قیام ایران – خامنه‌ای پیام مرگ و کشتار سرداد

 

آخرین سخنان ولی‌فقیه درمانده که اکنون در چنبره انقلاب دموکراتیک مردم ایران در تله افتاده است، چیزی به‌جز پیام مرگ، کشتار، زدن تیر خلاص و کودک کشی نیست.

وی که در جمع مزدوران حکومتی سخنرانی می‌کرد، بدون هیچ‌گونه اشاره‌ای به ابعاد جنایات وحوش تادندان‌مسلح خود علیه آحاد مردم ایران، یک‌بار دیگر خواهان «مجازات» قیام آفرینان و معترضین گردید.

فرمانده درمانده در این رابطه اضافه کرده است: «دشمن تلاش دارد تا علاوه بر مردم و جوانان، حتی مسئولان نیز امید خود را از دست بدهند و متأسفانه دشمن یک امتداد داخلی هم دارد که آن‌ها هم تلاش دارند با استفاده از روزنامه‌ها و فضای مجازی، القای یأس و ناامیدی بکنند». (سایت حکومتی خبر آنلاین ۲۸ آبان ۱۴۰۱)

این اعترافات به معنای وجود شقه، ناامیدی و ریزش در رأس حکومتی است که اساس و پایه خود را بر سرکوب خونین جامعه بنانهاده است. به‌یقین هدف اصلی برای برگزاری این نمایش حکومتی، آن‌هم در جمع متولیان، مدیران و سران حکومت در وهله نخست روحیه دادن به آنان بوده است.

فریاد «خواص چرا سکوت کرده‌اید؟» که این روزها از منابر حکومتی و نمایندگان وی بگوش می رسد، ترجمان بحران ریزش و پشت کردن بخش‌هایی از حاکمیت به دیکتاتوری خون‌ریز می‌باشد.

خامنه‌ای در این رابطه به‌خوبی از ابعاد ریزش و رفتن پیام سرنگونی به داخل دوایر حکومتی اطلاع کافی دارد. وی می‌داند که نیروهای حکومت به‌ویژه در دوایر امنیتی و سرکوب و مدیریت کلان، به چه میزان خسته، ناامید و بی آینده شده‌اند.

این همان منطق انقلاب است که در روند خود، جامعه با طولانی نمودن پروسه انقلاب، نیروهای دشمن را خسته و درمانده کرده و به ریزش و فرار از صفوف آن ضریب می زند.

دومین نکته در سخنان روز گذشته خامنه‌ای همان اذعان به سرکوب مطلق علیه قیام آفرینان و شورشگران می‌باشد. حضور بیش از «۴۰ هزار» نیروی سپاه و بسیج مردم‌کش در پایتخت، حکومت‌نظامی اعلام‌نشده در ۳۱ استان کشور به‌ویژه در استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، آذربایجان، کردستان، خوزستان و یا اعطاء قدرت مطلقه به فرماندهان سپاه مردم‌کش تنها گوشه‌ای از پازل بن‌بست‌های مرگبار برای دیکتاتوری ولی‌فقیه را به نمایش می‌گذارند.

همچنین باید اضافه نمود که وی به‌مانند تمامی رهبران «مالیخولیایی» گرفته تلاش دارد تا مردم را «اغتشاش‌گر» و «شرور» و یا مقاومت و انقلاب دموکراتیک مردم ایران را به قدرت‌های خارجی با هدف تجزیه کشور وابسته نموده و بدین‌سان به‌مانند دیکتاتوری شاه، سرکوب و کشتار خونین علیه جامعه را توجیه نماید.

هنوز در حافظه تاریخی ایرانیان سخنان شاه خائن و اتاق‌های فکر سلطنت، مبنی براینکه «از آن‌طرف مرزها آمده‌اند»، باقی است.

سخن از اهرم پوسیده و زنگ‌زده‌ای است که صرفاً جنبه تبلیغاتی برای نیروهای زهوار دررفته رژیم داشته و به‌یقین دارای هیچ جایگاهی در مبارزات مردم دردمند ایران نیست، زیرا با نیم‌نگاهی به شعارهای مبارزاتی و انقلابی جامعه مانند «از کردستان تا زاهدان، جانم فدای ایران» می‌توان به اوهام و تلاش‌های مذبوحانه یک حاکم پریشان و لرزان رسید.

بقول خانم مریم رجوی: «خامنه‌ای گفت: ”اغتشاشات“ و ”بساط شرارت“ جمع خواهد شد. آری با پیروزی انقلاب دموکراتیک و جارو شدن بساط حاکمیت آخوندها و استقرار دمکراسی و حاکمیت مردم، بساط ۴ دهه شرارت و جنایت فاشیسم دینی برای همیشه جمع خواهد شد».