خامنه‌ای درمانده چگونه اموال ایران را برباد داد؟

 

بروز سیزده ابر بحران در رژیم آخوندی اکنون واقعیتی بنام نقش مستقیم خامنه‌ای کودک‌کش  را برای تولید فقر و فلاکت در جامعه دردمند ایران به اثبات رسانده است.

دراین راستا شاهد هستیم که طی قریب به سه دهه حکومت این دیکتاتور خونریز، بخش عظیمی از سرمایه‌های ملی یا به‌دلیل فساد ساختاری‌، غارت‌، چپاول و سوء مدیرت به هدر رفته یا صرف هزینه‌های سنگین اتمی‌، نظامی و امنیتی گردیده است.
برای نمونه  داده‌های قطره‌ای از وجود حداقل « دو هزار میلیارد دلار» زیان مالی  به‌دلیل پروژه مخاطره‌آمیز اتمی سخن به میان آورده اند!

همچنین یک کارشناس اقتصادی در رژیم آخوندی در مصاحبه ای به گوشه‌ای از ابعاد هدر دادن سرمایه‌های ملی اعتراف کرده است. 
وی می‌گوید: « ما در ۲۰ سال گذشته چیزی در حدود هزار و پانصد میلیارد دلار منابع ارزی داشتیم و آن‌ها را هدر داده‌ایم؛ به قول خودشان کالا‌های اساسی وارد کرده یا در بازار ارزپاشی کرده‌اند. هزارو پانصد میلیارد دلار منابع خیلی سنگینی است و اگر شاید فقط یک چهارم آن را در زیرساخت‌ها هزینه می‌کردیم، از نظر زیر ساختی در رده کشورهایی مانند ژاپن قرار می‌گرفتیم، اما متاسفانه سیاست مخرب گذشته کماکان ادامه دارد». (سایت حکومتی رویداد بیست و چهار، 25 مرداد 1402) 

خروجی  این جملات به معنای بروز ابر بحران‌هایی مانند زیست محیطی، اقتصادی، مالی،  تولیدی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دیپلماتیک می‌باشد که به یقین نسل‌های آینده  برای ترمیم  و جبران آنها باید قرن‌ها تلاش و کوشش  نمایند.
این کارشناس اقتصادی در ادامه با اذعان به وجود بحران‌های عمیق در زیرساخت‌های کشور می‌افزاید : « ببینید وضعیت تولید برق ما به چه نحوی است؟ وضعیت زیرساخت‌های ریلی، زیرساخت‌های جاده‌ای چگونه است! این ۶ میلیارد دلار می‌تواند مشکلات زیادی از کشور را حل کند، ولی برداشت من این است که بانک مرکزی تصمیم دارد سیاست ارزپاشی را ادامه دهد».

همچنین واقعیت دیگردر لابلای این جملات نخست به معنای نقش مستقیم خامنه‌ای برای بروز بحران‌ها در کشور می‌باشد، زیرا وی طی سه دهه گذشته و از زمان به قدرت رسیدن، عامدانه و آگاهانه با باز گذاشتن منابع مالی و ارزی  برای متولیان دزد و فاسد آخوندی ، تلاش نموده تا بر رؤیای خود برای حفظ سلطنت مطلقه ولی فقیه  تداوم بخشد.

دراین راستا وی بطور همزمان  دو سیاست موازی را به پیش برده است. نخست بسط  و گسترش فساد برای کارگزاران، متولیان و آقا زاده‌های حکومتی و دیگری هزینه‌های سنگین نظامی با گسترش قدرت برای سپاه و دوایر امنیتی. 

بدین سان در بستر یک سیاست فاسد شاهد رشد و نمو پدیده‌هایی مانند سرکوب، ترور و جنگ افروزی و نیز  اختلاس و دزدی‌های کلان، فرار سرمایه از کشور، ارز پاشی، رانت خواری در ابعاد نجومی و یک اقتصاد فاسد دولتی می باشیم.

ثمرات این سیاست مخرب اکنون به‌حدی است که بنابرداده‌‌های حکومتی اکنون قریب هفتاد میلیون ایرانی زیر خط فقر بسر می‌برند. از این میزان نیز قریب سی میلیون زیر خط فقر مطلق!
درچنین بستری است که شاهد روز افزون پدیده های نوظهور از فقر و فلاکت در کشور می‌باشیم.
به‌عنوان نمونه مرکز پژوهش‌های مجلس رژیم در تازه ترین ارزیابی‌ها به پدیدار شدن « 8 شکل بی خانمانی  در کشور» اعتراف کرده است.

براساس این گزارش: « پشت‌بام‌خوابی، موتورخانه‌خوابی، ماشین‌خوابی، گورخوابی، اتوبوس‌خوابی، خانه‌به‌دوشی، شغل‌گزینی سرپناه‌جویانه و هم‌خانگی دو یا چند خانواده در یک واحد مسکونی از جمله مصادیق آشکار بی‌خانمانی است. این موارد نشانگر شکست‌های فاحش نظام مسکن به‌ویژه کم‌درآمدها و آسیب‌پذیرهاست».  (سایت سیمای آزادی 24 مرداد 1402)