جمشید پیمان:‌ یک رؤیای امپرسیونیستی، یا یک بستر و سه رؤیا؟

خیلی جالب است:
رؤیای نخست ــــ خامنه ای با اصرار و التماس از همه ی ایرانی ها، حتی مخالفان نظام درخواست می کند که در انتخابات مجلس ملایان و مجلس خبرگان به عنوان رای دهنده( بخوان رُبات رای پاش) شرکت کنند. و هر چه بیشتر، مطلوب تر! البته خامنه ای بهتر از هر کس دیگری می داند که درخواستش هم چرند است و هم صحنه سازی. در حقیقت کسی را نمی توان یافت که به جدّ مخالف نظام آخوندی حاکم بر ایران باشد و برای قرص کردن پای لنگ نظام، توصیه ی ولی فقیه را بپذیرد و رژیم در حال پاره پاره شدن را وصله پینه ی انتخاباتی کند.

جمشید  پیمان نفی انتخابات دروغین رژیم

رؤیای دوم ــــ سردَم داران باند های اصلی نظام آخوندی یعنی رفسنجانی و خاتمی و روحانی نیز از همه ی ایرانی ها همین را می خواهند. البته تاکیدشان بر این است که مردم بروند و به اینها رای بدهند. و توجه دارید که باز هم مهم این ست که صندوق های رای پر شوند. و هر چه بیشتر، مطلوب تر!رفسنجانی در یک حمله ی بی سابقه به شورای نگهبان ـــ و در حقیقت به رقیب چندین و چند ساله اش، خامنه ای ـــ با داشتن سابقه طولانی،و احتمالا طولانی ترین، تقلب انتخاباتی و رای سازی و ... ژست مدافع رای مردم را گرفت و صلاحیت شورای نگهبان را از بنیاد زیر علامت سوال برد. اما دو هفته بعد، از همه خواست که از صندوق های رای قهر نکنندو به حضور پرشور برای جا نداختن یک فریب دیگر، بازار انتخابات را داغ کنند. آخوند حسن روحانی هم بعد از هارت و پورت های فراوان، پس از نهائی شدن لیست شورای نگهبان، با زبانی شبیه به اکبر رفسنجانی از مردم خواست هر چه پرشور تر در انتخابات مشارکت کنند. باند به اصطلاح اصلاح طلب به سرکردگی آخوند خاتمی، هم در چارچوب راضی بودن به نقش تدارکچی نظام، برای اشغال هر چه بیشتر کرسی های قدرت، از همه خواسته است در انتخابات شرکت کنند و به کاندیداهای معرفی شده از طرف این باند رای بدهند.
رؤیای سوم ــــ بخشی از کسانی که خود رامخالف رژیم آخوندی می نامند و اغلبشان هم چنین می نمایانند که یا جمهوری خواه اند و یا سفت و سخت طرفدار حقوق بشر، به اندازه همین خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی و روحانی،از مردم می خواهند که در انتخابات مطلوب رژیم جمهوری اسلامی و باند های داخلی آن شرکت کنند و به کاندیداهای مورد نظرشان که در سبد شورای نگهبان قرار دارند، رای بدهند! و هر چه بیشتر، مطلوب تر! این طوایف هم برای حقانیت بخشیدن به کارشان همواره از دو استدلال بهره برده اند:
ـــاستدلال اول اینکه درست است ما مخالف نظام جمهوری اسلامی هستیم ولی اگر الان این نظام سرنگون شود اولا چه چیزی جای آن را خواهد گرفت و ثانیا مگر شما اوضاع عراق و لیبی و مصر و و افغانستان و سوریه را نمی بینید؟ اگر رژیم جمهوری اسلامی حذف شود، وضع ایران هزاران بار وخیم تر خواهد شد. پس ما مخالفان این نظام علی رغم میلمان، برای جلوگیری از وخیم تر شدن اوضاع، با همین رژیم مماشات می کنیم و برای مطالباتمان که در صدرش حذف ولی فقیه و حکومت دینی است، در چارچوب قوانین همین نظام که اساسش بر ولایت فقیه و حکومت دینی است،به مبارزه خود ادامه می دهیم!
ـــ و استدلال دیگرشان اینکه چون خشونت فقط منجر به خشونت می شود، پس برای جلوگیری از افتادن در دور باطل حذف خشونت از راه خشونت، ما برای ابراز مخالفت با این نظام ـــ در اینجا به روی خودشان نمی آورند که حاکمیت آخوندی در برابر مردم ایران هیچ منطقی جز منطق خشونت آنهم در شدید ترین و زشت ترین وجه و توام با حبس و شکنجه و اعدام،را نه می شناسد و نه حاضر است وارد مناسباتش کند ـــ از انجام هر عمل غیر مسالمت آمیز اجتناب می ورزیم و برای پیشبرد اهدافمان، فعالیت هایمان را در حد خواست های باند های درون نظام و وفادار به نظام تقلیل می دهیم.
و بر پایه مغالطه هائی از این دست است که همه را به شرکت فعال در انتخابات مجلس ملایان و مجلس خبرگان ملائی، دعوت می کنند.
جالب نیست؟؟؟
 دوستی که با او در باره نقش این جماعت در انتخابات آخوندی بحث می کردم،این مثل معروف چینی را متذکر شد: "یک بستر و دو رؤیا". و افزود آخر چینی ها مدل چینی اش را می شناختند . مدل جدید آخوندی یک بستر و سه رؤیا را که نمی شناختند.
ممکن است یکی بگوید هنوز هم فقط یک بستر و دو رؤیا است و گروه دوم و سوم رؤیائی یکسان دارند. شاید، یعنی تجربه نیز این را تایید می کند!
من امّا می گویم هر سه گروه یک رؤیا بیشتر ندارند؛رؤیائی امپرسیونیستی:
 "تداوم نظام جمهوری اسلامی"