ناهید همت آبادی: « شاه منشوری »

 

در عصر خلاء آرمانی، بی پرنسیبی‌های سیاسی و ولنگاری اخلاقی که واژه ها نیز اغلب نه به معنای نهفته در آنها بلکه در مفاهیم مسخ شده شان تعریف می‌شوند، اگر قرار شود به این مقوله نیز جایزه‌یی تعلق گیرد برنده اول بی شک « خود به خواب شاه دیده » سپس « زینت المجالس چرخش مدار» آنگاه  دور برداشته های مجهول الاحوال و بعد دست چندمی‌های وامانده و رانده‌اند که اولی بعد از عمری لولیدن و لمیدن در فرنگ گاهی هم البته برای فعالیت سیاسی ضد آخوندی؟! با انتشار توییت وپیامی یا شوی آشپزی و از این دست، احساس « خود شازدگی » را تسکین داده و اگر روزی هم از ذوق موسوی خود را حسابی « سبز کرد » اما با پیامی بعداً برای « برادران سپاه » و درخواست همدستی با آنان همه چیز را فراموش نموده فقط .... وقتی که امید خاموشی کامل قیام هم برایش یکسره بر باد شد ناگهان « شاه بچه » به فکر« گذار» از رژیم  ولایی و بنایی اپوزیسیون افتاد که به این منظور خیر؟! « زینت المجالس پوشال گفتار»، بعضی نان خورهای سیاسی روزگار و چند تایی بی پرنسیب رانده از جمع و مانده از عمل را هم سوار اتوبوس مجانی کرد تا با ‍پوشال و پ‍ر گویی، با لبخند و عشوه های سیاسی به امدادهای همیشه غیبی هم ندا دهند که « منشور گرچه وارفته » ولی آماده برپایی شور ولاییست منتها  هرزه و پرگویی‌های بی محتوا و اراجیف بافی‌های بی معنای « عصائب ناچیز منشور»، جیغ بنفش نوچه‌های دور و بر را هم  درآورد و در فضای مجازی تا نفس در سینه ها و زور در گلو داشتند بر سر و کله هم کوبیده و سوء سوابق یکدیگر را افشا کردند. تازه بماند به کنار که « بچه شاه » و اصحاب همه هم یکجا نشخوار کلمات « همه با هم » را نیز فراموش نکرده و مثل خمینی کفن دریده که می‌گفت: « همه با هم، یعنی همه با من »، دعوت  به شراکت همگان در« منشور» را هم مدّ نظر داشتند تا همه‌ی « صادراتیهای اطلاعاتی »، وادادگان سیاسی و امثالهم « همه با هم » یکسر به قصد انحراف قیام و خیانت به خواست مردم ایران برای سرنگونی تمام عیار ملایان همدست شوند؛ چون حالا دیگر همه حتی اضداد و دشمنان آزادی ایران هم فهمیده و شیر فهم شده‌اند که مجاهدین اصلاً باج به شغالان نمی‌دهند. برای همین هم اگر هرگاه  و هر وقت هر کس یا  ناکس حتی در صورت کمترین سمپاتی نسبت به مجاهدین اما با یا بی دلیل با نیش قلمی یا زهر زبان پلیدی به گونه ای هیستریک مجاهدین را هدف گرفته و بر حضور جدی آنان در صحنه سیاسی ایران و بر بهای گزافی که طی چهل سال آزگار مقاومت خونبار برای استقلال و آزادی میهن پرداخته اند بمنظور خوشآمد ولایی با هرزه درایی و دهان گشادگی لمپن وار عمداً چشم بسته، شک نباید کرد که اگر نه « سر در آبشخور رژیم اما « خود واداده به اجنبی » بوده و می‌باشد. 
