فرا خواندن مجدد چاکران ولایت به اقامه دعوا و پیگرد قضایی در مورد ادعای مرگ‌های مشکوک، طلاق‌های اجباری و کلاهبرداری مالی

  کمیسیون‌امنیت و ضدتروریسم

فرا خواندن مجدد چاکران ولایت به اقامه دعوا و پیگرد قضایی در مورد ادعای مرگ‌های مشکوک، طلاق‌های اجباری و کلاهبرداری مالی

 

پس از صدور حکم منع تعقیب در بخش مالی پرونده 17 ژوئن از جانب دادگستری فرانسه که صدها هزار صفحه لجن پراکنی و جعل و تزویر ولایت فقیه و مزدوران و شاهدان آن را علیه مقاومت ایران به باد داد، اطلاعات آخوندی با ناشیگری، یک مامور مردة خود را برای استیناف خواهی و جلوگیری از حکم منع تعقیب  به میدان فرستاد.  این ترفند مسخره که هم اکنون در دادگاه تحت بررسی است در اطلاعیه 12 آذر 93 دبیرخانه شورای ملی مقاومت و همچنین در اطلاعیه وکیل رسمی شورا به تاریخ 4 دسامبر 2014 افشا شده است.
فضیحت به حدی بود که هفته نامه فرانسوی کانار آنشنه (10 دسامبر 2014) با تصریح بر اینکه 7 سال از مرگ ماموری که به عنوان شاکی خصوصی درخواست استیناف کرده گذشته است، و با اشاره به اطلاعیه حقوقدان برجسته فرانسوی ویلیام بوردون دربارة تلاش مجدد آخوندها برای آلت دست قراردادن عدالت فرانسه، خاطر نشان کرد که اکنون « در دادگاه استنیاف پاریس باید گفت: مُرده ها برخیزید!» . استاندار ایوبونه رئیس پیشین اطلاعات فرانسه نیز نوشت استینافی که درخواست شده است از جانب همان سرویس های ایرانی هدایت می شود که عملیات 17 ژوئن را طراحی کرده بودند (مدیا پارت- 7 ژانویه 2015).
اما سرویس های رژیم ولایت بیکار ننشسته و برای مقابله با فضیحت، اکنون از طریق ”دریچه زرد“ (اسماعیل یغمایی) با انتشار خزعبلات و الفاظ رکیک که تماماً در دستگاه بازجویان اطلاعات آخوندی است، مدعی کلاهبرداری مالی مجاهدین و مقاومت ایران از یک زن انگلیسی شده اند که یغمایی سالها پیش با دوز و کلک و معرفی خود به عنوان شاعر مقاومت ایران، با او ازدواج کرده  است. یغمایی با این خانم انگلیسی که از سالها قبل از آن به مقاومت ایران کمک می کرد و یغمایی را هم نمی شناخت طرح دوستی ریخت و نهایتاً با او ازدواج کرد.   
یغمایی در خرداد 92 دقیقاً به موازات و پا به پای اطلاعات بدنام آخوندها، مدعی ” مرگهای مشکوک“ و ” طلاق های اجباری“ در درون مجاهدین شده بود که با جواب دندان شکن خانم اکرم حبیب خانی (مجاهد اشرفی در زندان لیبرتی) که از سوی یغمایی سوژة این توطئه قرار گرفته بود، مواجه شد.
متعاقباً در 12 خرداد 92 کمیسیون قضایی شورای ملی مقاومت، ماموران و مرتبطان اطلاعات آخوندها و مدعیان مرگهای مشکوک و طلاق های اجباری در درون سازمان مجاهدین خلق ایران را به اقامه دعوا و پیگرد قضایی در هر دادگاه ذیصلاح اروپایی و همچنین کمیسیون حقیقت یاب بین المللی وابسته به ملل متحد، فرا خواند. اما وزارت اطلاعات و ایادی آن که از پرونده 17 ژوئن درس گرفته بودند، جرأت اقامه دعوا و پیگرد قضایی پیدا نکردند.
شایان یادآوری است که در سال 1377 دولت وقت انگلیس به درخواست رژیم آخوندی در یک زد و بند کثیف، بنیاد خیریه ایران اید را که همان خانم انگلیسی از فعالان آن بود در یک حرکت ناگهانی قفل و تعطیل کرد و تمام  مدارک آن را هم با خود برد تا شاید از این طریق پرونده ای مشابه 17 ژوئن بسازد. اما رژیم و دولت انگلیس  در این توطئه به هیچ جا نرسیدند و به سختی شکست خوردند چرا که همه چیز شفاف و قانونی بود.  شرح و تفصیلات ماجرا در نشریه مجاهد در شماره های 413، 414، 416 و 421 در همان سال آمده است.
نکته دیگر اینکه بسیاری از کمک ها و وام های این خانم انگلیسی قبل و بعد از ازدواج یغمایی با وی در یک روال روتین  به او برگردانده شده بود . اما خانم انگلیسی تحت تاثیر القائات رذیلانه یغمایی از سال 2010 خواهان برگرداندن الباقی کمکها و وامهای پیشین گردید هر چند که سررسید بسیاری  از این وام ها صراحتاً پس از سرنگونی رژیم مقرر شده بود. با این حال، انجمن مربوطه درخواست و پیشنهاد خانم انگلیسی به تاریخ 14 نوامبر 2010 را برای برگرداندن الباقی وجوه با قسط بندی مشخص ماهیانه ، به تمام و کمال پذیرفت که سند آن ضمیمه است.
 

چنانکه در این نامه دیده می شود خانم بلیندا مکنزی نوشته است:
« حمید عزیز، این نامه را برای این می نویسم که تو مرا کمک کنی زیرا در شرایط مالی نابسامانی هستم. در عین حال که مفتخرم که توانسته ام به پروژه ها و موضوعات انساندوستانه زیادی کمک کنم که تو به من معرفی کردی و در رابطه با قربانیان رژیم ایران بود، با توجه به وضعیت فعلی ام از تو میخواهم در صورت امکان برخی پولها به من برگردانده شود.
قدردانی می کنم که این کار بسیار سختی است و خوشحال می شوم اگر این (بازپرداخت) بطور ماهیانه 5 هزار پوند طی دهسال صورت بگیرد.
من تاکید میکنم که با رضایت،چنین پرداختی را بعنوان حل و فصل نهایی تمام تعهدات شخص تو به خودم محسوب می کنم و بدیهی است که کلیه پرداخت ها مالی من در رابطه با مقولات شرافتمندانه ای بوده است که تو به من معرفی کردی.
لطفاً به من بگو که آیا این (قرارداد بازگرداندن ماهیانه 5 هزار پوند) امکانپذیر است؟
با بهترین آرزوهای همیشگی –بلیندا مکنزی»  
جواب بلادرنگ ارسالی در ذیل همین نامه برای خانم مکنزی:   
« بلیندای عزیز، من وضعیت ترا درک می کنم و با پیشنهادی که در (بازپرداخت) نامه ات نوشته ای وشیوه حل و فصل تمام تعهدات شخصی ام نسبت به تو موافقم. من همه تلاش خود را برای فراهم آوردن این پول به کار می بندم...».  
از آن تاریخ به بعد ماهیانه 5 هزار پوند بطور مرتب به حساب خانم مکنزی ریخته شده و هیچ تاخیری هم صورت نگرفته است.
اکنون اطلاعات بدنام آخوندها از طریق دریچه زرد، ”احساسات انسانی“ اش به جوش آمده و ”کلاهبرداری مالی“ از یک زن انساندوست انگلیسی را هم بر دعاوی ”مرگهای مشکوک“ و ”طلاق های اجباری“ از جانب یک مداح منفور نظام (اسماعیل یغمایی) افزوده است.
از اینرو چاکران ولایت مجدداً برای  اقامه دعوا و پیگرد قضایی در این مورد نیز که البته هیچ ربط حقوقی به شورای ملی مقاومت ایران یا سازمان مجاهدین خلق ایران ندارد، فراخوانده می شوند.  
در پی تصویب ماده مربوط به استعفا و تسویه حساب مالی با افراد اخراجی یا مستعفی از شورای ملی مقاومت ( بر اساس ماده 10 اساسنامه شورا ) که تفاوت استعفای طبیعی و شرافتمندانه را از ندامت، خیانت ، خودفروشی سیاسی و خنجر زدن ، متمایز کرده است، و با یادآوری تذکر پایانی بیانیه تفصیلی شورا در 7 تیر 1392 که از دبیرخانه و کمیسیون های ذیربط خواسته شده بود « در برابر دعاوی دروغین و اطلاعات غلط و کارزار شیطان سازی ...به روشنگری های لازم جهت اطلاع هموطنانمان مبادرت کنند»، کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شورا در قبال دعاوی رژیم و کاربرانش، موارد زیر را خاطر نشان می کند:
1-اسماعیل یغمایی که اکنون در آستان بوسی و چاکری ولایت از اشعار و سروده های پیشین خود سراپا نادم شده و مدعی است که مجاهدین ”جیب زنی“ کرده اند ، در سه دهه گذشته صدها هزار دلار بابت تأمین کلیه مخارج زندگی و سرودن شعر و ترانه و سفرهای متعدد و متنوع، حتی پول توجیبی ، از مجاهدین دریافت کرده است که نمونه هایی از اسناد آن ضمیمه است.  
2-کریم قصیم و محمدرضا روحانی نیز که اکنون مدعی مجاهدین و همسنگر مداح منفور نظام، علیه مقاومت ایران شده اند، در مجموع یک میلیون و 200 هزار دلار از مجاهدین گرفته اند که آخرین دریافت آنها ماه می 2013 (قبل از استعفای 5 ژوئن 2013) بوده است. مبلغ واقعی البته با محاسبه هزینه های مجاهدین برای سفرها و چاپ کتاب و کمترین کاری که این دو برای شورا کرده باشند ، بسیار بیشتر است. اینهم که هزینه هایی که سه دهه توسط مجاهدین تامین می شد،اکنون چگونه و با چه ما به ازایی جایگزین شده است، موضوع بحث جداگانه ای است. اما اقتضای ندامت از تمامی مواضع پیشین و پیدا کردن منابع مالی جدید، در هر مرام و مسلک انسانی، برگرداندن مبالغ دریافتی از مجاهدین بود که در حقیقت دسترنج و پول خون رزمندگان آزادی مردم ایران است.
حیرت آور اینکه مدعیان فوق الذکر، علیرغم کلیه دعاوی شفافیت و جا نماز آب کشیدن انسانی و اخلاقی، معلوم نیست که چرا هیچگاه از این مقوله سخن نگفته و بر آن عامدانه و آگاهانه سرپوش گذاشته اند.

شورای ملی مقاومت ایران
کمیسیون امنیت و ضد تروریسم
4 بهمن 1393 (24 ژانویه 2015)

اسماعیل یغمایی - نمونه های رسیدهای مالی


________________________________________

________________________________________

 


 

________________________________________

________________________________________



 

___________________________________________

___________________________________________

 

___________________________________________

___________________________________________

___________________________________________

 از مقاله
به آنان که شرافت را چوب حراج زدند!

سایت همبستگی ملی ایران – 19 شهریور 1392       دکتر حمیدرضا طاهرزاده

.... در سالهای 2006 به بعد او با ضدیت و خصومت و لجن پراکنی علیه سازمان در نوشته هایش بزعم خودش به مبارزه علیه رژیم !!؟؟ ادامه داد. در یکی دو مورد با وی در زمینه راهی که پیش گرفته بود بحثهای مفصلی داشتم که متاسفانه به مصداق شعر سعدی میخ در سنگ و آب در هاون کوبیدن بود و عبث و بی نتیجه! از دو سه سال پیش او تیغ حملات ناجوانمردانه اش را ابتدا به ساکن بقول خودش برای بهبود اوضاع مجاهدین! بشدت بر علیه مسعود رجوی بالا برد که مایه خشم و انزجار بسیاری از حامیان مقاومت قرار گرفت. اما علیرغم آنهمه لوش و لجن پراکنیهای فرافکنانه علیه آقای رجوی، سازمان از هر گونه پاسخ و عمل متقابل به مثل در مقابل او خودداری ورزید و هواداران مقاومت را به خویشتنداری فراخواند. تمام تلاش مقاومت این بود که اسماعیل در وادی رژیم فرونغلتد! .........

اما وی متاسفانه با حفظ ارتباطهای مشکوک با برادرش بنام ساغر یغمایی که با انجمن نجات رژیم فعالیت گسترده ای داشت بیشتر و بیشتر و با سرعتی شتابان با نوشتن رذیلانه ترین عبارات و انتشار کثیف ترین مقالات از سوی همپالکیهایش در بازار مکاره ای که بدرستی دریچه زردش مینامد! از هر نقطه نظر به ورطه سقوط هولناکی فرو می غلتید.

مقصود نگارنده از بیان جزیبات فوق ارائه مشتی از خروارها مهر و محبت، همدردی، رسیدگی انسانی و بالاترین پرداختهای یکسویه از طرف مسعود رجوی و سازمان مجاهدین و شورا به اسماعیل بوده که متاسفانه وی در کمال حق ناشناسی با زیر پا نهادن تمام پرنسیپهای مبارزاتی و اخلاقی و انسانی، زشت ترین کینه توزیهای ددمنشانه، خائنانه و بیشرمانه ای را پیشه کرده که در این میدان بسا از ماموران بدنام وزارت اطلاعات نیز پیشی گرفته است. اسماعیل یغمایی همچون قصیم و روحانی که با مردرندی رویهمرفته بیش از یک و نیم قرن سابقه مبارزاتی برای خود تولید کرده اند، هرگز یکروز در هوای سرد و یا گرم و دمدار اروپا زحمت جمع آوری حتی یک سنت و یا یک امضا را در حمایت از مقاومت بجان نخریده و یا حتی سختی هیچگونه تلاشی را برای جذب فقط یک نفر اعم از ایرانی و یا خارجی به این مقاومت را بخود هموار نکرده اند!. عجبا که یغمایی حتی در شرایطی که میتوانست در فرانسه فرزند خردسالش را در جریان جنگ اول خلیج فارس و چندی بعد از اعزام از عراق تحت سرپرستی خود قرار دهد از این کار و مسئولیت پدرانه نیز شانه خالی کرد و در عوض این بار سنگین امانت را به بهانه مسئولیتهای مبارزاتی به یک خانواده بزرگوار و شریف هوادار مقاومت در سوئد سپرد! در حالیکه در آن روزگاران وی هیچگونه مسئولیت مشخص و پرمشغله ای را در مقاومت نداشت و کاملا بطور آزاد با یک دریا وقت و حتی پشتیبانی مادی و معنوی سازمان به تمشیت امور مورد دلخواه خویش می پرداخت. جناب «شاعر» حتی بر خلاف دورترین هواداران این مقاومت که در بزنگاههای مبارزاتی در کنار مجاهدین در ارتش آزادی در سلسله عملیات انها شرکت میکردند، در هیچیک از این مجموعه عملیات مجاهدین چه بطور مستقیم و یا غیرمستقیم ولو بطور ناظر بعنوان یک ژورنالیست مطلقا حضور و شرکتی نداشته و هیچگاه هم داوطلب این چنین پراتیکهای مبارزاتی نبوده است! نامبرده همیشه در عالیترین مناسبات و فضای کار و در محیطی آرام و امن به سرودن شعر و تحریر مقالات و آن چیزی که خودش بانجام آن مایل بوده اشتغال داشته است.

