سینا دشتی: چرا عاقل کند کاری؟

سفر خانم موگرینی و هئیت همراه او از کمیسیونرهای اتحادیه ی اروپا که بلافاصله بعد از تور زیارت از بیت خامنه ای به ریاست نخست وزیر ایتالیا به ایران تحت اشغال حکومت آخوندی صورت گرفت، از لحاظ اخلاق سیاسی (تا آنجا که بشود این دو مفهوم را در زیر یک سقف جمع کرد) برای اتحادیه اروپا یک شکست کامل محسوب میشود.

تعداد کثیری از زندانیان سیاسی میهن، فعالین حقوق بشری، انسانهای آزاده، روشنفکران، نویسندگان و هنر مندان اروپائی، سازمانهای سیاسی، محافل فعال حقوق بشری و در رأس همه مقاومت سازمان یافته ی مردم ایران این رفت و آمد به ام القرّاء تروریسم مذهبی را محکوم کردند. خانم موگرینی، توسط زندانیان سیاسی ایران مورد سئوال قرار گرفت که آیا ایشان از عواقب مخرب سفرشان آگاه هستند (١).
خانم پاکروان، مادر ریحانه ی جباری که اگر در هر دادگاه صالح و بیطرف در دنیا محاکمه میشد، تبرئه میگشت، ولی در بیدادگاه رژیم ولایت فقیه محکوم شناخته شد و سپس توسط دولت به قتل رسید، در نامه ی خودشان به نخست وزیر ایتالیا، کیفرخواست هر مظلوم علیه شریکان ظالم را، مطرح کرده اند. (٢).
به راستی سئوال این است که آیا این حضرات خانم ها و آقایان که در راه خم شدن در مقابل جلادان حاکم بر تهران و اعلام ضعیفگی سیاسی شان از هم سبقت میگیرند، نمیدانند که چقدر مورد لعن، خشم و تمسخر مردم ایران قرار دارند؟
آیا نمیدانند که خون دهها و صدها هزار ایرانی و عراقی و سوری و. به دست این حکومت ضد بشر و عوامل تروریست او، ریخته شده و میلیونها نفر آواره شده اند؟
همه میدانند که صاحبان این مقام ها در اروپا، نه بر اساس فال قهوه و رمالی، بلکه در برآمد یک پروسه ی مشخص به این مقام رسیده و رقبای بسیاری را پشت سر گذاشته اند!
این ها در شغال رنگین ولایت فقیه چه طاووس علیین شده ای را نظر کرده که برای دیدن آن رنج سفر به آخوندستان را به خود همراه میکنند؟
یک نظر جدی به فرض أهمیت اقتصادی کشور ایران برای اتحادیه ی اروپا نشان میدهد که حجم معادلات اقتصادی با ایران برای این اتحادیه فاقد اهمیت استراتژیک است، این حجم کمی نیست اما باعث حیات و فقدان آن مسبب ممات اقتصاد اروپا نیست. اگر فرض سرمایه گذاری های درازمدت را جدی بدانیم، براحتی میتوان به فقدان امنیت قضائی، عدم شفافیت پروسه های قانونی، بحران رشوه و فساد و اختلاس نهادینه در کشور همه از سد های جدی در مقابل این مقوله هستند که گذار از آنها از عهد ه ی رژیم "برادران قاچاقچی" بر نمی آید.
مقوله ی صادرات نفت و گاز هم الان چنان در بحران های ساختاری صنعت نفت و عدم اطمینان سیستم بانکی بین المللی گرفتار است که بود و نبود آن اهمیت چندانی در کل حجم بازار نفت جهان ندارد.
اگر این پیش فرض ها را بپذیریم و قبول کنیم که مقامات اصلی اتحادیه ی اروپا از عواقب برجام برای رژیم و دعوای درون رژیم مطلع هستند، اگر بپذیریم که نیش اتمی رژیم را کنده ولی هنوز به ان به خاطر ماجراجوئی ها و موشک پراکنی ها اعتماد مطلق ندارند، اگر بپذیریم که حضرات خانم ها و آقایان دهان مبارک را چهارتاق باز کرده و عظما دندان هایشان را شمرده و میداند که اینها بیشتر رفیق رژیم هستند تا رقیب،
آنوقت باز سئوال این است که این حد از سیاست مماشات چه علت اساسی دارد؟
آنها به خوبی از وضعیت انفجاری اقتصاد ایران، تورم همراه با رکود و بیکاری گسترده ی نسل جوان و تحصیل کرده، بدون هیچ امید و أفق بهبود با این حکومت، مطلع هستند. انها از شکستن و شُل شدن توانمندی خامنه ای در اعمال هـژمونی و عدم توانائی استمرار ارعاب مطلق در زندانها و دیگر سطوح اجتماع مطلع هستند.
پس دلیل اصلی چیست؟
در دوران دانشجوئی و درس شیوه ی تحقیق علمی، اساتید ما همواره بر این مسئله تاکید داشتند که در توضیح پدیده ها به سادگی و همه گیر بودن فرضیه توجه کنیم.
بر این اساس، جواب من به این سئوال این است که حضرات خانم ها و آقایان در یک وجه مشخص با عظما و دار و دسته ی جنایتکار او منافع مشترک دارند. سرنگونی این رژیم در ایران، مثل طوفانهای بهاری در تمامی منطقه به روییدن گلهای فرهنگ انسانی و مرام آزادیخواهی منجر میشود. ضدیت کور قدرتمداران اتحادیه اروپا با الترناتیو دموکراتیک در ایران هم از این نقطه هست، این مقاومت خواستار و مدافع لغو مجازات اعدام در ایران است، این مقاومت خواستار یک ایران غیر اتمی است که در أمور همسایگان خود دخالت نمیکند، این مقاومت خواستار یک حکومت سکولار جمهوری در ایران است، این مقاومت پایبندی خود به برابری زن و مرد را در انتخاب رئیس جمهور مقاومت یعنی خانم مریم رجوی نشان داده است، اما حضرات انتخاب کرده اند که در جهت منافع رژیم حرکت کنند، اگر بیشتر نکرده اند، توان آن را نداشته اند.
جدیت کار ما هم در این جاست، ما فقط به انتقاد از سیاستهای مخرب اروپا در مورد خاورمیانه و ایران نمی پردازیم، در ٩ ژوئیه امسال باز هم به جهانیان و ایشان سیاست گذار نشان خواهیم داد که مردم ایران نه مرده و نه تسلیم شده اند. بلکه با حمایت از مقاومت خودشان و خانم مریم رجوی، چهره ای اصلی ایران را نشان خواهند داد.

إشارات:
١-
 زندانی سیاسی علی معزی پدر دو مجاهد اشرفی طی نامه‌یی به فدریکا موگرینی که هم اکنون در تهران به‌سر می‌برد، خطاب به وی نوشت:
خانم موگرینی مسئول محترم سیاست خارجه اتحادیه اروپا
بدینوسیله همزمان با ورود شما به کشور ما اظهار می‌دارم که در ایران ما اعدامها، زندانها، محکوم به شلاق و چوبه‌های دار برای ایجاد رعب و وحشت هم‌چنان برقرار است. زندانیان سیاسی از فعالین حقوق‌بشری گرفته تا کارگران معلمان و سایر معترضان تا زندانیان عقیده و مرام همه گرفتارند و در میان آنها زندانیان سیاسی سالمند با بیماریهای صعب‌العلاج تا آنها که خود و همسرانشان به زندان افتاده و فرزندانشان در بیرون بی‌سرپرست مانده‌اند دیده می‌شود.
آمد و رفت و نشست و برخاست مقامات اروپایی با سران جنایتکار تهران و معامله و مدارا با آنها دست این جنایتکاران را در داخل برای کشتار و سرکوب بازتر می‌کند و از سوی دیگر معضلات هر چه عمیق تری را روی دست جامعه بشری می‌گذارد.
هم‌چنانکه تا کنون چنین بوده است. همین چهارشنبه 13 آوریل پیش پای ورود نخست وزیرکشور شما به ایران هشت نفر را در زندان گوهردشت کرج بدار آویختند در چند استان و شهرستان دیگر هم همینطور، همه اینها برای ایجاد جو رعب و وحشت می‌باشد.
سر کار عالی به هر منظوری که به ایران می‌آیید جدا از شما می‌خواهم که اصرار داشته باشید ساعتی را به دیدار با امثال ما زندانیان سیاسی اختصاص دهید.
آخر این کدام منافع و مصالح است که مدارا و معامله با این سیستم فاسد و مخل بشریت را توجیه نماید و مجوز سرکوب و کشتار و شرارت را تولید کند.

