قیام ایران – طرح مجازی شدن فعالیت دانشگاه‌ها

با نزدیک شدن به سالروز قیام، خامنه‌ای درمانده، در هراس از اوجگیری اعتراضات مردمی،  بویژه از سوی دانشجویان و اساتید در دانشگاه‌های کشور، در صدد است تا طرحی  بغایت تدافعی بنام « مجازی نمودن فعالیت دانشگاه‌ها» را راه اندازی نماید.

براساس این طرح که در پوش به‌ظاهر« کاهش بار ترافیک »!! عنوان گردیده، شهرداری پایتخت، از وزارت آموزش عالی در دولت نحس سیزدهم در خواست کرده  است که  تا « دهم  مهرماه » از ورود دانشجویان به صحن دانشگاه‌ها ی تهران ممانعت و کلاس های درسی را  صرفا از طریق « آنلاین » برگزار نماید.

یک کارگزار حکومتی در این رابطه اعتراف می کند: « در حال رایزنی، مکاتبه و طی فرآیند کارشناسی هستیم که از آموزش عالی بخواهیم در راستای کاهش ترافیک پایتخت ۱۰ روز اول مهر ماه فعالیت دانشگاه‌ها مجازی باشد». ( سایت حکومتی دنیای اقتصاد ۱۸مرداد ۱۴۰۲) 

واقعیت در لابلای این جملات به معنای وحشت رژیم از آغاز سال تحصیلی و به تبع آن  شروع اعتراضات در محیط های آموزشی، دانشگاه‌ها و مدارس می باشد. 
راه اندازی انواع و اقسام تورهای امنیتی و پلیسی در معابر و خیابان‌ها به موازات عربده کشی‌های روزانه از سوی فرماندهان سپاه مردم کش و یا فشارهای روزمره بر بانوان با  محمل « مبارزه با بی‌حجابی» تماما در راستای بستن کمربند تدافعی علیه جامعه دردمند ایران می باشد.

بدین‌سان  با ورود قریب ۱۱میلیون دانش آموز و دانشجو به صحنه، می‌توان پیش‌بینی نمود که در فردای پایان تعطیلات و همزمان با سالروز ۱۵شهریور، حاکمیت  به چه میزان ضربه پذیرتر  خواهد شد.
همچنین تأکید حکومت برای راه اندازی این طرح در پایتخت ۱۴میلیونی به معنای وجود پتانسیل بالای مبارزاتی در میان دانشجویان در این بزرگ شهر، با وزن بسیار بالای سیاسی و اجتماعی،  می‌باشد. 

واقعیت در ایران دیکتاتورزده آن است که حضور دانشجویان آزاده در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی  که همواره در صف اول مبارزه با شاه و شیخ قرار دارند، ریشه در تاریخ نوین ایران دارد. 
سخن از نسلی مبارز و آگاه می‌باشد که طی هفت دهه گذشته همواره در کنار مردم و نیروهای انقلابی مجاهد و مبارز قرار داشته و بدین‌سان به مهم‌ترین گسل اجتماعی برای جذب کادرهای انقلابی تبدیل گردیده‌اند.

از این منظر نیز باید به وحشت و هراس دیکتاتوری مذهبی به دانشجویان آزاده نگریست، زیرا دانشگاه و دانشجو همواره مانند خاری در چشمان ارتجاع هار مذهبی و تفکرات ضد تکاملی آخوندهای مرتجع قرار داشته اند.

تعطیلی دانشگاه‌ها و مدارس عالی در آغاز انقلاب ضد سلطنتی که به‌ فرمان خمینی ضدبشر صورت گرفت و به تبع آن دستگیری و اعدام ده‌ها هزار دانشجو و فرهیخته در ایران، ترجمان این وحشت و هراس حکومت و نیز وجود پتانسیل بالای انقلابی در مراکز آموزشی کشور می‌باشند.
به‌عنوان نمونه باید به « علی یونسی » و « حسین مرادی » ،  دو دانشجوی نخبه کشور اشاره نمود که بدلیل حمایت از مقاومت ایران اکنون در سیاه چال‌های رژیم آخوندی بسر می‌برند.

به موازات این نکات نیز باید به فشارهای سیتماتیک بر دانشجویان با اهرم‌های امنیتی اشاره نمود.
پرونده سازی، احضار دانشجویان به وزارت اطلاعات، جضور بسیج سرکوبگر در مراکز آموزشی، ستاره دار نمودن دانشجویان، صدور احکام اخراج، تعلیق کارت های دانشجویی، محرومیت و یا دستگیری و سربه‌نیست نمودن بسیاری از فعالان دانشجویی طی یک سال گذشته، آینه تمام قدی برای وحشت خامنه‌ای کودک کش از عنصری اجتماعی بنام « دانشجو » می باشد. 
اما دانشجویان مبارز و قیام‌آفرین، با وجود تمامی تمهیدات و بگیر و ببندها ، حرکت‌های اعتراضی خود را طی سال گذشته همواره با شعارهای «توپ، تانک، فشفشه، آخوند باید گم بشه » و نیز« مرگ بر دیکتاتور»  به پیش برده اند.