میتواند به تشدید و تحریک اغتشاشات منجر بشود خودداری کرده و در صورت اخذ مجوز نسبت به بیان مطالب تحریکآمیز و احساسی که شرایط را برای کنترل و ادامه اغتشاشات پیچیده مینماید، اکیداً خودداری نمایند.
با توجه به اقدامات خشونتآمیز و تعرضهای صورت گرفته بهمنظور تسخیر نواحی و حوزههای مقاومت توان لازم را جهت حفاظت و حراست مضاعف از سلاح، مهمات و تجهیزات موجود در این مراکز بهکار گرفته و تدابیر مقتضی را جهت تأمین آن بکار گیرند.
تمهیدات حفاظتی لازم را برای سرویسهای ایاب و ذهاب کارکناناندیشیده و آحاد کارکنان از جمله رانندگان نسبت به مخاطرات احتمالی از جمله حمله به خودروهای مأموریتی و تجهیز خودروها به بستههای انفجاری توجیه شوند. حتیالامکان از گزینههای جایگزین و مسیرهای مختلف استفاده شود.
امضاء: سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی».
۲۴ـ روز ۲۸ مهر کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورا بار دیگر به منظور اطلاع و هوشیاری مردم بپاخاسته و جوانان شورشگر، دستورات و خط کار قرارگاه فرماندهی سپاه پاسداران برای تهران بزرگ، استان تهران و استان البرز را منتشر و اعلام کرد : رژیم با جمعبندی قیام آبان ۹۸، به دستور خامنهای راهحل دستگیریهای انبوه را به جای شلیک انبوه گلولههای جنگی در تهران و کرج به آزمایش گذاشته تا تعداد کشتهها را به حداقل برساند و به گفته خودش «بهانهای به دست دشمن و گروههای معاند داده نشود». به این منظور «در مواقع ضروری... سلاح غیرکشنده با ساچمة پلاستیکی» را در دستور قرار داده است. اما «ملاحظات اساسی» که باید «حتماً مدنظر قرار گیرد» به کار بردن سلاح و گلوله جنگی «در حین استقرار و تأمین ستونکشی» و «برای دستگیری و مقابله با عوامل مسلح و تروریست» است.
سند شماره ۳
تاریخ: ۱۹مهر ۱۴۰۱
خیلی محرمانه
به گیرندگان محترم زیر
از فرماندهی قرارگاه ثارالله تهران
درباره اغتشاشات روزهای اخیر در کشور و طراحی دشمن برای تحریم و تشدید خشونت و تعرض به اماکن و نیروهای نظامی، انتظامی با هدف اجرای پروژه کشتهسازی، بهرغم ابلاغیات متعدد مبنی بر استفاده از سلاحهای امنیتی ناتوان کننده (غیرکشنده)، بعضاً شاهد بکارگیری غیراصولی سلاح گرم، توسط برخی از یکانها بوده که نتایج سویی از جمله: افزایش آمار کشتهها، تشدید ناآرامیها و ایجاد خوراک تبلیغاتی را بهدنبال خواهد داشت.
لذا بهمنظور پیشگیری از تلفات انسانی و افزایش هزینههای معنوی و مادی برای انقلاب اسلامی موارد زیر جهت اجرا ابلاغ میگردد:
۱ـ اشراف اطلاعاتی و پیش بینی دقیق تجمعات و اغتشاشات احتمالی بهمنظور انجام اقدامات پیشگیرانه و عملیات پیشدستانه و جلوگیری از شکلگیری تجمعات و اغتشاشات غیرقانونی، مورد تأکید قرار گیرد.
۲ـ حفاظت از اماکن و مقرهای انتظامی و نظامی و بهویژه اماکن نزدیک به محلهای تجمع و اغتشاش (کانونهای ناآرامی) بهصورت کاملاً اطمینانبخش، تشدید و تقویت شود و تمهیدات لازم برای مقابله با یورش احتمالی افراد اغتشاشگر به این اماکن با ابزار و تجهیزات ضداغتشاش و غیرکشنده، پیشبینی، توزیع و آموزش داده شود و این موضوع مورد نظارت مستمر نیز قرار گیرد.
۳-ـ در مواقع ضروری و برای دفاع از اماکنی که اغتشاشگران یا افراد مسلح در حال نفوذ و ورود به این اماکن هستند، فقط از سلاح غیرکشنده مانند وینچستر (با ساچمة پلاستیکی و غیرکشنده) در حد نیاز و توسط افراد آموزش دیده استفاده شود.
چنانچه برای دفاع از اماکن نظامی، چارهیی به جز استفاده از سلاح جنگی نباشد، از این سلاح صرفاً توسط افراد مشخص و با تجربه و بهصورت کاملاً هدفمند استفاده شود.
۴-ـ انتظار میرود تا فرماندهان میدانی با مدنظر قراردادن فرامین فرماندهی معظم کل قوا و رعایت ابلاغیههای ستاد کل نیروهای مسلح، با برخورد حکمیانه و هوشمندانه به شکلی عملی نمایند تا تلفات انسانی خودی، اغتشاشگران و مردم عادی (کشته و مجروح) به حداقل رسیده و بهانهیی به دست دشمن و گروههای معاند داده نشود.
لازم به ذکر است که در اجرای بندهای ۱ تا ۴ فوق، ملاحظات اساسی زیر حتماً مدنظر قرار گیرد:
الف ـ حمل سلاح گرم برای تأمین نیروهای عمل کننده خودی در حین استقرار، و تأمین ستونکشی، بلامانع و استفاده از آن در این موضوع برابر قانون به کارگیری سلاح خواهد بود.
ب ـ حمل و به کارگیری سلاح گرم، توسط تیمهای عملیات ویژه، برای دستگیری و مقابله با عوامل مسلح و تروریست مطابق با ضوابط و مقررات مصوب، بلامانع خواهد بود.
سرلشکر پاسدار حسین سلامی، فرمانده قرارگاه ثارالله تهران
امضاء: جانشین، سرتیپ پاسدار حسین نجات
۲۵ـ حمله به زندانها :
علاوه بر دستگیریهای گسترده و اقدامات جنایتکارانه در زندانهای سراسر کشور، رژیم حملات برنامه ریزی شدهیی را علیه شماری از زندانها ترتیب داد که نخستین مورد آن علیه زندان لاکان رشت بود که به دنبال حمایت زندانیان سیاسی آن از قیام سراسری صورت گرفت .
همانطور که قبلاً اشاره کردیم در تاریخ ۱۷مهر ۱۴۰۱ شمار زیادی از نیروهای مهاجم و سرکوبگر رژیم که بخشی از آنها از آستارا منتقل شده بودند، در اطراف زندان لاکان رشت مستقر شدند. ساعت ۴صبح آتشسوزی در بند۸ ظاهراً به علت اتصال برق ایجاد شد و بهسرعت این بند را فراگرفت و منجر به درگیری زندانیان با زندانبانان شد. همزمان صدای تیراندازی از داخل زندان به گوش رسید و در جریان این عمل ددمنشانه، تعدادی از زندانیان به شهادت رسیدند. رسانههای حکومتی آمار شهیدان در زندان لاکان را ۸ کشته اعلام کردند اما منابع غیررسمی از ۱۸زندانی شهید خبر دادند.
یک هفته بعد توطئه دیگری در زندان اوین تهران به اجرا در آمد. شنبه شب ۲۳مهر در ساعت ۲۱۵۰ صدای انفجار مهیبی از زندان اوین در تهران، که بسیاری از دستگیر شدگان قیام در آن بهسر میبرند، شنیده شد. در ساعت ۲۲۴۱ دو انفجار بزرگ دیگر از زندان اوین شنیده شد. همزمان صدای تیراندازیهای فراوان از منطقه زندان به گوش میرسید و شعلههای آتش و دود زندان اوین را فراگرفت. تا مدتها صدای رگبار گلولهها و انفجار پیاپی نارنجک بگوش میرسید. شماری از زندانیان در پشتبامهای زندان اوین دیده شدند. نیروهای موسوم به نوپو (نیروهای ویژه پاسدار ولایت) که نیروهای ویژه خامنهای هستند، به زندان اوین یورش بردند. قضاییه رژیم در یک سناریوی ساختگی ادعا کرد بین زندانیان درگیری پیش آمده و کارگاه خیاطی آتش گرفته است.
نیروهای سرکوبگر به سمت مردمی که در نزدیکی اوین تجمع کرده بودند، گاز اشکآور شلیک کردند. در اوین و اطراف آن شعارهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنهای به گوش میرسد.
در این ماجرا، بند 7 زندان اوین در آتش سوخت و تعدادی از زندانیان جان باختند. تعدادی از زندانیان سیاسی که مجروح و مصدوم شده بودند به زندان گوهردشت و زندان تهران بزرگ منتقل شدند.
خانم مریم رجوی از مردم و جوانان تهران خواست به کمک خانوادهها که به زندان اوین رفتهاند بشتابند و برای نجات جان زندانیان همکاری کنند تا رژیم نتواند آنها را قتلعام کند. او خواهان مداخله ملل متحد، کمیسر عالی و شورای حقوقبشر و اتحادیه اروپا برای جلوگیری از قتلعام زندانیان اوین شد. واکنش شبانة مردم تهران به این جنایت رژیم به صورت یک خیزش عمومی خود را نشان داد.
توطئة بعدی صبح دوشنبه ۲۵مهر ۱۴۰۱ در زندان قزل حصار کرج به اجرا گذاشته شد و در زندان قزلحصار صدای آژیر شنیده شد. به گزارش شاهدان عینی، حوالی ساعت ۱۰ بیش از ۵۰ گارد ویژه مسلح روی سقف زندان مستقر شده و سلاحهایشان را رو به زندانیان نشانه گرفتند. رئیس زندان روی پشتبام رفته و با سلاح وینچستر شلیک هوایی میکرد. در همین حال زندانیان در هواخوری در حمایت از قیام شعارهای «مرگ بر خامنهای » سر دادند.
۲۶ـ دبیرخانة شورا در اطلاعیه 28 مهر ۱۴۰۱ با عنوان «رژیم آخوندها همچنان تلاش میکند بر جنایت بزرگ در اوین سرپوش بگذارد»، جزئیات بیشتری از این فاجعه و اقدامات بعدی رژیم علیه زندانیان را بر اساس گزارشها و اظهارات شهود عینی که برای گواهی دادن در دادگاهها و مراجع بینالمللی آمادگی دارند، انتشار داد و نوشت: «جنایتکاران نوپو (نیروی ویژه پاسداران ولایت) نه تنها از گلولههای ساچمه یی استفاده کردند بلکه با فشنگهای جنگی نیز زندانیان را در داخل بند ۷ و ۸ هدف قرار داهاند. پوکههای فشنگ جنگی در محوطه زندان توسط زندانیان مشاهده شده است. دژخیمان برخی مواد انفجاری به سوی زندانیان پرتاب میکردند. یکی از این مواد انفجاری زیر پای یکی از زندانیان منفجر شد که پایش بهشدت آسیب دید و مورد جراحی قرار گرفت. پس از تیراندازی، دژخیمان نوپو و گارد ویژه، زندانیان را روی زمین خوابانده و تا سر حد مرگ کتک میزدند. سردژخیم محمودی با پا روی سر و صورت و ستون فقرات و زخمهای زندانیانی که روی زمین افتاده بودند راه میرفت. او شخصاً با باتون بر سر زندانیان ضربه وارد میکرد. وحشیگری محمودی به حدی بود که افراد یکان ویژه که خود به زندانیان شلیک کرده بودند، تلاش میکردند او را متوقف کنند. دو جنایتکار دیگر بهنام توکلی و کربلایی نیز همراه با محمودی بهشدت زندانیان را مورد شکنجه و اذیت و آزار قرار میدادند... دژخیمان در حمله به زندانیان هواخوری را بستند و کارت بانکی و کارت تلفن برخی از زندانیان را شکستند و دستگاه شارژ تلفن را بستند، تا زندانیان امکان تماس تلفنی نداشته باشند. بسیاری از زندانیانی که گلوله ساچمه یی خورده بودند، گلولهها در بدنشان باقی است... پس از سرکوب وحشیانه اوین در شامگاه ۲۳مهرماه، برخی از زندانیان سیاسی توسط وزارت اطلاعات زیر بازجویی و شکنجه قرار دارند... احمد علیرضابیگی، نماینده مجلس رژیم، پس از بازدید روز ۲۶مهر اعضای کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس از زندان فشافویه گفت: با توجه به اغتشاش زندان اوین نزدیک به ۱۳۰۰نفر از زندانیان زندان اوین به زندان فشافویه انتقال یافتهاند و این زندان نیز آمادگی لازم برای نگهداری از این تعداد زندانیان را ندارد (عصر ایران ـ ۲۷مهر).
مقاومت ایران از همان روز حمله به اوین (۲۳مهر) اعلام کرد حمله به اوین از قبل توسط رژیم آخوندی برنامهریزی شده بوده است. روز ۲۸مهر، رویترز نوشت: ”شش منبع به رویترز گفتند، دو روز قبل از آتشسوزی در بخشی از زندان اوین ایران و کشته شدن حداقل هشت نفر، یک واحد پلیس ضدشورش به محوطه وارد شد و با کوبیدن باتون به درب سلولها شروع به گشتزنی در راهروها کرد. این منابع گفتند که گشتزنی در زندان تهران بدون هیچگونه تحریک آشکار از سوی زندانیان آغاز شد. این گشتها از پنجشنبه تا شنبه ادامه داشت، تا زمانی که برخی از زندانیان با فریاد سرنگونی ولیفقیه واکنش نشان دادند که بازتاب اعتراضهایی بود که از سپتامبر در سراسر ایران موج میزد“.
رژیم در زندان قزل حصار (هم) حالت فوق العاده امنیتی برقرار کرده و زندانبانان در آماده باش هستند و روی پشت بام واحد ۲ زندان، تیربار دوشکا کار گذاشته اند.
شماری از زندانیان سیاسی در زندان وکیلآباد مشهد، از جمله محمد جواد وفایی ثانی، زندانی سیاسی هوادار مجاهدین برای بازجویی به بازداشتگاه وزارت اطلاعات منتقل شدهاند».
۲۷ـ برخی دیگر از طرحهای رژیم برای جلوگیری از استمرار قیام عبارت بودند از:
ـ طرح توافق ستاد نهی از منکر و امر به معروف با بسیج و قوه قضاییه برای تشدید سرکوب (4 آبان)
ـ بهانه قراردادن طرح تروریستی در شاهچراغ شیراز برای سرکوب (4 آبان)، پیام خامنهای در ارتباط با شاهچراغ (5 آبان) و سخنرانی حسین سلامی در شیراز در مراسم کشته شدههای شاهچراغ و تمرکز روی تهدید دانشجویان (7 آبان)
ـ انتشار بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران (6 آبان) که در واقع بیان دعاوی خامنهای برای نسبت دادن قیام به «دولت تروریست ایالات متحده» که«در ادوار و دولتهای مختلف سابقه حمایت از خونخوارترین گروهکهای تروریستی را داشته و دارد» در قالبی اطلاعاتی و امنیتی بود و ارعاب و تهدید ریزشیهای رژیم را مد نظر داشت.
ـ شروع محاکمات بیش از هزار نفر از دستگیرشدگان در 8 استان و پخش جلسات آن؛
ـ حملة وحشیانه به خوابگاههای دانشجویی و دانشگاهها در سراسر کشور، که از جمعه شب 6 آبان شروع شد، همراه با دستگیریهای گسترده دانشجویان؛
ـ سخنرانی خامنهای برای دانش آموزان در 11 آبان و برنامه ریزی برای برگزاری مراسم گستردة 13 آبان در سراسر کشور.
این رشته اقدامات و موارد مشابه دیگر، اساساً، در خدمت خط «نمدمال» و سرکوب محتاطانه و « نرم» و «مدیریت» قیامها به موازات ترفندهای اطلاعاتی در خارج کشور برای آلترناتیو تراشی و به صحنه کشاندن بچه شاه و ساواکیها بود؛ خطی که از همان ابتدا توسط شخص خامنهای و فرماندهان سپاه به کلیه نیروهای سرکوبگر ابلاغ و به اجرا گذاشته شد.
با وجود طرحهای یادشده در شروع دومین ماه قیام، نقطه عطف دیگری رقم خورد که شاخص برجسته آن بالاگرفتن قیام، به خصوص در تهران در سالگرد قیام آتشین آبان ۹۸ در روزهای 25 و 26 آبان 1401 بود.
این تحول خامنهای را، که شمار نیروهای نظامی سرکوبگر در کف خیابان را با تمرکز روی اقدامات اطلاعاتی برای دستگیری عناصر اصلی قیام تاحدی کاهش داده بود، با وضعیتی پیش بینی ناشده مواجه کرد. از این رو درحالی که کار اطلاعاتی و سرکوب مخفیانه و دستگیری به موازات سرکوب علنی و قدرتنمایی با شدت ادامه داشت، رژیم در روز ۲۵ آبان به گسیل۳۲ هزار و 800 نیروی سرکوبگر به کف خیابان مبادرت کرد. در این بسیج نیرو، بخش عمدة نیروهای احتیاط ستادی و بازنشستگان سپاه و نیروهای بسیج هم بکار گرفته شدند. مرکز عمدة نیروها در بخشهای مرکزی شهر یعنی بازار و اطراف بیت خامنهای و همچنین منطقه ۴ در شرق تهران بود.
روز ۲۶ آبان شمار نیروهای کف خیابان به ۳۹ هزار و 500 نیرو که بالاترین آمار بسیج نیرویی سپاه تا آن زمان بود بالغ شد. در این دو روز از تمامی حوزهها و پایگاههای بسیج خواسته شد تمامی نیروها از ساعت ۱۷۰۰ در محل پایگاهها و حوزههای بسیج حضور داشته باشند در حالی که تاکنون این لایه از نیروهای بسیج وارد آرایش نظامی نشده بودند.
پاسدار سلامی، سرکرده سپاه، در روز 25 آبان، دستورالعملی تحت عنوان «ملاحظات تأمینی و حفاظتی اسناد، مدارک و اطلاعات» خطاب به کلیه نیروهای سپاه در سراسر کشور صادر کرد. مضمون کلی این دستورالعمل، انجام اقدامات تدافعی در برابر قیامکنندگان و بالابردن ضریب دفاعی مراکز و مقرها و حفظ و نگهداری اسناد بود.
خامنهای از 17 آذرماه خط اعدام را در کادر همان خط دوگانه اطلاعاتی ـ نظامی در پیش گرفت، اما بعد از اجرای دو اعدام (محسن شکاری در تهران و مجیدرضا رهنورد در مشهد) و بازتابهای منفی داخلی و بین المللی آنها، اجرای اعدام را متوقف کرد ولی به صدور احکام اعدام ادامه داد.
۲۸ ـ رژیم برای سرکوب دانشگاهها به طور خاص به توطئه گری پرداخت. براساس اسناد افشا شده توسط کانال تلگرامی «قیام تا سرنگونی»، از تاریخ 4 آبان تا 3 دیماه 1401، شورای امنیت کشور پنج جلسه بهریاست پاسدار احمد وحیدی، وزیر کشور رئیسی جلاد و با شرکت وزرای آموزش و پرورش، علوم، بهداشت، پاسدار نجات، جانشین فرمانده قرارگاه ثارالله، ریاست سازمان حراست کل کشور و سایر اعضای آن در باره اعتراضها در دانشگاهها تشکیل شد. در جلسه مورخ 4 آبانماه، «دستور کار بررسی آخرین وضعیت دانشگاهها در جریان اغتشاشات اخیر» به تصویب رسید.
برخی دیگر از مصوبات این جلسات عبارت بودند از: «شناسایی و برخورد قانونی با دانشجویان خاطی»، «مراقبت جدی دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی»، «جلوگیری از القای این موضوع که گویا حاکمیت با مخالفین سیاسی برخورد میکند»، «ممنوعالورود کردن دانشجویان خاطی»، «محروم کردن دانشجویان متخلف از هرگونه خدمات رفاهی»، «برخورد با اساتید متخلف توسط وزارت علوم»، «الغای دادن مدارک تحصیلی»، «تشکیل کمیته مرکب از ریاست دانشگاه، مسئول حراست، رئیس دفتر نهاد نمایندگی، معاونتهای دانشجویی و فرهنگی برای تعلیق دانشجویان خاطی به مدت یک ترم»، «دادن لیست دانشجویان هتاک به وزارت اطلاعات توسط مراکز حراست دانشگاهها»، «تعلیق پروانة کار و لغو پروانة مطب برای افراد خاطی»، «جذب اساتید انقلابی و مورد تأیید شاک»، «حضور فعال بسیج دانشجویی» و نهایتاً «تقویت حراست دانشگاههای صنعتی شریف و الزهرا توسط سازمان حراست کل کشور»، «استخدام نیروهای ارزشی توسط سازمان امور اداری و استخدامی»، «ممنوع الخروج کردن افراد توسط دادستانی بعد از ارسال اسامی توسط وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه»، «چگونگی برگزاری مراسم 16 آذر»، «مصوبات شعام و شاک در خصوص تغییر مدیریت دانشگاه شریف توسط وزارت علوم، اجرایی گردد».
در 6 آذر 1401پاسدار سلامی، سرکرده کل سپاه، طی نامهیی خطاب به رئیسی نوشت: «شورای امنیت کشور، مسئولیت رسیدگی به دانشگاههای استان تهران را در قالب یک کمیته اطلاعاتی، امنیتی به قرارگاه ثارالله واگذار نموده است» تا تاریخ مذکور، قرارگاه ثارالله برای سرکوب و کنترل هر چه بیشتر دانشگاهها، 6 جلسه کمیته اطلاعاتی، امنیتی برگزار کرد. علاوه بر آن دو جلسه با دانشگاههای تهران (رئیس و معاونان اصلی آنها) و حداقل دو جلسه با هر دانشگاه برگزار و مصوبات شورای امنیت کشور را به آنها ابلاغ یا پیگیری کرده بود.
قرارگاه ثارالله، بعد از این تاریخ، اقدام به تشکیل کمیته مشترکی به نام «کمیته دانش و کمیته اطلاعاتی ـ امنیتی دانشگاهها» کرد. این کمیته اولین جلسه خود را در 26 آذر 1401 به ریاست پاسدار نجات، جانشین فرماندهی قرارگاه ثارالله و نفراتی از سازمان اطلاعات فراجا، سازمان اطلاعات استان تهران، سازمان اطلاعات سپاه، سازمان بسیج دانشجویی، سازمان بسیج اساتید، حراست وزارت علوم، حراست دانشگاه آزاد، نهاد نمایندگی ولیفقیه در دانشگاهها، اطلاعات قرارگاه ثارالله و دفتر فرماندهی این قرارگاه برگزار کرد. در این جلسه تصمیم بر ادامه «ممنوع الخوابگاهی» دانشجویان خاطی و بستن پورتال دانشجویی گرفتند.
این کمیته سرکوب دانشگاهها تا 12 بهمن 1401 تعداد 8 جلسه مشترک برگزار و تصمیمات دیگری از جمله بازداشت دانشجویان، تعلیق از دانشگاه، برخورد و بازداشت لیدرهای اصلی دانشجویی و ... اتخاذ کرد.
اسناد این جلسات توسط کانال تلگرامی «قیام تا سرنگونی» به طور کامل افشا و در اختیار عموم هموطنان قرار گرفته است.
در کنار اقدامات سرکوبگرانه مذکور و بهویژه بعد از تهاجم وحشیانه مزدوران رژیم به دانشگاه صنعتی شریف در 10 مهر 1401 و همچنین تهاجم به خوابگاههای دانشگاههای مختلف کشور در 6 آبان، رژیم «خط مناظره در دانشگاهها» را با هدف کنترل دانشگاهها اجرا کرد. این کار در آن زمان توسط دکتر کلانتری، معاون فرهنگی، اجتماعی وزارت علوم پیگیری شد. هدف در یک کلام، تخلیه خشم دانشجویان بود. کلیه جلساتی که با این شیوه در دانشگاهها برگزار شد، «کنترل شده» بودند.
رژیم قصد داشت به هر ترتیب شده مانع از برگزاری مراسم روز دانشجو در16آذر شود. در همین رابطه سپاه تهران بزرگ در روز12 آذر، دستورالعملی برای مأموریت سپاه برای روزهای 14 تا 16 آذر صادر نمود. براساس این دستورالعمل، برای روز 14 آذر تعداد ۲۵ هزار پاسدار و بسیجی و برای روزهای ۱۵ و ۱۶ آذر روزانه ۲۷ هزار پاسدار و بسیجی بسیج شدند. سپاه تهرانبزرگ اساس مأموریت نیروهایش را در سه روز فوقالذکر، دستگیریهای گسترده مشخص کرد و به همین منظور الزاماتی مانند خودروهای ویژه انتقال دستگیرشدگان و محل انتقال آنها را مشخص شد.
فصل چهارم
قیام و کانونهای شورشی
گردانهای قیام و نیروهای انقلاب دموکراتیک
۲۹ ـ شورا در بیانیة سال پیش اعلام کرد: «گسترش و تثبیت فعالیتهای کانونهای شورشی در یکسال گذشته در سراسر کشور به میزانی بود که رسانه ها و مقامات رژیم به آن اعتراف کرده و با وحشت نسبت به آن هشدار می دهند. در یک سال گذشته کارزارهای اختناق شکن کانونهای شورشی در سراسر ایران با به آتش کشیدن تصاویر و بیلبردهای بزرگ خامنهای و خمینی و سلیمانی و تهاجم به مراکز سپاه پاسداران در تهران و شهرهای مختلف و دیگر مراکر سرکوب و حوزه های جهل و جنایت، هم در کیفیت و هم در کمیت، ابعاد جدیدی به خود گرفت». آن چه در این بخش از بیانیه پیرامون کانونهای شورشی گفته شده، در سال گذشته با ابعادی بسیار بیشتر در میدان عمل جاری شد.
ستاد اجتماعی مجاهدین در ۶ دی ۱۴۰۱ اعلام کرد: «کانونهای شورشی در مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش در ۱۰۰روز اول قیام در رویارویی با نیروهای سرکوبگر دشمن برای هموار کردن راه قیام بیش از ۱۵۰۰ عملیات ضداختناق در ۲۸۲ شهر میهن انجام دادند. پرتاب کوکتل و بستن مسیرهای نیرو رسانی دشمن در این شمار است.علاوه بر این کانونهای شورشی بیش از ۴۰۰۰ پراتیک دیگر شامل تصویرنگاری، آکتها و آکسیونهای خیابانی حین قیام، نصب بنر و پوستر و شعارنویسیهای بزرگ در معابر داشتند مؤسسان پنجم ارتش آزادی، در نبرد با سپاه و بسیج و اطلاعات و نیروی انتظامی و لباس شخصیهای دشمن، با به جان خریدن انواع گلولهها و قمه و چاقو و با صدها مجروح و جمجمههای شکسته در اثر باتون و هزاران دستگیری، در این ۱۰۰روز بهای سنگین و خونینی متحمل شده است که جز بر شرف و افتخار فرزندان رشید خلق نمیافزاید.
جزئیات با اسامی و اطلاعات کامل در اختیار هیأت حقیقتیاب بینالمللی در سازمان ملل قرار خواهد گرفت».
۳۰ ـ مسعود رجوی، مسئول شورای ملّی مقاومت، دوشنبه شب 4 مهر 1401 برای شورشگران و قیام کنندگان پیام داد: «به همه دلاوران قیام و جوانان شورشگر در تهران، کرج، تبریز، اصفهان، مشهد، قم و سایر شهرها، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور که نیمه شب در معرض رگبار و شلیک وحوش خامنهای هستید، و به همه هموطنان در پشت بامها و پشت پنجرهها: دشمن به گفته خودش می خواهد کار را تمام کند. خلع سلاح و آتش متقابل، آتش جواب آتش، حق فرزندان رشید وطن است. اعلامیه جهانی حقوق بشر هم حق قیام و شورش را به رسمیت شناخته است.
خوشا که اکنون در اثر قیام سراسری بسیاری که کلمة انقلاب و انقلاب کردن را از اساس ناشایست و جرم نابخشودنی نسل ما می شناختند کوتاه آمده و انقلابی را که علیه تمامیت رژیم در جریان بوده و هست دیرهنگام پذیرفته اند. با این حال ما به همه آنها خوشامد می گوییم و درخواست می کنیم قدم بعدی را هم بردارند و اذعان کنند که این رژیم جز زبان قاطعیت و قهر و قدرت نمی فهمد.
به رژیم هم که گویا تازه کشف کرده (!) که حجاب بهانه و اصل نظام نشانه است، میگوییم:
اولاً ـ آزادیها و حقوق زنان که طرح شورای ملّی مقاومت ایران در باره آن ۳۵ سال پیش به تصویب رسیده و منتشر شده است، جزء لاینفک انقلابی است که در جریان است. در این طرح رودررو و بر خلاف ارتجاع آخوندی، حقوق زنان ایران برای رهبری و ریاستجمهوری و قضاوت و همچنین آزادی پوشش و رفع نابرابریهای حقوقی، اعلان و به رسمیت شناخته شده است.
ثانیاً ـ آری، برای دستیابی همه اقشار و طبقات جبهه خلق از کارگر و کشاورز گرفته تا فرهنگی و معلم و بازنشستگان و ملیتهای تحت ستم، اصل نظام ولایتفقیه نشانه است و سرنگون باید گردد. تمام ارگانهای سرکوبگر به ویژه سپاه و اطلاعات رژیم باید درهم کوبیده و منحل شوند. پیروز باد انقلاب دموکراتیک مردم ایران».
۳۱ ـ کانونهای شورشی در 100 روز اول قیام در 282 شهر بیش از 1500 عملیات ضداختناق و 4000 پراتیک دیگر (شامل تصویرنگاری، آکتها و اکسیونهای خیابانی حین قیام، نصب بنر و پوستر و شعارنویسیهای بزرگ در معابر) داشتند. آنها در نبرد با سپاه و بسیج و اطلاعات و نیروی انتظامی و لباس شخصیهای دشمن، با به جان خریدن انواع گلولهها و قمه و چاقو و با صدها مجروح و جمجمههای شکسته در اثر باتون و هزاران دستگیری، در این 100 روز بهای سنگین و خونینی متحمل شدند. کانونهای شورشی فقط در بهمن 1401 تعداد 750 پراتیک انقلابی و 320 عملیات ضد اختناق انجام دادند و گزارشهای آن منتشر شد.
مسعود رجوی در 30 بهمن «به خاطـر حداکثـر تهـور و جسـارت» در پراتیکها و سلسله عملیات این ماه که با «هزاران دستگیری و بیشترین پیگرد و فشار همراه با سانسور ارتجاع و استعمار» همراه بود، به آنها درود فرستاد و افزود کار آنها را «خلـق اسیـر به خاطـر میسپـارد». مسئول شورا خاطرنشان کرد: «باز هم تأکید میکنم کس نخارد پشت ما. سرنوشت ایران با قیام فرزندان رشیدش در میدان فدا و مجاهدت نوشته میشود».
۳۲ ـ در اجلاس شورا در روزهای 15 و 16 تیر۱۴۰۲ «اعضای شورا خاطرنشان کردند که پیروزی درخشان کهکشان مقاومت و آنچه که از فعالیتهای سراسری کانونهای شورشی در اجلاس جهانی ایران آزاد به نمایش در آمد، دیواره های سیاه و ستبر «سانسور قرن» برای انکار جنبش مقاومت و آلترناتیو دموکراتیک را به کلی در هم ریخت و خیل معرکه گیران ارتجاعی ـ استعماری را بور و حسرتزده پی کارشان فرستاد.
در آستانة این اجلاس۱۰هزار صحنه از کانونهای شورشی در سراسر ایران همراه با ۶۰ عملیات تصویرنگاری از رئیس جمهور برگزیدة مقاومت و بنرهای بسیار از شهرهای مختلف برای دبیرخانة شورا ارسال کرده بودند» (اطلاعیه دبیرخانة شورای ملی مقاومت، 18 تیر 1402).
در 12فروردین 1402 دبیرخانة شورای ملّی مقاومت طی اطلاعیه یی اعلام کرد: «بنا به گزارش سازمان مجاهدین خلق ایران از ابتدای قیام در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ تا پایان اسفند ماه، ۳۶۲۶ نفر از هواداران این سازمان دستگیر یا ناپدید شده اند و اطلاعی از آنها در دست نیست. این جدای از هزاران بازداشت شده در صحنه های گوناگون قیام در شهرها و مناطق مختلف است که پس از چند ساعت بدون شناخته شدن آزاد شده یا از چنگ دشمن بیرون آمده اند. اسامی هواداران سازمان مجاهدین که به خاطر شرکت در جشن ملی چهارشنبه سوری دستگیر شدهاند، برای سازمانهای بینالمللی و گزارشگران ملل متحد ارسال شده است. اسامی و مشخصات ۳۶۲۶ نفر از هواداران مجاهدین، که دستگیر یا ناپدید و مفقود شده اند در دبیرخانة شورای ملّی مقاومت ایران موجود و قابل ارائه در هر دادگاه بین المللی است».
۳۳ ـ کانونهای شورشی که در دوران پاندمی کرونا کارزارهای اختناق شکن خود را در مقابله با سیاست رژیم برای ایجاد جو سکوت و یأس ادامه داده بودند، با شروع قیام با تمام قوا برای استمرار آن به کارزار پرداختند. به گزارش ستاد اجتماعی مجاهدین، کانونهای شورشی در 233 شهر از 31 استان و صدها محله در راه اندازی و هدایت قیام و سمت و سو دادن به شعارها و مقابله با اقدامات سرکوبگرانه نقش بسزا داشتند. نیروهای پشتیبان هم در مجموع در 282 شهری که حرکتهای اعتراضی از آنها گزارش شده، کار خبرگیری و ارسال عکس و فیلم را انجام میدادند.
کانونهای شورشی در همه گیرشدن شعارهای سرنگونی مانند «مرگ برخامنهای »، «می کشم می کشم آنکه برادرم کشت»، «قسم به خون یاران/ ایستاده ایم تاپایان» و «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» در اغلب محلات تهران و شهرهای سراسر کشور نقش بسیار فعال داشتند.
کانونهای شورشی همچنین موفق شدند در مقابله با سرکوب وحشیانة نیروهای امنیتی تاکتیک های تهاجمی مانند استفاده از کوکتل مولوتوف را اجتماعی کنند و به جوانان شورشگر در همه جا آموزش دهند.
۳۴ـ سردمداران رژیم که به دلایل سیاسی و اجتماعی از لحاظ گسترش و رادیکالیزه شدن قیام و هم چنین برای حفظ نیروهای رژیم تلاش میکردند حضور نیروهای مجاهدین را مسکوت بگذارند؛ به ناگزیر و به زبان و بیان آلوده و همراه با لجنپراکنی آخوندی به تلویح و تصریح به نقش میدانی نیروهای مجاهدین و کانونهای شورشی اذعان کردند که به ذکر نمونه هایی از آنها اکتفا می کنیم:
پاسدار قالیباف، رئیس مجلس رژیم گفت: این حوادث با نجابت و درایت و صبر مردم و هدایتهای هوشمندانه و دقیق رهبر معظم انقلاب و حضور نیروهای انقلابی در صحنه خنثی شد. بیشترین نقش را در اجرا و ساماندهی این حوادث منافقین بر عهده داشتند و امروز با اقدامات جمهوری اسلامی این گروهک تروریستی در انفعال قرار دارد و از کشورهایی که حامی آنها بودند، اخراج شدند» («انتخاب»، 22 تیر۱۴۰۲).
جلاد رئیسی، رئیس جمهور رژیم: «آمریکا، منافقین و سایر دشمنان کشور تلاش کردند در ظرف دانشگاه شریف اهداف ضد ایرانی و ضد انقلابی خود را پیگیری کنند، اما آگاهی اساتید و دانشجویان نجیب این دانشگاه مانع از آن میشود که این تلاشها به حساب دانشگاه شریف گذاشته شود» («فرهیختگان»، 16 مهر 1401).
امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه رژیم: «گروهک تروریستی منافقین، که ۱۷ هزار ایرانی را به شهادت رسانده، از آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی در حال تحریک هستند و عواملشان را به داخل ایران میفرستند» (گفتگو با رادیو ان.پی.آر آمریکا -روزنامه «همدلی»، 10مهر۱۴۰۱).
پاسدار سرتیپ حسین اشتری، سرکرده وقت نیروی انتظامی در بحبوحه قیام: «اغتشاشگران به سرکردگی منافقان و معاندان با نیات شیطانی خود به دنبال ایجاد تفرقه و تشویش اذهان عمومی هستند و بحمدالله در همان ابتدا مردم شریف ایران اسلامی با هوشیاری صف خود را از ضد انقلاب و اغتشاشگران جداکرد» (سایت «انتخاب»، ۱۹مهر).
آخوند دری نجفآبادی، وزیرسابق اطلاعات، نمایندة خامنهای در استان مرکزی: «اغتشاشات و اتفاقات اخیر کشور توطئه یی از سوی کشورهای غربی و منافقین است. افرادی که در اغتشاشات اخیر جوانان را به اغتشاش و آشوب فراخواندند، اقدامات آنها در راستای اهداف منافقین و استکبار جهانی بوده است. افرادی که در اغتشاشات اخیر نقش لیدر و سرشبکه را بازی کردند، باید نسبت به هزینه یی که برای نظام ایجاد کردند پاسخگو باشند» (سایت «انتخاب»، 14مهر۱۴۰۱).
پاسدار سرتیپ کشکولی، سرکرده سپاه لرستان: «برخی فرزندان منافقین در این آشوبها بازداشت شدند . فرزندان منافقین زندانرفته و اخراجشده قدیم در این دستگیریها حضور داشتند» (خبرگزاری «تسنیم»، ۱۴ مهر 1401).
آخوند جعفر منتظری، دادستان کل رژیم: «در ابتدای انقلاب شاهد اتفاقات بدتر (توسط مجاهدین) در خیابانهای تهران بودیم. شاخههای همان جریان امروز حوادثی را رقم میزند. نباید توطئه دشمن را کوچک بدانیم» (سایت «تابناک»، 11مهر1401).
تلویزیون شبکه سه، 30 شهریور1401: «امروز و روز گذشته در برخی از نقاط کشور، هر چند محدود، اما با فراخوانی که سازمان مجاهدین خلق یا همان منافقین ارائه داد، تجمعاتی شکل گرفت که ظاهر ابتدایی اش هر چند اعتراض به مسأله فوت خانم امینی یا مسأله گشت ارشاد بود ولی خیلی سریع به آشوب، اختلال در نظم عمومی و تخریب بیت المال و ضرب و شتم شهروندان کشید. سرکرده گروهک منافقین یا همان سازمان مجاهدین خلق حمایت کرد از این تجمعات، هم دیشب، هم امروز، هم بیانیه داد، هم در توئیتر خواندم که تشکر کرد و زمان مشخص کرد و ساعت مشخص کرد که بیایید و چکار کنید».
آخوند شاکر، امام جمعه اردکان: «مریم رجوی خیرخواه ما شده، منافقانی که در ابتدای انقلاب ۱۷ هزار نفر از مردم ما را قتل عام کردند، همین منافقان امروز وسط میدان آمده اند؛ تمام قد دارند از این آشوب و اعتراض حمایت می کنند. ما نباید شک کنیم» (سایت «حیات آنلاین، اول مهر۱۴۰۱).
احمد راستینه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس ارتجاع: «مردم امروز دست مجاهدین را در ایجاد آشوب در کشور به وضوح میبینند. جریانی به اسم زن به دنبال آشوب طلبی است. روزی اسم رمز آنان ”ندا آقاسلطان“ در فتنه ۸۸ بود و امروز اسم رمز آشوب طلبی آنها مهسا امینی است (خبرگزاری مهر، ۲مهر۱۴۰۱).
آخوند طیبی فر، جانشین نمایندة خامنهای در سپاه پاسداران: «۵۰ نفر از لیدرهای اغتشاشات اخیر از منافقین بودند. آنها می خواستند ایران را سوریهیی کنند» (ایرنا، ۱۴آبان ۱۴۰۱).
سرهنگ عابدین داغمه چی، سرکرده سپاه ناحیه آمل: «به دنبال برخی اقدامات ضد امنیتی در شهرستان آمل، سربازان گمنام در سازمان اطلاعات سپاه کربلا طی انجام اقدامات فنی و اطلاعاتی، موفق به شناسایی عوامل کانون شورشی وابسته به سازمان تروریستی منافقین در این شهرستان شدند... این افراد با رسانههای اصلی این سازمان تروریستی همکاری داشته و ضمن انجام اقدامات ضدامنیتی، با تهیه ویدیوهای مختلف در جریان اغتشاشات و فراخوانهای اخیر، با تهیه مواد آتش زا و کوکتل مولوتوف، برخی از اموال عمومی و خصوصی را تخریب و مقرهای نظامی را مورد هدف قرار دادند .عوامل مذکور و مرتبط با تروریستهای منافقین قصد داشتند اقداماتی را در مناطق حساس شهر آمل عملیاتی کنند که سرانجام توسط سربازان گمنام اطلاعات سپاه بازداشت شدند» («ایرنا»، ۲۷ فروردین ۱۴۰۲).
ـ خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) ۲۸ فروردین ۱۴۰۲: «در اغتشاشاتی که سال گذشته به بهانه فوت مهسا امینی در کشور به راه افتاد، شاهد خشونت حداکثری از سوی جریان آشوب بودیم... از همان روزهای آغاز اغتشاشات، لیدرهای مجازی آشوبها به صراحت مردم را دعوت به ترور و تولید خشونت میکردند... فراخوان لیدرهای مجازی برای ایجاد آشوب در چهارشنبه سوری سال گذشته، آخرین نمونه از این موضوع بود. در کنار این موارد، در جریان اغتشاشات سال گذشته چند حمله مسلحانه نیز به مردم و نیروهای بسیجی و انتظامی در مشهد، اصفهان، ایذه و منطقه فلاح تهران انجام شد. با توجه به این موارد، چیزی که در اغتشاشات زن، زندگی، آزادی شاهدش بودیم، احیای استراتژی ترور بود که پیش از این سازمان منافقین در دهه ۶۰ برای براندازی جمهوری اسلامی ایران به کار برده بود...
با همه این موارد، فارغ از روشن شدن یا نشدن میدانداری و رهبری منافقین در اغتشاشات سال گذشته، چیزی که شاهدش بودیم، پیشبرد پروژه آشوبها در قالب رجویسم بود».
۳۵ ـ روز ۱۰ تیر۱۴۰۲، خانم مریم رجوی در سخنرانی در اجلاس جهانی ایران آزاد این سؤال را مطرح کرد که «چرا خامنهای می ترسد؟» و چنین پاسخ داد: «خامنهای کمتر از یک ماه قبل بر سر قبر خمینی گفت: "ما امروز در سرتاسر کشور هزاران هسته مقاومت در مساجد و در هیأتها داریم، از این هسته های مقاومت جوانهایی برمی خیزند به عنوان مدافع حرم؛ جوانهایی برمی خیزند به عنوان مدافع امنیت؛ جوانهایی برمیخیزند به عنوان بسیجی"؟
راستی چرا یک رژیم حاکم، که هم سپاه دارد و هم ارتش، هم وزارت اطلاعات و نیروی قدس و نیروی بسیج و قرارگاههای متعدد و از لباس شخصیها، چرا به هسته های مقاومت محتاج شده؟ آیا دلیل آن، قیامهای پیش بینی ناپذیر و اعتلای جایگزین دموکراتیک است؟
چرا به همه دولتهای جهان برای اعمال فشار به مقاومت ایران التماس میکند؟ زیرا صدای پای گردانهای قیام و نیروهای انقلاب دموکراتیک را میشنود».
او همچنین گفت: «بله، یک جنبش سازمانیافته با کانونهای شورشی، موتور این قیام است که خلق ستمزده روز به روز بیشتر به آن رو می آورد؛ جنبشی که دستور کارش سرنگونی است و انقلاب برای آزادی، دموکراسی و برابری».
۳۶ـ اسنادی که در ماههای اخیر توسط کانال تلگرامی «قیام تا سرنگونی» از ریاست جمهوری و وزارتخارجة رژیم فاش و منتشر شده است، ابعاد وحشت رژیم از مقاومت ایران و کانونهای شورشی را بر ملا میکند. از جمله در این اسناد آمده است:
بر اساس گزارشهای کمیتة سیاسی مقابله با مجاهدین، متشکل از همة نهادهای ذی ربط (وزارت اطلاعات، نقسا، اطلاعات سپاه، ناجا، پلیس اینترپل، دادستان کل کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ادارات کل ذی ربط در وزارت امور خارجه) «مهم ترین مأموریت کمیته سیاسی تلاش برای اعتبارزدایی از مجاهدین و سلب مزیت ها و ارزش هایی است که آن ها به دنبال آن هستند، این اعتبارزدایی باید در همه حوزه ها و نه فقط سیاسی صورت گیرد و تنها بخش اقدامات سیاسی جهت اعتبارزدایی بر عهده این کمیته است و سایر امور بر عهده کمیته های دیگر است...»
در گزارش دومین جلسه این کمیته آمده است: «مجاهدین چند ویژگی دارند:
1ـ این گروه پتانسیل عملیات مسلحانه را دارد؛
2 ـ انگیزه مبارزه دارد، زیرا در وابستگان منافقین انگیزه مبارزه شدیدی وجود دارد؛
3 ـ سابقه مبارزاتی دارند؛
4 ـ توان اطلاعاتی بسیار زیادی دارند و برای رد گم نمودن سیستم های اطلاعاتی مؤثر هستند.
در مجموع گروهی بسیار خطرناک هستند، تا جایی که باید آنها را به عنوان گروه برانداز در نظر بگیریم... منافقین برعکس سلطنت طلب ها، دارای اتحاد و تشکیلات منسجم هستند. همچنین مجاهدین اعلام کرده اند که با تشکیل کانون های شورشی به دنبال براندازی هستند. منافقین آلترناتیو نیستند، اما تنها سازمانی هستند که برای آلترناتیو بودن، برنامه دارند. بنابراین، منافقین هم برانداز هستند و هم آلترناتیو و هم موذی.
مجاهدین دارای شبکه نفوذ و جاسوسی در کشور هستند. مجاهدین اگر شرایط فراهم شود، وارد فاز مسلحانه خواهند شد و نباید نسبت به آنها غفلت شود. به طور کلی مجاهدین دارای توانمندیهایی هستند که شامل موارد زیر است:
۱- جمع آوری اطلاعات؛
۲- مرکزیت رهبری؛
۳ ـ توان اقتصادی؛
۴- توان اجتماعی »
فصل پنجم
ولایت خامنهای در زیر آوار قیام
کشاکش در هرم قدرت و ریزش در نظام
۳۷ـ پیش از انقلاب ضد سلطنتی عکس خمینی را در ماه میدیدند، اما با تلاش انقلابی و پر رنج و خون مجاهدان و مبارزان، ماهیت نظام ولایت فقیه، که آن را با سرکوب و چماقداری و آتش گشودن به روی تظاهرات نیم میلیونی مردم تهران در30 خرداد ۱۳۶۰مستقر کرد، آشکار شد. آنقدرکه در سال 1366 به خاطر کثرت اعدامها و جنایت به عنوان «رذلترین فرد عالم» شناخته شد (نظرپرسی در فرانسه ـ هفتهنامه اونمان دو ژودی، 19 اوت 1987) . این حاصل خونها و افشاگری جهانی مقاومت ایران بود.