با بهترین آرزوها برای آزادی و عدالت.
زندانی سیاسی علی معزی.
زندان اوین. 27 فروردین

٢-

اعتراض مادر ریحانه جباری خانم شعله پاکروان به دیدار نخست وزیر ایتالیا

شعله پاکروان – مادر ریحانه جباری، دختر جوانی که به اتهام دفاع از خود در برابر تعدی یک مامور اطلاعات ایران اعدام شد، درباره سفر نخست وزیر ایتالیا به ایران نوشت:
 نخست وزیر ایتالیا به تهران سفر می کند.
حتما برای رساندن پیام هزاران انسانی که از اعدامهای ایران دچار تعجب و ناامیدی شده اند!
حتما برای ابلاغ پیام پاپ که خواهان لغو اعدام در سراسر جهان شده!
 یا برای اینکه بگوید اعدام در ملاءعام را متوقف کنید!
 یا برای اینکه بگوید اقلا از اعدام کسانی که زیر هجده سال مرتکب جرمی شده اند بگذرید!
اصلا شاید برای مساله اعدام حرفی نزند! ولی حتما برای حکم قطع دست و پا میگوید!
نه شاید در این باره هم نگوید که جلسه شان با چنین مسالة چندش آوری تلخ نشود!
اما حتما از توقف اخراج اقلیتهای دینی و قومی از دانشگاه یا ادارات خواهد گفت!
یا از آزاد کردن کاظمینی بروجردی و محمد علی طاهری که افکار متفاوتی از دستگاه حاکمه داشته و به آن دلیل زندانی شده اند.
شاید از این هم نگوید! پس برای چه می آید؟ او شاید میخواهد به جای رفتن به شیراز و اصفهان و دیدن آثار باستانی، به زندانها برود و حال نرگس محمدی را بپرسد! ببیند که دوری از دو بچه کوچکش چه مزه ای دارد!
 یا حسین رونقی را ببیند تا بفهمد وقتی با کلیة داغان شده اعتصاب غذا میکنی، چه شکلی میشوی.
 یا ببیند آتنا فرقدانی چطوری نقاشی میکشد که حقش 12 سال زندان است!
 یا شاید می خواهد بگوید شکنجه، کار خوبی نیست.
به هر اسم و عنوانی، نباید انسانی را کتک زد یا آویزان کرد یا هر عمل دیگری که مصداق شکنجه است.
 نه. گمان نکنم به دیدن زندانیان برود!
 شاید در خیابانهای تهران دوری بزند و در جلسه شان بگوید فکری به حال این همه بچه های کوچک در خیابان بکنید که پابرهنه اند و گدایی می کنند!
راستش هر چه فکر میکنم نمیدانم برای چه به ایران می آید.
فقط این می ماند که برای پول و تجارت و نفت و تحریم و اینطور چیزها بیاید.
به عبارتی آیا برای ایشان بجز این موارد، آخر چیز دیگری مهم هست؟ نمیدانم.
 اگر فقط به فکر منافع خود بوده و برای تجارت آمده باشد، بداند که در ذهن نسل فردای ایران، جایی نخواهد داشت!