مجاهدین خلق بی نیاز از تأیید  و تأکید چون حقیقتی نمایان و ناب و بی اغراق یگانه سازمان منسجم، منضبط و دیرپای سیاسی ایرانند که با اتکاء آرمانی به مذهب اسلام از بدو تسلط  فاشیسم دینی بر ایران برای سرنگونی تمام عیار رژیم خون آشام آخوندی و برقراری استقلال، آزادی و دموکراسی در میهن اسیر، سرنگونی تمام عیار سیستم جنایت، ترور، و جنگ افروزی ملایان را هدف غایی قرار داده و با نفی دیکتاتوریهای چکمه و نعلین برای برقراری یک جمهوری دموکراتیک با تکیه بر جدایی دین از دولت همچنان به مبارزه ای غول آسا و طاقت فرسا ادامه داده و در چار چوب همین خواست ملی و میهنی همه ی احزاب، سازمانها و افراد غیر وابسته را جدا از اعتقادات دینی و باورهای فردی به همیاری با جبهه همبستگی ملی برای سرنگونی رژیم ملایان فراخوانده اند تا پس از سرنگونی حکومت جهل و جنایت آخوندی با تشکیل مجلس مؤسسان  و تصویب قانون اساسی ایران، همه سازمانها و احزاب تشکیل دهنده شورای ملی مقاومت نیز منحل و رییس جمهور منتخب شورا مریم رجوی برای دوران گذار نیز از سمت خود استعفا و انتخابات آزاد با رأی آحاد مردم ایران برگزار گردد. 
بنابراین تهمت و دریدگی دهان نسبت به مسلمان بودن مجاهدین ( یا انواع مذاهب و باورهای دیگران)، انجام آداب مذهبی و داشتن حجاب زنان مجاهد اگر از بابت نادانستن یا نافهمی شخص یا جمعی نسبت به آزادیهای فردی از جمله مذهب و پوشش در چارچوب قوانین جهانشمول نباشد، اما منشاء آن را بی شک در« اطلاعات بد نام آخوندی » باید جستجو و افشا نمود که از ابتدا خواسته و میخواهد هدف والای قیام مردم برای سرنگونی فاشیسم دینی را تا تظاهرات واغتشاش برای آزادی پوشش و حجاب تنزل داده و قیام و انقلاب در راه را به انحراف یا خاموشی مطلق بکشاند.
مجاهدین طی چهل سال آزگار نبرد و ایستادگی خونبار در برابر دستار بر سران جنایتکار و عبور از هفتاد هزار خوان توطئه، ترور، بمباران و کشتار توسط عمامه داران با همدستی استعمارگران، هنوز اما همچنان بر عهد و سوگند خود برای سرنگونی تمام عیار فاشیسم آخوندی استوار و بر آن پای می‌فشارند بی هیچ تزلزل و تردید.  
« دسته ی منشوری » یا دستجاتی از این دست هم اگر حتی با اطوار و ادا و ماسک دفاع از قیام مردم اما اول کار دهان آلوده به گستاخی  نسبت به مجاهدین می‌گشایند تا موذیانه سپس با نفی خشونت طلبی و آرامش کاذب مردم به جان آمده و ملیتهای محروم ایران را به مدارا و ملایمت با گله های هار کشتار خامنه ای بخوانند، جای تردید هیچ نمیگذارد که سونداژ شده توسط ارتجاع خونخوار یا پیرکهنه استعمار می‌باشند. البته شعارهای رادیکال مردم شهرها و روستاها نیز که پیوسته میخروشند: « مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر » نه استعمار فرتوت و نه خامنه ای پا به گور را خوش می‌آید  بخصوص که اتوبوس سواریهای مجانی، دوره گردیها و بازیهای ولایی « عصائب انگشت شمار شاه منشوری » هم نه فقط  تنور آخوندی را حتی محض « گذار »  ندمید بلکه آنرا ولرم هم نکرد.
دلاور قهرمانان کانونهای شورشی با اتکا و انگیزه از چهار دهه ایستادگی و جانفشانی مجاهدین، تا بنیان جانیان فاسد و پلید  بنیادگرای دینی را از سرزمین گربه نشان برنیندازند از پای نخواهند نشست. افشاگری و فعالیتهای سیاسی سرسام آور مجاهدین در خارج از ایران نیز که با حمایت و یاری بی امان یاران و حضور همیشگی آنان در همه ی صحنه های سیاسی پیوند خورده است سر آخر سر خصم خونخوار و دیرین مردم ایران و جهان را به سنگ نابودی ابدی خواهد کوبید تا مردم و میهن ستمدیده ی اسیر نیز برای همیشه از یوغ فاشیسم دینی رها شوند به یقین.