عید شما مبارک! * دکتر منوچهر هزارخانی

                           

 

عید شما مبارک! *

دکتر منوچهر هزارخانی

 

    نوروز باستانی ایرانی بر همه هم­‌میهنان، به ویژه بر خوانندگان و دوستداران «شورا»، مبارک باد.

    هر چند رژیم ضدّ انسانی و ضدّ ملّی خمینی، از آغاز استقرارش تا کنون، برای از میان بردن فرهنگ گرانقدر و سنّتهای ارجمند و دیرینه ایرانی لحظه یی از تلاش باز نایستاده و هر چند در این چند سال گذشته، با فروزان تر کردن شعله های مرگبار جنگ در پایان هر سال، عید مردم ما را به عزا مبدّل کرده است با این همه، زنده نگاه داشتن سنّتهای میهنی، به ویژه نوروز باستانی، در میان سیل آتش و خونی که «عیدیِ» هر ساله نظام مرگبار خمینی به مردم میهن ماست، وظیفه همه ایران دوستان، به ویژه جنبش مقاومتی است که در همه جبهه ها، از جمله در جبهه فرهنگی، با این نظام آدمخوار و فرهنگ سوز چنگ در چنگ است. در عمل نیز دیده ایم که در چند سال گذشته، مردم، با وجود توصیه و تأکید رژیم در مورد عدم برگزاری مراسم نوروز، با برپاداشتن آن، مخالفت خویش را با این رژیم مرگ پرست و شادی­کش، به صراحت، ابراز داشته اند.

   رژیم، با تحمیل مداوم مرگ و عزا می­کوشد روح زندگی و سرزندگی را در مردم ما خاموش کند؛ می­کوشد «لبخند را بر لبها جرّاحی کند» و گریه و ماتم را به رسم و عادتی همگانی و روزمرّه مبدّل سازد. به واقع نیز امروزه در میهن ما، کمتر خانواده یی یا جمعی را می­توان یافت که در سوگ از دست دادن عزیز یا عزیزانی نباشد. خود ما، سال نو را در حالی آغاز می­کنیم که طعم تلخ از دست دادن غلامحسین ساعدی، هنرمند بزرگ ملّی و همکار ارجمند «شورا» را در ته گلو داریم و داغ نازدودنی شهیدان راه رهایی مردم بر دلهامان را از هیچ کس نمی­توانیم پنهان کنیم. این را نیز به روشنی می­دانیم که هنوز باید ماتمها و و مصیبتهای دیگری را در انتظار باشیم. مگر از یک نظام غیرانسانی، که حتّی هواداران خود را در جنگی زندگی سوز برای هیچ و پوچ به کام مرگ می فرستد، جز این می توان چشم داشت؟

    امّا، طبیعت درنده خو و زندگی ستیز رژیمی که سالهاست، هر شب عید، دهها هزار کشته جنگی به مردم «هدیه» می­دهد، اینک با محدودتر شدن امکانات اقتصادیش اوج تازه بی گرفته است. تحلیل رفتن توان رژیم در پاسخگویی به نیازهای ابتدایی زندگی مردم، بر اثر کاهش صدور نفت و افت بی سابقه بهای آن در بازار جهانی، خبر از دورنمای تیره و تاری می دهد که، در سال آینده، در انتظار مردم، به ویژه زحمتکشان و محرومان جامعه ماست. این دورنمای تیره، که نطفه بحران اجتماعی، توسعه بی مهار موج نارضایی و اعتراض و، در نتیجه، گسترش و ریشه گیری بیشتر مقاومت را در خود خواهد داشت، در عین حال لرزه بر اندام رژیمی افکنده است که بهتر از هر کسی می داند پایگاه مردمیش را در جامعه از دست داده است و اینک، برای ادامه زندگیِ نکبت بارش، راهی جز افزایش هر چه بیشتر فشار و اختناق ندارد. شدّت یافتن سرکوب و خفقان، افزایش چشمگیر شمار اعدامهای مخفیانه در زندانها، گسترش کم نظیر دستگیریهای بی دلیل در کوچه و خیابانهای تهران و شهرستانها در این پایان سال، همه نشانه آن است که رژیم خمینی نه تنها خود را در مانده تر و تنهاتر از همیشه احساس می کند، بلکه به کارآیی تنها وسیله بقایش ـ سرکوب و کشتار ـ نیز دیگر اعتماد چندانی ندارد و خطر مرگ نزدیک را به روشنی می­بیند.

   این احساس خطر ریشه در واقعیّت دارد و رژیم ضدّ بشری بهتر از هر کس این واقعیّت را لمس می کند: گسترش کمّی و کیفی مقاومت مسلّحانه، با وجود بکارگیری حدّ اکثر توان رژیم در فشار و سرکوب، مرحله تازه مقاومت مسلّحانه بر اساس گسترش حدّ اکثر قدرت آتش و بکارگیری تاکتیک حدّ اکثر تهاجم به رژیم و مزدورانش، نشانه تردیدناپذیر اعتلای جنبشی است که با همه کشتار و سرکوب؛ با همه توطئه های دشمنان انقلاب برای بی اعتبارکردن جنبش مقاومت در نظر جهانیان و با همه جفاکاریهای یاران نیمه راه، نه تنها به عنوان تنها ستون استوار مبارزه رهایی بخش ملّی خود را تثبیت کرده؛ نه تنها امواج هولناک توطئه و سرکوب را از سر گذرانده، بلکه اینک به درجه یی از توان رزمی و برخورداری از پشتیبانی مردمی دست یافته است که با قدرت روحی تمام و در منتهای اتّکای به نفس، ابتکار عمل را به دست می گیرد و با تاکتیک حدّاکثر تهاجم به رژیم، به مرحله تازه یی از مقاومت پا می گذارد که زمینه ساز قیام توده یی است.

    این واقعیّت سرسخت است که رژیم خمینی را، هر روز بیشتر از روز پیش، به مرگ ناگزیرش آگاه می­کند. در این نبرد مرگ و زندگی، بی­شک، سال آینده از اهمیّتی خاص برخوردار خواهد بود.

   پس با همه مصیبتها و تلخیهایی که کشیده و چشیده ایم و با همه سختیها و رنجهایی که باید در انتظارشان باشیم، سال نو را با دلی شاد، رویی گشاده و خندان، روحیه­یی نیرومند و عزمی استوار در برافکندن نظام جهل و جبر و جنون آغاز کنیم و در پیروزی نزدیک ملّت ستمدیده مان در این نبرد تاریخی، لحظه یی دچار تردید تشویم». 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

 * ماهنامه «شورا»، شماره ۱۷، اسفند ۱۳۶۴.