ارتشبد جرج کیسی: دخالتهای رژیم ایران درعراق و تعهدات آمریکا برای حفاظت از مجاهدین در اشرف

گفتگوی تلویزیون الرافدین با ارتشبد جرج کیسی فرمانده نیروهای آمریکا و ائتلاف در عراق

من در مورد سالهای 2004-2007 زمانی که فرمانده درعراق  بودم، صحبت می کنم. چراکه به‌طور مستقیم و از نزدیک دیده‌ام آنها [رژیم ایران]چگونه کار می‌کنند و چگونه به‌عنوان یک نیروی بی‌ثبات‌کننده در منطقه فعالیت می‌کنند. و این‌جا اشاره شد که کشور ما قول حفاظت از اعضای سازمان مجاهدین خلق را که در عراق بودند داد. ارتش آمریکا بود که این تعهد را از طرف کشورمان داد و به شما بگویم هر روز هنگامی که در مورد وعده هایی که داده‌ایم و به آن عمل نمی کنیم فکر می کنم، این امر من را خشمگین می‌کند. ارتش آمریکا دوست دارد قولش را نگه دارد.
اگر ارتباط میان تروریسم، سلاحهای کشتار جمعی، و بی‌ثباتی منطقه یی مهم است و جنگ سایبری یک تهدید قابل‌توجه است، رژیم ایران یک عامل منفی در تمامی این چهار عامل است.
وقتی که در تابستان سال 2004 به عراق رفتم، می‌دانستم رژیم ایران یک بازیکن اصلی خواهد بود. آنها هم‌مرز با عراق هستند. با گذشت زمان دیدم رژیم ایران یک رویکرد سه جانبه به‌کار می‌گیرد و دیده‌ام آنها همان را در جاهای دیگر اجرا کرده‌اند. اول، آنها برای به دست آوردن نفوذ سیاسی با ارائه کمکهای مالی به احزاب سیاسی و رهبران سیاسی کار کردند. این‌جا هدف مشترکی وجود داشت. در نتیجه آنها نفوذ قابل توجهی در عراق به دست آوردند.
دوم، آنها با نرمش تلاش کردند که برای جلب حمایت مردم عراق با کمکهای اقتصادی، با ارائه کمکهای اقتصادی به‌ویژه در بخش جنوبی کشور چهره خود را آرایش بدهند. آنها این کار را خودشان به‌طور مستقیم انجام می دادند.   بسیار شبیه به برخی اوقات که ما با آژانس توسعه بین‌المللی می‌کنیم. اما آنها از طریق احزاب سیاسی عراق هم این را انجام می‌دادند. و سومین و آخرین، آنها از طریق آموزش و تجهیز سازمانهای تروریستی بی‌ثباتی در عراق را دامن می‌زدند. و این بیشترین تأ ثیر را بر من داشت.
با گذشت زمان من ارتباط بسیار نزدیک بین نیروی قدس که بازوی برون مرزی سپاه پاسداران است و شبه نظامیان عراق را دیدم. ما اولین بار واقعاً حدود 30روز پس از آنکه به آن‌جا رسیدم، علائم آن را گرفتیم. در حالی که بازبینی هایمان و واقعیت را می‌دیدیم، رد یک عامل نیروی قدس را پیدا کردیم که رویدادهای نجف را به‌طور مستقیم به مقر نیروی قدس در ایران تلفنی می‌گفت. این حس کنجکاوی من را برانگیخت و در بقیه مدتی که آن‌جا بودم از نزدیک آن را زیر نظر داشتم. اما جایی که به‌طور واقعی دست رژیم ایران را دیدیم پس از بمب‌گذاری در حرم (امام) عسکری در سامرا شهری در شمال عراق، در فوریه سال 2006 بود. شبه نظامیان شیعه به خیابان آمدند و هر چه بیشتر عمل می‌کردند ما در برابر آنها بیشتر عملیات می‌کردیم و انبارهای تسلیحات بیشتری پیدا کردیم و سلاحهایی که پیدا می کردیم به‌وضوح از ایران آمده بودند. یک بمب نصب شونده کشنده ویژه ساختش نیاز به سطحی از توانمندی  ساخت و ابزار داشت که از عراق نیامده بود، تنها از ایران می‌توانست آمده باشد. یک نارنجک تفنگی بسیار پیشرفته را پیدا کردیم که در زره بزرگترین تانک ما نفوذ می‌کرد و در جعبه‌های مهماتی به زبان فارسی و روشن بود.