همین هفتهنامه ضمن مقایسة خمینی با هیتلر نوشت: «خمینی یک رذل بزرگ در مقابل خدا و ابدیت است. خمینی طلایهدار بیچند و چون و غیرقابل چشمپوشی کاروانسرای وحشت است... دو سوم افرادی که مورد سؤال قرار گرفتهاند، او را در رأس ننگآورترین و رسواترین اراذل در حال حاضر قرار میدهند. خمینی این آزادیکش ایران، تمام مردم فرانسه از زن و مرد را بطور یکسانی دچار تهوع کرده است».
در قیامهای 1401 در مقابله با همین رژیم و به ثبت دادن چهرة واقعی هیولای خونریز در جامعة ایران، جنبش مقاومت انقلابی برای سرنگونی استبداد دینی که 42 سال در رزم بیوقفه است، فرازی شکوهمند طی کرد. در خیزشهای سراسری با فریادهای مردمی «لعنت بر خمینی» و «مرگ برخامنهای »، این رژیم و سرانش در افکار عمومی در قعر چاه خفت جای گرفتند.
شقه و تجزیه و تلاشی این رژیم قرون وسطایی در زیر ضربات مقاومت انقلابی و نارضایتی فزاینده و خیزشهای اجتماعی پیاپی از پایین، همراه با بحران و ریزش اجزای آن در طول این روند، پیوسته ادامه داشت. در قیام 96 ، پردة دجالیت رژیم که با «خمینی رهبر مستضعفان» اقشار پایین جامعه را به پایگاه بسیج و سپاهش در جنگ ضد میهنی و در سرکوب مردم تبدیل کرده بود، از همدرید. در قیام 98 ، قتل عام قیام کنندگان که اکثر آنها تهیدستان جامعه بودند، ضربة سنگین به پایگاه بسیج را به همراه داشت.
خامنهای در تابستان سال ۱۴۰۰در کسادترین نمایش انتخاباتی تاریخچه رژیم با تحمیل رئیسی و جراحی برخی از نزدیک ترین مهره های باند ولایی نظیر علی لاریجانی، تلاش کرد بحران درونی ولایتش را مهار کند و در برابر قیام و مقاومت سازمانیافته با جلاد ۶۷ سد ببندد.
با وجود این، روند تجزیه در قیامهای سال گذشته باز هم تشدید شد. خامنهای در اردیبهشت 1401 گفت: «همة انقلابها ریزش دارند اما در کنار این ریزشها، رویش [هم] هست. من اطلاعاتم کم نیست، من از خیلی جاها مطلعم. بنده وقتی نگاه می کنم، رویشها را بیش از ریزشها میبینم»!
با شکست رئیسی در ادارة نظام، آوار قیامهای نیمة دوم سال ۱۴۰۱ ولایت او را به رغم یکدست سازی، به شدت لرزاند و دچار بحرانی چاره ناپذیر کرد.
۳۸ ـ قیام در 1401 «ریزش بزرگ یا دومینوی جداشدن از نظام» را رقم زد. برخی وابستگان و چهره های رده بالای حکومت سکوت کردند و حاضر نشدند پشت نظام بایستند و برخی از آنها از عملکرد حکومت در مقابله با قیام و سرکوب معترضان انتقاد کردند و فاصلة معناداری با حکومت اتخاذ کردند.
می توان گفت که مخاطب اصلی سخنان خامنهای دربارة قیام از اولین سخنانش در 11 مهر۱۴۰۱ اغلب، نیروی خود رژیم و به ویژه نیروهای سرکوبگر بوده اند. او بر خلاف تمام بحرانهای قبلی که یا برای اعلام پیروزی یا فرمان سرکوبی که بحران ختم شود، به صحنه میآمد، بعد از 18 روز سکوت مرگبار، در 11 مهر در دانشگاه افسری ظاهر شد و در حالی که نیروهای سرکوبگر انتظامی را مظلوم می نامید، به شکوه و شکایت از این پرداخت که چرا ادعاهای او درمورد «جنگ ترکیبی» توسط عامل «دشمن خارجی» از جانب برخی از «خواص» نظام مورد تأیید قرار نگرفته است؟ او با تصریح و تهدید خواستار موضعگیری آنها شد اما هیچ پاسخ تأییدآمیزی نگرفت. برخی از نکاتی که خامنهای گفت چنین بود:
«اما چند جمله در مورد حوادث اخیر. من اولین چیزی که بخواهم بگویم این است که در این حوادث چند روز اخیر بیش از همه به نیروی، به سازمان، انتظامی کشور ظلم شد. به بسیج ظلم شد. به ملت ایران ظلم شد. ظلم کردند، البته ملت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر قوی ظاهر شد. کاملاً قوی مثل همیشه مثل گذشته، در آینده هم همینطور خواهد بود...
ـ این حادثهیی که پیش آمد دختر جوانی درگذشت خوب حادثه تلخی بود، دل ما هم سوخت. ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشه؛ بدون اینکه هیچگونه امر مسلمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عده یی بیایند خیابان را ناامن کنند، نا امنی را برای مردم بهوجود بیاورند، امنیت را بههم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را آتش بزنند. واکنش به یک قضیهیی که حالا تأسف آور هم هست، این موجب نمی شود که یکچنین حرکاتی انجام بگیرد. این حرکات عادی نبود. طبیعی نبود...
ـ یک نکتة دیگر این است که در همان اول کار بعضی از خواص، حالا ناشی از دلسوزی، دلشان سوخت. بدون تحقیق اطلاعیه دادند؛ بیانیه دادند؛ حرف زدند؛ اظهاراتی کردند. البته تحقیق نکرده. بعضی از آنها نیروی انتظامی را متهم کردند؛ سازمان انتظامی کشور را متهم کردند؛ پلیس را متهم کردند؛ بعضی شان مجموعة نظام را متهم کردند...
ـ هر کسی یک جوری، یک حرکتی کرد خوب حالا اینها آن حسابش جداست، لاکن بعد از آنی که دیدند که قضیه چیست؛ بعد از آنی که فهمیدند که نتیجة حرفهای آنها و همراه با برنامه ریزی دشمن چه اتفاقی توی خیابان، توی مسیر عمومی مردم میافتد، بایستی این کار خودشان را جبران می کردند. باید موضع بگیرند. باید صریحاً اعلام کنند که با آنچه که اتفاق افتاده مخالف هستند. بایستی تفهیم کنند که با برنامة دشمنان خارجی آنها مخالفند...»
۳۹ ـ در همان روز (۱۱مهر) مسعود رجوی گفت: «خامنهای آب در هاون می کوبد و برای نیروها و دستگاههای زهوار در رفتة ولایت شن میپزد» !
مسئول شورا افزود: «در هجدهمین روز قیام که ایران سراسر شعلهور است، خلیفة ارتجاع ظاهر شده تا با دستور سرکوب هر چه بیشتر، بخت خود را در مهار کردن اوضاع بیازماید. اما هیهات که انقلاب دموکراتیک نوین ایران مهارپذیر نیست و بر سر راه خود هر مانعی را، هر چند سخت و سنگین، کنار می زند. شاه هم گمان می کرد که با آوردن ازهاری و تانکهایش به خیابان، بر انقلاب ضدسلطنتی چیره خواهد شد اما نتیجة معکوس گرفت. سرانجام پای پلکان هواپیما اعلام بریدگی کرد و گفت احساس خستگی می کند و احتیاج به استراحت دارد! با پولهای کلان از دست ملت گریخت.
اکنون پس از شاه، نوبت شیخ درمانده است که در آخر خط، در برابر حکم تاریخ قرار گرفته است. خامنهای بیهوده آب در هاون میکوبد و برای نیروها و دستگاههای زهوار در رفته ولایت شن میپزد!
باز هم مانند آبان۹۸ با قرار دادن بقایای شاه و ساواک در کنار مجاهدین، مذبوحانه تلاش میکند با مخدوش کردن مرزهای جبهه خلق و ضد خلق، گذشته را با آینده درهم آمیزد تا بهنفع حال (یعنی حاکمیت شیخ) تمام شود. اما زمان و عقربههای ساعت به عقب برنمی گردد.
خامنهای این یکی را درست می گوید که اصل دعوا بر سر حجاب نیست. بر سر تمامیت رژیم ولایت فقیه است. آری، بر سر انقلاب و سرنگونی است؛ بر سر آزادی و دیکتاتوری است.
این خمینی و فاشیسم دینی بود که از روز اول، مرزبندی را بین با حجاب و بیحجاب و با دین و بی دین و اسلام و غیراسلام قرار داد. از نظر ما دعوای اصلی بر سر آزادی و حاکمیت و رأی جمهور مردم بوده و هست و خواهد بود.
ـ اگر خلیفة ارتجاع با خط و نشان کشیدنهای امروزش، قصد ادامه و تشدید جنگ و سرکوب با ملت ایران دارد، در چهل و دومین سال سرخ فام مقاومت، پس از آن همه شکنجه و اعدام و قتل عام و بمباران، از جانب خلق اسیرمان صدباره تکرار می کنیم: ما زن و مرد جنگیم. این گوی و این میدان.
ـ گفتهایم و باز هم تکرار میکنیم که رژیم هر سال و هر بار باید شانس بیاورد تا سرنگون نشود. اما برای ما و مردم ما یکبار کافیاست. مانند مورچه یی که جلو چشم امیر تیمور ۷۰ بار از دیوار سخت، بالا رفت تا سرانجام یک بار عبور کرد.
ـ روزگار خاموشی پس از آن کودتای سیاه ضدفرهنگی در دانشگاهها به پایان رسیده و اکنون هر دانشگاه به یک کانون شعلهور شورش و انقلاب تبدیل شده است. رئیسجمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، در آغاز سال تحصیلی ۹۷-۹۸ گفت: هر مدرسه را یک کانون شورشی، هر دانشکده را یک کانون شورشی و هر شهر ایران را یک شهر شورشی کنید. خوشا که اکنون، گام به گام، چنین میشود.
ـ کانونها و شهرها و مناطق شورشی، از زاهدان در قلب سیستان و بلوچستان تا سنندج و کردستان، بهگفته خامنهای از "شمالغرب و جنوبشرق"، دیگر از پا نمی نشینند و سر بازایستادن ندارند. از شمال شرق تا جنوب غرب هم گسترش پیدا می کنند. سلام بر تهران که شورشی ترین شهر جهان است.
انقلاب دموکراتیک مردم ایران پیروز میشود»
۴۰ ـ هرچه قیامهای ۱۴۰۱بیشتر ادامه یافت و رادیکالیزه شد، ترس و سکوت «خواص» و ریزش در سطوح پایینتر نیروهای رژیم بیشتر می شد. آن چه در اظهارات خامنهای و مطالب رسانه های حکومتی در باره این سکوت و ترس و ریزش و بحران آمده به قدر کافی روشن است. به گزارش ایسنا در 26 آبان 1401 ابراهیم رئیسی گفت: «خیلیها در قضایای اخیر به وظیفه شان عمل نکردند. خیلی از خواص در قضایای اخیر مردود شدند و وظیفه قانونی، شرعی، اخلاقی و انقلابی خودشان را در تنویر افکار عمومی انجام ندادند».
پاسدار سرتیپ حمید اباذری، مشاور سرکردة سپاه و جانشین پیشین دانشگاه افسری امام حسین، در 6 دیماه 1401، طی سخنانی در جمعی از بسیجیان، که از تلویزیون تبرستان در استان فارس پخش شد، گفت: «می بینید؟ می بینید چه کسانی کم آوردند؟ کسان زیادی را دیدیم بریدند. آقا بنده یک سردار سپاه هستم... به چشم سرداران بزرگی (دیدم) که کم آوردند، فرماندهان خود من که لحظه لحظه جنگ را بودند، زخم برداشتند، چه شجاعتها به خرج دادند، کم آوردند؛ مقابل ارزشها ایستادند، مقابل آقاشون ایستادند، مقابل نظام شان ایستادند... ما دیدیم سرداران بزرگ، کسانی که مسئولین درجه یک این نظام بودند، درجه یک نظام بودند، دیدیم که کم آوردند، دیدیم که مقابل ارزشها و مقابل نظام و مقابل آقا ایستادند».
اسناد متعددی از درون رژیم، از جمله، جلسه محرمانه 13 دیماه 1401 خامنهای با فرماندهان سپاه استانی بیرون آمده که در آنها نکات مهمی در بارة ریزشها برملا شده، که به طور خلاصه به نمونههایی اشاره میکنیم.
ـ سرتیپ حسن حسن زاده، سرکرده سپاه تهران بزرگ گفت: « نگاه جوانان در یکانهای مختلف (سپاه و بسیج) به همینها و خانواده های خود در خیابان است و ما نمی توانیم نگاههای آنها را در نظر نداشته باشیم»
ـ سرهنگ احسان خورشیدی، از سرکردگان سپاه البرز: «امروز (13 دی) 6 افسر ارشد مشکل دستگیری خانوادة خود در اعتراضهای اخیر را در میان گذاشتند و درخواست مساعدت داشتند».
ـ سرتیپ محمود چهار باغی، از فرماندهان نیروی قدس در سوریه: «افسری در کنار من از سال اول جنگ در سوریه می جنگد... در روزهای اخیر برای آزادی همسرش از زندان اوین سنگرهای مبارزه را ترک کرده و پشت درب زندان اوین به انتظار آزادی است».
ـ آخوند محمود محمدی شاهرودی (رئیس سازمان بسیج اساتید و روحانیون): «با مسأله ترک لباس مقدس روحانیت، ترک لباس مقدس بسیج و مسأله تضاد در نیروهای اعتقادی در میان طلاب و روحانیون در دو ماه گذشته، مواجه هستیم. الآن در کلاسهای حوزه و بسیج مسائل مورد بحث رفتار نظام و شکل قوانین کشور و بحث شرعی بودن اقدامات نهادهای امنیتی در برخورد با مجرمان و معترضین و اغتشاشگران شده است. آنها به احکام صادره برای مجازات توسط قوه قضائیه اعتراض دارند. آنها در بحثها نوع برخورد با مردم توسط قوه قضائیه را با انتقادهای تند و اهانت به مراجع و شخص رهبری پاسخ می دهند. این خطر است. خطر رد شدن از نظام و رهبری و مراجع، می تواند کلیت نظام را با مشکل مواجه کند».
وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه دو ارگان اصلی اطلاعاتی و امنیتی هستند و بحران درونی آنها میتواند نمایی از وضعیت بحرانی در خلافت خامنهای باشد. کانال تلگرامی«قیام تا سرنگونی» سندی را از سامانة ریاست جمهوری رژیم افشا کرده که نامة رئیس دفتر رئیسی به وزیر اطلاعات است. این نامه 11 محور بحران در وزارت اطلاعات را بیان می کند که بیانگر وضعیت نیروهای سرکوبگر است.
متن سند به تاریخ 20 اردیبهشت 1402 به شرح زیر است :
«وزیر محترم اطلاعات شخصاً مفتوح فرمائید...بر اساس اطلاعات واصله نسبت به تهدیدات موجود در وزارت اطلاعات مواردی از قبیل 1ـ نفوذ، 2 ـ مدیران نا لایق و وابسته، 3 ـ انزوا و سرخوردگی نیروهای انقلابی، 4 ـ اداره قبیله یی و شبکه یی و فامیلی در استانها، 5 ـ ضعف اساسی در ساختار تشکیلاتی، 6ـ بوروکراسی غیرضرور و مشغول سازی و جابجایی هدف و وسیله، 7ـ تعطیلی عمدی بسیاری از واحدهای حساس، 8ـ آلودگی برخی از مسئولین وزارت به فساد در حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... 9 ـ عدم برنامه ریزی راهبردی نیروی انسانی، 10ـ عدم رویکرد سیستمی و وجود رویکردهای سنتی به مسائل امنیتی،11ـ مسأله تعیین صلاحیتها.
حسب رهنمود رئیس جمهور محترم، موارد فوق الذکر را بررسی و نتیجه را جهت استحضار ارسال نمایید. امضاء : غلامحسین اسماعیلی»
۴۱ ـ هراس سرکردگان امنیتی نظام از دوران قیامهای بنیان کن را در دیدار خصوصی رؤسای معاونتهای اطلاعاتی رژیم در 17 دیماه 1401 با خامنهای میتوان دید. برخی از نکات قابل توجه آنها که تأثیر قیامها و ضربات مقاومت از پایین را در بحران بالایی حاکمیت نشان میدهد، چنین است:
ـ معاونت برون مرزی سپاه: «بعد از آبان 98 هیچ اتفاقی نمی تواند نظام را با مردم آشتی بدهد. مردم این بغض را با نظام گریه نخواهند کرد».
ـ مسئول اطلاعات سپاه اصفهان: «بررسی سیر این تحول در مردم این استان دقیقاً می رسد به حوادث سال 98، انگار که آن اتفاقات فاصله عمیق بین مردم و نظام برقرار کرده است. مردم در سال 98 در اصفهان، خمینی شهر، مورچه خورت بسیار درگیر در گیریها و حوادث اخیر بودند. شاهین شهر که منشأ و منبع درگیریها در 98 بود، در جریانات اخیر بسیاری از دستگیریها از آن شهر بوده است».
ـ مسئول بخش اجتماعی وزارت اطلاعات: «شرایط ج. ا. ایران به قبل و بعد 98 تقسیم باید بشود. بعد از آبان 98 مردم از نظام فاصله گرفتند. تا قبل از آن با هر مشکل و سختی باز هم مردم نظر برانداز نداشتند. وقتی آتش خشم از اسلحه نیرویی که قرار بوده مدافع نظام باشد، سینه مردم را نشانه برود، همین می شود... ».
در بارة بحران درون رژیم در زیر ضرب قیام، خامنهای در ۲۸ آبان 1401 گفت: «دشمن از همة توان دارد استفاده میکند برای القای ناامیدی، برای القای بنبست. یک جوانی هم که با مسائل دنیا آشنا نیست، گاهی میبینید تحت تأثیر قرار میگیرد، او هم مأیوس میشود؛ وقتی مأیوس شد، کار نمیکند. پیشرفت احتیاج دارد به امید. دشمن روی امید ملت ایران متمرکز است. این امکانات گستردهیی که دشمن به کار گرفته، این رسانهها، این ماهوارهها، این فضای مجازی عجیب و غریب، این تلویزیونهای مزدور مأجور، همة اینها برای این است که این امید را در مردم بکشند. اینها حتی به مسئولین هم طمع دارند که امید را از آنها بگیرند. خُب، حالا یک امتدادی هم متأسفانه در داخل دارند؛ من ناچارم این را بگویم. آدم دلش نمیخواهد چنین واقعیتی وجود داشته باشد، اما هست؛ اینها در داخل امتداد دارند. امتداد آنها هم همین القای یأس، القای ناامیدی که "فایدهای ندارد"، "به جایی نمی رسیم"، "چه کار میخواهیم بکنیم" است؛ از این حرفها میشنوید. در داخل هم فلان روزنامه، فلان فعال فضای مجازی، متأسفانه از این چیزها دارند؛ اینها هم امتداد آنها هستند».
خامنهای سپس به همین خودیهای نظام با نوعی درماندگی آمیخته به عتاب و خطاب میگوید:«شما اگر ایراندوست هستید، یکی از علائم و شاخصهای ایراندوستی شما این است که امیدآفرینی کنید؛ اگر یأسآفرینی کردید، نمی توانید بگویید ایراندوستید. شاخص عمده ایرانستیزی یأسآفرینی است، امیدسوزی است، القای ناتوانی است، القای بنبست است؛ اینها شاخصهای ایرانستیزی است. آنهایی که ایران را دوست دارند، نقطه مقابل این، حرکت میکنند. نگذارید کسانی که دشمن ایرانند، در قالب دفاع از منافع ملی، لباس عوضی بپوشند، چهره خودشان را عوض کنند و کارهایی مانند اینها کنند؛ یعنی شاخصها را سر دست بگیرید. شما نویسنده، شما شاعر، شما عالم، شما روحانی، ایران را دوست دارید؛ ایران اسلامی را دوست دارید، خیلی خوب، باید امیدآفرینی کنید. اگر خلاف این سر زد، ادعا را نمیشود قبول کرد».
سپس به «اغتشاشات» و «اشرار» میپردازد و می گوید: «و اما آن مطلب سوم که گفتم راجع به مسائل اغتشاشات یک چند جملهیی عرض می کنم. صحنهگردانان اصلی که پشت صحنه هستند ـ غیر از این عدهیی که در خیابانها میآیند؛ آنهایی که پشت صحنه، مسائل را آنها دارند می چرخانند ـ می خواستند مردم را بیاورند در صحنه، و حالا که نتوانستند، می خواهند شرارت کنند بلکه بتوانند مسئولین کشور را و دستگاه را خسته کنند. اشتباه می کنند؛ این شرارتها موجب می شود مردم خسته بشوند، از آنها بیزارتر بشوند، از آنها متنفرتر بشوند. حالا که مردم از اینها ــ از اشرارــ متنفرند، ادامه این کار موجب می شود که تنفر مردم بیشتر بشود... جنایتهایی هم خُب انجام می دهند، تخریب می کنند، کارهایی مانند اینها می کنند، لکن اینهایی که در صحنه هستند و آنهایی که پشت صحنه هستند، بسیار حقیرتر از آن هستند که بتوانند به نظام آسیب بزنند».
42- برخلاف دعاوی و بلوفهای سیاسی رئیسی و خامنهای ، وضعیت رژیم در صحنه بین المللی با بحران و بن بست راهبردی مواجه است. یکی از اسناد خیلی محرمانه، که کانال تلگرامی«قیام تا سرنگونی» از سامانه ریاست جمهوری رژیم منتشر کرده، گزارش رئیس معاونت مرکز امور حقوقی بین المللی ریاست جمهوری به دبیرخانة شورای عالی امنیت ملی در تاریخ 24 بهمن 1401 است که در مقدمة آن تصویر نسبتاً روشنی از بحرانهای بین المللی رژیم ارائه شده است. بخشهایی از این سند بدین قرار است:
«ناآرامیها از شهریور 1401 تاکنون افزایش پیدا کرده است. مذاکرات برجام از آمدن بایدن تاکنون هنوز به سرانجام مشخصی منجر نشده است و تاکنون نیز بارقه یی از توافق میان ایران و کشورهای 5+1 برای احیای اجرای کامل برجام وجود ندارد. این امر بطور مشخص موجب طرح عدم همکاری ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی از سوی آلمان، فرانسه و بریتانیا در شورای حکام این سازمان بین المللی است که شورا طی دو قطعنامه از ایران همکاری کامل با آژانس را خواسته است ...
ـ از آبان 1401 اخباری مبتنی بر مشارکت ایران در مخاصمة مسلحانه اوکراین و روسیه از سوی برخی مقامات آمریکا و اروپا مطرح شد. وزارت خارجه ابتدا انکار کرد و بعد اعلام کرد که پهپادها پیش از مخاصمه در اسفند 1400 به روسیه داده شده است و مدتی بعد در 4 آذر 1401 کشته شدن مستشار ایرانی در شبه جزیره کریمه مطرح شد که در 18 آذر 1401 خانم دی کارلو، معاون دبیرکل سازمان ملل متحد در امور سیاسی و صلح به شورای امنیت در خصوص اجرای قطعنامه 2231 شورا ابراز داشت که سازمان ملل متحد در حال بررسی اطلاعات موجود است که در صورت لزوم در زمان مناسب به شورای امنیت گزارش خواهد داد.
ـ با تشدید ناآرامی ها (قیام 1401) دولت آلمان و ایسلند خواستار طرح موضوع نقض فاحش حقوق زنان و کودکان در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد علیه ایران شدند که در نهایت با تشکیل جلسه شورا در اوائل آذر 1401 با اکثریت آرای اعضای شورا قرار شد کمیته حقیقت یاب مأمور انجام تحقیق و ارائه گزارش به شورا در خرداد 1402 و گزارش کتبی نهایی در اسفند 1402 شود که در اواخر آذر 1401 اعضای 3 نفره این کمیته که همگی زن هستند توسط رئیس شورای حقوق بشر تعیین شدند. در اواخر آذر 1401 اتفاق مهم دیگری علیه ایران مطرح شد. دولت ایالات متحده درخواست اخراج ایران از کمیسیون مقام زن را مطرح کرد که در جلسه این کمیسیون در اواخر آذر 1401 ایران از این نهاد اخراج شد.
ـ اخیراً دولتهای اوکراین، سوئد و بریتانیا به رهبری کانادا با استناد به کنوانسیون 1971 سرکوب اقدامات غیر قانونی علیه ایمنی هواپیماهای کشوری موسوم به کنوانسیون مونترال از ایران خواسته اند برای رفع اختلافات درباره حادثه سرنگونی هواپیمای اوکراینی ”داوری بین المللی الزام آور“ را قبول کند. به موجب ماده 14 کنوانسیون مزبور اگر طرفین دعوا تا 6 ماه درباره داوری به توافق نرسند، می توان اختلاف را به دیوان بین المللی دادگستری ارجاع داد. پیش بینی می شود طرح دعوا در دیوان در اواخر خرداد یا تیر 1402 محقق شود».
۴۳ ـ در اسناد فوق الذکر، بحرانهای زیر تحت عنوان احتمالات پیش رو ردیف شده است:
1- طرح موضوع فعالیتهای هسته یی ایران در شورای امنیت؛
2- استناد به ساز و کار ماشه؛
3 ـ ارائه گزارش اولیه حقیقت یاب در خرداد 1402 و اعلام نقضهای فاحش حقوق بشر، که منجر به در دستور کار قرار گرفتن موضوع در مجمع عمومی یا حتی شورای امنیت سازمان ملل متحد شود که وضعیت های زیر متصور است:
ـ مجمع عمومی می تواند از دولتها بخواهد نسبت به وضعیت ایران اقدامات خاصی، از جمله، اقدامات محدود کننده دیپلوماتیک اتخاذ نمایند؛
ـ ممکن است شورای امنیت موضوع مربوطه را به عنوان تهدید صلح و امنیت منطقه یی در نظر گرفته و نسبت به بررسی و اتخاذ تصمیمات سختگیرانه، از جمله تحریم علیه ایران، مانند تحریم دولت سوریه در نظر بگیرد.
شورای امنیت می تواند براساس نظریه «مسئولیت حمایت» موضوع تجویز توسل به زور را بطور جزیی یا کلی نسبت به وضعیت ایران صادر نماید. مشابه ناآرامی های لیبی و ورود نظامی در سال 2011...
ـ طرح دیدگاههایی همچون جدایی چاره ساز از سوی برخی کشورها و نهادها در صورت تداوم وضع فعلی (قیام) و انتقال تسلیحات سبک به برخی شهرها و استانها دارای قومیتهای مختلف برای ایجاد مخاصمه مسلحانه داخلی ...
ـ طرح دعوا علیه ایران در دیوان بین المللی دادگستری بر اساس کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض نژادی یا کنوانسیون پیشگیری و مجازات جنایت ژنوسید...
ـ طرح دعاوی متعدد علیه مقامات ایرانی در محاکم ملی کشورها می تواند براساس استناد به صلاحیت جهانی صورت گیرد...
ـ ارجاع وضعیت ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد به دیوان بین المللی کیفری موضوع محتمل دیگر است. سابقه این موضوع در قضیه ارجاع وضعیت سودان در سال 2009 قابل مشاهده است.
4 ـ حادثه هواپیمای اوکراین، که به دلیل کندی روند حل و فصل موضوع میان طرف ایرانی و اوکراینی و طرح ادعای مشارکت ایران در مخاصمه روسیه علیه اوکراین که اوضاع نسبت به تصفیه این موضوع روز به روز پیچیده تر می شود.
5- مشارکت ادعایی ایران در مخاصمه مسلحانه اوکراین پیامدهای حقوقی مختلفی برای ایران می تواند به همراه داشته باشد.
ـ اثبات مشارکت ایران در مخاصمه مسلحانه اوکراین از طریق ارسال تسلیحات به روسیه با علم به استفاده از آن به معنای نقض حقوق بی طرفی در جنگ مطابق با کنوانسیون 1907 لاهه...
ـ دولت اوکراین می تواند بر اساس قواعد حقوق بین المللی بشر دوستانه اعلام کند که ایران نیز در درگیری مشارکت مستقیم دارد و از این طریق مقامات و اقلام مرتبط ایرانی را به عنوان اهداف مشروع نظامی اعلام نماید».
در بخشهای دیگری از همین سند آمده است:
«سناریوی خطرناکی علیه ایران در حال شکل گیری است که عبارت است از طرح تقریباً همزمان چند پرونده مهم علیه ایران در شورای امنیت (فعالیت هسته یی، مشارکت در جنگ اوکراین و حقوق بشر) طرح همزمان این پرونده ها در شورای امنیت امکان و احتمال اقدام ذیل فصل هفتم منشور را بیشتر و مخالفت با آن (حتی با استفاده از حق وتو) را ضعیف تر کند. در این میان توسل به ساز و کار مسئولیت به حمایت از دریچه گزارش کمیته حقیقت یاب یکی از محتمل ترین گزینه هاست. به نظر می رسد برای عبور از چالشهای مزبور لازم است اقدامات سریع و مؤثری در زمینه های زیر به ترتیب اولویتها مدنظر قرار گیرد:
1ـ زدودن هرگونه شائبه در خصوص مشارکت ایران در مخاصمه مسلحانه روسیه علیه اوکراین؛
2 ـ فراهم نمودن زمینه احیای اجرای برجام با بازگشت ایالات متحده به آن؛
3- حل و فصل حادثه اوکراینی در قالب مذاکره با دولت اوکراین و پرداخت یکجا به دولت اوکراین جهت حل و فصل موضوع؛
4 ـ تشکیل کمیته حقیقت یاب ملی با حضور افراد مورد قبول نظام و معترضان و شفافیت سازی در رسیدگی به تخلفات احتمالی؛
5 ـ همکاری با کمیته حقیقت یاب شورای حقوق بشر البته در خارج از کشور در راستای تأمین اطلاعات صحیح و امکان پاسخ به ادعاهای مطرح شده».
فصل ششم
فروپاشی اقتصادی، فلاکت عمومی، جامعه انفجاری
۴۴ ـ آنچه در عرصه اقتصادی در ایران تحت سلطه آخوندها می گذرد، فراتر از بحران و فلاکت عمومی است. در حالیکه کارشناسان حکومتی پیرامون وقوع ابربحرانها هشدار می دهند، در واقعیت ابربحرانها، به طور روزمره، در جامعه جاری است و زندگی بیش از هشتاد درصد مردم را به فلاکت کشانده است.
ابربحرانهایی همچون بیکاری، فاجعه آب، رشد بی حد و مرز نقدینگی و اختلاف بیسابقه طبقاتی، دستاورد حکومتی است که از نظر فساد سیستماتیک بدترین کارنامه را دارد و طی بیش از چهار دهه سرمایه های ملی و ثروتهای عمومی مردم را بهغارت برده و بخش بزرگی از آن را برای امنیت نظام و توسعه بنیادگرایی هزینه کرده است.
راهبرد «بازدارندگی» در برابر «توسعه» و به بیان دیگر «امنیت نظام» در برابر «پیشرفت کشور و جامعه»، چنان شرایطی ایجاد کرده که صدای برخی از «دلسوزان نظام» از باند ولی فقیه را هم بلندکرده است. «وضع بهجایی خواهد رسید که اگر این لشکر گرسنگان به میدان و خیابان بیایند هیچکس نمی تواند اینها را جمع کند» («دیدار نیوز»، ۹ اسفند ۱۴۰۱و «ثروت»، 24 تیر ۱۴۰۲).
بر اساس گزارش بانک مرکزی، «میزان نقدینگی کشور تا انتهای آبان 1401 به میزان 5800 هزار میلیارد تومان (یا 5800 همت) بوده که 77% آن مربوط به شبه پول و 23% آن مربوط به پول است. هم چنین، رشد نقدینگی در آبان 1401 نسبت به 1400، 34.5% بوده است» (گزارش بانک مرکزی). این میزان از نقدینگی و افزایش روزانه آن موجب افزایش سرسام آور تورم و رشد قیمت کالاهای اولیه و تشدید نارضایتی و اعتراضات اجتماعی شده و میشود.
سلطه سپاه پاسداران و بیت خامنهای بر اقتصاد ایران، بخشی از چرخه معیوبی است که محصولش تخریب صنایع، کشاورزی، محیط زیست و نظام بانکی و همچنین رکود شدید بازار مصرف است. در این سیکل، بیت و سپاه برای تأمین مالی ماشین سرکوب و جنگ به غارت اقتصاد کشور دست می زنند و از تأمین نیازهای جامعه جلوگیری میکنند. این بهرهکشی وحشیانه باعث نارضایتی مردم و بروز اعتراضها می شود. سپس برای مهار قیامها به تشدید سرکوب رو میآورند و برای تأمین ماشین سرکوب و جنگ به غارت بیشتر اقتصاد کشور دست می زنند و محدودیت بیشتری برای تأمین نیازهای جامعه و زیرساختهای کشور ایجاد میکنند. این، چرخة ویرانی فزاینده اقتصاد کشور است و در عینحال توضیح میدهد که چرا قیامها مهارناپذیر است.
از آنجا که نارضایتیهای شدید اجتماعی، ریشههای عمیقی در تشدید فقر و بیکاری و ویرانی زیرساختهای حیاتی در عرصه آب، حاملهای انرژی، درمان، ارتباطات، حمل و نقل و محیط زیست دارد، بعید است رفع انسداد داراییهای مالی، که بر اثر اعمال تحریم از جانب آمریکا صورت گرفته، بتواند اوضاع اقتصادی ایران را بهبود بخشد و سبب کاهش نارضایتیهای اجتماعی شود. هم چنانکه پس از توافق اتمی برجام و بازگشت ۲۰۰ میلیارد دلار از داراییها به دست رژیم، نه وضعیت اقتصاد ایران و نه شرایط زندگی مردم، هیچکدام، تغییر نکرد و دو سال بعد در دی ۱۳۹۶نارضایتیهای انباشت شده در قیامهای گسترده فوران کرد.
پافشاری رژیم بر اختصاص عمدة درآمد و دارایی کشور به سپاه پاسداران، رویکردی فراتر از طمع ورزیهای پرفسادی است که در سراپای این رژیم جریان دارد. رژیم درگیر جنگ سرنوشت با مردم ایران است و کمترین اهمالی در این جنگ برایش به معنای پذیرش خطر سرنگونی است. غارت اموال، داراییها و منابع کشور و اختصاص آنها به سپاه پاسداران یک سیاست امنیتی است و رژیم ولایت فقیه هزینه سرپا نگه داشتن دستگاه عظیم نظامی و امنیتی و نیابتی و برنامه اتمی و موشکی و ساخت پهپاد را (که سپاه پاسداران در محور تمام آنهاست) با تشدید فزاینده بهرهکشی از جامعه ایران پرداخت میکند.
۴۵ـ بسیاری از ناظران و کارشناسان اقتصادی داخلی و خارجی میگویند اقتصاد امروز ایران در کنترل دو حکومت متمایز است که به موازات هم آن را اداره می کنند. حکومت اول، که ستاد فرماندهی آن زیر فرمان مستقیم خامنهای در ساختمانهای متعدد و به هم مرتبط در خانه و دفتر مقام ولایت قرار دارد، قدرت اصلی و برتر اقتصادی، اما نسبتاً پنهان است. این حکومت اول، همة امور سیاسی، دیپلوماسی بینالمللی، مدیریت گروههای تروریست شبهنظامی در منطقه، امور عراق، سوریه، لبنان و یمن، فرماندهی سپاه پاسداران و ارتش، زندانها و شکنجهگاهها، امام جمعهها و نمازجمعهها، انتخابات، اعمال اختناق در دانشگاهها و بخش مؤثر و سود ده اقتصاد ایران را تحت کنترل خود دارد. ثروت یا سرمایه حکومت اول، که هزار میلیارد دلار برآورد میشود، در ستاد اجرایی فرمان خمینی، تعاونی سپاه پاسداران، تعاونی بسیج، تعاونی ارتش، تعاونی نیروی انتظامی، بنیاد مستضعفان، آستان قدس و بنیادهای مشابه آنها انباشته شده و پشتوانة مالی و لجستیک سپاه پاسداران است.
قدرت دوم اقتصادی، که دست پایین را دارد، اما آشکار است، دولت نامیده می شود، تحت نظر رئیس جمهور قرار دارد و شامل وزارتخانهها، استانداریها و فرمانداریها و شهرداریها، سفارتها در کشورهای خارجی (بهاستثنای کشورهای منطقه)، بانکها و شرکتهای دولتی و بانک مرکزی است.
بخش اصلی هزینههای ماشین جنگ و سرکوب و برنامه اتمی از مجموعه بنیادهای ولی فقیه تأمین میشود. اما علاوه بر آن، همه ساله بخش معتنابهی از بودجه «دولت» و سایر منابع کشور نیز صرف سپاه پاسداران میشود. بهطوری که میتوان چند منبع عمده را شناسایی کرد:
ـ سپاه پاسداران، بسیج، برنامه اتمی و برنامههای تسلیحاتی هر کدام ردیف خاص خود را در بودجه سالانه دارند. در سالهای اخیر سهم این نهادها در بودجه بهمیزان غیرعادی بالا رفته است. برآورد میشود که در حال حاضر دست کم ۳۰ درصد بودجه سالانه متعلق به آنها باشد.
در حالی که مطابق قوانین مصوب رژیم، درآمد حاصل از تولید و فروش نفت و گاز باید به بانک مرکزی کشور تحویل شود. از این درآمدها، بانک مرکزی منابع مالی مورد نیاز بودجه سالانه را تأمین میکند. اما بیت خامنهای و سپاه پاسداران با استفاده از نفوذ گسترده خود، هر ساله بخشی از درآمد نفت و گاز را، به طور مستقیم، برداشت میکنند.
منبع مالی مهم دیگر سپاه پاسداران، استفاده رایگان از ظرفیتهای زیست محیطی است. بهعنوان مثال، ۷۰ درصد آبهای رود کارون، بزرگترین رود کشور، از سرشاخههای آن به سمت مناطق مرکزی کانالیزه شده تا آب کارخانههای متعلق به سپاه پاسداران و بیت خامنه ای، از جمله کارخانههای فولاد را تأمین کند. این پروژه خوزستان را دچار فاجعه بزرگی کرده و اعتراضات مردمی وسیعی در پی داشته است. در حالی که سپاه پاسداران هیچ مبلغی بابت حجم عظیم آبهای دریافتی نمیپردازد.
بانکها، زیر فشار دخالتها و دستورهای حکومتی، ناگزیرند هر سال مبالغ کلانی به سپاه پاسداران وام بدهند. این وامها هرگز بر نمیگردد. در واقع بانکها قلک سپاه پاسداران شدهاند. وامهای دستوری، یکی از مهمترین عوامل ورشکستگی یا توقف بانکها در ایران شده است.
به این دلیل، بانک مرکزی تصمیم گرفته بانکهای ورشکسته را در بانکهای دولتی ادغام کند. پنج بانک سرمایه، شهر، آینده، ایرانزمین و گردشگری قرار است در یکی از دو بانک صادرات یا ملت ادغام شوند. برنامه ادغامها در قدم بعد شامل بانکهای دی، پارسیان، سینا، سامان و کارآفرین خواهد شد.
در سال ۱۳۹۹ نیز بانکهای متعلق به نهادهای نظامی و سرکوبگر رژیم در بانک سپه ادغام شدند. برچیدن بانکهای نظامی چند ماه پس از آن صورت گرفت که در قیام آبان ۱۳۹۸، قیام کنندگان دست کم هزار شعبه بانکها را مورد حمله قرار دادند. بر اثر این واقعه رژیم از سیاست خود مبنی بر ادامه حیات بانکهای زیانده نهادهای نظامی تجدید نظر کرد.
در ایران کنونی، بانکها بازوی اقتصادی سپاه و بسیج و نهادهایی هستند که به نوعی با بیت خامنهای مرتبط بوده و به شیوههای مختلف پولشویی میکنند. در گزارشی که بانک مرکزی از اوضاع و احوال بانکهای ایران منتشر کرده ، نشان میدهد تا ۲۵ اسفند سال ۱۴۰۱ میزان بدهی بانکها به بانک مرکزی از ۳۴۴ هزار میلیارد تومان گذشته است؛ رقمی که در مدت یکسال رشدی ۸۵ درصدی داشته است. این آمار تصریح میکند که در پایان سال گذشته، ۶۳ درصد از کل بدهی بانکها به بانک مرکزی متعلق به بانکهای خصوصی بوده است.
یک منبع عمده دیگر سپاه پاسداران، نیروی کار است که با سرکوب سیستماتیک و دائمی، دستمزدش را بهاندازه حیرتآوری پایین نگهداشته است. بهعلاوه، حکومت کارفرمایان را از این مجوز برخوردار کرده که پرداخت حقوق کارکنان خود را به مدت چند ماه و حتی یک سال به تعویق بیندازند و هر زمان که خواستند آنها را اخراج کنند، بدون این که هیچگونه عواقب مالی یا حقوقی برایشان داشته باشد. این سیاست نیروی کار ایران را به ارزانترین نیروی کار جهان تبدیل کرده است و از سود آن، بیشتر از همه، سپاه پاسداران برخوردار میشود.
۴۶ ـ با برآمد مهندسی شدة رئیسی به عنوان رئیس جمهور در سال ۱۴۰۰ وضعیت معیشتی اقشار مختلف مردم، نسبت به دولتهای قبلی، روز به روز، بدتر شد. به طور مشخص، از ماههای آذر و دی۱۴۰۱ تا پایان تیرماه سال جاری، وخامت وضعیت معیشتی جامعه سرعت بیشتری گرفته است. با توجه به بلعیدن بخش اعظم منابع کشور توسط سپاه، باید به این سؤال هم پاسخ داد که دولت (مجموعة وزارتخانهها) حفرة این منابع را برای اداره امور کشور چگونه پر میکند؟
چند راه کار عمده دولت (علاوه بر راهکارهای معمول فروش نفت و دریافت مالیات) عبارتند از:
الف ـ چاپ بیرویه اسکناس بیپشتوانه، که همه ساله صورت میگیرد و باعث افزایش گیجکننده نقدینگی و در نتیجه، رسیدن اقتصاد ایران بهمرزهای ابر تورم و سقوط ارزش پول رسمی کشور شده است.
روزنامه «ثروت» در شماره روز دوشنبه 2 مرداد سال ۱۴۰۲ از «یک اتفاق خطرناک» خبر داد و آن را «چاپ 266 هزار میلیارد تومان پول ظرف یک سال» در دولت رئیسی اعلام کرد.
ب ـ دستکاری بازار بورس، که رژیم هر سال با بالا کشیدن بخش اعظم پولهایی که مردم به این بازار آوردهاند، بیش از مبلغ کسری بودجهاش کسب میکند. دو فقره سقوط بزرگ بازار بورس در سالهای اخیر، یکی در ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ و دیگری در ۱۸ اردیبهشت امسال، نتیجه مستقیم ترفند متقلبانه دولت بود. این واقعه را «بزرگترین سقوط تاریخی بورس ایران» توصیف میکنند که در ۶۰ سال اخیر بیسابقه بوده است. در ماجرای این بار، با افزایش نرخ خوراک صنایع پتروشیمی ارزش سهام صنایع مزبور در بازار بورس تنزل کرد. اما مقامات دولت، که خودشان میدانستند نرخ خوراک پتروشیمی قرار است بالا برود، پیشاپیش سهام دولت را به قیمت بالا فروختند و ۸۷۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی از بازار بورس خارج کردند. بر اثر خروج این مبلغ هنگفت، بازار بورس سقوط کرد. به گفته مقامهای ارشد سازمان برنامه و بودجه، کسری بودجه سال جاری دولت ۷۰۴ هزار میلیارد تومان است (رحیم ممبینی، معاون سازمان برنامه و بودجه، روزنامه «شرق»، ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲).
بنابراین، دولت بیش از میزان کسری بودجه خود، از نقدینگی بورس ایران بالا کشید و دارایی انبوه سهامداران را بلعید.
ج ـ مهندسی بازار دلار، که در اثر آن قیمت ریال در برابر دلار سقوط میکند، ذخیره ریالی رژیم چند برابر میشود و رژیم با ریال ارزان شده هزینههای خود از جمله حقوق کارکنان را میپردازد.
د ـ برداشت مکرر از صندوق ذخیره ارزی. این صندوق در ایران «صندوق توسعه ملی» نام دارد. رئیس این صندوق، غضنفری می گوید: «صندوق ایران یک صندوق۱۵۰میلیارد دلاری است که حدود ۱۰۰میلیارد آن توسط دولتهای گذشته برداشت شده و حدود ۴۰ میلیارد نیز تسهیلات پرداخت کرده است» (هفتهنامه «تجارت»، ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲).
اکثر این برداشتها به دستور مستقیم خامنهای و برای هزینههای افزوده سپاه پاسداران بوده است.
ه ـ فروش داراییهای عمومی و دولتی، به ویژه ظرفیتهای زیست محیطی. این فروشها قبلاً تحت عنوان خصوصیسازی و از سال گذشته به نام جدید «مولدسازی» انجام میشود. «مولدسازی» صرفاً امتداد پروژههای خصوصیسازی سابق یا فقط سلب مالکیت عمومی نیست، بلکه فصل جدیدی از غارت زیستمحیطی با تغییر کاربری عامدانه اراضی طبیعی برای درآمدزایی حداکثری دولت است. در مرحله اولیه، میلیونها متر مربع باغات و اراضی کشاورزی در دستور فروش و به تبعش تغییر کاربری قرار گرفتهاند.
راهکارهای پنجگانه فوق در عمل بار تأمین هزینه ماشین جنگ و سرکوب را روی دوش مردم گذاشته و ماه به ماه فقر عمومی را شدت میدهد. بهعلاوه، دولت پیدرپی تعهدات اجتماعی خود نظیر پرداخت سوبسید دارو و مواد غذایی و تأمین بیمههای درمانی و اجتماعی را از سر باز میکند.
۴۷ ـ در شصت و هفتمین جلسة سران سه قوه رژیم در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۱ طرحی با عنوان «مولد سازی» اما به منظور غارت باقیمانده سرمایه های ملی، تصویب و سپس به تأیید ولی فقیه رسید و به همة دستگاههای دولتی ابلاغ شد.
در ماده ۵ این مصوبه آمده است: «تمامی دستگاههای متولی اموال فوقالذکر [اموال عمومی که در مالکیت دولت است] مکلف به اجرای مصوبات این هیأت هستند. افرادی که از اجرای دقیق و کامل دستورات هیأت سر باز زنند و یا در اجرای آن ممانعت به عمل آورند، با ارجاع هیأت به مراجع قضایی به مجازات مقرر در ماده 576 قانون مجازات اسلامی، بدون تعویق و تعلیق و تخفیف، محکوم خواهند شد و رسیدگی به این جرایم خارج از نوبت و در شعبه ویژه خواهد بود» و «اعضای هیأت نسبت به تصمیمات خود در موضوع این مصوبه از هرگونه تعقیب و پیگرد قضایی مصون هستند و مجریان تصمیمات این هیأت نیز در چارچوب مصوباتی که هیأت تضمین کرده است، از همین مصونیت برخوردارند». ماده 6 این مصوبه میگوید: «قوانین و مقررات مغایر با این مصوبه به مدت دو سال موقوف الاجرا خواهد بود» (روزنامه حکومتی «جمهوری اسلامی»، ۱۰ بهمن ۱۴۰۱).
