نکیسا بامداد: فرزندان خورشید و میلادی از جنس رهایی و آزادی



آزادی زیباترین واژه ای است که فرزندان ایران در طول تاریخ برای تحقق آن با پرداخت سنگینترین بها خالق شگفت انگیزترین حماسه ها بوده اند.

در برگ برگ تاریخ سرخ فام ایران نام سرداران و آزادیخواهان میهن چون الماس می درخشد. مجاهدین و انقلابیونی که تا به امروز مشعل آگاهی و آزادی را با فدای جانشان برافروخته نگه داشته اند و برای آزادی و استقلال میهن جانفشانی کرده اند تا دست دربار فاسد و مرتجعین عقب مانده را از سرنوشت مردم ایران کوتاه کنند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد و به محاق برده شدن دستآوردهای ارزشمند انقلاب مشروطه که زمینه را برای برپایی آزادی و دمکراسی مهیا می کرد و می رفت تا تاریخ نوینی را بر سرنوشت سیاسی مردم ایران رقم بزند، شوربختانه با دخالت دولت های خارجی و با کمک خائنان داخلی دست مردم ایران از رسیدن به آزادی و دمکراسی کوتاه ماند و شاه کشور که از ترس جانش فرار کرده بود با کودتای بیگانگان و حمایت آخوندها بار دیگر بر تخت سلطنت نشست و به سرکوب و کشتن آزادیخواهان ادامه داد. ظهور حکومت آخوندی پس از سرنگونی شاه را می توان از عواقب پلید کودتای ننگین ۲۸ مرداد دانست و بهای سنگینی که تا به امروز از کیسه مردم ستمدیده ایران هزینه شده است. در پس چنین تاریخ پر درد و رنجی بود که زمینه برای میلاد یک سازمان پر قدرت، سازش ناپذیر و هوشیار فراهم آمد. ضرورت تشکیل نیرویی متشکل از جوانان پرشور، فداکار و دلسوز و میراثدار انقلاب مشروطه توسط مشعلداران سازمان یعنی محمد حنیف نژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان به درستی احساس شد و سازمان مجاهدین خلق ایران در پانزدهم شهریور سال ۱۳۴۴ تاسیس گردید.
سازمان مجاهدین خلق ایران در دورانی تاسیس شد که یاس و ناامیدی و ترس همه جا را فرا گرفته بود و اموال و افکار مردم توسط شیخ و شاه به تاراج می رفت. در این میان سازمان مجاهدین در برابر شاه و شیخ ایستاد و دمی از مبارزه کوتاه نیامد. زنان و مردان مجاهد هرگز مرعوب تیغ و شلاق و سرکوب نشدند و با فدای بیکران ثابت کردند که فرزندان خورشید را از شکنجه و اعدام باکی نیست و نشان دادند نمی توان در سایه عافیت طلبی مبارزه کرد و جایی برای دست های کثیف و خائنان بر سرنوشت سیاسی مردم ایران وجود ندارد.
اکنون در سالگرد تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران که تاریخچه ایی ۵۳ ساله از مقاومت در برابر تندبادهای سهمگین حادثه و توطئه های ارتجاعی و استعماری دارد شاهدیم که روز به روز بر وسعتش افزوده شده است چنانکه امروز در پی ۴۰ سال مقاومت و مبارزه ارکان دیکتاتوری آخوندی را سست و متزلزل کرده است. ایستادگی مجاهدین در برابر خمینی و رای ندادن به قانون اساسی عقب مانده اش برگ زرینی از افتخارات سازمان است که اکنون بعد از ۴۰ سال به عنوان اصلی ترین راه بند آزادی و دمکراسی توسط مردم در کف خیابان ها فریاد زده می شود. مهمتر آنکه مجاهدین در طی تمام این سال ها اصلی ترین مانع برای آخوندها بوده اند و با هوشیاری سیاسی و تلاش های خستگی ناپذیریشان رژیم را در صحنه های داخلی و سطح بین المللی و حقوق بشری دنبال کرده و بارها باعث محکومیت آن شده اند.
در مقابل آخوندها هم لحظه ای از مجاهدین غافل نبوده اند. آنها به خوبی می دانند که بیشترین ضربه ها را از سوی سازمان مجاهدین خورده اند. شکی ندارند که اهرم های سرنگونی حاکمیتشان در نهایت در دستان توانمند مجاهدین است و این را می توان در شعله های سرکش قیام و اعتراضات و اعتصابات سراسری دید که کانون های شورشی در دل همه آنها قرار دارند و آنرا سازماندهی می کنند تا بدانجا که اکنون شاهد شعارهای ساختارشکنانه ای هستیم که اصل نظام را نشانه گرفته است. وحشت آخوندها از مجاهدین باعث شده تا مسئولان نظام در نوشته ها و مصاحبه هایشان ناچار به اعتراف از تاثیر مجاهدین بر افکار و اذهان جامعه شوند. به همین دلیل آخوندها در یک کینه کشی تاریخی در برابر ضربات پی در پی که از مجاهدین و مقاومت ایران در سطح داخلی و منطقه ای و بین المللی می خورند در حالیکه دستشان از قرارگاه اشرف کوتاه مانده از سر کینه کشی دیرینه و برای روحیه دادن به نیروهای وارفته و ریزشی ناچار از پرداخت هزینه های سنگین تر سیاسی شده و با استفاده از دیپلمات تروریست های خود در آخرین خود زنی سیاسی با استفاده از امکانات دیپلماتیک اقدام به اجرای عملیات تروریستی نمودند که خوشبختانه لو رفت و نه تنها خودشان را در دردسرهای تازه سیاسی قرار دادند بلکه حتی بخشی از طرف حساب های خارجی خود را هم که به بهانه برجام در صدد سوخت رسانی به رژیم بودند را شرمنده و رسوا کردند.
در پایان، پنجاه و سومین سالگرد تاسیس سازمان مجاهدیدن خلق ایران را تبریک گفته و شک نیست که بزودی شعله های آتش خشم خلق در سراسر میهن سر تا پای این رژیم ضد ایران و ایرانی را خاکستر خواهد کرد و آنروز دور نیست.