سعید سجادی:‌ اولویت‌های قیام و انقلاب: اول استمرار، بعد رادیکالیزاسیون و رهبری

 

پس از فرجه دوساله کرونا، جنبش اعتراضی دوباره قد برافراشته، و هم‌اکنون استمرار قیام یک‌ماهه، رژیم را در بحران سرنگونی فروبرده است. سرعت، گستردگی، و رادیکالیزاسیون قیام خود را مثل یک شوک تحمیل، و قبل از هر چیز، یک واقعیت را عریان و در انظار قرار داده است: رژیم را می‌توان سرنگون کرد، و سرنگونی در دسترس است. اما در رابطه با جنبش مقاومتی که خود مقاومت تاریخی مردم ایران در مقابل رژیم ضد بشری خمینی را بنانهاده و برای چهار دهه از آن با رنج و خون خود نگاهبانی و به این نقطه سوق داده، اولویت‌ها چیست؟ شاخص چیست؟ در نقطه مقابل اپورتونیسم محض و ضدانقلابی خمینی در آستانه انقلاب ۱۳۵۷، امروز مقاومت ایران فقط از منافع مردم و انقلاب می‌چیند و نه از خود. و با این شاخص می‌توان به موضع مقاومت در قبال اولویت‌های قیام و انقلاب اشراف پیدا کرد.
گرچه باتجربه انقلاب ۱۳۵۷، مسئله رهبری ذیصلاح انقلاب دموکراتیک کنونی، به‌طور طبیعی مسئله اصلی ذهنی هر عضو مقاومت است، اما منافع مردم که از سرنگونی رژیم می‌گذرد با قیام و استمرار آن گره‌خورده، و مهم‌ترین هدف مقاومت قبل از هر موضوع دیگر است. استمرار قیام، رژیم را به‌طور روزمره و فزاینده ضعیف و ارگانهای سرکوب را از درون از هم می‌پاشاند.

با استمرار قیام، رادیکالیزاسیون لازمه فرصت رشد و ارتقاء پیدا می‌کند. این رادیکالیزاسیون- گر چه از نیروی خط دهنده و رهبری کننده کیفاً بهره می‌جوید- اما جبراً و به‌طور دیالکتیک و وجودی، خود عجین با بنیاد قیام مردمی است که با اشراف و درک عملی به ماهیت رژیم، راه‌حل را فقط در سرنگونی تمامیت رژیم می‌بینند. رادیکالیزاسیون قیام لازمه پیشروی و پیروزی استراتژی آتشین قیام- که بر اساس ماهیت رژیم ضرورت پیدا می‌کند، می‌باشد. و ازاین‌جهت است که پس از امر استمرار، رادیکالیزاسیون قیام اولویت دوم مقاومت را دارا می‌باشد. این رادیکالیزاسیون، خود را در تمامی وجوه رفتاری- گفتار، عمل، و شعائر، بارز می‌کند. و ازاین‌جهت است که رژیم که قادر به سکون کشاندن قیام نیست، درصدد جلوگیری از رادیکالیزاسیون و به تحریف کشاندن اهداف و شعارهای آن است. همانطورکه تمامی اشکال مبارزه- که دربرگیرنده شکل مسالمت‌آمیز هم است، تا آنجا که تضاد خود با استراتژی اصلی مبارزه را- به نفع رژیم، عمده نکنند، می‌توانند در زیر چتر حمایتی استراتژی قهرآمیز مقاومت باشند، شاخص مردمی بودن تمامی شعارهای جانبی- و از هر قبیل، نیز آن است که در پی به محاق بردن هدف اصلی قیام- یعنی سرنگونی و استراتژی قهرآمیز برای تحقق آن، نباشند، وگرنه چنین رویکردها و شعائری، ضدمردمی و در خدمت رژیم خواهند بود.
با این وصف، با استمرار قیام و رادیکالیزاسیون آن- که مقاومت و کانون‌های شورشی خود نقش محوری را در محقق شدن آن بر عهده‌دارند، انقلاب بی‌تردید رهبری ذیصلاح خود را مطابق با اهداف انقلاب و استراتژی انقلاب برمی‌گزیند. رهبری انقلاب توسط مقاومت سازمان‌یافته، نتیجه طبیعی استمرار و رادیکالیزاسیون قیام و انقلاب برای تحقق آزادی و جمهوری دموکراتیک خواهد بود و از آن هیچ گریزی نیست. و دقیقاً ازاین‌جهت است که اپورتونیستها و پس‌مانده‌های سلطنت از رادیکالیزاسیون قیام- که پاسخ طبیعی و لازم قیام به ماهیت رژیم است- واهمه دارند. این عناصر، از خمینی که برای حفظ رهبری اپورتونیستی خود از حکم دادن به قیام مسلحانه علیه شاه حذر می‌کرد، درس گرفته و دنباله‌روی می‌کنند.
اما انقلاب دموکراتیک کنونی مردم ایران، در امتداد انقلاب ضد سلطنتی، از سرنگونی تمام‌عیار رژیم با تمامی ارگانهای سرکوبگرش می‌گذرد. استمرار و رادیکالیزاسیون قیام و انقلاب، تضمین‌کننده رهبری ذیصلاح مقاومت سازمان‌یافته برای انقلاب نوین دمکراتیک مردم ایران است.