«اعضای هیأت هفت نفره از این قرار است؛ محمد مخبر، معاون اول رئیس جمهور، احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد، احمد وحیدی، وزیر کشور، مسعود میرکاظمی، رئیس سازمان برنامه و بودجه، مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی و یک نماینده از طرف رئیس مجلس و یک نماینده از طرف رئیس قوه قضائیه» (سایت حکومتی «رویداد ۲۴»، ۱۰ بهمن ۱۴۰۱).
حسین راغفر، ازکارشناسان حکومت، در این باره می گوید: «با اجرای مولدسازی فساد در کامل ترین شکل و به صورت واقعی متبلور می شود. فسادی عریان، وسیع با اعداد و ارقام باورنکردنی که ساختار تصمیم ساز کشور را با ابهامات جدی مواجه می کند. بدون تردید گروهی از افراد در قالب این پروژه ضربهیی کاری به باقیمانده اعتبار نظام سیاسی وارد میسازند» («اعتمادآنلاین»، ۲۸ تیر ۱۴۰۲).
اندوخته های صندوقهای بازنشستگی نیز دستخوش غارتگری رژیم است. مطابق آمارهای رسمی «دولت در مجموع 501 هزار میلیارد تومان به صندوقهای بازنشستگی بدهی دارد. حتی در صورت بازگشت همه درآمدهای نفتی به کشور امکان پرداخت اصل و فرع این بدهیها به سادگی میسر» نیست (رسانه حکومتی «اعتماد»، ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲).
دزدی از جیب مردم با افزایش قیمت بنزین هم راه شناخته شده دیگری برای تأمین بودجه حکومت است که قیام آتشین و خونین آبان ۹۸ را در سراسرکشور به دنبال داشت.
با وجود این، رژیم از مدتها قبل، باردیگر تصمیم به افزایش قیمت سوخت (اعم از بنزین و گازوئیل) گرفته و میخواهد قیمت بنزین را تا ۱۰هزار تومان گران کند (اکنون قیمت سوخت با کارت ۱۵۰۰ و بدون کارت ۳۰۰۰ تومان است). اما با توجه به تجربه قیام ۹۸، تمام تلاش رژیم این است که ابتدا فضا را برای گران کردن سوخت، آماده کند. به عنوان مثال، از اول تا بیست هفتم اردیبهشت امسال،۱۶ بار خبر گران شدن بنزین و سپس تکذیب آن، در کانالهای تلگرامی رژیم منتشر شد. این کار در فروردین ماه نیز ۳ بار صورت گرفت.
علاوه بر آن، رژیم تعداد «کارت جایگاه دار»ها را کم کرده و یا شماری از آنها را حذف کرده است. در نتیجه، صف در پمپ بنزینها، به ویژه برای کامیونداران بسیار طولانی شده است. روز ۲۷ اردیبهشت سال جاری، یک راننده کامیون گزارش کرد که از ساعت ۵ تا ۸ صبح در کرج در صف بودم. فقط ۱۰۰لیتر گازوئیل دریافت کردم. البته خارج از پمپ بنزینها، سوخت به صورت قاچاق هر لیتر حدود ۱۰ هزار تومان فروخته می شود.
۴۸ـ اختلاف طبقاتی پیامد استثمار بیرحمانه و فساد حاکم بر اقتصاد رژیم ولایت فقیه است . درة عمیق بین اکثریت عظیم محرومان و رنجبران کشور با «هزار فامیل» دزدسالاری که گرداگرد حاکمیت تبهکار آخوندها شکل گرفته، پیوسته عمیقتر می شود.
مرکز آمار ایران به تازگی اقدام به انتشار گزارش شاخصهای عدالت اجتماعی در ایران کرده که این گزارش دربرگیرنده وضعیت عدالت اجتماعی تا پایان سال ۱۴۰۰ است. در بخشی از این گزارش، شاخص فلاکت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. «شاخص فلاکت از ۱۹.۳ در سال ۱۳۹۵ به ۴۹.۴ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است» (رسانه حکومتی «آرمان»، 2۷ تیر 1402).
طبق این آمار «تورم نقطه یی در فروردین امسال برابر با ۶۸.۷ درصد بوده و در یک قدمی ۷۰ درصد قرار داشته است. تورم در ماه آخر سال گذشته سیر صعودی پیدا کرد؛ شاخصی که به سرعت رشد عمومی قیمتها در هر مقطع از سال پرداخته و ارزیابی میکند قیمت کالاها و خدمات در هر زمان چه تغییری داشته است» (همان منبع).
رسانه های حکومتی از «مرگ خاموش کسب و کار» خبر می دهند. روزنامه حکومتی «جوان» نوشت: «ظاهراً دستاندرکاران از آنچه در زیر پوست شهر میگذرد، اطلاعی ندارند... دولت صرفاً به آمار دادن و اعلام کاهش نرخ بیکاری به زیر ۹ درصد بسنده نکند، سری هم به سطح بازار بزند» (یکشنبه 25 تیر 1402).
علی آقا محمدی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور اقتصادی ولی فقیه، میگوید: «۲ هزار و ۲۰ محله "کم برخوردار" در کشور شناسایی شده که حدود ۲۰ میلیون نفر را در بر می گیرد... ۲/۵ میلیون ایرانی در ۱۶۷ محله، محرومیت خیلی شدید دارند و تعدادی از این محله ها از لحاظ محرومیت در طبقه خیلی شدید، تعدادی در طبقه شدید قرار گرفتند و مابقی محلات در طبقات خیلی ضعیف و ضعیف قرار دارند» («ایسنا» به نقل از «انتخاب نیوز»، ۱۷ تیر ۱۴۰۲) .
اختلاف طبقاتی، داشتن مسکن را به آرزوی دست نیافتنی برای طبقات و اقشار محروم تبدیل کرده است. مطابق آمارهای رسمی حدود ۳۵ تا ۴۰ درصد مردم ایران مستأجر هستند. همچنین «حدود ۲۰ میلیون نفر زاغهنشین و بدمسکن به شمار میآیند. در واقع حدود ۲۵ درصد یا معادل یک چهارم ایرانیها زاغهنشین و بدمسکن هستند» («شرق»، ۲ خرداد ۱۴۰۱).
وحید شقاقی شهری، اقتصاددان، می گوید: «وقتی شرایط اقتصادی برای مستأجر سخت می شود، ناچار است خودروی خود را بفروشد، دفعه بعد این مستأجر مجبور می شود از اقلام زندگی خودش بزند و فرش و هر سرمایهیی که داشته را بفروشد... تورم ۶۰ درصدی و رشد کم حقوقها خانهدار شدن را غیر ممکن میکند» («انتخاب»، ۱۸ تیر ۱۴۰۲).
مسکن خالی در شهرهای مختلف وجود دارد، اما کسی قادر به خرید آن یا حتی اجاره آنها نیست. به عنوان مثال، شهرک پردیس در شرق تهران را در نظر بگیریم: «خلیل محبت خواه، سرپرست شرکت عمران شهر جدید پردیس، گفت آمارگیری که در حال انجام آن هستیم نشان می دهد به طور قطع بیش از ۱۰ هزار واحد مسکن مهر خالی در پردیس وجود دارد» و «بیش از ۱۰۰ واحد از مسکن مهر پردیس تحت مالکیت یک نفر است» («آرمان امروز»، ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲).
یک کارگر یا حتی یک کارمند با حقوقی که دریافت می کند مطلقاً قادر به تأمین مسکن برای خانواده خودش، حتی به عنوان مستأجر نیست. یک حقوق بگیر «برای اجاره یک آپارتمان ۷۰ متری در تهران ناچار است ماهانه بیشتر از هشت میلیون و ۸۸۳ هزار تومان بپردازد» (روزنامه «شرق»، ۱۱ اسفند ۱۴۰۱). همچنین «مرکز آمار ایران خبر داد: نیمی از درآمد تهرانیها (یعنی ۴۷.۹ درصد درآمد) صرف مسکن میشود». همچنین «متوسط سهم مسکن از هزینه خالص خانوارهای شهری برابر ۳۶درصد است» (سایت «اقتصاد آنلاین»، ۲۶ اریبهشت ۱۴۰۲).
یک روزنامه حکومتی از زندگی نباتی در خانه های ۳۰ متری خبر می دهد: «براساس آخرین آمار منتشر شده در یک سرشماری ۱۷درصد خانوارهای اجارهنشین شهر تهران در واحدهای کمتر از ۵۰ متری زندگی می کنند که ۲۸درصد آنها را خانوارهای دو نفره، ۲۷درصد آنها را خانوارهای سه نفره و ۱۹درصد آنها را خانوارهای چهار نفره تشکیل می دهد. به بیانی، اگر بر اساس این نمونه، میانگین بعد خانوار را بهطور متوسط ۳ نفر در نظر گیریم، متوسط متراژ هر نفر حدود ۱۶ متر خواهد بود» («آرمان امروز»، ۱۸ تیر ۱۴۰۲).
۴۹ ـ «برنامه هفتم توسعه»، که مهمترین خطوط سیاست ولی فقیه را مدون کرده، نمونه جامعی برای مطالعه مسیر رژیم است. این برنامه در خرداد امسال در ۲۲ فصل از جانب دولت برای تصویب به مجلس ارائه شد (لایحه برنامه هفتم توسعه ۱۴۰۲ ـ ۱۴۰۶، انتشارات «سازمان برنامه و بودجه»). خامنهای در ملاقات با اعضای مجلس رژیم گفت: بررسی و تصویب برنامه هفتم از مهمترین کارهای پیش روی مجلس است (خبرگزاری صدا و سیما، ۷ خرداد ۱۴۰۲).
در باره این برنامه حسین راغفر، کارشناس اقتصادی، می گوید: «برنامه هفتم عملاً نیروی کار را به مهاجرت از کشور ترغیب می کند... این برنامه باعث خصوصی شدن کامل آموزش عالی خواهد شد؛ یعنی همه کسانی که به دانشگاه می روند، باید پول بدهند. ۲ هزار پروژه تعریف میکنند در حالی که برای ۲۰ پروژه آن هم پول ندارند» («انتخاب»، ۸ تیر۱۴۰۲).
در این برنامه هدفهایی برای پنج سال آینده در نظر گرفته شده، از قبیل رساندن رشد اقتصادی کشور به ۸ درصد، یا کاهش نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد یا انجام ۱۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری. این هدفها بخش خیال پردازیهای این برنامه است و مطابق تجربة برنامه های مشابه قبلی، جدیتی ندارد. ولی بخش واقعی، همان خطوطی است که رژیم برای تشدید غارت عمومی پیشاروی خود گذاشته که برخی از آنها از اینقرار است:
1ـ از این پس، نیروی کار جدید، که به استخدام درمی آید تا سه سال فقط مجاز است نصف حداقل دستمزد را دریافت کند که حدود ۱.۸ دلار در روز و ۲۲ سنت در هر ساعت است. در پایان سال ۱۴۰۱، حداقل دستمزد روزانه از سوی دولت ۱۷۶،۹۴۲ تومان تعیین شد. با نرخ هر دلار ۵۰ هزار تومان، این مبلغ ۳ دلار و ۵۳ سنت می شود و نصف آن ۱ دلار و ۷۷ سنت است. همچنین، کارفرما در طول این دوره اختیار لغو قرارداد را، به صورت یک طرفه، دارد (ماده ۱۵).
2 ـ به کارفرمایان اجازه داده شده است زندانیها و معلولان را با حقوقی پایینتر از حداقل دستمزد به کار بگیرند (ماده ۱۶).
3 ـ از این پس هرگونه استخدام رسمی ممنوع میشود. بهکارگیری نیروی انسانی، تنها، در قراردادهای سه تا پنج ساله مجاز است (ماده ۱۰۵). این یک برنامه سیستماتیک برای گسترش بیثبات کاری و کار موقت در جهت ارزانسازی هر چه بیشتر نیروی کار است.
4 ـ به بنیادهای تحت کنترل خامنهای ، نظیر بنیاد برکت و کمیته امداد، اجازه داده شده هزاران کارگاه کوچک را تحت کنترل خود بگیرند و از درآمد آنها سهم داشته باشند (ماده ۱۰۵ ـ بند ب).
5 ـ به یک هیأت ویژه مصون از هرگونه پیگرد قضایی، اختیار کامل داده شده که ظرف ۳ سال اموال وزارتخانهها را شناسایی و به «بخش خصوصی» واگذار کند (ماده ۵). این واگذاریها که «بزرگترین برنامه خصوصیسازی» توصیف شده، عملیات حراج گستردهیی است که در آن اموال وزارتخانهها، شامل شرکتهای تولیدی و خدماتی و بازرگانی و به خصوص ظرفیتهای زیست محیطی مانند زمینها، دشتها، آبها و ... با بهای نازل نزدیک به رایگان به شرکتهای سپاه پاسداران و بنیادهای خامنهای داده میشود.
6 ـ ماده ۵۷ وزارت راه و شهرسازی را مکلف میکند که تمام فرودگاهها را به همان «بخش خصوصی» که طرفی جز شرکتهای سپاه پاسداران نیست، واگذار کند.
7 ـ در حوزه مسکن، دولت بخشی از اراضی تحت تملک خودش را به سپاه و بنیادهای حکومتی میدهد و برای آنها تسهیلات و تخفیفهای ویژهیی قائل میشود تا به انبوهسازی مسکن دست بزنند (ماده ۵۴ ـ بند «ت»). این ماده صنعت خانهسازی ایران را تحت سلطه سپاه پاسداران و بنیادهای خامنهای در می آورد.
8 ـ فصل ۲۲ این برنامه، دولت را مکلف میکند که پنج درصد بودجه عمومی را به بخشهای نظامی و امنیتی اختصاص بدهد. این، علاوه بر بودجه سالانه علنی و بودجه محرمانهیی است که به این بخش میرسد.
9 ـ از آن جا که شرکتهای سپاه و بنیادهای خامنهای از مهمترین ارائه کنندگان کالاها و خدمات در اقتصاد امروز ایراناند، ماده ۴۶ دستور جهش قیمت کالاها و خدمات را صادر کرده است.
10.ـ ما بهازاء افزایش سالانه هزینه ماشین جنگ و سرکوب، دولت هزینههای درمانی، آموزشی و عمرانی را کاهش داده یا حذف کرده و بهای خدماتی را، که به مردم ارائه میکند، افزایش داده است. ماده ۴۳ وابستگی صنعت تولید برق به بودجه سالانه را قطع کرده و به وزارتخانه مربوطه اجازه میدهد نرخ برق، آب و فاضلاب را بالا ببرد. در مواد دیگر به وزارت بهداشت اجازه داده نرخ درمان را بالا ببرد.
۵۰ ـ سیاست رژیم در «برنامه هفتم توسعه»، بخش مهمی از چرخة نارضایتی ـ سرکوب ـ غارت ـ تخریب است؛ سیاستی که تکرار و تعمیق آن در ۴ دهة گذشته، اقتصاد و محیط زیست ایران را دچار ویرانیهای غیرقابل جبران کرده است.
برای ارائه تصویری از این فاجعه، چند شاخص مهم بررسی میشود:
اشتغال ـ برای بررسی وضعیت این شاخص، هنوز برآوردهای قابل تکیهیی درباره دو سالی که از شروع ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی گذشته در دست نیست. بنابراین وضعیت ۱۶ سال گذشته را در نظر میگیریم که بهترتیب، محمود احمدینژاد و حسن روحانی رئیس جمهور رژیم بودهاند. شروع این دوره یکی از مهمترین نقاط عطف سیاست خامنهای است که با ارائه تفسیر جدیدی از اصل ۴۴ قانون اساسی امکان دستاندازی سپاه پاسداران و بنیادهای متعلق به خودش بر بخش وسیعی از اقتصاد ایران را فراهم کرد.
الف ـ از سال ۱۳۸۴، سال شروع ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، تا پایان دوره روحانی در سال ۱۴۰۰، جمعیت غیرفعال کشور از ۲۶.۲ میلیون نفر (۵۳٪) به ۳۸ میلیون نفر یعنی حدود ۶۰ درصد افزایش یافته است.
جمعیت در سن کار، افراد بالاتر از ۱۵ سالهاند. بخشی از این جمعیت که شاغل یا در جستجوی کار باشند، جمعیت فعال نامیده میشوند.
ب ـ از سال ۱۳۸۴ به بعد طی 16 سال، تعداد شاغلان کشور از حدود ۲۰.۶ میلیون نفر به ۲۳ میلیون نفر رسیده است. یعنی برطبق آمارهای رسمی در مدت ۱۶ سال فقط ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار شغل افزوده شده است. این محاسبه را رسانههای دولتی نیز تأیید میکنند: «طی مدت ۱۶ سال اخیر سالانه فقط ۱۵۶ هزار نفر به تعداد شاغلان کشور افزوده شده است» (روزنامه «فرهیختگان»، ۵ اردیبهشت ۱۴۰۰) یعنی هر سال خالص اشتغالزایی در ایران فقط ۱۵۰ هزار شغل بوده است.
وزیر کار دولت حسن روحانی به نام علی ربیعی برآورد کرد که سالانه ۲ میلیون ۶۰۰ هزار متقاضی کار وارد بازار میشوند (روزنامه «اعتماد»، ۲ خرداد ۹۴).
گزارشهای دیگر تعداد متقاضیان سالانه کار در بازار ایران را بین ۸۰۰ هزار تا یک میلیون نفر ارزیابی میکنند. چنانچه محتاطانه ترین ارزیابی یعنی رقم ۸۰۰ هزار نفر را مبنای محاسبه بگیریم، در دوره مورد نظر جمعاً ۱۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر وارد بازار کار شده اما بیش از ۱۰ میلیون نفر آنها شغلی نیافتهاند.
با توجه به این که تعداد ۲ میلیون و ۶۷۵ هزار بیکار نیز قبل از شروع این دوره ( سال ۸۴) وجود داشتهاند، شمار کل بیکاران به حدود ۱۳ میلیون نفر می رسد و نرخ بیکاری (جمعیت «بیکار» بخش بر «جمعیت فعال») ۵۰٪ میشود. این برآورد چند برابر آمارهای دولتی است که معمولاً با دستکاری تقلبآمیز شاخصها ارائه میشود.
نتیجه: نزدیک به ۸۰ درصد جمعیت در سن کار، در ایران شغلی ندارند.
۵۱ ـ تبعیض جنسیتی در بازار کار، چه در میان شاغلان و چه در کاریابی، از پیامدهای استثماری در ساختار اقتصادی نظام ولایی است.
در مقایسه با پنج سال پیش، در بهار ۱۳۹۷ تقریباً 4 و نیم میلیون زن در ایران شاغل بودند، ولی این رقم در بهار امسال به 3 میلیون و ۸۶۶ هزار نفر کاهش یافته است. این در حالی است که ظرف این پنج سال، شمار زنان بالای ۱۵ سال در ایران تقریباً یک و نیم میلیون نفر یعنی حدود ۶ درصد بیشتر شده است.
بنا بر گزارش مرکز آمار ایران، بیکاری در میان جوانان، به ویژه زنان، بسیار بالاست به گونه یی که نیمی از زنان شهری بیکارند و از هر دو زن جوان شهری که به دنبال یافتن شغل اند، یک نفر نمی تواند شغلی پیدا کند. از سال ۱۳۸۴ تاکنون نزدیک به ۵۰۰ هزار نفر از تعداد شاغلان زن کاسته شده است. در سال ۱۳۸۴ نزدیک به 4 میلیون زن شاغل وجود داشت اما اکنون این رقم به 3 میلیون و 500 هزار نفر کاهش یافته است» (وبسایت «آسو»، 21 خرداد 1402).
سایت حکومتی «اکو ایران» (۲۷ تیر۱۴۰۲) مینویسد: «در بهار امسال 32 درصد از زنان جوان 15 تا 24 ساله بیکار شناسایی شده اند در حالی که این نرخ برای مردان در همین بازه سنی کمتر از 20 درصد است. بررسی نرخ بیکاری بین زنان و مردان نشان میدهد که نرخ بیکاری زنان، هم در رده سنی 15 تا 24 سال و هم در رده سنی 18 تا 35 سال، از نرخ بیکاری مردان در این بازه سنی بالاتر است.
در واقع، نرخ بیکاری زنان جوان تقریباً دو برابر بیشتر از نرخ بیکاری مردان جوان است. اگر چه نرخ بیکاری زنان از نرخ بیکاری مردان در بهار امسال بالاتر است، اما تعداد مردان بیکار بیشتر از تعداد زنان بیکار است. علت این اختلاف میان درصد و تعداد بیکاران، جمعیت فعال در هر بخش است. برای مثال، جمعیت زنان فعال 4 میلیون و 500 هزار نفر و جمعیت مردان فعال نزدیک به 22 میلیون نفر است. به همین علت، اگرچه درصد بیشتری از زنان فعال نسبت به مردان بیکار هستند اما تعداد آنها از تعداد مردان بیکار کمتر است. این امر ناشی از سهم بالای مردان در بازار کار است».
۵۲ ـ وضعیت تشکیل سرمایة ثابت ناخالص، که یکی از عوامل رشد اقتصادی است، در سالهای گذشته کاهش شدیدی یافته است. این شاخص در طول برنامه پنجساله ششم (۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰) ۲۸.۸ درصد کاهش داشته که حاکی از سالانه معادل ۵.۷۶ درصد تنزل است. این شاخص نشان می دهد که «صاحبان سرمایه» چقدر پول خود را برای «راهاندازی یک کسب و کار ثابت» به کار انداختهاند.
مطابق برآورد مرکز پژوهشهای مجلس، در سال گذشته تشکیل سرمایه در ایران به منفی ۵۹.۶ درصد رسید (روزنامه «اعتماد»، ۲۷ دی ۱۴۰۱).
بهعلاوه، خروج سرمایه طبق اعلام بانک مرکزی در ۵ ساله، ۴۵ میلیارد دلار یعنی سالانه بیش از ۹ میلیارد دلار بوده است. رئیس اتاق بازرگانی تهران، مسعود خوانساری، معتقد است که با توجه به این که بخش عمده اقتصاد ایران غیرشفاف است بنابراین، یقیناً رقم خروج سرمایه بیش از ۹ میلیارد دلار در سال است (مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی تهران، خبرگزاری مهر، ۲۹ شهریور ۱۴۰۱).
در واقع، سرمایهها در حال فرار از ایران هستند. همانطور که صاحبان آنها درحال مهاجرت هستند. براساس دادههای موجود از سال 2010 تا 2021 سالانه، بهطور میانگین، 86 هزار نفر از ایران به سایر کشورها مهاجرت کردهاند. از شروع نیمه دوم ۲۰۲۱ تا پایان ۲۰۲۲ حدود ۷۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری، تنها، در بخش املاک و شرکتهای تجاری کانادا صورت گرفته است و در کشور همسایه ما ترکیه نیز طی دو سال گذشته 1661 شرکت از سوی ایرانیان به ثبت رسیده است و تنها در سال 2022 نیز رقمی به ارزش 3.5 میلیارد دلار املاک از سوی ایرانیها در این کشور خریداری شده است (روزنامه «اعتماد»، ۲۷ دی ۱۴۰۱).
یک استاد اقتصاد در دانشگاههای دولتی، مرتضی افقه، توضیح داد: زمانی که با سیاستگذاریها انبوهی از جمعیت را به سمت فقر سوق می دهند سرمایهگذار دیگر وارد این بازار نمیشود، چراکه تقاضایی در آن نمیبیند و جیب مردم این کشور را خالی میبیند. سرمایهگذاری در کشور نمیشود و علت آن این است که این کالاها بازاری در کشور ندارند. متاسفانه به جایی رسیدهایم که میزان سرمایهگذاری از استهلاک سرمایة موجود هم کمتر شده است.
کنفرانس توسعه و تجارت ملل متحد (آنکتاد) در گزارش سالانة خود میگوید سهم ایران از جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی در جهان طی سال گذشته تنها یکدهم درصد (یک هزارم) بوده است.
بر اساس این گزارش ایران در سال ۲۰۲۲ تنها موفق به جذب ۱.۵ میلیارد دلار سرمایه مستقیم خارجی شده است. آمارهای آنکتاد نشان میدهد در مجموع طی سال گذشته ۱.۳ تریلیون دلار سرمایهگذاری مستقیم در جهان انجام شده است. (سایت «آنکتاد»، شنبه ۸ ژوئیه ۲۰۲۳ ـ 17 تیر 1402).
مطابق گزارش بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی واقعی ایران در سال ۲۰۲۲ برابر با ۳۸۸ میلیارد دلار است. در حالی که در سال ۲۰۱۲ برابر با ۶۴۴ میلیارد دلار بوده است.
در سال گذشته و سال جاری، منابع دولتی (ازجمله، وزارت کار و مرکز پژوهشهای مجلس) جمعیت زیر خط فقر در ایران را یک سوم جمعیت کل کشور اعلام کردهاند. اما بررسیهای مبتنی بر دادههای تحقیق شده، نشان میدهد جمعیت زیر خط فقر بین ۷۵ تا ۸۰ درصد جمعیت کشور است. رسانههای حکومتی کراراً شمار مردم زیر خط فقر را ۶۵ میلیون نفر برآورد کردهاند («سلامت نیوز»، ۲ آبان ۱۴۰۱).
گزارشهای جدید از «افزایش شدید» خرید و فروش اعضای بدن در ایران و «صادرات» به خارج حکایت میکند. در نزدیکی میدان ولیعصر تهران، رو به روی کاخ دادگستری، کوچه یی قرار دارد که به «بازار فروش کلیه» تبدیل شده و در چند سال گذشته هر کسی که قصد فروش و خرید کلیه را دارد به آگهیهای روی دیوار آن کوچه مراجعه میکند. از سال گذشته در این کوچه، به غیر از کلیه، آگهیهای پیوند کبد، مغز استخوان و قرنیه چشم نیز به دیوارها اضافه شده است. جوانان ایرانی برای دریافت پول، اعضای بدن خود را در عراق به دلار میفروشند.
انجمن کلیه ایران در سال گذشته رقم هدیه برای کلیه را ۸۰ میلیون تومان تعیین کرده بود، اما هزینه خرید و فروش آن به ۳۰۰ میلیون تومان هم رسیده بود (روزنامه «جهان صنعت»، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲).
زیر فشار فقر، برخی شهروندان به «مبادله کالا به کالا» برای خرید گوشت مرغ روی آوردهاند خبرنگاران در چند نقطه تهران به موارد متعددی «از مبادله کالا به کالا تا کارگری کردن برای به دست آوردن چند ران مرغ» برخورد کردهاند.
فروشندگان مرغ برای گزارشگران توضیح دادهاند: «در ماههای گذشته که شرایط خرید مردم فرق کرده، بسیاری ماست و پنیر محلی، ترشی یا مربای خانگی آوردهاند تا از طریق مبادله کالا به کالا برای خوراک امروز و فردای خود یا پذیرایی از مهمان، گوشت و مرغ تهیه کنند (روزنامه «جهان صنعت»، ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲).
از نیمه دوم ۱۴۰۱ خرید مرغ حدود ۵۰ درصد و خرید گوشت ۷۰ درصد کمتر شده است.
فقر شدید، اکثریت مردم را از تأمین مسکن مناسب ناتوان کرده است. در سالهای اخیر، گزارشهای زیادی از پشتبام خوابی، موتورخانهنشینی، گورخوابی، اتوبوسخوابی شهروندان یا روی آوردن به خانههای اشتراکی منتشر شده است.
گزارش مرکز آمار نشان میدهد که در پایان سال ۱۳۹۹ سهم هزینه مسکن در سبد هزینهیی خانوارهای شهری کشور به ۴۳ درصد و در تهران به حدود ۵۰ درصد رسیده است.
بر اساس آمارهای رسمی، ۵۱ درصد از جمعیت تهران و یک چهارم جمعیت دیگر مناطق کشور اجارهنشین هستند. یک کارشناس مرکز پژوهشهای مجلس ( فروردین ۱۴۰۲ ) از افزایش «۱۰ برابری» قیمت مسکن طی تنها پنج سال خبر داده بود.
۵۳ ـ نتیجهگیریها:
برطبق «چرخه نارضایتی، سرکوب، غارت»؛ منطقاً رژیم باید برای کاهش اعتراضها در استراتژی خود تجدید نظر کند، اما، هم تجارب طولانی مربوط به تاریخچه ولایت فقیه؛ هم اصول نظری معطوف به ماهیت آن، حکم میکند که رژیم هرگز به این تجدید نظر تن نمیدهد. چرا که :
الف ـ رژیم تا زمان سرنگونی، هرگز از سرکوب دست بر نمیدارد. کمترین سستی و کاهشی در کنترل و اختناق حاکم بر جامعه، بهسرعت به سرنگونی خامنهای راه میبرد. بنابراین، از سپاه، بسیج، سازمانهای اطلاعاتی و برنامههای تسلیحاتی (بهخصوص موشکی) هرگز دست بر نمیدارد.
ب ـ اعطای کمترین سهمی از قدرت مطلقه ولی فقیه (خامنهای ) به سایر افراد و جناحهای رژیم، به ایجاد شکاف در رأس استبداد دینی راه میبرد که شامل قوانین سرنگونی رژیم میشود. بنابراین، خامنهای هرگز از هژمونی خود، یا از کمترین بخشی از آن، دست برنمیدارد.
ج ـ آنچه پیش روی رژیم است یا سرنگونی توسط قیامها و مقاومت مردم ایران است یا مرگ خامنهای . چشمانداز دیگری در کار نیست. مرگ خامنهای البته موضوع بحث جداگانهیی است.
د ـ غارت تشدیدشونده در ترکیب با فقر، بیخانمانی، بحران درمان و آموزش و امثالهم، وضعیت هر لحظه آماده انفجاری را در جامعه ایجاد کرده و حکومت میداند که بیکاری، آب، بنزین، تخممرغ، گشت ارشاد یا هر چیز مهم یا غیرمهم، به تنهایی، میتواند جرقه انفجار بزرگ بعدی باشد. با این حال، از این سیاست دست برنمیدارد. چون برای تجهیز و تأمین مالی سپاه پاسداران و گروههای شبهنظامی تروریست خود در منطقه به آن نیاز دارد.
ه ـ رژیم این هدف را دنبال کرده و میکند که هزینههای فزاینده بحرانها و هزینه عظیم ماشین سرکوب و جنگ را، هرچه بیشتر، بر دوش جامعه ایران بگذارد. با این سیاست، رژیم به دست خودش شرائط عینی را به صورت فزایندهیی در جوش و خروش نگه می دارد.
و ـ مهمترین نتیجه: الزامهای سیاسی و اقتصادی بقای رژیم در عین حال سوخترسانی به آتش قیامهاست.
بنیانهایی که از دی ۹۶ تا کنون باعث فوران قیامها میشود، نه تنها برجای خود باقی است، که دائماً تشدید میشود و قیام، خاموشی نمیپذیرد.
جمعبندی موجز، اعتراف قالیباف، رئیس مجلس آخوندهاست: «من با صراحت عرض میکنم که بعضی جاها قدرت حل مسأله مان را از دست دادهایم» (تلویزیون «شبکه خبر»، 4 اسفند 1401).
۵۴ ـ فقر و فلاکت در ایران، حد و مرزی ندارد و مردم ایران شاهد مرزهای جدیدی از فقر و فلاکت هستند. موقعیت اقتصاد ایران رکود تورمی است. یعنی اقتصاد ایران، هم رکود دارد و هم تورم، در نتیجه، عملاً نرخ بهره کارایی خود را از دست داده است.
بر اساس گزارشهای رسانه های حکومتی، روند هزینه سبد معیشتی در ۵ سال گذشته حاکی از رشد ۲۴۵ درصدی هزینه سبد امسال نسبت به سال ۹۷ است. بنا بر آمارهای رسمی، از سال ۱۳۹۰ تا سال ۱۴۰۰ حدود ۱۱ میلیون نفر به جمعیت زیر خط فقر اضافه شده است. به تعبیر ساده تر، تعداد فقرا سالی یک میلیون نفر افزایش یافته است. طی 10 سال گذشته اقتصاد ایران با رشدی معادل صفر و تورم بالا مواجه بوده است.
به این دلیل رژیم می داند که حتی، باوجود سرکوب شدید، مردم دست از اعترضات و تظاهرات بر نخواهند داشت. رژیم هیچ تشکلی را در هیچکدام از اقشار ایران به رسمیت نمی شناسد، به این دلیل وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، روی افراد مؤثر و فعال، در هر صنف و قشری، متمرکز هستند و با دستگیری و زندانی کردن افراد فعال و مؤثر هر صنف و قشری، تلاش میکند اعتراضات و تظاهرات را مهار و سرکوب کند. تداوم و گسترش اعتراضات اجتماعی بازنشستگان، اعتراضات معلمان و کادرهای پزشکی و کارگران و کارمندان پتروشیمی و رانندگان کامیونها و...
حرکتهای اعتراضی در نیمه دوم سال 1401 بر بستر خیزشهای توده جریان پیدا کرد و بخشی از آن بود. بر اساس ترازنامه یی که سازمان چریکهای فدایی خلق ایران منتشر کرده، در سال 1401 خورشیدی 2796 حرکت اعتراضی از جانب کارگران، کشاورزان، معلمان، دانش آموزان، بازنشستگان، پرستاران، رانندگان، بیکاران، بازاریان، مدافعان حفاظت از محیط زیست و... صورت گرفته است. از این تعداد حرکت اعتراضی، 1074 مورد آن از 25 شهریور 1401 تا پایان اسفند 1401 بوده است.
واقعیتهای منتشر شده در رسانه های حکومتی، عمق و وسعت بحران ساختاری اقتصادی و ریشه های عینی انفجار آتشفشان خشم مردم را نشان می دهد.
وضعیت فاجعه بار اقتصادی ایران در حالی است که طبق اسناد منتشر شده توسط کانال تلگرامی «قیام تا سرنگونی»، رژیم آخوندی در فاصله 10 سال گذشته 50 میلیارد دلار برای کشتار مردم سوریه و حفاظت از بشار اسد در این کشور هزینه کرده است. یکی از این اسناد، که مربوط به بهمن 1401 است، تصریح می کند که طبق یک سند امضا شده در مهرماه ۱۴۰۱ توسط وزیر اقتصاد و تجارت سوریه و وزیر سابق راه و شهرسازی رژیم (رستم قاسمی)، قرار است طی یک جدول زمانی ۵۰ ساله حدود ۱۸ میلیارد دلار از بدهیهای بخش غیرنظامی سوریه به ایران پرداخت شود، آن هم بر روی کاغذ.
فصل هفتم
نه شاه ـ نه شیخ
مرزبندی ملی و تاریخی ایرانیان در قیام سراسری
۵۵ ـ پس از طرح شعار «اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا» در قیامهای دی1396، که به یک سیاست و عمل تودهیی تبدیل شد و بایکوت بی سابقة دو شعبده انتخاباتی مجلس و ریاست جمهوری در سالهای 1398 و 1400 آن را نشان داد، جریان اصلاح طلب حکومتی به زائدة باند میانی حکومت، موسوم به اعتدال، تبدیل و هر دو از تأثیرگذاری بر رویدادهای سیاسی حذف شدند. در چنین شرایطی، در دومین ماه پس از شروع قیام 1401بازار مُکارة ائتلافهای پوشالی و کاذب درخارج کشور، این بار حول پسرشاه داغ شد. اما به خاطر عملکرد ضد قیامی خود به سرعت فروپاشیده و مفتضح شدند.
در باره آغاز و انجام و ماحصل این «ماجرا»ی جایگزین در گفتمان سازی ولایت، مسئول شورا در ۴خرداد ۱۴۰۲ گفت: «یکی از مهمترین محورهای جمعبندی قیام 1401 نقش فوقالعاده مخرب بچهشاه و معرکهگردانان ارتجاع و استعمار با بوق و کرنای بسیار در این خصوص بود. در ابتدای سال 1401 از جعبة مارگیری یک نظرسنجی بیرون آمد که میگفت: اگر در ایران انتخاباتی آزاد برگزار شود 39،5 درصد به بچهشاه و 17،4 درصد به ابراهیم رئیسی، بچة سیاسی ـ ایدئولوژیک خمینی در قتلعام، رأی میدهند. طبق این آمار، انتخاب 57 درصد مردم ایران تعیین تکلیف شد!
سپس در سراسر سال حلقات بعدی سناریوی زنجیرهیی شاهپرستی در صحنة سیاسی به نمایش درآمد و همگان به چشم دیدند. واقعیت این است که ماحصل تمام نمایشهای بچة شاه و حاجبان و جارچیان ” دربار“ مربوطه، به جیب شیخ ریخت و بس. و الا جبهة خلق در برابر فاشیسم دینی معادلة سادهتر و روشنتری داشت و یکدست بود. چنین است که مقاومت ایران بر پایة "نه شاه ـ نه شیخ" بر جبهة خلق پا میفشارد».
۵۶ ـ پیرامون نظرسنجی هدفمند منتشر شده در آغاز سال، زینت میرهاشمی، سردبیر «نبرد خلق و عضو کمیتة مرکزی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران»، در همان فروردین ۱۴۰۱ به روشنگری پرداخت و نوشت: «نظر سنجی مؤسسه "گمان" با سر و صدای زیاد در فضای مجازی و در برخی رسانههای تصویری روبهرو شده است. بهانه این نظر سنجی مناسبت سالگرد برگزاری رفراندوم ضد دموکراتیک ”آری یا نه“ به جمهوری اسلامی در روزهای یازده و دوازده فروردین ۱۳۵۸ است. این نظر سنجی توسط بنیاد پژوهشی در هلند به نام "گروه مطالعاتی افکارسنجی ایرانیان" (گمان)، به ریاست عمار ملکی، از دوره زمانی ۲۸ بهمن تا ۸ اسفند ۱۴۰۰ و از راه بررسی نظرات ۱۶۸۵۰ نفر ایرانی در داخل کشور انجام شده است. برای رسانه ها و اتاق فکری، که تلاش میکنند زمین و زمان را به هم ببافند تا ثابت کنند مردم ایران در مقابل دو انتخاب ”شاه و شیخ“ قرار دارند، این نظر سنجی خوراک مناسبی تهیه کرده و ته ماندههای حکومت موروثی، فسیل شدگان، پشیمانها و توابهایی که انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷ را ”اشتباه“ میدانند، چند روزی است که خوش خوشانشان شده است.
این گونه نظر سنجیها، بارها، توسط این مؤسسه و از طرف برخی نهادها و رسانههای درون حکومتی انجام شده است. از آنجایی که این نهادها و مؤسسهها با انگیزهها و هدفهای مشخصی، بیطرف و مستقل نیستند و کارشان هم شکل دهی یک جامعه بر معیارهای مناسبات و سیاستهای مطرح در جامعه جهانی است، خروجی کارشان را همسان با تحولات و رویدادهای جامعه ایران ارزیابی نمیکنم. به طور اصولی نظرسنجی در جامعهیی که درگیر استبداد و انسداد است، علمی و بیطرفانه نخواهد بود. باید تأکید کرد تا روزی که نکبت جمهوری اسلامی بر ایران زمین حاکم است شاهد این نوع نظر سنجیها و ساختگیتر از آن هم خواهیم بود.
واقعیت این است که در سپهر سیاسی ایران، و در مناسبات بین مردم و حکومت، بی طرفی معنا ندارد.
نظر سنجی بیطرفانه نیاز به آن دارد که لایههای مختلف مردم مورد سؤال قرارگرفته و ترس از پاسخ وجود نداشته باشد.
با توجه به جدی شدن شرایط بحرانی کشور و تداوم حرکتهای اعتراضی، عده یی اساس این نظر سنجی را علمی و واقعی ارزیابی کرده و به کالبد شکافی سؤالها، اسامی و اعداد این نظرسنجی پرداخته اند.
بستگی به این که شرایط ایران و هماوردی مردم با حکومت چگونه ارزیابی شود خروجی این نظرسنجی هم قابل راست آزمایی است. یکی از خروجیهای این نظرسنجی، تزریق محبوبیت خاندان پهلوی است و از عجایب روزگار این است که مدال نقره در این نظر سنجی نصیب ابراهیم رئیسی، قاتل ۶۷ شده است.
تضادها و کشمکشهای درون قدرت، حضور پر رنگ مردم در کف خیابان، وجود تعداد زیادی زندانیان سیاسی و شرکت پر رنگ نیروهای اجتماعی و آگاه در حرکتهای اعتراضی سیمای بحران انقلابی در جامعه را نشان میدهد. نظر سنجی از حدود ۱۷ هزار نفر از جمعیت ۸۵ میلیونی ایران در شرایط خفقان و دیکتاتوری، نمی تواند اعتبار علمی داشته باشد. در شرایط دیکتاتوری که دفاع از یک سازمان سیاسی با بهای سنگین اعدام، شکنجه و آزار و اذیت فرد مدافع و خانواده او همراه است، پاسخ دهندگان، به جز طرفداران حکومت، که همیشه برای ابراز عقیده آزادند، نمی توانند بدون هزینه نظر واقعی خود را بیان کنند.
در پایان این مطلب قسمتی از نوشته ام را، که در تاریخ ۲۵ بهمن۱۴۰۰ با موضوع ”علتهای انقلاب و مالهکشی بر جنایتهای شاه“ منتشر کردم،ا یادآوری می کنم:
”در شرایط فعلی سلطنت طلبان همراه با نیروهای ارتجاعی حاکم برای مهار جنبشهای اجتماعی و جنبش ضد دیکتاتوری و برای رسیدن مردم به آزادی، دموکراسی، سکولاریسم همسو هستند.
اینکه در قرن بیست و یکم عده یی بعد از چهار دهه در سودای حکومت موروثی و بازگشت به گذشته رؤیابافی میکنند، عجیب نیست. این امر انتخاب آنهاست که دوست دارند به جای رأی دادن برده تاج باشند. البته، این امر به مذاق رژیم ولایت فقیه خوشتر است تا قدرتگیری و سازمانیابی نیروهای مترقی و دستیابی به جمهوری دموکراتیک.
متأسفانه عمر رژیم ولایت فقیه هر چقدر زیادتر شود این گونه جعلیات و حس دلتنگیهای جاهلان بیشتر جار زده میشود. چرایی این موضوع دقیقاً به این علت است که فاصله سقوط استبداد شاه با قدرتگیری شیخ چنان کوتاه بود که فرصت بازبینی دقیقتر اختناق، سرکوب، نقش ساواک، و مسدود بودن فضای سیاسی، شکنجه، زندان، اعدام، و... تا فقر و بیکاری، از حلبیآبادها، دروازه غار، کودکان خیابانی و... برای تجزیه و تحلیل داده نشد. آنقدر فرصت کوتاه بود که شکنجه گران ساواک توانستند به خارج از کشور بیایند و زندگی آرام داشته باشند. درست این بود که در شرایطی دموکراتیک پرونده حکومت سلطنتی موشکافی میشد. تأکید کنم رژیم از همان ابتدا با کشتن عدهیی از ساواکیها دقیقاً حاضر به واکاوی گذشته نبود، زیرا خود در صدد بازتولید آن استبداد بود و نمیخواست پروندههای مماشات رژیم شاه با روحانیت مرتجع از تاریکخانه به سطح آید"».
۵۷ ـ گفتمان سازیهای خامنهای و اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات حول بچه شاه از سالهای پس ازقیام ۹۶ سابقه کشافی دارد، که بخش کوچکی از آن، در جنگ گرگها توسط روزنامه «جمهوری اسلامی» در 5 تیر ۱۳۹۷در خصوص پشت پرده سردادن شعار «رضاشاه روحت شاد» باحمایت پلیس برملا شد. این روزنامه در حمله به باند رقیب نوشت: «این جماعت آنقدر بیپروا شدهاند که عده یی را با شعارهای بیسابقه رضا شاه روحت شاد و مرگ بر مفتخور، روانه مجلس میکنند و آنها نیز با مشایعت پلیس، آزادانه مانور میدهند. این جماعت دقیقاً همان دسته و گروهی هستند که در نماز جمعه تهران و راهپیماییها حضور دارند و پایان تکبیرشان مرگ بر غارتگر بیتالمال است. همه آنها را بهخوبی میشناسند».
در همین زمینه مجدداً ماده ۶۶ بیانیة سالانة شورا در مرداد۱۳۹۸ در مورد مقالة هاشم خواستار، نمایندة معلمان در 30 تیر ۱۳۹۸ برای نسل جوان در داخل کشور شایان یادآوری است. او تجربه خود را در باره خط قرمز رژیم و در باره پسر شاه چنین توضیح داد: «در روز 19 آبان ۹۷ که نیروهای امنیتی با فشار ملت قهرمان ایران مجبور شدند مرا از بیمارستان روانی سینا آزاد کنند، دو نفر از نیروهای امنیتی به سراغم آمدند و از من خواستند که چون سازمان مجاهدین خلق از تو حمایت کرده اند، باید بر علیه آنها بیانیه بدهی و خط قرمز ما رهبری هم نیست بلکه سازمان مجاهدین خلق است. به آنها گفتم یعنی حکم اعدام خود را امضا کنم؟ آنها را به مقاله¬یی که در حمایت از معلم زندانی آقای عبدالرضا قنبری نوشته بودم و روز دستگیری یعنی اول آبان منتشر کرده بودم، حواله دادم. باز پارسال در اردیبهشت ۹۷ که مأموران اطلاعات به باغم آمدند، از من پرسیدند که چرا با شاهزاده رضا پهلوی همکاری نمی کنی؟ می¬خواهی الآن شماره موبایل شاهزاده را بگیریم که با او صحبت کنی؟ که گفتم: نه.
معلم زندانی تصریح می کند که "غرض از نوشتن این مقاله، حمایت و یا مخالفت با تشکیلات خاصی نیست بلکه بیان حقایق است تا هر کس بداند که در کدام اردوگاه مبارزه کرده و آیا دموکرات واقعیست یا دموکرات کوتوله ..."
وی سه هفته بعد از نوشتن این مقاله بار دیگر در 20 مرداد 98 دستگیر شد. واضح است که اطلاعات آخوندی او را به¬شدت برای پس گرفتن این اظهارات تحت فشار قرار می¬دهد».
۵۸ ـ گروهی حرکتهای بچه شاه را ناشی از سیاست آمریکا برای تغییر رژیم و جایگزین کردن نوعی از حکومت با هژمونی رضا یهلوی می دانند. این نظریه بر این فرض مبتنی است که آمریکا به دنبال تغییر رژیم و به کرسی نشاندن نیرویی است که امروز آن را سامان می دهد. اما واقعیت این است که هدف آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی و منطقهیی و سرویسهای اطلاعاتی و دستگاههای رسانهیی آنها در ایران هرگز سرنگون کردن رژیم نبوده و نیست؛ هدف آنها از بازی با کارت سوختهیی مثل بچه شاه یا سرهم بندی کردن آلترناتیوهای ساختگی و مجعول اگر در هماهنگی با رژیم علیه جایگزین دموکراتیک و مستقل نباشد، در بهترین حالت فشار به رژیم به منظور راه بازکردن برای امتیاز گرفتن از رژیم و معامله با تمامیت یا بخشهایی از آن است.
از سوی دیگر رژیم با ایجاد یا بازی با آلترناتیوهای قلابی، به خیال خود تلاش میکند، آلترناتیو انقلابی و دموکراتیک شورای ملّی مقاومت را تخطئه و تحت الشعاع قراردهد. علاوه بر دستهای آشکار و پنهان دولتها و سرویسهای خارجی، کارکردهای بچه شاه از عوامل و فرستادگان سپاه و اطلاعات به شدت تأثیرپذیر بوده است. موضوعی که در طول یکسال گذشته با فاکتهای متعدد و گواهی بسیاری از نزدیکانش به طور مضاعف ثابت شد.
در یک کلام، پروژة بچه شاه، تا آنجا که به آمریکا بر میگردد، فشار برای تغییر رفتار رژیم و ادامه سیاست مماشات به شکل دیگر است و خواستار تغییرات معینی در ساختار نظام و البته همزمان مهار آلترناتیو دموکراتیک و انقلابی است.
بچة شاه و بازیگران بازار مکارة آلترناتیوسازی یک ماه پس از شروع قیام، وقتی احساس کردند موضوع جدی است، بهفرموده، به صحنه آمدند و قدم به قدم ماهیت و مأموریت واقعی خود را بر ملا کردند. دو شاخص این مأموریت، دشمنی با شورا و مجاهدین از یک سو و پیوند با سپاه پاسداران، از سوی دیگر بود؛ مأموریتی که نتیجه عملی و بالفعل آن علیه قیام و حفظ نظام ولایت فقیه است. آش آنقدر شور بود که صدای برخی از بازماندگان رژیم و دربار شاه هم درآمد که اینها چه کسانی هستند که مستقیماً از دستگاههای حکومتی در ایران، در لباس اپوزیسیون به حلقه نزدیکان سلطنت نقل مکان می کنند!
بچة شاه، پیش از این، بارها وفاداری خود را به سپاه اعلام کرده بود. حتی در 28 آبان 1398، یعنی در بحبوحه کشتار بزرگ رژیم گفت: «نیروهای انتظامی بدانند که مردم نسبت به آنها خصومت یا احساس انتقام ندارند که فردای خودشان را تضمین بدانند... اگر عوامل ارتش و پشت سرش عوامل سپاه و عوامل بسیج بگویند دیگر بس است و ما بیش از این نمی توانیم مردم خودمان را از بین ببریم، آن نقطه سقوط نظام خواهد بود.... مسأله ما فقط براندازی نیست. در فردای فروپاشی نظام اولین نیروهایی که در حفظ امنیت و جان و مال مردم در کار خواهند بود، حتی در دوران گذار، همین نیروهای انتظامی هستند... همین نیروهای انتظامی نقش کلیدی دارند» («اینترنشنال»، 28 آبان 1398).
با بالا گرفتن و استمرار قیام در سال 1401، او هرچند در یک فریبکاری مبتذل با قیام همراهی نشان می داد اما هیچ فرصتی را برای اطمینان دادن به نیروهای سرکوبگر از دست نمی داد. از جمله، در 25 دی ۱۴۰۱گفت: «نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی این پتانسیل را دارند که سپر حفاظت از جامعه باشند» («دویچه وله»، 25 دی1401).
چندی بعد این، باند ارتجاعی ـ استعماری برای اطمینان دادن به «برادران سپاهی» خواستار «ادغام نیروهای نظامی سپاه در نیروهای نظامی دیگر، چون ارتش» شد («منشور همبستگی برای دموکراسی و آزادی در ایران»، اسفند 1401). سپس برخی از عناصر این باند پرده را کنار زده و صریحاً گفتند: سپاه پاسداران باید باقی بماند: «در منشوری که درآمده مسأله انحلال سپاه مطرح است، خُب، انحلال سپاهی که دستگاه اطلاعاتی، ستاد عملیاتی نیروهای انتظامی تویش هست، اگر الآن بگوییم منحل شد کل نیروی انتظامی از بین می رود... مأموریت سپاه پاسداران حفظ نظام و انقلاب اسلامی است. مأموریتش را می توانید تغییر بدهید، یک تغییرات بزرگی در بالایش می توانید بدهید ولی اینجوری نباشد که، من نمیگویم مسأله ایران عین مسأله عراق است، اصلاً خیلی فرق دارد. ولی با انحلال گارد عراق ده سال برقراری آرامش، ۲۰سال بازسازی عراق عقب افتاد. مردم حق دارند بدانند آن چیزی که می خواهد بیاید سرکار بخشهایی از این حکومت را، که می تواند واقعاً مؤثر باشد در امور اداری کشور، در امنیت کشور را، حفظ کند...
برای این که (اپوزیسیون) برسد به یک دولتی کفایت این را داشته باشد که تحویل بگیره زمام امور را، که فروپاشی نشود، که فقط یک چیز انقلابی مخربی وجود نداشته باشد، باید وارد دیالوگ بشود ... بنابراین، بهترین راه همین است که تمام توانهای موجود و قابلیت سازندگی را در داخل نظام حفظ بکنیم» (شهریار آهی، 7 فروردین1402).
۵۹ ـ عملة ارتجاع و استعمار قبل از تظاهرات بزرگ۳۰ مهر 1401 در برلین با انتشار یک اطلاعیة مجعول با امضای «کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت»، در صدد بر آمدند در جبهة خلق نفاق افکنی کنند. سازمان مجاهدین بلادرنگ در اطلاعیه یی به تاریخ 28 مهر اعلام کرد: «سازمان مجاهدین خلق ایران یک فقره جعل کثیف و ناشیانه در سربرگ کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملّی مقاومت در بارة ادعای احمقانة مالکیت تظاهرات برلین توسط مجاهدین، را که یک تفرقهاندازی و ”نفاق افکنی“ آشکار است، تکذیب و قویاً محکوم میکند. سازمان مجاهدین خلق ایران نیازی به سرقت و مصادرة تظاهرات هیچکس و هیچ گروهی ندارد و بر اساس مرزبندی ملی و تاریخی ایرانیان ”نه شاه ـ نه شیخ“ از همة گردهماییها و تظاهرات هموطنان در هر کجای جهان با پرچم واحد سه رنگ و شیر و خورشیدنشان ایران حمایت و در حد توان خود همراهی میکند» (۲۸ مهر۱۴۰۱).
این موضعگیری و تأکید بر مرزبندی «نه شاه ـ نه شیخ» که بالطبع راهنمای عمل عموم هواداران مقاومت در کشورهای مختلف جهان بود، چه در تظاهرات برلین و چه در سایر تظاهرات و فعالیتهای ایرانیان درحمایت از قیام، نقش مهمی در خنثی کردن توطئه های رژیم و همدستانش علیه آلترناتیو دموکراتیک داشت.
عملة ارتجاع و استعمار برخلاف نمایش مخالفت با رژیم آخوندی در عملکرد خود بهخوبی نشان دادند که به خطوط قرمز رژیم وفادار و متعهدند و مهمترین خط قرمز رژیم، یعنی مرزبندی و دشمنی با مجاهدین و شورا، در صدر برنامه های آنهاست. بچة شاه در 27 دی 1401 با تکرار لجن پراکنیهای اطلاعات آخوندها علیه مجاهدین گفت: «آیا اعضا یا رهبران سازمان مجاهدین خلق آمادگی دیالوگ باز و شفاف با دیگر نیروهای دموکراتیک را دارند و اصلاً از نظر سازمانی حق چنین کاری را دارند؟! در همین سؤال اول کلی گرفتاری برایشان پیش میآید! چون اگر بخواهند به شکل باز با همه صحبت کنند از نظر درونی سازمانشان به هم میریزد... من مشکل میتوانم باورکنم که یک سازمانی ادعای دموکراسی و برابری میکند، اما در خود آن سازمان زنان یک طرف مینشینند و مردان یک طرف! و یا با روسری، میخواهند اسمش را دموکراسی و حقوق بشر بگذارند! ولی این مشکل من نیست، مشکل آنهاست که مردم را قانع کنند. من اینها را که میبینم قانع نمیشوم. مشکلی با دیگر جریانات ندارم، راست باشند، چپ باشند، میانه باشند اما روابط میبایست در قالب برخورد دموکراتیک و احترام متقابل باشد» (تلویزیون «من و تو»).
روز بعد از این لجن پراکنی، یک کارگزار رژیم، که اخیراً به خارج کشور آمده بود، با تأکید بر «دوری از سازمان منفور مجاهدین» به بچه شاه وکالت داد و نوشت: «با توجه به تأکیدات جناب آقای رضاپهلوی مبنی بر حفظ یکپارچگی ایران، احترام به آزادی عقاید گوناگون در عین دوری از سازمان منفور مجاهدین خلق... برای پیگیری مطالبات آزادیخواهانه در جهت تشکیل حکومتی دموکراتیک در ایران به ایشان وکالت می دهم».
در حاشیة کنفرانس مونیخ مسیح علینژاد گفت: «مجاهدین به هیچ عنوان مردم ایران را نمایندگی نمیکنند. مردم ایران در داخل کشور به اندازة کافی شجاع هستند که بتوانند خود را نمایندگی کنند. ما در ارتباط مستقیم با آنها هستیم. همانطوری که آقای پهلوی و نازنین گفتند، اعلامیه و بیانیه ما بر این پایه است که ما خواستار یک دموکراسی سکولار هستیم. آنها [مجاهدین] نه به دموکراسی اعتقاد دارند و نه با مردم ایران تعاملی دارند و نه حتی با ما تعامل و صحبت میکنند که بگویند برای آینده ایران چه میخواهند، من خیلی خیلی متعجب هستم که چطور از طرف اعضای پارلمان اروپا، توسط برخی سناتورها و اعضای کنگره آمریکا مورد استقبال قرار میگیرند؟».
این اراجیف، با پاسخ قوی و قاطع سناتور رابرت منندز، رئیس کمیته خارجی سنای آمریکا، که در صحنه حضور داشت، رو به رو شد.
۶۰ ـ اوایل فروردین 1402 این باند ارتجاعی ـ استعماری در کنفرانسی در تورنتو اعلام کردند با همه، جز مجاهدین: «در منشور ما کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی است... حقوقی که در این کنوانسیون ذکر شده در ایران عمل نمیشه و آن حق فعالیت سیاسی است. هیچیک دراین گروه منکر حق فعالیت سیاسی برای هیچ سازمانی نیست... شما اشاره کردید به گروه مجاهدین خلق، خُب، ما با آنها صحبتی نکردیم. برنامه یی هم نداریم که با آنها بکنیم. این تنها گروهی ست که ما اصلاً با آنها صحبتی نکردیم و قصد صحبت با آنها را هم نداریم» (حامد اسماعیلیون، 5فروردین 1402 ، تورنتو).
وی قبلاً نیز گفته بود: «من متأسفم که برخی حتی باور کردند که با یک کتاب من را میتوانند به یک سازمانی که محبوبیتی در ایران ندارد وصل بکنند. اینها، به نظر من، الگوهای رفتاری جمهوری اسلامی در گذشته هم هست. هر کس که تلاش کرده که در سرنگونی جمهوری اسلامی فعالیت بکند، به مجاهدین خلق یا به سازمانهایی که محبوبیتی ندارند، وصل میکنند ... یک نویسنده یی که هیچ باور مذهبی ندارد نمی تواند بهیک سازمان مذهبی اصلاً اتصالی داشته باشد» («صدای آمریکا»، 15دی 1401).
کار باند بچة شاه حتی به شعار مرگ بر«چپی، مجاهد» و اینکه «چرا باید وقت صرف عدالتخواهی خانواده مجاهدین شود» (یاسمین پهلوی، 8 فروردین1402) کشید و از بسیج «آخوندی» برای جلوگیری از حمایت سیاستمداران غربی از مقاومت، پرده برداری کردند:
«فرقه مجاهدین خلق در مذاکراتشان با سیاستمداران غربی خودشان را نماینده مردم ایران معرفی کردند. همانطور که ما ایرانیها یا ایرانی تبارها در جریان هستیم، این فرقه تا سال ۲۰۰۹ در لیستهای تروریستی کشورهای غربی بود و با پرچم عوض کردن یا اسم عوض کردن نمیتوانند شیره بمالند روی سر سیاستمدارهای غربی، که شاید تاریخچه ایران را کاملاً بلد نباشند. در این راستا، من آخر هفته ایتالیا هستم، با چند تا حزب مختلف مذاکره دارم، در رابطه با سپاه پاسداران. ولی تو این مذاکرات خیلی کلیر (clear) و شفاف خواهم بود که مجاهدین خلق، نماینده مردم ایران نیستند... ما این ساپورت رو تو یک سری از کشورها در حال حاضر می بینیم. تو پاریس دیدیم، توی انگلیس میبینیم و در ایتالیا هم هست و نیازه که ما هم خیلی کلیر و شفاف باشیم با سیاستمداران غربی که مجاهدین خلق نه صدای مردم ایران هستند و نه نماینده مردم ایران هستند. و ازشون بخواهیم که با اشخاصی صحبت بکنند که صدای واقعی مردم ایران باشند. امیدوارم که شما هم که در تماسهایی که با سیاستمداراتون تو کشورهای مختلف دارید این مسیج (message) رو کلیر و شفاف به گوش این سیاستمداران برسونید که مجاهدین خلق به هیچ عنوان نماینده مردم شجاع ایران نیستند» (علیرضا آخوندی، نیمه تیر 1402).
نامبرده پیشاپیش در7 اردیبهشت 1402 با سرسپاری به خط قرمز رژیم، اعلام کرده بود: سازمان مجاهدین خلق خط قرمز اوست و در مأموریت ایتالیا کسی برایش تره هم خورد نکرد و دست از پا درازتر برگشت.
به این ترتیب، فاشیسم دینی و ایادی وابسته یا همسو و متحد با آن، مستأصل و ناتوان از مقابله با پیشروی مقاومت ایران، پرده از چهرههای ناشناخته برداشتند و کار به فضاحت کشید. در مراحل منبررفتن بر ضد مجاهدین و جایگزین دموکراتیک و لوس و عزیز کردن خود برای استبداد دینی، همین مانده که به جای فرقه مجاهدین بگویند فرقه منافقین!
صحنه گردانان ائتلاف سازیها، وقاحت پاسداری ـ ساواکی را به جایی رساندند که در رسانههای استعماری یا در نمایشها و تظاهراتشان پرویز ثابتی، مقام امنیتی ساواک، سرکرده شکنجه و اعدام در زمان شاه را که در کشتار صدها تن از چریکهای فدایی و مجاهدین و از جمله کشتار 9 زندانی فدایی و مجاهد در تپه های اوین در فروردین 1354 نقش کارگردانی داشت، پرده برداری کردند. کسی که باید به خاطر جنایت علیه بشریت در برابر عدالت قرار گیرد. این باندها در تجمعاتشان، عکس این سردژخیم را در کنار عکسهای رضاخان و پسر و نوه اش به خیابان آورده و زیر آن نوشتند: کابوس تروریستها !
این باند ارتجاعی ـ استعماری دار و دسته های چماقدار و قمه کش به راه انداختند تا به زور این عکسها را به اجتماعات مخالفان رژیم در خارج ببرند. آنها هموطنانمان را در لندن، پاریس، بروکسل، واشینگتن و دیگر شهرها مضروب و مصدوم کردند و چندین پرونده قضایی علیه آنها تشکیل شد. آنها آشکارا با شعار «مرگ بر سه مفسد/ ملا، چپی، مجاهد» انتقام گیری از پیشتازان رهایی مردم را برای آیندة خیالی خود در دستور کار قرار دادند. البته این تشبثات به شکست انجامید و نشان داد که موتور محرک آنها بازجویان و شکنجه گران و شعبان بیمخهای امروزی هستند. کلمة «ملا» را هم فقط برای خالی نبودن عریضه در کنار چپی و مجاهد قرار دادند تا همدستی بارز با ملایان ارتجاعی، که کودتای استعماری 28 مرداد نمونة بارز آن است، پرده پوشی شود.
۶۱ـ تحولات سیاسی یکسال گذشته با شعارهای قیام آفرینان در کف خیابانها و دانشگاهها و برسر مزار شهیدان قیام، همراه با کارزار مقاومت ایران و کانونهای شورشی برای تثبیت «اصل نه شاه ، نه شیخ» و افشای بازی استعماری و آخوندپسند آلترناتیوسازی پوشالی، حول بچه شاه، باز هم ثابت کرد که این مرزبندی تاریخی و میهنی، تنها معطوف به آینده و ساختار دموکراتیک ایران فردا نیست، بلکه قبل از آن، ضرورت سرنگونی استبداد دینی است.
نقش عوامل رژیم در علم کردن بچة شاه و پیوندهای آشکار ساواکی ـ سپاهی در این ماجرا از یکسو و خشم و کین استبداد دینی بر ضد جایگزین دموکراتیک شورای ملّی مقاومت ایران از سوی دیگر، برای هر ایرانی آزاده و مشتاق استقلال و آزادی وطن گواه اصالت و ضرورت تاریخی مرزبندی و شعار «نه شاه ـ نه شیخ» برای سرنگونی دیکتاتوری آخوندی و احراز حق حاکمیت ملت در ایران آزاد فرداست. هر ناظر آگاه و بیطرف سیاسی در مطالعه تحولات سیاسی ایران و بهویژه رخدادهای قیام ۱۴۰۱ بر این حقیقت گواهی می دهد.
تام ریچ، نخستین وزیر امنیت داخلی آمریکا، در مقالهیی در واشینگتن تایمز (۵ تیر۱۴۰۲) با تیتر «لحظة رو به رو شدن غرب با حقیقت در رابطه با ایران فرارسیده»، نوشت: «حمله به شورای ملّی مقاومت ایران، وحشت عمیق رژیم را آشکار میسازد و بر نقش محوری سازمان مجاهدین خلق در برانگیختن قیامهای سراسری و وارد کردن ضربات شدید به کنترل شکننده رژیم تأکید میکند. سایر به اصطلاح گزینهها، مانند بقایای سلطنت سابق، بیش از پیش منسوخ و بیاهمیت بودنشان آشکار و هویدا میشود که در شعارهای ”نه به حکومت دینی، نه به سلطنت، آری به دموکراسی و برابری“ بازتاب یافته است. تمرکز بیوقفة رژیم بر شورای ملّی مقاومت و رئیسجمهور منتخب آن، مریم رجوی، گویای همه چیز است و ترس فزایندة رژیم تهران را از این تهدید برای موجودیتش آشکار میسازد».
اجلاس شورای ملّی مقاومت در تیرماه امسال با قدردانی از پیامهای آقای مسعود رجوی خطاب به مردم و شورشگران برای آزادی در جریان قیام، رهنمودهای او را عامل تعیین کننده در سمت گیری نیروهای قیام در راستای سرنگونی، در خنثی کردن تمهیدات و توطئه های دشمن، و در مرزبندیها و استحکام جبهه خلق دانست، به ویژه آنجا که درسالگرد انقلاب ضد سلطنتی اعلام کرد: «انکار انقلاب ضدسلطنتی توهین به مردم ایران و لگدمال کردن اعلامیه جهانی حقوقبشر و مشخصاً، حق شورش و قیام علیه ستمگر بهعنوان آخرین علاج بشر است. بیجواب گذاشتن ”سلطنت یا جمهوری“ و موکول کردن آن به بعد یا پای صندوق رأی، به بهانه برهم نخوردن وحدت، انکار حاکمیت و رأی جمهور ملت است. این فریبکاری و خیانت و انحراف و تفرقه به سود رژیم ولایت است. همچنانکه مسائل اساسی دیگر مانند انحلال دستگاههای سرکوبگر رژیم، آزادیها و حقوق زنان، حقوق ملیتها و زمانبندی تشکیل مؤسسان را هم نمیتوان به بعد موکول کرد».
مسئول شورا در بحبوحة اوجگیری خیزشهای توفنده در شهرهای میهن در ۱۶ مهر۱۴۰۱ «مهـرگان خجستـه تهـران» را «آئینه تمامنمای ایـران» و «آخر خط و گورستان ساواک شاه و سپاه شیخ و دیکتاتوری» خواند و گفت: «میگویند مشکل در این است که قیام رهبری ندارد. ما میگوییم اصل موضوع کمبود آتش و برافروختن شعلهها برای تسخیر مراکز حکومت است. هرکس میخواهد مسأله رهبری حل شود باید بیشتر و بیشتر به رژیم اعدام و قتلعام آتش کند. آنقدر آتش برافروزد تا بیتالعنکبوت و رادیو و تلویزیون خامنهای را تصرف کند».
فصل هشتم
فعالیتهای بین المللی و کارزارحقوقی مقاومت درجریان قیام
۶۲ـ در یکسال گذشته کنفرانسهای متعددی برای حمایت از قیام با شرکت نمایندگان پارلمان اروپا و پارلمانهای کشورهای اروپایی و کنگره آمریکا، با حضور و سخنرانی خانم مریم رجوی و با تظاهرات و فعالیت سیاسی بسیار گستردهیی توسط هواداران مقاومت در کشورهای مختلف جهان برگزار شد.
هزاران نامه و بیانیه و اطلاعیة روشنگرانه درباره توطئه ها و جنایات سرکوبگرانه علیه قیام بخش دیگری از کارزار جهانی مقاومت است.
همچنین هواداران مقاومت بر اساس مرزبندی ملی و تاریخی ایرانیان: «نه شاه ـ نه شیخ»، با گردهماییها و تظاهرات هموطنان در حمایت از قیام با پرچم ایران در هر کجای جهان در حد توان خود همراهی و حمایت کردند.
در این فصل به گزیدهیی از فعالیتهای بین المللی مقاومت و کارزار حقوقی در برابر تروریسم و جنایت رژیم ضد بشری بسنده میکنیم.
روز 15 بهمن به مناسبت سالروز انقلاب ضد سلطنتی، کنفرانسی در تورنتوی کانادا تحت عنوان «انقلاب دموکراتیک ایران، قیامی برای آزادی و دموکراسی» با حضور شخصیتهای برجستة سیاسی و نمایندگان مجلسین کانادا تشکیل شد. در این کنفرانس، جان برد، وزیر خارجة کانادا (۲۰۱۵)، جودی اسکرو، رئیس کمیتة تجارت بینالمللی پارلمان کانادا و وزیر پیشین مهاجرت کانادا، تونی کلمنت، وزیر سابق خزانهداری کانادا، دیو اپ، نماینده پارلمان کاناد و عضو کمیته امور خارجی و توسعه بینالمللی، سناتور رابرت توریسلی، لینکلن بلومفیلد، معاون پیشن وزیر خارجه آمریکا، دن مویز، آنا رابرتس، جیمز بزن و مایکل کوپر، نمایندگان پارلمان کانادا و دیوید میتس، وکیل برجسته حقوقبشر در کانادا، به سخنرانی پرداختند.
خانم رجوی در سخنان خود به صورت آنلاین گفت: «گردهمایی شما جلوهیی از عزم و تکاپوی پرشور خلق دلاوری است که برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه، قیام و راه حل انقلابی را در پیش گرفته است. اجتماع امروز شما دو پیام اساسی دارد: هم بازتاب صدای مردم ایران است که میگوید قیام و انقلاب تا سرنگونی ادامه دارد؛ هم ابراز آمادگی ایرانیان دور از وطن برای شرکت در این کارزار بزرگ آزادی است.»
جان برد، وزیر خارجه پیشین کانادا، گفت: کاناداییها در این مبارزة بزرگ در کنار شما هستند. من هم انگیزه گرفتم از میلیونها ایرانی که به خیابانها آمدند تا این رژیم فاشیستی را سرنگون کنند. زنان، معلمان، اتحادیهها، دانشجویان و بهخصوص حامیان مجاهدین. آنها یک پیام روشن را به آخوندها میفرستند: زمان آن است که شما بروید. رژیم آخوندی یک برنامه خطرناک اتمی دارد و ما در مقابل آنها ایستادیم. ایستادیم تا بگوییم این رژیمی نیست که بشود با آن تجارت کرد و یک پیام روشن برای جهان فرستادیم و آن اینکه قیام مردم ایران یک پیشینه40 ساله و در تاریخ ایران ریشه دارد. ۱۲۰هزار شهید و اعدام ۳۰ هزار زندانی سیاسی بهخاطر ایستادگی بر مواضع مجاهدین. در ۴۳سال گذشته دهها هزار از زنان ایران، بهخصوص از حامیان مجاهدین، شکنجه و اعدام شدند. مردم ایران خواهان پایان دیکتاتوری هستند. آنها در خیابانها فریاد میزنند: «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه، چه رهبر».
جودی اسکرو، رئیس کمیتة تجارت بینالمللی پارلمان کانادا، گفت: انقلابی که در ایران میبینیم، مردم از این رژیم خودشان را رها کردند و به این سمت میروند که قدرت را از این رژیم پس بگیرند. ما به آنها احترام میگذاریم، بهخصوص زنان شجاع ایران، که نقش پیشتاز را بهعهده گرفتند و جان خودشان را فدا میکنند... مردم ایران روشن ساختند آنها بین انتخاب بد و بدتر نیستند، یعنی بین جمهوری اسلامی و حکومت قبلی، بلکه آنها خواهان یک جمهوری دموکراتیک هستند و با شعار «نه سلطنت، نه رهبری، دموکراسی ، برابری» این را روشن کردند و جهان باید این را در نظر بگیرد. رژیم انقلاب سال۵۷ را ربود و سرکوبی که انجام داده همه دولتهای غربی، از جمله کانادا، آن را نادیده گرفتند. روابط معمول باید متوقف شود. سپاه پاسداران باید بهعنوان یک گروه تروریستی لیستگذاری شود.
دن مویز، نمایندة پارلمان کانادا، گفت: کانونهایشورشی در ایران و در خیابانها به اعتراض برخاستند و ما از آنها حمایت میکنیم. رژیم معترضان را کشتار کرده با صدها کشته و ۳۰هزار دستگیری. مردم ایران باید بدانند که ما در کانادا از آنها حمایت میکنیم. سپاه پاسداران باید در لیست تروریستی قرار بگیرد. چون یک نیروی تروریستی است. تحریم سپاه کافی نیست. کانادا نباید بهشت امنی برای اعضای سپاه و خانوادههایشان باشد. ما باید تضمین کنیم که کسانی که در ایران مرتکب جنایت شدهاند و مردم را کشتار کردهاند، به دست عدالت سپرده شوند. تغییر در راه است. آزادی همواره پیروز خواهد شد.
دیوید متس، حقوقدان برجستة کانادایی، ضمن برشمردن لیستی از اقدامات جنایتکارانه رژیم آخوندی گفت: این رژیم هر کسی را که عقیدة مخالف داشته باشد تحت تعقیب و مجازات قرار میدهد. قانون آهسته حرکت میکند، اما حرکتش ثبات دارد. دادگاههای جهانی باید سران رژیم را مورد پیگرد قرار دهند. رژیم ایران علیه بشریت اعلان جنگ کرده و مرتکب جنایت علیه بشریت شده است. سران رژیم باید در برابر عدالت قرار بگیرند.
تونی کلمنت، وزیر سابق خزانهداری کانادا، گفت: ساکنان اشرف۳ مبارزان فوقالعادهیی هستند. آنها یکدل و همآهنگ با هم برای آزادی ایران مبارزه و تلاش میکنند. جنایتهای رژیم در موزه اشرف در معرض تماشاگذاشته شده که بسیار تکان دهنده است. ما میتوانیم رژیم ایران را مورد مجازات قرار بدهیم تا مردم ایران بتوانند به آزادی دست پیدا کنند؛ مردمی که هر روز جان خود را به خطر میاندازند. من به شورای ملّی مقاومت ایران میپیوندم تا مردم ایران به یک زندگی آزاد دست پیدا کنند.
سناتور توریسلی نیز، در سخنرانی در این کنفرانس گفت: آخوندها یک رژیم استبدادی و شرم بشریت هستند و میگویند آلترناتیوی وجود ندارد. اما آلترناتیو وجود دارد. به همین سالن بنگرید، از همان سال۱۳۵۷، گروهی توانمند وجود داشت سازمان مجاهدین خلق ایران و بعد شورای ملّی مقاومت و این همان آلترناتیو است، مردم خواهان آزادی و مقام شایستة ایران در جامعة بینالمللی هستند.
۶۳ ـ روز 19 بهمن 1401 سه هفته پس از شروع کار کنگره جدید آمریکا، اعضای مجلس نمایندگان آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی ثبت قطعنامه شماره 100 در مورد «حمایت از قیام مردم ایران برای جمهوری دموکراتیک و غیراتمی مبتنی بر جدایی دین از دولت» را با امضای 165 تن از اعضای این مجلس اعلام کردند.
خانم مریم رجوی که بهصورت آنلاین در این کنفرانس سخنرانی میکرد، با تشکر از نمایندگان منتخب مردم آمریکا گفت: ما در سالگرد انقلاب ضد سلطنتی هستیم که خمینی آن را به سرقت برد. مردم ایران آماده اند دیکتاتوی مذهبی را سرنگون کنند و با برقراری یک جمهوری دموکراتیک کثرتگرا بر اساس جدایی دین و دولت به یک قرن دیکتاتوری و کشتار پایان دهند.
تام مک کلینتاک، نمایندة کنگره، در این کنفرانس گفت: جمهوریخواهان و دموکراتها همه در کنار مردم ایران از مبارزهشان برای یک جمهوری دموکراتیک و غیراتمی، مبتنی بر جدایی دین و دولت حمایت و نقض حقوقبشر توسط رژیم را محکوم میکنند. این قطعنامه حامیان مشترک زیادی دارد. احزاب ما بر سر موضوعات مختلفی اختلافنظر دارند ولی بر سر این موضوع اتفاقنظر دارند. امروز ما زنان ایران را میبینیم که پیشتاز مبارزه علیه رژیم فاشیستی حاکم هستند. همه ما داستان مهسا امینی را میدانیم. مهسا اولین قربانی نبود. در راستای آزادی ایران ما قتلعام سال۱۹۸۸را به یاد داریم که بیش از۳۰ هزار زندانی سیاسی بهقتل رسیدند. این بزرگترین جنایت رژیم و سپاه پاسداران است. کسانی که این جنایتها را انجام دادند باید به دست عدالت سپرده بشوند. باشد که تا سالگرد بعدی انقلاب ضد سلطنتی، یک ایران دموکراتیک و غیراتمی و مبتنی بر جدایی دین و دولت، که در برنامه 10 مادهیی خانم رجوی آمده، محقق شود؛ برنامهیی که آزادی بیان، آزادی اجتماع و آزادی برای هر ایرانی که بتواند رهبران خودش را انتخاب کند را تضمین میکند و یک ایران جدید را بنا خواهد کرد.
گریک استانتون، نماینده کنگره، گفت: بسیار خوشحالم که در اینجا قطعنامه شماره ۱۰۰ را ارائه می دهیم. بهخصوص در مورد سرکوبی که علیه زنان و دختران ایرانی جریان دارد. مردم ایران خواهان آزادی هستند. تاکتیکهای رژیم بسیار وحشیانه است و با استفاده از شیوههای خیلی وحشیانهیی علیه مردم عمل میکند. شعارهایی که در تظاهرات در داخل ایران داده میشود با کلمات بسیار ساده هدف خود را بیان کردند.
رندی وبر، نماینده کنگره، گفت: همراه با همکارانم با شما هستم تا حقوق مردم ایران و مبارزه آنها برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک و غیراتمی مبتنی بر جدایی دین و دولت را بهرسمیت بشناسم. مردم ایران دیکتاتوری سلطنتی را رد میکنند و مخالف استبداد بهاصطلاح اسلامی هستند. ما میخواهیم که جهان حق مردم ایران را برای دفاع از خودشان بهرسمیت بشناسد.
بیل جانسون، نمایندة کنگره، گفت: از ۱۹۷۹ که انقلاب ضدسلطنتی بود زنان در خیابانها هستند. زنان توسط دیکتاتورها مورد سرکوب قرارگرفتند و حقوق پایهیی آنها نقض شده است. دولت آمریکا در رابطه با برجام و برنامه هستهیی با رژیم ایران در پی گفتگو بوده و این اصلاً قابلقبول نیست. ما بایستی همراه مردم باشیم؛ حامی مردم باشیم و بهخصوص حامی زنان ایرانی، که برای آزادی میجنگند.
شیلا جکسون لی، نماینده کنگره، گفت: بسیار خوشحالم که همراه با همکارانم از هر دو حزب در کنگره توانستیم روی این موضوع متمرکز شویم و در مورد دموکراسی به توافق برسیم. در مورد این سؤال که چه موقع ایران باید آزاد شود، اصلاً اختلافنظر نداریم و جواب این است که الآن؛ الآن باید ایران آزاد شود. بنابراین قطعنامه ۱۰۰ را در اینجا ارائه میدهیم به کنگره آمریکا که به توقف بیعدالتی از سوی این رژیم کمک کند و بتوانیم شاهد ایران آزاد باشیم. صدای اعتراض علیه رژیم ایران و سرکوبگری و ستم حتی یک روز نباید قطع شود. ما آزادی برای همه ایرانیان را همین الآن می خواهیم. قطعنامه شماره 100 این هدف را نشانه رفته است. ما از جنگیدن دست بر نمیداریم تا دموکراسی در سرزمین ایران به پیروزی برسد.
۶۴ ـ روز ۲۳ بهمن۱۴۰۱ هموطنان و حامیان مقاومت بهمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی درپاریس دست به تظاهرات و راهپیمایی زدند. خانم رجوی خطاب به این تظاهرات گفت: «در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی، در پرتو قیام پرشکوه ماههای اخیر و خونهایی که همچنان از پیکر مردم ایران جاری است، کلمه حقه انقلاب از اسارت شاه و شیخ رها شده و بر صدر نشسته است... ولیعهد و ولایت عهد شاه، در اصل خمینی دجال بود که میراث جنایت و کشتار شاه و پدرش را جهش داد. از طنزهای تاریخ این است که وقتی شاه حاکم بود، بسیاری از آخوندها با او و ساواک جهنمیاش همدستی میکردند و حالا که شیخ حاکم است، بقایای شاه، جانب سپاه جهنمی شیخ را گرفتهاند و علناً میگویند سپاه و بسیج ”اولین نیروی تضمینکننده امنیت و ثبات آینده ایران هستند“. آنها انتخاب و تمایل خود به رژیم ولایت فقیه را هم، اینطور ابراز میکنند که ” اگر انتخابی بین این رژیم و مجاهدین باشد، مردم بهاحتمال قریببهیقین خواهند گفت، آخوندها“ !
از اینجا خوب میشود فهمید که منشأ و خاستگاه این ادعا که مجاهدین و مقاومت ایران، بهرغم ۱۲۰هزار شهید، پایگاه و جایگاه اجتماعی ندارند، در کجا و در چیست؟
دشمنی تاریخی شاه و شیخ با مجاهدین و همه نیروها و افراد ملی و میهنی و ترقیخواه و همچنین ملیتهای تحت ستم، وحدت ماهوی آنها را نشان میدهد و بیانگر خط قرمز همیشگی شاه و شیخ در برابر جبهه خلق است. ما در کشاکش یک انقلاب دموکراتیک نوین هستیم. آنچه مردم ما میخواهند یک جمهوری دموکراتیک است؛ یک جمهوری، عاری از شکنجه و کشتار و عاری از استبداد و وابستگی، و الا، دیکتاتوری، دیکتاتوری است، چه با عمامه باشد، چه با تاج. غارتگری، غارتگری است، چه توسط ستاد اجرایی یا بنیاد برکت خامنهای باشد، چه توسط رضاشاه، که بخش اعظم زمینها و روستاهای آباد کشور را با زور غصب کرد و چه توسط پسر او باشد که دهها میلیارد دلار از دارایی ایران را همراه با خانوادهاش به خارج کشور منتقل کرد و هنوز هم حساب آن را پس ندادهاند.
بله، اجبار، اجبار است، چه کشف اجباری حجاب، چه تحمیل اجباری حجاب. حالا کسی که ارث پدرش را از ملت ایران میخواهد مدعی است که چرا زنان مجاهد روسری دارند و چرا از مردان جدا مینشینند. فرهنگ سرکوبگرانه رضاخانی و رویکرد قیممآبی خمینی را میبینید؟ پس احترام به افکار و عقاید و آیین و حقوق و آزادی انتخاب دیگران چه شد؟ آنهم در مورد زنان قهرمانی که دهها هزار نفرشان در مبارزه با خمینی شکنجه یا شهید شدند و حالا در مواضع رهبری یک سازمان پیشتاز، جنبش آزادی را پیش میبرند. آیا تصویر فرمانده سارا با خنجری در قلبش، آویخته از پا با طناب بر صخره، در گردنة حسنآباد بهاندازه کافی گویا نیست؟»
ورهوفشتاد، نخست وزیر پیشین بلژیک، در این تظاهرات گفت: امروز چهل و چهارمین سالگرد انقلاب ایران است که نابودی رژیم شاه را رقم زد. من آن موقع ۲۶سالم بود و وقتی تصاویر انقلاب ایران را در تلویزیون میدیدم خیلی خوشحال و امیدوار بودم. اما آخوندها وقتی قدرت را بهدست گرفتند به کشتار جوانان و مخالفان پرداختند. این، وظیفة اتحادیه اروپاست که همة حمایتی را، که مردم شجاع ایران بهآن نیازمندند، بهآنها ارائه بدهد. اولین کاری که باید کرد، باید مسئولان جنایت در ایران را تحریم کرد و با لیستگذاری سپاه پاسداران باید ستون فقرات این رژیم را در هم شکست.
جان برکو، رئیس و سخنگوی پیشین پارلمان انگلستان و پارلمانترها و منتخبان و شخصیتهای برجسته فرانسوی؛ از احزاب و گرایشهای مختلف نیز در تظاهرات پاریس سخنرانی کردند.
۶۵ـ روز 28 بهمن هزاران تن از هواداران مقاومت در مقابل محل برگزاری «کنفرانس امنیتی مونیخ» دست به تظاهرات زدند. در این تظاهرات شخصیتهای سیاسی از آلمان و اروپا سخنرانی کردند.
لئو داتسنبرگ، رئیس کمیتة آلمانی همبستگی برای ایران آزاد، گفت: معترضان در ایران خیلی وقت است که گفته اند،آری به جمهوری، نه به استبداد و تک حزبی؛ چه خامنهای باشد که الآن حاکم است یا شاه که در گذشته حاکم بود.
نقض حقوقبشر، نقض حقوق زندانیان سیاسی و جنایتهای ساواک باعث شد که آن رژیم توسط اکثریت مردم سرنگون شود، اما، امروز رضا پهلوی هرگز حاضر نیست جنایات را محکوم کند. همچنان که او حاضر نیست میلیاردها دلاری که از ایران برده اند به مردم ایران مسترد کنند. پس از ۱۰۰سال دیکتاتوری پهلوی و آخوندها، مردم ایران شایسته آن هستند که از یک دموکراسی برخوردار باشند.
مارچین شوینچیسکی، شهردار ورشو و وزیر پیشین روابط اقتصاد بینالمللی لهستان، در این تظاهرات گفت: بیش از۴۰سال است که مردم ایران برای آزادی مبارزه میکنند. برخی اوقات به ما گفته میشود که آلترناتیوی در ایران برای آخوندها وجود ندارد، ولی چنین آلترناتیوی وجود دارد. ما با یک برنامة 10 مادهیی از طرف شورای ملّی مقاومت آشنا هستیم که دموکراسی و حاکمیت قانون و لغو اعدام و جدایی دین از دولت و یک ایران غیراتمی و صلحجو را محقق خواهد کرد. ما باید از مریم رجوی و کسانی که برای ایران دموکراتیک مبارزه میکنند، حمایت کنیم نه از کسانی که خواهان برقراری سلطنت یا حفظ حکومت آخوندی هستند.
دکتر فرانتس یوزف یونگ، وزیر دفاع پیشین آلمان، گفت: خاندان پهلوی با یک کودتا به قدرت رسید و مسئول کشتارهای متعددی در ایران است. علاوه بر این، بچه شاه بارها تأیید کرده که برای تثبیت ادعای قدرت خودش به سپاه پاسداران و بسیج نیاز دارد .این در حالی است که سپاه مسئول سرکوب وحشیانة قیامها در ایران است و در لیست تروریستی آمریکا هم قراردارد. آنها عامل اصلی مرگ صدها مرد زن و کودک در ایران هستند. یعنی سپاه پاسداران نمیتواند آغاز جدیدی در ایران باشد بلکه ضروری است که در ایران آزادی برقرار شود، دموکراسی، حاکمیت قانون و حقوق بشر، که در۱۰ماده خانم مریم رجوی هست. ما آن را یک جایگزین دموکراتیک میدانیم. ما برای همین ارزشها مبارزه میکنیم و برای همین ارزشهاست که من در کنار این مقاومت قرار دارم.
۶۶ ـ روز20 اسفند 1401 اجلاس «حمایت از قیام برای ایران آزاد و جمهوری دموکراتیک» با شرکت هموطنان و شخصیتهای برجسته آمریکایی در واشینگتن برگزار شد. در این جلسه مایک پنس، معاون رئیس جمهور قبلی آمریکا؛ سناتور سم براون بک، ژنرال وسلی کلارک، سفیر گری لاک و سناتور رابرت توریسلی سخنرانی کردند.
خانم رجوی در سخنرانی آنلاین خود تأکید کرد وضعیت در ایران هرگز به قبل از قیام برنمیگردد. رژیم با ریزشهای بیشتر مواجه شده و قادر به جلوگیری از شرایط انفجاری نیست، چرا که لازمة آن اصلاحات اساسی است که به سرنگونی رژیم منجر میشود. برای بهحرکت در آمدن موتور عظیم اجتماعی، وجود یک نیروی سازمانیافته و فداکار، یک ضرورت اجتنابناپدیر است. حلقة مفقودة سیاست غرب، حذف مردم و مقاومت از معادله ایران است که آثار زیانبار آن علاوه بر مردم ایران متوجه مردم منطقه و جهان بوده است. قطعنامة ۱۰۰ کنگره، تحت عنوان «حمایت از خواست مردم ایران برای یک جمهوری دموکراتیک با جدایی دین از دولت و غیراتمی» یک راهنمای عمل برای یک سیاست اصولی است. قطعنامه میگوید کنگره در کنار مردم ایران میایستد که از حقوق خود برای آزادی علیه سرکوب، بهصورت مشروع، دفاع میکنند، میایستد.
مایک پنس در این گردهمایی گفت: به رئیسجمهور برگزیدة شورای ملّی مقاومت ایران و برای همه دوستانم که از اشرف ۳ ما را میبینند درود میفرستم. این افتخاری است برای من که بار دیگر از شما استقبال کنم در اجتماع در واشینگتن برای یک ایران آزاد و دموکراتیک. بگذارید بهروشنی بگویم که من اینجا هستم چون یک هدف روشن و مشخص داریم: تولد یک ایران آزاد و دموکراتیک و شکوفا. مماشات هرگز کارساز نبوده و نخواهد بود. مماشات و توافق جدید به هیچ عنوان به نفع مردم ایران نخواهد بود. امروز ما دولت بایدن را فرامیخوانیم که در کنار مردم ایران بایستد و مذاکرات با رژیم ایران را متوقف کند. ضعف، باعث افزایش شرارت میشود. اما مردم آمریکا متعهدند به حمایت از مردم ایران و هر کسی که به آزادیها متعهد باشد. رژیم هیچگاه به اندازه امروز ضعیف نبوده و تمام تلاش رژیم این است که خود را حفظ کند و به همین خاطر رئیسی را روی کار آوردند. تمام مردم ایران خواهان سرنگونی این رژیم هستند. جنایات رئیسی بدون پاسخ نخواهد ماند. او باید بهخاطر جنایت علیه بشریت و نسلکشی محاکمه شود. جنبش مقاومت در ایران هرگز به اندازه امروز قدرتمند نبوده. ما هر روز از آنها انگیزه میگیریم. به یمن اعتقاد همة شما و ایرانیان شجاع و بهخصوص زنان، که بهای سنگینی پرداختند، شعلة مقاومت، همواره، روشنتر میشود. مردم ایران نمیخواهند این دیکتاتوری را با یک دیکتاتوری دیگر جایگزین کنند، آنها میخواهند آزاد باشند. رژیم تهران میخواهد به دنیا این دروغ را بباوراند که مردم ایران خواهان این هستند که دیکتاتوری شاه برگردد. ولی ما با دروغهای آنها فریب نمیخوریم. مردم ایران نمیخواهند یک دیکتاتور را با یک دیکتاتور دیگر جایگزین کنند. مردم ایران میخواهند آزاد باشند...
ژنرال وسلی کلارک، کاندیدای ریاستجمهوری (۲۰۰۴)، فرمانده پیشین نیروهای ناتو در اروپا، گفت: انقلاب در ایران با قیامهای مردمی پیش میرود. همچنین، با برنامههایی که از جانب خانم مریم رجوی اعلام میشود. انقلاب واقعی در ایران با پیشتازی زنان پیش میرود. من فکر میکنم تمام سؤالات در برنامه۱۰ مادهیی خلاصه شده است.
فرماندار گری لاک، وزیر پیشین بازرگانی و فرماندار ایالت واشینگتن، گفت: رئیسجمهور منتخب شورای ملّی مقاومت ایران یک برنامه ۱۰مادهیی را برای ایران دموکراتیک، برای یک جامعه آزاد و عادلانه ارائه کرده و این برنامه مورد حمایت ۲۲۴ تن از اعضای هر دو حزب سیاسی در کنگره جدید قرار گرفته است. تنها زنان نیستند که توسط این رژیم مورد ستم قرار گرفتهاند، بلکه قومیتها هم توسط این رژیم و همچنین توسط رژیم شاه مورد ستم و سرکوب قرار گرفتند. جامعة بینالمللی باید سران این رژیم را بهخاطر جنایت علیه بشریت، بهخصوص بهخاطر قتلعام ۳۰ هزار زندانی سیاسی، که رئیسی نیز در آن دست داشته، مورد حسابرسی قرار دهد. سازمان مجاهدین بهای سنگینی در این مقاومت پرداخته است؛ مقاومتی که زنان در آن نقش رهبری دارند. انقلابی که شما از آن حمایت میکنید برای تحقق دموکراسی و آزادی در ایران است، نه در مورد بازگشت به روزهای سیاه و وحشیانة سلطنت دیکتاتوری شاه.
سناتور سام براونبک، سفیر آمریکا برای آزادی مذهبی (۲۰۲۱) و فرماندار سابق آرکانزاس، گفت: خوشحالم که امروز شما را میبینم. یک محور شر وجود دارد که اینها سعی میکنند از امکانات خود علیه مردم استفاده کنند و میخواهند با دیکتاتوری حکومت کنند. من دعا میکنم که شب تاریک استبداد در ایران به پایان برسد و مردم ایران آزاد شوند. این رژیم نامشروع باید سرنگون شود و ما باید از سازمان ملل و سایر دولتها بخواهیم که تحریمهای بسیار سنگینی را علیه این رژیم اعمال کنند.
