نصرالله مرندی : مزدوری و بی ناموسی


از قدیم شنیده بودم و در زندان هم بارها تجربه کرده بودم هیچ آدم عفیف و پاکدامنی تن به مزدوری نمیدهد! کسی که به مزدوری برای جلادان و دژخیمانی مانند لاجوردی و فلاحیان تن میدهد، از هیچ بی ناموسی رویگردان نیست. هرزگی و لمپنیزم آخوندی را در اتاقهای بازجویی و در شکنجه‌گاهها بخصوص علیه زندانیان زن دیده و شنیده بودیم. رفتار لاجوردی جلاد اوین را با مادران مجاهد شنیده و بعضی‌ها از نزدیک دیده اند. اما در ملا عام ندیده بودیم. به موازات تشدید ضعف و انحطاط در رژیم، بی‌ناموسی و هرزگی هم در میان شکنجه‌گران و مزدورانش ابعاد جدیدی پیدا کرده است، بنحوی که آن کارهایی که در دهه ۶۰ بازجویان و دژخیمان در اتاقهای شکنجه میکردند، سعید بهبهانی در وسط خیابان استکهلم، در روز روشن، در برابر دادگاه مرکزی این شهر و در مقابل دیدگان حیرت‌زده صدها تن از مادران و خواهران و برادران شهیدان مجاهد خلق میکند! عفت کلام بیش از این اجازه نمیدهد
اما ماجرا به همین ختم نمیشود، حلقات شنیدنی و دیدنی دیگری هم دارد که من به سه نمونه آن اشاره میکنم. اول اینکه مزدور بهبهانی بلافاصله بعد از این اقدام شنیع مورد استقبال و تشویق مزدور نفوذی و همپالکی هایش قرار میگیرد که احتمالا از هماهنگی های قبلی برای این بی ناموسی خبر میدهد و همان شب به همراه مزدور نفوذی در برنامه تلویزیونی ساخته و پرداخته شده وزارت اطلاعات ظاهر میشود، این البته افلاس بی حد و حصر مزدور نفوذی و اربابانش در نزد حاجی علوی را نشان میدهد.
در حلقه دیگر مزدور بهبهانی یک قدم فراتر از بازجویان و شکنجه‌گران برداشته و از عمل لمپن پاسداری خود دفاع میکند و مدعی میشود این کار مکانیزم دفاعی او در برابر هواداران مجاهدین بود. درست همان منطق بازجویان که میگفتند تقصیر خود زندانی است، زندانی حرفهایش را بزند، دوستانش را معرفی کند، خیره سری نکند تا شکنجه نشود! همان حرف حمید عباسی و مقیسه ای و دیگر دژخیمان در راهروهای مرگ که دست از مجاهدین بکشید، سرموضع نباشید تا ما شما را اعدام نکنیم. 
حلقه سوم و مضحک‌تر اینکه مزدوران بعد از دریافت دستورالعملهای جدید از وزارت به پرت و پلاگویی جدیدی پرداخته اند و میگویند آن هموطن غیرتمندی که بعد از عمل شنیع بهبهانی او را ادب کرده بود، نقض حقوق بشر کرده و باید مجازات شود. دقیقا مرا به یاد دختر شجاعی می اندازد که حق یک مامور اطلاعات را وقتی در صدد تجاوز به او بر آمده بود، کف دستش گذاشت و البته آن دختر مظلومانه اعدام شد. شانس آوردیم اینجا سوئد است و الا آن هموطن شجاع الان باید بالای چوبه دار میرفت چون یک متجاوز کثیف را ادب کرده بود!
بگذریم منطق یکی است در یک مکتب آموزش دیده‌اند از یک آخور میخورند و آنها را در یک طویله سیاسی و عقیدتی بسته اند که همان طویله خمینی و خامنه ایست. 
فقط یک تفاوت وجود دارد که امروز امام دجالان ۷ کفن پوسانده و صدای شکستن استخوانهای خامنه‌ای به گوش میرسد و تشبثات این مزدوران هیچ نتیجه ای نخواهد داشت! پرت و پلاها و تناقض گوییهای مزدوران در این شرایط تمامی ندارد، بنظر میرسد اطلاعات آخوندی بخاطر بحرانهایی که این رژیم را فراگرفته و در دوران انتقال بین دژخیم علوی و دژخیم خطیب دچار سردرگمی بیشتر شده است.
ما به مزدوران میگوییم، برای روبرو شدن با عدالت در ایران آزاد شده فردا آماده باشید، حقیقت مزدوری شما در دادگاهای عادله با همه تضمینهای ضروری به سمع و نظر مردم ایران خواهد رسید، نگران نباشید هزینه وکالت شما را هم جمهوری دمکراتیک آینده به تمام و کمال تقبل خواهد کرد!