از جمله رسیدگیهای ویژه دیگر به این فرد حق ناشناس، برگزاری سفرهای متعدد از عراق به اروپا به بهانه های مختلف از جمله حضور در پروسه ضبط ترانه و سرودهای متعدد و شرکت در جلسات سخنرانی و غیره بود. برای ما تعجب آور بود که چرا شاعر و ترانه سرای یک سرود باید از عراق به پاریس و یا وین بیاید تا در سرضبط اثر حضور داشته باشد! روزی نظر یکی از مسئولین اجرائی مجاهدین در امور هنری را در این باره جویا شدم. پاسخ این بود که سازمان برای ارتقای روحیه و رفاه اسماعیل از این گونه موقعیت ها برایش فراهم می کند.کثرت این مایه گذاریهای یکجانبه از سوی مجاهدین و ابعاد عظیم دریافت یک جانبه از سوی این عنصر بی چشم و رو، نامبرده را چنان وقیح، متوهم و طلبکار نموده که وی دیگر خود را مالک آن تولیدات و دستاوردهای هنری جلوه می دهد! و بگونه ای بیشرمانه، مجاهدین را از استفاده از آنها ممنوع می دارد !؟ در حالی که طبق قوانین مربوط به مصنفین و مولفین آثار هنری در همه کشورهای دموکراتیک جهان ، مجاهدین بدلیل پرداخت تمام هزینه های مربوط به ترانه و سرودهایشان از هزینه کار و زندگی شاعران از جمله اسماعیل گرفته تا آهنگساز و مخارج استودیو و ارکستر و غیره قانونا صاحب آثار خویش محسوب شده و این شخص و یا هیچکس دیگری از هیچگونه حق قانونی در رابطه با هر نوع استفاده از آنها جز با اجازه و موافقت مجاهدین برخوردار نیست و اتفاقا این اسماعیل یغمایی است که بدون اجازه سازمان مجاهدین آثار آنها را در دریجه زردش به یغما برده است!

 

کریم قصیم - دعاوی و رسید های مالی


-در مورد ”حق استعفای بدون کنترل“ در عین درخواست کنترل و رسیدگی به حسابهای مجاهدین: « از حق استعفای علنی و بدون کنترل نمی گذرم...حق استعفای علنی و امن [!] و بدون دخالت رئیس و جلسه و دبیرخانه غیر قابل مذاکره است»!! « وانگهی وقتی که اتهامات زشت و کریه مالی زد آقای رجوی به زبان خودش ، بنده نوشتم آقا منبع زندگی ساده ما این ، شما هم اگر مرد[!] هستید و جرات دارید اجازه بدید سه وکیل مستقل و منتخب و با حیثیت ایرانی در خارج از کشور ما خواهش بکنیم بیان رسیدگی بکنند به ادعای شما و حسابهای شما ببینیم که چه کسی حسابش ناپاکه» (کریم قصیم -25 مهر 93)
-در مورد پرداخت هزینه سفر پاتریک کندی توسط مجاهدین: «حقه بازی اینها حد ندارد... بپرسید چرا به پاتریک کندی 25 هزار دلار می پردازید...؟» (قصیم-4 بهمن 93)

اسناد پولهایی که قصیم ازمجاهدین گرفته است

برای مشاهده اسناد روی لینک بالا کلیک کنید

______________________________________________________________________________________________________________________


محمد رضاروحانی - در خواست کمک مالی پس از عضویت در شورا از مجاهدین و اسناد پول هایی که تا ماه قبل از خروج ازشورا گرفته است

برای مشاهده اسناد روی لینک بالا کلیک کنید