۶۷ـ روز 29 اسفند 1401، همزمان با تحویل سال نو، ایرانیان آزاده تظاهرات بزرگی در بروکسل برپا کردند تا همزمان با اجلاس وزیران خارجه اتحادیة اروپا خواستار نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران شوند. خانم مریم رجوی در سخنان خود خطاب به تظاهر کنندگان، با تبریک نوروز، گفت: «شما سال جدید را با اعتراض و شورش علیه رژیم جنایتکار خامنهای آغاز کردهاید و در گردهماییهاو راهپیماییها و تظاهرات پیگیر و پرشکوهتان برای حمایت از قیام و برای جمهوری دموکراتیک، در یکماه اخیر، از پاریس تا مونیخ؛ از کنفرانس روز جهانی زن در همین بروکسل تا راهپیمایی و اجلاس واشینگتن و راهپیمایی و اجتماع امروزتان صدای قیامهای مردم ایران و شعارها و هدفهای اصلی آن را در جهان طنینانداز کردید و توطئهها و نیرنگهای ارتجاعی و استعماری را درهم شکستید؛ شما در کارزاری خستگیناپذیر و مستمر، همراه با شورشگران و قیام آفرینان در ایران شعار مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر، را که راهبند استبداد و وابستگی است، جهانی کردید؛ شما نشان دادید که مرزبندی ملی و تاریخی نه شاه ـ نه شیخ خطقرمز عبورناپذیر مقاومت ایران است.»
خانم رجوی خطاب به اتحادیه اروپا گفت: اگر گمان میکنید با خودداری از لیستگذاری تروریستی سپاه، آخوندها از پروژة بمبسازی اتمی دست برمیدارند، سخت در اشتباهید. سپاه پاسداران ابزار اصلی اعمال سیاستهای جنایتکارانه نظام ولایت فقیه در داخل و خارج کشور است. پاسداران همانها هستند که خیابانهای سراسر کشور را به خاک و خون میکشند، جوانان مردم را کور میکنند، هواپیمای مسافری را سرنگون میکنند، دهها میلیون انسان بیگناه را در سوریه و عراق و لبنان و یمن کشته و مجروح و آواره کردهاند. به اتحادیه اروپا میگوییم که بهجای همدردی لفظی با مردم ایران، از کمکرسانی سیاسی و مالی به دشمن مردم ایران دست بردارید؛ سفارتخانههای رژیم را تعطیل کنید؛ معاملات خود با رژیم را متوقف کنید و عوامل سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات آخوندها را اخراج کنید؛ حق مردم ایران و جوانان شورشگر برای دفاع از خود در برابر پاسداران و حق آنها را برای سرنگونی رژیم بهرسمیت بشناسید».
در تظاهرات بروکسل شمار زیادی از شخصیتهای سیاسی بلژیکی و اروپایی و پاتریک کندی از آمریکا شرکت داشند.
پاتریک کندی گفت: رژیم ایران بزرگترین حامی تروریسم در جهان و یک حکومت تروریستی علیه مردم ایران است. همة ما اسدی را میشناسیم؛ یک دیپلومات، که تحت پوشش دیپلومات پنهان شده بود و یک توطئة تروریستی را در اروپا هدایت کرد. رئیسجمهور کنونی این رژیم یک قاتل در هیأتهای مرگ قتلعام ۶۷ و مسئول اعدام ۳۰هزار زندانی سیاسی است که۹۰درصدشان از مجاهدین بودند.
سناتور مایک دمسماکر، از بلژیک، گفت: رژیم حاکم بر ایران یک تهدید برای امنیت اروپا و حامی شماره یک تروریسم در جهان است. اتحادیة اروپا و کشورهای عضو باید با قراردادن سپاه پاسداران در لیست تروریستی اتحادیه اروپا یک موضع قاطع علیه رژیم ایران در پیش بگیرند. من حمایتم را از اپوزیسیون دموکراتیک ایران و خانم رجوی ابراز میکنم.
مهدی سامع، سخنگوی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و مسئول کمیسیون صنایع شورا، در تظاهرات بروکسل گفت: «همراه با مردم سراسر ایران، که بیقرار در طلب آزادی، خیابانها را فتح کردند، عید نوروز و جشن بهار را شادباش میگویم و آرزو میکنم که جشن رهایی را، نه فقط در میدان آزادی، بلکه در سراسر ایران رنگین کمان برقرار کنیم... در برابر این پیکار سرنوشتساز، ولیفقیه نظام ولایت، خامنهای ، همة شگردهای خود را به کار گرفته تا با کمک سرکوبگران، غارتگران، انگلها، آدمکشان، تجاوزکاران، لُمپنها، جنگیرها و همة آنهایی که فاقد حداقل شرافت هستند، انقلاب را سرکوب و خاموش کند. حکومت و مدافعان آن به این گفتمان دامن میزنند، که جنبش انقلابی مهار شده و انقلاب تمام شده است. هر کس و هر نیرویی که گوشی برای شنیدن و چشمی برای دیدن دارد، به صدای رسای مردم در شب چهارشنبهسوری گوش کند و شعلههای پرفروغ در آن شب حماسی را، مشاهده کند یا گردهماییها بر مزار شهیدان در آخرین پنجشنبه سال را ببیند و شبها سری به خیابان بزند و شعارهای شبانه را گوش کند یا جمعههای پرتوان مردم بلوچستان را مشاهده کند. مسیر انقلاب یک اتوبان با چند باند نیست، راهی دشوار و پرتلاطم است که با اتحاد و همبستگی و عمل انقلابی هموار میشود».
68 ـ روز 12 اردیبهشت ۱۴۰۲، خانم مریم رجوی با سناتور رابرت منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنای ایالات متحده، بهصورت آنلاین، دیدار و گفتگو کرد. گفتگوی آنها در برگیرندة آخرین تحولات در ارتباط با اعتراضات مردم ایران، خشونت رژیم علیه مردم، و استمرار در صدور تروریسم و پیشروی در برنامه اتمی رژیم بود.
در 30 اردیبهشت 1402 رئیس جمهور برگزیدة مقاومت در جلسة استماع گروه پارلمانی «زنان ایران» به ریاست مشترک شیلا جکسون لی و نانسی میس و گروه پارلمانی «حقوق بشر و دموکراسی در ایران»، به ریاست مشترک تام مک کلینتاک و استیو کوهن، به طور آنلاین، شرکت و سخنرانی و تأکید کرد قیامی که در شهریور سال گذشته شروع شد یک پدیده خلقالساعه نبود. نقش پیشتاز زنان هم در قیام اتفاقی نبود. این قیام حاصل بیش از ۴۰سال مبارزه مردم و مقاومت ایران و نقش زنان در جنبش مقاومت است. من همواره تأکید کرده ام: نه به حجاب اجباری، نه به دین اجباری و نه به حکومت اجباری.
در این جلسه، نمایندگان کنگره: رندی وبر، دنی دیویس، لنس گودن، روبین گالکو، شیلا جکسون لی، نانسی میس، تام مک کلینتاک و استیو کوهن سخنرانی کردند.
خانم شیلا جکسون لی گفت: همة ما شاهد شجاعت زنان و جوانان در اعتراضات ایران بودهایم که خواستار آزادی اجتماعی و تغییر سیاسی و عزت و احترام هستند. ولی پاسخ آنها مسمومیت و مرگ بود. این اعتراضات در بیش از چهار دهه مقاومت سازمانیافته علیه دیکتاتوری ایران به رهبری زنانی که شکنجههای جنسیتی و مرگ را تحمل کردهاند، ریشه دارد. خانم رجوی یک خواهرش را در سال ۱۹۷۰ از دست داده و یک خواهرش در دهه۱۹۸۰ کشته شده است. او یکی از رهبران راهپیمایی زنان در دهه۱۹۸۰ علیه حجاب اجباری، و نامزد انتخابات مجلس از تهران بوده است. با وجود تقلب در انتخابات او بیش از ۲۵۰هزار رأی آورد. همانطور که در طول سالها او را میشناسم، او ثابت قدم و مصمم، سخنگویی پرشور برای آزادی زنان و نور روشنی از درایت را از طریق برنامة ۱۰ مادهیی خود برای ایران آزاد فردا ارائه داده است.
خانم نانسی میس گفت: من اولین زنی بودم که از سیتادل، کالج نظامی کارولینای جنوبی فارغالتحصیل شدم و از سابقة در تابوشکنیهای متعدد برخوردارم. من اولین جمهوریخواه در کنگره از کارولینای جنوبی هستم و با شیلا جکسون لی بدعتگذاریهای زیادی داشتهایم. او اولین زنی بود که مدرک لیسانس خود را از دانشگاه ییل گرفت و هر دوی ما به نوعی در خط مقدم شکستن موانع بودهایم و از فرصتهای برابر در نقش خود در کنگره دفاع کرده ایم؛ ما هر دو برای حقوق همة افراد، صرفنظر از جنسیتشان مبارزه کردیم. ما در سمت رژیمی نمیایستیم که حقوقبشر را بهشدت نقض و صدای مردم را خفه میکند. ما برای مقابله با این بیعدالتی و آیندهیی روشن برای زنان در ایران فعالیت کنیم. ما مفتخریم که به قطعنامة ۱۰۰ اشاره کنیم که سرکوب زنان توسط رژیم ایران را بهشدت محکوم میکند، حمایت خود را از تمایل مردم ایران برای داشتن یک ایران دموکراتیک و جمهوری با جدایی دین و دولت و غیر اتمی ابراز میکند. بیایید از شجاعت مردم ایران قدردانی کنیم که دلاورانه برای حقوق و آزادیهای اساسی خود تظاهرات کردند و زندگی خود را بهمعنای واقعی کلمه در راه آزادی به خطر میاندازند. بهعنوان نمایندة مردم کارولینای جنوبی، مفتخریم که اشاره کنیم که مجلس ایالتی ما، بهاتفاق آرا، قطعنامه ۴۴۲۲ مجلس نمایندگان (ایالتی) را تصویب کرد که حمایت صریح کارولینای جنوبی از مردم ایران و تلاش آنها برای حقوق و آزادیهای اساسی را بیان میکند.
دنی دیویس گفت: من بسیار خوشحال بودم که چند سال پیش به پاریس سفر کردم و الهامبخشترین و همچنین بزرگترین جلسهیی را، که تا بهحال در زندگیام شاهد بوده ام، تجربه کردم. باورم نمیشد این همه جمعیت در آنجا باشند و از آن لحظه به بعد متوجه شدم که تلاش عظیمی برای آزادی مردم ایران در جریان است. ارائه و آوردن نوعی از رهبری که به دموکراسی، آزادی، حقوق برابر و مشارکت همه معتقد باشد. دکتر کینگ گفت «تهدید بر علیه آزادی در هر کجا تهدیدی علیه آزادی در همه جاست».
لنس گودن گفت: من سه سال پیش در اشرف۳ از داستانهای کسانی که با آنها دیدار کردم بسیار الهام گرفتم و ما پشت شما ایستادهایم. ما کاملاً به آنچه در تلاش برای انجام آن هستید، اعتقاد داریم و مشتاقانه منتظریم که روزی در یک ایران آزاد با همة دوستان به شما بپیوندیم.
رندی وبر گفت: از دیدن شما و اینکه میتوانیم از شما حمایت کنیم، بسیار مفتخریم. کاری که شما انجام میدهید حیاتی است. تلاش مداوم شما، اشتیاق شما، وفاداری شما به اینکه خود را در معرض خطر قرار دهید، ستایش انگیز است. توماس جفرسون یک بار گفت که درخت آزادی اغلب با خون میهن پرستان و ستمگران تازه میشود. خوب، اینکه خانم رجوی این وظیفه را برعهده گرفته که نمایندة مبارزه برای آزادی و رهایی باشد، نه فقط برای دختران و زنان بلکه برای همة ایرانیان بسیار مهم است.
69 ـ در یک سال گذشته جلسات متعددی در پارلمان اروپا در حمایت از قیام و مقاومت ایران برای یک جمهوری دموکراتیک و حمایت از طرح 10 مادهیی خانم رجوی برگزار شد. روز 3 خرداد 1402 کنفرانس بزرگی در این پارلمان تحت عنوان «ایران: چشم انداز تغییر و سیاست اتحادیه اروپا» با حضور خانم مریم رجوی و دهها نماینده پارلمان از گروههای مختلف پارلمانی تشکیل شد. خانم رجوی که در ورود به پارلمان با استقبال گرم شمار زیادی از پارلمانترها مواجه شد، در سخنانش به موج اعدامها که در ایران بالا گرفته بود، اشاره کرد و گفت: «متأسفانه از سوی اتحادیه اروپا و کشورهای عضو ما با یک بیعملی مواجه هستیم. مگر مخالفت با اعدام یکی از پرنسیپهای شناخته شده اتحادیه اروپا نیست؟ پس چرا وقتی به ایران میرسد، منافع اقتصادی و ملاحظات سیاسی، وضعیت وخیم حقوقبشری را به یک موضوع کاملاً فرعی تبدیل میکند؟»
وی در قسمت دیگری از سخنرانی خود افزود: «هر ساعت تعلل در اتخاذ سیاست درست در مقابل استبداد مذهبی در ایران باعث اعدام بیشتر، برای مردم ایران، گروگانهای بیشتر، برای جهان و پهپادهای بیشتر برای اروپاست. مقاومت مردم ایران اتحادیه اروپا را فرامیخواند که با تجدید نظر در سیاست قبلی خود نسبت به ایران اقدامات زیر را انجام دهد:
ـ قراردادن سپاه پاسداران در لیست تروریستی؛
ـ فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمهای مصرح در ۶ قطعنامه شورای امنیت علیه این رژیم؛
ـ این رژیم را بهعنوان تهدید مُبرم صلح و امنیت جهان مشمول ماده ۴۱ فصل هفت منشور ملل متحد کند؛
ـ بهرسمیت شناختن حق مبارزه مردم ایران برای سرنگونی رژیم و نبرد مشروع جوانان ایران با پاسداران اشغالگر».
خانم رجوی علاوه بر شرکت در این کنفرانس با بسیاری از نمایندگان ارشد پارلمان اروپا و پارلمان بلژیک دیدار و گفتگو کرد.
در این کنفرانس خاویر سارسالخوس، رئیس مشترک کمیته دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا گفت: «من بهطور ویژه خوشحال و مفتخرم که به شما در این جلسه خوشآمد میگویم. برای من افتخاری ویژه است که در اینجا در کنار خانم رجوی حضور دارم. صداقت و تعهد او نمونهیی الهامبخش برای همه ماست که بهطور مستمر آن چه را که در مبارزه برای دموکراسی و مبارزه برای ایران آزاد مورد نیاز است، ارائه میکند. اینجا خانة دموکراسی اروپایی است و ما میخواهیم تبدیل به خانة کسانی شود که برای آزادی میجنگند. بنابراین، به خانم رجوی در قلب اتحادیة اروپا می گویم خوش آمدید.
موج اعتراضات و قیامهای کنونی بزرگترین تهدید داخلی رژیم است که رژیم با شدیدترین سرکوب پاسخ میدهد. مردم ایران با تشدید اعدامها روبهرو هستند. تقریباً هر پنج ساعت یک نفر در ایران اعدام میشود. رژیم ایران یک تهدید بسیار جدی برای صلح و امنیت بینالمللی است، بهویژه دخالت مستقیم رژیم ایران در جنگ اوکراین این تهدید جهانی را برای اروپا به همراه داشته است. اتحادیة اروپا باید قاطعانه وارد عمل شود و یک استراتژی پایدار و تثبیت شده در قبال ایران تعریف کند. در واقع قراردادن سپاه پاسداران در فهرست سازمانهای تروریستی اقدام مؤثری خواهد بود که بهرغم تأکید قطعنامههای پارلمان اروپا هنوز اجرایی نشده است.
در مسیر به سوی دموکراسی در ایران، شناخت جنبش مقاومت و حمایت از طرح ۱۰ مادهیی خانم رجوی، که خواستار جمهوری دموکراتیک، مبتنی بر جدایی دین و دولت و غیراتمی در ایران است، ضروری است. مقاومت ایران در اروپا شریک مقابله با تهدید رژیم ایران است. شورای ملّی مقاومت و نیروی مرکزی آن، بهدلیل داشتن شبکهیی از نیروهای وفادار در داخل ایران و بهدلیل ساختار سازماندهی شدهاش، جایگزینی برای بعد از سرنگونی آخوندهاست. برخلاف میل رژیم ایران، ما از خانم رجوی بهعنوان عالیترین نماینده مقاومت ایران دعوت کردهایم تا از آخرین وضعیت ایران و مقاومت و اینکه اروپا چگونه میتواند از خواستهای مردم ایران برای رسیدن به آزادی از مؤثرترین راه حمایت کند، بشنویم.
خانم رجوی بزرگترین اپوزیسیون سازمانیافته در ایران را رهبری میکند. اوهزاران نفر از همکاران و دوستان خود را در ۵۰ سال مبارزه علیه دو دیکتاتوری از دست داد، از جمله، 6 تن از منسوبین خودش. او بهعنوان یک زن مسلمان، یک چالش بزرگ سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک برای رژیم ملایان در ایران است و برای ما افتخاری است که از او در پارلمان استقبال کنیم».
70 ـ محاکمة دیپلومات تروریست بمب بهدست آخوندها، که در بلژیک به 20 سال زندان محکوم شد، یک ضربه سنگین به ماشین تروریسم رژیم و یک سرشکستگی سیاسی و بین المللی و حقوقی برای فاشیسم دینی حاکم بر ایران بود.
توطئة انفجار در ویلپنت بی تردید بزرگترین طرح تروریستی نظام ولایت فقیه در دهههای اخیر و شکست آن هم بزرگترین شکست رژیم در تروریسم بود. سرمایه گذاری 10ساله و هزینه های کلان رژیم در این طرح سوخت و روی سرش خراب شد. با محکومیت قطعی اسدی و تصریح قضائیه بلژیک که اسدی این جنایت را بهدستور رژیم سازمان داده است، مُهر تروریسم دولتی برای همیشه بر پیشانی رژیم آخوندها حک شد. ادعای احمقانة رژیم در مورد مصونیت دیپلوماتیک اسدی در تمامی سلسله مراتب دستگاه قضایی آلمان و بلژیک مردود شمرده شد.
به لحاظ سیاسی نیز همگان شاهد بودند که خامنهای و رژیم آخوندی برای ضربه زدن به سازمان مجاهدین و شورای ملّی مقاومت و رئیس جمهور برگزیدة آن برای دوران انتقال هیچ خط قرمزی ندارد و حاضر است به هر اقدامی دست بزند.
همچنانکه در بیانیة سال گذشته شورا آمده بود، معاهدة انتقال محکومان به کشور مادر صرفاً لباسی بود که به قامت دیپلومات تروریست بمبگذار دوخته شده بود و یک معامله شرمآور با رژیم آخوندی و بالاترین مشوق آن در افزایش تروریسم و استفاده هر چه بیشتر از اهرم گروگانگیری بود. این معاهده از ابتدا با پنهانکاری به امضا رسید و در آخرین هفتههای کار پارلمان با قید فوریت، آنهم در بین چند معاهدة دیگر، به خورد پارلمان داده شد. بهنحوی که حتی مخالفان درون ائتلاف حاکم را در مقابل عمل انجام شده قرار داد و با اهرم شناخته شدة ضرورتهای «امنیت ملی» ناگزیر از رأی دادن کرد.
بلافاصله بعد از تصویب معاهده در پارلمان، در 29 تیر1401، دقایقی پس از نیمه شب یک شکایت فوری از سوی خانم مریم رجوی و 10 تن دیگر از شاکیان، شامل شخصیتهای بینالمللی، به دادگاه در بروکسل ارائه شد که درخواست میکرد قاضی به فوریت دستور دهد انتقال اسدی به ایران تا تصمیم دادگاه قانون اساسی در مورد این قانون متوقف شود. قاضی مربوطه این درخواست را رد کرد. شاکیان روز 31 تیر از رأی این قاضی درخواست استیناف کردند و دادگاه استیناف رأی قاضی اول را مردود شمرد و به دادگاه بدوی دستور داد درخواست فوری شاکیان را مورد رسیدگی قراردهد. متعاقباً دادگاه بدوی دستور داد استرداد اسدی تا زمان تصمیم گیری دادگاه قانون اساسی متوقف شود.
در این اثنا قانون معاهدة انتقال محکومین توسط شاه بلژیک توشیح و در 4 نوامبر 2022 (13 آبان 1401) در روزنامة رسمی منتشر گردید و قابلیت اجرایی پیداکرد. اما متقابلاً با تبدیل شدن معاهده به قانون، امکان قانونی مراجعه به دادگاه قانون اساسی برای مقاومت ایران ایجاد شد. توشیح معاهده توسط شاه با فرمان بعدی شاه به درخواست نخست وزیر و وزرای ذیربط برای دور زدن دادگاه قانون اساسی، که به آن اشاره خواهیم کرد، متفاوت است.
دادگاه قانون اساسی در 17 نوامبر 2022 قانون موافقت با یک معاهده بین المللی شامل انتقال محکومین به ایران و مشخصاً دیپلومات تروریست اسدالله اسدی را به حالت تعلیق درآورد.
در بیانیة مطبوعاتی دادگاه خاطرنشان شده است شاکیان نشان دادند که اجرای فوری معاهدة دولت بلژیک با رژیم ایران خطرات و آسیبهای جدی و غیرقابل جبران بهدنبال دارد. این در حالی است که دولت بلژیک باید از حق زندگی قربانیان محافظت کند. معاهدة ۱۱ مارس ۲۰۲۲ دولت بلژیک با رژیم ایران به این رژیم اجازه می دهد به اسدی عفو بدهد و حکم 20 سال حبس او اجرا نشود.
در یک تحول دیگر، درست قبل از امضای معاهدة انتقال محکومان، که در اسفند 1400 صورت گرفت، رژیم در 5 اسفند 1400 ( 24 فوریه 2022) اولیویه ون دو کاستیل بلژیکی را به اتهام «جاسوسی» به گروگان گرفت و او را به ۴۰ سال زندان و۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد تا یک برگ تضمین برای اجرای این توافق در دست داشته باشد.
حکم سوم مارس ۲۰۲۳ دادگاه قانون اساسی بلژیک ۵ معاهدة مصوب پارلمان بلژیک را، که دولت این کشور در رابطه با هند، امارات، رژیم ایران و پروتکل استراسبورگ به مجلس آورده بود، تأیید کرد اما تصریح کرد انتقال محکومان باید مورد به مورد با کنترل سیستم قضایی از طریق دادگاه بدوی صورت گیرد و دولت نمیتواند به طور خودسرانه اقدام به انتقال محکومان بکند. به این ترتیب دولت بلژیک موظف میشد که شاکیان را از قصد خود برای انتقال اسدالله اسدی به ایران مطلع سازد تا آنها بتوانند موضوع را در دادگاه بدوی به چالش بکشند و مورد بررسی مجدد قرار دهند.
حکم به ماده ۱۳ کنوانسیون اروپایی حقوق بشر استناد میکند که مقرر کرده است «هر شخصی که حقوق و آزادیهایش، آنگونه که در این کنوانسیون مقرر شده نقض شود، از حق جبران خسارت مؤثر نزد یک مقام کشوری برخوردار می باشد، هر چند که این نقض توسط اشخاصی انجام شده باشد که به اعتبار سمت رسمی خود اقدام نموده اند». حکم با استناد به همین کنوانسیون مقرر کرد که حق زندگی قربانیان را که در کنوانسیون تضمین شده باید برای قربانیان اقدامات دیپلومات تروریست محکوم، تأمین کند. این راه حل مراجعه به دادگاه بدوی و در صورت اضطرار شخص رئیس دادگاه است.
از آنجایی که دولت بلژیک پس از حکم دادگاه قانون اساسی قویاً نگران این بود که دادگاه بدوی در پاسخ به شکایت شاکیان با انتقال اسدی به ایران مخالفت کند، عملاً معاهده انتقال محکومان را به کناری گذاشت و روز ۵ خرداد 1402 برای دورزدن حکم دادگاه قانون اساسی طبق یک ماده قانون اساسی با فرمان ویژه شاه، دیپلومات تروریست بمبگذار را غافلگیرانه و بدون اطلاع قربانیان به فاشیسم دینی حاکم بر ایران تحویل داد.
متن فرمان شاه که به پیشنهاد چهار وزیر دولت بلژیک؛ وزرای دادگستری، دفاع، کشور و خارجه، صادر شده و توسط شاه و هر چهار وزیر یاد شده امضا شده به شرح زیر است:
«فرمان سلطنتی در ارتباط با استرداد اسدالله اسدی به جمهوری اسلامی ایران
با در نظر گرفتن ماده ۱۶۷ قانون اساسی، با توجه به تهدید شدید، فوری و مستمر علیه امنیت ملی بلژیک، که بایستی یک پاسخ فوری به آن داده شود؛ با در نظر گرفتن اختیارات قانون اساسی ما؛ با توجه به این که فرمان حاضر دارای ماهیت قانونی؛ آنچنانکه در بند اول پاراگراف اول ماده ۳ قوانین هماهنگ شده شورای کشوری مقرر شده نیست، بر اساس پیشنهاد وزیر دادگستری، وزیر دفاع، وزیر کشور و وزیر امور خارجه، ما فرمان می دهیم:
ماده ۱: نامبرده اسدالله اسدی، متولد ۲۲ دسامبر ۱۹۷۱، تحویل جمهوری اسلامی ایران داده میشود؛
ماده ۲: وزیری که مسئولیتهای دادگستری را به عهده دارد؛ وزیری که مسئولیتهای دفاع را به عهده دارد، و وزیر مسئول امور کشور و وزیر مسئول امور خارجه مأموریت دارند، هر کدام در حوزه یی که به آنها مربوط است، فرمان حاضر را به اجرا بگذارند.
ماده ۳ : فرمان حاضر فوراً لازم الاجرا می شود.
صادر شده در بروکسل، ۲۴ مه ۲۰۲۳
توسط شاه ـ وزیر دادگستری، ونسان کوئکنبور ـ وزیر دفاع، لودیوین ددوندر ـ وزیر کشور، آنلی ورلیندن ـ وزیر امور خارجه، حاجه لحبیب»
بهدنبال آزادی تروریست بمبگذار دبیرخانة شورای ملّی مقاومت در روز 5 خرداد اعلام کرد:
«آزادی تروریستی که بزرگترین عمل جنایتکارانه در اروپا بعد از جنگ جهانی دوم را سازماندهی و فرماندهی میکرد، آن هم با نقض صریح حکم دادگاه، یک باجدادن شرم آور به تروریسم و گروگانگیری است. این، فاشیسم دینی حاکم بر ایران را در ادامه جنایاتش در سرکوب داخلی و تروریسم منطقه یی و بینالمللی جریتر میکند. از اول تا ۲۵ ماه مه، ۱۲۷ تن در ایران اعدام شدهاند».
71 ـ یکی دیگر از کارزارهای حقوقی مقاومت ایران در یکسال گذشته شکایت علیه تصمیم استانداری پاریس برای لغو تظاهرات برنامه ریزی شده در دهم تیرماه در میدان ووبان پاریس بود. برگزاری این تظاهرات از سوی یک کمیته از شخصیتهای برجسته فرانسوی حامی مقاومت ایران به استانداری پاریس اطلاع داده شده بود. استاندار پاریس در 25 خرداد در یک نامه رسمی به رئیس کمیته، آقای ژان فرانسوا لوگاره، شهردار سابق منطقه یکم پاریس، اعلام کرد: به دلایل امنیتی قصد دارد این تظاهرات را ممنوع کند و از او خواسته بود چنانچه دلایلی علیه این تصمیم دارد به اطلاع استاندار برساند. ویلیام بوردون، وکیل سرشناس فرانسوی و همکارانش، طی یک لایحه مشروح دلایل استاندار را ردکردند. اما استاندار در نامه 3 تیر ماه خود تظاهرات را رسماً ممنوع اعلام کرد. صرفنظر از استدلالهای تکنیکی، استاندار، هم در نامه اولیه خود و هم در دستور ممنوعیت، با اشاره به تهدیدهای وزیر خارجه و سرکرده سپاه پاسداران رژیم تأکید کرده بود که به «دلایل ژئوپلیتیک» این تظاهرات باید ممنوع شود.
وکلا از این ممنوعیت به دادگاه رسیدگی سریع (دادگاه رفره) پاریس شکایت کردند. دادگاه پس از دریافت لوایح همان روز 8 تیر را برای رسیدگی مشخص کرد.
لیگ حقوق بشر فرانسه نیز در اعتراض به ممنوعیت تظاهرات دهم تیر، به عنوان طرف ثالث، وارد پرونده شده بود و وکیل لیگ لایحه مستقل خود را در دفاع از آزادی بیان و علیه تصمیم استاندار به دادگاه ارائه کرد.
در روز برگزاری دادگاه شرایط یک تغییر جدی کرده بود. فرانسه پس از قتل یک جوان الجزایری به دست پلیس وارد موج گسترده یی از ناآرامی شده بود به طوری که در آن روزها حفظ نظم عمومی برای دولت و پلیس فرانسه به اولویت اول تبدیل شده بود. این تحول در دادگاه کاملاً به نفع استاندار و علیه وکلای مقاومت بود. زیرا دولت علاوه بر استدلالهای قبلی بر این نکته پای فشاری می کرد که با توجه به ناآرامیهای داخلی، امکان تأمین امنیت و حفاظت تظاهرات را ندارند.
نمایندگان مقاومت برای نشان دادن حسن نیت خود اعلام کردند از راهپیمایی صرفنظر می کنند و تظاهرات را به صورت تجمع در میدان ووبان برگزار می کنند. علاوه بر این، تأکید کردند که صدها نفر از هواداران مقاومت را برای انتظامات تظاهرات به کار خواهند گرفت تا پلیس بتواند نیروی کمتری اختصاص بدهد. با این حال وکلا و مقامات استانداری با تأکید بر این که برای حفاظت این تظاهرات باید 960 پلیس اختصاص بدهند، به مخالفت خودشان ادامه دادند.
رأی دادگاه صبح روز 9 تیر یعنی 24 ساعت قبل از تظاهرات به اطلاع عموم رسید. در قسمتهایی از حکم به نقل از وکیل جامعه حقوق بشر چنین آمده است: «... دستور مورد بحث نقض جدی و آشکارا غیرقانونی آزادی بیان جمعی عقاید و نظرات و آزادی تظاهرات است، چون استاندار از هرگونه بررسی در مورد این که آیا بسیج پلیس احتمالاً خطرات اثبات شده را خنثی می کند خودداری کرده است. خطرات ادعایی تصادفی هستند و به تهدیدات گذشته اشاره دارند، در زمینه دیگری رخ داده اند و استاندار در نظر نداشته اقداماتی انجام دهد که اثرات آن کمتر از یک ممنوعیت صرف و ساده باشد...»
حکم به نقل از وکیل استاندار پاریس می نویسد: «روابط بین فرانسه و ایران در سال 2023 بیش از 2015 پر تنش است. پس از انتشار کاریکاتورهای رهبری عالی ایران در هفته نامه شارلی هبدو در ابتدای سال 2023، تهران به صورت شدید علیه فرانسه واکنش نشان داد. وزیر امور خارجه ایران، اقدامات "قاطع" را اعلام کرد و وزیر کشور از تروریسم تصویری صحبت کرده و تأکید کرد که این هفته نامه بخشی از ”طرح فرانسوی“ با هدف سرنگونی رژیم ایران بوده است. در 8 ژانویه رئیس سپاه پاسداران، صراحتاً خبرنگاران و کاریکاتوریستهای شارلی ابدو را تهدید کرد که ”مسلمانان دیر یا زود انتقام خود را خواهند گرفت.“ و از فرانسویها خواست تا به سرنوشت آقای سلمان رشدی دقت کنند ... تجمع اعلام شده خطرات امنیتی بسیار مهمی را به همراه دارد و هدف از ممنوعیت اعلام شده تضمین ایمنی شرکت کنندگان و جلوگیری از هرگونه اخلال در نظم عمومی است»؛ وکیل استانداری همچنین با استناد به «تلاش خنثی شده برای حمله در طول نشست سالانه شورای ملّی مقاومت ایران در 30 ژوئن سال 2018 در ویلپنت» از «وجود قابلیتهای عملیاتی قادر به ضربه زدن به سازمان مجاهدین خلق ایران و بخشی از یک سری عملیات خشونت آمیز یا مرگبار که در فرانسه و اروپا به صورت ترور و آدم ربایی مخالفان ایرانی انجام شده است» ابراز نگرانی میکند.
دادگاه پس از نقل خلاصه دفاعیات دو طرف با ذکر مواد قانون عدالت اداری چنین جمعبندی کرد:
«... صرف این شرایط که یک رویداد اعلام شده احتمالاً باعث اختلال عمده در نظم عمومی، از جمله در صورت وجود تهدید تروریستی شود، به گونه یی نیست که ممنوعیت را، در هر شرایطی، توجیه کند. مقامات از ابزارهای انسانی، مادی و قانونی برای جلوگیری از اغتشاشات مورد بحث به غیر از چنین ممنوعیتی برخوردار هستند...
در این شرایط، سرانجام این استدلال متقاضیان برحق است که میگویند، پرفکتور پلیس، با ممنوعیت برگزاری تظاهرات... بهطور آشکار و بهنحوی جدی غیرقانونی، آزادی تظاهرات را نقض میکند».
در پایان دادگاه رأی خود را، به صورت زیر، خلاصه کرد:
«مقرر می داریم:
ماده 1: ورود لیگ حقوق بشر[به پرونده] مجاز است؛
ماده 2: تصمیم 24 ژوئن 2023 پرفه پلیس [استاندار پاریس] در مورد ممنوعیت برگزاری تظاهرات ایستاده در میدان ووبان در منطقه 7 پاریس، از ساعت 2 تا 5 بعد از ظهر 1 ژوئیه2023 به حالت تعلیق در می آید؛
ماده 3: در اجرای مقررات ماده L. 761-1 قانون عدالت اداری، دولت مبلغ 1500 یورو به کمیته سازماندهنده تظاهرات تاریخ 1 ژوئیه 2023 و به آقای لوگاره پرداخت خواهد کرد».
به این ترتیب در حالی که دولت فرانسه کنسرت صدهزار نفره در استادیوم ورزشی استاد دو فرانس با شرکت معروفترین خوانندگان اروپایی را، که از دو سال پیش برنامه ریزی شده و بلیتهای آن پیشفروش شده بود، لغو نمود؛ اما تظاهرات مقاومت در قلب پاریس یک پیروزی بزرگ سیاسی و حقوقی را برای مقاومت ایران رقم زد.
با اینکه از زمان صدور این رأی تا تظاهرات کمتر از ۲۴ ساعت باقی مانده بود، اما تظاهرات با شرکت پر شور و شوق هموطنان و هواداران مقاومت و با انبوه جمعیت برگزار شد.
نکتة قابل توجه اینکه برای حفظ نظم و امنیت این تظاهرات، که همزمان با ناآرامیها و درگیریها در پاریس و سراسر فرانسه بود، حتی یک پلیس هم اختصاص نداده و تنها دو خیابان را بسته و مسیر خودروها را عوض کرده بودند، اما هواداران مقاومت در یک نمایش بی نظیر و ستایش برانگیز از نظم و انضباط، بدون کمترین حادثهیی، این تظاهرات عظیم را برگزار کردند؛ تظاهراتی که به مثابة نمادی از «گردانهای پیروزی» جلوه گر شد.
شایان یادآوری است که فاشیسم دینی حاکم بر ایران از این پیشتر برای زهر چشم گرفتن از فرانسه و ضربه زدن به مقاومت ایران به 2 حمله تروریستی به یک ساختمان پشتیبانان شورا در «سنت اوئن لومون»، در شمال پاریس در روزهای 10 و 21 خرداد مبادرت کرد. در حمله تروریستی 10 خرداد 6 گلوله به جانب ساکنان ساختمان شلیک شد اما به کسی اصابت نکرد.
در حمله تروریستی 21 خرداد مواد آتشزا هم در ورودی ساختمان مورد استفاده قرار گرفت اما آتش سریعاً خاموش شد و به کسی آسیب نرسید. مزدوران هم به محض این که مورد تعقیب ساکنان ساختمان قرار گرفتند با یک خودرو، که از قبل در خیابان آماده بود، از منطقه گریختند.
همچنانکه مقاومت ایران از قبل اعلام کرده بود: آزادی اسدالله اسدی، دیپلومات تروریستی که بمبگذاری در گردهمایی مقاومت ایران در ویلپنت پاریس در ژوئن 2018 را ترتیب داد، رژیم آخوندی را در جنایتهای تروریستی جریتر کرد.
مقاومت ایران از دولت، پلیس و قضاییه فرانسه خواهان دستگیری و محاکمة آمران و عاملان حملات جنایتکارانة تروریستی و انتشار و افشای همه اسناد و جزئیات برای اطلاع افکار عمومی گردید.
از سوی دیگر پلیس قضایی در فرانسه توصیه کرد تا خاتمة تحقیقات، از جانب شورای ملّی مقاومت ایران جزئیات و عکس و فیلم منتشر نشود.
72 ـ یکی دیگر از کارزارهای حقوقی مقاومت در یکسال گذشته شکست دادن رژیم آخوندی در دادگاه استیناف پاریس در 6 پرونده علیه مجاهدین بود که به مدت نزدیک به دو دهه دهها میلیون دلار برای آن هزینه کرده و دهها مزدور و صدها وکیل و کارشناس در داخل و خارج ایران برای آن به کار گرفته بود.
همزمان با وقایع 17 ژوئن 2003 رژیم آخوندی شروع به ثبت یک سری شکایت علیه سازمان مجاهدین کرد که در نهایت به صورت شش پرونده در بخش ضد تروریستی دادسرای پاریس ثبت شد که عبارت بود از:
ـ پروندة انفجار حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر 1360؛
ـ پروندة انفجار دادستانی کل انقلاب رژیم در تهران در 12 خرداد 1377؛
ـ پروندة هلاکت صیاد شیرازی، جانشین رئیس ستاد کل قوای مسلح رژیم در 21 فروردین 1378؛
ـ پروندة کیفر اسدالله لاجوردی و ۴ دژخیم دیگر در اول شهریور 1377؛
ـ پروندة خمپاره باران بیت العنکبوت خامنهای و مرکز تشخیص مصلحت نظام در 16 بهمن 1378؛
ـ پروندة خمپاره باران اداره کل اطلاعات اهواز در 21 بهمن 1378.
رژیم دهها تن از ایادی و مزدوران خودش را، بارها، از ایران به پاریس برد تا علیه مجاهدین در این پرونده ها شهادت بدهند.
علاوه براین از سال 1382 به بعد با به کار گرفتن چند دوجین مأمور و مزدور وزارت اطلاعات، از قبیل شاگرد جلاد اوین، سعید شاهسوندی، قربانعلی حسین نژاد، محمد رزاقی، نادر نادری، محمد کرمی، عیسی آزاده، بابک امین و ... تلاش کرد این پرونده ها را با انواع لجنپراکنیها سر پا نگه دارد.
از سوی دیگر اوراق بازجویی زندانیان در هم شکسته را، که کارشان به توبه و خیانت کشیده شده بود، به عنوان اسناد و دلایل مجرمیت مجاهدین به دستگاه قضایی فرانسه داد و وارد پرونده کرد.
سرانجام دادستان ضد تروریست در فرانسه در 17 ژانویه 2022 (27 دیماه 1400) قرار منع تعقیب پرونده ها را، که از این پیشتر قضات تحقیق صادر کرده بودند، امضا و تأیید کرد.
رژیم سریعاً استیناف خواست و پروسه دادگاه استیناف تا 11 آوریل 2023 (22 فروردین1402) به طول انجامید.
دادگاه استیناف حکم قضات تحقیق را مورد تأیید قرارداد و مجدداً قرار منع تعقیب و بستن پروندهها را صادر کرد.
قسمتی از حکم قضایی برای بستن یکی از این پروندهها را در اینجا نقل می کنیم:
«در 5 ژوئن 2012، مریم رجوی، که در آن زمان یکی از اعضای ”بخش اجتماعی“ سازمان مجاهدین خلق ایران بود، به عنوان شاهد همکار استماع شد. او از همان ابتدا، مانند وکیلش آقای لوکلرک، ابزاری کردن روند رسیدگی قضایی را، توسط مقامات ایرانی محکوم کرد و تأکید نمود که بنیاد 7 تیر فقط دستگاهی از سرویسهای اطلاعاتی است که هزینههای وکالت و نقل و انتقال قربانیان و شاهدان را علیه مجاهدین ترتیب می دهد. مریم رجوی خواستار تحقیقات قضایی در مورد اقدامات تروریستی حکومت ایران شد، چه در داخل مرزهای این کشور که به گفته او ”120000 جوان ایرانی“ کشته شده بودند و چه در خارج از کشور، جایی که حملات و ترور مخالفان انجام میشد. شهادتهایی که مجاهدین خلق را متهم می کند، به گفته او، تحت شکنجه یا با روشهای دیگر از سرویسهای رژیم ایران به دست آمده است.
در 7 مه 2015، مهدی ابریشمچی، مسئول امور سیاسی و اجتماعی در مدیریت مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، به عنوان شاهد همکار استماع شد. او در مورد یکی از شاهدان اصلی معرفی شده توسط وکلای حکومت ایران به نام سعید شاهسوندی تصریح کرد که این شخص یکی از مأموران رسمی رژیم ایران است و در ترور کاظم رجوی در ژنو شرکت داشته است.
با خواندن اسناد مخابره شده، هیچ چیز نشان نداد که حمله از فرانسه طراحی شده بود. این در حالی بود که بابک امین، یکی از "اعضای سابق" توضیح داد که پس از خروج مسعود رجوی از ایران، یعنی از اوت 1981، بخش عملیات سازمان هم در پاریس مستقر بود. با این حال، در مورد حمله ژوئن 1981، هیچ مدرکی مبنی بر این که حمله از پاریس شکل گرفته باشد، ارائه نشد.
در 10 مارس 2022، قضات تحقیق قراری صادر کردند مبنی بر عدم صلاحیت دادگاههای فرانسه برای پیگیری تمام اتهامات مورد اشاره شکایت شاکیان علیه مجاهدین.
به نظر دادگاه استیناف نیز در واقع، به نظر می رسد دستور مورد بحث، مبنی بر این که نه تحقیقات انجام شده و نه اسناد و مدارک اضافه شده به پرونده، دلایل مکفی برای واردکردن اتهام علیه هیچ کس در فرانسه در این شکایت، وجود ندارد. این بایستی در دادگاه اول قرار منع تعقیب محسوب میشد...
دادگاه قرار بستن پرونده را مجدداً تأیید میکند .
دادگاه دستور می دهد که این حکم با دستور دادستان کل اجرا شود».
بهدنبال حکم دادگاه استیناف آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملّی مقاومت ایران، در پیام خود گفت: «مریم یک بار دیگر در شش پرونده در دادگاه در فرانسه پیروز شد. من ترجیح میدادم در مورد عملیاتی که مجاهدین با صدور اطلاعیة رسمی و افتخار تمام مسئولیت آن را به عهده گرفتهاند، به ویژه، کیفردادن جلادان لاجوردی و صیاد شیرازی، خامنهای و رئیسی و روحانی با ما و هموطنانمان در یک دادگاه بینالمللی شرکت میکردند. فرصت خوبی میبود که هر چه اتهام و شیطانسازی علیه ما و خلقمان دارند، با مزدورانشان بر سرمان میریختند و مختصر پاسخی هم میگرفتند.
از 30 خرداد 1360 یک مقاومت و یک جنگ آزادیبخش در ایران در جریان است که هیچکس نمی تواند منکر آن شود. کتاب قطور شهیدان را، که جلد اول آن شامل 20 هزار اسامی و مشخصات شهیدان مجاهد خلق است، بردارید و ببینید تا هر آنکس که می گوید در ایران مقاومتی نبوده است، برود شرم کند.
این، مقاومتی تازه به دوران رسیده و نوکیسه نیست. بلکه پرچمدار جبهة خلق در برابر جبهة ضد خلق و شاه و شیخ است که 58 سال با دیکتاتوریهای شاه و شیخ، بدون یک روز وقفه، جنگیده است و تا پیروزی انقلاب دموکراتیک ایران و برقراری جمهوری دموکراتیک ادامه میدهد».
فصل نهم
کهکشان مقاومت
اجلاس جهانی ایران آزاد پیش به سوی جمهوری دموکراتیک
۷۳ـ مدتها پیش از برگزاری گردهمایی سالانة مقاومت ایران، دستگاههای امنیتی، دیپلوماتیک و تروریستی رژیم برنامه های گوناگون را برای جلوگیری از اجرای کهکشان ایران آزاد به اجرا گذاشتند. کهکشان۱۴۰۲و تظاهرات پاریس در شرایطی برپاشد که رژیم با تمام توان و در یک بسیج همه جانبه برای جلوگیری از آن در حال بند و بست و توطئه بود.
هم چنانکه خانم رجوی در اجلاس شورا پس از برگزاری کهکشان خاطر نشان کرد، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران درپی قیام بزرگ سراسری «رویارویی میان جنبش مقاومت با رژیم حاکم را به مدار جدیدی رساند. قیام، شعار سرنگونی رژیم و کلمة انقلاب را دوباره در جایگاه حقة خودش نشاند، مرزهای میان جبهة خلق با شاه و شیخ را بیش از قبل استوار کرد. شعار ”مرگ بر ستمگر ـ چه شاه باشه، چه رهبر“ را، که راهبند استبداد و استعمار است، فراگیرکرد. حاصل نقشآفرینی درخشان مقاومت ایران در قیام سال گذشته، جهش موقعیت جایگزین دموکراتیک در صحنة داخلی و بینالمللی است که رژیم آن را ”رهبری عوامل میدانی و مجازی“ نامگذاری کرده است. وقایع چند هفتة اخیر، که رژیم آخوندها برای محدودسازی مقاومت ایران بهصورت واضحی دست به دامن دولتهای غربی شد، واکنش به همین موقعیت جایگزین دموکراتیک است. کمتر زمانی مثل حالا وجود داشته که گردانندگان رژیم تا این حد آشکار و قطعی بگویند تهدید موجودیتشان این مقاومت است، جایگزین حکومتشان این مقاومت است و این مقاومت را نیروی پیشبرندة قیامها میدانند».
با وجود توطئه های رژیم، با تلاش شبانه روزی بخشهای گوناگون مقاومت، اجلاس جهانی ایران آزاد ـ پیش بهسوی جمهوری دموکراتیک ـ طی چند روز با حضور 500 تن از شخصیتهای برجسته بین المللی از کشورهای مختلف جهان برگزار شد.
برنارد کوشنر، وزیر خارجة پیشین فرانسه، در سخنرانی در اجلاس ایران آزاد (۱۰ تیر) با اشاره به شرایط فوق العاده در فرانسه در اول ژوئیه و با سپاس از خانم رجوی گفت: در این روز ویژه، هزاران و هزاران ایرانی در حال تظاهرات در خیابانهای پاریس بودند. امروز یک تأییدیة ویژه برای آنها بود، چون حتماً متوجه شدید که در نقاط دیگر فرانسه تظاهرکنندگان آنقدر مهربان نبودند. دستمریزاد! شما جواز آن را کسب کردید که ایرانیان بیایند و حمایتشان را از جنبش مقاومت شما و حمایتشان را از چشمانداز مطلوب برای یک جمهوری جدید ابراز کنند. همان طور که اینجا نوشته شده، برای رهایی مطلوب کشورتان.
فیگارو (۱۲تیر) نوشت: «شورای ملّی مقاومت ایران به ریاست مریم رجوی در پایان این هفته دهها هزار نفر را در پاریس گردآورد. همچنین، در مقر خود در اور سور اوآز، نشست جهانی برای ایران آزاد ۲۰۲۳ را برگزار کرد. مایک پنس، معاون پیشین رئیس جمهور ایالات متحده، در این مراسم حضور پیدا کرد. استفن هارپر، نخستوزیر سابق کانادا و گی ورهوفشتاد از بلژیک. برنارد کوشنر، میشل آلیو ماری، اوبر ودرین، اینگرید بتانکور، جوزف لیبرمن در این نشست شرکت داشتند. لیز تراس، نخست وزیر پیشین بریتانیا و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه پیشین آمریکا (به طور آنلاین) پیامهایی در حمایت از برنامة 10 مادهیی مقاومت ایران دادند که اکثریت نمایندگان مجلس ملی فرانسه هم از آن حمایت کرده اند».
۷۴ـ برپایی تظاهرات بزرگ پاریس و اجلاس جهانی ایران آزاد طی 4 روز با کنفرانسهای متعدد به رغم تمامی تلاشها و بند و بستهای ننگین دیکتاتوری آخوندها، که بیستمین کهکشان مقاومت پس از کودتای ارتجاعی ـ استعماری ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ بود؛ بزرگترین و درخشان ترین کهکشان این سالها و برجسته ترین گواه استقلال و توانمندی جنبش مقاومت و اتکای تمام عیار آن به نیروی اجتماعی و سیاسی و تشکیلاتی میهنی بود.
اجلاس شورا که در روزهای ۱۵ و ۱۶ تیر برگزارشد، با قدردانی از تلاشهای خانم مریم رجوی در کنارزدن موانع، تأکید کرد: برپایی پیروزمند کهکشان مقاومت با شرکت بیش از۵۰۰ شخصیت سیاسی از آمریکا ، اروپا ، کانادا، استرالیا و کشورهای عربی با ۳2 هیأت پارلمانی و نمایندگان منتخب از 5 قارة جهان و مقامات پیشین، شامل۹معاون رئیس جمهور و نخست وزیر، ۳ رئیس مجلس، 2 مشاور امنیت ملی، ۹ وزیرخارجه، ۲۸ وزیر دولتها، ۷ تن گزارشگران و مسئولان سازمان ملل، یک پیروزی خارق العاده است که با یک سیاست و خط مشی میهنی و چهار دهه جانفشانی برای آزادی محقق شده و نقش یکایک مسئولان و دست اندرکاران و نیروها و حامیان مجاهدین و مقاومت ایران در آن، بهراستی، ستودنی است.
شورا حضور گستردة زنان و جوانان در تظاهرات پاریس و تمامی پهنههای کهکشان مقاومت را آن روی سکه پیشتازی زنان و جوانان میهن در کف خیابانها در جریان قیام و گواه آشکاری بر پیوند نسلهای جوان با مقاومت و حقانیت مشی اصولی آن دانست.
کهکشان مقاومت در ۱۴۰۲ علاوه بر تظاهرات و اجلاس بی نظیر خود، یک بیانیة جهانی در حمایت از قیام مردم ایران برای یک جمهوری دموکراتیک با جدایی دین از دولت، بر اساس نه شاه ـ نه شیخ و برنامة ۱۰مادهیی خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیدة شورای ملّی مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، با حمایت ۲۹ اکثریت پارلمانی به ثبت رساند.
این سند تاریخی با امضای۳۶۰۰ تن نمایندگان منتخب مردم کشورهای مختلف در ۵ قاره، از جمله، اکثریت قانونگذاران، ۳ عضو از 5 عضو دائم شورای امنیت و ۴ کشور از ۷ کشور صنعتی جهان، ۴ دهه مقاومت سازمان یافته سراسری و قتل عام بیش از ۳۰۰۰۰ زندانی در سال ۱۳۶۷ را، که اکثریت عظیم آنها اعضای مجاهدین خلق بودند، خاطرنشان میکند و خواستار لیستگذاری سپاه و محاکمة سردمداران رژیم می شود. مفهوم بالفعل این بیانیه، به رسمیت شناختن جایگزین دموکراتیک توسط پارلمانهای جهان است. این پیروزی بزرگ دیپلوماسی انقلابی است که مسئول شورا آن را رودرروی وابستگیگرایی از سال۶۰ در مقر شورا در پاریس پایه گذاری کرد.
بیانیة جهانی در زمان تحریر بیانیة سالانة شورا در برگیرندة ۱۲۴ امضا از رهبران پیشین جهان و حمایت ۷۵ تن برندگان جوایز نوبل در رشتههای گوناگون است.
۷۵ ـ در نخستین روز اجلاس جهانی ایران آزاد ـ ۱۴۰۲، چهار کنفرانس بینالمللی در روز جمعه ۹ تیر پیرامون مهمترین مسائل سیاسی و استراتژیکی مربوط به ایران، با حضور شخصیتها، تحلیلگران، متخصصان و پارلمانترها در پاریس برگزار شد.
این کنفرانسها عبارت بودند از:
ـ کنفرانس بسیج رژیم آخوندی برای شیطان سازی و اطلاعات گمراه کننده؛
ـ کنفرانس آلترناتیو حکومت آخوندی؛
ـ کنفرانس سیاست آمریکا در قبال ایران؛
ـ کنفرانس سیاست اروپا در قبال ایران.
سفیر لینکلن بلومفیلد، معاون پیشین وزیر خارجة آمریکا، در نخستین کنفرانس، با اشاره به تجربة فردی خودش در شناخت پدیدة شیطانسازی علیه مقاومت ایران گفت: من از دهها سال پیش در مورد دروغپردازیهای رژیم علیه مجاهدین شروع به مطالعه کردم. میخواستم بدانم که ریشه اینها چیست. آنها میگفتند مجاهدین تروریست هستند و به آنها نزدیک نشوید و به آنها اعتماد نکنید. وقتی من در دهه ۷۰ به برخی از این حرفها گوش میکردم، متوجه شدم که اینها همه با هدف خاصی منتشر میشود و همة آنها اطلاعات دروغ در مورد مقاومت ایران است».
بلومفیلد در ادامه به اسناد ثبت شدة این جنایت در دادگاهها و ارگانهای حقوقی اشاره کرد و افزود: «در پروندههای دادگاههای مختلف ثبت شده است که وزارت اطلاعات رژیم ایران در سراسر اروپا مشغول چه کارهایی است. وقتی این پرونده ها را مطالعه کنید، میتوانید ماهیت رژیم را درک کنید و بفهمید که این رژیم چقدر ضعیف است که به چنین دروغهایی متوسل میشود.»
استیو مککیب، نمایندة پارلمان انگلستان، گفت: دروغپردازی در دی.ان.ای و ذات رژیم ایران است. این نقطة شروعی است که از همانجا انقلاب ایران را واژگون کردند و این عملکرد تا بهامروز ادامه داشته است؛ عملکردی در نوسان بین سبُعیت، خشونت، دروغپراکنی، فعالیتهای مخفیانه، که برخی اوقات تا تروریسم آشکار گسترش مییابد مانند مورد اسدی. آنچه امروز [در سخنرانیها] شنیدم، فقط تأیید میکند که هیچچیز در این رژیم تغییر نخواهد کرد. فکر میکنم این امر، مسألة بنیادی است که باید برای مذاکرهکنندگان غربی، سیاستمداران غربی و دیپلوماتهای غربی مشخص شود. ما در حال مذاکره با موجودات سیاسی عادی نیستیم؛ ما در حال مذاکره با کسانی نیستیم که قواعد دیپلوماسی را در نظر میگیرند، ما در حقیقت با یک گروه از خلافکاران سر و کار داریم که در هیچ نقطهیی متوقف نمیشوند. بهنظرم این نقطة شروع بنیادی است.
خانم کندیس برگن، رهبر پیشین حزب محافظهکار کانادا، تأکید کرد: ما در هر موضعی باشیم باید نسبت به دروغپردازیهایی که علیه مقاومت ایران صورت میگیرد، هوشیار باشیم. وی در تشریح سیاست رژیم آخوندی افزود: سیاست رژیم ایران مبتنی بر سه عنصر حمله، ایجاد وحشت و دروغپردازی است. ما باید علیه این سیاست بایستیم و از کسانی که حقوقشان نقض شده است حمایت کنیم. ما باید از این مقاومت در برابر تروریسم و دروغپردازی رژیم ایران حمایت کنیم.
استرون استیونسون به لو رفتن فردی مجارستانی از عوامل رژیم در ماجرای افتضاح سیاسی «قطر گیت» در پارلمان اروپا اشاره و خاطر نشان کرد که ملایان حاکم بر ایران پولهای هنگفتی برای استخدام در رسانه ها یا پارلمانهای غربی هزینه می کنند تا اعتبار این مقاومت را مخدوش کنند.
از این پیشتر آخوند دژخیم فلاحیان، وزیر سابق اطلاعات آخوندها، گفته بود: «وزارت اطلاعات برای جمعآوری اطلاعات پوشش لازم دارد؛ چه در داخل و چه در خارج، ما یک مأمور اطلاعاتی را نمیفرستیم آلمان یا آمریکا بگوید من وزارت اطلاعات هستم، پوشش کار بازرگانی یا خبرنگاری لازم است» (۱۸تیر ۱۳۹۶).
۷۶ ـ در دومین کنفرانس بین المللی روز جمعه، سخنرانان پیرامون «آلترناتیو حکومت آخوندی» بحث کردند.
سناتور جوزف لیبرمن، کاندیدای معاون ریاستجمهوری آمریکا درسال ۲۰۰۰، گفت: مطمئن هستم که رژیم از حکم دادگاه پاریس، که ممنوعیت علیه تجمع مقاومت ایران را لغو کرد و این تجمع را مجاز شناخت خشمگین است و از شدت خشم رئیسی مشت را روی میز میکوبد. این حکم یک پیروزی برای آزادی در ایران، یک پیروزی برای آزادی در فرانسه و یک ضربه جدی برای سرکوبگران حاکم در تهران است.
سناتور لیبرمن در بارة بحث کنفرانس خاطرنشان کرد که ادعا می شود هیچ آلترناتیوی برای این رژیم وجود ندارد. هیتلر هم همین ادعا را میکرد که باعث شد چمبرلین یک قرارداد ضعیف امضا کند. چنین رژیمهایی می خواهند به بقیه اینطور وانمود کنند که تا ابد هستند. اما هیچ رژیم سرکوبگری نمی تواند پایدار باشد. این مردم ایران هستند که یک جمهوری دموکراتیک می خواهند. در حال حاضر در ایران آلترناتیوی آماده وجود دارد؛ آلترناتیوی هست که توان و صلاحیت تغییر دموکراتیک در ایران را دارد. آنها کسانی هستند که علیه شاه مبارزه کردند. بعد هم علیه رژیم آخوندها مبارزه کردند. در این راه بسیاری جان خود را فدا کردند. سازمان مجاهدین و شورای ملّی مقاومت ساختار و برنامة آماده دارند. هیچ گروه دیگری نتوانسته است برنامهیی به این کاملی ارائه کند. آنها برای مجلس مؤسسان و انتخابات برنامه دارند. شورای ملّی مقاومت هر کسی را که خواهان حرکت به سوی یک جمهوری دموکراتیک باشد می پذیرد. ما یک گروه دو حزبی از آمریکا هستیم و به نظر ما هیچ تهدیدی خطرناک تر از رژیم ایران نیست و ما تا زمانی که یک دولت دموکراتیک در ایران حاکم باشد در این مبارزه عقب نمی نشینیم.
سومین کنفرانس در روز ۹ تیر که به بحث راجع به «سیاست امریکا در قبال ایران» اختصاص داشت.
قاضی مایکل موکیزی، وزیر پیشین دادگستری آمریکا، با اشاره به سیاست استمالت دولتهای آمریکا گفت: وقتی در سال 1997 مجاهدین در آمریکا در لیست سازمانهای تروریستی قرار گرفتند، به این دلیل نبود که وزارت خارجه آمریکا تحقیقاتی در رابطه با مجاهدین و شورای ملّی مقاومت و فعالیتهای آنها انجام داده بود. خیر، چنین نبود. این لیستگذاری یک تصمیم سیاسی برای استمالت از آخوندها بود. چرا باید سازمانی دموکراتیک که به حقوق بشر پایبند است در لیست تروریستی قرار بگیرد؟ این لیست گذاری ناعادلانه ۱۵سال ادامه پیداکرد. تا اینکه به حکم دادگاه این لیستگذاری لغو شد. این سیاست استمالت از رژیم ایران شرم آور است. در حال حاضر هم یک استراتژی اشتباه این است که دولت آمریکا میخواهد با رژیم ایران به توافقی برسد. هرگز توافقی صورت نمی گیرد. به این رژیم نمی شود اعتماد کرد. این رژیم به هیچ توافقی پایبند نیست.
سفیر رابرت جوزف، معاون پیشین وزیر امور خارجة آمریکا، گفت: به نظر من ۴۴ سال است که سیاست مماشات آمریکا با رژیم ایران شکست خورده است. این سیاست مماشات، هم در مقابله با تروریسم رژیم، هم در مقابله با تجاوزات منطقهیی رژیم، و هم در مقابله با دستیابی رژیم به بمب اتمی ناکام بوده است. سیاست آمریکا در رابطه با موضوع حقوق بشر در ایران هم، یک سیاست شکست خورده است. این رژیم قابل اصلاح و رفرم پذیر نیست. رژیم بسیار متزلزل و پایان آن نزدیک است.
۷۷ ـ در چهارمین روز «کنفرانس سیاست اروپا در قبال ایران» برگزار شد.
اودرونیوس آژوبالیس، وزیر خارجة پیشین لیتوانی، که اکنون عضو کمیتة خارجی پارلمان این کشور است، گفت: برای من یک افتخار است که در اینجا با شما هستم. وی با محکوم کردن سیاست مماشات غرب با رژیم آخوندها افزود: من به اروپا میگویم: اروپای حریص! چون تجارت در بسیاری از مواقع بر حقوق بشر پیشی میگیرد. وقتی قیام و انقلاب مردم ایران بالابگیرد، پایتختهای غربی متوجه میشوند که در ایران چه اتفاقی در حال وقوع است.
باب بلکمن، نمایندة پارلمان انگلستان، گفت: محصول سیاست مماشات این است که رژیم ایران برنامه موشکی و اتمی خود را توسعه داده است. نباید هیچ توافق اتمی با این رژیم بست. این اشتباه است. ما باید به مردم شجاع ایران نگاه کنیم که چگونه در برابر دیکتاتوری، جسورانه، ایستاده اند. ما باید این مردم شجاع را تشویق کنیم. آنها هر روز تحت فشار هستند. ایران به یک زندان تبدیل شده و یک فرد وحشی در رأس این رژیمی است که ۳۰هزار نفر را در سال ۶۷ اعدام کرد.
باب بلکمن درباره سیاست درست در قبال رژیم ایران گفت: اولین اقدام این است که سپاه پاسداران را در لیست تروریستی قراردهیم. من مفتخرم که در مجلس انگلستان قطعنامهیی را برای لیست گذاری تررویستی سپاه پیش بردم. این قویترین پیام را به مردم ایران می دهد که در کنار آنها هستیم. این باعث ترس رژیم خواهد شد. ما باید یک برنامه جامع تحریم روی رژیم سرکوبگر را اعمال کنیم.
کیمو ساسی، وزیر پیشین تجارت خارجی فنلاند، گفت: ما در اروپا باید یک سیاست منسجم و قاطع داشته باشیم. اگر امیدی برای تغییر در ایران وجود داشته باشد، در درون رژیم نیست. راه حل درست تغییر این رژیم است . با ادامة این رژیم، هیچ چیز در ایران تغییر نمی کند. این مردم ایران هستند که تغییر را ایجاد میکنند. ما نباید تسلیم شانتاژ رژیم بشویم. آزادکردن اسدالله اسدی تسلیم به گروگانگیری رژیم است.
کیمو ساسی افزود: با توجه به نارضایتی و قیامهای مردم ایران و مقاومت آنها ما می توانیم مطمئن باشیم که رژیم ایران سقوط خواهد کرد. من اعتقاد دارم که اگر برنامه ۱۰ماده یی خانم مریم رجوی اجرا شود ایران به کشوری پیشرفته و توسعه یافته تبدیل می شود. این برنامه سطح زندگی مردم را تغییر می دهد و زندگی بهتری را برای مردم ایران به ارمغان می آورد.
پتر آلتمایر، رئیس دفتر صدر اعظم پیشین آلمان (آنجلا مرکل)، گفت: برنامة 10 مادهیی خانم مریم رجوی، تنها یک بیانیه ساده نیست. این یک سند تاریخی است. این، خلاصة ارزشهای جهانشمول بشریت است. من بهعنوان یک حقوقدان با سابقه باید بگویم از زمان انقلاب کبیر فرانسه تاکنون هرگز برنامهیی دقیق تر و جامع تر از آنچه که خانم مریم رجوی ارائه داده است، ندیده ام. پس بیایید همه بر مبنای این برنامه با هم متحد شویم. مسأله این نیست که ما بخواهیم در کنار یک سازمان قرار بگیریم، موضوع مهم این است که ما برنامهیی داریم که میتواند همه را متحد کند.
۷۸ ـ در اجلاس جهانی ایران آزاد، که همزمان با تظاهرات پاریس در روز ۱۰ تیر در مقر شورا آغاز شد، خانم مریم رجوی خطاب به هم میهنان و زنان و مردان شریفی که در تظاهرات پاریس شرکت داشتند، گفت: «برای کشور ما، برای جنبش ما و انقلاب ما، لحظة سرنوشت فرارسیده است. فرصتی پیش آمده که در تاریخ ملتها نادر است؛ یا استبداد دینی و ولایت فقیه ادامه پیدا میکند، یا ما انقلاب میکنیم، آخوندها را سرنگون و یک جمهوری دموکراتیک با جدایی دین و دولت بنا میکنیم و مردم و کشورمان آزاد و رها میشوند. بله، این سرنوشت است که بر در میکوبد، کدام را میخواهیم؟ بله، جواب انقلاب است. اما قیمت دارد. مقاومت ما تا به حال بالاترین قیمت را در تاریخ ایران، در طولانیترین زمان و بغرنجترین شرایط پرداخته است».
او در ادامه اضافه کرد: «میگویند رژیم بعد از قیام ۱۴۰۱ ناگزیر عقب نشینی میکند و زهر میخورد و دوباره بشکههای پول سرازیر میشوند و جیب آخوندها را پر میکنند و باز دوباره مذاکره و مماشات و استمالت، و در درجة اول از حساب ملت و مقاومت ایران شروع می شود. ما میگوییم: بفرمایید، برای صدمین بار و هزارمین بار تجربه کنید. و میگوییم که شاه نه پول کم داشت و نه حمایت آمریکا و اروپا را، مدال رسمی ژاندارم منطقه را هم به او داده بودند. ارتش او در ظُفار میجنگید و اطلاعات و ساواک او در عراق دنبال کودتا بود. اما از نظر مردم ایران به آخر خط رسیده بود. از لحاظ سیاسی و تاریخی، دیکتاتوری دینی هم مثل دیکتاتوری سلطنتی، به آخر خط رسیده. نه آن یکی را توانستید نگه دارید و نه این یکی را میتوان با هر چوبی در زیر بغل او یا هر چماقی بر سر مقاومت ایران سر پا نگهداشت. ما میگوییم با برجام و بیبرجام، آفتاب عمر فاشیسم دینی رسیده بر لب بام! بام سقوط و سرنگونی».
مریم رجوی همچنین گفت: «خامنهای و سپاه پاسدارانش به وضوح میبینند که قیامهای بزرگ بعدی در راه هستند. برای همین به آمریکا و اروپا متوسل شدهاند، تا جلوی تغییر در ایران را بگیرند؛ تا پیشتازان و راهگشایان قیام خلق را، به خیال خودشان، ببندند و مهارکنند و از پایهییترین حقوق آزادی بیان و اجتماعات و فعالیت سیاسی، آن هم به بهانة امنیت یا حاکمیت محروم کنند. راستی، آیا این، اروپای قرن بیست و یکم است؟ من بهیاد میآورم که در ۱۹ اسفند ۱۳۸۹ درست یکماه قبل از حمله خونین ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ به اشرف1، پارلمان اروپا در قطعنامهاش با استقبال از محکومیت رژیم ایران تصریح کرد که «موضوع حاکمیت و قلمرو داخلی دیگر نمیتواند به عنوان سپری برای جلوگیری از مورد تحقیق قرارگرفتن پیشینة حکومتها در زمینة حقوق بشر مورد استفاده قرار بگیرد».
رئیس جمهور برگزیدة مقاومت تأکید کرد: «این مقاومت برخاسته است برای پایان بیکاری و فقر میلیونها میلیون کارگر ایرانی؛ برخاسته است برای پایان دادن به بیخانمانی یک سوم جمعیت کشور و ۸۰ درصد مردم، که زیر خط فقر زندگی می کنند. اگر اینها در شریعت ارتجاع و استبداد و استعمار جرم است، بله، ما با سر بلند این جرم را میپذیریم و به آن افتخار میکنیم، اما آنچه را که نمیپذیریم این است: هرگز استقلال جنبش مقاومت و استقلال ایرانزمین را با بزرگترین داراییهای جهان عوض نمیکنیم؛ هرگز اصول و ارزشهای انسانی، مبارزاتی و آرمانی را به خاطر کسب قدرت کنار نمیگذاریم؛ گردی از شاه و شیخ و مرام استبدادی آنها را بر خود تحمل نمیکنیم و برای آزادی ایران به هیچ قدرتی چشم نمیدوزیم».
۷۹ ـ مایک پنس در قسمتهایی از سخنرانی تاریخی خود در اجلاس جهانی ایران آزاد گفت: «من امروز بهعنوان یک معاون پیشین رئیسجمهور ایالات متحده و بهعنوان یک شهروند، در مقابل شما ایستادهام. اما میدانم که از طرف دهها میلیون آمریکایی، از هر دو حزب سیاسی، صحبت میکنم. وقتی میگویم، مردم آمریکا از آزادی دفاع میکنند و مردم آمریکا از یک ایران آزاد دفاع میکنند؛ یک جمهوری با جدایی دین و دولت، دموکراتیک و غیر اتمی که اختیارات عادلانة خود را از رضایت حکومتشوندگان، بهسوی جهموری دموکراتیک میگیرد.
در دولت ترامپ ـ پنس، ما در برابر خواستهای مردم ایران گوش خود را نبستیم؛ ما در برابر جنایات بیشمار رژیم ایران سکوت نکردیم؛ ما با افتخار در کنار مردم آزادیخواه ایران ایستادیم، اقدام کردیم؛ ما توافق اتمی (با رژیم) ایران را لغو کردیم که خزانههای رژیم را با دهها میلیارد دلار پالتهایی مملُو از پول نقد پرکرده بود؛ پولی که برای سرکوب مردم و حمایت از حملات تروریستی مرگبار در سراسر جهان استفاده میکرد؛ ما تحریمهای فلجکننده جدیدی را علیه سپاه پاسداران اعمال کردیم؛ ما کارزار فشار حداکثری را بهراه انداختیم و رژیم را بهدلیل رفتار جنگطلبانه و تعرض آن به شهروندان مجازات کردیم؛ ما با شدت تحریمها را اجرا کردیم تا صادرات نفت رژیم ایران را بهصفر برسانیم و رژیم را از منبع اصلی درآمد خود محروم کنیم. و ما از همان روز اول دولتمان، کاملاً، روشن کردیم که ایالات متحده هرگز اجازه نخواهد داد رژیم ایران بهسلاح اتمی دست یابد.
و همانطور که تاریخ ثبت میکند، ما از اقدام قاطع برای متوقفکردن خطرناکترین تروریست جهان دریغ نکردیم، و قاسم سلیمانی حذف شده است.
رژیم ایران بارها و بارها ثابت کرده است که قادر به میانهروی نیست. هرشاخة زیتونی که در۴۰سال گذشته توسط کشورهای غربی ارائه شده، بیتعارف، شکسته شده است. فقط یک تعهد مجدد به فشار حداکثری میتواند آیندة ایران را تغییر دهد که باید شامل شناسایی و حمایت قوی از مقاومت سازمانیافتهیی باشد که امروز در اینجا بهخوبی نمایندگی شده است.
ابراهیم رئیسی لایق ریاست ملت بزرگ ایران نیست. او باید توسط مردم ایران از سمت خود برکنار شود؛ ابراهیم رئیسی باید بهدلیل جنایت علیه بشریت و نسلکشی محاکمه شود.
در حالیکه رژیم هرگز مانند امروز ضعیف نبوده است، جنبش مقاومت، میتوانم بگویم، هرگز اینقدر قوی نبوده است. کانونهای شورشی در ایران سرچشمة امید برای مردم ایران هستند؛ آنها موتور محرکی برای تغییر از درون در طول قیامها و تداوم اعتراضات هستند
ما، بهطور ویژه، به زنان ایران ادای احترام میکنیم که بهای هنگفتی پرداختهاند و مبارزة چندین دهه برای آزادی و عدالت، برای خانوادههای خود و برای مردم خود را رهبری میکنند.
همانطور که قبلاً گفتهام، یکی از بزرگترین دروغهایی که رژیم حاکم بهجهان گفته این است که هیچ آلترناتیوی برای وضع موجود، برای استبداد و سرکوب در ایران وجود ندارد. اما یک آلترناتیو وجود دارد؛ آلترناتیو کاملاً سازمانیافته، تماماً آماده، تماماً واجد شرایط و برخوردار از حمایت مردمی، بهنام سازمان مجاهدین خلق. و از شما مریم رجوی بهخاطر رهبری برجسته و شجاعت شخصی شما سپاسگزارم. شما الهامبخش جهان هستید.
این افتخار بزرگ من بود که بههمراه همسرم کارن، سال گذشته از اشرف۳ در آلبانی بازدید کردیم. ما از نزدیک شنیدیم که چگونه سازمان مجاهدین خلق، متعهد به دموکراسی، حقوقبشر و رهایی و آزادی همة شهروندان ایران است. برنامة ۱۰مادهیی برای آیندة ایران، تضمینکنندة آزادی بیان، آزادی اجتماعات و آزادی هر ایرانی در انتخاب رهبران منتخب خود است. همین ماه گذشته، من افتخار یافتم که بهگروهی متشکل از ۱۰۰نفر از رهبران پیشین جهان بپیوندم که از رئیسجمهور جو بایدن و رهبران اتحادیة اروپا خواستند، از مقاومت ایران و بهویژه، از برنامة ۱۰مادهیی مریم رجوی حمایت کنند.
ما میخواهیم صلح، سرانجام، بهایران برسد. حمایت از مقاومت پیششرط صلح است. رژیم تهران میخواهد جهان را فریب بدهد تا تصورکند که معترضان ایرانی میخواهند به دیکتاتوری شاه بازگردند. اما همانطور که من از نزدیک، از رهبران این جنبش و خانوادههای تشکیلدهندة آن دیدهام و شنیدهام، مردم ایران نمیخواهند یک دیکتاتوری را با یک دیکتاتوری دیگر، جایگزین کنند. مردم ایران میخواهند آزاد باشند».
۸۰ ـ لیز تراس، نخستوزیر انگلستان(2022):
«ما بر سر یک دو راهی بینالمللی برای آیندة دموکراسی و آزادی هستیم. حیاتی است که مشعل آزادی را روشن نگهداریم. تبریک میگویم بهخانم رجوی بهخاطر آنچه که انجام داده است، برای ترویج آزادی و دموکراسی در ایران.
من هرگز امید خود را بهیک ایران آزاد و دموکراتیک از دست نخواهم داد و معتقدم که سرانجام آزادی و دموکراسی در ایران پیروز خواهند شد. چون وقتی مردم حق انتخاب داشته باشند، آزادی را انتخاب میکنند
میدانیم که دیکتاتورها بهخاطر اقداماتی که ما در گذشته انجام ندادهایم، جریتر شدهاند. نتیجه اینکه اینک زمان انجام همان اقدامات است؛ اینک زمان آن است که سازش و مماشات را متوقف کنیم که در چند دهة گذشته رواج داشته است و در عوض بسیار سرسختتر، صریحتر و نسبت به آیندة ایران و آیندة کشورهای دیگر بسیار خوشبینتر باشیم.
من بسیار دلگرم شدهام از آنچه امروز شنیدم از میزان حمایت بینالمللی از این جنبش و برای شما بهترین آرزوها را در مبارزهیی دارم که شما برای بهدستآوردن آزادی و دموکراسی در ایران پیش میبرید».
یانس یانشا، نخست وزیر اسلوونی (2022):
«این قابلتوجه است که مقاومت مردم ایران در برابر یک رژیم زنستیز توسط یک زن مسلمان رهبری میشود که مدافع یک جمهوری مبتنی بر جدایی دین و دولت و دموکراتیک است. خانم رئیسجمهور، تعهد راسخ شما به آرمان آزادی، الهامبخش همة ماست.
کانونهای شورشی که بهصورت سازمانیافته در ایران جانشان را در برابر نیروی وحشی سپاه پاسداران به خطر می اندازند، بهخاطر مقاومت، شجاعت و فداکاری بیدریغشان در راه آزادی شایان حمایت و تحسین ما هستند.
تغییر در ایران اجتنابناپذیر است زیرا مردم ایران این رژیم را نمیخواهند. آنها با شعارها و اقدامات خود نشان دادهاند که هرگونه دیکتاتوری و استبداد را رد میکنند. این، برای تشخیص اینکه ایران یک آلترناتیو دموکراتیک دارد بسیار مهم است».
استفن هارپ، نخستوزیر کانادا (۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵):
«اعتراضات اخیر در ایران، که توسط زنان رهبری شده بسیار بالاتر از یک جنبش فمینیستی علیه حجاب است. این اعتراضات ریشه در بیش از 40 سال مقاومت سازمانیافته دارند و زنانی مانند خانم مریم رجوی نقش اصلی را ایفا میکنند.
من امضاکنندة نامة سرگشادهیی هستم که بیش از ۱۰۰رئیسجمهور، نخستوزیر و رهبر پیشین از سراسر جهان از آن حمایت میکنند که سیاستهای جامعی را به همة دولتها در مورد ایران ارائه میکند و حلقه مفقودة سیاست غرب را در قبال ایران برجسته میکند که ناتوانی در برقراری ارتباط با مقاومت سازمانیافتة ایران است.
اعتراضات در ایران رو بهآینده است نه بازگشت بهگذشته. مردم ایران خواهان پایاندادن بهدیکتاتوری مذهبی خامنهای و رئیسی هستند، اما بههیچوجه خواستار احیای دیکتاتوری سلطنتی شاه نیستند.
هرگز پروپاگاند این رژیم در کشورهای غربی را باور نکنیدکه تنها آلترناتیو برای این رژیم هرج و مرج است. آلترناتیو مناسبی برای این رژیم وجود دارد».
۸۱ ـ مایک پمپئو، وزیرخارجه قبلی آمریکا، در سخنانش خطاب به خانم رجوی گفت: «شما کار بزرگی انجام دادهاید و رهبری شما در شورای ملّی مقاومت ایران زیرساختهای یک جمهوری آزاد، مستقل و دموکراتیک را در ایران میسازد. شما الهامبخش همة ما هستید.
ما بههمان آرمانی معتقدیم که این معترضان برای آن میجنگند که مردم ایران دیگر تحت حاکمیت این رژیم سرکوبگر زندگی نکنند؛ این رژیمی است که بدونشک نیرویی برای شرارت در سراسر جهان است. زمانیکه وزیر خارجة آمریکا بودم شاهد آن بودم.
همانطور که من این معترضان را تماشا میکنم؛ همانطور که امروز مردم را در خیابانهای پاریس میبینم؛ همانطور که همة شما را در این سالن میبینم؛ امید زیادی دارم و معتقدم جنبشی که ما شاهد آن هستیم بهرهبری همة شما بهوضوح با آنچه در گذشته دیده ایم متفاوت است.
این قیامها را زنان رهبری کردهاند و جوانان ایرانی پیشتاز آن بودهاند. آنها خواستار اصلاحات نیستند، آنها خواستار آزادی هستند. اعتراضات در ایران محصول مداخلة خارجی نیست. رژیم دروغ میگوید این اعتراضات نتیجة 40 سال مقاومت سازمانیافته است.
وظیفة ما این بود که هر چه در توان داریم انجام بدهیم تا به رهایی مردم سراسر جهان و داخل ایران از شر سپاه پاسداران و جلاد آن قاسم سلیمانی کمک کنیم.
حقوق بشر و مبارزه با تروریسم باید همچنان در مرکز سیاست ما در رابطه با ایران باشد. اگر میخواهیم رژیم ایران را از دستیابی به سلاح اتمی بازداریم، باید تا زمان تغییر رژیم فشار وارد کنیم. و اینکه مهمترین راه، ـ ما اینرا میدانیم ـ مهمترین راه برای انجام این کار، حمایت از کسانی است که در داخل ایران فعالانه برای حکومتی تلاش میکنند که آنها را دوست داشته باشد و بهآنها احترام بگذارد و با آنها بهخوبی رفتار کند.
جهان در 10ماه گذشته چیزهای زیادی در مورد حکومت دینی آموخته است. ما دیدیم که ادامة حیات آن، جهان را به مکانی بسیار ناپایدارتر و خطرناکتر تبدیل خواهدکرد. بیرحمی رژیم برای جهانیان بهنمایش گذاشته شده و راهی جز حمایت از مردم ایران وجود ندارد.
ما نمیتوانیم با افرادی مثل رئیسی مذاکره کنیم. جنایات او علیه بشریت در سال۱۳۶۷ و جنایاتی که اکنون هر روز مرتکب میشود، او را برای گفتگو بهفردی نامناسب تبدیل کرده است.
من میدانم که برخی از شما امروز در این سالن عزیزانی دارید که در حال حاضر در اوین و جاهای دیگر زندانی هستند یا عزیزانی دارید که ناپدید شدهاند یا حتی بدتر از آن. هیچیک از آنها را هرگز فراموش نمیکنم. میدانم که شما نیز فراموش نخواهید کرد».
۸۲ ـ جان برکو، رئیس و سخنگوی پارلمان انگلستان (۲۰۰۹ تا ۲۰۱۹):
«در سال1978 کسانی بهطور حرفهیی در اطلاعات مرکزی آمریکا با تحلیل غلط از اوضاع فکر کردندکه ایران دوران شاه جزیرة ثبات است، اما تغییر قاطع در عرض چند ماه اتفاق افتاد.
خامنهای و رئیسی بههیچعنوان نمیتوانند از کارنامة خودشان دفاع کنند، بههمین دلیل آنها بهاین موضع ضعیف و نفرتانگیز افتادهاند که بگویند اگر نمیتوانیم چیزهای خوبی دربارة خودمان بگوییم اما آلترناتیوی هم وجود ندارد که هرج و مرج بهدنبال نداشته باشد. این استدلال بهچیزی منجر میشود که اسمش تز مماشات است. تز مماشات میگوید که آنها آدمهای خوبی نیستند ولی باید از آنها دلجویی کنیم؛ باید آنها را بهرسمیت بشناسیم؛ باید با آنها سازش کنیم؛ باید تا حدودی آنها را بپذیریم. اما هیچکدام از اینها حتی یک لحظه هم درست نیست.
البته یک آلترناتیو وجود دارد، آلترناتیوی هست با آمادگی بیش از 40 ساله که بهخوبی سازماندهی شده با تشکیلاتی مناسب، برخوردار از منابع کافی، از نظر مفهومی منسجم است و رهبری آن با توانمندی خستگیناپذیر با شکستناپذیری و ظرفیتی پایانناپذیر بر عهدة خانم رجوی است. چقدر این واقعیت خوشایند است که در برابر این رژیم وحشی، شرور، غیرانسانی و زنستیز، جنبشی قراردارد بهرهبری زنی که الگویی برای جهان است و شایان حمایت است.
همراه با همة حاضران در این سالن امروز اطمینان کامل دارم که شما خانم رجوی همان کسی هستید که از طرح لازم برای یک جامعة متمدن در قالب برنامة ۱۰مادهیی برخوردارید که میتواند امید واقعی را برای آیندهیی با یک زندگی بهتر، شایسته، شکوفا و سعادتمند برای مردم ایران فراهم کند».
۸۳ ـ در اجلاس جهانی ایران آزاد سه وزیر خارجة فرانسه از دولتهای مختلف، از احزاب متفاوت آن سخنرانی کردند.
اوبر ودرین، رئیس الیزه در ریاست جمهوری فرانسوا میتران و وزیر خارجة فرانسه درسال ۲۰۰۲ خطاب به خانم رجوی گفت: «همهچیز در حال ممکنشدن است. همهچیز در ایران ممکن میشود. و بههمین دلیل است که من فرصت را غنیمت شمردم تا بیایم و بهشما بگویم، در رابطه با جنبش عظیم و خارقالعادة شما، که اکنون مسئولیت بسیار بسیار بزرگی بر دوش دارید. شما فقط یک جنبش شجاع نیستید که مبارزة تاریخی را با یک دیکتاتوری و هر آنچه این دیکتاتوری نمایندگی میکند، پیش میبرید؛ شما نمایندة اگر نه همة آیندة ایران، ولی دستکم بخش بزرگی از آیندة ایران هستید. این یک مسئولیت جدید و عظیم است که در حال اعتبار یافتن است و ما دیگر در مرحلة صرف افشای همة اعمال وحشتناک دیکتاتوری نیستیم. پس سؤالات هر چه بیشتری از شما خواهد شد.
معاون رئیسجمهور، پنس، در سخنانش گفت و من با او موافقم که مردم ایران دیکتاتور دیگری نمیخواهند. این ما را به دموکراسی میرساند. بدیهی است که من بهعنوان یک وزیر فرانسوی علاقهمند بهایران نمیتوانم به این سئوالات پاسخ بدهم. نقش من این نیست، اما میدانم که این سؤالات بهسمت شما سرازیر خواهند شد و شما مسئولیت تاریخی در پاسخهای خود خواهید داشت.
معمولاً یک حزب اپوزیسیون، که مشغول مبارزه و فقط مبارزه و مقاومت در برابر سرکوب است؛ مبارزه علیه دیکتاتوری و فراخوان برای دموکراسی، بهاین سؤالات نمیپردازد. البته شوک اصلی در همین مبارزه است ولی احساس من این است که داریم بهمرحلة بعدی میرسیم.
پاسخهایی که بهاین سؤالات داده میشود میتوانند نقشی تعیینکننده در این روند داشته باشند؛ روندی کمابیش سریع؛ کمابیش دارای اعتبار؛ و کمابیش کنترل شده تا در نهایت، منتهی به ایران فردایی بشود که همة ما آرزوی تحقق خیلی سریع آنرا داریم».
برنارد کوشنر گفت: میخواهم روی یک نکته بسیار خاص تأکید کنم. ایران کشوری است که توسط وحوش اداره میشود؛ آنهم وحوش مذهبی که بدتر از همه هستند... ولی رژیم ایران سلاحهای جنگی میسازد، پهپادهایی که همین الآن مشغول بمباران و کشتار مردم اوکراین هستند... حکومتی که بهدلایل بسیاری ما را تهدید میکند. ما مخالفیم، جمهوری فرانسه، دولت فرانسه و مردم فرانسه با این فشار و این خطر در چشمانداز کاملاً مخالف هستند».
میشل آلیو ماری، وزیر خارجه، کشور و وزیر ارشد در دولتهای پیشین فرانسه:
«خانم مریم رجوی آمدم تا یک گواهی بهشما بدهم؛ یک گواهی برای قدردانی از شما؛ یک گواهی برای قدردانی از عملی توأم با شجاعت و برای این مدت طولانی. حضور من همچنین گواهی است بر التزام بهآنچه شما نمایندگی میکنید؛ بهتعهد بیوقفة شما بهارزشهایی که ارزشهای جهانی هستند. هرگز فراموش نکنیم، و بهاین ترتیب، شایستة احترام و تأیید همة ما هستند که مسئولیتهایی داریم و در این زمینه هم کار زیادی داریم که بهسرانجام برسانیم.
من در آن زمان هنوز در منصب بودم. میخواهم بهشما بگویم مریم رجوی عزیز، که من دیدهام تعهد شما به دموکراسی و ارزشهای آن هرگز تغییر نکرده است؛ تعهد شما بهآزادی، تعهد شما بهبرابری، تعهد شما بهبرادری، هم چنان وجود دارد و شما همچنان با همان قدرت و بههمان اندازه از آنها دفاع میکنید و با همان میزان اعتقاد. صحبت شما از زمانی که بار اول با هم دیدار کردیم هرگز تغییر نکرده است. تعهد شما هرگز دچار ضعف نشده است. نگرش شما هرگز تغییر نکرده است. عزم شما نیز، دچار تغییر نشده است.
شما برای بیش از ایران کار میکنید؛ برای تمام دنیا کار میکنید، زیرا همة دنیا به ما نیاز دارند تا ارزشهای دموکراسی و حق هر مرد و هر زن را در بهرهمندی از آن دوباره بهتأیید برسانیم.
من فکر میکنم که کشورهای ما، ارگانهای ما و اول از همه نهادهای اروپایی وظیفه دارند در زمانی که بهنظر میرسد اوضاع بهواقع در حال تکانخوردن است، عزم خود را بیشتر نشان بدهند.
میخواهم با این موضوع بهسخنانم پایان بدهم. همیشه میگویند جایی که اراده هست راهی هم هست. من معتقدم که مسیر دموکراسی پیشروی شماست، پیشروی ماست و این مسئولیت ماست که در این مسیر قدم برداریم و بهبقیه هم کمک کنیم تا بهما بپیوندند. برای حرکت در همین مسیر. ضربالمثلی در کشور ما میگوید، با دل شجاع هیچ غیرممکنی وجود ندارد. شما آن شجاعت را دارید؛ از اینرو من مطمئنم که برای شما، هیچچیز غیرممکن نخواهد بود».
۸۴ ـ سومین روز کهکشان ایران آزاد (یکشنبه ۱۱تیر) به کنفرانسی با عنوان «جمهوری دموکراتیک، ضرورت صلح و ثبات در منطقه» اختصاص داشت که در آن شخصیتهای سیاسی و قانونگذاران از اروپا و کشورهای عربی سخنرانی کردند.
در این کنفرانس، پیوستن اکثریت پارلمان اردن و اکثریت پارلمان یمن به بیانیه جهانی حمایت از قیام و مقاومت مردم ایران اعلام شد.
دکتر عبده مغلس، دبیرکل مجلس شورای یمن، ضمن ارائة کتابی که حاوی بیانیه جهانی با امضای اکثریت نمایندگان مجلس یمن بود، گفت: «مشکل ما با رژیم ایران همان مشکلی است که اروپا با رژیم هیتلر داشت. تنها راه حل، سرنگونی رژیم حاکم بر ایران است».
عبدالوهاب معوضه، نمایندة پارلمان یمن، نیز در سخنانش گفت: «۷۰ هزار تن از مردم یمن توسط عوامل رژیم ایران کشته شدند و ما نمیتوانیم بهاین وضع ادامه بدهیم. یک ضربالمثل عربی میگوید اگر از صعود بهکوه میترسید محکومید که همیشه در قعر دره باقی بمانید. ما باید بهای مبارزه با رژیم ایران را بپردازیم».
دکتر برکات عوجان، وزیر پیشین فرهنگ اردن، گفت: «ما از خاورمیانه سخن میگوییم و برای دنیا به خصوص اروپا پیامی داریم. پیام این است که برای برقراری عدالت و ضرورت تغییر باید بهپا خاست... ما نباید اجازه بدهیم آنچه در عراق رخ داد، در سایر کشورها هم تکرار شود».
دکتر عید نعیمات، نمایندة پارلمان اردن، گفت: «مردم خاورمیانه شاهد بسیاری جنگها و فجایع بودهاند که ناشی از رژیم ایران و نیروهای تحتالحمایة آن بوده است. جغرافیای منطقه را این تحرکات تجاوزکارانه بهآتش کشیده است».
خانم فدا اکرم حورانی، از اپوزیسیون سوریه، ضمن افشای نقش جنایتکارانة رژیم آخوندی در سوریه گفت: «انقلاب سوریه همواره بهشعارهای خود پایبند بوده است، اما رژیم آخوندی با شبهنظامیان دستنشاندة خود میخواهد چهرة انقلاب را مخدوش جلوه دهد».
خانم ربا حبوش، نایب رئیس ائتلاف ملی سوریه، نیز گفت: «من از سوریه آمدهام؛ یک کشور در خون فرو رفته. سیاست مماشات در برابر این رژیم تنها به آن فرصت ادامة سیاستهای جنایتکارانه خود را میدهد».
در کنفرانس«جمهوری دموکراتیک، ضرورت صلح و ثبات در منطقه»، خانم رجوی با تأکید بر این که بنیادگرایی و تروریسم تحت نام اسلام، چه شیعه و چه سنی، از رژیم آخوندها سرچشمه گرفته است، گفت: «همة کشورهای خاورمیانه؛ همة کشورهای اسلامی و همه مسلمانان را به همبستگی و همراهی با مردم ایران در یک جبهة متحد در برابر نظام ولایت فقیه و بنیادگرایی تحت نام اسلام فرا میخوانم».
خانم رجوی تأکید کرد: «سالهای سال خامنهای میگفت اگر در عراق و سوریه و لبنان و یمن نجنگد، باید در تهران و اصفهان سنگربندی کند. اما حالا هرچه هم در کشورهای منطقه جنایت و دخالت کند و برای خودش عمق استراتژیک بتراشد، فایدهیی ندارد. زیرا در قیامها خط مقدم جنگ بهحوالی بیت خودش منتقل شده و باید منتظر روز نهایی باشد».
۸۵ ـ روز دوشنبه ۱۲ تیر در چهارمین روز کهکشان مقاومت، کنفرانس دادخواهی با حضور شخصیتهای سیاسی و حقوقی، وکلا و کارشناسان ویژه ملل متحد و قانونگذاران از کشورهای مختلف جهان برگزار و خواهان محاکمة مسئولان قتلعام۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال۱۳۶۷ به جرم جنایت علیه بشریت و نسلکشی شد.
خانم رجوی در سخنرانی خود در این کنفرانس، جنبش دادخواهی را بخش جداییناپذیر مقاومت برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه توصیف کرد که نام و یاد و آرمان مجاهدان سر موضع را زنده نگهداشته و سرچشمة نابترین انگیزهها در قیام ایران است.
کنت لوییس، وکیل مجاهدین، در این کنفرانس تأکید کرد: «آنچه از خمینی ثبت شده یک فتوا یا نظر نیست، بلکه یک حکم و فرمان است. فرمان این بود که همة مجاهدین سر موضع را اعدام کنید و اینها در دادگاه استکهلم ثبت شده است».
پروفسور آریل دولیتسکی، رئیس کارگروه سازمان ملل در رابطه با ناپدیدشدگان اجباری(۲۰۱۵)، گفت: «آنچه در سال۶۷ در ایران اتفاق افتاد جنایت علیه بشریت است و میتواند یک نسلکشی باشد، چرا که عناصر یک نسلکشی در آن دیده میشود. وقتی ما در بارة ناپدیدشدگان صحبت میکنیم، برخی میگویند اینها مربوط بهگذشته است. اما نه، ما دربارة حال صحبت میکنیم. تا وقتی بستگانشان از سرنوشت آنها بیخبر هستند، این یک جنایت ادامهدار است.
آناند گروور، گزارشگر ویژه ملل متحد برای حق درمان (۲۰۱۴)، گفت: «خیلی تکاندهنده است آنها حاضر نشدند بهخاطر جانشان از اعتقاد خود دست بردارند. هیچ تعهدی از این بالاتر قابل تصور نیست».
ایرنه ویکتوریا ماسیمینو، بنیانگذار و مدیر قانونی بنیاد لمکین برای مقابله نسلکشی، گفت: «آنچه امروز در ایران رخ میدهد شباهت بسیاری به قتل عام۶۷ دارد؛ بهخصوص که رئیسجمهور کنونی رژیم ایران یکی از دستاندرکاران آن قتلعام بوده است.
استانیسلاو پاولووشی، وزیر پیشین دادگستری مولداوی، گفت: «زمان تشکیل یک دادگاه بینالمللی برای تحقیق پیرامون جنایتهای رژیم ایران فرا رسیده است».
پیر سانه، مدیر کل پیشین عفو بینالملل، ایران تحت حاکمیت آخوندها را قبرستان حقوقبشر نامید و گفت: «وقتی صحبت از نقض حقوقبشر بهمیان میآید رژیم ایران شامل تمام محورهای قتلعام، شکنجه، اعدام و ناپدیدسازی اجباری، خشونت علیه زنان، سلب آزادیهای عمومی، وحشیگری و سرکوب میشود. ما نباید بهدلایل سیاسی مسئولیتهای انسانی خود را در قبال کسانی که علیه یک حکومت ستمکار مبارزه میکنند نادیده بگیریم».
زوریکا ماریچ، سفیر پیشین مونتهنگرو در شورای حقوقبشر و معاون پیشین وزیر خارجه این کشور، گفت: «غیرممکن است که ما بخواهیم به سالها جنایت و مصونیت این رژیم، بدون سرنگون کردن آن، پایان دهیم».
شهردار ژان فرانسوا لوگاره گفت: «گذر زمان قتلعام۶۷ را کمرنگ نمیکند و آنچه من میبینم بذرهایی است که قیامها از آن منشأ میگیرند».
۸۶ ـ روز 21 تیرماه 1402 رئیس جمهور برگزیدة شورای ملّی مقاومت ایران برای شرکت در جلسة استماع کمیتة خارجی وارد پارلمان ایتالیا شد. سناتور جولیو ترتزی، رئیس کمیسیون سیاستهای اروپا در سنای ایتالیا و جمعی از نمایندگان و سناتورهای ایتالیا در ورود بهپارلمان بهخانم رجوی خوشامد گفتند. هنگام ورود خانم رجوی بهپارلمان، جمعی از هموطنان در مقابل پارلمان اجتماع کرده و از خانم رجوی استقبال کردند.
خانم رجوی در سفر خود به ایتالیا علاوه بر سخنرانی در جلسة کمیته خارجی پارلمان، در جلسة مشترکی با شرکت شماری از اعضای پارلمان و سنای ایتالیا و نیز در کنفرانس در بنیاد مطالعاتی «لوئیجی اینآودی» شرکت و سخنرانی کرد.
رئیس جمهور برگزیدة مقاومت همچنین در محل اقامت خود با شماری از اعضای سنا و پارلمان و شخصیتهای سیاسی ایتالیا دیدار و گفتگو کرد.
جلسة استماع در کمیسیون خارجی پارلمان ایتالیا، بهموضوع ایران اختصاص داشت و خانم رجوی که بهعنوان مهمان ویژه بهآن دعوت شده بود، در سخنرانی خود گفت: «اوضاع کنونی ایران با سه مشخصه شناخته میشود؛ قیامها و اعتراضات مردم برای سرنگونی رژیم آخوندها، اعتلای فعالیتهای مقاومت سازمانیافته و ناتوانی رژیم از ارائة راهحل برای معضلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی».
او خطاب بهدولت ایتالیا و اتحادیه اروپا گفت: «سپاه پاسداران را در لیست تروریستی قرار دهید. حق مردم ایران برای دفاع از خود در برابر سپاه پاسداران و حق سرنگونی دیکتاتوری آخوندی و برپایی یک جمهوری دموکراتیک بر اساس جدایی دین از دولت را بهرسمیت بشناسید».
خانم رجوی روز 21 تیر 1402در اجلاس مشترک شماری از نمایندگان مجلسین ایتالیا نیز سخنرانی کرد و گفت : قیام مردم ایران امتداد مقاومتی است که از 42 سال پیش در برابر رژیم حاکم بر ایران شکل گرفته است. رژیم نتوانسته و نمیتواند از ادامة قیام جلوگیری کند زیرا یک مقاومت سازمانیافته وجود دارد که نارضایتی مردم را بهسرنگونی این رژیم سمت و سو میدهد...زنان ایرانی نه فقط برای خواستهای محدود، بلکه برای سرنگونی تمامیت یک رژیم استبداد مذهبی بهپاخاستهاند و شعارشان این است که نه حجاب اجباری، نه دین اجباری و نه حکومت اجباری.
خانم رجوی افزود : رژیم بههر تلاشی دست میزند از جمله افزایش اعدامها و زد و بند با دولتهای غربی تا راه این مقاومت را ببندد؛ بزرگترین امتیاز و کمک دولتهای غرب بهرژیم ایران در چهاردهة گذشته اعمال فشار و محدود کردن هرچه بیشتر مقاومت ایران بوده؛ این عنصر کانونی سیاست مماشات غرب با رژیم استبداد مذهبی است...پاسخ ما و مردم ایران بهرژیم آخوندی این است که هر چه بیشتر توطئه و سرکوب کند، ما شعلة مقاومت را فروزانتر میکنیم.
خانم رجوی روز 22 تیر1402در بنیاد مطالعاتی «لوئیجی اینآودی» سخنرانی کرد و گفت: «قیامکنندگان نشان دادند که نه به گذشته برمیگردند و نه به رژیم موجود قانع هستند یعنی بهدیکتاتوری دینی، بلکه آنها خواهان در واقع حرکت بهسوی آینده هستند. آنها برای یک جمهوری دموکراتیک بر پایه جدایی دین و دولت تلاش میکنند... کشورهایی که نگران سرنوشت زنان ایرانی هستند، باید هرگونه روابط تجاری خود با رژیم ایران را بهویژه روابطی که مربوط بهبخشهای بانکی و نفتی است، قطع کنند».
سناتور آندرآ کانجینی، دبیرکل بنیاد، در ابتدای این جلسه، ضمن خیر مقدم به خانم رجوی گفت: «مهم است که افکار عمومی غرب به طور مداوم از آنچه در ایران می گذرد مطلع باشند. برای آرمان یک ایران دموکراتیک مهم است که توجه عمومی در غرب کم نشود. ما در کنار مردم ایران هستیم. من طرح 10 مادهیی خانم رجوی را خواندهام، در مورد حق رأی همگانی صحبت می کند، از برابری زن و مرد و در مورد آزادی مطبوعات صحبت میکند، از پلورالیسم و پارلمانتاریسم صحبت میکند و هیچ کدام از آن ۱۰ ماده نیست که کسی در ایتالیا یا در جهان که خود را آزادیخواه میداند، با آن موافق نباشد. بنابراین، اگر این مبنای حرکت است، این برنامه و مبنای حرکت ما نیز هست».
سناتور جولیو ترتزی در این جلسه با اشاره به بیانیه اکثریت سنا و مجلس نمایندگان ایتالیا گفت: «این بیانیه تأییدی است بر این که اعتماد به شورای ملّی مقاومت ایران و مجاهدین خلق، که بخش بزرگی از این شورای گسترده به رهبری خانم مریم رجوی را تشکیل میدهند، تا چه اندازه دقیق و شناخته شده و ریشه دار است. کسانی که در اجلاس بزرگ چند روز پیش پاریس شرکت کردند جمع بزرگی از شخصیتهای بین المللی بسیار برجسته، معاونان رئیس جمهور سابق، نخست وزیران سابق، شخصیت های برجسته فرهنگی، کارشناسان، دیپلوماتها، وزرای خارجه سابق صحبت کرده و سهم به سزایی را ایفاکردند. بیش از 40 ـ 50 هیأت در آن کنفرانس حضور داشتند. هیأت ایتالیایی بسیار پرتعداد بود. دهها شخصیت معتبر از همکاران پارلمانی در میان آنها بودند. من می خواستم اینجا مجدداً بر یک احساس تأکید کنم و آن این که تا چه حد وضعیت دینامیک و پویایی وجود دارد؛ چقدر اوضاع به نفع اپوزیسیون دموکراتیک ایران و حرکت رو به جلو است. بیش از هر کس به اپوزیسیون هدایت شده از سوی مریم رجوی اشاره دارم».
سناتور ترتزی در پایان خواستار چند اقدام عملی شد، از جمله، مبارزه با تروریسم و تعطیل کردن مراکز رژیم، که از تروریستها حمایت می کنند، قطع همکاریهای تجاری و بازرگانی و قطع همکاریهای امنیتی بینالمللی با سپاه پاسداران و در نهایت، گذاشتن این سپاه در لیست سازمانهای تروریستی.
۸۷ ـ کارلو کوتارلی، نخستوزیر ایتالیا در سال۲۰۱۸ و جان برکو، سخنگوی پارلمان انگلستان و شماری از شخصیتهای برجسته ایتالیایی و اعضای پارلمان و سنا در جلسة مشترک پارلمان ایتالیا سخنرانی کردند.
امانوئله پوتزولو، عضو کمیسیون خارجی پارلمان ایتالیا، گفت: «اجلاس بزرگ جهانی پاریس بهمثابه زنگ پایانی برای رژیم ایران بود که نواخته شد. وقتی چنین حمایت بینالمللی قوی، قاطع و صمیمانهیی وجود داشته باشد، که عملاً سراسر جهان آزاد را دربرگرفته، آنوقت یکی باید نگران شود! زیرا روزهای آخر عمرش فرارسیده است... تنها مبارزة آزادیخواهانه واقعاً معتبری که میتواند آزادی را برای ایران بهارمغان بیاورد، همان مبارزهیی است که مریم رجوی نمایندة آن است».
نخست وزیر، کارلو کوتارلی گفت: «من همراه با افراد برجستهیی مانند جولیانو آماتو، رومانو پرودی، ماتئو رنتزی نامهیی را بهرهبران جهان امضا کردیم و از مردم ایران و مبارزة آنها علیه یک رژیم دیکتاتوری، ضد دموکراتیک و مرتجع حمایت کردیم. این نامه بسیار مهم است، زیرا اول از همه 120هزار نفر قربانیان رژیم را یادآوری میکند؛ مهم است زیرا ضرورت همبستگی بینالمللی با مردم ایران را یادآوری میکند و بهبرداشتن گامهایی ملموس فرامیخواند، از جمله، قراردادن سپاهپاسداران در لیست سیاه و اقداماتی در چارچوب تجارت خارجی».
کوتارلی افزود: «قیام اخیر ایران در مورد جنبههای خاص زندگی یا مثلاً فقط پوشش نیست؛ بلکه یک مبارزة فزاینده برای دموکراسی، برای آزادی و یک شورش تمامعیار علیه رژیم است. پاسخ رژیم بهبحرانهای داخلی سرکوب بوده است، اما این شیوهها نمیتواند دوام بیاورد. وقتی مردمی قیام کنند، سرکوب در درازمدت کارایی ندارد».
سناتور لوچو مالان، رهبر اکثریت در مجلس سنای ایتالیا، گفت: «برنامهیی که خانم رجوی به ما ارائه کرد، ایران آزاد با برابری زن و مرد را نوید میدهد و ما تمام تلاش خود را برای حمایت از مبارزه شما بهعمل میآوریم... از سخنرانی شما متشکرم، مثل همیشه بسیار واضح، با انسجام بسیار، مانند تمام دفعاتی که در گذشته بهآن گوش دادهایم. درود می فرستم بهجناب جان برکو، خانم سناتور ایزابلا ناتوراله و بههمة حضار در اینجا؛ شما بهواقع بسیار زیاد هستید. خانم رجوی مثل همیشه خیلیها را گردهم میآورد که ما بهدفعات زیادی اینرا دیدهایم، و پیام، بسیار واضح است. بهطور فزایندهیی درمییابیم که رژیم حاکم بر تهران برای امنیت بینالمللی خطرناک است و آسیب بسیار بزرگی برای جامعه ایران است؛ مردمی خارقالعاده، با سابقه و توانمندی بسیار بزرگ، اما متأسفانه این رژیم همه ویژگیها و امکانات و پتانسیل مردم ایران را عقب نگه میدارد و میکشد. برنامهیی که خانم رجوی به ما ارائه کرد مثل همیشه است، یعنی ایران آزاد، با برابری زن و مرد که در آن دیگر مخالفان سیاسی، زندانی، شکنجه و کشته نخواهند شد. همچنین ایشان با ما از ایران غیراتمی صحبت کردند و این دلیل بهتنهایی کافیاست تا نهفقط همه کشورها، بلکه دولتها بایستی از برنامهیی در این راستا حمایت کنند. ما میدانیم که اکثر سناتورها و اکثر نمایندگان دوره قانونگذاری حاضر این فراخوان را امضا کردهاند و ما تمام تلاش خود را برای حمایت از مبارزه شما و حمایت از درخواستهای شما و فوریتهای شما بهعمل میآوریم، با علم بهاینکه این، بهنفع مردم ایران است؛ بهنفع امنیت بینالملل است و بنابراین، بهنفع ایتالیا و ایتالیاییها نیز هست. چون دنیای امنتری را برقرار میکند، با ملت بزرگی مانند ایران که بتواند بار دیگر سهم مثبتی در امنیت و پیشرفت بینالمللی داشته باشد. این یک میراث برای همه، برای جهان، برای ایران و برای ایتالیاست.»
سناتور جیزلا ناتوراله، نایبرئیس کمیسیون صنعت و تجارت سنای ایتالیا، گفت: «تعهد همة ما بهدفاع از آزادی و حق حیات ایرانیان، یک موضوع بسیار اساسی است که برای آنها 120هزار نفر طی ۴۰سال گذشته قربانی شدهاند... برنامة 10مادهیی خانم مریم رجوی، اساس حقوق انسانی را بیان میکند و بهمعنای تعهد و راهی است که سعادت مردم ایران را در پی خواهد داشت و بههر شکل ممکن باید از آن حمایت کرد».
خانم ماریا دومینیکا کاستلون، نایبرئیس سنا، روز پنجشنبه ۲۲ تیر در رأس هیأتی از سنای ایتالیا با رئیسجمهور برگزیدة مقاومت ایران در محل اقامت ایشان در رم دیدار و گفتگو کردند.
خانم بووی لاکونا، نایبرئیس کمیسیون اروپایی سنا، سناتور پیترو لوریفیچه، دبیر سنا و خانم سناتور الیزا پیرو در این ملاقات حضور داشتند.
خانم کاستلون، نایبرئیس سنای ایتالیا، گفت: شما یک نمونة عالی از مقاومت و شجاعت هستید و شکی نیست که مردم ایتالیا با شما هستند و ما میخواهیم در این جنگ در کنار شما بایستیم.
سناتور بوی لاکونا گفت: «مبارزه شما برای دفاع از حقوقبشر خیلی ارزشمند است و من به پشتیبانی از جنبش شما ادامه میدهم و بهخاطر مبارزهیی که برای حفظ حقوقبشر انجام میدهید، از شما سپاسگزارم. شما برای ما یک نمونه و الگو هستید».
سناتور الیزا پیرو گفت: «این حق مردم ایران است که برای احقاق حقوقبشر مبارزه کنند. طبعاً ما بهخاطر اعدامها و جانباختگان قیام با شما همدرد هستیم».
سناتور لوریفیچه گفت: «به شما اطمینان خاطر میدهم که حمایت ما از شما یکی دو روزه نیست. از دیرباز ما همین کار را کردیم و ادامه میدهیم بهخصوص که این جنبشی است که زنان آن را پیش میبرند».
۸۸ ـ حکومت آخوندی در قبال استقبال گرم پارلمان و سنای ایتالیا از خانم رجوی واکنشهایی جنون آمیز نشان داد. سفارت رژیم در رم روز ۲۱ تیر ۱۴۰۲ طی اطلاعیه یی نوشت: «متأسفانه خبردار شدیم که با هماهنگی برخی نمایندگان پارلمان ایتالیا سرکرده گروهک تروریستی منافقین به همراه تنی چند از دیگر هواداران این فرقه رانده شده از عراق و آواره شده در خاک آلبانی وارد ایتالیا شده اند. جای تأسف است که خاک ایتالیا با اقدامات کاملاً مغرضانه تنی چند از نمایندگان پارلمان درحال تبدیل شدن به پایگاه فرقهیی است که دستان آن آلوده به خون بیش از 17 هزار شهروند بیگناه ایرانی، از زن و مرد، کودک و سالمند است.... سفارت جمهوری اسلامی ایران در رم بر خود لازم می داند نسبت به دوری گزیدن از این فرقه بدنام تروریستی و خائن به کشور عزیزمان ایران به تمام ایران دوستان و علاقه مندان به روابط ایران و ایتالیا هشدار دهد».
روز 22 تیر مجید نیلی احمدآبادی، مدیر کل غرب اروپای وزارتخارجه رژیم، سفیر ایتالیا در تهران را به وزارت خارجه فراخواند و گفت: «همة ساز و کارهای متمدن حکمرانی در جهان، در پی مجازات تروریستها هستند و اعطای آزادی به تروریستها به معنای اضمحلال قانون و نابودی آزادی شهروندان پایبند قانون است... بدون تردید هر حرکت از سوی هر مرجع و در هر مکان در حمایت از تروریسم محکوم است و جمهوری اسلامی ایران از دولت ایتالیا میخواهد تا در عمل اراده جدی خود را برای جلوگیری از تبدیل این کشور به پناهگاهی برای تروریستها نشان دهد... حمایت از تروریسم نهتنها هیچ کمکی به منافع کلان ایتالیا در برخورداری از روابط سازنده با جمهوری اسلامی ایران نمیکند، بلکه چهرة این کشور را در افکار عمومی بهشدت مخدوش خواهد کرد» (خبرگزاری مهر،۲۲ تیر۱۴۰۲).
خبرگزاری رسمی حکومت آخوندی نوشت: «پارلمان ایتالیا طی اقدامی تأمل برانگیز توسط برخی از اعضای سنا، در جلسة کمیته استماع خود از مریم رجوی بهعنوان مهمان ویژه دعوت بهعمل آورد... اینکه چرا برخی کشورها درحوزة اروپا تمایل دارند با وجود آگاهی و شناخت دقیق از ماهیت مجاهدین، همچنان از آنان حمایت کرده و یا میزبان نشستهای دورهیی آنان باشند. در سیاست دوگانة غرب، در استفاده از مفاهیمی چون حقوق بشر و آزادی بیان قابل تعریف است» (ایرنا ـ 22تیر۱۴۰۲).
سخنگوی وزارت خارجة رژیم آخوندی اعلام کرد: «جمهوری اسلامی ایران با احضار سفیر ایتالیا واکنش جدی نشان داده. متأسفانه بسیاری از دولتها در این زمینه به مسئولیتهایشان تاکنون عمل نکردند» (کنعانی،۲۶تیر۱۴۰۲).
واکنشهای پر غیظ و هراسان رژیم همراه با شانتاژ، شاخ و شانه کشیدن و تهدید بهگروگانگیری، ازسوی مقامات و رسانه های حکومتی ادامه یافت.
فلاحی، عضو کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع گفت: «ایتالیا باید پاسخگوی رفتارهای مجاهدین باشد. قطعاً این نشست می تواند بر روابط ایران با اینکشور تأثیرگذار باشد».
ابراهیم عزیزی، نایب رئیس کمیسیون امنیت مجلس رژیم، گفت: «بهاین کشورها و سایر کشورهایی که بهدنبال حمایت از مجاهدین هستند، هشدار میدهیم قطعاً پاسخ محکمی دریافت خواهند کرد. این کشورها باید بدانند که ایران در سالهای گذشته مبارزة کامل علیه مجاهدین را در دستور کار داشته و بهتر است این نظامهای سیاسی حیات خود را بهجریانهای تروریستی گره نزنند» (ایرنا ـ 23تیر 1402).
آخوند علیرضا سلیمی، عضو هیأت رئیسه مجلس ارتجاع، برای ایتالیا خط و نشان کشید و گفت: «به نظر می آید صرف احضار سفیر ایتالیا کافی نیست و باید پاسخ محکم تر و قاطع تر انجام شود... دستهای پشت پرده، آرام آرام، آشکار میشود و نشان میدهد که در ترور 17هزار نفر اروپاییها و کشورهای غربی، از ابتدا حامی مجاهدین بودند» (خبرگزاری سپاه پاسداران ـ ۲۵تیر 1402).
حیدری، از هیأت رئیسة کمیسیون امنیت مجلس رژیم، گفت: «وزارت خارجه باید اقدام پارلمان ایتالیا در دعوت از مریم رجوی را در جوامع بین المللی بهچالش کشیده و دستگاه قضایی نیز شکایت خود را در مجامع جهانی طرح کند» (ایرنا ـ 24تیر 1402).
خبرگزاری قضائیه جلادان، روز 24تیر 1402نوشت: «مریم رجوی با شماری از اعضای پارلمان ایتالیا دیدار و در یک جلسه استماع کمیته روابط خارجی پارلمان ایتالیا شرکت کرد. اقدام پارلمان ایتالیا را میتوان بهنوعی دنبالهروی از پارلمان اروپا و فرانسه دانست».
نوش آبادی، عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس رژیم، گفت: «نشست اخیر برخی از اعضای پارلمان ایتالیا با مریم رجوی، در راستای این تفکر است. باید از ظرفیت روابط پارلمانی دولت یازدهم و گروههای دوستی با مجالس کشورهای مختلف برای جلوگیری از فعالیت مجاهدین استفاده کرد» (ایرنا، ۲۸تیر).
۸۹ ـ در پاسخ بهشانتاژ و تهدید رژیم و احضار سفیر بهخاطر سفر خانم رجوی بهایتالیا، آنتونیو تایانی، وزیر خارجه ایتالیا، گفت: «البته دعوت از جانب دولت و وزارتخارجه نبود. اما ما در یک دموکراسی هستیم و هر کس هر کاری را صلاح می داند انجام میدهد، بدون این که قوانین بینالمللی یا ملی را نقض کند و در این مورد هیچ نقضی صورت نگرفته است».
متعاقباً خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، ۲۴تیر ۱۴۰۲ در یک واکنش ابلهانه تحت عنوان«بیانیه خانواده کشته های ترور» نوشت: «اظهارات آقای آنتونیو تایانی، وزیر خارجه ایتالیا، در واکنش بهدعوت مریم رجوی توسط تعدادی از نمایندگان پارلمان این کشور که گفته بود: ”آنها در یک دموکراسی هستند و هرکس هرکاری را که صلاح میداند انجام میدهد“ متأسفانه یک فرار بهجلو و توجیه غیرمنطقی است» !
پوتزولو، نماینده پارلمان و عضو کمیسیون خارجه از حزب حاکم برادران ایتالیا، نیز در پاسخ به واکنش رژیم گفت: وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران میزبانی از مریم رجوی، رهبر مقاومت میهنپرستانه ایران در رم را محکوم میکند اما این رژیم در موقعیتی نیست که بههیچ کس درس بدهد... رژیم توتالیتری مانند رژیم آیتاللهها که هر 5 ساعت یکی را میکشد و از گروههای تروریستی بینالمللی متعددی حمایت میکند، نباید بهنمایندگان پارلمان جمهوری ایتالیا درس بدهد که از چه کسانی حمایت و میزبانی کنند و از چه کسانی نکنند» (خبرگزاری آنسا ـ رم 14ژوئیه 2023).
در یک پاسخ دندان شکن دیگر به شانتاژ آخوندها، کمیتة پارلمانی برای ایران آزاد و دموکراتیک، بنیاد لوئیجی اینائودی، انجمن حقوق بشری بهقابیل دست نزنید و فدراسیون اروپایی حقوق بشر در ایتالیا در اطلاعیه مشترکی اعلام کردند: «ما خبر احضار سفیر ایتالیا در تهران توسط مقامات رژیم ایران را کاملاً وخیم و سنگین میدانیم؛ اما این تنها مؤید تحقیر کامل رژیم آخوندها نسبت بهآزادی، دموکراسی و حاکمیت قانون است. بنابراین، ما با عزم و قاطعیت بیشتر حمایت خود را از درخواستی که قبلاً توسط 307 نماینده پارلمان و سناتور ایتالیایی امضا شده است، اعلام میکنیم. برنامه 10مادهیی مریم رجوی که ۲۰سال پیش اعلام شد. کاملاً نمایانگر ایران آینده است که انتخابات آزاد، آزادی اندیشه، بیان و اجتماعات، لغو مجازات اعدام، برابری جنسیتی، جدایی دین از دولت، خودمختاری ملیتها و کنار گذاشتن هستهیی را پیشنهاد میکند. ما قویاً خواستار لیستگذاری سریع تروریستی سپاه پاسداران و بسته شدن سفارتخانههای رژیم ایران هستیم که از فعالیت های تروریستی حمایت میکند، جایی برای مذاکره یا رضایت وجود ندارد. رژیم تهران اصلاحناپذیر و یک تهدید جهانی است. احضار سفیر ایتالیا در تهران اقدام وخیم این رژیم است».
۹۰ـ در باره سفر خانم رجوی به ایتالیا و واکنشهای رژیم آخوندی، سناتور جولیو ترتزی در تاون هال (۱۰ مرداد ۱۴۰۲) با عنوان«منازعة دیپلوماتیک بین ایتالیا و رژیم ایران در تابستان داغ درسی برای سیاست در قبال ایران» نوشت: «در بعد از ظهر داغ روز 22تیرماه، وزارت خارجة رژیم تهران با عجله سفیر ایتالیا را بهدلیل سفر مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب شورای ملّی مقاومت ایران بهرم، احضار کرد. رژیم تهران که بهشدت خشمگین بود، به دود و دم و جیغکشیدن روی آورد و وعده داد که این دیدار عواقبی در پی خواهد داشت.
مریم رجوی از پاریس بهدعوت نمایندگان فراحزبی پارلمان به رم آمد و در یک جلسة بزرگ در مجلس نمایندگان سخنرانی کرد. او همچنین میهمان ”بنیاد لوئیجی آینائودی“ بود. نمایندگان پارلمان ایتالیا، احضار سفیر ایتالیا در تهران را رد کردند. وزیر امور خارجة ایتالیا تأکید کرد که ایتالیا یک کشور دموکراتیک است. در پی این موضع صحیح و اصولی، شاید فعلاً گرد و غبار فرونشسته باشد، اما سؤالات باقی است. چه چیزی رژیم تهران را بهچنین اقدام نمایشی برانگیخت، این نشانة چیست و چه درسهایی دارد؟ سفر مریم رجوی پس از قیام چند ماهه در ایران انجام شد که رژیم را تا مرز سرنگونی پیش برد. شبکهیی از کانونهای شورشی مجاهدین که تشکیلدهندة اصلی ائتلاف شورای ملّی مقاومت است، نقش کلیدی در سازماندهی و رهبری اعتراضات داشت. رژیم تهران بهرغم دستگیریهای متعدد نتوانسته وضعیت را بهحالت قبلی بازگرداند. برای رژیم و همچنین جامعة فعال روشن است که ناآرامیهای بیشتر ممکن است در هر زمانی رخ دهد. این احتمال، در اول ژوئیه، که صدها تن از مقامات سیاسی از ایالاتمتحده، کانادا، اروپا و خاورمیانه در مقر شورای ملّی مقاومت در شمال پاریس گردهم آمدند تا با تلاش مردم ایران برای تغییر رژیم و برقراری دموکراسی ابراز همبستگی کنند، برجسته شد. معاون رئیسجمهور قبلی ایالاتمتحده، مایک پنس و نخستوزیر قبلی انگلستان لیز تراس از جمله شخصیتهایی بودند که در آن شرکت داشتند. دهها تن از سیاستمداران ایتالیایی نیز، تنها ده روز قبل از اجلاس رم، در اجلاس پاریس شرکت کردند. در ماههای مه و ژوئن، اکثریت اعضای پارلمان ایتالیا (307 نماینده از 600 نفر، شامل 104سناتور و 203 نماینده) با حمایت از برنامة 10مادهیی برای یک ایران دموکراتیک، حمایت خود را از مقاومت ایران ابراز کردند و بهلیستگذاری سپاه پاسداران بهعنوان یک سازمان تروریستی فراخوان دادند. این اقدامات منعکسکنندة یک اجماع جهانی گستردهتر است. بیش از 3600 قانونگذار از 40کشور ابتکارات یکسانی را امضا کردهاند، از جمله اکثریتها در (مجالس) ایالاتمتحده، انگلستان و فرانسه. این همبستگی گسترده تأکیدی است بر شناسایی فزایندة خانم رجوی و شورای ملّی مقاومت بهعنوان آلترناتیو دموکراتیک برای رژیم حاکم بر ایران. بنا بر این سفر مریم رجوی بهرم زنگ خطری را برای رژیم تهران بهصدا درآورد. رژیم احساس کرد که این دیدار میتواند موجب تغییری عظیم در نگرش جهانی نسبت به ایران شود. در حالیکه جهان با تمام مشکلات و تهدیدات ایجادشده توسط آخوندها در طی سالها دست و پنجه نرم میکند، تجربة ایتالیاییها نشان میدهد که غرب باید محکم بایستد، تهدیدها و ارعاب آخوندها را پس بزند و از مبارزة مردم ایران که توسط یک جنبش مقاومت سازمانیافته و تأیید شده در سطح جهان، هدایت میشود، حمایت کند. صدای مردم ایران بسیار بلندتر از همیشه شنیده میشود. این کشور خواستار یک جمهوری دموکراتیک با جدایی دین و دولت است که همة اشکال دیکتاتوری را رد کند و متعهد به آیندهیی باشد که در آن هیچ فردی بهدلیل موروثی یا مذهبی نسبت بهدیگران امتیازی نداشته باشد. یک ایران جدید امکانپذیر است. حاضران در جلسة رم اینرا میدانستند و آخوندها با احضار سفیر ایتالیا، نشان دادند که آنها نیز بهاین واقعیت اشراف دارند».
فصل دهم
آدرس آلترناتیو و فرار به جلو خامنهای
۹۱ـ به دنبال برگزاری کهکشان مقاومت و فراخوانهای بی سابقه از سوی اکثریتهای پارلمانی و رهبران پیشین جهان برای حسابرسی از سران رژیم به خاطر جنایت علیه بشریت در قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، حکومت آخوندها روز 7 مرداد ۱۴۰۲ در خبرگزاری میزان (مرکز رسانة قوه قضاییة رژیم) خبر داد: «دادگاه کیفری یک استان تهران با صدور یک آگهی عمومی، اعلام کرد بر اساس پرونده تشکیل شده در این دادگاه قرار است ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق، معروف به منافقین، به عنوان متهم محاکمه شوند و لازم است این افراد که از کشور متواری هستند، برای دفاع از خود به دادگاه وکیل معرفی کنند».
این مانور آنقدر عجیب و احمقانه بود که برخی از دلواپسان نظام در همان روز آن را یک خطای مسخره و زمینهیی برای معرفی مجاهدین به عنوان اپوزیسیون اصلی نظام دانسته و نوشتند: «نخستین پرسشی که این آگهی عمومی برای یک ناظر عادی پیش میآورد، این است که منظور از برگزاری این دادگاه در این شرایط چیست؟ با توجه به قوانین مشهور جمهوری اسلامی، پیشاپیش روشن است که هر 104 فرد نامبرده در آگهیعمومی، دستکم به عنوان ”محارب“ شناخته شده و صدور حکم اعدام برایشان قطعی است. با این حساب، دیگر درخواست معرفی وکیل چه لزومی دارد؟ از این گذشته، در داخل کشور کدام وکیل جرأت میکند که وکالت سران سازمان را از طریق معرفی آنها به عهده بگیرد؟ و اگر هم، به فرض، به عهده گرفت، با کدام جرأت میخواهد از آنها دفاع کند؟ مشخص است که سازمان وکیلی معرفی نخواهد کرد و دادگاه در صورت اصرار به حضور وکیل، مجبور به تعیین وکلای تسخیری برای آنها خواهد شد. حالا فرض کنیم که دادگاه با حضور وکلای تسخیری تشکیل شود و همة این افراد را به یک یا چند بار اعدام محکوم کند. در آن صورت قرار است این احکام به چه وسیلهیی اجراء شوند؟ از طریق درخواست برای استرداد آنها از دولتهای میزبان؟ یا تقاضای کمک از اینترپل برای بازداشت آنها؟ یا اجرای حکم در خارج از مرزها؟ مورد اول و دوم که منتفی است و مورد سوم هم که تنشزا و همراه با عواقب سنگین بینالمللی است. با این حساب، هدف از برگزاری این دادگاه چیست؟ صرفاً افشاگری؟ بعید است چیزی از عملکرد سازمان پنهان مانده باشد که نیاز به افشاگری داشته باشد. از قضا این دادگاه فرصتی در اختیار سازمان قرار میدهد تا در تبلیغاتش، خود را اپوزیسیون اصلی و مؤثر نظام و قربانی آن معرفی کند» (تلگرام زیدآبادی، از مهرههای باند مغلوب، 7 مرداد 1402).
روزنامة متعلق بهولایتی، وزیر خارجه خمینی و مشاور نزدیک خامنهای ، نیز هشدار داد: «بهنظر نمیرسد که حتی درصورت تکمیل فرآیند بررسی پرونده و محکومیت قطعی این افراد، این اقدامات فایده خاصی داشته باشد و صدمهیی بهسازمان مجاهدینخلق وارد کند» («فرهیختگان»، 8 مرداد ۱۴۰۲).
۹۲ـ آگهی عمومی قضائیه خامنهای برای محاکمة مجاهدین، در همان روزی که صادر شد توسط رسانه های خبری و به ویژه توسط دستگاه تبلیغاتی رژیم، با یادآوری حملة پلیس آلبانی به اشرف۳ در روز ۳۰ خرداد ۱۴۰۲یا مرتبط با آن همراه بود.
سایت بی بی سی فارسی (۷مرداد) نوشت: «آگهی کیفرخواست و معرفی وکیل در ایران، چند هفته پس از حملة پلیس آلبانی به اردوگاه محل اقامت شماری از اعضای این گروه رخ داده است. همزمان با آن حمله، پلیس فرانسه هم سازمان مجاهدین را از برگزاری نشست سالانه اش منع کرد، هرچند دادگاهی ممنوعیت پلیس را لغو کرد و سازمان مجاهدین توانست برنامه خود را با حضور مایک پنس، معاون سابق رئیس جمهور آمریکا و لیز تراس، نخست وزیر سابق بریتانیا، برگزار کند.
چند هفته پیش از آن هم اسدالله اسدی، دیپلومات ایرانی زندانی در بلژیک به ایران بازگشت. آقای اسدی برای نقش در توطئه بمبگذاری در برنامة مجاهدین خلق مجرم شناخته شده و به حبس محکوم شده بود».
سایت «جام جم» رژیم روز ۸ مرداد نوشت: « بعد از اینکه معاون حقوقی رئیس جمهور و سخنگوی وزارت خارجه تأکید کردند که پیگیر استرداد منافقین به کشور هستند، حالا اقدامات پایهیی برای عملیات قضایی در این زمینه آغاز شده و برای اولین بار کیفرخواست ۱۰۵ نفر از منافقین فراری در روزنامه جام جم مورخ ۷ مرداد به چاپ رسید تا اقدامات قضایی لازم در پروندة مجاهدین تروریست و پیگیری استرداد آنها از پلیس بین الملل شکل جدی تری به خود بگیرد. ۴۲ سال بعد، درست در سالگرد خرداد سال۶۰، منافقین در مقرشان واقع در تیرانا، تار و مار شدند و نخست وزیر آلبانی به صراحت اعلام کرد: ”اگر مجاهدین خلق می خواهند با ایران بجنگند، باید خاک ما را ترک کنند“. همین، برای شروع یک پروسة مهم علیه تروریستهای مارک دار کافی بود تا موضوع استرداد منافقین به ایران به صورت جدی در دستور کار قضایی و وزارت اطلاعات قرار بگیرد. اگر خاطرتان باشد اوایل تیرماه ادی راما، نخست وزیر آلبانی در اظهارات بی سابقه یی بعد از یورش پلیس آلبانی به مقر منافقین اعلام کرد: ”اگر آنها (منافقین) می خواهند از خاک ما برای جنگ با ایران استفاده کنند، باید خاک آلبانی را ترک کنند؛ چون آلبانی هیچ قصدی برای در جنگ بودن با ایران نداشته و دوست ندارد هیچ کس از مهمان نوازی ما سوءاستفاده کند“.
بعد از این اتفاقات، معاون حقوقی رئیس جمهور به جام جم خبر داد که وزارت اطلاعات مدارک جدیدی را برای محاکمه اعضای این سازمان تروریستی آماده کرده است. معاون حقوقی رئیس جمهور با بیان این که پیگیر صدور و اجرای حکم علیه منافقین هستند تأکید کرده بود که متولی اصلی این موضوع قوه قضاییه است که حکم علیه این افراد را صادر کند.
محمد دهقان همان زمان هم تصریح کرد که اقداماتی از طریق دستگاه های داخلی برای صدور حکم مقتضی علیه افرادی که در کشور مرتکب جنایت شدند، صورت گرفته و رئیس جمهور به وزارت اطلاعات دستور داده تا پیگیری لازم را در این باره انجام دهد. جزئیات پروسه استرداد به این شکل است که ابتدا باید علیه منافقین که خارج از کشور در قبال جمهوری اسلامی مرتکب جنایت شدند حکم صادر شود تا بتوان آن را از طریق پلیس بین الملل اینترپل هم در خارج از کشور اجرا و پیگیری کرد. البته یکی از انتقادات اصلی در این پرونده این است که چرا تاکنون چنین اقدامی از سوی دستگاه های قضایی جمهوری اسلامی صورت نگرفته است در حالیکه این کار باید در۴۰ سال گذشته علیه منافقین انجام می شد اما متأسفانه در این باره کار خاصی صورت نگرفته است» (سایت «جام جم» رژیم، ۸ مرداد ۱۴۰۲).
۹۳ـ ادعای مضحک کم کاری قضائیه جلادان علیه مجاهدین و مقاومت ایران در این قبیل تبلیغات حکومتی، درحالی است که یک سال پیشتر در تاریخ ۳ تیر۱۴۰۱ کاظم غریب آبادی، معاون بین الملل قضائیه رژیم، گفته بود: «باید فشار سنگینی به دولتهایی که مجاهدین را میزبانی میکنند وارد بشود. ما در هیچ ملاقاتی نیست که به قضیه مجاهدین نپردازیم. در جلسه نشست عالی رتبه شورای حقوق بشر حداقل ۲ تا ۳ دقیقه از نطق شش هفت دقیقه ای ام را در مورد مجاهدین صحبت کردم. در برههیی عقیده بر این بود که نیازی نیست که اسمی از مجاهدین ببریم. اما ما نظرمان این نیست. از سال 1400 فشار سنگینی به کشورهای میزبان مجاهدین وارد شد. سوئد که منادی حقوقبشر و مبارزه با تروریسم است. بخشی از دادگاه حمید نوری را در آلبانی برگزار کردند. کشورهای اروپایی تبدیل به بهشت امنی برای مجاهدین شدند. شکایت از مجاهدین را تا ده سال متوقف کردند و اصلاً رسیدگی انجام ندادند، اما ما دست بردار نیستیم».
غریب آبادی همچنین در ۱۰مرداد ۱۴۰۲ گفت: «با توجه به اینکه این گروهکها در کشورهای اروپایی زندگی میکنند، کاستیها ناشی از کوتاهی نیست و رسیدگی به این پروندهها دارای پیچیدگی و سیاسی کاریهای بسیاری است، چرا که باید آنها را در همان کشورها تحت تعقیب قضایی و فشار قرار دهیم و علیه کشورهای میزبان و گروهکها در محاکم کشورهای میزبان طرح دعوی کنیم؛ متاسفانه کشورهای غربی که میزبان گروهکهای تروریستی هستند، از این گروهکها بهعنوان ابزار استفاده میکنند، پس مادامی که نگاه آنها استفاده ابزاری از گروهکهای تروریستی است، چگونه میتوان در محاکم این کشورها علیه این گروهکها و تروریستها طرح دعوی کرد؟ لذا در این پروندهها توفیق کمی حاصل میشود... محاکم قضایی کشورهای میزبان گروهکهای تروریستی سیاستزده عمل کرده و با توجه به این که تابع تصمیمات دولتی کشورهایشان هستند، همکاری و همراهی نمیکنند، به طور نمونه، چندین پرونده طی سالیان گذشته علیه منافقین توسط قربانیان در کشور فرانسه تشکیل شد، اما هنوز این پروندهها به نتیجه نرسیده و نظام قضایی فرانسه هر بار به بهانهیی، رسیدگی به این پروندهها را طولانی میکند و تمایلی به رسیدگی ندارد.
در دیگر کشورهای اروپایی نیز روند به همین منوال است، اما طبیعتاً این موضوع نباید مانع پیگیری پروندههای جدید از سوی ما شود. از این جهت باید حرکتهایی در سطوح سیاسی، بینالمللی و حقوقی ـ قضایی انجام شود تا ما بتوانیم این تروریستها را در هر جایی که هستند، تحت تعقیب قرار دهیم» («میزان»، 10 مرداد 1402).
۹۴ـ واقعیت این است که توطئهها و بند و بستها و التماس و درخواستهای مستأصلانة رژیم از دولتهای خارجی علیه مجاهدین و مقاومت ایران طی بیش از چهار دهه هرگز متوقف نشده است. انبوه اظهارات سرکردگان و وزرای خارجة رژیم هم که بارها شرط مراوده و معامله با دولتهای خارجی را فاصله گرفتن از مجاهدین و مقاومت ایران اعلام کرده اند، نیاز به یادآوری ندارد. پرونده 14 ساله 100 هزار صفحهیی 17 ژوئن و دهها دادگاهی که در این سالیان در کشورهای مختلف جهان برگزار شده و سرانجام به حقانیت مقاومت رأی داده به اندازه کافی روشنگر است.
بنابراین طبیعی است که در شرایط کنونی هم که نظریه پردازان ولایت خامنهای میگویند مجاهدین «مسأله اصلی نظام» هستند، فرار به جلو در کیفرخواست ۱۰۴ نفره و توطئه در آلبانی به مشغله دائمی جمعه بازارها و دستگاه تبلیغاتی رژیم آخوندی تبدیل شود. هرچند که همزمان، تأسفهای خود را از ناکامی محتومشان پنهان نمیکنند.
در این خصوص، اظهارات سخنگوی وزارت خارجة رژیم در روز ۱۹تیر ۱۴۰۲ و موضعگیری سخنگوی مجاهدین قابل توجه است:
«خبرنگار: آیا ما تا به حال در مورد مریم رجوی حکم قضایی برای پیگرد جهانی؛ پیگرد بین المللی ایشان داشتیم؟ و یا هنوز چیزی در این زمینه به صورت قضایی صادر نشده برای ایشان؟
کنعانی: این همواره جزء موضوعاتی بود که جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با کشورهایی که به نحوی از انحاء میزبان این فرقه تروریستی بودند مطرح کرده است. از ابتدای انتقال اعضای فرقه تروریستی منافقین به آلبانی، ما در مورد ماهیت تروریستی این سازمان و خطرات آن برای کشورها و کشور میزبان به مقامات آلبانی هشدار دادیم. خب خوشحال هستیم که آنها به صدق گفتار جمهوری اسلامی ایران در این زمینه پی بردند و البته در عین حال متأسف هم هستیم که این فرقه هزینه های زیادی را هم بر کشور آلبانی تحمیل کرده و هم بر روابط دو جانبه میان ما و کشور آلبانی...
بازرسی نیروها و پلیس ضد تروریستی کشور آلبانی از کمپ این فرقه تروریستی و مصادره برخی از اسناد و تجهیزات غیرمتعارفی که آنها در آن اردوگاه داشتند، یک بار دیگر اثبات کرده که این فرقه یک فرقة کاملاً تروریستی خشونت طلب خلافکار قانونگریز است و اقداماتش مخل امنیت بین المللی هم حتی هست و بنابراین طبیعی است که ما در ارتباط با این فرقه از دولت آلبانی انتظار داریم که همانند یک سازمان و فرقه تروریستی با این گروهک برخورد بکند. در عین حال ما متأسف هم هستیم که به رغم شناخت دقیق از ماهیت تروریستی این فرقه کشورهایی در حوزه اروپا همچنان از این فرقه حمایت می کنند؛ از اعضای این فرقه میزبانی میکنند و یا میزبان نشست های دوره یی این گروهک تروریستی هستند...
ما انتظار داریم دولت های مدعی حقوق بشر، به ویژه، به مسئولیت خودشان عمل بکنند. برخورد با این گروهک یک برخورد برآمده از مسئولیت بین المللیاست...
من در جلسة گذشته هم اشاره کردم جمهوری اسلامی ایران در چارچوب ظرفیتهای موجود قضایی و استفاده از ظرفیتهای پلیس بین الملل درخواست های استرداد را برای تعداد قابل توجهی از کشورها که میزبان یا محل تردد رهبران و اعضای سازمان هستند فرستاده و این موضوع را با جدیت دنبال می کند و دنبال خواهد کرد...».
سخنگوی مجاهدین : «42سال است که رژیم و همدستان و همریشان و مزدوران بر طبل استرداد مجاهدین میکوبند تا بسیجیها و پاسداران درون مرزی و برون مرزی خود را دلگرم کنند اما اثر ندارد و هر بار از غلط کرده پشیمان میشوند. از فرهنگ و ادبیات و کلمات اطلاعات و سپاه و وزارتخارجه رژیم به روشنی پیداست که سرچشمة لجنپراکنیهایی از قبیل تروریست و فرقه هر کس که بگوید یا تکرار و نشخوار کند، همانا رژیم پلید و کثیف آخوندی است. گذشته از همة اینها، سوزش همهجانبه رژیم از تظاهرات بینظیر پاریس و اجلاس ایران آزاد با بیش از 500 شخصیت برجسته سیاسی از سراسر جهان، و بیانیة جهانی 29 اکثریت پارلمانی با 3600 تن منتخبان مردم در 61 پارلمان از 41 کشور مضافاً بر حمایت 120 تن رهبران پیشین جهان از پاسخگو کردن و اجرای عدالت در مورد سران رژیم، به خوبی علت افسار گسیختگی و تشدید جنون گاوی عوامل و بلندگوهای رژیم را روشن میکند».
۹۵ـ در دعاوی جنون آمیز ولایت خامنهای از فردای حمله به اشرف۳، دستگاه تبلیغاتی و رسانهها و سرکردگان و امام جمعهها و نمایندگان خامنهای با دود و دم بسیار تلاش کردند این ماجرا را «اقتدار» نظام و پایان کار مجاهدین و قیام قلمداد کنند و به نیروهای وارفته و ریزشی نظام روحیه بدهند.
