قیام ایران – حرف کافی است، اقدام عملی کنید

 

با گذشت سه هفته از قیام مردم بجان آمده در شهرهای میهن، متاسفانه شاهد سیاست صبر و انتظار عامدانه از سوی بسیاری از کشورها در رابطه با, کشتار، مثله مثله کردن قیام آفرینان و نقض وحشیانه حقوق بشر از سوی دیکتاتوری ولی‌فقیه می‌باشیم.

این وضعیت در حالی است که بنا برداده های مقاومت ایران, رژیم آخوندی حداقل «۴۰۰» معترض را به قتل رسانده و بیش از «۲۰۰۰۰» نفر را دستگیر کرده است. از سرنوشت بسیاری از دستگیر شدگان تا تنظیم این نوشتار نیز خبری در دسترس نیست.

 ابعاد سبعیت و جنایات رژیم که اکنون تصاویر و کلیپ‌های آن به‌طور گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی بازتاب یافته، به‌یقین جای هیچ شک و شبهه‌ای برای جنایات سازمان داده‌شده و دولتی از سوی دیکتاتوری ولی‌فقیه باقی نمی‌گذارد. سخن از سرکوب خونینی است که بخش بزرگی از قربانیان آن را کودکان، نوجوانان، جوانان و به‌ویژه زنان آزاده میهنمان تشکیل می‌دهند.

در این راستا نیز خامنه‌ای طی روزهای گذشته ضمن به صحنه آمدن و «اغتشاش‌گر» نامیدن معترضین، عملاً از «سرکوب» و راه‌اندازی چوبه‌های اعدام و قوه قهریه علیه مردم خبر داده است. وی به‌صراحت از قوه قضائیه رژیم خواستار آن گردیده است تا «برای این‌ها مجازات معین کند، محاکمه کند این‌ها را».

براین منطق این انتظار و حق مردم ایران به‌ویژه خانواده‌ها و بازماندگان قربانیان است تا در این شرایط حساس با ضمن دادخواهی، از تمامی انسان‌های آزاده، نیروهای دمکراتیک و یا دولتمردان به‌ویژه ابواب جمع سیاست مماشات خواستار، نه‌تنها محکومیت، بلکه فراتر از آن دست زدن به اقدامات عملی علیه بربریت موجود در ایران‌گردند.

به‌راستی زمانی که در اوج قیام‌ها و درحالی‌که رژیم آخوندی دستانش تا مرفق به خون مردم ایران

آغشته است، سخن گفتن از اولویتی بنام «مذاکرات اتمی» چه معنا و مفهومی می‌تواند داشته باشد؟

به‌واقع عرق شرم برپیشانی بشر نوین جاری می‌گردد، زمانی که این جملات، بی‌عملی و این بی‌تفاوتی را از سوی متولیان سیاست استمالت از دیکتاتوری مذهبی می‌شنود، می‌بیند و تجربه می‌کند!

حال مردم ایران و به‌ویژه قربانیان این دیکتاتوری از متولیان مماشات سؤال می‌کنند که بیان چنین جملاتی، آن‌هم در حالیکه میلیون‌ها ایرانی به خیابان‌ها ریخته و فریاد «مرگ بر خامنه‌ای» سر می‌دهند، چیزی به‌جز دادن چراغ سبزی برای سرکوب مردم به دیکتاتوری عنان‌گسیخته در تهران نیست؟

بقول اشرفیانشان و ایرانیان آزاده «دستی که امروز توی دست ملاست .....»

در این راستا نیز باید تأکید نمود که به‌یقین انتشار هر بیانیه و یا محکومیت در نفس خود لازم، اما کافی نیست، به‌ویژه زمانی که در پشت آن اقدام عملی صورت نگیرد. بقول معروف چنین مواضع آبکی به‌مانند همان مثل زیبای «کوبیدن آب» در هاون «ولایت» است.

زمانی که از اقدامات عملی سخن به میان می‌آید، در منطق خود باید به استفاده از تمامی ابزارها و ظرفیت‌های موجود درزمینهٔ دیپلماتیک، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بین‌المللی را ببرد.

به‌عنوان نمونه بستن جاسوسخانه های رژیم در پایتخت‌ها، اخراج سفرا که بخش بزرگی از آن‌ها از اعضاء سپاه پاسداران و یا نیروی تروریستی قدس می‌باشند، تعطیلی دفاتر و انجمن‌های پوششی که نقش ویژه‌ای برای جاسوسی از ایرانیان در خارج از کشور را دارند، منجمد نمودن منابع مالی و بویژه افراد، آقا زاده‌ها و منتسبین به دیکتاتوری ولی فقیه، اِعمال تحریم‌های مالی، نفتی و بازرگانی، لیست گذاری افراد حقیقی و حقوقی، به رسمیت شمردن حق مشروع مردم و مقاومت ایران در «دفاع از خود» و بویژه ارجاع پرونده خونین نقض حقوق بشر به شورای امنیت ملل متحد، صد البته می‌توانند از جمله اقدامات عملی باشند.

این امر تنها و تنها در سایه اتخاذ یک سیاست شفاف برای دفاع از حقوق بشر و کرامت انسانی محقق می‌شود و گرنه هرآنچه که بروی کاغذ می‌آید، صرفاً با هدف «دلخوش نمودن» بوده و برای آن تعبیری بجز بی عملی عامدانه نمی‌توان قائل شد.

 

برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید