ایران درحاکمیت ولی‌فقیه در قعر جدول جهانی برای شادکامی

«شادی و شادکامی سال‌هاست که از ایران رخت بربسته است»! شاید این بهترین ترجمان برای آخرین گزارش سازمان ملل متحد از وضعیت شادکامی در ایران تحت حاکمیت دیکتاتوری ولی‌فقیه باشد. بر اساس تازه‌ترین تحقیقات پژوهشگران ملل متحد ۶ مؤلفه مهم برای ارزیابی وضعیت شادکامی موردتوجه قرارگرفته است. این شاخصه‌ها عبارتند از: «سرانه تولید ناخالص داخلی، حمایت اجتماعی، امید به زندگی سالم در بدو تولد، آزادی انتخاب زندگی، فعالیت‌های خیرخواهانه و درک از فساد».

با نگاهی به این شاخصه‌های بین‌المللی به‌خوبی می‌توان دریافت که وضعیت در هرکدام از این مؤلفه‌ها در دیکتاتوری خامنه‌ای که اکنون قریب ۸۰ میلیون ایرانی را به اسارت گرفته است، به چه میزان بحرانی است.
یک گزارش حکومتی ضمن اشاره به این گزارش ازجمله می‌نویسد: «بررسی‌های بین‌المللی انجام‌شده درزمینهٔ رفاه اجتماعی حکایت از وضعیت نامناسب ایران از لحاظ شاخص‌های رفاه ذهنی دارد. در «گزارش جهانی شادی» سازمان ملل، رفاه ذهنی در کشورهای مختلف با استفاده از شاخص نشاط عمومی و به‌صورت بازه‌ای از اعداد صفر تا ۱۰ مشخص می‌شود. عدد بزرگتر در این مقیاس بیانگر سطح رفاه ذهنی بالاتر در کشورهای مورد بررسی است. بر اساس جدیدترین گزارش جهانی شادی، مربوط به سال ۲۰۱۶، ایران با سطح نشاط عمومی معادل با عدد ۸/ ۴ در رده ۱۰۵ در میان ۱۵۷ کشور مورد بررسی قرار دارد». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۵ آذر ۱۳۹۵)

واقعیت در این رژیم سرکوبگر و ضد تمامی ارزش‌های بشر معاصر این است که به دلیل نبود آزادی‌های اساسی که به موازات نقض شدید حقوق بشر در ایران سرکوب می‌شود، اکنون جامعه جوان ایران با افسردگی شدید و روبه رشدی روبرو شده است. بسیاری از جامعه شناسان بر این عقیده هستند که شادکامی و شادی در زندگی روزانه تابع مستقیمی از «احترام به حقوق شهروندی، آزادی، عدالت، کار، رفاه، تحصیل و چشم‌انداز برای آینده بهتر» می‌باشند.
بر اساس آمارهای حکومتی رشد افسردگی طی سال‌های اخیر در ایران تحت حاکمیت آخوندی به‌ویژه در میان زنان، دختران و نوجوانان، رشدی صعودی را نشان می‌دهد. یک گزارش حکومتی در این رابطه می‌نویسد: «در سال ۹۱، ۱۰ تا ۱۵ درصد جامعه ایران افسردگی دارند. آمارهای سال ۹۳ نیز ۲۱ درصد جمعیت کل کشور را افسرده و ۳۴ درصد مرد شهر تهران را دارای اختلال روانی دانسته‌اند. همچنین این پژوهش نشان داد که از میان موارد مورد مطالعه ۲۱ درصد دارای علائم افسردگی، ۲۰.۸ درصد علائم اضطرابی، ۹.۱۷ درصد علائم جسمانی و ۱۴.۲ درصد دارای اختلال کارکرد اجتماعی هستند.
درنتیجه با توجه به آخرین نظرات کارشناسان و مسئولین، آمار افسردگی را به‌طور میانگین باید مابین ۲۰ تا ۲۵ درصد دانست. به گفته روان‌شناسان و روان‌پزشکان به‌طورکلی بیشترین اختلالات روانی در افراد متأهل، افراد مسن، افرادی که طلاق گرفته‌اند و زنان دیده می‌شود». (سایت حکومتی فرارو ۲۱ مرداد ۱۳۹۴)

ترجمان این آمار و ارقام به معنای وجود ۲۰ میلیون شهروند افسرده در کشور است که به یقین سخن از وجود بحرانی عمیق در جامعه را دارد. شاخصه‌های این بحران همان افزایش آمار خودکشی‌ها به‌ویژه در میان نسل جوان، فرار مغزها از کشور، مصرف شدید داروهای ضدافسردگی به‌ویژه در میان زنان و سالمندان و بروز اختلالات روانی گسترده در کشور می‌باشد.