روز ۳۱خرداد کیهان خامنهای نوشت: «مخالفت فرانسه با گردهمایی منافقین و حمله پلیس آلبانی به پایگاه این سازمان را (باید) به وضوح از اقتدار مثالزدنی جمهوری اسلامی و ناامیدی غرب از تلاش ۴۴ ساله خود در مقابله با ایران دانست».
روز جمعه ۲ تیر آخوند عاملی، نمایندة خامنهای و امام جمعه اردبیل، گفت: «مذاکراتی پشت پرده انجام شد با اروپاییها و غیر مستقیم با آمریکاییها توسط این دولت که اگر شما از مجاهدین حمایت کنید مطالبات هستهای که از ما دارید هیچ وقت محقق نمیشود ... با هزار پلیس این هفته دولت آلبانی ... به مجاهدین حمله کرد... فرانسه هر سال برای اینها کنفرانس می گذاشت... فرانسه هم توی این هفته گفت: این کنفرانس را نمی گذارم اجرا کنید» .
امام جمعه ایلام: «امروز به برکت توان میدانی و دیپلوماسی فعال جمهوری اسلامی در اشرف۳ توسط کشور میزبان مورد تهاجم قرار میگیرند و برای اولین بار فرانسه تسلیم اراده جمهوری اسلامی شده و به آنها اجازه تجمع نداد».
امام جمعه کرج: «امروز با اقتداری که نظام جمهوری اسلامی دارد مستکبرین برای نزدیک شدن به جمهوری اسلامی اقداماتی را دارند می کنند اخیرا در فرانسه و آلبانی...»
امام جمعه آبادان: «در همین روزها ما داریم می بینیم حامیان اصلی مجاهدین دارند آنها را قلع و قمع میکنند... تنها تعطیل کردن اشرف در آلبانی کافی نیست خیلی باید لطماتی که با حمایت از این گروه به این ملت وارد کردند جبران کنند».
امام جمعه ساری: «امروز می بینیم پلیس آلبانی به مقر منافقین حمله کرده 100 نفر مجروح 2 نفر کشته شدند، فرانسه که هر سال نشست مجاهدین را برنامه ریزی میکرد امسال آنها را ممنوع کرده است».
مدیر کل دادگستری استان اصفهان در سخنرانی قبل از نماز جمعه: «در دیپلوماسی هر روز ما شاهد یک فتوحات جدیدی هستیم. معاندین یا باید فرار کنند قایم بشوند یا انشاءالله همهشان با پرواز تشریف بیاورند و مردم به حقشان باید برسند».
امام جمعه کیش گفت: «درگیری پلیس آلبانی با مجاهدین که باعث تعدادی کشته و دهها نفر زخمی شد و سرانشان دستگیر شدند خبر بسیار خوبی است ... دشمنان ما مجبورند با ما همراهی کنند».
روز جمعه ۲ تیر در مجلس ارتجاع دختر لاجوردی جلاد اوین در ستایش از جلاد ۶۷ و دولت او گفت: «تغییر موضع اروپاییها نسبت به مجاهدین نتیجه دیپلوماسی عزتمندانه دولت سیزدهم است... خبر مسرت بخش حکم دادگاه آلبانی برای ورود پلیس به مقر مجاهدین، رسانه یی شد. همچنین شاهد ممنوعیت تجمع سالانه این گروه در فرانسه بعد از ۱۵ سال بودیم که نشان میدهد موضع کشورهای اروپایی نسبت به مجاهدین تغییر یافته است... آنهایی که میخواستند در فضای مجازی در کشورمان آشوب به راه بیندازند با اسپری فلفل به هلاکت رسیدند».
روز 3 تیر قالیباف، رئیس مجلس رژیم، هم گفت: «دیدید که دشمنان قداره بند و کسانی که بد کشور و ملت ما را می خواهند و افتخار ایران و اسلام را نمیخواهند به چه افتضاحی افتاده اند و اوج آن را در مورد منافقین شاهد بودیم که اوج قدرت و حوزة نفوذ ما تا کجاست» («فارس»، ۳تیر 1402).
روز ۴ تیر ارگان دولت رئیسی (روزنامه «ایران») نوشت: «با کشف و ضبط اسناد و سرورهای اطلاعاتی سازمان، یک امکان بزرگ برای جمهوری اسلامی میتواند فراهم شود تا شبکه داخلی تروریسم مرتبط با مجاهدین را با دقت و شدت بیشتری زیر ضربه ببرد... رهبری عوامل میدانی و مجازی در آشوبهای پاییز ۱۴۰۱، از جمله نتایج همکاری مرتبطین داخلی با مجاهدین بوده است».
روز ۵ تیر سعید شهرابی، مدیر «مرکز پژوهشی و مطالعات انجمن بینالمللی ضدصهیونیستی» گفت: «شوکی که در تاریخ معنادار ۳۰ خرداد به مرکزیت سازمان مجاهدین خلق وارد شد، پیشزمینه و پیامدهای مختلفی دارد... ضربه ماندگار خرداد ۱۴۰۲، حاصل کار و تصمیم یک شبه نبود... پیشبرد و پیادهسازی اقدام بهطور ویژه در اختیار یک نهاد خاص بوده، اما کلیت کار نشان داده که موضوع فراتر از مجموعه سه قوه است» (خبرگزاری «دفاع مقدس»، ۵ تیر 1402).
روز ۷ تیر محمدجعفر منتظری، دادستان کل رژیم، گفت: «با همکاری دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و قضایی اکنون بر علیه این سازمان خبیث تروریستی ۷۰۰ کیفرخواست همراه با لیستی از اسامی تروریستهای این سازمان در دستگاه قضایی تشکیل شده و به دادگاه فرستاده شد و به زودی دادگاه بین المللی مجازات این جانیان برگزار خواهد شد».
۹۶ـ مقاومت ایران اما، بیاعتنا به جست و خیز و دود و دم ولایت خامنهای ، با متانت به روشنگری پرداخت. در همان روز۳۰ خرداد دبیرخانة شورا با صدور اطلاعیهیی در اینباره حمله به اشرف ۳ را محکوم کرد و از دولت آمریکا و ملل متحد، که امنیت و سلامت ساکنان اشرف را بارها تضمین کرده اند، خواست تضمینهای لازم را برای ممانعت از این رفتارهای غیرقانونی، که بسیاری از معاهدات بین المللی، از جمله کنوانسیون پناهندگی، اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون اروپایی حقوق بشر را نقض می کند به اجرا دربیاورند و از اتحادیة اروپا، که آلبانی کاندیدای عضویت در آن است، خواست دولت آلبانی را بهخاطر این رفتار مورد حسابرسی قرار دهد.
روز ۳۱ خرداد دبیرخانة شورا با صدور اطلاعیه دیگری دربارة «اظهارات وزارت خارجة آمریکا در باره حمله خونین به اشرف۳» اعلام کرد: «بعد از ظهر روز ۳۰ خرداد یک ایمیل از سوی وزارتخارجه آمریکا به برخی از خبرنگاران داده شده که در آن آمده است: ”پلیس آلبانی به ما اطمینان داده است که همة اقداماتش (در اشرف) طبق قوانین ذیربط، از جمله در رابطه با حفاظت از حقوق و آزادیهای همه افراد در آلبانی بوده است. ما از حق دولت آلبانی برای تحقیق در مورد هر فعالیت غیرقانونی محتمل در قلمرو خودش حمایت میکنیم“.
در این ایمیل با کپی چسبان جملات اطلاعیههای تکراری پیشین، از جمله در۱۴ نوامبر ۲۰۲۲ میگوید: ”آمریکا مجاهدین را یک جنبش اپوزیسیون معتبر که مردم ایران را نمایندگی کند نمیداند“ و به آن ”حمایت و آموزش“ و ” کمک مالی“ نمیدهد.
این البته از افتخارات مجاهدین و مقاومت ایران است که بر خلاف دعاوی ۴۴ سالة فاشیسم دینی حاکم بر ایران و عوامل آن، هرگز خواستار حمایت و کمک مالی آمریکا و هیچ قدرت دیگری نبوده اند و تنها اتکای آنها به مردم ایران بوده و هست. اما اظهار نظر شرمآور در بارة نمایندگی و معتبر بودن جنبش مقاومت و مجاهدین خلق ایران، این اظهارات آنهم چند ساعت بعد از حمله خونین به اشرف تفسیری ندارد جز دست تکان دادن برای رژیم آخوندها و همسویی با مهاجمانی که ارزشهای جهانشمول آزادی بیان و اجتماعات و حق پناهندگی و معاهدات بین المللی مانند کنوانسیون حقوق پناهندگان، اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون اروپایی حقوق بشر را لگدمال کرده و باعث قتل یکی از مجاهدین و مصدوم شدن بیش از ۱۰۰ تن دیگر شدند.
نویسندة این قبیل مطالب باید از سرنگونی شاه درس میگرفت که صلاحیت ندارد مشخص کند چه کسی مردم ایران را نمایندگی میکند. این بر عهدة مردم ایران در یک انتخابات آزاد در جمهوری دموکراتیک پس از سرنگونی فاشیسم دینی حاکم بر ایران است که استمالت از آن مشی شناخته شدة دولتهای آمریکا برای سالیان بوده است.
در این زمینه بهتر است به قطعنامة۱۰۰ در کنگرة آمریکا که توسط اکثریت مجلس نمایندگان (۲۳۹ نماینده) امضا شده و بیانیة هزاران قانونگذار از کشورهای مختلف شامل اکثریت نمایندگان ۳۰ مجلس قانونگذاری از جمله مجلس ملی فرانسه، مجلسین انگلستان، مجلسین ایتالیا، پارلمان نروژ، سنای هلند و سنای ایرلند مراجعه شود که از قیام مردم ایران برای یک جمهوری دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین و دولت حمایت کردهاند. در این بیانیهها تأکید میشود: ”ما در اینجا اهمیت حق تعیین سرنوشت مردم را یادآوری میکنیم. بر مردم ایران است که آیندة خود را انتخاب کنند. ما در ارزشهای جمهوری مانند انتخابات آزاد، آزادی اجتماعات و بیان، لغو مجازات اعدام، برابری جنسیتی، جدایی دین و دولت، حق خودمختاری برای اقلیتهای قومی ایرانی و ایران غیرهستهیی را، که در برنامة ۱۰ مادهیی که توسط مریم رجوی، پرزیدنت شورای ملّی مقاومت ایران تدوین شده، با مردم ایران شریک هستیم“.
نامگذاری تروریستی مجاهدین و شورای ملّی مقاومت ایران به عنوان ”ژست حسن نیت“ به آخوند خاتمی ”رئیس جمهور اصلاحطلب“ رژیم ولایتفقیه را همه به یاد دارند. نامگذاری ظالمانه یی که بعد از ۱۵ سال وزارت خارجه با دستور دادگاه آن را باطل شناخت. مماشات با دیکتاتورها در ایران از زمان مصدق و کودتای ۲۸ مرداد حدود ۷۰ سال سابقه دارد و نتایج آن هم بر کسی پوشیده نیست. اما بیتردید روز معذرتخواهی از مردم ایران به خاطر این سیاستها فرا خواهد رسید» .
اطلاعیه در بارة دروغپردازیها علیه مجاهدین میافزاید: «به اصطلاح ”خبرنگاران محلی“ مجهولالهویه برای سرپوش گذاشتن بر حقایق به دروغ دیگری توسل جستهاند. خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارش خود در ۲۰ ژوئن نوشته است: ”اعضای مجاهدین خلق در آلبانی با افتخار به خبرنگاران محلی گفتهاند که چگونه سیستمهای ارتباطی دولت تهران و نهادهای ایرانی را هک کرده یا به آنها نفوذ کرده اند“. این کذب محض است، این موضوع هیچ ربطی به مجاهدین در آلبانی ندارد و مجاهدین و ساکنان اشرف هرگز و در هیچ کجا و در هیچ زمانی به هیچ خبرنگاری چنین چیزی نگفتهاند».
اما ضد حملة رژیم در آلبانی هم چنان که در فرانسه همراه با عملیات تروریستی، در مضمون و محتوا چیزی جز دادن آدرس آلترناتیو و فرار به جلو خامنهای نبود.
مسئول شورا در 5 تیر «با قدردانی و سپاس از همة احزاب و گروهها و شخصیتها و یاران و رفقا و دوستان و هموطنان آزاده در جبهة خلق که در این بحبوحه، بهرغم همة اختلافنظرها، در یک همبستگی ملی و میهنی و اتحاد عمل عینی، هر یک به طریقی، در برابر تضییع حقوق و بر زمین ریختن خون مجاهدین مخالفت و سینه سپر کردند» گفت :«با ۲۵ اکثریت پارلمانی، در بیانیة جهانی حمایت از قیام مردم ایران برای یک جمهوری دموکراتیک بر پایة نه شاه ـ نه شیخ و برنامة ۱۰مادهیی رئیسجمهور برگزیدة شورای ملّی مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، چیزی در قیام ۹ ماهه ورق خورد و حقیقتی به ثبت رسید. بهیقین میتوان گفت که مقاومت و قیام در عرصه بینالمللی بر رژیم پیشی گرفت. رجزخوانیها و شاخ و شانه کشیدن رژیم در سطح جهانی سوخت. با نفی شیخ و شاه (دیکتاتوری و وابستگی) حقانیت جایگزین انقلابی دموکراتیک و جبهة همسویان آن بهرغم همة شیطانسازیهای ارتجاعی و استعماری به اثبات رسید».
۹۷ـ دبیرخانة شورای ملّی مقاومت روز ۱۲تیر در اطلاعیه دیگری دربارة «اظهارات رئیس شورای اطلاع رسانی دولت جلادان و قتل عام زندانیان سیاسی در ایران»، نوشت: «خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس ۱۲تیر) اعلام کرد: سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاع رسانی دولت، در صفحه مجازی خود در رابطه با بازگرداندن کامپیوترهای منافقین به کشور اعلام کرد: ”بخشی از هارد و کیسها رسید“. خلجی افزود: ”مشغول بازیابی اطلاعات، شناسایی رابطان و هسته های تخریب و نقاط کور هستند“. خلجی همچنین دربارة نتایج به دست آمده دربارة بازیابی اطلاعات کامپیوترها نوشت: ”نتایج تا الآن امیدوار کننده است“.
در ۱۰ روز گذشته رسانه ها و مقامات رژیم آخوندی به طور مستمر از مراودات ”دستگاههای امنیتی(رژیم) ایران و کشورهایی مانند آلبانی“ خبر دادهاند که شایان موضعگیری از سوی این دولت است و امیدواریم قاطعانه و با شفافیت کامل و ذکر جزئیات مورد تکذیب مقامات و ارگانهای مسئول آمریکایی و آلبانیایی قرار بگیرد. اگر خبر تکاندهندة همکاری اطلاعاتی با فاشیسم دینی حاکم بر ایران علیه مجاهدین و انتقال بخشی از ۲۱۳ کامپیوتر و هارددیسکهای ضبط شده در اشرف ۳ در حملة روز ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ که یک شهید و صدها مصدوم و مضروب از مجاهدین باقی گذاشت، صحت داشته باشد، یک فاجعة انسانی و نقض وحشتناک حقوق بشر در همکاری با فاشیسم دینی حاکم در ایران است که به دستگیری و شکنجه و اعدام خانوادهها، زندانیانیان سیاسی و هواداران مجاهدین و مقاومت ایران در سراسر کشور و همچنین به تروریسم افسارگسیخته این رژیم در خارج از ایران منجر میشود و طبعاً مسئولیت دولت آمریکا و دولت آلبانی غیرقابل انکار است. به اشتراک گذاشتن هرگونه اطلاعات از مجاهدین با رژیم جلادان در ایران که تاکنون ۶۹ بار به خاطر نقض حقوق بشر در مجمع عمومی و دیگر ارگانهای ملل متحد محکوم شده است طبق قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی خط قرمز و مطلقاً غیرقابل قبول و شایان شکایت در دادگاههای بین المللی است.
روز گذشته (۱۱تیر) وزارت اطلاعات در اطلاعیة رسمی خود ضمن ”تقدیر از اقدام پلیس آلبانی علیه مجاهدین“ و یک مشت دعاوی دروغ علیه مجاهدین از ”مراودات اطلاعاتی ـ امنیتی با سرویسهای اطلاعاتی اروپایی“ در بارة فعالیتهای مجاهدین در ”کشورهای مختلف غربی“ و ”بهویژه از آلبانی“ خبر داد و در یک وعدة آشکار به تروریسم در خاک اروپا نوشت: رژیم ”ایران تعقیب تروریستها در خارج از مرزهای خود را بهصورت جدی در دستور کار خود دارد“ . همچنین پاسدار سرتیپ اسماعیل کوثری، عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس ارتجاع، گفت: ”از چند ماه پیش بین دستگاههای امنیتی ایران و کشورهایی مانند آلبانی ارتباطاتی برقرار شده و نتیجة بسیارخوبی به همراه داشته است“» («همشهری آنلاین»، ۶ تیر 1402).
سه روز پس از اطلاعیة شورا در شرایطی که اعتراضهای بینالمللی و شخصیتها و گروههای ایرانی و همچنین اپوزیسیون آلبانی به شدت بالا گرفته بود، پلیس کشور آلبانی در 15 تیر اعلام کرد: «هیچ یک از دستگاههای کامپیوتری توقیف شده (از کمپ اشرف 3) و مواد استخراج شده از این دستگاهها به خارج از قلمرو جمهوری آلبانی ارسال نشده است».
دیری نگذشت که رژیم اعلام کرد که حمله به اشرف ناشی از حملههای سایبری رژیم به آلبانی بوده است. محسن پاکآئین، معاون بینالملل دفتر خامنهای و سفیر سابق رژیم در زامبیا، تایلند، ازبکستان و جمهوری آذربایجان در یک اعتراف بیسابقه اذعان کرد حملات سایبری به آلبانی از سوی رژیم آخوندها صورت گرفته است. وی با ستایش از «دیپلماسی پویا و متوازن» رئیسی جلاد 67 که «با اعتماد به نفس مسیرهای سخت را هموار می سازد» گفت: «آمریکاییها میگویند نفوذ ایران در منطقه از ساخت بمب اتم خطرناکتر است. آیا این نفوذ با قدرت ایجاد نشده، اگر قدرت بازدارندة ایران نبود که حملات سایبری اغیار ما را فلج می کرد. با همین قدرت سایبری، آلبانی متقاعد به برخورد با مجاهدین شد» («خبر آنلاین»، 25 مرداد 1402).
پیش از این نیز روزنامة «فرهیختگان» متعلق به ولایتی، مشاور خامنهای، در 22 مرداد نوشت: «درباره چرایی ایجاد محدودیت یکبارة آلبانی علیه مجاهدین ... احتمالاً یکی از دلایل اصلی در چنین تصمیمی، ضربة سختی بود که سال گذشته در طی دو عملیات سایبری زیرساختهای این کشور (آلبانی) را تحتتأثیر خود قرار داد».
چند روز بعد نیز در 27 مرداد، حسینی، معاون پارلمانی رئیسی، گفت: «غربگرایان در دورة برجام که آن را فتح الفتوح می نامیدند، با تمام خوش خیالیهایی که داشتند، موفق به این اقدام نشدند، اما امروز که دولت دوگانه میدان و دیپلوماسی را مضر میداند و وزیر خارجه نه تنها از مقابله میدان و دیپلوماسی سخن نمیگوید بلکه با اتکا به آن گرهها را، یکی بعد از دیگری، باز می کند، و در عرصة سیاست خارجی شاهد گسترش تعاملات با کشورهای همسایه و همگرا، عضویت در سازمان شانگهای، آزادسازی بخشی از منابع ارزی کشور، فروش نفت و ضربه به منافقین در آلبانی هستیم».
۹۸ ـ در سطح بین المللی کیفرخواست رژیم علیه مجاهدین و مقاومت ایران با واکنشهای پر خشم و اعتراضی از سوی کمیتههای پارلمانی و شخصیتها و ارگانهای مدافع حقوق بشر و کمیتة بین المللی در جستجوی عدالت متشکل از پارلمانترها و شخصیتهای دو سوی اقیانوس اطلس رو به رو شده است. از جمله، آقایان میلان زوور، رئیس مشترک گروه دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا (وزیر پیشین آموزش و ورزش اسلوونی)، ریچارد چارنسکی، عضو کنفرانس رؤسای هیأتهای پارلمان اروپا، وزیر پیشین امور اروپایی لهستان، و جانا گانچا، نمایندة پارلمان اروپا از ایتالیا، در نامهیی به شارل میشل، رئیس شورای اروپا، رؤسای کشورهای اروپایی، اورسولا فون در لاین، پرزیدنت کمیسیون اروپا، جوزپ بورل، نمایندة عالی اتحادیة اروپا در امور خارجی و سیاست امنیتی و روبرتا متسولا، رئیس پارلمان اروپا، نوشتند: «ما این نامه را با خشمی عمیق نسبت به توطئة جدید رژیم ایران علیه سازمان مجاهدین خلق ایران و پناهندگان عضو این سازمان مینویسیم و بهطور فوری خواهان حمایت شما برای محکومکردن این اقدام توسط اتحادیة اروپا هستیم. در 29 ژوئیه2023، قضاییة رژیم ایران اعلام کرد که علیه سازمان مجاهدین و 104 نفر از این سازمان، کیفرخواست صادر کرده و خواستار معرفی وکیل از سوی آنها شده است. متهمان عموماً 4 دهه است خارج از ایران به سر می برند و در کشورهای اروپایی یا اشرف3 در آلبانی پناهنده هستند. روشن است که رژیم ایران در مواجهه با مخالفت و اعتراضات فزاینده در داخل و ناتوان از مقابله با مجاهدین و واحدهای سازمانیافتة آن در داخل کشور، اکنون در تلاش است تا محدودیتهایی را علیه اپوزیسیون سازمانیافتة خود در خارج اعمال کند و نگرانیهایی وجود دارد که چنین کیفرخواستهایی میتواند بهعنوان بهانهیی برای اجرای عملیات تروریستی علیه اپوزیسیون بهکار گرفته شود.
حمله به اشرف3 در 20 ژوئن گذشته که به کشتهشدن یکی از پناهندگان و مجروح و مصدومشدن شمار زیادی از آنان منجر شد، بر اساس پرونده سازیهای رژیم ایران صورت گرفت. متأسفانه سکوت و بیعملی اتحادیة اروپا در مقابل این حمله، مشوق رژیم برای صدور کیفرخواستهای بیشتر و حتی درخواست استرداد اعضای اپوزیسیون شده است.
درخواست معرفی وکیل یک ترفند فریبکارانه از سوی این رژیم است. کافی است حوادث تلخ سال۱۳۶۷ را به یاد بیاوریم که در پی فتوای روحالله خمینی، بنیانگذار این رژیم، 30 هزار زندانی سیاسی که 90 درصد آنها از مجاهدین خلق بودند، ظرف چند هفته توسط هیأتهای مرگ حلقآویز شدند. این یک پیام غیر قابل تحمل از سوی این رژیم علیه قوانین و نرمهای بینالمللی و تلاش برای بهسکوتکشاندن صدای اپوزیسیون مشروع و مردمی است.
اتحادیة اروپا، که بر اساس دموکراسی، حقوقبشر و حاکمیت قانون بنا شده است، باید قاطعانه در برابر هرگونه تلاشی برای سرکوب اپوزیسیون مشروع و بهسکوتکشاندن صداهای مخالف بایستد.
ما از فراخوان مقاومت ایران بهتشکیل یک دادگاه بینالمللی برای محاکمة مسئولان جنایت علیه بشریت در رژیم ایران، قویاً، حمایت میکنیم. ما همچنین از این رژیم هم میخواهیم که اگر بهواقع بهدنبال عدالت است، همة دعاوی و اسناد خود علیه اپوزیسیون را هم در این دادگاه ارائه کند.
توطئة رژیم ایران برای هدف قراردادن سازمان مجاهدین و حامیان آن در خاک اروپا، توهین بزرگی بههمان پایههایی است که اتحادیة اروپا بر آن بنا شده است. سکوت در برابر چنین اقداماتی، چراغ سبزی برای ادامة کشتارها در ایران توسط رژیمی است که رکورددار اعدام شناخته میشود و بهطور مکرر استانداردها و قوانین بینالمللی را نقض میکند. بیعملی، همچنین، امنیت و حفاظت پناهندگان ایرانی در اروپا را بهخطر میاندازد.
ما از شما بهعنوان رئیس شورای اتحادیة اروپا میخواهیم حفاظت کامل پناهندگان سیاسی ایرانی در اشرف3 و برخورداری آنها از تمامی حقوق مقرر در کنوانسیون1951 ژنو و کنوانسیون اروپایی حقوقبشر و قانون بینالملل را تضمین کنید؛ از جمله، آزادی بیان و اجتماعات. این موضوع از سوی نخستوزیر آلبانی در آوریل2016 در نامه بهنایبرئیس پارلمان اروپا مورد تأکید قرار گرفته است. ما در تعهد خود برای دفاع از دموکراسی و حقوقبشر در ایران متحد هستیم و بهرژیم ایران پیام روشنی میفرستیم که تلاشها و توطئههایش برای اعمال فشار و سرکوب اپوزیسیون در خارج کشور، تحمل نخواهد شد».
۹۹ ـ روز ۷ مرداد، که آگهی عمومی قضائیه رژیم منتشر شد، مسعود رجوی با «دعوت از خامنهای و رئیسی و اژهای و دیگر جلادان و دژخیمان رژیم به یک دادگاه کیفری بینالمللی، شامل دادگاهی که قضاییه جلادان آن را برای کیفر مجاهدین اعلام کرده است» اعلام کرد: «با بسی افتخار از ایستادگی و مقاومت و عملیات مجاهدین سربدار و مجاهدان سر موضع علیه فاشیسم دینی و با تأکید بر حقانیت و ضرورت هرآنچه تا کنون علیه دشمنترین دشمنان مردم ایران کردهایم، به عنوان نخستین مسئول مقاومت و ارتش آزادیبخش ملّی ایران در جنگ داخلی با ارتجاع ولایت فقیه، برای محاکمه در هر دادگاه و مرجع بیطرف بینالمللی باردیگر اعلام آمادگی میکنم. مقاومت ایران در هر حال حقوقدانان و وکلای بینالمللی و نمایندگان پارلمانها را حتی برای شرکت در دادگاهی که رژیم میخواهد در قضاییة جلادانش برگزار کند، معرفی میکند به شرط این که رژیم بهانه نیاورد، طفره نرود و از قبول آنها شانه خالی نکند. رژیم در حضیض انزوا و سقوط با ترتیب دادن دادگاه و دعوت از ما برای معرفی وکیل به زبان معکوس دیو و دد، به آلترناتیو خود اقرار میکند و آدرس میدهد. اگر غیر از این است همچنانکه دادگاه سوئد برای دو هفته در آلبانی برگزار شد، رژیم بلادرنگ باید موافقت خود را برای شرکت سردمدارانش در دادگاه بینالمللی شامل دادگاهی که خودش برای محاکمة ما عنوان کرده اعلام کند. دادگاه بین المللی در یک کشور اروپایی با حضور وکلا و شاهدان طرفین بطور علنی برگزار میشود. هم خامنهای و رئیسی و سرکردگان رژیم حرفهایشان را میزنند و هم بیش از ۱۰۰ تن که از ما به محاکمه خوانده است.
تاکنون ۱۲۴ تن از رهبران پیشین جهان موافقت خود را برای قراردادن مسئولان قتل عام۳۰ هزار زندانی سیاسی در برابر عدالت و قانون اعلام کردهاند. ۹۰ درصد سربداران از مجاهدین بودند. همچنین ۳۶۰۰ قانونگذار در ۶۱ پارلمان از ۴۰ کشور جهان شامل ۲۹ اکثریت پارلمانی خواستار محاکمه و حسابرسی از سردمداران رژیم به خاطر جنایت علیه بشریت شدهاند. اکنون رژیمی که بارها از زبان سردمداران و قضائیة جلادان اعلام کرده است که اعدام مجاهدین سر موضع احتیاج به محاکمه و قانون ندارد بلکه به حکم خمینی باید در کوچه و خیابان و در هر کجا، سرضرب اعدام شوند. پس از ۴۲ سال در یک فرار به جلوی مسخره از عدالت و دادگاه بینالمللی از ما میخواهد ضمن یک ماه وکیل خود را معرفی کنیم تا به محاکمه بپردازد. دیر آمدی ای شغال بزدل و عمامهدار!
در بهمن 1387 گفتیم و تکرار میکنیم که: ”هر گاه یک دادگاه بیطرف بینالمللی بر طبق اصول و معیارهای شناخته شده حقوقی و قضایی در کار باشد، ما به رژیم آخوندی می گوییم: بفرمایید به دادگاه، خواهش میکنیم به دادگاه بیایید... ما هم آماده ایم و می توانید هر ادعایی را علیه ما مطرح کنید. من هم شخصاً آماده ام و از ولی فقیه ارتجاع دعوت میکنم اگر جرأت دارد بلادرنگ در یک محکمة بین المللی با حضور خود من حاضر شود“.
در اسفند 1399 و شهریور 1400 هم من اعلام کردم: ”از حضور در یک دادگاه بین المللی با شرکت خامنهای و روحانی و ظریف و رئیسی در لاهه یا ژنو به غایت استقبال میکنیم. رژیم می تواند همه مدعیان و شاکیان را با خودش بیاورد. بنابراین اگر رژیم ریگی به کفش ندارد بلادرنگ باید موافقت خامنهای و روحانی و سرجلاد قوه قضاییة خود را برای شرکت در دادگاه بین المللی در لاهه یا ژنو یا هر دادگاه بین المللی دیگرتحت نظارت ملل متحد اعلام کند“.
به خامنهای میگویم یادش نرود هر چه شاهد و سند و مدرک دارد با خودش بیاورد، از جمله دختر لاجوردی و پسر صیاد شیرازی و بقایای قاسم سلیمانی. نیری و اشراقی و پورمحمدی و مخصوصاً رئیسی هم باید جهت تصفیه حساب نهایی که پورمحمدی میگفت باید با مجاهدین انجام شود، حضور پیدا کنند. اما اگر خامنهای حسب المعمول جا زد و خفقان گرفت و باز هم خواهان معرفی وکلای ما طی یک ماه است، وکلای من همانا بیش از ۸۰ میلیون ایرانی در جبهة خلق بهویژه شورشگران و کانونهای شورشی، جوانان دادخواه بلوچ و عرب و پیشمرگان کرد و نوادگان ستارخان و سردار جنگل و مصدق در سراسر میهن هستند. من در دیکتاتوری شاه به اعدام محکوم بودم، در دیکتاتوریشیخ نیز نشان افتخار نخستین محکوم به اعدام را داشته و دارم. میخواهم این شرف و افتخار را داشته باشم که مجاهد بمانم و مجاهد بمیرم.
اگر پشت ارتجاع به استعمار و مماشات گرم است، در هر چه میخواهد بکند، درنگ نکند. حرف ما یک چیز بیشتر نیست: آتش شعله برکش! خلقمان با فرزندان رشیدش برای ما کفایت است. آنان که همچون مریم میگویند "میتوان و باید" ایران ماتمزده آخوندی را اگر قیمتش را بدهیم و عزمش را داشته باشیم به گلستان عدالت و آزادی تبدیل کرد.
سازمان مجاهدین خلق ایران، شورای ملّی مقاومت ایران و کمیسیون قضایی البته حقوقدانان و وکلای بینالمللی شناخته شده و نمایندگان پارلمانها را برای شرکت در هر دادگاهی که رژیم میخواهد در قضاییة جلادان برگزار کند، معرفی خواهند کرد به شرط این که رژیم بهانه نیاورد و طفره نرود و شانه خالی نکند.
خامنهای خودش در ۷ تیر ۱۴۰۱ به صراحت اذعان کرد که از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به بعد ”در داخل کشور در خود این خیابانهای تهران جنگ داخلی بود“ و مجاهدین ”افتاده بودند به جان پاسدار کمیته و پاسدار سپاه. در تهران جنگ بود“. رژیم پیوسته ادعا میکند مجاهدین ۱۷ هزار از نفرات او را به هلاکت رساندهاند. تفاوت البته با ۱۲۰ هزار و ۱۰۰ هزار شهیدان خلق ما، بسیار زیاد است. اما همچنانکه دراسفند ۱۳۹۹ گفتم تکرار میکنم: ”خامنهای و رئیسی و دیگر سران رژیم اگر جرأت دارند با ما به یک دادگاه بینالمللی بیایند. این ۱۷ هزار نفر را که آمار می دهند و آن ۱۷ هزار نفر فروغ جاویدان را هم که در آمارشان محسوب نمیکنند و ۱۷ هزار نفر بعدی را هم که قرار است وارد کنند، همراه بیاورند! این روشن میکند که ۴۰ سال است در ایران یک جنگ عظیم بین خلق و مجاهد خلق با رژیم دجال و ضد بشر جریان دارد“. جای خوشوقتی است که در اثر قیام و چهار دهه مقاومت پر رنج و خون و سازمانیافته اکنون جهان تمایل روزافزونی به ایستادن در کنار مردم ایران و حقوق مشروع آنها برای دفاع از خود در برابر سرکوب، کشتار وحشیانه و جنایت علیه بشریت نشان میدهد. در حالی که دنیا، حق مردم ایران و مبارزة آنها برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک را به رسمیت میشناسد. خامنهای و رژیم پابهگور آخوندی آب در هاون میکوبند و از ما میخواهند وکلایمان را برای محاکمه در قضائیة جلادان معرفی کنیم. قدری صبر کنید تا ببینیم قیام خلق شما را به محاکمه میکشد یا شما پس از یک ماه دربارة ما ”تصمیم مقتضی“ میگیرید. ”تصمیم مقتضی“ را خمینی خونآشام گرفت و شما فرومایگان ادامه دادید. این تازگی ندارد، آنچه تازگی دارد کابوس وحشت از سرنگونی و عوعوی سگ در نورافشانی و استمرار قیام خلق است».
100ـ در پردة دیگری از این نمایش، آخوند اژهای، سردژخیم قضائیة رژیم، که در چهاردهة گذشته دست اندرکار جنایت علیه بشریت و کشتار مجاهدان و مبارزان آزادی بوده و با فراخوانهای بین المللی بسیاری برای محاکمه مواجه است، گفت مجاهدین هزاران نفر از رژیم را به هلاکت رساندهاند و «نه تنها نظام جمهوری اسلامی ... بسیاری از اولیاء دم شاکی هستند ... جمهوری اسلامی ببینید حتی برای اینها میخواهد یک دادگاه عادلانه تشکیل بدهد. روز اول به آنها میگوید وکیل میخواهید بسمالله. کجا و کدام کشور شما سراغ دارید که برای افراد تروریست ... دادگاه تشکیل میدهد»! وی افزود: کشورهای غربی«حتماً باید اینها را تحویل بدهند. حتماً باید اینها محاکمه بشوند... باید به سزای اعمالشان برسند».
دبیرخانة شورای ملّی مقاومت در اطلاعیة 25 مرداد خاطر نشان کرد: «هدف آخوند جانی از این اظهارات، همچنانکه صدور کیفرخواست برای سازمان مجاهدین و 107 نفر، تغییر صورت مسأله و برگرداندن آن به مجاهدین مضافاً بر شانتاژ و زمینه سازی برای اعمال فشار بر مخالفان ایرانی و اقدامات تروریستی به منظور گریز از محاکمة بینالمللی است. 124 تن از رؤسای جمهور و نخست وزیران پیشین و 3600 قانونگذار از40 کشور شامل اکثریت 30 مجلس از جمله کنگرة آمریکا، اکثریت مجلس ملّی فرانسه و اکثریت مجلسین در انگلستان و ایتالیا و 75 برندة جایزه نوبل در بیانیه های حمایت از قیام مردم ایران برای جمهوری دموکراتیک، خواستار محاکمه و ”پاسخگویی مقامات رژیم برای جنایات علیه بشریت” شده اند.
مقاومت ایران، شورای امنیت ملل متحد، اتحادیة اروپا و کشورهای عضو و عموم مراجع بین المللی مدافع حقوق بشر را به تسریع در محاکمة بین المللی آخوندهای جلاد حاکم بر ایران با حضور نمایندگان مقاومت و همچنین اتخاذ مواضع قاطع در برابر سردژخیم قضائیة جلادان فرامیخواند. رژیم اعدام و قتلعام تاکنون 69 بار به خاطر لگدمال کردن همة اصول و استانداردهای حقوق بشر در مجمع عمومی و ارگانهای مدافع حقوق بشر در ملل متحد محکوم شده است».
اظهارات رئیس قضائیة جلادان با عکس العمل گستردة بین المللی مواجه شد. به عنوان نمونه کمیتة پارلمانی انگلستان برای آزادی ایران اظهارات او را تلاشی عامدانه برای منحرفکردن توجهات از خواست فزایندة بینالمللی برای حسابرسی از این رژیم و سران آن بهخاطر دههها فعالیتهای بیثباتکننده، تروریسم و نقض حقوقبشر توصیف کرد که باید بهطور کامل بهعنوان توهین به جامعة بینالمللی رد شوند. این کمیته افزود «دولت انگلستان باید برای مقامات ارشد و سران (رژیم) ایران روشن کند که انگلستان متعهد است بهوعده خود مبنی بر حسابرسی از رژیم عمل کند، آنهم با رهبری جامعة بینالمللی در تضمین یک فرآیند پاسخگویی تحت مکانیسمهای موجود در سازمانملل و با ارجاع وضعیت وحشتناک حقوقبشر و سوابق تروریستی (حکومت) تهران بهشورای امنیت سازمانملل. اگر اظهارات اخیر رئیس قضائیة (رژیم) ایران دروغی برای فریب جامعة جهانی نباشد، (حکومت) تهران دلیلی برای مخالفت و ممانعت از تشکیل دادگاه بینالمللی با حضور اپوزیسیون دموکراسیخواه سازمان مجاهدین خلق ندارد».
همبستگی برای انقلاب و استقرار جمهوری دموکراتیک ایران
شورای ملّی مقاومت ایران از هنگام تأسیس تاکنون در چارچوب مرزبندی با «شاه و شیخ» و به خاطر استقرار جمهوری دموکراتیک، برای مسائل مهم کشور طرح و برنامه ارائه داده است. طرح صلح در جنگ هشت ساله ایران و عراق، طرح خودمختاری کردستان ایران، طرح رفع هرگونه تبعیض از زنان، طرح جدایی دین و دولت و طرح جبهه همبستگی ملی. عصاره و فشردة این طرحها در برنامه 10 مادهیی خانم مریم رجوی گنجانده شده و شورای ملّی مقاومت خود را در ایران آزاد شده به آن متعهد میداند:
۱ـ «نه، به ولایت فقیه. آری، به حاکمیت مردم» در یک جمهوری با رأی آزاد و کثرتگرا؛
۲ـ آزادی بیان، آزادی احزاب، آزادی اجتماعات، آزادی مطبوعات و فضای مجازی، انحلال سپاه پاسداران، نیروی تروریستی قدس، لباس شخصیها، بسیج ضد مردمی، وزارت اطلاعات، شورای انقلاب فرهنگی و همة گشتها و نهادهای سرکوبگر در شهر و روستا و در مدارس، دانشگاهها، ادارات و کارخانه ها؛
۳ـ تضمین آزادیها و حقوق فردی و اجتماعی طبق اعلامیة جهانی حقوق بشر، انحلال دستگاههای سانسور و تفتیش عقاید، دادخواهی قتل عام زندانیان سیاسی، ممنوعیت شکنجه و لغو حکم اعدام؛
۴ ـ جدایی دین و دولت، آزادی ادیان و مذاهب؛
۵ ـ برابری کامل زنان و مردان در حقوق سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی، لغو هرگونه تبعیض، حق انتخاب آزادانه پوشش، ازدواج، طلاق، تحصیل و اشتغال، منع بهرهکشی از زنان تحت هر عنوان؛
۶ ـ دادگستری و نظام قضایی مستقل طبق معیارهای بینالمللی، مبتنی بر اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاکمة علنی و استقلال کامل قضات. الغای قوانین شریعت آخوندی و بیدادگاههای انقلاب اسلامی؛
۷ ـ خودمختاری و رفع ستم مضاعف از اقوام و ملیتهای ایرانی، طبق طرح شورای ملّی مقاومت برای خودمختاری کردستان ایران؛
۸ ـ عدالت و فرصتهای برابر در اشتغال و در کسب و کار و بازار آزاد برای تمام مردم ایران، احقاق حقوق کارگر و دهقان، پرستاران، کارمندان، فرهنگیان و بازنشستگان؛
۹ ـ حفاظت و احیای محیط زیست قتل عام شده در حکومت آخوندها؛
۱۰ ـ ایران غیر اتمی و عاری از تسلیحات کشتارجمعی، صلح، همزیستی و همکاریهای بین المللی و منطقهیی.
شورا در آغاز چهل و سومین سال حیات خود، برای اطلاع عموم مردم مواضع سالهای گذشتة خود را بار دیگر خاطرنشان می کند:
ما بر اساس خط مشی اصولی خود مبنی بر مخالفت با هرگونه مداخلة نظامی خارجی در ایران و مخالفت با هرگونه آلترناتیوسازی پوشالی از جانب قدرتهای بزرگ و منطقهیی است و بر ضرورت قطع همة حمایتها و امدادرسانیها به دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران، تأکید میکنیم؛
شورا به طور قاطع و مداوم از مبارزات و خیزشهای مردمی، جنبشهای خاموشی ناپذیر کارگران، معلمان، کشاورزان، بازاریان و کسبه، اعتراضات بی وقفة زنان، جوانان، پزشکان، پرستاران و کادر پزشکی و حرکتهای حقطلبانة ملیتها و مردم به پاخاستة میهنمان، که در چارگوشة ایران درفش مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقق استقلال و آزادی و نفی هر گونه تبعیض جنسی، ملّی و مذهبی را، با قبول همه مخاطرات و هزینههای آن، برافراشته نگهداشتهاند، حمایت کرده و برای رساندن صدای این جنبشها به گوش عموم مردم ایران و جهان بهغایت کوشیده است.
خواست نیروهای کار ایران برای حق اعتصاب و حق ایجاد تشکلهای مستقل و نظارت سازمان بین المللی کار بر حقوق خود و لغو کار کودکان، از خواستهای شورای ملّی مقاومت ایران است.
ما خواستار اقدام بیدرنگ شورای امنیت ملل متحد بهمنظور جلوگیری از نقض حقوق بشر در ایران و بازدید گزارشگر ویژة حقوق بشر از زندانهای ولایت خامنهای و ملاقات با خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی هستیم و از جامعة جهانی میخواهیم برای توقف اعدامهای گسترده و خودسرانه به اقدام عملی و جدی دست بزند. چشم پوشی قدرتهای بزرگ از نقض حقوق بشر در ایران به بهانة توافق اتمی (برجام)، محکوم و غیرقابل قبول است.
ما بار دیگر در رابطه با قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67 بر لزوم محاکمة مسئولان و آمران و عاملان این نسلکشی سازمانیافتة حکومتی، که از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت است، به ویژه، در مورد ابراهیم رئیسی، که از جانب ولی فقیه نظام در یک نمایش انتخاباتی بر منصب ریاست جمهوری گمارده شده، تأکید میکنیم و از کمیسر عالی حقوق بشر میخواهیم که یک کمیسیون مستقل برای تحقیق در مورد قتل عام سال ۶۷ تشکیل دهد.
امواج پیاپی قیامها و جنبشهای یازده ماه گذشته به طور شفاف و روشن نشان داد که خواست مبرم و مقدم مردم ایران، سرنگونی رژیم ولایت فقیه، با همة دسته بندیها و باندهای درونی آن و به سرانجام رساندن انقلاب دموکراتیک و استقرار یک جمهوری دموکراتیک و عرفی در ایران است.
شورای ملّی مقاومت ایران، بار دیگر همچون هر سال، همة زنان و مردان ایران زمین و نیروهای سیاسی و رنگین کمان نیروهای اجتماعی و فرهنگی ایران را فرا میخواند تا پیرامون شعار محوری «مرگ بر اصل ولایت فقیه ـ مرگ بر دیکتاتور ـ مرگ بر خامنهای » با مرزبندی با «شاه و شیخ»، متحد و متشکل شوند. به باور ما، راه حل عملی برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران، در گام اول، به سازماندهی و تشکلیابی حول شعار محوری مبارزه منوط است. از این رو، ما زنان و مردان ایرانزمین را به ایجاد کانونهای شورشی و پیوستن به مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش در سراسر میهن دربند فرامیخوانیم.
خیزش انقلابی مردم ایران با کانونهای شورشی و ارتش آزادی و جایگزین دموکراتیک در صحنة عمل انقلابی و با مرزبندی اساسی «نه شاه ـ نه شیخ» و با تضمین و پشتوانة خون یک صد و بیست هزار شهید راه آزادی، مصمم است دیکتاتوری دینی را سرنگون و ایران آزاد آینده را بنا کند.
کمتر از چهارماه پیش از شروع جنبش انقلابی، آقای مسعود رجوی، مسئول شورا در ۲۰ خرداد ۱۴۰۱ پیرامون اتحاد و همبستگی گفت: «ابتدا باید به این سؤال جواب داد که چگونه و از چه طریقی می خواهید این رژیم را با سپاه پاسدارانش تغییر بدهید و سرنگون کنید؟ اینجاست که با توجه به تجربة ۴۰ساله، حرفهای مفت خشونت پرهیز و طیف راه حلهای بی هزینه رنگ می بازد و حقانیت کانونها و شهرهای شورشی و ارتش آزادیبخش ملّی اثبات می شود. شرط کافی در اصل وحدت و همبستگی نیروهای جبهة خلق خلاصه میشود. وحدت و همبستگی برای استقرار یک نظام جمهوری دموکراتیک و مستقل، مبتنی بر جدایی دین از دولت. اینجاست که با توجه به تجربة یک صد سال گذشته، اصل پایهیی ”نه شاه ـ نه شیخ“ بهمعنی نفی هر گونه دیکتاتوری و وابستگی نتیجه میشود. این، تنها سیاست ملّی و میهنی برای ایران و ایرانی و ملّیتهای تحت ستم مضاعف است. هر چیزی غیر از این فریب و غیرواقعی است».
اکنون که شرایط انقلابی در میهن ما با شورانگیزترین حماسه ها ادامه دارد، شورا کماکان سرنگونی رژیم ولایت فقیه با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن و پیروزی انقلاب دموکراتیک مردم ایران را وظیفة مبرم خود میشناسد. شورا از طریق انتشار نتیجة بحثها در اجلاسها؛ از طریق روشنگریهای مسئول شورا؛ کمیسیونها، سازمانها و شخصیتهای عضو شورا و بهویژه از طریق سخنرانیها و موضعگیریهای خانم رجوی، مواضع خود را به اطلاع عموم رسانده است.
آقای مسعود رجوی پیوسته تأکیدکرده است که طبق مصوبة شورای ملّی مقاومت ایران در بارة جبهة همبستگی ملّی برای سرنگونی استبداد مذهبی، هر نیروی جمهوریخواه و ملتزم به نفی کامل نظام ولایت فقیه، که خواهان استقرار یک جمهوری دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت است، از ما و با ماست و ما با او هستیم.
شورای ملّی مقاومت ایران
۳۱ مرداد ۱۴۰۲