در اواسط سال 2006 شکی وجود نداشت که رژیم ایران نظامیان، نیروهای شبه نظامی عراق و سازمانهای تروریستی را آموزش می‌دهد. بدون شک، در واقع ما اطلاعات به این خوبی را داشتیم. قبل از این‌که نخست وزیر عراق، نخستین نشست خود را با وزیر امورخارجه رژیم ایران داشته باشد،چند روز بعد از این‌که در این موضع قرار گرفت، من و افسر اطلاعاتی ام، نخست‌وزیررا درجریان آن‌چه که در کشور می‌گذرد، قراردادیم. در مورد دستگاههای انفجاری، سلاح، اردوگاههای آموزشی و در مورد حضور نیروی قدس. وقتی من تمام کردم، مالکی برگشت به من نگاه کرد و گفت: «آنها در حال انجام تروریسم در کشور ما هستند» ؟  و من گفتم «بله، آنها درحال انجام همین کار هستند و این باید متوقف شود». بعدها در سال 2006 ما شاهد یک روند بسیار نگران‌کننده بودیم و به نظر مان می‌رسیدکه شبه نظامیان عراق با حمایت رژیم ایران به‌طور فعال عراقیهای دیگر را از بخشهایی از بغداد برای گسترش کنترل خود بر بخشهایی از این شهر بیرون می‌کنند. ما مشکوک بودیم که این دارد اتفاق می‌افتد ولی نمی‌توانستیم آن را تأیید کنیم. خوب، عصر یک روز ماه دسامبر درست قبل از کریسمس ما با نیروهای عملیات ویژه، شش عامل نیروی قدس را در جایی که  معلوم شد یک مرکز فرماندهی با گروه شبه نظامی سپاه بدر بود، دستگیر کردیم. سپاه بدر شبه نظامیان یکی از احزاب سیاسی مهم بود. در این مرکز فرماندهی رسید سلاحها و کارنامه بسیار دقیق از تمام سلاحها و تجهیزاتی که آنها گرفته بودند، پیدا شد. یک نقشه از بغداد و رنگ آمیزی شده با کدبندی گروههای فرقه یی بر روی دیوار بود. به‌وسیله فلشهایی این طرح را نشان می‌داد که اهل سنت و مسیحیان را از بخشهایی از بغداد بیرون براند به‌طوری که توسط شبه نظامیان اشغال شود.  این همه موضوعاتی راکه درفکر ما بود، تأییدکرد و فوراً برای من روشن شد رژیم ایران به‌طور مستقیم و هدفمند به خشونتهای فرقه یی برای بی‌ثبات کردن عراق دامن می زند. هیچ شکی نبود. من از این همه چه برداشتی کردم؟ چهار چیز در مورد روشی که رژیم ایران عمل می‌کند برای من مثل روز روشن بود.
  اول :رژیم ایران به استفاده ازتروریسم برای تحقق اهداف سیاسی خودادامه داده وخواهدداد. این  الآن معلوم است.
دوم: نقش رژیم ایران در آموزش و تجهیز شبه نظامیان عراق به‌عنوان یک عامل اصلی در حفظ خشونتهای فرقه یی در عراق از 2006 تا 2008 و رک و صریح امروز هم‌چنان ادامه دارد. همان‌طور که قبلاً ً گفتم، آنها در حال انجام همین نوع کار در سوریه و لبنان هستند.
سوم: به‌خاطر نقش مستقیمی که آنها داشتند. آنها مستقیماً مسئول مرگ صدها تن از نیروهای ائتلاف و هزاران نفر از مردم عراق هستند. رژیم ایران مسئول است و به این ترتیب نتیجه‌گیری من این است که آنها کاملاً شایسته برچسب حکومت حامی تروریسم هستند که به درستی آن را به دست آورده‌اند. من به این باور رسیده‌ام که باید در نظر بگیریم این رژیم به ترویج بی‌ثباتی منطقه یی ادامه می‌دهد و من این‌جا تردید نمی کنم چون آنها امروز در عراق و سوریه و لبنان دارند این کار را انجام می دهند.  من فکر می‌کنم رژیم ایران با سلاحهای هسته یی غیرقابل قبول نه تنها برای منطقه، بلکه برای کل جامعه بین‌المللی خطرناک است. من نمی‌توانم به هیچ مورد دیگری فکر کنم که در آن مقاومت دموکراتیک سازمان‌یافته در برابر یک رژیم این قدر موجه و لازم باشد. می‌خواهم فقط برای یک دقیقه در مورد سازمان مجاهدین خلق که یک عنصر مهم از این مقاومت است، صحبت کنم. من در سال 2004 در عراق بودم که ما به آنها موقعیت حفاظت‌شده دادیم. در طول تقریباً سه سال که آن‌جا بودم ما از نزدیک رفتار سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف را زیر نظر داشتیم. من ژنرالهای دو ستاره داشتم که هر هفته از قرارگاه اشرف بازدید می‌کردند. آنها به من گزارش هفتگی می‌دادند که چه اتفاقاتی دارد می‌افتد. می‌توانم به شما بگویم که ما هرگز یک مشکل در تمام مدتی که من آن‌جا بودیم در کمپ اشرف نداشتیم و بسیار بسیار بی‌مسأله بود. و با ناراحتی نگاه می‌کنم که چطور در سال 2009 و 2011 و در سال 2013 مردان و زنانی که ما قول حفاظتشان را دادیم وحشیانه مورد حمله قرار گرفتند و پس از این‌که سازمان ملل متحد، دولت عراق و دولت آمریکا موافقت کردند که سازمان مجاهدین خلق باید حفاظت شود و انتقال یابد،. ما باید حفاظت از سازمان مجاهدین خلق را تا زمانی که در عراق هستند و تا زمانی که از عراق منتقل شوند، تضمین کنیم. سازمان مجاهدین خلق پیوسته به سهم خود عمل کرده و ما وامدار امنیت و آینده آنها هستیم.
بسیار از شما سپاسگزارم
تلویزیون الرافدین -3مه2014-13اردیبهشت 93